eitaa logo
🇵🇸کانال رسمی شعر آل یاسین
5.8هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
833 ویدیو
111 فایل
خادم کانال: @sajjad_a110
مشاهده در ایتا
دانلود
صدای به هم خوردن بال و پر بود گمانم که جبریل آن دور و بر بود نگاهش به در بود مهمان بیاید صدای در آمد، علی پشت در بود علی بود امّا نه مثل همیشه که رخسارش از شبنم شرم، تر بود گُل افتاد بر گونۀ حیدر امّا مگر خواستگاری از او خوبتر بود؟! علی خواست لب وا کند، لب فرو بست نگفت و محمّد خودش باخبر بود «فداها ابوها»، نگاهش به زهراست به نوری که در خانه‌اش جلوه‌گر بود به زهرا که قالوا بلی خواند و خندید به زهرا که شاد از قضا و قدر بود علی رفت و زهرا جهیزیّه می‌خواست علی مردِ میدان و جنگ و خطر بود زره داشت، شمشیر و اسب و دگر هیچ که داراییِ او همین مختصر بود زره شد جهیزیّۀ عشق اما از آن روز زهرا برایش سپر بود @aleyasein
تاریخ سرخ خون جگری‌ها را می‌آورد چقدر به یاد امشب این نوحۀ غریب که می‌آید با های‌های گریۀ باد امشب این نوحۀ غریب چرا لحنی چون روضۀ امام حسن دارد ای سینه‌های سوخته یاد آرید! از غربت بقیع، زیاد امشب این نوحۀ غریب که بر قلبش تیغ غلیظ هلهله می‌بارد مثل کدام صحنۀ عاشوراست؟ این قصه آشناست، مباد امشب... اعماق عمر زخمی کوتاهش سیراب کرده جنگل و صحرا را دلتنگ بازگشت به سوی اوست رودی که می‌رسد به مراد امشب دنبال خود کشیده و آورده‌ست تا کاظمین جان و جهانم را آن نوحه، آن غم عربی در باد دست مرا به دست که داد امشب؟ این خودنویس و جوهر داغش را این چند بیت و شمع و چراغش را دارم - نه این‌که لایقشان باشم - از رأفت امام جواد امشب @aleyasein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تابلو نقاشی 《مَرَجَ البحرین》 به معنی تلاقی دو دریا؛ با موضوع شب عروسی حضرت ابوتراب علی علیه اسلام و صدیقه کبری فاطمه زهرا سلام الله علیها. عید همه شیعیان مبارک 💐 اثر استاد حسن روح الامین ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ @aleyasein
عرق شرم بر جبینش بود دست حاجت در آستینش بود در هبوتی نجیب سر می کرد در سکوتی عجیب سر می کرد گرچه بر کار خویش یکدله بود کار او بر مدار حوصله بود فاطمه، ذکر هر قنوتش بود یک جهان حرف در سکوتش بود مصطفی گفت: صحبتی داری؟ یاعلی جان تو حاجتی داری! سخن آغاز کن امیر سخن! باز بنشین تو بر سریر سخن مرتضی گفت: یا رسول الله تو که هستی ز قلب من آگاه کودکی بودم و جوان شده ام پهلویت بوده پهلوان شده ام سخنت بوده است گفتارم سیره ات بوده است رفتارم وقت آن است فکر یار کنم همسری خوب اختیار کنم خواستگارم، غلام تان هستم عبد دار السّلام تان هستم در وجودم تمام همهمه است رونق زندگیم فاطمه است آیه ی "انّما" شکوفا شد گل لبخند مصطفی وا شد گفت احمد که حسن خاتمه است حرف آخر کلام فاطمه است پیک جان جای کوثرش آمد مصطفی پیش دخترش آمد گفت با او کلام دلبر را میشناسی تو خوب حیدر را دخترم ای بهشت مینویم من که خوشبختی تو می جویم ... ای یگانه حبیبه ی ازلی راضی استی به ازدواج علی؟ عرق شرم بر جبینش بود دست بیعت در آستینش بود در هبوتی نجیب سر می کرد در سکوتی عجیب سر می کرد "یاعلی" ذکر هر قنوتش بود یک جهان حرف در سکوتش بود احمد از پیش کوثرش برخواست بانگ "الله اکبر" ش برخواست قند شد آب در دل خورشید ماه آمد به منزل خورشید سائل از خاکبوسی اش می گفت از لباس عروسی اش می گفت امّ سلْمه قصیده ای می خواند غزل نو رسیده ای می خواند در هیاهوی خانه ی زهرا گوشه ای بغض کرده بود اسماء آرزوی خدیجه در یادش وعده داده است تا کند شادش تا رسیدند جان و جانانه جا گرفتند کنج یک خانه رو به محراب راز آوردند هر دو با هم نماز آوردند هر دو تا رو به یک خدا کردند خالق عشق را صدا کردند اشک شوق بهشت دیدن داشت لذت سرنوشت دیدن داشت ماه با آفتاب زیبا بود تابش و بازتاب زیبا بود لیف خرما اگر چه فرش شده با شما خانه مثل عرش شده اصلا این خانه خالی اش بهتر آب زمزم زلالی اش بهتر رونق خانه ی علی زهراست جان و جانانه ی علی زهراست خانه خالی ولی صفا دارد مروه هم رو به این سرا دارد خانه ای همطراز عرش خدا قبلگاه نماز عرش خدا خانه ای دلگشا تر از عالم خانه ای "هل اتی" تر از حاتم خانه ای جان پناه مظلومان خانه ای دلنواز محرومان کاش این بیت ساقی کوثر در امان باشد از گزند خطر دور باد از کرانه اش آتش نرود سمت خانه اش آتش خانه ای را که وحی در می زد دست نامحرمی شرر می زد درِ این خانه ازدحام شود کاش این قائله تمام شود بانوی خانه در امان باشد شمع و پروانه در امان باشد ولی افسوس کار بدتر شد آنچه باید نمی شد آخر شد سید روح الله موید @aleyasein
یاعلی گفت با تمام وجود تا همه‌عمر با علی باشد با علی باشد و طنین دلش دم‌به‌دم ذکر یاعلی باشد آمد و چشم خانه روشن شد از حضورش، تلألؤ نورش آمد و جلوه کرد تا با عشق، محو نور خدا، علی باشد خانه یعنی بهشتی از احساس، زن این خانه تا که فاطمه است خانه یعنی جهانی از امید، مرد این خانه تا علی باشد شرح این زندگی فقط عشق است داستانی که خط‌به‌خط عشق است حرفی از درد نیست وقتی که یار دردآشنا علی باشد شب جشن است آمدم مادر! شاعر لحظه‌هایتان باشم شعر زیباست تا زمانی که نور این بیت‌ها علی باشد به دعای تو سخت محتاجم! مهربانِ علی دعایم کن! تا دلم آنچان که می‌خواهی شیعۀ مرتضی علی باشد ورد لب‌های من به لطف شما از ازل ذکر یاعلی بوده لطف کن باز تا که ذکر لبم تا ابد نیز یاعلی باشد @aleyasein
گر علی دل، قرار او زهراست ور علی گل، بهار او زهراست او که خود فخر خلقت است به حق مایۀ افتخار او زهراست جلوه‌گاه خداست خود، اما جلوۀ کردگار او زهراست ذوالفقارش اگر عدوکُش شد جوهرِ ذوالفقار او زهراست در علی می‌توان خدا را دید زآنکه آیینه‌دار او زهراست او ندارد به دار دنیا مِهر تا که دار و ندارِ او زهراست سیر، از سِیْرِ باغ و گلزارست گل و باغ و بهار او زهراست خود میان بهشت می‌بیند تا به خانه کنار او زهراست @aleyasein
1_2578882510.mp3
8.81M
تا اول محرم به نیت سلامتی و ظهور امام زمان (عج) ، سلامتی و طول عمر مقام‌معظم‌رهبری، شادی روح شهدا،مخصوصا حاج قاسم سلیمانی عزیزو آمرزش اموات، شفای مریضان ،رفع گرفتاری ها، رفع مشکل وگرفتاری جوانان، عاقبت بخیری مردم کشورمون ... ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ @aleyasein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یکی ازفرق‌های انسان‌باخدا‌این‌است ‌که‌انسان‌تمام‌خوبیها‌رابایک‌بدی‌فراموش‌ میکند‌ولی‌خدا‌تمام‌بدی هارا‌بایک‌خوبی فراموش‌‌میکند .. ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ @aleyasein
خدا کند که نیفتد کسی ز چشم نگار؛ به نزد یار، چو ما پَست و بی‌بها نشود... جواب نالۀ ما را نمی‌دهد دلبر؛ خدا کُند که کسی تَحبِس‌ الدُّعا نشود... @aleyasein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هر که پرسید چه دارد مگر از دار جهان؟ همۀ دار و ندارم بنویسید اباعبدالله... ‌ @aleyasein
از فرزند شهید اكبر زوار جنتى خواستن شعر بخونه؛گفت ميشه دعاى فرج بخونم؟آخه من روزی هزار بار دعای فرج می‌خونم! اینقدر‌ می‌خونم‌ تا امام‌ زمان‌ ظهور كنه.ميگن اگه آقا بياد، شهدا هم باهاش ميان.شاید يه بار دیگه بابامو ببینم... به سوز دل اين فرزند شهيد: ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ @aleyasein
علیه‌السلام 💠 (علیه‌السلام) «ما ضَرَّ مَنْ ماتَ مُنْتَظِراً لِأَمْرِنَا أَنْ لا یَمُوتَ فی وَسَطِ فُسْطاطِ الْمَهْدِیِّ(علیه‌السلام) وَ عَسْكَرِهِ» کسی که در حال انتظار بمیرد، ضرر نکرده است و همانند کسی است که در وسط خیمه مهدی(علیه‌السلام) و سپاهیانش جان داده است. 📗 الکافی، ج۱، ص۳۷۲ 🔹مرگ در حال انتظار🔹 هر منتظری که دل به ایمان داده‌ست جان بر سر عشق ما به جانان داده‌ست انگار که هم‌رکاب مهدی بوده در لشکر و خیمه‌گاه او جان داده‌ست @aleyasein
ای غروب جمعه مولایمان چه شد ... ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ @aleyasein
خدایاازآن معجزه های قشنگت بفرست وماراازاین همه نشدن وپریشانی خلاص کن:) ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ @aleyasein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_5423090009.m4a
1.24M
شور امام حسین علیه السلام دهه اول محرم ۱۴۴۵ ه.ق از اینکه خودت به من محل میذاری معلومه منو چقدر دوسم داری از اینکه شدم تو هیئت تو کاری معلومه منو چقدر دوسم داری از اینکه منو به مادرت میسپاری معلومه منو چقدر دوسم داری دوسم داری که منم مجنونم دوسم داری که برات می خونم دوسم داری که قبولم کردی دوسم داری خودمم می دونم می دونم/ بدون تو هیچم اباعبدالله بی عشقت/ به جون تو هیچم اباعبدالله بدون تو هیچم اباعبدالله ــــــــــــــــــــــــــــــ از اینکه تو ذکر هر دقیقه م هستی معلومه تو رو چقدر دوست دارم از اینکه تو بهترین رفیقم هستی معلومه تو رو چقدر دوست دارم از اینکه تو ذکر رو عقیقم هستی معلومه تو رو چقدر دوست دارم دوست دارم که بهت دل دادم دوست دارم که پِیِت افتادم دوست دارم که حسینی هستم دوست دارم که حسین آبادم دوس دارم/ بهت بگم ساده اباعبدالله عشق تو/ توو دلم افتاده اباعبدالله بدون تو هیچم اباعبدالله ــــــــــــــــــــــــــــــ از اینکه دلم تو بهترین احواله معلومه امام رضا نگاهم کرده از اینکه من اربعین میام هر ساله معلومه امام رضا نگاهم کرده از اینکه دلم توو روضه ی گوداله معلومه امام رضا نگاهم کرده هر شب باید با غمت مجنون شم هر شب باید بی سر و سامون شم هر شب ای کاش کربلایی باشم هر شب ای کاش تو حرم مهمون شم واست اشک/ می ریزم آقای اباعبدالله آقای/ عزیزم آقای اباعبدالله بدون تو هیچم اباعبدالله وحید محمدی @aleyasein
1_5408886671.m4a
1.43M
شور امام حسین علیه السلام دهه اول محرم ۱۴۴۵ ه.ق وقتی پای روضتم انگار تووی جنتم حالم با تو رو به راس وقتی کنج هیئتم اشک چشم گریه کن های تو کوثره نوای حسین حسین دلم رو می بره دوست دارم کسی رو که خادم روضته تلخی چایی بعد روضه های تو قنده مکرره کربلات بهشتو بی معنا کرد روضه هات بهشتمو امضا کرد هر کی گم شد توو شبای دنیا توی روضه خودشو پیدا کرد عزیز الله ۳ اباعبدالله ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ارباب یا نعم الامیر دست ما رو هم بگیر مولا زندگیم فدات لب تر کن بگو بمیر تو رو جون مادرت هوامو داشته باش توو صدای این خوبا صدامو داشته باش بذار آخرش رو پای تو شهید بشم زیر لب خود شما آمین سرخ این دعامو داشته باش با شما چه زندگی شیرینه قبرم و قیامتم تضمینه غصه ی روزی ندارم آخه نوکر امام حسین تأمینه عزیز الله ۳ اباعبدالله وحید محمدی @aleyasein
نگاه کودکی‌ات دیده بود قافله را تمام دلهره‌ها را، تمام فاصله را هزار بار بمیرم برات، می‌خواهم دوباره زنده کنم خاطرات قافله را تو انتهای غمی، از کجا شروع کنم خودت بگو، بنویسم کدام مرحله را؟ چقدر خاطرۀ تلخ مانده در ذهنت ز نیزه‌دار که سر برده بود حوصله را چه کودکی بزرگی‌ست این که دستانت گرفته بود به بازی گلوی سلسله را میان سلسله مردانه در مسیر خطر گذاشتی به دل درد، داغ یک گِله را چقدر گریه نکردید با سه‌ساله، چقدر به روی خویش نیاورده‌اید آبله را دلیل قافله می‌برد پا به پای خودش نگاه تشنۀ آن کاروان یک دِله را هنوز یک به یک، آری به یاد می‌آری تمام زخم زبان‌های شهر هلهله را مرا ببخش که مجبور می‌شوم در شعر بیاورم کلماتی شبیه حرمله را بگو صبور بلا در منا چه حالی داشت که در تلاطم خون دید قلب قافله را؟ @aleyasein
کسی که عشق بُوَد محو بردباری او روان به پیکر هستی‌ست لطف جاری او بزرگ آینۀ قدرت خدایِ بزرگ که شاهد است جهان بر بزرگواری او امام پنجم و معصوم هفتم آن مولا که چرخ یافته رفعت، ز خاکساری او بر او سلام که باشد سلام پیغمبر گواه روشن فضل و طلایه‌داری او جهان علم بُوَد یادگار او، صد حیف، به درد و داغ نوشتند یادگاری او ز کربلا سند زنده‌ای به کف دارد گواه من دل خونین و اشک جاری او هزار خاطره دارد ز راه کوفه و شام ز مهربانی زینب، ز غمگساری او پیاده رفتن او پای نیزۀ سرها مصیبتی‌ست که پیداست ز آه و زاری او به دل ز داغِ بسی کشته، زخم کاری داشت عدو ز زهر، نمک زد به زخم کاری او هشام دست به آزار حضرتش بگشود چو دید در ره اسلام، پایداری او ره شکنجه و تبعید او گرفت چو دید قرار دولت خود را به بی‌قراری او مهی که بوسه زند بر رکاب او خورشید فتاده در کف دشمن، رکاب‌داری او.. شرار زهر ستم همچو شمع آبش کرد که یافت رنگ خزان، چهرۀ بهاری او دلا بسوز ز داغش که خویش فرموده‌ست به حاجیان که بگیرند سوگواری او.. خدا کند که بیفتد قبول درگاهش غم «مؤید» و اخلاص و جان‌نثاری او @aleyasein
ای پنجمین امام که معصوم هفتمی از ما تو را ز دور «سلامٌ علیکمی» بر درد جهل خلق، ز عالم طبیب‌تر نامت غریب و قبر، ز نامت غریب‌تر وقف علوم و دانش و دین کرده، همّ خویش باشی کنار ابن و اب و اُمّ و عَمّ خویش آب و گل و سجیّت تو، جز کرم نداشت دیدم چرا مزار تو صحن و حرم نداشت گلدسته‌ای نداشت حرم، مرقدی نبود صحن و سرا نیافتم و گنبدی نبود این خاک عشق باشد و بر باد کی رود؟ غم‌های عهد کودکی از یاد کی رود آتش به خرمن جگر از آه، با تو بود یک عمر، خاطرات تو همراه با تو بود از صبح تا غروب کشیدی ز سینه آه اما چه خوب شد که نرفتی به قتلگاه... تو طفل روی ناقۀ عریان نشسته‌ای بر روی رحل ناقه، چو قرآن نشسته‌ای تو طعم تازیانه و سیلی چشیده‌ای بر روی خار، همره طفلان دویده‌ای دیدی تو خیمه‌های به آتش کشیده را داغ و فرار و رنگ ز چهره پریده را @aleyasein