❇️شروط چهارده گانه امربه معروف و نهی از منکر
🔹شیخ جعفر کاشف الغطاء (رضوان الله علیه) برخلاف قول مشهور، برای وجوب امربه معروف و نهی از منکر، 14 شرط را برمیشمارد:
و يجب الأمر بالواجب و النهي عن المحرّم وجوباً كفائياً بشروط أربعة عشر:
أحدها: التكليف، بجمع وصفي البلوغ و العقل حين الأمر و النهي.
ثانيها: العلم بجهة الفعل من وجوب و حُرمة، و مع الاحتمال يدخل في السنّة للاحتياط.
ثالثها: إمكان التأثير، و مع عدمه يلحق بالسنّة.
رابعها: عدم التقيّة و لو بمجرّد الاطّلاع.
خامسها: عدم ترتّب الفساد الدنيوي على المأمور أو غيره بسببه.
سادسها: عدم مظنّة قيام الغير به.
سابعها: مظّنة الوقوع ممّن تعلّق به الخطاب.
ثامنها: أ لا يتقدّم منه أو من غيره خطاب يظنّ تأثيره.
تاسعها: عدم البعث على ارتكاب معصية أو ترك واجب للمأمور أو غيره بسببه.
عاشرها: عدم ترتّب نقصٍ مخلّ بالاعتبار على الأمر.
حادي عشرها: فهم المأمور مُراد الأمر.
ثاني عشرها: ضيق الوقت في الوجوب الفوري.
ثالث عشرها: عدم معارضة واجب مضيّق من صلاة و نحوها.
رابع عشرها: كون المأمور ممّن يجوز له النظر إليه أو اللّمس له إذا توقّف عليهما.
📚كشف الغطاء عن مبهمات الشريعة الغراء (ط - الحديثة)، ج4، ص: 429
https://eitaa.com/alfigh_alosul
📚غاية الأصول في شرح كفاية الأصول
🔹یکی از تقریراتی که از درس محقق خراسانی (رضوان الله علیه) نوشته شده و معمولاً مغفول واقع میشود، تقریر مرحوم آقامیری دزفولی است به نام «غایة الأصول فی شرح کفایة الأصول».
این تقریر فقط مقدمه علم اصول و مباحث الفاظ را شامل میشود.
https://eitaa.com/alfigh_alosul
❇️دو احتمال درباره معنای «تنزیل»
🔹عنوان «تنزیل» در کنار دو عنوان «اعتبار» و «انشاء» در مباحث مختلف اصول به کار میرود. معمولاً تنزیل را در مثال «الطواف بالبیت صلاة» توضیح داده و مقصود از آن را «کنایه از ترتیب آثار» میگویند. بیشتر اصولیین، تنزیل را با ارجاع به «انشاء» تحلیل میکنند، به گونه ای که، گویا یکی از افراد انشاء، تنزیل باشد.
🔹اما به نظر میرسد، حقیقت تنزیل را میتوان به «اخبار» نیز تحویل داد. یعنی، همانطور که میتوان توضیح داد که مقصود از تنزیل و ترتیب آثار، جعل آثار صلاة بر روی طواف بالبیت است، همچنان میتوان اینگونه گفت که، مقصود از آن، اخبار از تطبیق آثار صلاة بر روی طواف بالبیت است. به عبارت دیگر، احکام و آثار صلاة نزد مخاطب روشن و معهود است و شارع با این بیان میخواهد، خبر از تطبیق همان آثار معهوده بر روی موضوع دیگری مانند طواف بالبیت دهد. یا به این معنا که، طواف بالبیت هم «فرد ادعائی» صلاة باشد و شارع با این بیان خبر از آن فرد ادعائی میدهد.
https://eitaa.com/alfigh_alosul
❇️مقوم عبادیت و مقربیت
🔹آیت الله شیخ محمدعلی اراکی (رضوان الله علیه)
«فإنّ قوام المقرّبيّة و العبادية بشيئين:أحدهما: ترتّب الثمرة المطلوبة للمولى على العمل، و الآخر: كون الداعي للفاعل إلى العمل أيضا داعيا راجعا إلى المولى و رعاية جانبه و حفظ مقامه، لا ناشئا عن الشهوة فضلا عن المعصية أو العناد و البغض للمولى، فهذان الأمران في مثال الحجّ يحصلان كلاهما بعد الركوب».
📚كتاب الصلاة (للأراكي)، ج1، ص: 197
https://eitaa.com/alfigh_alosul
❇️دلالت اطلاقی یا تقییدی مقبوله
⁉️آیا مقبوله عمربن حنظله، در عدم رجوع به «طاغوت» دلالت اطلاقی دارد؟
🔹صاحب کشف اللثام میگوید:
«هذا مع الاختيار، و أمّا عند الضرورة كما إذا توقّف أخذ الحقّ على الرفع إليهم فلا بأس به، بل ربّما وجب، إذ لا ضرر و لا حرج في الدين.»
📚كشف اللثام و الإبهام عن قواعد الأحكام، ج10، ص: 8
🔹نظر ایشان به این است که، دلیل لاضرر و لاحرج مقید اطلاق مقبوله است و عند الضروره جواز مرافعه به طاغوت ثابت است. اما مرحوم شهید سیدمصطفی خمینی (رضوان الله علیه)، قائل به تفصیل میشود:
«فبالجملة: الأخبار المشتملة علىٰ ترغيب الشرع في المقاومة السلبية في قبال الحكومة الجائرة، مقبولة إذا كان هذا التقادم تحت راية الحاكم الشرعي و النظام العقلائي؛ حتّى يورث فشل السلطة و سقوط الحكومة، كما قد اتّفق كثيراً.
و أمّا إذا كان التقادم انفراديّاً و الاعتزال عن الجائرين لعنهم اللّٰه تعالىٰ شخصيّاً، فهو مضافاً إلىٰ عدم استلزامه لما هو المقصود، ربّما يؤدّي إلىٰ الإخلال بالنظام المستتبع للهرج و المرج، بل ربّما يؤدّي إلىٰ مَيْل آحاد البشر إلىٰ الإلحاد، فإنّه لا بدّ علىٰ كلّ ديانة حقّة من مراعاة حقوق البشر في هذه النشأة؛ حتّى لا يذهب الناس إلىٰ الباطل، و لا ينزجرون عن الإسلام و المسلمين.»
📚ولاية الفقيه (للسيد مصطفى الخميني)، ص: 33
https://eitaa.com/alfigh_alosul
❇️نکته ای درباره «اصل مثبت»
🔹غالب اصولیین معاصر، اصل مثبت را حجت نمیدانند و اصلی ترین دلیل ایشان، فقدان دلالت شمولی دلیل استصحاب است که شامل آثار شرعی مترتب بر لوازم عقلی یا عادی بشود.
🔹اما به نظر میرسد، با توجه به اینکه، هیچ منع ثبوتی از شمول «جعل شارع» نسبت به آثار شرعی مترتب وجود ندارد، فلذا، این امکان فراهم است که شارع اثباتاً نیز این شمول را تأیید کند. حال، با مراجعه به ظهور اطلاقی کلام میتوان «اثبات» را نیز موافق با «ثبوت» یافت.
🔹محقق ایروانی در حاشیه بر کفایه پیرامون ظهور اطلاقی دلیل استصحاب چنین مینویسد:
«انّ عدم نقض اليقين بقول مطلق و من كلّ جهة يقتضي ترتيب جميع ما للمتيقن من الآثار بالأعم ممّا كان مترتبا عليه بلا واسطة أو معها، و مجرد انّ المتيقن لحاظ آثار نفسه بلا واسطة لا يمنع من انعقاد الإطلاق، لأنّه متيقن خارجي لا خطابي».
📚نهاية النهاية في شرح الكفاية، ج2، ص: 205
https://eitaa.com/alfigh_alosul
❇️روایات ناهیه از اذلال نفس در کتاب الجهاد
🔹روایات متعددی وارد شده دال بر اینکه، مؤمن اجازه ندارد نفس خود را ذلیل سازد. به عنوان نمونه این روایت که از امام صادق سلام الله علیه است:
«عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فَوَّضَ إِلَى الْمُؤْمِنِ كُلَّ شَيْءٍ إِلَّا إِذْلَالَ نَفْسِهِ»
📚الكافي (ط - الإسلامية)، ج5، ص: 63
جناب کلینی، این روایات را در کافی شریف نقل کرده و نکته قابل توجه این است که، او این روایات را در «کتاب الجهاد» آورده، نه در «کتاب الایمان و الکفر» و عنوان باب هم چنین است: «بَابُ كَرَاهَةِ التَّعَرُّضِ لِمَا لَا يُطِيق».
https://eitaa.com/alfigh_alosul
📛دوگانههایی بی بنیاد
اشاره
برخی از نویسندگان و پژوهندگان عرصه فقه سیاسی، به تناسب وضعیت سیاسی کشور، دوگانههایی را طرح کرده و تعارضی را تصویر نموده و حکم به تقدم یک طرف به طرف دیگر میدهند. پیشتر، درباره دوگانه موهومی «حق امام یا حق مردم» در اینجا نوشته بودم و در این یادداشت میخواهم درباره دوگانه دیگری بنویسم که، آقای سیدضیاء مرتضوی بیان کرده و میان «نظام اجتماعی» از «نظام سیاسی» تفکیک کرده و در مقام تعارض حفظ نظام اجتماعی را مقدم بر حفظ نظام سیاسی میداند. نتیجه ای که ایشان گرفته، متبلا به نقصی است که در نوع نگاه به رابطه حاکمیت اسلامی با مردم وجود دارد که در ادامه توضیح داده میشود.
✅رابطه تقومی میان حاکمیت و مردم
1⃣در اندیشه سیاسی اسلامی، با تأکید بر فقه امامیه، نظم سیاسی حاکم بر جامعه از درون پایگاه اجتماعی برمیخیزد و قوام می یابد. درست در نقطه مقابل با اندیشه «قهر و غلبه»، نظم سیاسی اسلامی دارای ریشه اجتماعی بوده و از پشتیبانی مردمی برخوردار است و این مردم هستند که «نظم سیاسی ولائی» را که مشروعیتش الهی است، پذیرا بوده و آن را محقّق ساخته و قدرت لازم برای فعلیت یابی آن را فراهم میسازند. و در مقابل، حاکمیت نیز زمینه های تحقق مطالبات مشروع و دینی مردم مسلمان را فراهم ساخته، بسترهای ارتقاء ظرفیتهای معنوی و عقلانی آنان را مهیا نموده و تلاش در شکوفایی «قوه اختیار» ایشان میکند. و به عبارت دیگر، در نظام سیاسی ولایی - چه با حضور امام معصوم (سلام الله علیه) و چه با حضور فقیه- است که، مجال واسعی برای گسترش دامنه اختیارات آحاد مردم فراهم گردیده و امکان رشد عقلانیت آنها به وجود می آید.
2⃣اما در برابر این اندیشه، آقای سیدضیاء مرتضوی و همفکران ایشان، در تصویر رابطه میان حاکمیت با مردم، همیشه در مقام تعارض نشسته و تلاش در تقدم جانب مردم بر حاکمیت دارند. در حالیکه، تصویر «تعارض» در نظم سیاسی برخاسته از «قدرتِ استیلائی» اصالت داشته و در میانه رابطه حاکمیت با مردم مطرح میشود، ولی در نظم سیاسی اسلامی چنین نبوده و تضاد خواسته حاکمیت با مطالبه مردم به مثابه «استثناء» است که حکم ویژه خود را دارد و در ادامه نیز درباره آن گفته خواهد شد.
در نظام ولایت فقیه، تمام تلاش فقیهِ حاکم بر این است که، امر «اداره» در پیوند میان «قدرت اجتماعی» و «قدرت سیاسی» صورت بسته شود، نه با تکیه بر «قدرتِ سیاسی» صرف. و در بستر چنین رابطه ای مطالبات مردم مسلمان سازگار و همراه با اهداف حاکمیت اسلامی خواهد بود نه در تضاد با آن.
3⃣علیرغم رابطه «تقوّمی» میان نهاد حاکمیت با مردم، ممکن است در برخی موارد نادر، تعارض و تضادّی میان این دو بخش به وجود آید که در این صورت، راه حل ها متفاوت میگردد.
راه حل آقای مرتضوی و همفکران ایشان- که اساساً رابطه حاکمیت و مردم را در تضادّ و تعارض تفسیر میکنند- اینگونه خواهد بود که برای اینکه نظام اجتماعی فروپاشی نشود، باید نظام سیاسی از خواسته خود - هرچند بحق و مشروع هم باشد- کوتاه آمده و نظام اجتماعی را حفظ نماید. اما راه حل مبتنی بر اندیشه سیاسی ولائی در چند مرحله مطرح میشود:
اول؛ حاکمیت در چنین موقعیتی تمام تلاش خود را مصروف تنویر افکار عمومی و تبیین علل و عوامل تصمیمات خود میکند. اگر در مرحله تبیین، همسویی و همراهی مردم با تصمیم حاکمیت صورت بگیرد که فبها و اما اگر چنین نشد؛
دوم؛ حاکمیت در مقام کسر و انکسار قرار گرفته و میان آنچه که مردم مطالبه آن را دارند با آنچه که او میخواهد محقّق شود، نسبت سنجی میکند. اگر آن مقصود حاکمیت که اجراء شریعت اسلام باشد به گونه ای است که با تعطیلی موقت آن ضربه ای به شریعت وارد نشده و حاکمیت اسلامی مخدوش نگردیده و مفاسد دیگری مترتب نمیشود، موقتاً جانب مطالبه مردم را گرفته و تلاش در خروج از موقعیت «تعارض و تضادّ» میکند تا بتواند در موقعیتهای دیگری با استفاده از ظرفیتهای دینی مردم، امکان اجراء شریعت در همان موضوع مورد منازعه را فراهم سازد.
سوم: اما اگر، تعطیلی حکم شارع به گونه ای باشد که مقدمه تعطیلی سایر احکام بوده و مفاسد عظیمی لازم می آید، باید بر این اجراء شریعت پای فشرد و از آن کوتاه نیامد. و احتمال واهی «فروپاشی اجتماعی» در این نوع رابطه تنگاتنگ میان مردم و حاکمیت اسلامی، احتمالی ضئیله و حقیر خواهد بود که تأثیری در استنتاج نخواهد داشت.
ادامه در فرسته بعدی 👇👇👇
ادامه از فرسته قبلی 👆👆👆
4⃣بلی، در یک صورت میتوان از فروپاشی نظم اجتماعی سخن گفت و آن هم زمانی است که، به مرور زمان غالب مطالبات مردم با حاکمیت اسلامی در تضاد قرار بگیرد. یعنی، همان مردمی که یک زمانی پایگاه شکل گیری حکومت اسلامی بودند، از اهداف و آرمانهای الهی و اسلامی رویگردان شوند که در این صورت، ادامه حکومت مبتلا به موانع ثبوتی و تکوینی میگردد. یعنی، اساساً حکومتی که جای پایی در درون اراده های عمومی نداشته باشد، متزلزل گردیده و فاقد قدرت و عاجز از اقامه دین و اداره حکومت میشود. و روشن است که در این صورت حکومت اسلامی نیز مجاز نخواهد بود با قهر و غلبه به حیات خود ادامه دهد.
◀️به نظر میرسد، برساختن «دوگانههای بی بنیاد» در بیان برخی اهل قلم و بیان، ریشه در «نارسی اندیشه سیاسی» ایشان دارد. و آنگونه که بحق و شایسته باشد، به مفهوم «حکومت اسلامی» راه نیافته و یا اینکه، در منازعات سیاسی امکان درک و فهم حقیقت را از دست داده اند.
همچنانکه، در وضعیت کنونی جمهوری اسلامی نیز، عموم مردم خواهان اجراء اسلام بوده و احکام اسلامی را زمینه بخش تحقق عدل و قسط اجتماعی میدانند. و اگر تعارضاتی میان مردم با حاکمیت به وجودمی آید، در اعتراض به عدم اجراء عدالت اسلامی، وجود فساد اقتصادی و فرهنگی به دلیل تصمیمات لیبرال مسلک است. و اگر چنانچه، حاکمیت تلاش خود را وقف احیاء حقوق عامه نموده و حق مردم را از مسکن، اقتصاد و معیشت آنچنان که شایسته ایشان است به ایشان اعطاء نماید، هیچ گاه تعارضی به مانند «حجاب» به وجود نمی آید. و مردم فهیم مسلمان ایران نیز در «قانون حجاب» جانب حاکمیت را خواهند گرفت.
و اتفاقاً نقطه تعارض و تضاد مردم ایران، با سیستم سرمایه داری و ظلم نهادینه شده در آن است نه با تصمیمات شرعی حکومت اسلامی، و باید تیغ تیز حمله را به سمت عقاید لیبرالیای گرفت که جمهوری اسلامی را میتواند در برابر مردم قرار دهد، نه به جانب اجراء شریعت اسلام.
https://eitaa.com/alfigh_alosul
❇️الإسلام یعلو و لایعلی علیه
🔹محقق یزدی، صاحب عروة الوثقی، پنج معنا برای روایت نبوی «الإسلام یعلو و لایعلی علیه» در حاشیه مکاسب مطرح میکند:
«قوله: و إنّ الإسلام يعلو إلخ.
أقول: هذا الخبر يحتمل معان خمسة: أحدها، بيان كون الإسلام أشرف المذاهب و هو خلاف الظاهر جدّا. الثّاني، بيان أنّه يعلو من حيث الحجّة و البرهان. الثّالث، أنّه يعلو بمعنى يغلب على سائر الأديان. الرّابع: أنّه لا ينسخ. الخامس: ما أراده الفقهاء من إرادة بيان الحكم الشّرعي الجعلي بعدم علوّ غيره عليه و إذا جاء الاحتمال بطل الاستدلال فتدبّر».
📚حاشية المكاسب (لليزدي)، ج1، ص: 31
https://eitaa.com/alfigh_alosul
326_910918.wma
4.12M
🎙درس خارج فقه زکات- جلسه اول
🔹موضوع: دفع مال زکوی به فقیه
🔹بیان: آیت الله سیدمحمودهاشمی شاهرودی (رضوان الله علیه)
📆تاریخ: 91/09/18
https://eitaa.com/alfigh_alosul
327_910919.wma
5.82M
🎙درس خارج فقه زکات- جلسه دوم
🔹موضوع: دفع مال زکوی به فقیه
🔹بیان: آیت الله سیدمحمودهاشمی شاهرودی (رضوان الله علیه)
📆تاریخ: 91/09/19
https://eitaa.com/alfigh_alosul
328_910921.wma
6.7M
🎙درس خارج فقه زکات- جلسه سوم
🔹موضوع: دفع مال زکوی به فقیه
🔹بیان: آیت الله سیدمحمودهاشمی شاهرودی (رضوان الله علیه)
📆تاریخ: 91/09/21
https://eitaa.com/alfigh_alosul
🔹یکی از کتابهای فقهی مهمی که میتوان بحث ولایت فقیه و اختیارات آن را پیگیری نمود، کتاب «الزکاة» است. و یکی از مسائلی که در این کتاب مرتبط با این موضوع است، مسئله «دفع مال زکوی به فقیه» است. حضرت آیت الله سیدمحمود هاشمی شاهرودی (رضوان الله علیه) این مسئله را در درس خارج فقه زکات، در سه جلسه بحث کرده است.
https://eitaa.com/alfigh_alosul
❇️مبحث وضع
🔹یکی از مسائل مبحث وضع در علم اصول که البته در سلسله مباحث ادبیات و زبان مطرح میشود، کیفیت پیدایش زبان است که عمدتاً دو نظریه برجسته وجود دارد: نظریه ذاتی زبان، نظریه قراردادی زبان.
🔹در مطالعات فلسفه زبان معلوم میشود که این مسئله و این دو نظریه دیرپا بوده و در دوران باستان نیز طرح میگردید. به عنوان نمونه، در رساله کراتیلوس افلاطون که مناظره ای است درباره منشأ زبان و رابطه واژه و معنای آن، این پرسش مطرح میشود که، آیا این رابطه بر بنیاد نوعی سنخیت طبیعی استوار است یا نتیجه نوعی قرارداد و توافق است؟ در این دوگانه، ارسطو جانب قرارداد را گرفت، اپیکور موضعی بینابین برگزید و رواقیان نیز به سمت نظریه طبیعی بودن رابطه لفظ و معنا رفتند.
https://eitaa.com/alfigh_alosul
❇️قدر طلبگی را بدانیم
🔹مستندی با موضوع سیره علمی آقای محمدجعفرجعفری لنگرودی از شبکه مستند سیما پخش شد. در این مستند، شخصی با عنوان «حقوقدان و رئیس پژوهشکده حقوق و قانون» از وزانت آثار علمی مرحوم لنگرودی سخن میگفت. در بخشی از توضیحات، به پایان نامه دکتری ایشان که بعدها کتابی با این عنوان شد؛ «تأثیر اراده در حقوق مدنی» اشاره کرده و اینگونه گفت: «در این کتاب، به آراء فقها ارجاع داده شده مانند میرزای نائینی. من معتقدم که اگر کسی این متنها را بخواند و بفهمد شایسته دکتری است».
🔹این توصیف از وزانت آثار مرحوم لنگرودی بخاطر اینکه از متون فقهی و اصولی فقهایی استفاده کرده است که، کتابهای مورد مراجعه دائمی و روزمره طلاب سطح و خارج است، هم حکایت از بزرگی و عظمت این آثار دارد و هم نشان از آن دارد که، حیات علمی «طلبگی» دارای چه منابع سرشار و غنی ای است که از آن غفلت میشود و قدر آن دانسته نمیشود. این وضعیت فقط در متون فقهی و در بخش فقه معاملات یا فقه سیاسی نیست، بلکه اصولیین امامیه در تحقیقات اصولی به مرزهایی از دانش رسیده اند که فلاسفه زبان و صاحب نظران هرمنوتیک و اندیشمندان حوزه حکم و قانون هنوز به آن افق نیاندیشیده اند.
👈👈تکلیف ما است که با این سرمایه هایی که در اختیار حوزه علمیه قرار گرفته است، تحقیقات اصولی و فقهی را به پیش برده و به همین داشته ها اکتفا نکنیم و گرهی از کارها بگشاییم.
و اینکه.... خود را به کمتر از رضایت امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نفروخته و در پی دنیای دیگران (دکتری و...) نباشیم.
https://eitaa.com/alfigh_alosul
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅بنده به همان میثاق طلبگی هستم.....
https://eitaa.com/alfigh_alosul
✅تأملی در پاسخ استفتاء
✍️صالح رحمتی
🔹اشاره
درباره مسئله «تعطیلی روز شنبه» و استفتائی که از آیت الله جوادی آملی انجام گردیده است، نکات چندی قابل طرح است که تقدیم میشود. در این یادداشت، به عناوینی که میتوانند خلاف شرع بودن «تعطیلی روز شنبه» را اثبات نماید، استدلال میشود.
✅تشبّه به یهود
اولین عنوانی که به ذهن میرسد و در کتب فقهی نیز موضوع احکام قرار گرفته است، عنوان «تشبّه به یهود» است. ابتدائاً به اخباری اشاره میشود که، در منابع معتبر روایی با مضمون «نهی از تشبّه به یهود و مجوس» و «نهی از تزیّی به زی جاهلیت و یهود» وارد شده است:
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص اكْنُسُوا أَفْنِيَتَكُمْ وَ لَا تَشَبَّهُوا بِالْيَهُودِ. (المحاسن، ج2 ص 624/ الکافی، ج6 ص 531)
وَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص حُفُّوا الشَّوَارِبَ وَ أَعْفُوا اللِّحَى وَ لَا تَشَبَّهُوا بِالْيَهُودِ. (الفقیه، ج1 ص 130)
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص حُفُّوا الشَّوَارِبَ وَ أَعْفُوا اللِّحَى وَ لَا تَتَشَبَّهُوا بِالْمَجُوسِ. (معانی الأخبار، ص291)
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص غَيِّرُوا الشَّيْبَ وَ لَا تَتَشَبَّهُوا بِالْيَهُودِ وَ النَّصَارَى. (الخصال، ج2 ص498 / نهج البلاغه ص 471)
وَ رَوَى صَفْوَانُ عَنْ يَزِيدَ بْنِ خَلِيفَةَ قَالَ رَآنِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع أَطُوفُ حَوْلَ الْكَعْبَةِ وَ عَلَيَّ بُرْطُلَةٌ فَقَالَ بَعْدَ ذَلِكَ تَطُوفُ حَوْلَ الْكَعْبَةِ وَ عَلَيْك بُرْطُلَةٌ لَا تَلْبَسْهَا حَوْلَ الْكَعْبَةِ فَإِنَّهَا مِنْ زِيِ الْيَهُود. (الفقیه، ج2 ص 411/ تهذیب الاحکام، ج5 ص 134)
عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَا يَنْبَغِي أَنْ تَتَوَشَّحَ بِإِزَارٍ فَوْقَ الْقَمِيصِ وَ أَنْتَ تُصَلِّي وَ لَا تَتَّزِرْ بِإِزَارٍ فَوْقَ الْقَمِيصِ إِذَا أَنْتَ صَلَّيْتَ فَإِنَّهُ مِنْ زِيِ الْجَاهِلِيَّةِ. (الکافی، ج3 ص 395)
با وجود روایات متعدد در نهی از تزیّی و تشبّه به کفار و یهود، نیازی به بررسی سندی آنها نیست و همین مقدار روشن میسازد که، عدم تشبّه و عدم تزیّی به زی آنها - به عنوان مناط اصلی حکم- مورد اهتمام اولیاء دین بوده است. لازم به ذکر است که برخی از این اخبار نبوی در منابع روایی عامه نیز نقل شده است.
ادامه در فرسته بعدی 👇👇👇
⁉️آیا تشبّه، عنوان قصدی است؟
🔹ممکن است، برخی اینگونه اشکال کنند که همانطور که در پاسخ استفتاء نیز آمده است، عنوان «تشبّه» عنوانی قصدی است و اگر کسی قصد تشبّه نداشته باشد، صدق تشبّه نکرده و مرتکب حرام نشده است.
🔹پاسخ این است که؛ اساساً در ظهور عناوین افعال، با مراجعه به عرف میتوان قصدیت و عدم قصدیت را نتیجه گرفت. درباره عنوان «تشبّه» نیز که نتیجه آن «شبیه شدن» است، حصول چنین نتیجه ای متوقف بر قصد عنوان نیست. شاهد بر این مطلب اینکه، این عنوان فقط در خصوص انسانها که صاحب اختیار و قصد هستند به کار نمیرود، بلکه درباره اشیاء نیز استعمال میشود، درحالیکه، هیچ امکان قصد در آنها وجود ندارد. مانند مثالی که فراوان در کتب لغت ذیل ماده «شبه» بیان میشود: «و في الحديث: فإن اللبن يَتَشَبَّهُ.» معنای این عبارت این است: همانا شیر، شبیه چیزی میشود. همین استعمال نشان میدهد که، ماده «شبه» در باب «تفعّل» که معنای غالبی آن اثرپذیری است، به معنای «شبیه شدن» استعمال میشود که، متقوم به قصد نیست.
ضمن اینکه، اختیاری بودن فعلی که نهی به آن تعلق گرفته است، ملازم با قصدیت آن هم نیست. ممکن است کسی فعلی را به اختیار خود انجام دهد اما قصد نداشته باشد که آن فعل را به عنوان خاصی مانند «تشبّه» انجام دهد. مانند اینکه، مردی لباس زنان را بپوشد بدون آنکه قصد تشبّه داشته باشد، اما ظهور عرفی این فعل آن است که او شبیه زنان شده است. نهی از تشبّه، به چنین فعلی هم تعلق میگیرد؛ زیرا اختیاری بودن انجام این فعل کفایت میکند برای تعلق نهی به آن، و نیازی به اخذ قصد در ذات متعلق نیست.
🔹و در همین مبحثی که شیخ انصاری ذیل روایت «لعن الله المتشبهین» گشوده است محقق خوئی جمع بندی خود را از عدم اعتبار قصدیت در مفهوم «تشبّه» چنین بیان میکند:
«و قد علم مما تقدم أيضا أنه لا وجه لاعتبار القصد في مفهوم التشبه و صدقه، بل المناط في صدقه وقوع وجه الشبه في الخارج مع العلم و الالتفات، كاعتبار وقوع المعان عليه في صدق الإعانة، على أنه قد أطلق التشبه في الاخبار، على جر الثوب و التخنث و المساحقة مع أنه لا يصدر شيء منها بقصد التشبه، و دعوى أن التشبه من التفعل الذي لا يتحقق إلا بالقصد دعوى جزافية، لصدقه بدون القصد كثيرا». (مصباح الفقاهة، ج1 ص 210)
ادامه در فرسته بعدی 👇👇👇
✅اصل برتری اسلام بر کفر
🔹امروزه کشور اسلامی ایران در دنیا به عنوان «مرکز اسلامی» شهرت یافته است که تمام تلاش حاکمان آن، تحقق دین اسلام در متن و بطن زندگی مردم است. در چنین وضعیتی، هر برنامه، تصمیم و اقدام و عملی به عنوان «اسلامیت» شناخته شده و تبدیل به «شعار» میشود و تمایز میان این کشور و ملت و حاکمیت با سایر ملل که بیرون از فرهنگ اسلامی هستند در همین شعائر برجستگی ویژه ای پیدا میکند. این هویت یابی ایرانیان مسلمان و تمایز آنان از کشورهای غیر اسلامی در حیطه «فرهنگ» از اهمیت دوچندان برخوردار است؛ زیرا عرصه فرهنگ، عرصه نمادها و شعائر است.
🔹با این وصف، هر نماد و شعاری که در درون کشور اسلامی ساخته و پرداخته میشود، حامل معنا و مفهومی است که در همین فرهنگ به آن اشراب شده است، و اگر نماد و شعاری بیرون از مرزهای فرهنگی به داخل آن آید، به دلیل وجود آن تمایز آشکار و واضح میان هویت ایرانی با سایر هویت ها، به سهولت میتوان چنین عملی را «تبعیت» فرهنگی ایرانیان از بیگانگان خواند. و همین تبعیت است که، دست برتر کفر بر اسلام را فراهم میسازد، درحالیکه باید از سوی حاکمان مسلمان «اصل برتری اسلام بر کفر» مراعات و ملاحظه گردد.
🔹خداوند متعال در آیات سه گانه ای، از «اظهار دین حق بر همه ادیان» به عنوان هدف رسالت سخن گفته است:
«هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ»
شیخ طوسی در المبسوط، مقصود از آیه شریفه را تغلیب از طریق حجج و ادله میداند. (المبسوط ج2 ص 13). اظهار و غلبه از طریق حجت و برهان، یعنی اظهار و غلبه فکری و فرهنگی بر سایر ادیان. هرچند، نمیتوان ظهور آیه شریفه را منحصر در همین اظهار و غلبه فرهنگی دانست، اما پرواضح است که، غالب شدن دین اسلام از جهت فرهنگی بر سایر ادیان نمیتوان تخصیص بردارد و در حوزه و بخش خاصی استثناء بگیرد و تابعیت و مغلوبیت مسلمانان از یهود و نصارا را به دنبال خود داشته باشد.
🔹یا روایت نبوی مشهور «الاسلام یعلو و لایعلی علیه» که آن را شیخ صدوق در الفقیه آورده(الفقیه، ج4 ص 334) و سایر فقها نیز آن را تلقی به قبول کرده و به آن استناد کرده و فتوا داده اند. به عنوان نمونه، یکی از فتاوای مشهور میان فقها با استناد به این قاعده آن است که، نباید بناء خانه ذمی بالاتر از خانه مسلمان باشد. (الرسائل التسع محقق حلی، ص 245) صاحب مستمسک، علوّ در این روایت نبوی را به معنای «ظهور» در آیه شریفه «لیظهره علی الدین کله» میداند. (مستمسک العروة الوثقی، ج14 ص 482)
📛ممکن است اینگونه به ذهن برسد که «تعطیلی روز شنبه» موجب علو و برتری یهود بر مسلمان نمیشود، اما چنین نیست. چرا که، علوّ و برتری در هر موضوعی به تناسب با آن معنا میشود. و از آنجا که، تعطیلی روز شنبه از موضوعات فرهنگی است، در اذهان عامه حکایت از «تبعیت از یهود» پیدا میکند. به عنوان نمونه تاریخی میتوان به قضیه تغییر قبله در صدر اسلام اشاره کرد. در ذیل آیه شریفه « قَدْ نَرى تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّماءِ فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضاها» در تفسیر قمی چنین آمده است:
«أَنَّ الْيَهُودَ كَانُوا يُعَيِّرُونَ بِرَسُولِ اللَّهِ وَ يَقُولُونَ أَنْتَ تَابِعٌ لَنَا تُصَلِّي إِلَى قِبْلَتِنَا- فَاغْتَمَّ مِنْ ذَلِكَ رَسُولُ اللَّهِ ص غَمّاً شَدِيدا». (تفسیر القمی، ج1 ص 63)
همانطور که از این عبارت معلوم است، یهودیان به پیامبر اکرم طعنه میزدند که او تابع قبله یهودیان است و رسول الله (صلی الله علیه و آله) از این قضیه غم و اندوه شدیدی داشت. مفهوم «تابعیت» به خوبی در چنین مواقفی قابل تطبیق است، چرا که بالاصاله و الاولی، قبله بیت المقدس برای یهودیان بوده و وقتی مسلمانان قبله خود را به جانب بیت المقدس قرار میدهند، نشان از برتری یهود بر مسلمین و تبعیت مسلمین از ایشان دارد. درباره تعطیلی رسمی هفتگی نیز این واقعیت در اذهان عموم مردم مرتکز است که، تعطیلی مسلمانان روز جمعه است و تعطیلی یهود روز شنبه. و وقتی که روز شنبه به عنوان تعطیلی رسمی انتخاب میشود، نوعی تبعیت از یهود را در اذهان جلوه گر میسازد.
https://eitaa.com/alfigh_alosul
❇️مقبوله عمربن حنظله
🔹جناب سیدجعفرمرتضی العاملی (رضوان الله علیه) تحقیقاتی پیرامون مقبوله عمربن حنظله انجام داده است که، متأسفانه فقط در برخی سایتها و با پرداخت پولی به دست می آید.
🔹این مقالات را به نیت انتشار علم و گشودن باب تحقیقات و پژوهشهای نوین پیرامون مسائل بنیادین اندیشه اسلامی در اختیار عزیزان قرار میدهم.
https://eitaa.com/alfigh_alosul/2199
noormags-ولایة_الفقیه_فی_صحیحة_عمر_بن_حنظلة_و_غیرها-411066.pdf
416.2K
📚ولایة الفقیه فی صحیحة عمربن حنظلة و غیرها
✍نویسنده: آیت الله سیدجعفر مرتضی العاملی
1⃣شماره اول
https://eitaa.com/alfigh_alosul
ولایة_الفقیه_فی_صحیحة_عمر_بن_حنظلة_(2).pdf
428.8K
📚ولایة الفقیه فی صحیحة عمربن حنظلة و غیرها
✍نویسنده: آیت الله سیدجعفر مرتضی العاملی
2⃣شماره دوم
https://eitaa.com/alfigh_alosul
noormags-ولایة_الفقیه_فی_صحیحة_عمر_بن_حنظلة_و_غیرها-411109.pdf
387.1K
📚ولایة الفقیه فی صحیحة عمربن حنظلة و غیرها
✍نویسنده: آیت الله سیدجعفر مرتضی العاملی
3⃣شماره سوم
https://eitaa.com/alfigh_alosul
❇️عقد الذمة
🔹علامه حلی در قواعد الأحکام ذیل بحث از شرایط «عقدالذمة» میگوید، شایسته است که امام در این عقد به اهل ذمه اینگونه شرط کند که، آنها باید در چهار چیز از مسلمین متمایز باشند:
«و ينبغي للإمام ان يشرط في العقد التميز عن المسلمين بأمور أربعة: في اللباس و الشعر و الركوب و الكنى.»
📚قواعد الأحكام في معرفة الحلال و الحرام، ج1، ص: 482
https://eitaa.com/alfigh_alosul