حَنـان💚
#شب_زیارتی اباعبداللهالحسین علیهالسلام 🕊 اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُس
بی تابم
با تموم کربلا
نرفته ها.
دِل تنگم.......
آقاجان
میشود اینبار،
مارا هم ببری....
@alhanan | 💚
حَنـان💚
#شب_زیارتی اباعبداللهالحسین علیهالسلام 🕊 اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُس
"یا اَیُهَا العَزیز انْظُرْ إِلَيْنَا نَظْرَةً رَحِيمَةً"
با گردش نگاه تو، میگردد آسمان...
@alhanan | ☁️
إِلَهِی !
أَنْت کمَا أُحبُّ
فَاجْعَلْنِی کمَا تُحِبُّ …
خدایا !
تو آنچنانى که دوست دارم،
مرا هم چنان کن که دوست دارى …
#مناجات_امیرالمومنین علیه السلام
#گل_های_حرم💛
#عید_الأضحی
@alhanan | 🌸
حَنـان💚
بی تابم با تموم کربلا نرفته ها. دِل تنگم....... آقاجان میشود اینبار، مارا هم ببری.... @alhanan |
دارد همهچیز آنکه تو را داشته باشد.@alhanan | ❤️
10.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دِل تَنگت
شُدم.....
یِه عالَمه
@alhanan | 🌹
القـَلبُ یَهدِی اِلـَی القلبِ 💛
آرمیتا که حالا یک نقاشی دیگر هم کشیده، آن را به رهبر نشان میدهد: «این خودمم.» توی این نقاشی، آرمیتا دو جفت بال دارد که بعداً به من میگوید قرار است با آنها تا «اون ور دنیا» پرواز کند.
آقا هم حرفشان را قطع میکنند و باز دختر را نوازش میکنند؛ البته از همان موضوع حساس برای دختربچهها میگویند: «چه موهای بلندی!»
مادر که ظاهراً فکر میکند شاید بلندبودن موها چیز خوبی نبوده، فوری توضیح میدهد: «باباش خیلی این موها رو دوست داشت. برای همین آرمیتا نمیذاره کوتاهش کنیم.»
اما رهبر با یک حدیث منظورشان را تکمیل میکنند: «روایتی از امام صادق(علیه السلام) داریم که فرموده موهای «ام سلمه» همسر پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) آنقدر بلند بوده که آن را به «هجل» (پابند)ش میبسته و وقتی میایستاده، از زیبایی مثل «پری» میشده است.»
خیلی برایم جالب است که آرمیتا هم وقتی خودش را با موهای بلند نقاشی کرد، ترجیح داد نقاشیاش، تبدیل به تصویر یک پری بشود.
پری
روایتی از حضور حضرت آقا در منزل خانواده شهید داریوش رضایی نژاد.
@alhanan | 💚🤍❤️
"شهره هیچ وقت این مو ها رو نزن. ببین شون آخه"
دولا میشوی و گونه نرم و پنبه ای اش را میبوسی و زیر لب میگویی: "عزیز بابا..."
دولا میشوم. گونه نرم و پنبه ای اش را میبوسم و جای تو میگویم: "عزیز بابا..." بعد صدایم را کمی آرام تر میکنم و در دل میگویم: "عزیز مامان..."
همیشه میخواهم اول نام تو باشد، بعد من.
#لا_به_لای_درختان_بلوط
@alhanan | 💚
🇮🇷🇱🇧
سَلامٌ عَلَىٰ آلِ يس
"بهارِ من کجایی ؟
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
@alhanan | 🌸
" پیش تو محتاج ها در حال رفت و آمدند
تا که آهو می رود، پشتش کبوتر می رسد"
🕊
#امام_رضا جان علیه السلام
#خانه_پدری 🌸
@alhanan | 💛
لغه الحسین _ علیه السلام
مهدی، (پسر داییِ دهه هشتادی) طبق معمول پنجشنبه ها، یه اپ جدید معرفی کرد واسه آموزش زبان، کافه عربی!
از نوه ها شاید فقط ما دوتا عربی دوست دارهای فامیل باشیم؛ هرچی پیدا کنیم، بعد یه مدت جفتمون داریم.
البته همیشه خاصیت اسم های مشابه علاقه های متشابه نیست؛ مهدی لهجه عراقی دوستتر و احتمالا عشق نجف اشرف.
خودم اما، عربی رو فصیح خوندم،
لهجه شامی رو کمی بیشتر از باقیه میفهمم.
اصلا کیه که نجف رو دوست نداشته باشه اما آخه؛ صور زیبا هم شهرِ شیعیانِ امیر المؤمنین_ علی علیه السلام _ هست.
علاقه به زبان عربی تا همینجاست؛ صور، لبنان و فهمیدن کلماتی که دوست شان دارم.
به قول دوست عزیز خوزستانی، عربی رو با لهجه چينی میتونم صحبت کنم!
چند روز بعد، همین داستان تکرار شد.
اینبار خودم معرف کافه عربی بودم به حسین؛ دوست سالیان سال و کمی هم زبان عربی خوانده، مثل خودم.
فرداش، حسین پیام داد
کلاس عربی ثبتنام کردم!
چی؟
کجا؟
همون اپ کافه عربی گذاشته!
بیا باهم بریم.
اولش گفتم بیخیال، آخه اصلا لهجه عراقی ندوستم، خیلی شلخته است، آخه چرا واقعا....
اصرار کرد که نه، خوبه؛ بیا.
اومدم بگم: مگه اصلا میخوام برم سفر اربعین که کلاس زبان برم از الان ه.
به زبونم نیومد
نه عربی
نه فارسی
امام مهربانم، شما که بهتر میدونید
دلمون میخواد اما....
آقا جان
یعنی امسال میشه ماهَم زائر اربعین باشیم.
#اللهم_الرزقنا_حرم
*تصویر اول؛ جلد کتاب.
*تصویر دوم؛ صور زیبا_ لبنان.
@alhanan | 💚💛
🇮🇷🇱🇧🇮🇶