#پرونده_علمی_1
#روش_شناسی_تفقه_2
✍ محمد(صالح) متقیان
✔ برای مقایسه میان روش های استنباط عناصر دخیل در استنباط را مطرح کرده و موضع هر کدام از سبک های فقهی را نسبت به آنها بیان می کنیم.
🔺 عنصر اول؛ #مواجهه_با_کتاب؛
1⃣ بعد از تلقی درس اصول فقه و تعلم این نکته که «کتاب» از منابع استنباط است، اینگونه به ذهن می رسد که همه دروس فقهی به این نکته اصولی التزامی علی السویه دارند. اما آنچه که به عنوان نقطه فارق میان دروس و سبک های فقهی قابل طرح است این است که، سطح مواجهه هر کدام از اساتید با کتاب و وحی و استفاده از آن منبع برای وصول به «حکم شارع» متفاوت است. حداقل دو سطح از مواجهه قابل طرح است.
2⃣ #مواجهه_حداقلی_با_کتاب؛ در این مواجهه، استاد و محقق فقه به کتاب به عنوان منبعی که باید از آن حکم شارع را به دست آورد نگاه نمی کند زیرا او اطمینان به اخبار و سنت دارد و تکیه گاه اصلی خود را سنت قرار داده است. از این روی، مواجهه او با کتاب در تحقیق فقهی و در درس خارج، مواجهه ای تبرکا و تیمنا است. او عازم بر استنطاق از قرآن و بهره گیری از آن برای استنباط نیست، زیرا می داند که با کمک ادله روایی می تواند پاسخ سؤالهای فقهی خود را پیدا نماید. و چنانچه از آن ادله هم نتوانست استفاده کند متشبث به اصول عملیه می شود. روشن است که نوع مواجهه این سبک فقهی از #فقه_معاملات تا #فقه_عبادات متفاوت است.
3⃣#مواجهه_حداکثری_با_کتاب؛ در این مواجهه، شخص مُستَنبِط اعتقاد دارد که #نقطه_شروع_تشریع کتاب و وحی است. با این اعتقاد است که، در مواجهه با کتاب سعی بر آن دارد که مقصود شارع را استظهار و استخراج کند. آنچه از این مواجهه با کتاب به دست می آید، سرمایه اولیه ای است که محقق فقه آن را به عنوان #قاعده_اولیه در اختیار می گیرد تا در مراحل بعدی تفقه و استنباط از آن بهره بگیرد. این سبک فقهی به این رویکرد در تمام ابواب فقهی التزام عملی دارد و اختلافی میان موضوعات و ابواب در مراجعه به قرآن ندارد.
✔ در مطلب بعدی هرکدام از این دو روش را ارزیابی میکنم و سپس وارد در بررسی عناصر بعدی دخیل در استنباط میشوم.
@alfigh_alosul