مراقبت به ادعیه خاص ماه رمضان ✅ 1-خواندن دعای افتتاح به نیابت از شهید روز ✅ 2-نماز استغاثه به امام زمان عج ✅3- دعای اللهم ادخل علی اهل القبور السرور ✅ 4- جزء خوانی هرروز از طرف شهید روز هدیه کنیم به تمام انبیا، صدیقین، وتمام حق وحق داران شهید روزمان ✅ 5 - خواندن حرز امام زین العابدین علیه السلام

سلام علیکم دوازدهمین روز از 💫 چله بیست و دوم 💫 مهمان سفره شهید 🌷 توکل حسنوند🌷هستیم.

شهید حسنوند همیشه روزه بود، جبهه هم که می‌رفت با فرمانده‌اش قرار می‌گذاشت که 10 روز جابجایش نکنند تا بتواند قصد کند و روزه بگیرد. جوان 21 ساله که یکی از نیروهای زبده اطلاعات عملیات لشگر 57 ابوالفضل (ع) بود، طی عملیاتی در منطقه حاج عمران مفقودالاثر شد و پس از یکسال که خانواده منتظر جنازه اش بودند، با پیکری کاملاً سالم به خرم آباد برگشت، به دستور نماینده امام و امام جمعه خرم آباد - آیه الله میانجی- پیکر شهید به مدت یک هفته در مکان مخصوصی در بیمارستان شهید مدنی خرم آباد مورد زیارت عموم مردم شهر قرار گرفت، عطر خوشبوی پیکر مطهر شهید همه زائرین را مبهوت کرده بود. #شهید_توکل‌_حسنوند

شهید توکل حسنوند در یکم تیر ماه 1344 در خانواده ای مذهبی دیده به جهان گشود شهید در همین خانواده تربیت شد و در حالی شروع به حرف زدن می کند که نام مولایش علی را بر زبان می آورد . در سن 6 سالگی در سال 1350 روانه دبستان گردید و شروع به یادگیری دروس نمود وی که کلاس اول و دوم ابتدایی را در روستای هنام گذراند به عنوان دانش آموز ممتاز شناخته شد بعد از اتمام سال دوم ابتدایی همراه خانواده به خرم آباد آمد و جهت ادامه تحصیل در یکی از دبستانهای خرم آباد ثبت نام نمود شهید در دوران کودکی بسیار زرنگ و دارای هوش و استعداد فوق العاده بود که دوره ابتدایی را با موفقیت تمام پشت سر گذاشت و وارد مدرسه راهنمایی شد و این دوره را نیز با موفقیت به پایان رساند همزمان با شروع و اوج گیری تظاهرات ملت ایران که شهید سال دوم راهنمایی بود همواره در این اجتماعات مردمی حضور فعال داشت ودر عین حالی که قامت کوچکی داشت بارها مورد حمله دژخیمان طاغوت قرار گرفت اگر چه کوچک بود ولی چون در خانواده ای مذهبی و انقلابی بزرگ شده بود شدیداً به امام و انقلاب عشق می ورزید از همان زمان و حتی در سنین کمتر نماز و روزه را کاملاً به جا می آورد و به خصوص با دوستان خود تا نیمه های شب بر روی دیوارها شعار می نوشتند و دوشادوش مردم در این جوش و خروش ملت ایران شرکت می جست

شهید بارها در درگیری با گروهک های منحرف شرکت کرد از جمله در یک درگیری در میدان اسد آبادی با منافقین هدف حمله آنها قرار گرفت ولی باز هم در این گونه مسائل شرکت می کرد شهید بعد از اتمام دوره راهنمایی وارد دبیرستان گردید و مشغول به ادامه تحصیلات شد ، دبیرستان را با موفقیت گذراند و موفق به اخذ دیپلم اقتصاد شد وی یکی از فعالترین نیروهای انجمن اسلامی به شمار می رفت و بسیار فعالیت کرد تا در سنگر مدرسه دانش آموزان را با تعالیم اسلام و اهداف انقلاب آشنا سازد و حتی از سوی گروهکهای انحرافی مورد تهدید قرار می گرفت ولی از اهداف مقدس خویش دست بردار نبود. شهید به عنوان مسئول انجمن اسلامی یکی از زبده ترین دانش آموزان به حساب می آمد.

شهید چون در مسائل فلسفی و سیاسی و دینی و حتی احکام بسیار دقت می کرد و تا حدودی در این مسائل مهارت داشت و به همین خاطر بعد از اتمام تحصیلات از سوی مدیر دبیرستان و دبیر بینش دینی از وی خواسته شد تا در رشته بینش سال چهارم شروع به تدریس کند ولی وی قبول نکرد . شهید کتب زیادی از جمله سیاسی ،اقتصادی، علمی ،مذهبی و فلسفی خریداری و مطالعه می کرد به خصوص کتابهای ائمه و قرآن را بسیار مطالعه میکرد و در تفسیر و توجیه معانی آنها کوشش می نمود . سال 1362 بعد از اخذ دیپلم لباس بسیجی را به تن کرد و بعد از آموزش روانه منطقه شد ودر تیپ امام حسن (ع) در گردان انبیاء مشغول گردید در دوران بسیجی خود در واحد اطلاعات عملیات تیپ 57 حضرت ابوالفضل (ع) فعالیت نمود.

بار دوم که به منطقه به عنوان بسیجی رفت ودر همان موقع لباس مقدس سربازی را به تن نمود و در تیپ در واحد تبلیغات به عنوان مسئول فرهنگی و قسمتهای دیگر آن خدمت نمود. شهید بعد از مدتی که در تبلیغات بود سرانجام وارد گردان اخلاص گردید و به فعالیت پرداخت . شهید حسنوند در خیلی از مناطق جنگی حضور داشت و در عملیاتهایی از جمله سرتک – سلیمانیه- دربندیخان- والفجر9و حاج عمران شرکت داشت و چندین بار مجروح گردید. وی در شناساییهای اطلاعات زحمات زیادی را کشید . سر انجام در عملیات حاج عمران به عنوان نیروی راهنمای گردان با چند تن از همرزمانش که به سوی کمین دشمن می روند در ارتفاع 2519 وتپه شهدا در اوج گلوله باران و آتش های مختلف دشمن به شهادت می رسد و پیکر پاک وی یکسال در منطقه برفگیر حاج عمران ماند و سر انجام بعد از آزاد سازی این منطقه توسط رزمندگان جنازه وی به دست خانواده اش رسید .

یکی از همرزمانش نقل می کرد : یک روز نشسته بود و ناراحت بود از او پرسیدم چرا غمگینی؟ گفت: که می ترسم همینطور در منطقه ای آرام بمیرم و یا در بستر ، دوست دارم در هنگامه نبرد سخت ، شهید شوم و جنازه ام بر جا بماند و همانگونه که خواست شد . تاریخ شهادت :29/2/65 حاج عمران