اللّهمَّ عَجَّل لِوَلیّکَ الفَرَج
اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِیقَ الشَّهادَةِ فِی سَبِیلِکَ تَحْتَ رایَةِ وَلِیِّکَ الْمَهْدِیّ(عجل الله)
#چهل_روز_سرسفره_شهداء
#مراقبتهای_چله_چهلم
اهتمام به اعمال ماه رمضان (تلاوت و دعا و مناجات و. ...)
#استغفار_هفتاد_بند ، امیرالمؤمنین علیه السلام در طول 40 روز
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
اللّهمَّ عَجَّل لِوَلیّکَ الفَرَج اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِیقَ الشَّهادَةِ فِی سَبِیلِکَ تَحْتَ را
سلام علیکم 💐
✅ یازدهمین روز از #چله_چهلم مهمان سفره شهید
🍃🌷 حامد سروی 🌷🍃 هستیم.
طلبه شهید حامد سروی که زنده زنده در آتش سوخت
شیخ روح الله داوودی، یکی از دوستان و همسنگران برادرم حامد بود که تا آخرین لحظههای شهادت حامد با هم بودند و نقل میکرد که بارها میدیدم که عجز و نالههای حامد، پس از نماز شب ترک نمیشود و بسیار گریه میکند.یک بار به او گفتم که چه چیزی از خدا میخواهی که اینگونه بیتابی میکنی؟ گفت: «من از خدا میخواهم که آتش قیامت را در همین دنیا نصیب من کند.»من طاقت عذاب آخرت را ندارم. چند روز بعد هواپیماهای بعثی، هفت تپه را بمباران کردند. یکی از بمب ها در کنار او بر زمین خورد. حلب بنزین کنار حامد آتش گرفت و پیکر نازنینش ساعت ها در آتش آن انفجار سوخت و من مبهوت استجابت دعای آن شب حامد، فقط پیکر سوخته اش را مینگریستم.
طلبه شهید حامد سروی در سال 1345 در روستای سروکلای شهرستان جویبار به دنیا آمد. این شهید بزرگوار در طول دوران دفاع مقدس به عنوان رزمنده در گردان امام محمدباقر(ع) لشکر ویژه 25 کربلا مشغول به جهاد بود و سرانجام در روز 30 مهرماه 1365 بر اثر بمباران هوایی دشمن به عقبه ی لشکر 25 «پادگان هفت تپه»، پیکر پاکش همچون شمع در راه امام اش، خالصانه و ذره ذره سوخت و ملکوت اعلی پر کشید.
برادر شهید نقل می کند:
پس از شهادت دوستانش، شهید غلامرضا داودی و شهید عباس داودی، حامد خیلی افسرده و غمگین بود و همیشه در یاد آن دو رفیق سفر کرده، بیتابی میکرد. پدرم که این وضعیت را دید، سعی کرد تا با شیوههای مختلف او را از این حالت در آورد. برادر شهید غلامرضا داوودی را واسطه قرار داد تا او را راضی به ازدواج کند.هر چه حامد میگفت که من شهید میشوم، خودتان را به زحمت نیندازید، دیگران قبول نمیکردند. سرانجام راضی شد که به «سروکلا» برود و نزد عمویش حجةالاسلام شیخ علی سروی برای ازدواج استخاره بگیرد. برای ازدواج چند خانواده را نشان میکنند و برای هر کدام استخاره میگیرند، ولی در کمال تعجب همة استخارهها بد میآید. حامد پس از این قضیه گفت:
– «عمو جان! من که گفتم زنهای این دنیا قسمت من نمیشوند.»
کمتر از چهل و پنج روز بعد، حامد میهمان حوریان بهشتی بود.
سرو سوخته
احمدعلی ابکایی «از فرماندهان گردان امام محمدباقر(ع)» نقل می کند: دشمن ملعون برای اولین بار و در عین ناباوری پادگان هفت تپه «مقر لشکر ویژه 25 کربلا» را زیر بمباران خصمانه ی خود قرار داد. ما در گردان امام محمدباقر(ع) طلبه ای داشتیم به نام حامد سروی که جوان قد بلند و خوش تیپی بود. بیسیم چی ما هم بود. دوست با معرفتی بود. محل استراحت او در چادر تبلیغات بود. چادر تبلیغات ما هم کنار حسینیه بود؛ چون قرار بود با موتور برق تبلیغات، نور حسینیه را تأمین کنند. با فاصله ی مناسب، کنار چادر تبلیغات، یک بشکه دویست و بیست لیتری بنزین هم داشتیم که اگر ماشینها یا موتورها، بنزین تمام کردند، از این منبع سوخت استفاده کنیم.
چاله ای کنده بودیم به اندازه ی یک خودرو. بشکه ی بنزین را هم روی چاله گذاشته بودیم. وقتی سروی صدای هواپیماها را شنید از چادرش در آمد که یک جایی پناه بگیرد. وارد همان چاله ی بنزین شد. زیر بشکه بنزین پناه گرفت که ترکش نخورد. ترکش مستقیم خورد به بشکه و آن را منفجر کرد و طلبه سروی با قطره قطره های بنزین، ذره ذره سوخت.همان طور که دراز کشیده بود، سوخته و مچاله شده، پیدایش کردیم. همه گفتند: «سروی کجاست؟» سریع رفتم سمت چادر او. به چادرش رسیدم. توی چادر نبود. برگشتم. داخل چاله ی سیاه شده را نگاه کردم. دیدم یک چیزی، شبیه به آدمی سوخته آن جاست. حالا قطرات بنزین هنوز می چکد و دارد می سوزد. بشکه هم سوخته بود. مطمئن شدم سروی است. یکی دو تا از بچه ها را صدا کردم، آمدند جنازه اش را کشیدیم بیرون. او را داخل پتو پیچیدیم و به کسی هم چیزی نگفتیم. فقط به شهید بلباسی «فرمانده گردان مان» جریان را گفتم. بعد بچه های اورژانس آمدند و سروی را بردند. دیگر به او می گفتیم: «سرو سوخته».
فرازهایی از وصیت نامه
خدایا ! تو شاهد باش که من بنده ی گنه کار، این راه را آگاهانه و با چشم بصیرت پیدا کردم و این راه را که همان راه انبیا و مرسلین و ائمه اطهار می باشد، انتخاب کردم…
بخدا قسم، لذت و شیرینی شهادت حتی اگر تکه تکه شوم و بدنم پودر و متلاشی گردد، نزد من خوش تر است از بهترین لذت این دنیای فانی و بهترین افتخارم اینست که شهادت نصیبم گردد که در انتظارش هستم…
رفته ام به جبهه تا سلاح بر زمین افتاده برادرانم را بر دارم؛ برادرانی همدرس و هم لباس، چون داوودی ها و پسرعموی عزیزم عباس، نمی دانم در این راه، آیا شهادت نصیبم می شود تا در بهشت برین که وعده تخلف ناپذیر خداوند است، همنشین این عزیزان شوم…
سخن و پیامم به امت حزب الله این است که به ندای امام عزیز، پیرجماران که پیام او مضمون و متن کلام خداست، اطاعت کنند و با جان و دل در راه او که همان راه حسین زهرا است، کوشا باشند…
و ای برادرانم! در سنگر علم و جهاد، فعالانه بکوشید…
•❧•|⛔️🙏|•❧•
#تَـــــلَنـگـــــرتـــایــم ༎🚦❗️༎
روزِحساب ڪتاب ڪهِ برسه..🍂
بعضی از گُناهات رو ڪهِ بهت نِشون میدن،
میبینی براشون استغفار نڪردی،
اصلاً یادت نبوده💔
امّا زیرِ هر گُناهت یه استغفار نوشته
شده..!🥀
اونجاست ڪهِ تازه میفهمی
یڪی به جات توبه ڪرده...🍁
یڪی ڪه حواسش بهت بوده؟
یه #پدر دلسوز..🥀
یڪی مثلِ #مهدی...💔
🪴🌱🪴🌱🪴🌱🪴🌱🪴🌱🪴
#بند19
🪴📝بند 19استغفار امیرالمؤمنین (علیهالسلام)
(از استغفار 70 بندی امیرالمؤمنین "علیه السلام")
🪴الَلَّهُمَّ وَ اَستَغفِرُکَ لِکُلِّ ذَنبٍ لَحِقنِی بِسَبَبِ نِعمَهٍ اَنعَمتُ بِهَا عَلی فَقَوَیتُ بِها عَلی مَعصِیَتِک وَ خالَقتُ بِها اَمرَکَ وَ قَدِمتُ بِها عَلی وَعِیدِکَ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْهُ لِي يَا خَيْرَ الْغَافِرِينَ
بارخدایا! و از تو آمرزش میطلبم برای هر گناهی که گریبانگیرم شد بهواسطه نعمتی که به من عطا کردی و با آن قوّت بر معصیت یافتم و مخالفت امر تو کردم و با آن به سوی وعده عذابت نزدیک شدم. پس بر محمد و آل محمد درود و رحمت فرست و اینگونه گناهم را بیامرز ای بهترین آمرزندگان
🪴🌱🪴🌱🪴🌱🪴🌱🪴🌱🪴
EsteghfarAmirAlmomenin[19].mp3
3.7M
#صوت بند ۱۹ استغفار امیرالمومنین.
🌳🌲🌳🌲🌳🌲🌳🌲🌳
#بند20
🌲📝بند 20 استغفار امیرالمؤمنین (علیهالسلام)
(از استغفار 70 بندی امیرالمؤمنین "علیه السلام")
الَلَّهُمَّ وَ اَستَغفِرُکَ لِکُلِّ ذَنبٍ قَدَّمتُ فِیهِ شَهوَتِی عَلَی طَاعَتِکَ وَ آثَرتُ فِیهِ مَحَبَّتِی عَلَی اَمرِکَ وَ اَرضَیتُ نَفسِی فِیهِ بِسَخَطِکَ اِذ رَهَّبتَنِی مِنهُ بِنَهیِکَ وَ قَدَّمتَ اِلَیَّ فِیهِ بِاَعذَارِکَ وَ احتَجَجتَ عَلَیَّ فِیهِ بِوَعِیدِکَ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْهُ لِي يَا خَيْرَ الْغَافِرِينَ
بارخدایا! از تو آمرزش میطلبم برای هر گناهی که شهوت خود را بر طاعتت مقدم داشتم و دوست داشتن خود را بر امر تو ترجیح دادم و نفس خویش را با خشم تو راضی ساختم، زیرا با نهی از آن مرا ترسانده بودی و پیشاپیش راه عذر را بر من بسته بودی و با وعده عذابت حجت را بر من تمام کرده بودی. پس بر محمد و آل محمد درود و رحمت فرست و اینگونه گناهم را بیامرز ای بهترین آمرزندگان
🌳🌲🌳🌲🌳🌲🌳🌲🌳
📸با سپاهی از شهیدان خواهد آمد...
🕊سوم فروردین ماه ، سالروز شهادت سرباز لشکر صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
💐شهید امربه معروف و نهی ازمنکر #علی_خلیلی گرامی باد.
15.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔷 ۳ فروردین سالروز شهادت اسطوره گمنام اسلام شهید «علی اکبر جزی» از اصفهان در عملیات فتح المبین گرامی باد.
🔹شرح زیبای ماجرا توسط سردار احمدیان از شاهدان عینی واقعه👆
♦️به گمانم شهید آوینی امثال شهید جزی را دیده بود که فرمود: «ما همه افقهای معنوی انسانیت را در شهدا تجربه کردیم. ما دیدیم که چگونه کرامات انسانی در عرصه مبارزه به فعلیت میرسند. آنچه را که عرفای دلسوخته حتی بر سرِ دار نیافتند، ما در شبهای عملیات آزمودیم. ما در رکاب امام حسینجنگیدیم. ما بیوفایی کوفیان را جبران کردیم.»
🔸منبع: کتاب «گنجینه آسمانی»
اللهم ارنی الطلعة الرشیده....
عيد جديدی آمد و آغاز سالیسـت
آقای من! اين بار هم جای تو خالیست
وقتی که لب میخندد و دل غرق آه است
يعنی که بی تو عيدهای ما خيالیست
ما غائبيم از محضرت که روسياهيم
آثار با خورشيد پيوستن زلالیست
در حلقۀ زلفت گرفتارم دروغ است
هر چه که میبينم گرفتاری مالیست
چشمان تو از غصههای ما پر از اشک
اوقات ما از ياد تو اما چه خالیست
ماهِ رُخَت را در شب گيسو مپوشان
در شام هجران بيگمان صبح وصالیست
دلهای بيدار و جهانی چشم در راه
در انتظارت جمعههای ما سئوالیست
فلسطین و غزّه لاله لاله، ندبه خوانند
دنيا اسير دست قومی لااُبالیست
پايان کار ظالمان با ذوالفقار است
برگرد با تو شوکت مولی الموالیست
(دعا بفرمایید)
https://eitaa.com/joinchat/1943797967C7cf4bb6c3d
🔴 هنرمند اصفهانی که اثرش در محل پیام نوروزی رهبر انقلاب نصب شده بود: خستگی هفتاد سالهام از بین رفت
🔹در میان سخنرانی رهبر انقلاب، قاب عکس پشت سرشان در تصویر خودنمایی میکرد که این تابلو اثر رضا بدرالسماء نگارگر اصفهانی است.
🔹او درباره حس و حالش با دیدن اثرش در سخنرانی رهبر انقلاب گفت: «زمانی که تصویر قابم را کنار ایشان دیدم، بسیار خوشحال شدم و خستگی ۷۰ سال کارم از بین رفت.»
🔹وی با تاکید بر اینکه هنر زبان پویا است و در این راستا میتوان از آن به بهترین نحو و خصوصاً در مسیر هنر ملی و ایرانیمان استفاده کنیم، گفت: «این اثر با تکنیک آبرنگ و ابعاد آن ۵۵ در ۷۵ بوده و قسمت نوشته آن نگارگری سنتی و پایین تابلو به سبک رئال است در واقع ترکیبی از رئال و سنت است. اینکه رهبر معظم انقلاب به فرهنگ و هنر علاقهمند هستند نکتهای قابل توجه است و در این راستا شاهدیم که به هنرمندان توجه زیادی دارند و امید است در این مسیر توسعه پیدا کنیم.»
🔴 بدبختی با حس بدبختی فرق میکنه!
🔻 باید بپذیریم که میان دنیای واقعی و فضای مجازی تفاوتی شگرف است مانند وجود و عدم؛ در فضای مجازی، مردم ایران، مردمی بدبخت، فقیر، گرسنه، عقب افتاده، له شده زیر بار فشارهای اقتصادی و ... هستند اما در دنیای واقعی، زندگی مردم ایران متفاوت است.
🔻 به عنوان مثال، همین الان که در ابتدای سال نو هست میبینیم:
▪️ حدود 2.5 میلیون نفر از مردم به مشهد سفر کرده اند و برآوردها میگوید تا انتهای تعطیلات نوروزی این عدد به 10 میلیون نفر میرسد
▪️ صدها هزار نفر در حال خروج از کشور هستند که سال نو را در کربلای معلا و نجف اشرف باشند
▪️ صدها هزار نفر نیز در حال سفر به دیگر کشورها مانند ترکیه، اسپانیا، امارات، کادانا و ... هستند
▪️ چند میلیون نفر نیز در حال عزیمت به سمت استانهای شمالی و یا جزایر قشم و کیش هستند
▪️ میلیون ها نفر هم امسال در ایام نوروز سفر نمیکنند، اما نه به دلیل فقر و بی پولی بلکه به خاطر ماه مبارک رمضان چون نمیخواهند اخلالی در روزه گرفتنشان ایجاد شود.
▪️ بازارها شلوغ، تردد مضاعف، خانه تکانی ها پر رونق و ...
▪️عروسی هایمان پر تجمل، زندگیهایمان پر اسراف، خواسته هایمان بی انتها، سفره های افطاری هایمان پر زرق و برق و ....
🔹 آیا اینها نشانه فقر و بدبختی مردم ایران است؟!!!!
🔻 امکانات رفاهی و فراوانی نعمات ما ایرانی ها چندین برابر مردمان دیگر کشورهاست، امنیت و آسایش ما بی نظیر است، عزت و آزادی و استقلال مان شگفت آور است و ... اما احساس بدبختی میکنیم و عقب ماندگی!!!!!
🔻 چرا؟!!! چون دشمن میخواهد ما اینگونه خود را تحقیر شده ببینیم، چون دشمن میخواهد ما را در بندِ اسارت خود داشته باشد، لذا با استفاده از قدرت رسانه ای خویش و همراهیِ برخی ایرانیانِ غافل و یا خودفروخته، واقعیت حقیقی را در فضای مجازی وارونه میکند و حس بدبختی را به روح ما تزریق میکند.
✅ منکر مشکلات اقتصادی کشور و مردم نیستم؛ اما آشِ مشکلات اینچنین که گفته میشود شور نیست. اگر مشکلی هست، راه حل هم هست، تلاش مسئولین و مردم هم هست، امید ظفر و پیروزی هم هست. اگر مشکلی هست، رفاه هم هست، امنیت و آسایش هم هست، پیشرفت هم هست.
✅ در مسیر رسیدن به قله های پیشرفت، سختی هست، سنگ اندازی خناسان هست، مایوس سازی مخالفین هست و ... اما کدام صعود هست که بدون عبور از سدِ مشکلات تحقق یافته است؟!!!
✅ در مسیر رسیدن به قله های پیشرفت و در مقابل مشکلات، به پشت سر نگاه کنیم که چه بودیم؟ از چه مشکلاتی عبور کردیم؟ و در چه نقطه ای ایستاده ایم...
🔷 هجرت یا مهاجرت؟
🔹این روزها از مهاجرت برخی پزشکان به خارج از کشور فراوان گفته می شود و این که کسی قدر آنها را نمی داند و در فلان کشور به آنها ماهانه یک میلیارد تومان حقوق می دهند و...
🔹 اما نشنیده و ندیده ایم کسی از پزشکانی که «هجرت» می کنند صحبتی کند و بنویسد!
پزشکانی که در بالاترین سطح علمی و مهارتی (در مقاطع تخصص و فوق تخصص) قرار دارند اما داوطلبانه در تعطیلات نوروز و تابستان و هر فرصت مناسب دیگر به مناطق محروم مرزی هجرت می کنند،
به رایگان و درنهایت احترام بیماران این مناطق را معالجه کرده و حتی هزینه های دارو و آزمایش آنها را می پردازند،
با کمترین امکانات موجود در این مناطق، عملهای جراحی دشوار را انجام می دهند و جز رضایت خدا و انجام وظیفه شرعی و اخلاقی هدفی را دنبال نمی کنند!
🔹 و باز هم ندیدیم و نشنیدیم کسی از پزشکان متخصص و با تجربه ای بگوید و بنویسد که ۷ سال داوطلبانه در سوریه مسئولیت مداوای مجروحان را در کمترین فاصله با محورهای عملیاتی بر عهده گرفته و در این مسیر بارها جان و سلامتی خود را در طبق اخلاص گذاشتند.
🔹 در این میان از پزشکان پژوهشگر و دانشمندی که در جستجوی داروها و روشهای درمانی جدیدند و در این مسیر انواع دشواریها را به جان خریده و زندگی راحت و لذتها را فدای هدف متعالی خود کرده و می کنند هم در فضای ولنگار مجازی ،خبری نیست!
🔹فضای ولنگار مجازی فقط پزشکانی که برای پول و راحتی بیشتر، مهاجرت می کنند را به عنوان افرادی برجسته که جامعه و حکومت قدر آنان را نمی داند، معرفی می کند و از طبیبانی که قهرمان عرصه انسانیت و شرافت اند حرفی به میان نیاورده و نخواهد آورد!
🔹مرهم درد مردم، پزشکانی اند که گرفتن زیر میزی را حرام می دانند و دانش و تجربه ای را که با سرمایه جامعه به دست آورده اند متعلق به مردم آن جامعه می دانند و همیشه خود را مدیون وطنی می دانند که آنها را پرورده و به انسانهایی متعالی و مفید تبدیل کرده است!
▪️اما اکثر آنها که بی اعتنا به درد مردم، و برای پول بیشتر مهاجرت می کنند در زمان بودنشان هم خود را مدیون مردم نمی دانستند و خدماتشان را با مقیاس پول می سنجیدند!
شاید این افراد پول بیشتری بدست بیاورند اما آرامش ،راحتی وجدان و دنیا و آخرت را باهم از دست خواهند داد !
👤دکتر کوشکی
📚حکایات
یکی از مداحان تعریف میکرد چای ریز مسجدمون فوت کرد ، سر مزارش رفتم گفتم یه عمر نوکری کردی برای ارباب بی کفن حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام ...،
بیا بهم بگو ارباب برات چه کرد ...!
ایشان میگفت دو سه شب از فوتش گذشته بود خوابش رو دیدم گفتم مشت علی چه خبر؟
گفت الحمدلله جام خوبه
ارباب این باغ و قصر رو بهم داده
دیدم عجب جای قشنگی بهش دادن.
گفتم بگو چی شد؟ چی دیدی ؟
گفت شب اول قبرم امام حسین علیه السلام آمد بالای سرم ،
صدا زد آقا مشهدی علی
خوش آمدی ..
مشهدی علی توی کل عمرت ۱۲ هزار و ۴۲۷ تا برای ما چایی ریختی ...
این عطیه و هدیه ما رو فعلا بگیر تا روز قیامت جبران کنیم ...
میگفت دیدم مشت علی گریه کرد .
گفتم دیگه چرا گریه میکنی ؟
گفت : اگه میدونستم ارباب این قدر دقیق حساب نوکری من رو داره
برای هر نفر شخصا" هم چایی میریختم ، هم چایی میبردم ...
عزیزانم : نوکری خود را دست کم نگیرید...
چیزی در این دستگاه کم و زیاد نمیشود... و هر کاری ولو کوچک برای حضرت زهرا سلام الله علیه و ذریه مطهرش انجام دهیم.
#استادمظاهری