*شهید رجایی تمام بار لشکر را به دوش میکشید
دوست و همرزم طلبه شهید احمدرضا رجایی به نقش پررنگ طلاب و روحانیون در دوران دفاع مقدس اشاره میکند و میگوید، تنها لشکری که گردان روحانی مستقل داشت لشکر 25 کربلا بود و طلبههایی که در جبهه حضور داشتند در یکی از سه گروه رزمی، تبلیغی و یا تبلیغی رزمی بودند.
حجتالاسلام علی جعفری میافزاید، شهید رجایی در عملیات کربلای چهار مسؤولیت هادی گردان ما که مسلم یک و مسلم دو بود، را به عهده داشتند.
وی ادامه میدهد، از سردار حاج کمیل کهنسال فرمانده سابق لشکر 25 کربلا که میگفتند شهید رجایی کسی بود که تمام بار لشکر را به دوش میکشید و وقتی صبح به آب میرفت شب بر میگشت، پرسیدم به نظر شما رده فرماندهی این شهید چه بود؟ گفتند رده فرماندهی ایشان رده فرماندهی محور یا تیپ است، با اینکه شهید رجایی رده فرماندهی تیپ بود اما ما هنوز از ایشان به عنوان طلبه شهید احمدرضا رجایی نام میبریم.
گزیدهای از وصیتنامه شهید
ملت عزیز و مقاوم و شهیدپرور، امام عزیز را تنها نگذارید و بدانید که این نوری تابنده و فرزند زهرای اطهر است و بدانید که امروز اگر ظالمان و ستمگران و استکبار جهانی، خدای ناکرده این طلوع را فرو نشانند، دیگر از اسلام خبری نخواهد بود و در مقابل این تجاوز دشمنان دین، مردانه مقاومت کنید تا فردا و فرداها، فرزندانتان در مقابل جهانیان روسفید و سرافراز باشند.
به توطئه دشمنان این مملکت و اسلام گوش نداده و فرمایشات امام و نمایندگان والامقامش را به جان و دل خریده و عمل کنید و بدانید برای سرنگونی کفر و ظهور حجت(عج)، راه طولانی و دراز در پیش داریم و این مسیر پرپیچ و خم نیاز به تقوی و تزکیه نفس دارد.
در مراسم دعای کمیل و توسل و نمازهای جماعت و جمعه شرکت کنید که با این عمل شریف هم دشمن درون و هم دشمن بیرون را نابود سازید. تمام وجود خویش را خالص برای خدمت به انقلاب اسلامی قرار دهید.
مراسم بزرگداشت جانباختگان سانحه هوایی با حضور مداحان سرشناس کشور
▪️همزمان با ایام فاطمیه، مراسم بزرگداشت جانباختگان هواپیمای مسافربری اوکراین و عرض تسلیت به خانوادههای داغدیده در تهران برگزار میشود.
▪️این مراسم امروز (۲۳ دی) با قرائت قرآن احمد ابوالقاسمی، سخنرانی حجتالاسلام علوی تهرانی و مدیحهسرایی منصور ارضی، حسین سازور، محمود کریمی، محمدرضا طاهری، سعید حدادیان، حسین طاهری و محمد حسین حدادیان از ساعت ۱۹:۳۰ تا ۲۲ برگزار خواهد شد.
▪️مکان: مهدیه امام حسن مجتبی(ع) واقع در خیابان آزادی، بعد از یادگار امام(ره)
💢 کانال خبری #شهدای_ایران
✅ @shohadayeiran57
🔴 فراخوان حمایت از امام خامنه ای
دوستان!!! دشمنان و مخالفان نظام به پیج رهبری هجوم آوردن و در زیر آخرین مطلب پیج رهبری مشغول اهانت به رهبری هستند.
از همه دوستان خواهش میکنیم برن پیج رهبری کامنت حمایت بذارن نکنه رهبری در بین گرگها غریب و تنها بمونن!!! 😭
أین عمار!؟! 😭
اگر نایب امام زمانت رو دوست داری بسم الله...
لینک آخرین مطلب پیج رهبری
👇👇👇
https://www.instagram.com/p/B7OZo-iFjx4/?igshid=f44kp7xvthj
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
🔴ظهر پنجشنبه 12 دیماه 98 آخرین عکس رزمندگان فاطميون با #فرمانده_جبهه_مقاومت #سپهبد_قاسم_سلیمانی
🔴آخرین روز ...
پنجشنبه(98/10/12)
ساعت 7 صبح
#دمشق
با خودرویی که دنبالم آمده عازم جلسه میشوم،
هوا ابری است و نسیم سردی میوزد.
.
ساعت 7:45 صبح
به مکان جلسه رسیدم.
مثل همه جلسات تمامی مسئولین گروههای مقاومت در #سوریه حاضرند.
.
ساعت 8 صبح
همه با هم صحبت میکنند... درب باز میشود و فرمانده بزرگ جبهه مقاومت وارد میشود.
با همان لبخند همیشگی با یکایک افراد احوالپرسی میکند
دقایقی به گفتگوی خودمانی سپری میشود تا اینکه حاجقاسم جلسه را رسما آغاز میکند...
هنوز در مقدمات بحث است که میگوید؛
همه بنویسن، هرچی میگم رو بنویسین!
همیشه نکات را مینوشتیم ولی اینبار حاجی تاکید بر نوشتن کل مطالب داشت.
.
گفت و گفت... از منشور پنجسال آینده... از برنامه تکتک گروههای مقاومت در پنجسال بعد... از شیوه تعامل با یکدیگر... از...
کاغذها پر میشد و کاغذ بعدی...
سابقه نداشت این حجم مطالب برای یکجلسه
.
آنهایی که با حاجی کار کردند میدانند که در وقت کار و جلسات بسیار جدی است و اجازه قطعکردن صحبتهایش را نمیدهد، اما #پنج_شنبه اینگونه نبود... بارها صحبتش قطع شد ولی با آرامش گفت؛ عجله نکنید، بگذارید حرف من تموم بشه...
.
ساعت 11:40 ظهر
زمان اذان ظهر رسید
با دستور حاجی نماز و ناهار سریع انجام شد و دوباره جلسه ادامه پیدا کرد!
.
ساعت 3 عصر
حدود #هفت_ساعت! حاجی هرآنچه در دل داشت را گفت و نوشتیم.
پایان جلسه...
مثل همه جلسات دورش را گرفتیم و صحبتکنان تا درب خروج همراهیش کردیم.
خوردویی بیرون منتظر حاجی بود
حاجقاسم عازم #بیروت شد تا سیدحسننصرالله را ببیند...
.
ساعت حدود 9 شب
حاجی از #بیروت به دمشق برگشته
شخص همراهش میگفت که حاجی فقط ساعتی با سیدحسن دیدار کرد و #خداحافظی کردند.
حاجی اعلام کرد امشب عازم #عراق است و هماهنگی کنند
سکوت شد...
یکی گفت؛
حاجی اوضاع عراق خوب نیست، فعلا نرین!
حاجقاسم با لبخند گفت؛
میترسین #شهید بشم!
باب صحبت باز شد و هرکسی حرفی زد
_ #شهادت که افتخاره، رفتن شما برای ما فاجعهست!
_ حاجی هنوز با شما خیلی کار داریم
حاجی رو به ما کرد و دوباره سکوت شد، خیلی آرام و شمردهشمرده گفت:
میوه وقتی میرسه باغبان باید بچیندش، #میوه_رسیده اگر روی درخت بمونه پوسیده میشه و خودش میفته!
بعد نگاهش رو بین افراد چرخاند و با انگشت به بعضیها اشاره کرد؛ اینم رسیدهست، اینم رسیدهست...
ساعت 12 شب
هواپیما پرواز کرد
ساعت 2 صبح جمعه
خبر شهادت حاجی رسید
به اتاق استراحتش در دمشق رفتیم
کاغذی نوشته بود و جلوی آینه گذاشته بود.
(راوی؛ ستاد لشکر فاطمیون)
بیست و پنجمین روز از چله نوزدهم
مهمان سفره شهید 🌷 علی یزدانی 🌷
هستیم .
مهندس علی یزدانی در دوم شهریور سال 1357 مصادف با20 رمضان المبارک ۱۳۹۸ در شهر اردبیل و در خانواده ای متدین و محب اهل بیت علیهم السلام به دنیا آمد.
پدرش چون در شب های قدر متولد شد نامش را علی گذاشت تا همیشه زیر سایه ی ائمه اطهار بزرگ شود و علی وار زندگی کند. علی فرزند هفتم خانواده بود. دوران کودکی را در اردبیل شهرستان سرعین گذراند و در شش سالگی به تهران آمدند و در محله فلاح مقدم ساکن شدند.
دوران تحصیل خود را در محله فلاح گذراند در کنار بازیگوشی زیادی که داشت یکی از فرزندان باهوش خانواده و مدرسه بحساب می امد. در کنار تحصیل علم در بسیج مساجد و هیأت مذهبی شرکت میکرد وهمین مسئله باعث پخته تر شدن و فهمیده ترشدن او میشد.
بعد از گرفتن دیپلم درسال1376وارد خدمت سربازی شد .نیمی از خدمت را در پادگان امام رضا (ع)در شهرکازرون سپری کرد .
علی در حین خدمت به درس خواندن مشغول شدوبا پشتکاری که داشت در کنکورموفق به قبولی در رشته مهندسی صنایع دانشگاه زاهدان شد.علی در دوران خدمت به خودسازی واهتمام به عبادات و انجام واجبات و مستحبات و ترک محرمات مشغول بود و دوستانش به همین علت اورا بعنوان پیش نماز خود انتخاب کرده بودند.لقبی که به اوداده بودند و اورا به این لقب میشناختند علی غفیله بود.
داخل پادگان بودیم,اکثر شبها ساعت دو نیمه شب برای سرکشی به مسجد آسایشگاه میرفتم و میدیدم در باز است و جوانی(علی یزدانی )در تاریکی به نماز ایستاده. یکی از همین شبها که دوباره برای سرکشی به مسجد رفتم در بسته بود ،دیدم علی بازبه نماز ایستاده و متوجه شدم که از پنجره وارد نمازخانه شده و مشغول نماز شب خواندن است.
دانشگاه رادر استان سیستان و بلوچستان و در شهر زاهدان در رشته مهندسی صنایع گرایش تحلیل سیستم ها به پایان برد. در دوران دانشگاه علاوه بر تحصیل ،در فعالیتهای فرهنگی مسجد علی بن ابیطالب (ع)زاهدان و بسیج دانشجویی دانشگاه حضورتاثیرگذاری داشت وباروحیه انقلابی و اخلاق و منش اسلامی باعث جذب جوانان دانشجو به اسلام و انقلاب شد.
شهیدعلی علاوه بر تحصیل علم و فعالیتهایی که داشت برای گذراندن خرج تحصیل ،در کنار مسجد علی بن ابیطالب (ع)مغازه ای اجاره کرد و در ان به کارهای فرهنگی می پرداخت . در همان دوران بود که مسجد علی بن ابیطالب(ع)توسط عوامل ضد انقلاب بمب گذاری شد و مغازه و همه مایملک شهید علی از بین رفت . ولی توکل بالای او باعث میشد که هیچ وقت ناامید نشود.
در خلال تحصیل ودر تهران کانون فرهنگی را با همکاری یکی از بهترین دوستانش پایه گذاری کردندوبه دلیل علاقه ی خاصی که به شهید همت داشتند نام کانون را شهید همت گذاشتند. کار اصلی این کانون پرورش نوجوانان و هدایت آنها در مسیراسلام ،اهلبیت و انقلاب وباروری استعدادهای علمی آنان بود. این جوانان اکنون هر کدام فارغ التحصیل دانشگاههای کشور وافرادی متدین،هیاتی وانقلابی بوده و در جایگاه خود فرد مفیدی به حساب می آیند.
دوران دانشگاه با تمام فراز و نشیبها یش در سال 81 به پایان رسید شهید علی بعد از 4 سال دوباره راهی تهران شد تا بتواند با آموخته های خود به اهداف مقدسش نزدیک تر شود .
بعد از دانشگاه ادامه خدمت خود را به پایان رساند و در سال 83 با جذب در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و حضور داوطلبانه در نیروی قدس سپاه که یکی از پر مخاطره ترین رده هاست عمق اعتقاد و ارادت خود رابه آرمانهای انقلاب نشان داد ودریکی ازتخصصی ترین و موثرترین فعالیتها اشتغال داشت.. شهیدعلی طی ده سالی که در این نیرو مشغول خدمت به اسلام و انقلاب بود هر چه در توان داشت درطبق اخلاص می گذاشت تا بتواند فرد مفیدی برای نظام اسلامی باشد.در این دوران شهید علی نه تنها از آموخته های دانشگاهی خود استفاده میکرد بلکه در هر زمینه ای که فکر میکرد برای ادامه وتحقق اهداف خود نیاز است وارد میشدو علم آن را می آموخت .آنچه ازاو وخدماتش در این نیرو درذهن همکارانش باقیمانده روی باز،شوخ طبعی،سختکوشی و پرکاری ایشان است .
شهید علی در سال 85 بایکی ازسادات ذریه حضرت زهرا(س)عقد کرده ودر سال 87 زندگی مشترک خود را آغازنمود. علاقه شهید به ائمه اطهار مخصوصاً مادر سادات حضرت زهرا (س)بقدری زیاد بود که شاید به جرات بگوییم یکی از دلایل اصلی ازدواجش نزدیک تر شدن به حضرت زهرا(س)بود. خودش میگفت روزولادت حضرت زهرا (س)در کربلا از امام حسین (ع)خواستم که داماد حضرت زهرا(س) شوم تا اینگونه با جرات تمام بگویم مادرم زهراست.بعد از همان زیارت کربلا چند ماه بعد به خواستگاری آمد و شد داماد حضرت زهرا(س).بعد از ازدواج فعالیتهای شهید چه درزمینه کاری و چه در زمینه بسیج وکانون نه تنهاکمتر نشد بلکه با همراهی همسرش بیشتر از قبل شد .
کانون همت بعد از مدتی علاوه برجنبه علمی به جنبه فرهنگی نیز پرداخت .بنابر خواسته شهید علی و موافقت دوستان ،دیگر وقت آن بود که این نوجوانان وجوانان علاوه بر تحصیل علم به تحصیل معرفت نیزبپردازند و کانون همت تبدیل شد به هیئت مکتب الشهدا .هیئتی که هر هفته چهارشنبه ها برگزار میشد وهمچنان هم با یاد شهید و حضورشهید هرهفته برگزار میشود . از این زندگی مشترک دودختر به یادگار مانده دختری که نام مادر سادات را بر او نهاد و دختری که هم نام عمه سادات شد : زهرا و زینب.سال 89 فرزند اول و سال 92 فرزند دوم...
اواخر سال 91 بود که در سوریه جنگ شروع شد و زمزمه های رفتن آغاز شد . خرداد 92 بود که به سوریه رفت وبا آنکه فرزند دوم در راه بود ولی این مسئله مانع از رفتنش نشد.این اولین ماموریت برون مرزی شهیدعلی بود. اول قرار بود به یک ماموریت 15روزه برود ولی وقتی رفت و شرایط آنجا را دید نتوانست خودش را راضی کند که برگردد و 49 روز در منطقه ماند . وقتی برگشت و فهمید فرزندش دختر است خنده ای بر لبانش جاری شد و گفت نام فرزندم زینب است .بیمه حضرت زینب(س).من برای خانم حضرت زینب (س)خدمت میکنم و او هم ان شاالله مراقب فرزندم است.بعد از تولد زینب محل ماموریتهایش به عراق تغییر یافت.دفاع از حریم آل الله در عراق .
بله شاید همه با خودشان بگویند مگر عراق هم شهیدمدافع دارد .زمانی بود که حرمین عسگریین از سوی مزدوران داعش بشدت تهدید میشد و دوستان اهلبیت برای دفاع از حریم مقدس ایشان راهی عراق شدند تا در مقابل حضرت مهدی(عج)شرمنده نباشند.بعد از تولد زینب شهید علی احساس کرد برای خدمت بیشتربه اسلام باید به عراق برود.سال 93 سه بار به عراق رفت برای دفاع از حرمین عسگریین.
پهبادهای امریکایی
درآخرين ماه سال93براي آخرين باربه عراق اعزام شدوقرار بوديكماه بعد وهنگام سال جديد برگردد.تحويل سال 94دركربلا حضورداشت ونميدانيم درحرم حضرت ارباب حسين(ع)چه گفت وچگونه به زيارت آقا مشرف شد كه حضرت ارباب شهاد ت نامه اش را امضا كرد ودرسوم فروردين ماه مصادف با شب شهادت حضرت زهرا(س)درمنطقه عمومي نهروان درجنوب بغدادباآتش پهپادهاي آمريكايي شربت شهادت نوشيد وازپيكرمطهرش جز تكه هايي چند بازنگشت وبه آرزوي خويش كه شهادت درراه دفاع ازحريم اهلبيت بودرسيد.روحش شاد و قرين رحمت الهي باد.
پیکر مطهر شهید مدافع حرم اهل بیت(ع) در گلزار شهدای الغدیر یافت آباد به خاک سپرده شد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میرم پیش بابام می خوابم!!😔😴
🌌رویاهای زهرا کوچولو از هر واقعیتی، واقعی تره!
برشی از زندگی پس از شهادت شهید مدافع حرم « #شهید_علی_یزدانی » را اینجا ببینید