«… امیدواریم دل شما شاد باشد. این غمهای بزرگ تأثیرش در شما، ایجاد نورانیت باشد. چون این غمها و این فشارهای روحی، در انسان نورانیت ایجاد میکند و رحمت الهی را جلب میکند. خودمان را باید اهل قبول رحمت الهی بکنیم.»
« شهید هایقان موسسیان »از شهدای مسیحی ترور بود که در ۶۰/۶/۱۲ در تهران به شهادت رسید.
« شهید ادموند موسسیان» هم در ۶۰/۳/۲۳ توسط منافقین ترور شد و به شهادت رسید.
«شهید گاگیک تومانیان »پدر شهیدان موسسیان در ۶۶/۵/۲۴ در شهر مریوان به فیض شهادت نائل شد.
زمستان سردی است، برف و یخ خیابانها را پوشانده؛ اما گرمای ماه رمضان به اوج رسیدهاست. شبهای نوزدهم و بیستویکم گذشته و امشب شب بیستوسوم است؛ شبی که احتمال قدر بودنش، از دوشب قبل هم بیشتر است.
پس برای هر مسلمانی، امشب باید مهمترین شب سال باشد. با ارزشترین ماه سال، ماه رمضان و بالاترین شب ماه رمضان، شب قدر است. شبی که سرنوشت سال آیندهٔ تمام انسانها در آن نوشته میشود. این شبها رنگ و بوی عزا هم دارند. این پنجمین شب است که بر مصیبت حضرت علی(ع) اشک میریزیم.
«همیشه در شبهای قدر به این فکر میکنم که دعاها و درخواستهای حضرت آقا در این شبها چیست؟»
به امشب امید بستهام و برنامه چیدهام و زمانبندی کردهام؛ بسیار اعمال، آداب و خواسته دارم. باز هم با خود میاندیشم که من ناچیز، این همه حاجت دارم، رهبرمان با این همه دغدغه برای انقلاب و کشور و جهان اسلام، چه شرایطی در شب قدر دارند. چه برنامهای ریختهاند؟ و کدام عمل را برای تقرب به خدا مناسبتر یافتهاند؟
در همین فکرها هستم که صدای تلفن بلند میشود. از دفتر است، گفته میشود که امشب برنامهٔ رفتن به منازل خانوادهٔ شهدا داریم.
عجب! امشب؟! با دلخوری و ناراحتی از این فرصت سوزی، خودم را به دفتر میرسانم. با دیدن فضای عزادار شهر و مردمی که به سمت مسجد حرکت میکنند، ناراحتیام بیشتر شده؛ آقا را که میبینم و سلام میکنم همهٔ این فکرها از ذهنم کنار میرود، فضای حضور ایشان دلم را پُر میکند…
پشت سر آقا از پلههای خانه بالا میرویم، متوجه میشویم این خانواده دو شهید دارد؛ هم پسر و هم پدر.
پسری بیست ساله مقابل در ایستاده. بهتزده، جواب سلام آقا را میدهد! بانویی شصت و چند ساله چند بار پشت سر هم، دستپاچه به آقا میگوید: «خیلی خوش آمدید، خیلی خوش آمدید».
آقا رو به مادر و خواهر شهید مینشینند و برایشان دعا میکنند.
– امیدواریم دل شما شاد باشد. این غمهای بزرگ تأثیرش در شما، ایجاد نورانیت باشد. چون این غمها و این فشارهای روحی، در انسان نورانیت ایجاد میکند و رحمت الهی را جلب میکند. خودمان را باید اهل قبول رحمت الهی بکنیم.
بعد این جملات، آقا، دو هدیه به مادر و خواهر شهید میدهند.
وقتی سوال شد که مادر شهید خدمت آقا چه عرضی دارند، مادر، شهید با ادب، اشک چشمش را پاک میکند.
– ما هیچ چیز نمیخواهیم. اگر قرار است کمکی به ما بکنند، خواهش میکنم به شهدایی که بچهٔ کوچک دارند، به آنها کمک بکنند. من خیلی راضی میشوم به آنها کمک بشود.
راستش در برابر این مادر شهید، احساس خضوعی تعریف ناپذیر پیدا کردم. مادران شهدا از ناشناس ترین نعمتهای پوشیدهٔ خدا هستند!
آقا با گفتن جملهٔ «انشاءالله موفق باشید» برمیخیزند و از خانوادهٔ شهید گاگیک تومانیان خداحافظی میکنند.
همیشه در شبهای قدر فکر میکردم که
« چه عمل و عبادتی، بیشترین اثر را در سرنوشت ملت و انقلاب ما، در سال آینده دارد؟»
حالا فکر میکنم لبخند رضایت مادر شهید تومانیان و دعای او، یکی از مؤثرترین اعمال شب قدر باشد.
در این شرایط، رهبر حکیم ما، با الهامات الهی و استمداد از تعالیم علوی، با فراست دریافتهاند که
👈 افضل اعمال شب قدر امسالشان،
شاد کردن دل آنهایی است که رنج کشیدند و ملامت چشیدند، اما نشکستند.
برگرفته از کتاب«مسیح در شب قدر»
شادی روح مطهر همه ی شهدا💐
وعلو درجاتشان
به ویژه
🌷 شهید هایقان موسسیان 🌷
🌷 شهید ادموند موسسیان 🌷
🌷 شهید گاگیک تومانیان پدر شهیدان موسسیان 🌷
سه صلوات
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
هدایت شده از کانال مهدویت 🇮🇷🇵🇸
🔴 امّ سلمه نزد رسول خدا آمد و گفت:
🔵 یا رسول اللّه! عید أضحى فرا می رسد و من بهاى قربانى ندارم؛ پس آیا اجازه دارم قرض بگیرم و قربانى كنم؟ حضرت فرمود: قرض بگیر و قربانی كن؛ زیرا آن قرضی است ادا شدنى (یعنى این قرض را خداوند سبحان ادا مى كند چون در جهت رضاى اوست).
@emame_zaman
هدایت شده از آتـش به اِخـتـیـاران
🌷🌷
اگر روزی اسرا برگشتند و من نبودم سلام مرا به آنها برسانید و بگویید خمینی به یادتان بود. 🌷امام خمینی (ره)
فرا رسیدن 26 مرداد سالروز بازگشت پیروزمندانه شما آزادگان عزیز به میهن اسلامی را به ملت شهید پرور تبریک و تهنیت عرض مینمایم.🌷
🖋️آتش به اختیاران 🖋️
http://eitaa.com/joinchat/2984968192Cb7a3b61c06
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
🕊🕊 #زیارتنامهیشهدا 🕊🕊 🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ 🌷اَلسَّلامُ عَلَ
🔴اگر رفتی گلزار شهدا 🌷🌷👇👇👇
رفتم سر مزار #رفقاے_شهيدم
فاتحہ خوندم ،اومدم خونہ
شب تو #خواب رفقاے شهيدم رو ديدم... رفقام بهم گفتند :
فلانے ، خيلے دلمون برات #سوخت
گفتم : چرا
گفتند: وقتے اومدے سر #مزار ما فاتحہ خوندے
ما شهدا آماده بوديم ...
هر چے از خدا مےخواے برات #واسطہ بشيم
💔 ولے تو هيچے #طلب_نڪردے و رفتے
خيلے دلمون برات سوخت
سر مزار شهدا حاجاتتون را بخواهید
برآورده میشہ . 😢
یادتون باشـــــه منم دعا کنیدا😞💔🙏🙏
روايتگر :حاج حسين ڪاجے
🌹🍃🌹🍃
?