eitaa logo
🇵🇸کانال رسمی شعر آل یاسین
5.8هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
833 ویدیو
111 فایل
خادم کانال: @sajjad_a110
مشاهده در ایتا
دانلود
علیه‌السلام 🔹کلُّ ارضٍ کربلا🔹 می‌روم گاهی خراسان گاه‌گاهی کربلا یک طرف شمس‌الشموس و یک طرف شمس‌الضحی هر دو تنها، هر دو دور افتاده، هر دو خون‌جگر کار عشق این است آری اَلبلاءُ لِلولا از علی هر کس نشان دارد به غربت مبتلاست او حسین بن علی شد، این علی موسی‌الرضا او جوانان بنی‌هاشم شهیدانش شدند «ای جوانان عجم! جان من و جان شما» اصفهان، شیراز، مشهد، فکّه، خرّمشهر، فاو سوریه، لبنان، فلسطین... «کلُّ ارضٍ کربلا» 📝 📗 @aleyasein
🔹 چه روزها که یک به یک غروب شد نیامدی چه بغض ها که در گلو رسوب شد نیامدی @aleyasein
🔺 چنان به لرزه درافتد جهان که هر گبری به روز محشر خود اعتراف خواهد کرد... 🔴 صفحه اول روزنامه نیویورک پست: 🙏ملکوت به ما کمک کن! @aleyasein
بانیان وضع موجودیم ما تا هزار و چارصد بودیم ما هرکجا چرخی است، ما چرخانده‌ایم هرکجا قفلی است، بگشودیم ما سفره‌ی مردم اگر کوچک شده است سفره‌ای پُرچرب و پُرسودیم ما در صف طولانی مرغ و خروس کِی دچار نقص و کمبودیم ما از برای حلّ و فصل مشکلات تا بخواهی گریه فرمودیم ما معذرت‌خواهی نکردیم از کسی هیچ‌کس را هم نبخشودیم ما گر زمین خوردیم، بهر آبرو سینه‌خیز این راه پیمودیم ما ما ژن خوبیم و چون ژن‌های خوب حامی یک عدّه معدودیم ما قوّه‌ی مجریّه‌ای بی‌اختیار لاجرم خوردیم و آسودیم ما دولت پیر مغان ما بوده‌ایم چون فسیل امّا نفرسودیم ما چارصد درصد گرانی کار ماست چند درصد رو به بهبودیم ما؟ نرخ بیکاری نه تنها کم نشد بر تورّم نیز افزودیم ما هستِ ما و بودِ ما از کدخداست گر نباشد محو و نابودیم ما می‌کنم تَکرار تا روشن شود باعث این کار، ما بودیم، ما بورس مال ماست، مسکن مال ماست خودرو مال ماست؛ مقصودیم ما! گیج و بی‌تدبیر و ناکارآمدیم فحش‌بارانیم و خشنودیم ما در رُکود ما رکورد تازه‌ای است در کشاورزی، خود کودیم ما در مسیر خودکفایی لحظه‌ای دامن خود را نیالودیم ما وقت پاسخگویی اصلاً نیستیم یا گم و گوریم و مفقودیم ما صبح جمعه پی به مطلب می‌بریم احتمالاً شنبه‌ها جودیم ما! اینهمه جاسوس! آیا گاندوایم؟ این بلاهت را چه موجودیم ما؟ ما نمی‌بودیم، اوضاع این نبود طالع میمون و مسعودیم ما وعده‌ی صدروزه‌مان شد هشت سال کاش صد روز دگر بودیم ما شعر مشترک: و برای بانیان وضع موجود @aleyasein
🔹کشتی نجات بگو چرا نشد امسال زائرت باشم قدم به جاده گذارم، مسافرت باشم مگر اجازه ندادی که اربعین هرسال بیایم و دو سه‌روزی مجاورت باشم، نجف به کرب‌وبلا را پیاده گریه کنم و پا به پای قدم‌های جابرت باشم کدام سیّئه کرد اینچنین زمینگیرم امان نداد که مرغ مهاجرت باشم قرار بود فدایت شوم، قرار نبود فقط به گوشه‌ای آسوده، شاعرت باشم! قرار بود فدایت شوم، قرار نبود فقط سخنور و مداح و ذاکرت باشم! کسی که نام تو را کشتی نجات گذاشت مرا شکست که آشفته‌خاطرت باشم تو پادشاه تمام قرون و اعصاری مرا همین و همین بس، معاصرت باشم @aleyasein
🔹میدان شهادت🔹 عالم و فاضل و فرزانه و آزاداندیش خالص و مخلص و شایسته و وارسته ز خویش دژ مستحکم ایمان، دژ مستحکم دین متفکّر، متکلّم، متخلّق به یقین آن‌که خوش‌صحبت و خوش‌سیرت و خوش‌غیرت بود مَحرمِ راز محمدتقی بهجت بود همه‌جا صحبت ایثار و دِماء شهداست و دماء الشّهدا ذِیل مداد علماست ای که تکریم تو تکریم همه خوبی‌ها ای تو در زمرۀ «لا نَعلمُ إلّا خَیرا» دشمنان علی امروز وقیح‌اند همه اشعث قِیس و زیاد بن ابیه‌اند همه به مصاف آمده‌ای یک‌تنه با خنّاسان دین به ابلیس فروشان و نمک‌نشناسان در دل سفسطه‌بازان به شجاعت رفته آیت‌اللهِ به میدان شهادت رفته یار و غمخوار علی، میثم تمّار علی أینَ عمّار علی نه، خود عمّار علی مرد میدان گلاویز شدن با شُبَهات نه فقط خمس و زکات و نه فقط صوم و صلات! فقه و تفسیر و سکوت و سخنش درس‌آموز مرد اسلام سیاست، یل اسلامِ به‌روز فیلسوف طرُق معرفت توحیدی خوابْ‌آشفته‌کنِ فلسفۀ تقلیدی اعتقادی که در اسلام پیِ سلطنت است غلط اندر غلط اندر غلط اندر غلط است آن‌که کرده‌ست میان حق و باطل اُتراق، اعتدالش نتوان گفت؛ نفاق است نفاق راه حق را غم پیدا و نهان بسیار است طعنه و سرزنش و زخم زبان بسیار است او که در دین خداوند، سر از پا نشناخت راه را جز به تولّی و تبرّی نشناخت مَسلکش راهگشا، معرفتش مفتاح است فاش، علامه محمدتقی مصباح است بانگ مردان غیور است اگر می‌شنوید شیهۀ اسب ظهور است اگر می‌شنوید راه اگر راه حسین است، خدا ما را بس گرد و خاک سفر کرب‌وبلا ما را بس آنچه آرامش دل‌هاست مهیّاست هنوز سایۀ چادر پُر وصلۀ زهراست هنوز @aleyasein
آرامشی به وسعت صحراست مادرم‌ اصلاً گمان کنم خودِ دریاست مادرم‌ مثل ستاره در شب یلدا که بی‌دریغ‌ تا صبح می‌درخشد و زیباست مادرم‌ یک سینه درد دارد و آهی نمی‌کشد از بس که مثل کوه شکیباست مادرم‌ هر روز مهربان‌تر و هر روز تازه‌تر مثل نگاهِ ساکت باباست مادرم‌ چشمش به غنچه‌های جوانش که می‌خورد لبریزِ خنده‌های شکوفاست مادرم‌ شب‌های بی‌کسی چه کسی می‌نوازدم‌؟ هرجاست اشک‌های من‌، آنجاست مادرم‌ هر شب پس از نماز، دعا می‌کند مرا در فکر روزهای مباداست مادرم‌ پهلوش می‌نشینم و لبخند می‌زند تنهایی‌اش در آینه پیداست مادرم‌ سیراب می‌شوم به صدایش که می‌رسم‌ مانند آب‌های گواراست مادرم‌ بازی کودکانه زمینم اگر زند باکیم نیست‌، گرم تماشاست مادرم‌ از ماجرای هاجر و سارا سؤال کن‌ در قصه‌های مریم و حواست مادرم‌... رازی است نانوشته الف لام میم عشق‌ حرفی که تا همیشه معمّاست مادرم‌ «آهسته باز از بغل پلّه‌ها گذشت‌» اما کسی ندید چه تنهاست مادرم @aleyasein
این روزها میان شهیدان چه همهمه‌ست این انقلاب ادامۀ فریاد فاطمه‌ست از تشنگی چه واهمه، از دشمنان چه باک وقتی عَلم به دست علمدار علقمه‌ست تا گردن معاویه دَه ضربه بیش نیست اطراف خیمه‌گاه علی از چه همهمه‌ست فرعون هم مقابل موسی کسی نبود جادوی سامری که فقط یک مجسّمه‌ست حکم خدا مگر حکمیّت نیاز داشت با اشعری بگو که زمان محاکمه‌ست فریاد فاطمه‌ست که پیچیده در جهان مقصود اگر علی‌ست شهادت مقدمه‌ست @aleyasein
آه یمن که دامنتان را گرفته است نفرین کشتگان منا را چه‌می‌کنید... @aleyasein
"کو شب قدر که قرآن به سر از تنگ‌دلی هی بگویم بِعلیٍّ بِعلیٍّ بِعلی مطلعُ الفجر شب قدر، سلام تو خوش است اُدخلوها بسلامٍ ابدیٍ ازلی اولین پرسش میثاق ازل را تو بپرس تا الستانه و مستانه بگوییم بلی همه قدقامتیان را به تماشا بنشان تا مؤذن بدهد مژدۀ خیر العملی ای خوشا امشب و بیداری و الغوث الغوث خوش‌ترش خواب تو را دیدن و بیدار دلی ای دریغا که شب قدر، علی را کشتند قدرنشناس‌ترین امت لات و هبلی کسی آن سوی حسینیّه نشسته‌ست هنوز همه رفتند، شب قدر تمام است؛ ولی، باز قرآن به سرش دارد و هی می‌گوید بحسین بن علیٍ بحسین بن علی" @aleyasein
﷽ 🚩 به أباالفضل رفته‌ست افق‌های نگاهت به أباالفضل زهرای علی پشت و پناهت بِأباالفضل زیبایی‌ات از وصف خط و خال مبرّاست اما چه کنم چشم سیاهت به أباالفضل... می‌غرّد و می‌برّد و می‌طوفد و دریاست تیغت به علی رفته و راهت به أباالفضل جانباز و جوانمرد و وفاکیش و علمدار یک آدم و اینقدر شباهت به أباالفضل؟! ای منصب سقّایی این قافله با تو خیل شهدایند گواهت... بِأباالفضل @aleyasein