🔰قبل از #اذان_صبح برگشت. پيكر شهيد⚰ هم بر دوشش بود. خستگي😪 در چهره اش موج مي زد. برگه #مرخصي را گرفت. بعد از نماز به همراه #پيكرشهيد حركت كرديم.
🔰خسته بود و خوشحال. مي گفت: يك ماه قبل روي ارتفاعات #بازي_دراز عمليات داشتيم . فقط همين شهيد🌷 جا مانده بود. حالا بعد از آرامش منطقه؛ #خدا لطف كرد و توانستيم او را بياوريم🚐
🔰بعد از اينكه پيكر شهيد🌷 را به تهران رسانديم خبر رسيد #عمليات ديگري در راه است قرار شد فردا شب🌙 از جلوي مسجد حركت كنيم. بعد نماز با رفقا مشغول صحبت بوديم. #پيرمردي جلو آمد. او را شناختم #پدرشهيدي بود كه ابراهيم از بالاي ارتفاع آورده بود
🔰سلام كرديم و جواب داد. همه ساكت بودند انگار مي خواهد چيزي بگويد. سكوتش را شكست. #آقاابراهيم ممنونم زحمت كشيدي⚡️ولي پسرم ....پيرمرد مكثي كرد و گفت: پسرم از دست شما ناراحت است😔 #لبخند از چهره هميشه خندان ابراهيم رفت.
🔰چشمانش گرد شده بود😧 از تعجب؛ بغض گلوي پيرمرد را گرفته بود😢: ديشب #پسرم را در خواب ديدم. مي گفت: در مدتي كه ما #گمنام و بي نشان بر خاك جبهه افتاده بوديم هر شب #مادرسادات زهرا (س) به ما سر مي زد ⚡️اما حالا..... ديگر چنين خبري براي ما نيست❌
🔰مي گويند: #شهداي_گمنام مهمانان ويژه حضرت زهرا هستند. دانه هاي درشت #اشك از گوشه چشمان ابراهيم غلط ميزد😢 و پايين مي آمد. مي توانستم فكرش را بخوانم💬 #ابراهيم_هادي گمشده اش را پيدا كرده بود؛ #گمنامی
💠 شهیدی که حضرت زهرا(س) به او گفت: ما تو را دوست داریم: 💠
✅پاییز سال 1361 بود. بار دیگر با ابراهیم عازم منطقه شدیم. اینبار نقل همه مجالس،توسل های ابراهیم به حضرت زهرا(س) بود.هرجا میرفتیم حرف از او بود.به هر سنگری سر میزدیم از ابراهیم میخواستند مداحی کند و از حضرت زهرا بخواند.
🌙 شب بود. ابراهیم در جمع بچه شروع به مداحی کرد. صدای ابراهیم بخاطر خستگی و طولانی شدن مجالس گرفته بود. بعد از تمام شدن مراسم، دونفر از رفقا با ابراهیم شوخی کردند و صدایش را تقلید کردند که باعث ناراحتی ابراهیم شد.
✳️آن شب ابراهیم عصبانی بود و گفت: من مهم نیستم، اینها مجلس حضرت زهرا(س) را به شوخی گرفتند. برای همین دیگر مداحی نمیکنم. هرچه میگفتیم به دل نگیر اما فایده ای نداشت.
💯ساعت یک نیمه شب بود خسته و کوفته خوابیدیم. قبل از اذان بچه ها را بیدار کرد، اذان گفت و نماز جماعت به پا کردند و بعد از تسبیحات ابراهیم شروع به دعا خواندن و روضه خوانی حضرت زهرا(ع) کرد. اشعار زیبای ابراهیم اشک همه را جاری کرده بود.
🔘 بعد از خوردن صبحانه برگشتیم. گفتم: دیشب قسم خوردی دیگه مداحی نمیکنی ولی بعد نماز صبح...؟!
گفت:دیشب توی خواب دیدم وجود حضرت صدیقه طاهره(س) تشریف آوردند و گفتند:
« نگو نمیخوانم،
ما تو را دوست داریم.
هرکس گفت بخوان تو هم بخوان »
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صوت شهید ابراهیم هادی پنج روز قبل از شهادت - که با دوستانش عهد شفاعت می بندد - برای اولین بار پس از ۳۵ سال این صوت پیدا شد و به خواهر شهید اهدا گردید.
🍃✨🌹🍃✨🌹🍃✨🌹🍃
فرازی ازوصیت نامه شهید ابراهیم هادی🌹
هادی دلها☺️
سعی کنید در کارهایتان نیت خود را خالص نموده
و اعمالتان را از هر شرک و ریا،
حسادت و بغض پاک نمایید
تا هم اجر خود را ببرید و هم بتوانید مسئولیت خود را آنچنان که خداوند، اسلام و امام میخواهند،
انجام داده باشید این را هرگز فراموش نکنید
تا خود را نسازیم و تغییر ندهیم،
جامعه ساخته نمیشود.
🌷🌷
✍ ماجرای اذان #شهید_ابراهیم_هادی و تسلیم شدن 18 عراقی + صوت اذان شهید هادی
رزمنده هامون تقریبا همه مناطق عملیاتی رو آزاد کرده بودند ...
عراق تلفات سنگینی داده بود ...💪
یکی از تپه ها که اتفاقا موقعیت مهمی داشت هنوز مقاومت میکرد ؛ بچه ها تلاش |⛓| می کردند اون رو هم آزاد کنند.
در تاریکی صبحِ🌔 روز بعد به سمت تپه حرکت کردیم ؛ نیروهای زیادی از عراق روی تپه مستقر بودند.
با فرماندهان ارتش صحبت کردیم و هر طرحی دادیم به نتیجه نرسید یم ... |😩|
ناگهان ابراهیم هادی به سمت تپه عراقی ها حرکت کرد و بعد روی تخته سنگی رو به قبله ایستاد😳
و با صدای بلند شروع به اذان گفتن کرد ؛ هر چه داد زدیم🗣 که بیا عقب الان تو را میزنند ... فایده نداشت ...😰
تقریبا اواخر اذان ابراهیم بود که صدای تیر اندازی عراقی ها قطع شده بود ... |🙄|
ولی همون موقع یک گلوله شلیک شد و به گردن ابراهیم اصابت کرد ...😱
خون زیادی از ابراهیم میرفت. به کمک امدادگر زخم ابراهیم بسته شد ...🚨
در ادامه یکی از بچه ها امد و گفت یک سری از عراقی ها اومدن ؛ دستشون رو بالا گرفته و دارند تسلیم میشوند ...
فورا گفتم مسلح بیاستید شاید حقه ای باشه ؛🤔😒
18 عراقی به همراه یک افسر خودشون رو تسلیم کردند...
به کمک مترجم از افسر عراقی پرسیدم چقدر نیرو روی تپه هستند؟ گفت هیچی... ما آمدیم و خودمون رو تسلیم کردیم بقیه نیروها رو هم فرستادم عقب؛ الان تپه خالیه ...
با تعجب پرسیدم چرا؟😳
گفت: چون نمیخواستند تسلیم بشند ...
گفتم یعنی چی؟ افسر عراقی با بغض و اشک در پاسخ گفت: اًین موذن؟ ( چه کسی بود که اذان می گفت ؟)😢
بعد گفت: به ما گفته بودن شما مجوس و آتش پرست🔥 هستید ... به ما گفتند ما برای اسلام با ایرانی ها میجنگیم.ما وقتی میدیدم فرماندهانمان مشروب میخورند و اهل نماز نیستند در جنگ با شما دچار تردید شدیم.😒
امروز وقتی صدای اذان رزمنده شما رو شنیدم تموم بدنم لرزید ... وقتی که نام امیرالمومنین رو آورد با خودم گفتم: تو با برادرانت میجنگی؟ نکنه مثل ماجرای کربلا ... 😭
گریه امانش نداد.بعد گفت: به نیروهام گفتم من میخوام تسلیم بشم🎌 هر کی میخواد با من بیاد.اینها با من اومدند؛ بقیه که نیومدند برگشتند عقب...
اون سربازی هم که به موذن شلیک کرد رو هم آورده ام اگر دستور بدید اونو میکشم. حالا بگیید اون زنده است یا ...؟😓
گیج شده بودم ...😳 گفتم زنده است ...رفتیم پیش ابراهیم که داخل سنگر بستری بود ...تمام هجده اسیر آمدند و دست ابراهیم رو بوسیدند و رفتند
نفر آخر به پای ابراهیم افتاده بود و گریه میکرد و میگفت منو ببخش😭 من شلیک کردم ...
بغض گلوی من رو هم گرفته بود...😢
چهلمین 🌷روز از چله ی یازدهم🌷
روز آخر 🌹
سرسفره ی❣شهید ابراهیم هادی❣
🌺 صلوات فاطمی امروزمان را
به #نیابت از
همه شهدای صدر اسلام تاکنون
به ویژه
❣ابراهیم هادی❣
هدیه می کنیم محضر نورانی
☀️ صدیقه طاهره ، حضرت زهرا سلام الله علیها☀️
اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَي الصِّدِّيقَةِ
فَاطِمَةَ الزَّكِيَّةِ
حَبِيبَةِ حَبِيبِكَ وَ نَبِيِّكَ
وَ أُمِّ أَحِبَّائِكَ وَ أَصْفِيَائِكَ
الَّتِي اِنْتَجَبْتَهَا وَ فَضَّلْتَهَا وَ اخْتَرْتَهَا عَلَي نِسَاءِ الْعَالَمِينَ
اَللَّهُمَّ كُنِ الطَّالِبَ لَهَا مِمَّنْ ظَلَمَهَا
وَاسْتَخَفَّ بِحَقِّهَا
وَ كُنِ الثَّائِرَ اللَّهُمَّ بِدَمِ أَوْلاَدِهَا
اَللَّهُمَّ وَ كَمَا جَعَلْتَهَا أُمَّ أَئِمَّةِ الْهُدَي
وَ حَلِيلَةَ صَاحِبِ اللِّوَاءِ
وَ الْكَرِيمَةَ عِنْدَ الْمَلإَِ الأَْعْلَي
فَصَلِّ عَلَيْهَا وَ عَلَي أُمِّهَا خَدِيجَةَ الْكُبْرَى
صَلاَةً تُكْرِمُ بِهَا وَجْهَ اَبيها مُحَمَّدٍ صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ
وَ تُقِرُّ بِهَا أَعْيُنَ ذُرِّيَّتِهَا
وَ أَبْلِغْهُمْ عَنِّي فِي هَذِهِ السَّاعَةِ أَفْضَلَ التَّحِيَّةِ وَالسَّلاَمِ
36.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽
🎥چهل روز گذشته #در_یک_نگاه
در🌷چله یازدهم🌷
سر سفره شهدایی که سرّی با حضرت زهرا سلام الله علیها داشتند
بودیم .
☀️ سوره مبارکه نور☀️ را به نیابت از شهید فاطمی آن روز محضر نورانی
☀️ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها☀️ هدیه کردیم
و از حضرت مادر تقاضا کردیم تا
قاعده #ولایت و ولایت مداری را
به عنوان #ارث_مادری نصیب ما گردانند .
🌹🌹🌹🌹
همچنین
اعمال هر روزمان را به نیابت از ائمه ای که آن روز متعلق به ایشان بود
محضر نورانی
☀️ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها☀️ هدیه کردیم
و از حضرتش تقاضا کردیم تا
با نگاه مادرانه خود
برای #تعجیل در فرج آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف دعا نمایند .
بارالها!
روز محشر بر جبین ما همه
ثبت کن «هذا محب فاطمه س»
الهی الحقنی بالصالحین
﷽
سلام علیکم
دوازدهمین چله شهدا
در آستانه حلول ماه مبارک رجب و شعبان
با عنوان ☀️ #چله_علوی_مهدوی ☀️
👇👇👇
در این ۴۰ روز به نام نامی
☀️ امیرالمؤمنین علیه السلام
☀️و حضرت بقیة الله عجل الله فرجه الشریف
مهمان شهدایی هستیم که
❣️سرّی آشکار شده با حضرت علی علیه السلام و امام زمان علیه السلام داشته اند .
مراقبت بر
✅زیارت امین الله
✅و زیارت آل یاسین
(ترجیحا در ساعت ۸صبح یا ۱۲ظهر یا ۸ شب)
#ملتمس_نگاه_پدرانه_امیرالمؤمنین
#المستغاث_بک_یا_صاحب_الزمان
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺🍃
#کلام_شهید
شهید دکتر مصطفی چمران🌹
خداوندا مرا فقیری بی نیاز گردان
تا زیبایی های مادی چیزی از عظمت تو در نظرم نکاهد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
چمران از قلب بیروت سوخته و خراب تا قله های بلند کوههای جبل عامل و در مرزهای فلسطین اشغال شده از خود قهرمانیهای بسیاری به یادگار گذاشته و همیشه در قلب محرومین و مستضعفین شیعه جای گرفته است .
#زنــــــدگینـــــــــــامـــه🔻
دكتر مصطفي چمران در سال 1311 ش در تهران به دنيا آمد. پس از پشت سرگذاشتن تحصيلات ابتدايي و متوسطه، وارد دانشكده فني دانشگاه تهران گرديد و پس از احراز رتبه اول دانشگاه، بورس تحصيلي در آمريكا را اخذ كرد. در امريكا به تشكيل انجمن اسلامي دانشجويان ايراني و انتشار ماهنامه و فعاليتهاي متعدد ضدرژيم پهلوي پرداخت. دكتر چمران سپس راهي مصر گرديد و پس از گذراندن دوره نظامي چريكي، جهت ياري برادران لبناني به آن كشور رفت. وي به مدت هشت سال در آن ديار ماند و همگام با امام موسي صدر خدمات شاياني به ملت مظلوم آن سامان ارايه كرد. دكتر مصطفي چمران پس از پيروزي انقلاب اسلامي و پس از 22 سال دوري از وطن به كشور بازگشت و معاونت نخستوزيري را برعهده گرفت. وي بعدها نماينده امام در شوراي دفاع، وزير دفاع و نماينده مردم تهران در مجلس شوراي اسلامي گرديد و مشغول به خدمت شد. دكتر مصطفي چمران همچنين ستاد جنگهاي نامنظم را در اهواز سازماندهي كرد و ضربات متعددي بر پيكر ارتش متجاوز بعثي وارد نمود. حضور اين سردار رشيد اسلام در جبهههاي نبرد و نيز فرو نشاندن غائله پاوه و سركوب عناصر ضدانقلاب در كردستان از جمله صفحات درخشان زندگي اين شهيد والا مقام ميباشند. سرانجام اين عارف و فرمانده سلحشور در حالي كه چند روز قبل، منطقه عملياتي دهلاويه را از لوث وجود دشمن بعثي پاك كرده بود، در آخر خرداد 1361 در اين منطقه به ديدار معبود شتافت و پيكر پاكش در گلزار شهداي بهشت زهرا، جاي گرفت.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مقام معظم رهبری
شهید چمران
دانشمند عارف
نثار روح تمامی شهدا صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
🔷 #رضا_سگ باز یه لات بود تو مشهده
هم سگ خرید و فروش می کرد، هم دعواهاش حسابی سگی بود
🔹یه روز داشت می رفت سمت کوهسنگی برای دعوا و غذا خوردن که دید یه ماشین با آرم ” #ستاد_جنگهای_نامنظم“ داره تعقیبش می کنه
🔺#شهید_چمران از ماشین پیاده شد و دست اونو گرفت و گفت ”فکر کردی خیلی مردی؟ “
رضا گفت بروبچه ها که اینجور میگن
چمران بهش گفت #اگه_مردی بیا بریم جبهه
به #غیرتش بر خورد، راضی شد و راه افتاد سمت #جبهه
🔸مدتی بعد شهید چمران تو اتاق نشسته بود که یه دفعه دید داره صدای دعوا میاد
چند لحظه بعد با #دستبند، رضارو آوردن تو اتاق و انداختنش رو زمین و گفتن ”این کیه آوردی جبهه؟ “
رضا شروع کرد به فحش دادن (فحشای رکیک)
اما چمران مشغول نوشتن بود
وقتی دید چمران توجه نمی کنه، یه دفعه سرش #داد_زد ”آهای کچل با تو ام “
یکدفعه شهید چمران با مهربانی سرش رو بالا آورد
و گفت: ”بله عزیزم چی شده عزیزم؟ چیه آقا رضا؟ چه اتفاقی افتاده؟“
رضا گفت داشتم می رفتم بیرون که سیگار بخرم ولی با #دژبان دعوام شد
چمران : ”آقا رضا چی میکشی؟ برید براش بخرید و بیارید “
(چمران و آقا رضا تنها تو سنگر)
🔺رضا به چمران گفت میشه یه دو تا #فحش بهم بدی؟ #کِشیده ای، چیزی؟
شهید چمران: چرا؟
رضا : من یه عمر به هرکی بدی کردم، بهم بدی کرده تا حالا نشده بود به کسی فحش بدم و اینطور #برخورد_کنه
✅شهید چمران :اشتباه فکر می کنی یکی اون #بالاست که هر چی بهش بدی می کنم، نه تنها بدی نمی کنه، بلکه با #خوبی بهم جواب میده ...
هِی آبرو بهم میده ...
تو هم یکیو #داشتی که هِی بهش بدی می کردی ولی اون بهت خوبی می کرده...
منم با خودم گفتم بذار یه بار یکی بهم فحش بده و منم بهش بگم بله عزیزم تا یکمی منم مثل اون (#خدا )بشم …
🔸#رضا جا خورد رفت و تو سنگر نشست
آدمی که مغرور بود و زیر بار کسی نمی رفت، زار زار #گریه می کرد تو گریه هاش می گفت یعنی یکی بوده که هر چی بدی کردم بهم خوبی کرده؟؟؟؟😭
#اذان شد...
رضا #اولین_نماز عمرش بود...
رفت وضو گرفت ...
سر نماز، موقع قنوت صدای گریش بلند شد ....😭😭
وسط نماز، صدای سوت خمپاره اومد...
پشت سر صدای #خمپاره هم صدای زمین افتادن اومد...
⚜ رضارو خدا واسه #خودش جدا کرد..
فقط چند لحظه بعد از #توبه کردن ش....
#یه توبه_و_نماز_واقعی.....
شهید دكتر مصطفی چمران:
آنان که به من بدی کردند ، مرا هوشیار کردند.
آنان که از من انتقاد کردند ، به من راه و رسم زندگی آموختند.
آنان که به من بی اعتنایی کردند ، به من صبر و تحمل آموختند.
آنان که به من خوبی کردند ، به من مهر و وفا و دوستی آموختند.
پس خدایا :
به همه آنانی که باعث تعالی دنیوی و اخروی من شدند ، خیر و نیکی دنیا و آخرت عطا بفرما.
◇ ❁ ❥◇ ❁ °•❣•° ❁ ◇
#وصیتنامه
#شهید_مصطفی_چمران
آخرین دست نوشته #شهید چمران دقایقي قبل از شهادت ، داخل ماشین و در حال رفتن به سوی دهلاویه
# ای حیات ! با تو وداع می كنم ، با همة مظاهر و جبروتت .
#ای پاهای من ! می دانم كه فداكارید ، و به فرمان من مشتاقانه به سوی #شهادت صاعقه وار به حركت در می آیید ؛ اما من آرزویی بزرگتر دارم . به قدرت آهنینم محكم باشید.
این پیكر كوچك ؛ ولی سنگین از آرزوها و نقشه ها و امیدها و مسئولیتها را به سرعت مطلوب به هر نقطه دلخواه برسانید .
دراین لحظات آخر #عمر ، آبروی مرا حفظ كنید . شما سالهای دراز به من خدمت ها كرده اید .
از شما آرزو می كنم كه این آخرین لحظه را به بهترین وجه ، ادا كنید.
ای دست های من ! #قوی و دقیق باشید .
ای چشمان من ! #تیزبین باشید .
ای قلب من ! #این لحظات آخرین را تحمل كن.
به شما قول می دهم كه پس از چند لحظه همة شما در استراحتی عمیق و ابدی آرامش خود را برای همیشه بیابید .
من چند لحظة بعد به شما آرامش می دهم ؛ آرامشی ابدی . چه ، این لحظات حساس #وداع با زندگی و عالم ، لحظات #لقای پروردگار و لحظات رقص من در برابر مرگ باید زیبا باشد.
﷽
اولین روز از🌷چله دوازدهم🌷
تلاوت☀️ زیارت امین الله☀️
به نیابت از
بقیة الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف
امام خمینی (ره)
همه شهدا و
❣️ شهید مصطفی چمران❣️
#هدیه می کنیم
محضر نورانی
☀️ امیرالمؤمنین علیه السلام☀️
🌹🌹🌹🌹
تلاوت ☀️زیارت آل یاسین☀️
و عرض سلام و ارادت خدمت
☀️امام زمان علیه السلام ☀️
#به_آرزوی_شهادت
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
671.2K
﷽
مراقبت های چله دوازدهم؛
#چله_علوی_مهدوی
#استاد_نیلچی_زاده
از دوستانتان دعوت بفرمائید،
تشریف بیاورند
لینک کانال الحقنی بالصالحین«چله ی شهدا»👇👇
مخصوص خانم هاست
ایتا👈 http://eitaa.com/joinchat/870907916Cd8412d1e23
بله👈 ble.im/join/ZWYyYTcwYz
﷽
سلام علیکم
دوازدهمین چله شهدا
در آستانه حلول ماه مبارک رجب و شعبان
با عنوان ☀️ #چله_علوی_مهدوی ☀️
👇👇👇
در این ۴۰ روز به نام نامی
☀️ امیرالمؤمنین علیه السلام
☀️و حضرت بقیة الله عجل الله فرجه الشریف
مهمان شهدایی هستیم که
❣️سرّی آشکار شده با حضرت علی علیه السلام و امام زمان علیه السلام داشته اند .
مراقبت بر
✅زیارت امین الله
✅و زیارت آل یاسین
(ترجیحا در ساعت ۸صبح یا ۱۲ظهر یا ۸ شب)
#ملتمس_نگاه_پدرانه_امیرالمؤمنین
#المستغاث_بک_یا_صاحب_الزمان
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
بسیاری از شیعیان پاکستانی که امروز در سوریه برای دفاع از حرمها آماده نبرد هستند به دلیل محدودیت دولت این کشور مجبور به پنهان کردن نام و نشان خود شده اند تا خانوادههای این مدافعان در پاکستان مورد اذیت و آزاد گروهکهای تندرو قرار نگیرند.
روایت رزمنده زینبیون از شهید «مرتضی حسینحیدری»؛
شهید پاکستانی که در اولین اعزامش به سوریه کربلایی شد
شهید مرتضی حسین حیدری از نیروهای پاکستانی مدافع حرم بود... از حرم حضرت زینب س به شهادت رسید ...
مدافعان حرم پاکستانی است که دوشادوش برادران دیگر خود برای... دفاع از حرم به سوریه رفته اند و با وجود... کمتر رسانه ای شدن نامشان خاطره دلاورمردی هایشان زبانزد مدافعان... حرم است
تا همين چند سال پيش تعداد اندکي از آنها را فقط مي توانستيم در شهرهاي مذهبي پيدا کنيم که يا براي زيارت مي آمدند يا براي خواندن درس طلبگي وارد حوزه هاي عليمه مي شدند، اما جنگ سوريه همه قواعد اين سال ها را بهم ريخت.
مهاجريني که مدت ها ترک وطن کرده و ايران را وطن دوم خود انتخاب کردند به ياد صدر اسلام نام «مهاجر» به خود گرفتند تا کنار «انصار» براي يک هدف، آن هم دفاع از حريم ولايت جانفشاني کنند. حالا چند سال است که نام «زينبيون» در کنار نام گروه هاي مقاومت منطقه مي درخشد، زينبيون نام رزمندگان مدافعان حرم پاکستاني است که دوشادوش برادران ديگر خود براي دفاع از حرم به سوريه رفته اند و با وجود کمتر رسانه اي شدن نامشان، خاطره دلاورمردي هايشان زبانزد مدافعان حرم است.