شهید اسداللهی با اشاره به رعایت ادب و احترام شهید نسبت به پدر و مادر خود گفت: او احترام ویژهای برای بنده و همچنین مادرش که از سادات است قائل بود، اکثر اوقات دستمان را میبوسید یا وقتی خانواده جمع بودند میگفت تا حالا شما دروازه بهشت را دیده اید؟ بعد میگفت من حالا نشان شما میدهم، میرفت و پای مادرش را به زور بلند میکرد و کف پایش را میبوسید و میگفت این جا دروازه بهشت است.
برای فتح خان طومان رفته بودند. صبح فردای روز اعزام میگویند نیرو کم است و هر کسی که خسته شده میتواند برگردد، اما حمید در منطقه ماند. آن روز با روز شهادت امام حسن عسکری (ع) مصادف بود.
وقت نماز که میشد هر جا که بود نمازش را میخواند، حتی اگر در وزارت بهداشت در جلسه بود، میرفت نمازش را میخواند و دوباره برمیگشت، آن جا هم وقت نماز ظهر تیمم میکند و بلند میشود نماز خود را بخواند، وقتی میخواسته تکبیر بگوید خمپارهای در کنارشان به زمین میخورد و ترکشی روی شاهرگش مینشیند و بیحال که میشود چند بار یا زهرا (س) و یا حسین (ع) میگوید و شهید میشود.
نوشتن وصیتنامه در حرم امام رضا (ع)
پدر این شهید والامقام خاطرنشان کرد: هر زمان که عرصه برایش تنگ میشد میرفت حرم امام رضا (ع). یکی دو روز قبل از اعزام هم بلیت گرفته بود، با خانم و بچهها و یکی از همرزمان خودش به حرم امام رضا (ع) رفتند و در حرم با عجله وصیتش را نوشت و آن را در خانه گذاشت. وصیت نامه او به دو زبان انگلیسی و عربی هم ترجمه شده است.
حمید در وصیتنامه خود با آقا امام زمان (عج) و مقام معظم رهبری صحبت کرده، بعد هم با بچه هایش. به فرزندش محمد هم گفته من تو را از خدا برای خودم نخواستم، از خدا خواستم فرزندی به من دهد که عصای دست آقا امام زمان (عج) باشد. فرزند کوچکش، در آن زمان دو ماهه بود.
یکی از دوستانش از عوامل مسجد جمکران حدود یک ماه بعد از شهادت حمید را خواب دیده بود که مانند زمان حیاتش در حال تلاش و تکاپو است، گفتم تو که شهید شدهای برای چه این قدر کار میکنی؟ گفت: در کار تعدادی از بندههای خدا گره افتاده و دارم رایزنی میکنم کار اینها را درست کنم.
حضور مادر عماد مغنیه در مراسم ختم شهید
وقتی خبر شهادتش را دادند مادر عماد مغنیه گفته بود که من را همین حالا به ایران برسانید؛ لذا با یک گروه از بچههای حزب الله لبنان تماس گرفته بودند و چند روزی آمدند و این جا بودند ودر مراسمها بودند. مادر عماد مقنیه در مراسم ختم حدود ۱۵ دقیقه صحبت کردند و گفتند: اگر حاج حمید شهید نمیشد من به خیلی چیزها شک میکردم، در صورتی که خودشان مادر چهار شهید هستند.
همین طور از نجف معاون فرماندار آمده بود، مراسمهایی هم در پاکستان و نجف و کربلا و لبنان به یاد شهید برگزار شده و حسینیهای در لبنان به نام شهید ساختهاند، او طوری با جوانان کار کرده بود که حاج حمید را دوستش داشتند و به او ارادت پیدا کرده بودند، هر جا که بود کارش را خالصانه انجام میداد.
او از پژوهشگران مهدویت و خادم افتخاری مسجد جمکران بود، که در مسجد هم یکی دو مراسم خیلی خوب برایش گرفتند.
بانی مراسم فاطمیه (س)
اسداللهی عنوان کرد: یک بار دو نفر آمدند سر مزار، گفتند که از قم آمدهاند و از دوستان حاج حمید هستند و تعریف کردند که یکی دو سال قبل حاج حمید به ما گفت: برخی روستاها ایام شهادت حضرت فاطمه (س) را مانند تهران، در یک دهه برگزار نمیکنند، اگر جایی را میشناسید معرفی کنید که ما برویم یک دهه روضه بگیریم، ما هم پیگیری کردیم و روستایی را در اطراف زنجان معرفی کردند، دیدیم که خیلی پیگیر مراسم نیستند، حاج حمید هم ده روز آنجا ماند، شبها برنامه داشت و مداحی میکرد حتی هزینه ولیمه شب اول را هم پرداخت کرده بود و اهالی بعدها به ما این مسئله را گفتند، از آن سال به بعد هم در آن جا در ایام فاطمیه مراسم برگزار میکنند.
•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.
باید، که دست از گنه برداریم
مایی ، که ادعای یاری داریم
از خوب و بد امور ما معلوم است
سربازِ امام عصر، هستیم یا سرباریم
•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.
ای شیعه یک جمعه دیگر گذشت و امامت را ندیدی
😔
ای یوسف زهرا غریب و تنهایت گذاشتیم...
😔
•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•. ________________
اللهـــم عجـــل لولیڪــــ الفــــرج
🕊 #زیارٺنامہشہـــــداء
°|🌱اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم🌱