eitaa logo
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
2.7هزار دنبال‌کننده
20هزار عکس
10.3هزار ویدیو
259 فایل
انس با شهداء برای همنشینی با امام زمان«ع» ومرافقةالشهداء من خلصائک اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِیقَ الشَّهادَةِ فِی سَبِیلِکَ تَحْتَ رایَةِ وَلِیِّکَ الْمَهْدِیّ(عجل الله) السلام علیک یا من بزیارته ثواب زیارت سیدالشهداء یرتجی
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حتما دلتنگ این فراز از دعای هرروزِ ماه رجب می‌شوم: يا مَنْ يُعْطى‏ مَنْ سَئَلَهُ، يا مَنْ يُعْطى‏ مَنْ لَمْ يَسْئَلْهُ وَ مَنْ لَمْ يَعْرِفْهُ‏ تَحَنُّناً مِنْهُ وَ رَحْمَةً...🌱 اى خدایی كه عطا كنى به هركه از تو درخواست کند! اى خدایی كه عطا كنى حتی به كسى كه از تو نخواهد و تو را نمی‌شناسد، از روى نعمت بخشى و مهرورزى...💌 ای آفتابِ مهرِ کمال، از کمالِ مهر کمتر ز ذرّه ام که به سویت کشانی ام
درد این است که ما مدعی هجرانیم؛ دردِ هجران تو چشیدی و نفهمید کسی . .💔🦋
🕊شهید زنده شد 😳❗️ 🌷گروهی از رزمندگان ارتش، در قسمت معراج شهدا 🕊 مشغول به فعالیت بودند. آن‌ها 🕊شهدا را کفن می‌کردند و آدرس آن‌ها را ثبت می‌کردند و محل شهر خودشان می‌فرستادند. 🌷یکی از برادران رزمنده که روحیه‌ای حساس و لبریز از عاطفه داشت، هر شب یک 🕊شهیدی را نشانه می‌گرفت وبا او درد و دل می‌کرد و زار زار 😭می‌گریست. یک روز بچه ها همدست شدند تا او را سرکار بگذارند.😁 🌷یک نفر رفت، کنار شهدا خوابید و بقیه به او خبر دادند که امروز یک شهید🕊 جدید آورده‌اند برو شناسایی کن. ایشان بالای سر او رفت. جیب‌های او را وارسی کرد هیچ مدرکی از او نیافت. این‌جا بود که شروع کرد، به روضه خوانی، گریه 😢می‌کرد و می‌گفت: «الهی مادرت برایت بمیرد که هیچ علامت شناسایی نداری، تو کجا شهید شدی مادر مرده ⁉️ چرا مفقود الاِسمی❓» ناگهان رزمنده بلند شد و نشست و گفت: مادر خودت بمیرد ...😂❗️ 🌷برادر رزمنده پا به فرار گذاشت و فریاد زد شهید زنده شد، شهید زنده شد و برای مدتی معراج شهدا🕊 نیامد...😂 ✍راوی: حسین عزیزی 📚منبع: کتاب لبخند سنگر 📝نشر: انتشارات‌ستارگان‌درخشان . .
12.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
توصیه مهم شب آخر ماه رجب ❗ امشب آخر رجب است 🌺 ما را هم را از دعای خیرتون بی نصیب نگذارید التماس دعا 🌺 # اللهم_عجل_لولیک_الفرج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هرتلاشی جهاد نیست! جهاد یعنی تلاشی که هدف گیری در مقـابل دشمن در آن وجود داشته باشد... اگر کار اقتصادی بکنید، برای مقابله‌ی با دشمـن، می شود جهاد! کار علمی و تحقیقی بکنید برای مقابله‌ی با دشمن ، می‌شـود جهـاد! حرف بزنید ، تبیین کنید برایِ خنثی کردن وسوسه ی دشمن ، می‌شود جهاد! مهم این است که تشخیص بدهیم که در هر زمانی درچه عرصه ای باید جهاد کرد .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام علیکم سی ومین روز از 🍃🥀چله سی و ششم 🍃🥀 مهمان سفره شهید 🌷 مرتضی رجب بلوکات 🌷 هستیم. تمامی اعمال امروزمان از طرف این شهیدان بزرگوار هدیه می شود به ✅ آقا امیرالمؤمنین علیه السلام و ولی نعمتمان علی بن موسی الرضا علیه‌السلام 🌟💫🌟💫🌟💫
🔻شهیدی که با دو حوری به خوابِ همسرش آمد! وقتی محسن پسر بزرگم حدود چهار سال داشت و بسیاری از شب‌ها تب می‌کرد و مشکلات زندگی بسیار شده بود؛ یک شب در خواب من را برای دیدنِ شهید به بهشت بردند. وقتی به درب بهشت رسیدم، دیدم آنجا با طاق نصرتی زیبا که از گل‌های قرمز رُز پوشیده شده،‌ جلوه می‌کند و رودخانه‌ای در آنجاست که آنچنان زلال و بی‌همتاست که فقط از آن یک خط دیده می‌شود و همه از روی آن به آسانی می‌گذرند‌ و کوهی که مثل آینه برافراشته شده، در برابرم است😍 در حالی که انتظار آمدن شهید را می‌کشیدم، ناگهان او را در حالی که دو خانم خوشگل در کنارش بودند دیدم😱 آن‌ها آنقدر زیبا و ناز بودند که مو‌هایشان تا کف پایشان کشیده می‌شد و از دو طرف، شهید را محکم گرفته بودند! من با دیدن این صحنه حسادت زنانه‌ام گُل کرد و قهر کردم و روی برگرداندم و رفتم. شهید دنبالِ من می‌دوید که نروم و من می‌گفتم: بایدم بهت خوش بگذره! من با این همه مشکلات زندگی میکنم و بچه‌ها را نگه می‌دارم، اونوقت تو اینجا خوش می‌گذرونی و ما از یادت رفته‌ایم.. شهید گفت: بخدا باور کن این‌ها زنِ من نیستند. این‌ها اعمال من هستند و به من چسبیده‌اند، چکارشان کنم؟! و گفت: می‌خواهی بگویم بروند؟ دستی زد و آن‌ها غیب شدند و شروع به دلجویی کرد و می‌گفت: ما توی دنیا خیلی کار کردیم و اصلا زیادی هم آوردیم؛ حاضرم آن‌ها را با تو تقسیم کنم، ولی تو با من قهر نکن❤️ با اشاره، خانه‌ای زیبا را به من نشان داد و گفت: آن خانه را برای شما دارم می‌سازم که بعدا آمدید اینجا مستاجری نکشید و راحت باشید. خلاصه دل من را به دست آورد و خداحافظی کردم و آمدم.
سال ۱۳۶۵ کنار کانال ماهی و فتح بزرگ کربلای پنج و پوتین‌هایی خالی که نشان از فرار دشمن بعثی دارد، عکسی را ساخت که اگر در آن دقیق شویم، چیزهای دیگری نیز خواهیم یافت. ‌عکسی ‌را که ‌می‌بینید،‌ یک خبرنگار آلمانی گرفته و نخستین بار در آلمان چاپ و در ستاد جنگ منتشر شده است. آیا می‌دانید آن که با بادگیر آبی در وانت نشسته و در حال نماز خواندن است، چه کسی است؟