eitaa logo
از هر دری سخنی
607 دنبال‌کننده
21.2هزار عکس
6.5هزار ویدیو
420 فایل
آشفتگیه،بایدببخشید... ارتباط با مدیر @Behesht123
مشاهده در ایتا
دانلود
📰 دکه روزنامه| پنج‌شنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳ @Farsna @alfavayedolkoronaieh🌱
🔰مدرسه تعالی برگزار می کند🔰 🔶 رویکردی جدید در یادگیری و تبیین معارف اسلامی در قالب دوره های آموزشی هدفمنداساتید دوره: ⬅️ استاد مصطفی امینی‌خواه، استاد علیرضا محمدی‌نژاد،استاد ناصر قیلاوی‌زاده،استاد جمال فاطمی، استاد محسن حاجی‌مرادخانی، استاد حسین فاطمی، استاد امین جواهری ✅ آنچه در مورد این دوره آموزشی باید دانست!👇🏻 1⃣ آموزش های گام‌ به‌ گام به همراه پشتیبان درسی به صورت مداوم برای هر نفر تا پایان هر ترم در قالب تعالی یار! 2⃣ تشکیل حلقه‌های دوستانه گفت و گوی درسی(مباحثه) با هدف تثبیت مطالب و تبادل مفاهیم 3⃣ برگزاری وبینارهای پرسش‌ و‌ پاسخ برای برخی از دروس با حضور اساتید دوره 4⃣ مشاهده دوره‌ها در هر زمان و‌ مکان به صورت آفلاین 5⃣ ارائه دروس در قالب برنامه‌ هفتگی، متناسب با زمان‌های آزاد هر فرد برای مدیریت بهتر زمان 📆 چهارم الی پانزدهم اردیبهشت ماه 💰قیمت سطح یک (ابرار) 👈۱,۲۳۰,۰۰۰ تومان ⭕35% تخفیف نقدی 👈 ۷۹۹,۵۰۰ تومان 💰قیمت سطح یک (سابقون)👈۱,۵۲۰,۰۰۰تومان ⭕35٪ تخفیف نقدی👈۹۸۸,۰۰۰ تومان ✅ جهت ثبت نام و کسب اطلاعات بیشتر از طریق لینک زیر اقدام نمایید: ⬇️ 🌐 https://taalei-edu.ir/term/register 🔴 ظرفیت این دوره محدود میباشد 🔴 📌 در صورت نیاز به پشتیبانی و پاسخگویی به هر گونه سوال در خصوص این دوره با آیدی شذرات یا شماره های زیر در ارتباط باشید: 👇🏻 🟢 @Admin_shazarat 🟠 ۰۹۹۰۳۰۲۱۰۲۶ پاسخ گویی خواهران 🟣 ۰۹۹۰۰۰۱۴۰۹۰ پاسخ گویی برادران @Taalei_edu
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
{إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ} یکی از دلائلی که آدم گناه‌کار توبه نمی‌کنه اینه که احساس شرم داره و فکر می‌کنه خدا ازش بدش میاد! و خدا چقدر زیبا بهش قوت قلب و انرژی میده و می‌فرماد من دوستت دارم! @maae_maein @alfavayedolkoronaieh🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
درس اخلاق عباس موزون در برنامه تلوزیونی عجب کلیپی بود واقعاً.... 🌹 @alfavayedolkoronaieh🌱
🔸ماجرای منبررفتن آیت‌الله وحید خراسانی در مسجد آقا شیخ عبدالحسین تهران آیت الله علوی بروجردی: 🔻ماجرای دیگری را آیت‌الله کفایی، که نوه مرحوم آخوند خراسانی هستند، از قول دکتر مهدی محقق برای من نقل کردند. دکتر محقق استاد دانشگاه هستند و قبلاً هم در دانشگاه مک‌گیل کانادا استاد بودند. ایشان آقازاده مرحوم حاج محقق واعظ است. آیت‌الله کفایی برای من تعریف کردند که آقای دکتر محقق این مطلب را که مرتبط به زمان جوانی ایشان در مشهد است، برای ایشان چنین نقل کرده‌اند: «پدرم حاج محقق، از وعاظ مطرح در تهران و مشهد بوده است که در دهه اول محرم در مسجد آذربایجانی‌های بازار تهران، معروف به مسجد آقا شیخ عبدالحسین، به منبر می‌رفت. شیخ عبدالحسین وصی امیرکبیر بوده است که آن مسجد را از محل ثلث او ساخته و به مسجد ترک‌ها معروف شده بود. چون خود آقا شیخ عبدالحسین آذری و از علمای بزرگ تهران بود، این مسجد به نام اوست. پدرم، حاج محقق، سالی پیش از محرم بیمار شد و منبرهای ایشان در تهران و مشهد تعطیل شد. لذا با اینکه قبلاً به امنای مسجد آقا شیخ عبدالحسین وعده داد بود، به ایشان پیغام دادند که من نمی‌توانم امسال منبر بروم؛ لذا اگر می‌خواهید من کسی را پیدا کنم که آنجا منبر برود یا اینکه خودتان کسی را دعوت کنید. اولیاء مسجد از سر ادب از حاج محقق درخواست می‌کنند که خودشان فردی را در نظر بگیرد.» 🔻دکتر مهدی محقق به آیت‌الله کفایی گفته بودند: «ما آیت الله وحید را نمی‌شناختیم. پدرم ایشان را می‌شناخت. چند روز مانده به محرم، آیت الله وحید منزل ما آمدند. پدرم فرمودند این کسی است که من برای مسجد آقا شیخ عبدالحسین در نظر گرفته‌ام. این درحالی بود که آیت‌الله وحید خیلی جوان و کوچک اندام بودند. خلاصه از لحاظ ظاهر و اندام به حساب نمی‌آمدند. من خیلی تعجب کردم که پدرم از بین این‌همه معاریف منبری، از این طلبه جوان خواسته است که در مسجد آقا شیخ عبدالحسین بازار تهران جای او به منبر برود. شب اول محرم پدرم به من گفت که شما ایشان را تا مسجد آقا شیخ عبدالحسین همراهی کن و به اولیای مسجد معرفی کن. من ایشان را به مسجد بردم. افرادی آنجا بودند. وقتی ایشان را معرفی کردم، آن‌ها خیلی تحویل نگرفتند و با نظر خیلی پائینی به ایشان نگاه کردند. به احترام حاج محقق چیزی نگفتند، اما از چهره‌شان می‌خواندم که با خود می‌گفتند: ’حالا حاج محقق گفته برایتان منبری دعوت می‌کنم، چه کسی را هم دعوت کرده است! ‘ بعد از قرائت قرآن توسط قاری، حضرت آقای وحید منبر رفت. جمعیت هم زیاد بود؛ چون مسجد، مسجد دایری بود و آن هیئت دعوت‌کننده هم هیئت دایری بود. حضرت آقای وحید روی منبر نشستند و شروع کردند به خطبه‌خواندن. خطبه هم منظور همان جملاتی است که در آغاز منبر می‌خوانند. کم‌کم افرادی که در ابتدا با چشم حقارت به ایشان نگاه می‌کردند، جمع‌وجور شدند. سپس حضرت آقای وحید یکی از آیاتی را که قاری خوانده بود، انتخاب و شروع به بحث دربارۀ آن کردند. یک ساعت بحثی کردند فوق‌العاده شیوا و جاذب که بعد از منبر، اولیای مسجد غیر از اینکه دور ایشان ریختند، دور من هم جمع شده و گفتند دست حاج محقق را ببوس با این کسی که برای ما فرستاده و از ایشان از طرف ما تشکر کن.» @alaviboroujerdi @alfavayedolkoronaieh🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قلق انگشتر گرفتن دستتون اومد دیگه؟ 🗣 حاج اسماعیل @twtenghelabi @alfavayedolkoronaieh🌱
🌹🌹🌹 ابویاسین 🌹🌹🌹 🌹«شهید امیرمحسن حسن نژاد»🌹 روزی که حاج قاسم توی شهر بوکمال سوریه، نابودی حکومت داعش رو اعلام کرد، با یه گردان از بچه های تیپ الغدیر یزد اونجا حضور داشتیم. درست ۳ روز بعدش بود که یه ماموریت خورد به گروهان ما و قرار شد بریم حاشیه شهر بوکمال ... اونجا باید جلوی باقی مونده نیروهای داعشی که فرار کرده بودن به خارج از شهر رو میگرفتیم که هوس برگشتن به شهر به سرشون نزنه . سوار ماشین شدیم با ۴۰ تا از بچه‌های گروهان سوم .... وقتی به نزدیکی‌های جایی رسیدیم که قرار بود مستقر بشیم، بهمون گفتن از اینجا به بعد رو نمیشه با ماشین رفت چون خطر داره و باید پیاده بریم. «ابویاسین» که جانشین گروهان بود، به من گفت: شما همراه بچه‌ها برو و خمپاره ۶۰ رو هم همراه خودت ببر و من بعداً یه ماشین جور میکنم و گلوله‌های خمپاره رو برات میارم. با بچه‌ها، ستون یک حرکت کردیم به سمت جایی که باید مستقر می‌شدیم. یه مسیری رو طی کردیم که ناگهان یه صدای انفجاری اومد و خیز رفتیم. وقتی سر بلند کردم، دیدم دور و برم پر از خاک و گرد و غباره و هیچ کدوم از بچه‌ها رو نمی‌بینم! چشمم افتاد به یه ساختمون نیمه کاره که از اونجا صدای بچه‌های خودمون رو می‌شنیدم؛ رفتم داخل حیاط اون ساختمون یه گوشه پناه گرفتم. از سوراخ‌های دیوار حیاط داشتم بیرون رو دید می‌زدم، دیدم یه سری آدم که لباسهاشون مثل ما نبود و چهره‌هاشونم به بچه‌های ما نمی‌خورد، دارن میان سمت ما !!! نمی‌دونستم چیکار باید بکنم، نمی‌دونستم اینا کی ان، گفتم شاید دشمن داره بهمون حمله می‌کنه!!! ادامه دارد.... @alfavayedolkoronaieh🌱
... یکی از بچه‌ها از توی ساختمون داد زد اینا خودی‌اند مواظب باشید نزنیدشون!!! اون موقع بود که فقط نگام به بیرون بود و حواسم رفته بود به خمپاره‌ها و گلوله‌های توپی که اطرافم به زمین می‌خورد! پیش خودم گفتم شاید بعدی بیفته روی سرم و دیگه کارم تمومه و داشتم زیر لب أشهد میخوندم و ذکر میگفتم! یه ترسی وجودم رو گرفته بود، نمی‌دونستم باید چیکار کنم؛ توی این اوضاع و احوال بودم که دیدم یکی داره از دور میاد، نزدیک‌تر که شد، دیدم چهره و هیکلش آشناست! آره «ابو یاسین» بود که دوان دوان داشت به سمت ما میومد... اما با زیرپوش سفید !!! دقت کردم دیدم لباس نظامی رو انداخته روی کولش و انگار چیزی رو داره حمل می‌کنه! گلوله‌های خمپاره رو گذاشته بود توی لباس و انداخته بود به کولش و داشت نفس نفس زنان به سمت من می‌آمد... وقتی دیدمش آروم گرفتم، اومد نشست کنارم و تکیه دادیم به دیوار؛ درحالیکه نفس نفس میزد، گفت: دیدی اومدم؟! گفتم: پس ماشینت کو؟ گفت: وقتی حمله کردن، دیگه نشد که با ماشین بیام؛ گفتم هر جوری هست باید این گلوله ها رو برسونم دستت! حالش که جا اومد یه جور خاصی بهم نگاه کرد و گفت: داداش حلالم کن ... چند لحظه ای همدیگه رو بغل کردیم و بلند شد و رفت... وقتی داشت می‌رفت یهو توی دلم خالی شد؛ گفتم نکنه دیگه برنگرده! یاد حرف چند نفری افتادم که قبل از اعزام بهم گفته بودن خیلی رنگ و بوی شهادت گرفته، حواست بهش باشه!!! به خودم اومدم و اعتنایی نکردم؛ با کمک چند تا از بچه‌ها هرچی گلوله خمپاره ۶۰ داشتیم رو، روی سر داعشیا خالی کردیم. گلوله‌ها که تموم شد یه حسی بهم می‌گفت باید برم دنبال «ابو یاسین». یه ساختمون سه طبقه چند متر جلوتر از ساختمون ما بود که حدس زدم بچه‌ها اونجا درگیرن. یواش یواش و با احتیاط به سمت ساختمون رفتم، وقتی به ساختمون رسیدم، فهمیدم بچه‌ها روی پشت بام ساختمان دارن تیراندازی می‌کنن؛ تصمیم گرفتم برم بالا. وقتی داشتم از پله‌ها بالا می‌رفتم، یکی از بچه‌ها رو دیدم که روی کول گذاشتنش و دارن میارنش پایین!!! ترکش خورده بود به گردنش. یکی دو تا از بچه‌ها بودن که موجی شده بودن و داشتن انتقالشون می‌دادن به پایین ! هرچی از پله‌ها بالا می‌رفتم ترس وجودم را بیشتر می‌گرفت که نکنه برای «ابو یاسین» اتفاقی افتاده باشه. تو همین فکر بودم که یهو یکی از پشت سر داد کشید: اینجا چه غلطی می‌کنی، مگه نگفتم همون جا بمونی؟! نگام رو که برگردوندم دیدم «ابو یاسینه». یه جورایی ذوق کردم که دیدمش ، «انگار نگهش داشته بودن برای ماموریت‌های پیش رو و کلی کار که باید انجام میداد و بعد رزق شهادت رو بگیره» . یه مدت گذشت، درگیری‌ها تموم شد و یکی یکی بچه‌های گروهان رو پیدا کردیم و سر و سامون دادیم . متوجه یه ماشین شدیم که اومد و نزدیک ساختمان ما ایستاد. ابو باقر (سردار فلاح زاده) بود به همراه سردار علیزاده (فرمانده تیپ الغدیر) که خوشحال و خندان به سمت ما اومدن و گفتن همشهری ها دمتون گرم، نذاشتید داعش وارد شهر بشه!!! و این پیروزی به همت فداکاری های « ابویاسین » و همرزم‌هاش بود که نذاشتن شهر بوکمال دوباره به دست داعشی‌ها بیوفته. @alfavayedolkoronaieh🌱
همسر سیدمصطفی خمینی درگذشت 🔹معصومه حائری عروس امام خمینی(ره) و همسر شهید آیت‌الله سیدمصطفی پس از یک دوره بیماری دار فانی را وداع گفت. 🔹او فرزند مرحوم آیت‌الله شیخ مرتضی حائری و از خاندان آیت‌الله شیخ عبدالکریم حائری بنیان‌گذار حوزۀ علمیه قم بود. @Farsna @alfavayedolkoronaieh🌱
🎬 مستند بچه دزد : روایتی از دزدیده شدن یک کودک ایرانی توسط دولت دانمارک ⭕️ چندسال پیش بود که پلیس دانمارک شبانه به خونه داریوش میره و اون رو از پدر و مادرش جدا میکنه اونم فقط به خاطر دلایل نا مشخص . 🔸️از همون سال مادر داریوش شب و روز رو بهم میدوزه برای گرفتن جگرگوشش اما با بی توجهی مسئولین دولت قبل مواجه میشه و .... 🔻 تماشای رایگان مستند بچه دزد در آپارات : B2n.ir/bachedozd_BS @alfavayedolkoronaieh🌱
نامه عاشقانه و عارفانه آیت‌الله شهید سیدمصطفی خمینی به همسرش بازنشر به مناسبت درگذشت بانو معصومه حائری @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 ▫️آیت‌الله شهید سیدمصطفی خمینی به همسرش سخت وابسته و دل‌بسته بود و ارتباطی عاشقانه میان‌شان برقرار بود. در ذیل فرازهایی از چند نامه او به همسرش می آید: «دو شب بود ای نازنین معشوقه من و ای مَصی[1] از جان بهترم! که در خواب و بیداری و مستی و هوشیاری از یاد من بیرون نیستی و همیشه با منی؛ گاهی بود خودت و گاهی به وجود عکست در خیال من... مصی عزیزم! که بهترین یادگار جوانی ام و ای آخرین آمال و آرزوهای من! تو و هر چه منتسب به تو است دوست دارم، تو و هر چه هم نام تو است دوست دارم... مصی جانم! قربانت شوم، چنین نماند و چنین نیز هم نخواهد ماند. مصی عزیز... ای تاریخ ایام خوش و شیرین گذشته من! ای آن که هر وقت در فکر تو بیفتم در خود می یابمت، در گوشه های قلب ضعیف و نحیف و در لابه لای سینه پر از غصه و هجران می جویمت. گر جمال یار نبود با خیالش هم خوشم خانه درویش را شمعی به از مهتاب نیست...» 🔻مصطفی در کنار نامه های پر رمز و راز عاشقانه، از پند و اندرز و پالایش روحی همسر خویش آسوده نبود و در مجال مناسب او را به خودسازی و پالایش از پلیدی ها و ناشایستگی ها فرا می خواند؛ گویا به درستی دریافته بود که عمری کوتاه و زودگذر دارد و دیری نپاید که از میان می رود. از این رو به همسر خویش یادآور شده است: «... عزیزم! تا بتوانی حذر کن از سنت[2] که این سنت خلق کاهش جان است... پس نتیجه این شد که یک عمری کوتاه بسیار کوتاه باید بگذرد. آیا با چه مقدار خوشی مقرون باشد و آیا تا چه اندازه از بلایا و نکبت های روزگار مصون گردد، نمی دانم. قدر مسلم گذشتن عمر است. فوق آن شصت سال بلکه آن که [از] عمر آدمی حساب می شود که لذت می برد چهل نه بگو پنجاه سال است... پس زیاد در فکر دنیای خود نباش. قدری توجه به آخرت به یک دار با سعادت، خانه ابدی، منزلگاه پر افتخار الهی. لذا از این  گونه صفاتی که مذموم شرع و خدا و رسول است احتراز کن، کبر، نخوت و بدگویی که گاهی پیش من هم از دیگران می‌کنی، نکن. خوش نیست که عمر خود را... این حرف ها در گوش ات باشد که بلکه تو هم مرا نصیحت کنی که بلکه سودمند افتد...» [1].خانم سید مصطفی «معصومه» نام داشت.از این رو مصطفی او را «مَصی» می گفت.معصومه خانم نیز همسرش را «مُصی» می خواند! [2].سنت چشم و هم چشمی و پایبندی به رسوم و تجملات و تشریفاتی که مایه خودنمایی و ظاهرسازی است. ▫️منبع: نهضت امام خمینی، ج5، صص277-276. @rozaneebefarda @alfavayedolkoronaieh🌱
✅ قهرمانی مقتدرانه ایران در انتخابی جام‌جهانی ووشو 🔹رقابت‌های انتخابی جام‌جهانی ووشو ۲۰۲۴ درحالی امروز در کشور چین به پایان رسید که کاروان ایران موفق به کسب ۲۰ مدال رنگارنگ در این رقابت‌ها شد. 🔹بدین ترتیب کاروان ۱۴ نفره ووشو ایران در پایان مسابقات موفق به کسب ۱۳ طلا، ۵ نقره و ۲ برنز شد و با کسب بیشترین مدال نسبت به سایر کشورها، به مقام قهرمانی و نخست تیمی و مجموع دست یافت. @Nournews_IR @alfavayedolkoronaieh🌱
امام صادق علیه السلام هرکس سوره جمعه را در هر بخواند، کفاره گناهان مابین دو جمعه خواهد بود بحارالانوار، ج۸۶، ص۳۶۲ @alfavayedolkoronaieh🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْوَلِىُّ النَّاصِحُ سلام بر تو ای همراهِ خیرخواه .. .. @maae_maein @alfavayedolkoronaieh🌱
🔺پادگان یا دانشگاه؟ مسئله این است! چنین وضعیتی در دنیا بی سابقه است؛ جدای از مسائل حقوق بشری و تبلیغات رسانه ای و چه و چه و چه که سالها با آن گوش فلک را کر کرده بودند، ثابت نمودند آنجا که از خطوط قرمزشان عبور شود، با هیچکس تعارف ندارند؛ یعنی دستگیری و سرکوب که هیچ، حتی حاضرند دانشگاه را روی سر دانشگاهیان ویران کنند! آن حرف های قشنگ احترام به آزادی بیان و آزادی اندیشه و حرمت دانشگاه هم صرفا تا جایی خوب است که دیگران عمل کنند؛ نوبت خودشان که برسد با احدی تعارف ندارند.‌ آری اینجا آمریکا است! ✅ @Ansari_rahim @alfavayedolkoronaieh🌱