eitaa logo
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
2.7هزار دنبال‌کننده
18.7هزار عکس
8.9هزار ویدیو
238 فایل
انس با شهداء برای همنشینی با امام زمان«ع» ومرافقةالشهداء من خلصائک اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِیقَ الشَّهادَةِ فِی سَبِیلِکَ تَحْتَ رایَةِ وَلِیِّکَ الْمَهْدِیّ(عجل الله) السلام علیک یا من بزیارته ثواب زیارت سیدالشهداء یرتجی
مشاهده در ایتا
دانلود
محمود لباس نویش را که پوشید همه خوشحال شدیم. رفت بیرون. برگشتنی همان لباس کهنه اش زینت تنش بود. شب می خواست جایی برود. با اصرار همراهی اش کردم. چند بسته لباس آماده کرده بود به مقصد محلات فقیر نشین شهر. لازم به در زدن نبود. خودشان بیرون می آمدند و بسته های غذا و لباس را تحویل می گرفتند و می رفتند. راوی: پدر شهید
گفت: دوست دارم شغلی داشته باشم که رضای خداوند در آن باشد و بتوانم دست آدم های فقیر را بگیرم. راوی: پدر شهید
افطاری محمود بیشتر اوقات نان خرما بود. اگر کنار سفره خرما و شله زرد بود، فقط نان و خرما می خورد و اعتراض می کرد که چرا چند نوع غذا درست کردید؟ یک بار گفتم: داداش! تو با این کارهایت می خواهی حضرت علی (ع) شوی؟! او که خودش فرموده نمی توانید مانند من زندگی کنید. گفت: مثل ایشان زندگی کردن کار سختی است؛ اما ایشان هرگز آن را نفی نکرده اند. اگر مثل حضرتش نشوم، می توانم حداقل ابوذر باشم. راوی: خواهر شهید
مادر محمود نذر کرده بود که پسرش در روز عاشورا شهید شود. می گفت: می دانستم شهید می شود. ختم سوره واقعه برداشتم که اگر شهید می شود، روز عاشورا شهید شود تا گریه هایم برای امام حسین (ع) باشد و رنگ او را بپذیرد. غروب عاشورا بود که هنوز خبر شهادت محمود به او نرسیده بود. ناراحت بود. گفت: خدایا! نذرم را قبول نکردی؟! مادر عازم مسجد بود. وقتی خبر شهادت محمود را به مادر دادیم، اولین سؤالش این بود که کی شهید شد؟ وقتی گفتیم روز عاشورا، گفت: خدایا! ممنونم که نذرم را قبول کردی. با اینکه خبر شهادت محمود را شنید اما دوباره راه مسجد را در پیش گرفت. می گفت: محمود به امام حسین (ع) اقتدا کرد و امام حسین (ع) شهید نماز شد.
روز عاشورا بود. در منطقه ای بودیم که سه ماه بود که هیچ پیش روی در آن اتفاق نیفتاده بود و محمود عزم کرده بود تحرکی بیافریند. باهم قرار گذاشتیم به یاد لب های تشنه امام حسین (ع) آب نخوریم. محمود گفت: امروز باید برویم و خون خود را فدای اسلام کنیم و این منطقه را از دست دشمن نجات دهیم. امروز یا به ملاقات خدا می رویم و یا به زیارت امام حسین (ع). نیروها را به سه گروه تقسیم کردیم و به دشمن حمله کردیم. گویا دشمن کور شده بود و هیچ تحرکی نمی کرد. جلوی سنگرهای عراقی ها می رفتیم و عراقی ها اسلحه ها را می انداختند و فرار می کردند. محمود و شهید محمد یوسفیان برای خاموش کردن تانکی رفتند که مزاحم بچه ها شده بود. غروب آن روز پیکر محمود و شهید یوسفیان را به عقب منتقل کردیم. خوش به حال محمود که شهید عصر عاشورا شد.
متن وصیت‌نامه‌ای را که از این شهید والامقام به یادگار مانده است، در ادامه می‌خوانید. بسم الله الرحمن الرحیم «انما الحیوه عقیده و الجهاد؛ زندگی عقیده و جهاد است» امام حسین (ع) پدرم و مادرم شرمنده هستم از اینکه نتوانسته‌ام زحماتی را که درباره من متحمل شدید حتی گوشه‌ای از آن‌ها را جبران کنم امیدوارم که بر من ببخشایید و حتماً برایم دعا کنید؛ و چنانچه خواهران و برادرانی بر اینجانب حقی دارند به خانواده‌ام مراجعه کنند تا آن‌ها در این مورد اقدام کنند. محمود اخلاقی ۱۳۵۹/۶/۱۰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صلوات بر چهارده معصوم.pdf
457.4K
📜 «صلواتی از امام حسن عسکری علیه السلام نقل شده که مشتمل بر چهارده صلوات بر حجج طاهره و بر هر یک از معصومین علیهم السلام است که مرحوم مقدس قمی هم آن را در مفاتیح بعد از زیارت جامعه نقل کرده‌اند. مداومت بر این صلوات‌ها خیلی برکت دارد. همین قدر اشاره می‌کنم که بزرگان به مداومت بر این صلوات توصیه کرده‌اند. اگر کسی بتواند هر روز یک بار با توجه بخواند ذکر جامعی است. نکته‌اش این است که برای هر معصومی یک صلوات مستقلی ذکر شده و در آن صلوات به شئون آن معصوم اشاره شده، اگر کسی بخواهد مداومت بکند خیلی ذکر جامعی است.» ☑️ @mirbaqeri_ir
11.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 تیزر اولین سالگرد شهادت طلبه بسیجی شهید آرمان علی وردی 🔰با سخنرانی استاد میرهاشم حسینی ⏰سه شنبه ۲ آبان ماه /ساعت ۲۱ مکان :حوزه علمیه آیت الله مجتهدی (ره) ---------- 📬 تنها کانال رسمی استاد میرهاشم حسینی https://eitaa.com/joinchat/1943797967C7cf4bb6c3d
✅👈🕋کاری داشتی از امام زمانت خجالت نکش، از خودش بخواه 😭😭👈ابوهاشم جعفری در زندان بود، به طریقی به امام حسن عسکری علیه السلام نامه نوشت که آقا خیلی این زندان تنگه، خیلی این زنجیرها سنگینه... 🌤حضرت پیغام فرستاد که نگران نباش امروز ظهر نماز رو توی خونه ت می‌خونی... میگه ظهر نشده مرا آزاد کردند و طبق پیشگویی مولا، نماز ظهر را تو خونه‌ی خودم خوندم، 🤲بعد نماز تو دلم گفتم ای کاش روم میشد به حضرت بگم آقا وضع مالیمون هم خرابه، بجای اینکه کار کنیم همش زندانیم... 👈دیدم در خونه رو میزنن، یه مبلغ قابل توجهی برامون پول آوردن، توش یه نامه هم بود! 🕋✅👈حضرت نوشته بود که:  هر وقت کاری داشتی از ما حیا نکن، معذب نشو، کار ما اینه «نحنُ کهفٌ لِمن إلتجأ إلینا» ✅ هرکسی به ما پناه ببره ما برایش کهف و پناهگاهیم». 🤲🌸بالمهدی عجل الله ادرکنی ولاتهلکنی نگاهی كافي ج ١ ص ٥٠٨ 🌺‌‌🤲 الّلهُـمَّ عَجِّـلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَــرَج وفرجنابه اللهم صلی علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم وفرجنابهم 🤲