🌹ندبه های انتظار🌹
🔴فرق زنبور عسل با مگس!!
✍آیت الله مجتهدی تهرانی(ره):
🐝زنبور روی گل می نشیند و مگس این همه گل را رها کرده و روی زشتی و کثیفی می نشیند...
💢ما هم باید مثل زنبور باشیم و خوبی های مردم را ببینیم!
بعضی ها مثل مگس می مانند و فقط
دنبال عیب و بدی مردم می گردند..
💖پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمودند:... قسم به خدایی که جز او خدایی نیست
خداوند مومن را پس از توبه و استغفار
عذاب نمی کند مگر به دو چیز:
🛡سوظن به خدا،
🛡و غیبت مردم...
غیبت واقعا گرفتاری می آورد.
❤خــداوند توفیق خوش گمانی به خودش و غیبت نکردن را به ما بدهد که گرفتار عذاب الهی نشویم...
*کانال ندبه های انتظار*
🆔 @ale_yaasin
🌟❄️🌟❄️🌟❄️🌟❄️🌟❄️
🔹آیـت الله حـق شناس:
✨توصیه می کردنـد که #ترک_گناه را با ترک کـردن گناهان زبان آغاز کنید و ابتدا با ترک مطلق غیـبت کردن ...
@ale_yaasin
🌺✨ندبه های انتظار✨🌺
🔴شرايط دریافت کمک مالی !
✍روزي عثمان در آستانه مسجد نشسته بود. شخص فقيري به نزدش آمد و از او كمك مالي خواست.
♨️عثمان دستور داد پنج درهم به او بخشيدند. فقير گفت: اين مبلغ برايم كافي نيست.
♨️عثمان گفت: برو پيش آن جوانان كه مي بيني و با دست خود اشاره به گوشه اي از مسجد كرد كه حضرت امام حسن و امام حسين عليهماالسلام و عبدالله بن جعفر در آنجا نشسته بودند.
✨مرد فقير پيش آنها رفت. سلام داد و اظهار حاجت نمود.
🌸امام حسن عليه السلام به خاطر اينكه از رحمتهاي اسلام سوء استفاده نشود، پيش از آنكه به او كمك كند فرمود:
💥اي مرد! از ديگران درخواست كمك مالي فقط در سه مورد جايز است:
1⃣ديه اي كه انسان بر ذمه دارد و از پرداخت آن عاجز است.
2⃣بدهي كمرشكن داشته باشد و از پرداخت آن ناتوان باشد.
3⃣مسكين و درمانده گردد و دستش به جايي نرسد.
💥كدام يك از اين سه مورد براي تو پيش آمده است؟
☘فقير گفت: اتفاقا گرفتاري من در يكي از اين سه مورد است...
🌸سپس امام حسن عليه السلام پنجاه دينار و امام حسين عليه السلام چهل و نه دينار و عبداله بن جعفر چهل و هشت دينار به او دادند...
*کانال ندبه های انتظار*
🆔 @ale_yaasin
💠💠🌷💠💠🌷💠💠🌷💠💠
📚بحار: ج 43، ص 333
🌸سلام
🍀صبحتان منوربه ذکرصلوات برمحمدوآل محمد(ص)❤️
به رسم ادب هرصبح:
السلام علی رسول الله وآل رسول الله🌸
السلام علیک یابقیة الله(عج)✨
السلام علیک یااباعبدالله الحسین(ع) جمیعاورحمت الله و برکاته✨
@ale_yaasin
🌷 یکی از دستورالعمل هایی که #آیت_الله_بهجت (ره) برای شفای بیماران میفرمودند :
مریض پس از #نماز_صبح دورکعت نماز حاجت بخواند و پس از آن سه مرتبه بگوید:
☘ اللَّهُمَ اشْفِنِي بِشِفَائِكَ وَ دَاوِنِي
بِدَوَائِكَ وَ عَافِنِي بِعَافِیَتِكَ فَإِنِّي عَبْدُكَ وَ
ابْنُ عَبْدِك بِحُرْمَةِ الإمامِ الکاظِم
(علیهالسلام)
☘ خدایا ، مرا به شفای خود شفا ده و به دوای خود دوا ده و از بلایت عافیتم بخش؛
چرا که من بندۀ تو و فرزند بندۀ توأم.
به حرمت و مقام امام موسی کاظم (علیهالسلام)
📚 بهجتالدعاء ص 249
☀️ @ale_yaasin
🌸ندبه های انتظار🌸
🔴به حکمت های خداوند در زندگی اعتماد کنیم!
🔷ثعلبه انصاري خدمت پيغمبر صلي الله عليه و آله آمد و گفت:
اي رسول گرامي! از خداوند بخواه ثروتي به من عطا نمايد.
❤️حضرت فرمود:
اي ثعلبه! قانع باش! مال كمي كه شكر آن را بجا آوري، بهتر است از ثروت زياد كه نتواني شكر آن را بجاي آوري.
🔰ثعلبه رفت. چند روز بعد آمد و تقاضاي خود را تكرار كرد.
❤️اين دفعه رسول خدا صلي الله عليه و آله به او فرمود:
اي ثعلبه! مگر من الگو و سرمشق تو نيستم؟ نمي خواهي همانند پيامبر خدا باشي؟
🔅سوگند به خدا! اگر بخواهم كوه هاي زمين برايم طلا و نقره شده و با من سير كنند، مي توانم ولي به طوري كه مي بيني من به آنچه خداوند مقدر كرده راضي هستم.
🔷ثعلبه رفت و بار ديگر آمد و گفت:
يا رسول الله! دعا كن! خداوند ثروتي به من بدهد، حق خدا و فقرا و نزديكان و همه را خواهم داد.
❤️حضرت ديد ثعلبه دست بردار نيست گفت:
خدايا! به ثعلبه ثروتي مرحمت فرما!
🔰بعد از دعاي پيغمبر صلي الله عليه و آله ثعلبه گوسفندي خريد، گوسفند به سرعت رو به افزايش گذاشت تا جايي كه شهر مدينه بر او تنگ شد. ديگر نتوانست در شهر بماند و به كنار مدينه رفت.
⚡️ثعلبه قبلا تمام نمازهايش را در مسجد پشت سر پيغمبر صلي الله عليه و آله مي خواند، اما رفته رفته گوسفندانش آن قدر زياد شدند كه نتوانست در نماز جماعت شركت كند و از فضيلت نماز جماعت پيغمبر صلي الله عليه و آله محروم ماند.
♻️ فقط روزهاي جمعه به مدينه مي آمد و نماز جمعه را پشت سر حضرت مي خواند.
🌴تدريجا گرفتاري دنيا زيادتر شد و روز به روز بر ثروت او افزوده مي گشت، به طوري كه نتوانست در كنار مدينه نيز بماند.
🍃ناگزير به بيابان دور دست مدينه رفت و فرصت نماز جمعه را هم از دست داد و به طور كلي رابطه اش با مدينه بريده شد.
❤️پيغمبر خدا صلي الله عليه و آله كسي را فرستاد زكات اموال ثعلبه را بگيرد.
🌾مأمور فرمان پيامبر صلي الله عليه و آله را به ثعلبه ابلاغ كرد و از او خواست زكات اموالش را بپردازد.
🔰 ثعلبه زكات اموالش را نداد و گفت:
اين، همان جزيه يا شبيه جزيه است كه از يهود و نصارا مي گيرند. مگر ما كافر هستيم؟
❎مأمور برگشت و جريان ثعلبه را به عرض پيامبر صلي الله عليه و آله رساند.
💟رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود:
واي بر ثعلبه! واي بر ثعلبه!
فورا آيه اي نازل شد:
📖(بعضي از آنان با خدا پيمان بستند، اگر خدا از كرم خود به ما مالي عنايت كند، حتما صدقه و زكات داده از نيكوكاران خواهيم شد، ولي همين كه از لطف خويش به ايشان عطا كرد، بخل ورزيدند و از دين اعراض نمودند.
به خاطر اين پيمان شكني و دروغ گويي نفاق در قلب آنان تا روز قيامت جايگزين شد)
📒به این ترتیب ثعلبه به درآمد خودش اکتفا نکرد و حرص مال دنیا او را در نهایت به شقاوت و بدبختی کشاند...
*کانال ندبه های انتظار*
🆔 @ale_yaasin
🌾🌾🌾🌼🌺🌸🌾🌾🌾🌼🌺🌸
📘بحارالانوار، ج 22، ص 40
🌹امام جواد علیه السلام :
اعتماد به خدا بهاى هر چیز گرانبها است و نردبانى به سوى هر بلندایى.
📒نزهة الناظر و تنبيه الخاطر ص 136 ، ح 6
@ale_yaasin
💥هروقت این جماعت پول پرست، شروع به سیاه بازی های هماهنگ در کشور کردن
بدونید از یک منبع واحدی پول گرفتن و بعدها معلوم میشه که داشتن سر مردم رو گرم میکردن!
توی هیاهوی هشتگ زدن این روزهای این جماعت پست، دلار شد ۲۵ تومن و سکه ۱۱ میلیون!
اینا هم پولشونو گرفتن و بدون توجه به گرونی سخت این روزهای مردم، رفتن پی زندگیشون!
@ale_yaasin
🌺ندبه های انتظار🌺
🔴چه عملی باعث شد خداوند به "ابن سیرین" علم تعبیر خواب را بیاموزد؟
✳️ "ابن سیرین"جوانک شاگرد بزاز، بی خبر بود که زن زیبا و متشخصی که به بهانه خرید پارچه به مغازه آنها رفت و آمد میکند، عاشق دلباخته او است....
⚡️یک روز همان زن به در مغازه آمد و دستور داد مقدار زیادی جنس بزازی جدا کردند، آنگاه گفت: " پارچه ها را بدهید این جوان برایم بیاورد
🔴مقدمات کار قبلا از طرف زن فراهم شده بود، خانه خالی بود، جز چند کنیز اهل راز، کسی در خانه نبود.
محمد بن سیرین - که عنفوان جوانی را طی میکرد و از زیبایی بی بهره نبود - پارچه ها را به دوش گرفت و همراه آن زن آمد. تا به درون خانه داخل شد در از پشت بسته شد!
♻️ابن سیرین به داخل اطاقی مجلل راهنمایی گشت. او منتظر بود که خانم هر چه زودتر بیاید، جنس را تحویل بگیرد و پول را بپردازد.
💥پس از مدتی پرده بالا رفت. خانم در حالی که خود را هفت قلم آرایش کرده بود، با هزار عشوه پا به درون اطاق گذاشت.
🌿ابن سیرین در یک لحظه کوتاه فهمید که دامی برایش گسترده شده... خواهش کرد، فایده نبخشید. زن گفت چاره ای نیست باید کام مرا بر آوری و گرنه الان فریاد میکشم و میگویم این جوان نسبت به من قصد سوء دارد. آنگاه معلوم است که چه بر سر تو خواهد آمد!!
🔵موی بر بدن ابن سیرین راست شد. از طرفی ایمان و عقیده و تقوا به او فرمان میداد که پاکدامنی خود را حفظ کن.
▪از طرف دیگر سر باز زدن از تمنای آن زن به قیمت جان و آبرو و همه چیزش تمام میشد...
🔴چاره ای جز اظهار تسلیم ندید. اما فکری مثل برق از خاطرش گذشت.
فکر کرد یک راه باقی است...کاری کنم که عشق این زن تبدیل به نفرت شود و خودش از من دست بردارد.
⭐ اگر بخواهم دامن تقوا را از آلودگی حفظ کنم، باید یک لحظه آلودگی ظاهر را تحمل کنم.
🔷به بهانه قضاء حاجت، از اطاق بیرون رفت، سر و صورت خود را به نجاسات آلوده کرد و با سر و صورت و لباس آلوده از دستشویی برگشت و به طرف زن آمد.
⛔️تا چشم آن زن به او افتاد، روی درهم کشید و با فحاشی و عصبانیت فورا او را از منزل خارج کرد.
🌷چقدر برای یک جوان با آبرو سخت است او را با آن قیافه و وضع در خیابانها ببینند
اما نه...!!
🌺خداوند هم کار او را بی اجر نگذاشت و همانجا مزد کار او را داد:
ابن سیرین با همان قیافه از خانه آمد بیرون ، اما :
انگار اون روز و آن ساعت همه مرده بودن....
🌟هیچ کس ابن سیرین را با آن قیافه ندید ، واز آن روز به بعد تا همیشه از او بوی خوشی استشمام می شد...
و همچنین خداوند مشابه حضرت یوسف علیه السلام که پاکدامنی خود را حفظ کرده بود علم تعبیر خواب به او عنایت فرمود....
*کانال ندبه های انتظار*
🆔 @ale_yaasin
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺⭐🌺
📘داستانهای خواندنی و نکته ها