📌ماشین شماره یک!
روزی یکی از شاگردان بسیار جوان ایشان[آیت الله حجت کوه کمری] که با کت و شلوار و ریش تراشیده در حالی که عبایی به دوش داشت به درس می آمد و اتفاقا یکی از سه چهار نفری بود که وی توجه به سخنان شان میکرد و به سؤالاتشان پاسخ مفصل می داد ، هنگامی که درس به پایان رسید و همه برخاستند که بروند، اشاره کرد بماند ، وقتی همه رفتند و جز خودش و آن شاگرد کسی دیگر نماند او را نزد خود خواند و با عطوفت و ملاطفت بسیار فرمود: من به شما علاقه مندم ولی با این لباس و این وضع ناراحتم مبادا آقایان طلاب به شما اعتراض کنند و البته اعتراض شان هم چندان بی مورد نخواهد بود، خوب است در این باب فکری بکنید!
شاگرد مذکور گفت: در باره لباس اگر اعتراض داشته باشند مرا از درس حضرت عالی که زیاد به آن علاقه دارم محروم خواهند کرد چون به هیچ وجه نمیتوانم آن را تغییر دهم اما در باره ریش اگر قبول بفرمایید و بفرمایند حاضرم آن را با ماشین نمره يك اصلاح کنم.
فرمود ماشین نمره يك چیست؟ عرض کرد: مو سایه دار میشود و تا حدی بشره را می پوشاند، فرمود: اگر بشره پوشیده شود مانعی ندارد، پس از این گفتگو اجازه مرخصی داد، هنگامی که شاگرد خواست از درب اطاق بیرون رود از آقا پرسید: با وجود این حرفها آیا اجازه میفرمایید فردا سر درس حاضر شوم بانه؟ فرمود: پی ( تکیه کلامی است که ترکها در موقع تعجب میگویند) چرا حاضر نشوی؟ تو از شاگردان خوب و مورد علاقه من هستی؛ حتما باید به درس بیایی؟
@horalhistory
@alfavayedolkoronaieh🌱
