خاطره ای از آیت الله بهجت:
[حضرت آیتالله بهجت قدسسره] شیر آب حیاط را بهاندازۀ یک شیر سماور باز کرده بودند و داشتند وضو میگرفتند. گفتم: آقا، محرم دارد میآید و من یک ماه برای تبلیغ میروم. سفارشی کنید که آویزه گوشم کنم. همانجور که وضو میگرفت، تکیه داد به دیوار و آهسته گفت: «آسید محمد! سعی کن هر شبانهروزی یکمرتبه برای امام حسین علیهالسلام گریه کنی...» .
✍️برگرفته از کتاب ردپای سپید، ص۵٧
بچه_هیئتی
حتما_بخوانید
مگر اینجا مجلس روضه است؟!
روزى یکى از شاگردان اشکالى را از استاد سؤال کردند.
مرحوم آیت الله العظمی میرزا جواد تبریزی قدس سره جواب دادند، شاگرد اشکال را بار دیگر تکرار کرد، مرحوم میرزا جواب مى دهد…
براى بار سوم (با توجه به ضیق وقت) مرحوم میرزا مى فرمایند: جواب باشد بعد از درس، اشکال مگیر و دیگر گوش بده!
شاگرد اصرار مى کند، مرحوم میرزا مى فرماید: بعد از درس. بس است، صحبت نکن!
ناگهان شاگرد مى گوید: درس محل اشکال است، جلسه روضه خوانى نمى باشد تا گوش دهم!
مرحوم میرزا قدس سره سخت ناراحت مى شود و در حالى که بغض گلوى ایشان را گرفته بود اشک در چشم مبارکشان حلقه زده و مى فرماید:
این حرف را نزن، مقام و منزلت منبر و خطابه بر مظلومیت سید الشهداء علیه السلام بسیار عظیم است، اى کاش منبرى امام حسین علیه السلام بودم!
اگر این همه تلاش من، یک منبر امام حسین علیه السلام حساب شود سعادت اخروى را تضمین مى کند. مقام آنان که در راه نشر مظلومیت اهل بیت علیهم السلام در منبر حسینى تلاش مى کنند بسیار والا است و فردا مایه حسرت دیگران خواهد شد.
من دوست داشتم یک خطیب و منبرى امام حسین (علیه السلام) باشم تا یک مرجع و مدرس…
ولیکن صدایم یارى نکرد و امروز در راه نشر معارف علوم آل محمد (صلى الله علیه وآله) تلاش مى کنم که امید است مورد قبول درگاه ایزد منان بوده و رضایت اهل بیت (علیهم السلام) را به دنبال داشته باشد.
ایشان همان گونه که بغض گلویشان را فرا گرفته بود فرمودند:
اگر تمام این تلاش هایى که ما مى کنیم ثوابش به قدر روضه اى حساب شود، کافى است.
روضه بر ابا عبدالله الحسین علیه السلام جایگاه خاص خود را دارد که هرکس توفیق آن را نمى یابد.
🏴 انا لله و انا الیه راجعون
◾️ درگذشت دانشمند تاریخ اسلام، حجتالاسلام والمسلمین مهدی پیشوایی
اذا مات العالم ثلم فی الاسلام ثلمة لایسدها شیء
◾️ استاد برجسته حوزه علمیه قم در رشته تاریخ اسلام، جناب حجت الاسلام والمسلمین مهدی پیشوایی نیز بر اثر ابتلا به بیماری #کرونا درگذشت.
👓 کتاب ماندگار استاد #پیشوایی که حق بزرگی به گردن تمام طلاب دارند
❗️ ایشان عمری در راه احیای تاریخ #اهل_بیت سپری کرد و در ایام متعلق به سیدالشهدا از دنیا رفت.
ان شاءالله با سیدالشهدا و اهل بیت محشور شود.
#امام_حسین سلام الله علیه
#محرم
حجت الاسلام کاشانیبنای اهل بیت علیهم السلام بر معجزه ی دائمی نیست.mp3
زمان:
حجم:
589.1K
💢 بنای اهل بیت علیهم السلام بر معجزه ی دائمی نیست
☑️ استاد حاج آقا حامد کاشانی
#امام_حسین سلام الله علیه
#محرم
5.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
[💔]
#شب_ششم_حضرت_قاسم_ع
شب نوجوانان عاشورایی، شب روضه قاسم بن الحسن(ع) . وقتی امام حسین(ع) سخن از شهادت یارانش به میان آورد، نوجوان سیزده ساله کربلا از عمو پرسید: عموجان ایا من نیز به فیض شهادت نائل می شوم؟ امام او را به سینه چسباند و فرمود: فرزندم مرگ را چگونه می بینی؟
قاسم پاسخ داد: از عسل شیرین تر!
شهادت طلبی قاسم(ع) و پا فشاری او برای رسیدن به مقصود، زیباترین الگو را برای رهروان خط سرخ شهادت رقم زد.
#اللهم_ارزقنا_کربلا_به_حق_الحسین_ع
#بدن_تازه_داماد_را_بریدند_و_دوختند...!!
🌷چهل – چهل پنج روز از ازدواج سید على میگذشت. هرچه بچه ها اصرار میکردند که حالا وقت براى تفحص هست، قبول نمیکرد و میخواست خودش در عملیات جستجو و کشف شهدا شرکت داشته باشد. سید که تخریبچى گروه بود، در جلو حرکت میکرد و بقیه پشت سرش. وارد میدان مین شدند. چند شهیدى را که در اطراف افتاده بود، جمع کردند، در کنارى قرار دادند. بچه ها مشغول جستجوى پلاک شهدا بودند. سید على موسوى رفت تا در سمت چپ مسیر، راهى باز کند تا چند شهیدى را که آن طرفتر افتاده بودند، بیاورند.
🌷سید بالاى سر مین والمرى نشسته و در حال خنثى سازى آن بود، علیرضا حیدرى متوجه پیکر شهیدى در انتهاى معبر شد، از سید گذشت و به طرف او رفت. ده – پانزده مترى از سید دور شده بود که ناگهان صداى انفجار همه جا را پر کرد. پاى حیدرى به تله مین والمرى گرفته بود. پاهاى حیدرى متلاشى شده و در دم به شهادت رسیده بود. پس از انفجار، نیروهایى که آن طرفتر بودند، سراسیمه به طرفشان دویدند. ظاهراً سید على خیز رفته بود روى زمین. ولى هیچ حرکتى از او دیده نمیشد.
🌷حواس همه به بدن متلاشى حیدرى بود. او را بلند کردند تا به شیار ببرند. متوجه شدند که سید على بلند نمیشود، یکى دو تا از بچه ها رفتند بالاى سرش، هیچ حرکتى در او دیده نمیشد. با زحمت زیاد او را هم از داخل میدان مین بلند کردند و به بالا بردند. با صداى انفجار، دو گروه دیگر خود را به آنجا رساندند. در بدن سید آثار جراحت دیده نمیشد. بچه ها احتمال دادند که موج انفجار او را بیهوش کرده باشد. سوار بر آمبولانس، هر دویشان را به اورژانس فکه رساندند.
🌷لبان سید در اورژانس باز شد. میخواست چیزى بگوید. همه متعجب بودند. یا زهراى آرامى گفت و دیگر هیچ. بدن بىجانش را که روى تخت گذاشتند، دکتر به کمر او که کمى خونى شده بود نگاه کرد پیراهن را بالا زد و در برابر زخم کوچکى که در کمرش دیده میشد، گفت: فقط یک ترکش کوچک از اینجا وارد ریه اش شده و ریه هم هوا کشیده و او به شهادت رسیده است. پیکرها به تهران منتقل شدند. بدن سید على باید کالبد شکافى میشد.
🌷....هرچه بچه ها گزارش سپاه و لشکر را ارائه دادند. حضرات نپذیرفتند. خیلى صریح میگفتند: "از کجا معلوم این جاى ترکش باشد؟ شاید با پیچ گوشتى بدن او را سوراخ کرده باشند؟" حالا چه کسى سوراخ کرده باشد؟ الله اعلم. کار خودشان را کردند. بدن مظلوم سید على در زیر تیغ پزشک قانونى باز و بسته شد. بریدند و دوختند. دست آخر، بر روى گواهى فوت این گونه نوشتند: ان شاءالله که شهید است...!!
🌹خاطره ای به یاد شهیدان سید على موسوی و علیرضا حیدرى
📚 کتاب " تفحص"
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات