اشک از دیده ي خونبار بیفتد سخت است
هر کجا بستر بیمار بیفتد سخت است
اوج این واقعه را جان علی می داند
خانم خانه که از کار بیفتد سخت است
به خدا فرق ندارد که کجا ، یک مادر ...
کوچه یا در خم بازار بیفتد سخت است
مرد باشد ، و زنش پشت در خانهء او
در دل آتش اغیار بیفتد سخت است
سینه اش شد سپر شیر خدا ، امّا حیف
کار این سینه به مسمار بیفتد سخت است
صورت حور که از برگ گلی نازک تر
گذرش چون که به دیوار بیفتد سخت است ...
آنکه مادر شده این واقعه را می فهمد
بعدِ شش ماه اگر بار بیفتد سخت است
خواست تا شانه کند موی سر زینب را ...
شانه از دست گرفتار بیفتد سخت است !
دیدنِ نیمه در سوخته سخت است ولی
دیدنِ صحنه به تکرار بیفتد سخت است ...
کوچه ها اوّل غم واقعهء کرببلاست
... علم از دست علمدار بیفتد سخت است
وحید محمدی
@aleyasein
#فاطمیه
#تصویر_پروفایل
مادری... الحق چه میآید به نامت، فاطمه!
میدهد از سوی ما، مهدی سلامت، فاطمه!
[با قراردادن این تصویر در #پروفایل
سهمی، در #ترویج شعائر الهی داشته
باشیم!]
@aleyasein
تا زمانی که خدا دارد خدایی می کند
تک تک این روضه ها پاینده تر خواهند بود
این زمستان میرود با روسیاهی به ذغال
بی تفاوت ها فقط شرمنده تر خواهند بود ...
@aleyasein