عاقبت بخیری محافظ شهید بهشتی در عملیات بیت المقدس
محمد اسماعيل مدتي نيز محافظ شهيد مظلوم آيت الله دكتر بهشتي بود و به واسطه روحياتش ،آن شهيد بزرگوار با محمداسماعبل صميمي شده بود.
شور و جذابيت جبهه سر انجام محمد اسماعیل را به خود جذب كرد و عاشقانه قدم به جبهه گذاشت .به خصوص پس از شهادت ياران امام از جمله شهيد بهشتي ،محمد اسماعيل روحيه ديگري يافته بود و درسال 1361 در عمليات بيت المقدس با مسوؤليت فرماندهي گردان ،حين آزاد سازي خرمشهر مفقود الاثر گرديد
محمد اسماعيل سومين فرزند خانواده ما بود در خانه به او عبدالعلي مي گفتيم . شيطنت هاي كودكانه و شيرين كاري هايش توجه همه را به خود جلب كرده بود . سه ساله بود كه او را همراه خود براي كاري از شهرضا به اصفهان بردم ولي در شلوغي گم شد. پس از دو روز او را يافتم شايد اين گم شدن كودكي مقدمه براي مفقود الاثر شدن در جبهه بود .
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
محمد اسماعيل سومين فرزند خانواده ما بود در خانه به او عبدالعلي مي گفتيم . شيطنت هاي كودكانه و شيرين
او علاقه بسياري به درس داشت و با پشتكار، مطالعه و تحصيل مي نمود. اواسط دوره هنرستان گفت :مي خواهم به حوزه بروم .از شهرضا به اصفهان مهاجرت كرده در مدرسه ملا عبدالله دوران طلبگي را شروع كرد . از آنجا به قم عزيمت كرد و از سر چشمه اسلام ناب محمدي (ص) شروع به نوشيدن كرد .
در قم با نهضت اسلامي آشنايي يافت و در متن مبارزه با رژيم فاسق و وابسته پهلوي قرار گرفت .
محمد اسماعيل (عبدالعلي )با چند نفر از دوستانش اعلاميه ها و بيانيه هاي حضرت امام راحل را از قم به شهر ضا آورده بين جوانان و مردم توزيع مي نموند ولي توسط مزدوران شناسايي و دستگير شد پس از باز جويي و شكنجه او را به ساواك اصفهان منتقل نمودند و ما را نيز تهديد نمودند كه جسد او را در درياچه نمك خواهيم انداخت و فرزندتان كشته مي شود و ……
به خواست خداوند اسماعيل فرداي آن روز آزاد شد و به شهرضا باز گشت و تا زمان پيروزي انقلاب هميشه در همه صحنه ها حاضر بود .
پس از پيروزي انقلاب به كميته انقلاب اسلامي پيوست از آنجا وارد بسيج شدواز طرف بسيج آموزش نظامي آموخته براي مقابله با اشرار كردستان راهي آن ديار شد .
در كردستان به علت بيماري نتوانست بماند و به شهرضا بازگشت .پس از مدتي به عنوان مسئوول آموزش نظامي بسيج منصوب گرديد و مشغول آموزش بسيجيان شد. محمد اسماعيل مدتي نيز محافظ شهيد مظلوم آيت الله دكتر بهشتي بود و به واسطه روحياتش ،آن شهيد بزرگوار با محمداسماعبل صميمي شده بود.
شور و جذابيت جبهه سر انجام محمد اسماعیل را به خود جذب كرد و عاشقانه قدم به جبهه گذاشت .به خصوص پس از شهادت ياران امام از جمله شهيد بهشتي ،محمد اسماعيل روحيه ديگري يافته بود و درسال 1361 در عمليات بيت المقدس با مسوؤليت فرماندهي گردان ،حين آزاد سازي خرمشهر مفقود الاثر گرديد
💠فتنه سال 1378
🔰در تیرماه سال 78 #فتنه ای رخ داد که دشمنان نظام بسیار به آن دل خوش کردند😏. در شب🌙 اولی که این فتنه به راه افتاد و زمانی که هنوز کسی از شروع درگیری ها خبر نداشت🚫، در عالم رویا #سردارشهیدمحمدبروجردی را دیدم! ایشان همه بچه های مسجد را جمع کرده بود و آنها را سر یکی از چهار راه های🏙 تهران برد! درست مثل زمانی که #حضرت_امام وارد ایران🇮🇷 شد. من هم با بچه های #مسجد کنار برادر بروجردی حضور داشتم.
🔰یکدفعه دیدم #ابراهیم_هادی و جواد افراسیابی و رضا و بقیه دوستان شهید🌷 ما به کنار برادر بروجردی آمدند. خیلی خوشحال شدم😀. می خواستم سمت آنها بروم،⚡️ اما دیدم که برادر بروجردی، برگه ای📜 در دست دارد و مثل زمان #عملیات، مشغول تقسیم نیروها در مناطق مختلف تهران بود. او همه نیروهایش از جمله ✨ابراهیم هادی را در مناطق مختلف اطراف #دانشگاه تهران پخش کرد.
🔰صبح ☀️فردا خیلی به این رویا فکر کردم یعنی چه تعبیری داشت؟! تا اینکه رفقای ما تماس☎️ گرفتند و خبر #درگیری در اطراف دانشگاه تهران و حادثه #کوی_دانشگاه را اعلام کردند! تا این خبر را شنیدم یاد رویای دیشب افتادم🗯. مردم با یک تجمع در 23 تیر، خط بطلانی❌ بر همه فتنه گرها کشیدند. #علی_نصرالله با آن حال خراب در راهپیمایی شرکت کرده بود. گفتم حاج علی تمام این فتنه را شهدا🌷 جمع کردند. حاج علی گفت مگه غیر از اینه؟ مطمئن باش کار خدا و شهدا بوده👊.