eitaa logo
هیئت الحسین علیه السلام
80 دنبال‌کننده
242 عکس
68 ویدیو
2 فایل
🏳️ السلام علیک یا قتیل العبرات کانال اطلاع رسانی هیئت الحسین علیه السلام
مشاهده در ایتا
دانلود
بِسمِ اللهِ الرَحمنِ الرَحیم 🔖مقدمه: ❇️ گفته شد خلاصه تمام اعتقادات ناب شیعه در زیارت جامعه کبیره آمده است و اگر کسی زیارت جامعه کبیره را مسلط شود یک دوره آنچه اهل بیت از ما خواسته را فهم کرده است. تمام اهل بیت زمینه سازی کردند تا امام هادی(ع)بتوانند جامعه کبیره را بیان کنند. امام رضا(ع)اولین امامی هستند که توانستند بعد از غدیر امامت را علنی اعلان کنند؛بعد از امیرالمومنین اهل بیت در غیبت فرو رفتند واین غلط است که ما تصور میکنیم اهل بیت در آن موقع حضور داشته ولی الآن غائب اند چرا که ارتباط با امام،ارتباط با جسم امام نیست بلکه ارتباط با حقیقت نبوت و امامت است مثل روایت ابوبصیر که ابوهارون مکفوف(نابینا) نور امام را در مسجدالنبی می دید و افراد بینای دیگر خیر 🔖السَّلامُ عَلَیکُم یا اَهلُ بَیتِِ نُبوَّه وَ مُوضِعِ الرِسالَه. ما رسیدیم به این عبارت. خدا در سوره انعام ایه ۱۲۴ میفرماید:اللهُ اعلَمُ حَیثُ یَجعَلُ رِسالتَه:خدا متعال آگاه تر است که رسالتش را کجا قرار دهد. ☆در داستان آن مرد شامی که به امام حسن اهانت میکرد و آن مرد بعد از دیدن رفتار امام پشیمان شد همین آیه را خواند. 📌رسالت یک نوع حرکت آرام و با آرامش است مانند (ناقَه مُرسَلَه):شتر هموار. رسول به معنا برانگیختگی با تأنی است.رسول قافله سالار حرکت انسانهاست. 👆رسول بعثت دارد که دو مرتبه دارد؛ بیرونی و درونی؛ منتها انقلاب درونی آرام آرام اتفاق می افتد. وقتی پیامبر مبعوث شد یک انقلابی در قلب انسان ها ایجاد کرد.همه بعثت پیامبر را باور داشتند ولی عده کمی آشکارا با پیامبر موافق بودند ولی عده زیادی پیغمبر را انکار میکردند مانند برخی از افراد که در زمان حضرت موسی با او دشمنی میکردند اما میدانستند که حق با موسی است این افراد چون منافع خودشان را در خطر میدیدند پیامبر را انکار میکردند. هنگامی که بعضی از مردم با پیامبر مخالفت می کردند، حضرت با آنها با عصبانیت حرف نمیزد بلکه حالتشان حالت مرسله بود؛ یعنی آرام آرام با رفتارشان او را می ساختند. 👌رسالت و قافله سالاری پیامبر حرکتی بود که باید با ولایت تکمیل میشد لذا خدا در قرآن خطاب به حضرت رسول میفرماید:ای پیامبر اگر علی را معرفی نکنی رسالتت کامل نشده است. وقتی دشمن این را فهمید ولایت را از رسالت جدا کرد. ❇️ یکی از ویژگی های این قافله سالار بشریت، رحمت است: 🔸فبِما رَحمَتِِ مِنَ الله لِنتَ لَهُم وَلَو کُنتَ فَضلً غَلیظَ القَلبِ لَن فَضّوا مِن حَولِک فَعفوا عَنهُ وَ استَغفِر لَهُم وَ شازِرهُم فِی الاَمر🔸 ترجمه رحمت کار بسیار دشورای است. رحمت به معنای این که اگر ما کسی را از وجود خودمان بدانیم نسبت به آن رحمت داریم مانند رحمت مادر به فرزند چون تولد فرزند از رحم مادر است 📖لذا در دعای کمیل آمده:وَ بِرَحمَتِکَ الَّتی وَسَعتَ (طبق نسخه کفعمی که صحیحتر است) کُلَّ شَئ یعنی تو با رحمتت همه چیز را رشد دادی.! یکی از معانی نزدیک به رحمت کلمه رشد است. خدا در قرآن میفرماید:رَبَّنا وَسَعتَ کُلَّ شَئِِ رَحمَتً و َ عِلما. وقتی کسی رحمت و علم داشته باشد میتواند رشد کند. از همین رو شرط تربیت رحیم بودن و عالم بودن است. 🖇 خب، چرا پیامبر اکرم رحمت است( وَ ما اَرسَلناکَ اِلّا رَحمَتً لِلعالَمین)؟ چون پیامبر از خود ماست مثل اتحاد وجود فرزند و مادر (جائَکُم رَسولُُ مِن اَنفُسِکُم) خدا در قرآن 📖راجع به تمام پیامبران میفرماید برادرشان(اَخاهُم هودً ، اَخاهُم صالِحً ، ....). اما راجع به پیامبر میگوید:اِذ جائَکُم رَسولُُ مِن اَنفُسِکُم. در اخوت دوتایی هست اما در رحمت یکی. ❇️لذا پیامبر توانست با رحمت و نرمی در قلب های سخت نفوذ کند و آنها کنار هم جمع شوند مانند نخ تسبیح که دانه هارا کنار هم جمع میکند. 📎مردی یهودی،هنگام نماز خواندن پیامبر، رو به مردم می ایستاد و پیامبر را مسخره میکرد یک روز آن مرد برای مسخره کردن نیامد مسجد پیامبر سراغش را گرفت اصحاب گفتند که بیمار شده است پیامبر بعد از نماز به عیادت آن مرد رفت وقتی وارد منزل او شد به او سلام کرد اما او رو بر میگرداند و چند بار این کار را انجام داد و سر خود را زیر عبا کرد و باز پیامبر سلام داد و دید ناگهان آن مرد از زیر عبا شهادتین را گفت و مسلمان شد. 👌یکی از جلوه های رحمت این است که رسول تمام نیازات جامعه را برآورده میکند و برای نظام اجتماعی انسان برنامه دارد. ✳️امام علی میفرماید:ثمره ۵سال حکومت من این است که کسی در کوفه صبح نمیکند مگر ۱-گندم میخورد-۲-خانه دارد-۳-از آب فرات مینوشد. 99/7/12
بِسمِ اللهِ الرَحمنِ الرَحیم 🔹مقدمه: گفته شد رسالت به معنای منقلب شدن مستمر است یعنی یک انقلاب نرم (فَبِما رَحمَتِِ مِنَ الله لِنتَ لَهُم). به خاطر رحمت خداوند است که پیامبر نرم شده است و آرام آرام مردم را به یکتا پرستی دعوت کرد و کاری کرد که مردم عاشق خدا شدند. 🔖امروزه ما هم در شرایط جنگ نرم هستیم که اقتضائات خودش را دارد. ❇️پیامبر اکرم(ص)طبق قانون قرآن در ۲۳ سال تمدن بت پرستی را نابود کرد و نرم پیش رفت. 👆این اشتباه است که میگوییم معجزه پیامبر همین قرآن است به معنای یک کتاب دارای عبارات و الفاظ؛ بلکه قرآنی است که کتاب قانون و تمدن ساز است؛ قرآن امتداد تمدنی دارد و امتداد تمدنی آن امامت است لذا قرآنی که اجرا میشود معجزه پیامبر است. ✳️ نکته بیان شود که با نرم بودن خلط نشود. عده ای گفته اند که پیامبر اهل صلح و مذاکره بود لذا پیامبر در فتح مکه هیچ جنگی انجام نداد. در پاسخ باید گفت در فتح مکه، رسول اکرم برای جنگ با کفار با سلاح و تجهیزات رفتند ولی دشمن ترسید و تسلیم شد. 🔻پیامبر با دشمنان خدا و دین میجنگید ولی در جامعه خودی رُحَماءُ بَینَهُم بود. 🔸پیامبر در جامعه خودی چگونه تمدن اسلامی را بنا کردند که عمار یاسر با آنکه پدر و مادرش بت پرست بودند به پیامبر علاقه مند شدند؟ پیامبر با نرمی و آرامی در قلب های مردم نفوذ کردند و سبب این شد که مردم به پیامبر علاقه مند شوند. 📖در قرآن کریم پیامبران با اوصافی بیان شده اند (وَاذکُر عَبدَنا داوُد... وَاذکُر عَبدَنا اَیّوب ، .......). اما وقتی به رسول الله میرسد خدا فقط"عَبد" می گوید: 《سُبحانَ الَّذی اَسراء بِعَبدهِ》. و دلیلش آن است که پیامبر خاتم در قرآن یک صفت بیشتر ندارد که آن صفت عبد است. 📎هیئت های امام حسین، عزاداری برای امام حسین این خصلت را به آدم میدهد که عبد باشد. همانند امیرالمومنین(ع) که تمام مقام خودش را این میدانست که بنده ای از بندگان پیامبر است{اَنَا عَبدُُ مِن عَبیدِ مَحَمَّد}. 📗داستانی در توحید صدوق آمده که میگوید:روزی یک فرد یهودی عالم وارد مسجد شد که ابوبکر هم در آنجا بود از ابوبکر سوال کرد که خدا کجاست؟در زمین است یا در آسمان؟ ابوبکر در جواب گفت:در آسمان. فرد یهودی گفت پس در زمین نیست. ابوبکر گفت نه در زمین است. آن یهودی گفت پس در آسمان نیست. ناگهان ابوبکر خشمگین شد و گفت او را مجازات کنید آن مرد فرار کرد و در حین فرار، دین را مسخره میکرد. که ناگهان سلمان در بیرون مسجد به او گفت اگر میخواهی پاسخ سوالت را بگیری نزد مردی برو که الان در بیرون شهر مشغول کشاورزی است آن مرد رفت ودید آدمی از دور دیده میشود که مشغول بیل زدن است آن مرد یهودی میگفت آنقدر نزدیک شدم که صدای آن مرد به گوشم میرسید که میگفت:[هُوَ اَیَّنَ الاَین وَلا اَینَ لَه کَیَّفَ الکَیف وَلا کَیفَ لَه]:خداوند خالق مکان است نیازی به مکان ندارد؛ خداوند خالق کیفیت است نیازی به کیفیت ندارد. آن مرد میگفت من نپرسیده جواب سوالم را گرفتم و وقتی جلو رفت خودش را روی پای امام انداخت گفت آیا تو پیامبری؟آیا بعد از پیغمبر خاتم پیامبری است؟ بعد امام جواب داد:اَنَا عَبدُ مِن عَبیدِ مُحَمَّد. ♥️امام علی میگوید:من مانند شتری که دنبال مادر خویش میدود تا شیر بخورد دنبال پیامبر میرفتم و وقتی در بستر پیامبر میرفتم عرق پیامبر را بو میکردم، بستر پیامبر را بو میکردم. 📖در قرآن آمده است که وقتی پیامبر به معراج رفتند چشمانشان حتی یک لحظه هم این طرف و آنطرف را ندید چرا که مجذوب و خیره به آیات کبری شده بود و امام علی میگوید آیه ای در عالم نیست که اکبر از من علی باشد. 📚در مناقب خوارزمی آمده:وقتی پیامبر به معراج رفتند خدا با صدای امام علی با پیامبر صحبت کردند و وقتی پیامبر از خداوند سوال کردند که چرا این صدا صدای علی است خدا جواب داد که در عالم گشتم و دیدم که کسی از علی برای تو محبوب نیست و با صدای محبوبت با تو سخن گفتم. ♡آیه ای نازل شد برای پیامبر که هر کسی را که پیامبر برایش طلب آمرزش کند خدا را تواب میابد لذا امیرالمومنین نزد پیامبر آمد و گفت یا رسول الله برای من طلب آمرزش کن پیامبر بلند شد و دو رکعت نماز خواندند و در قنوت نماز پیامبر گفت:اَللّهُمَ بِحَقِّ عَلی اِغفِر لِعَلی بعد امام سوال کردند که چرا خدا را به من قسم دادی بعد پیامبر گفت که عالم را دیدم و دیدم که کسی به غیر از تو نزد خدا عزیز نیست. از عایشه همسر پیامبر سوال کردند که پیغمبر چه کسی بود او جواب داد:خُلُقُهُ القُرآن. 📍هرکس میخواهد که پیامبر را بشناسد باید امام حسن مجتبی(ع) را بشناسد زیرا که پیامبر هربار امام حسن را میدید به او میگفت اَشبَهت خَلقی وَ خُلقی. 👌شباهت علی اکبر به پیامبر، بعد از شهادت امام حسن است 99/7/19
أَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَهلُ بَیتٍ نُبُوَّة وَ مَوضِعَ الرِّسالَة وَ مُختَلَفُ المَلائِکَة 📝مختلف اسم مکان است یعنی محل اختلاف. در کتاب «مَعانِی الاَخبار» از مرحوم صدوق آمده که (اِختِلافُ اُمَّتی رَحمَة) امام صادق(ع) میفرماید:منظور از اختلاف همان رفت و آمد است. جمله اِختِلافُ اُمَّتی رَحمَة اشاره به این آیه از قرآن دارد:فَلَولا نَفَرَ مِن کُلِّ فِرقَةٍ مِنهُم طائِفَةٌ لِیَتَفَقَّهوا فِی الدّین وَ لِیُنظِروا قَومَهُم اِذا رَجَعوا اِلَیهِم لَعَلَّهُم یَحظَرون. امام صادق راجع به این آیه میفرمایند:مردم از فرقه های دیگر بیایند نزد پیامبر و از وجود او بهره مند شوند و برگردند به سمت قوم خود و مدام با پیامبر رفت و آمد داشته باشند. در اینجا باید توجه داشته باشیم که پیامبر کلاس درس نداشتند بلکه ایشان زندگی میکردند و مردم از زندگی ایشان الگو می‌گرفتند. 📜روایتی از امام حسین(ع) است که میفرمایند:بُیوتُنا مَهبط المَلائِکَة وَ مَنزِلُ الوَحی ...حضرت میگویند:خانه ما محل نشست و برخاست ملائکه است و سپس با دست خویش به متکاهای خانه زد و گفتند:به خدا قسم اینها محل نشستن ملائکه هستند و ما گاهی پرهای باقی مانده از فرشتگان را برمی‌داریم. 📌ما باید در کنار ایمانی که به خدا،قرآن،پیامبران و امامان داریم به ملائکه هم ایمان داشته باشیم و آن ها را بشناسیم.همچنین در کنار شناختی که از پیامبر خاتم داریم از حضرت عیسی،حضرت موسی،....... داشته باشیم چرا که در کنار همه اینها ملائکه وجود دارد.لذا در قرآن آمده:آمَنَ الرَّسولُ بِما اُنزِلَ مِن رَبِّهِ وَ المؤمِنون کُلٌّ آمَنَ بِاللّٰه وَ ملائِکَتِهِ وَ کُتُبِهِ وَ رُسُلِه. مسیحیان هم تا حدی به ملائکه ایمان دارند ولی ایمان آنها در حد یک تمثال از مردی بسیار زیبا است.(فَتَمَثَّلَ لَها بَشَرً سَویّا). 📖خداوند در اول سوره فاطر میفرماید:اَلحَمدُلِلّٰه فاطِر السَّمٰواتِ وَ الاَرض جائِلِ المَلائِکَةِ رُسُلاً اُولی اَجنِحَةً مَثنیٰ وَ ثُلٰثً وَ رُبٰعً. خداوند در این آیه می‌گوید که ما ملائک را رسل قرار دادیم که این یعنی آنها ماموریتی دارند که خداوند در ادامه میگوید که ملائکه اُولی اَجنِحَة هستند یعنی بال دارند،بال های دوتایی،سه تایی و چهارتایی دارند. ✳️امام صادق میفرمایند:خداوند ملائکه را گوناگون آفریده است.رسول الله حضرت جبرئیل را دیدند که ۶۰۰ بال دارد،حضرت میکائیل هنگامی که مامور میشود که رزق و روزی را به دنیا بدهد پای راستشان در آسمان هفتم و پای چپشان در زمین هفتم قرار دارد. خداوند فرشتگانی دارد که نصفشان از برف و نصف دیگرشان آتش است و اینان زمانی که میخواهند با خدا صحبت کنند میگویند:ای خدایی که بین برف و آتش تألیف ایجاد کرده ای قلب ما را بر طاعت خویش نگه دار. خداوند یک سری ملائکه دارد که فاصله نرمی گوششان تا چشمشان به اندازه ۵۰۰ سال پرواز پرندگان است. امیرالمومنین (ع) در خطبه ۱۰۹ نهج البلاغه میفرمایند: فرشتگان در اصلاب نبودند و در ارحام هم نبودند و از ماء پست هم خلق نشدند و در ادامه میگویند که ملائکه تمام خواسته هایشان جمع شده است برای خدا. امام صادق میفرمایند ملائکه هم مانند ما زندگی میکنند آنها هم می‌خوابند ولی از خواب خود میگذرند تا خدا را عبادت کنند،آنها هم هوای نفس دارند ولی از هوای نفس میگذرند تا خدا را عبادت کنند. پیامبر اکرم میفرمایند:ما مِن شَیٍٔ مِمّا خَلَقَ اللّٰه اَکثَرَ مِن مَلائِکَتِه:بیشترین تعداد خلق خدا ملائکه هستند لذا امام سجاد در صحیفه سجادیه بر تمام ملائکه ای که رعد و برق ایجاد میکند،ابرها را حرکت میدهند،همراه دانه های برف می آیند،کوه ها را نگه داشته اند تا فرو نریزند و......... که اینها نشان میدهد به تعداد این همه مخلوق مَلَک مُوَکَّل وجود دارد. ♦️ما هرکاری که در عالم انجام میدهند به خاطر وجود یک ملک است مانند پلک زدن که به واسطه تسخیر یک ملک است.خدا وقتی در قرآن میفرماید که ما به ملائکه امر کردیم تا بر آدم سجده کند یعنی در اختیار آدم باشند که آدم اصلی اهل بیت هستند. درحال حاضر در قطب عالم امکان،امام زمان قرار دارد که به واسطه ملائکه،عالم را تدبیر و مدیریت میکند. ◀️امام صادق میفرماید وقتی که میخواهید ما را اثبات کنید به وسیله سوره قدر اثبات کنید چرا که وقتی در سوره آمده تَنَزَّلُ المَلائِکَة امام صادق میفرماید ملائکه در قلب های ما نازل می‌شود. هشام بن حکم هم در مناظرات می گفت باید امام زنده ای در دنیا وجود داشته باشد تا ملائکه بر قلب امام حی نازل شود. تدبیر و مدیریت امام یک شبه در دستان فرشتگان قرار میگیرد و لذا تمام ملائک میدانند که در طول سال چکار باید بکنند. پس وقتی امام هادی در زیارت جامعه کبیره میفرماید مُختَلَفُ المَلائِکَة یعنی فرشتگان مدام با امام در رفت و آمد هستند، منظور مشخص شد. 99/8/17
بِسمِ اللّٰهِ الرَّحمٰنِ الرَّحیم ✳️در بحث زیارت جامعه کبیره رسیدیم به «مَهبط الوَحی».که به معنای این است که اهل بیت فرودگاه وحی هستند و معنای مهبط محل هبوط است.اهمیت معنای مهبط الوَحی بسیار زیاد است چرا که طبق آیه قرآن تنها فرق ما با پیامبر در این است که بر پیامبر وحی میشد ولی برای ما نمیشود که قرآن میفرماید:قُل اِنَّما بَشَرٌ مِثلُکُم یوحیٰ اِلیَّ این تفاوت بین پیامبر و امامان نیز هست. در قرآن آمده است که:خدا با بنده هایش از سه راه در ارتباط است:۱-وحی که مخصوص انبیا است.۲-ارتباط مِن وَراءِ الحِجاب.۳-یُرسِلُ رَسولً که یعنی جبرئیل بر از اهل بیت و حضرت زهرا هم نازل میشدند چرا که جبرئیل رسول است. 📝در تفسیر المیزان از علامه طباطبایی آمده است که وحی یعنی یک نوع شعور مرموز. از نظر ما وحی به معنای علم حضوری پیامبر نسبت به حقایق عالم است که این علم به واسطه روح الامین بر قلب پیامبر نازل می‌شود. خدا در قرآن میفرماید:عَلَّمَکَ ما لَم تَکُن تَعلَم.که واسطه این تعلیم حضرت جبرئیل است.حضرت جبرئیل در عالم بالا شاگرد پیامبر است اما در عالم پایین رسول الله شاگرد حضرت جبرئیل است. 📌ارکان وحی چهار مورد است: 1️⃣وحی یک حقیقت درونی برای خصوص انبیا است.(قُل مَن کانَ عَدُوًّ لِجِبریلَ فَاِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلیٰ قَلبِک).وحی با حواس ظاهری پیغمبر ارتباطی ندارد حواس ظاهری خطا پذیر است اما قلب که چشم باطنی ما محسوب میشود خطا پذیر نیست.پیغمبر حقایق را با چشم قلب میدیدند. «وَ ما مُحَمَّدٌ اِلّا رَسولا» دقت فرمایید آیه میگوید تمام وجود پیامبر رسول است یعنی اینکه ایشان حتی اگر دست خود را هم تکان میدهند بنا بر وحی است که از سوی خداوند بر او نازل شده است. 2️⃣وحی از سوی عالم بالا است نه از سوی تصورات خود پیامبر. بودایی ها بر این باورند که پیامبر یک نابغه بشری و سرشار از هوش خوبی است و این هوش او ست که باعث شده حرفهای خوبی بزند. شخصی است که میگوید:پیامبر در کوه وقتی که الهاماتی بر او میشود تصمیم می‌گیرد که خود کشی کند چون ظرفیت این الهامات را نداشت و همسرش او را نجات داده است.اما طبق آیه قرآن پیامبر بعد از اولین وحی بدنشان در حالت لرزش و ضعف بودند که حضرت خدیجه ایشان را آرام میکردند و تسکین میدادند. 📔در کتاب«توحید مُفَضَّل»امام صادق راجع به همه چیز صحبت کرده اند. روزی یک طبیب هندی در نزد منصور دوانقی آمد و راجع به طب با او سخن می‌گفت بعد از اتمام سخن رو به امام صادق کرد و گفت:که شما از طب چه میدانید؟.امام صادق به آن طبیب گفت اول من از تو سوالاتی را میپرسم تو که اینقدر علم طب را میدانی.ایشان پرسیدند که چرا جمجمه انسان چند تیکه است،چرا بینی انسان در وسط صورت قرار دارد،چرا پیشانی چین دارد و ....... بعد طبیب جواب داد که هیچکدام از اینها را نمیدانم و بعد حضرت تمام سوالات را پاسخ دادند. 🖇 کلمات وحی سه مرتبه را در عالم نگاه می‌کند: ۱-نظام فاعلی ۲-نظام داخلی ۳-نظام غایی بشر هرچه در علم رشد بکند نظام داخلی را میبیند نه فاعلی را میبیند که بفهمد چه نقشی دارد و نه غایی را میبیند که دلیل را بفهمد که چگونه به وجود می آید. وَالسّلامُ عَلَیکُم وَ رَحمَةُ الله وَ بَرَکاتُه 99/8/24
بِسمِ اللّٰهِ الرَّحمٰنِ الرَّحیم ❇️در زیارت جامعه کبیره میرسیم به عبارت «مَعدِنُ الرَّحمَة».یعنی ائمه مخزن رحمت هستند. ماده رحمت از رَحِم است لذا خداوند به گونه ای زنان را معدن رحمت قرار داده است چرا که ما قبل از این دنیا در دنیای دیگری به نام رحم بوده ایم. خداوند در قرآن در مورد رحمت میفرماید:وَ رَحمَتی وَسِعَت کُلَّ شَیٍٔ فَسَاَکتُبُها لِلَّذینَ یَتَّقون. این آیه مفهومش این است که رحمت خداوند هرچیزی را وسعت میدهد.آیه دیگری است که میفرماید:اَم حَسِبتَ اَنَّ اَصحابَ الکَهفِ وَ الرَّقیم کانوا مِن آیاتِنا عَجَبا اِذ أویَ الفِتیَةُ اِلَی الکَهف فَقالوا ربَّنا آتِنا مِن لَدُنکَ رَحمَةً و هَیِّیٔ لَنا مِن اَمرِنا رَشَدًا. علامه طباطبایی راجع به این آیه می‌گوید:که اصحاب کهف از خدا درخواست کردند که خدایا به ما رحمت بده یعنی اسباب رشد ما را فراهم گردان.پس معنای رحمت یعنی توسعه و رشد دادن.از سوی دیگر رحمت یعنی تربیت کردن. 📌دلیل آمدن پیامبر(ص) ، رحمت است.«وَ ما اَرسَلناکَ اِلّا رَحمَةً لِلعالَمین».منبع رحمت،پیامبر و اهل بیت پیامبر است.پیامبر برای تربیت کلاس درس نداشتند. قرآن📖 راجع به این رحمت پیامبر میفرماید:اِذ جائَکُم رَسولٌ مِن اَنفُسِکُم عَزیزٌ عَلَیهِما عَنِتُّم حَریصٌ عَلَیکُم بِاالمُؤمِنینَ رَئوفٌ رَحیم. سه عبارت در این آیه وجود دارد که معنای رحمت را بیان میکند:رَسولٌ مِن اَنفُسِکُم:اگر مربی،مُتَرَبّی را از جان خود بداند،میتواند او را تربیت کند و اگر مربی،متربی را از جان خود بداند باعث میشود که عَزیزٌ عَلَیهِ ما عَنِتُم بشود که یعنی سختی متربی،سختی مربی هم هست.مانند مادری که وقتی میبیند فرزندش با آب،بازی میکند به او تذکر می‌دهد و او را از این کار منع میکند چرا که وقتی فرزندی مریض بشود مادرش آرام و قرار ندارد. پیامبر میفرماید:ما اوذیَ نبی مِثلَ ما اوذیتُ.پیامبر میگوید هیچ پیامبری مثل من برای هدایت امتش اذیت نشد و این جمله نشان میدهد که پیامبر عَزیزٌ عَلَیه ِما عَنِتُم است. 📖در قرآن آمده است که «اَلرّحمٰن🔹علَّمَ القُرآن🔹خلَقَ الاِنسان».بعد خدا میفرماید:لا یَزالونَ مُختَلِفین اِلّا مَن رَحِمَ رَبَّکَ وَ لِذٰلِکَ خَلَقَهُم. خداوند ما را با اسم رحمت آفریده است یعنی خداوند جنبه دلسوزی مادرانه را نسبت به ما دارد.تمام کسانی که از جانب خدا آمده اند بر ما رحمت دارند و اینکه ما آمده ایم تا رحمت پیدا کنیم. اوج هدف خلقت رحمت است.اینکه در قرآن میفرماید:ما خَلَقتُ الجِنَّ وَ الاِنس اِلّا لِیَعبُدون یعنی ما عبادت و بندگی میکنیم تا رحمت پیدا کنیم.اَشهَدُ اَنَّ مُحَمَّدً عَبدُهُ وَ رَسولُه یعنی پیغمبر اول عبد خداوند بود تا رسول بشود تا رحمت بشود. رحمت یعنی باید بسوزیم برای گمراهی دیگران که در بعضی مواقع باید تیغ بکشیم تا گمراهی را درمان بکنیم مانند داستان پیامبر با یهودیان که وقتی یهودیان ناموس مسلمانان را مسخره کردند پیامبر به آنها گفت یا از مدینه میروید یا شما را میکشم. همچنین پیامبر وقتی جنگ میکرد از روی رحمت بود.در جنگ بدر پیامبر ایستاده بودند و مشرکی از کنار پیامبر رد شد پیامبر به او نگاه کرد و لبخند زد بعد آن مشرک به پیامبر گفت آن زمانی که تو قدرتی نداشتی ما به تو میخندیدیم حالا تو به ما میخندی.پیامبر به او گفت خنده من از این است که تو به اجبار هم که شده در وادی اسلام وارد شدی. در فضیلت عبدالعظیم حسنی هم به این روایت اشاره کنم که در کتاب📚 کامل الزیارات آمده است که:حَدَّثَنی عَلی بنُ الحُسَین بنُ موسی بن بابویه:بعضی از اهل ری آمدند نزد امام حسن عسکری (ع) امام به آنها گفت کجا بودید بعد آنها گفتند که از زیارت کربلا می آییم و به سامرا آمدیم تا شما را هم زیارت کنیم بعد امام به آنها گفت که اگر شما قبر عبدالعظیم حسنی را در ری زیارت می‌کردید مانند این بود که به زیارت کربلا رفته اید. حضرت عبدالعظیم شاگردی سه امام قبل از امام هادی را میکردند.از نوجوانی شاگرد امام کاظم(ع)،امام رضا(ع) و امام جواد(ع) بود. در توحید صدوق از حضرت عبدالعظیم نقل شده است که من بر امام هادی وارد شدم و ایشان تا مرا دیدند ، فرمودند اَنتَ ناصِرُنا صِدقًا وَ وَلیُّنا حَقًا بعد به ایشان گفتم می‌خواهم دین خود را عرضه دارم بعد امام هادی گفتند بگو و من هم گفتم و ایشان گوش دادند. وَالسَّلامُ عَلَیکُم وَ رَحمَةُ الله وَ بَرَکاتُه 99/9/1
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَهل بَیتٍ نُبُوَّة وَ مَوضِعَ الرِّسالَة وَ مُختَلَفَ المَلائِکَة وَ مَهبِطَ الوَحی وَ مَعدِنُ الرَّحمَة وَ خُزّان العِلم. ✳️بحث این هفته در مورد عبارت«خُزّانُ العِلم»است.خزّان به معنای خزینه دار است ویا کسی که کلید خزینه دست اوست. علم مطلق خداوند است.وقتی میگوییم خدا علم مطلق است یعنی خدا خالق تمام حقایق عالم است و همه حقایق در دست خدا است.کلیددار این حقایق که نزد خدا است اهل بیت هستند.یعنی هرکس که میخواهد به حقایق عالم دست پیدا کند،راهش اهل بیت است.لذا کسانی که اهل بیت را قبول ندارند هزار هزار کتاب مطالعه کنند و تحقیق انجام دهند نمیتوانند به حقایق دست یابند هرچند اگر اطلاعاتی کسب کنند. ⚠️علم با اطلاعات و صورت های علمی فرق میکند. آن چیزی که انسان از مطالعات و تلاش های علمی خود به دست می‌آورد -که در کتب منطقی هم آمده- صورتی است از واقعیت علمی که در ذهن ما می آید. تلاش حقیقی برای کسب علم ، سینه زدن و گریه کردن در روضه امام حسین(ع)است.علم یعنی اتصال و ارتباط با حقیقت،که کلید حقیقت در دستان اهل بیت است.پس تلاش های علمی ما مقدمه ای برای ارتباط با اهل بیت است. 📝امام حسین میفرماید:اولین مرتبه ولایت،مَعرِفَةُ الاِمام است. حالا ما اگر با معرفت ارتباط پیدا کنیم با امام هم ارتباط پیدا میکنیم و وقتی با امام ارتباط پیدا کنیم با تمام حقایق ارتباط پیدا میکنیم. علوم اهل بیت همین زندگی ما را از حالت طبیعی،طیبه میسازد.مانند ازدواج که یکی از غرایز انسان است و علم اهل بیت این مسئله طبیعی را طیب میسازد.به طوری که غسلی را که زن و شوهر انجام میدهند ملائک برای آب آن غسل مجادله دارند.وَ لَنُحییَّنَّکُم حَیاةً طَیِّبَة. اگر ما دستورات و علم اهل بیت را اطاعت کنیم و متصل به علم اهل بیت باشیم همین حیات معمولی ما تبدیل به حیات طیب میشود. ما هنگامی که بعد از روضه اهل بیت فرح داریم و احساس خوشحالی میکنیم از روی غفلت نیست بلکه به خاطر این است که احساس سبکی و آرامش میکنیم. 📋اهل بیت برای تک تک کارهای ما برنامه دارند.مانند خوابیدن که میگویند هنگام غروب نباید بخوابیم چرا که اُمُّ الاَمراض است.در بین الطلوعین هم نباید بخوابیم.امام صادق(ع)میفرمایند:اگر کسی با طی الارض تمام روز را در عالم بگردد و تجارت کند کمتر سود میکند ، به نسبت اینکه در بین الطلوعین بیدار باشد.یا اینکه بعد از نماز مغرب و عشا نباید بخوابیم.از یکی از حضرات نقل شده است که پیامبر بعد از نماز عشا مقداری غذا می‌خوردند و بعد از گذشت مقدار زمانی ، می‌خوابیدند. در نهایت اگر ما از کلمات اهل بیت استفاده بکنیم به مخزن علم دسترسی پیدا میکنیم.؛ 📌اهل بیت لَو شِئنا لَعَلِمنا هستند چرا که خود اهل بیت میگویند ما خزان العلم هستیم اگر اراده کنیم میتوانیم تمام گنج را ببینیم. حضرت موسی برای برادر خود،هارون از ملاقاتش با حضرت خضر تعریف میکند که روزی کنار دریا با حضرت خضر بودند که ناگهان پرنده آمد و سر خود را در آب فرو برد و وقتی بیرون آورد سر خود را تکان داد و قطرات آب به این طرف و آنطرف پراکنده شد حضرت موسی به حضرت خضر گفتند که این چه نشانه ای است که خدا برای ما فرستاده است؟ حضرت خضر گفت : لحظه ای در خطوراتم آمد که من نسبت به پیامبر خدا بیشتر میدانم؟ که ناگهان آن پرنده آمد و به من گفت علم تو مانند همین قطرات در برابر دریا است ؛ و دریا امیرالمومنین است. از امیرالمومنین سوال کردند کدام آیه از قرآن فضیلت شما را به خوبی بیان کرده است. حضرت جواب داد که«وَ قالَ الَّذینَ کَفَروا لَستُ مُرسَلا ، قُل کَفیٰ بِااللّٰه شَهیدٌ بَینی وَ بَینَکُم وَ من عِندَهُ عِلمُ الکِتاب»این آیه یعنی پیامبر دو شاهد دارد که پیامبر خدا است یکی خدا و دیگری امیرالمومنین است.امیرالمومنین میفرماید در فضیلت من همین بس که خدا مرا در کنار خودش شاهد بر رسالت پیامبر قرار داره است و مرا صاحب کل علم الکتاب خوانده است.امیرالمومنین میفرماید آن کسی که علمی از علوم کتاب را در اختیار داشت در برابر جنّیّان که گفتند ما تخت بلقیس را قبل از اینکه از حضرت سلیمان از جایش بلند شود می آوریم ، گفت من تخت را پیش از اینکه چشمتان را باز و بسته کنید می آورم.امیرالمومنین میگویند علم الکتاب هفتاد و دو حرف دارد که آصف بن برخیا علمی از این هفتاد و حرف را می‌دانست ؛ در حالیکه همه هفتاد و دو حرف نزد ما اهل بیت است. وَ السَّلامُ عَلَیکُم وَ رَحمَةَ اللّٰه وَ بَرَکاتُه 99/9/8
بِسمِ اللّٰهِ الرَّحمٰنِ الرَّحیم ❇️در بحث زیارت جامعه کبیره رسیدیم به عبارت«مُنتَهَی الحِلم». یکی از خصوصیات اهل بیت بعد از کلیدداری علم،مُنتَهَی الحِلم است یعنی اینکه اهل بیت انتها و آخر حلم هستند.در قرآن ۱۰۳ مرتبه کلمه صبر آمده است اما فقط ۱۵ مرتبه کلمه حِلم آمده است.از این ۱۵ مرتبه فقط چهار مرتبه و تنها برای سه پیامبر از ۱۲۴هزار پیامبر است. (حضرت ابراهیم،حضرت اسماعیل،حضرت شعیب). این نشان دهنده این است که اهمیت حلم زیاد است. امیرالمومنین (ع) فرمودند:اگر کسی میخواهد اخلاق انبیا و آن چیزی که آرمان انبیا بوده است را پیدا کند اهل حلم بشود. خداوند در قرآن حدود ۶ بار صفت«غَفور»را در کنار «حَلیم»آورده است. غُفران یعنی لباسی که اگر ما آن را بپوشیم از آتش حفظ میشویم و معنای اَستَغفِرُاللّٰه رَبّی وَ اَتوبُ اِلَیه این است که خدایا به من لباس بده تا به سمت تو بیایم. خداوند در قرآن میفرماید:وَ بِاالاَسحارِ هُم یَستَغفِرون:مومنین سحرها استغفار میکنند.از اینجا متوجه میشیم هنگام استغفار وقت سحر است. 🖇ما باید مفهوم دقیق اَذکار را بدانیم مثلاً اگر میگوییم اَستَغفِرُاللّٰه یعنی چه؟اَستَغفِرُالله یعنی خدایا مرا لباس بده مانند بچه ای که وقتی که پدرو مادر او را از خانه بیرون می‌اندازد اگر هوا سرد باشد میگوید مرا بپوشانید. خداوند میفرماید:لَقد خَلَقنَا الاِنسانَ فی اَحسَنِ تَقویم🔷ثمَ رَدَدناهُ اَسفَلَ سافِلین🔷 ما به زمین آمده ایم تا با اختیار خودمان به سمت خدا برگردیم . از طرفی دنیا مانند آتش است و ما با تعلقات دنیوی درحال سوختن هستیم.ما باید اول بگوییم خدایا به ما کمک کن تا در این دنیا نسوزیم؛لذا به خدا میگوییم اَستَغفِرُالله یعنی خدایا لباسی بده تا نسوزیم و وقتی گفته میشود وَ اَتوبُ اِلَیه یعنی وقتی لباس را پوشیدیم به سمت تو برگردیم. 🔰در واقع معنای حلم یعنی در مقابل بدی دیگران احسان کردن است.احسان یعنی ابتدای در حسن نشان دادن و بدون هیچ چشم داشتی خوبی میکنیم. حلم یعنی در برابر بدی، خوبی کردن 📌خداوند در جای دیگر میفرماید:عَلیما حلیماً؛یعنی خدا هم عالم است و هم حلیم. این عبارت یعنی خدا خداوند ما را می‌شناسد و با ما حلیمانه رفتار میکند. در روایتی داریم که اگر کسی علم به کیفیت خلقت یکدیگر داشتند هیچ وقت یکدیگر را سرزنش نمی‌کردند چون عین ثابت شخص و عمق روح یکدیگر را می‌دیدند. خداوند میفرماید:فَاِذَا الَّذی بَینَکَ وَ بَینَهُ عَداوَةٌ کَاَنَّهُ وَلیٌّ حَمیم.یعنی اگر بین ما و دیگری در جامعه اسلامی عداوت بود با او طوری رفتار کنیم که انگار دوست صمیمی ما است که این امر راجع به دشمنان صدق نمیکند چرا که خدا میفرماید:اَشدّاءُ عَلَی الکُّفّار رحماءبینهم... حضرت آقا در یکی از کتبشان میگویند:کَظم غِیظ یعنی خشم خود را آرام آرام فرو بخوریم و در جای مناسب از آن استفاده کنیم. 📝امیرالمومنین به امام حسین(ع) فرمودند:حلم چیست؟بعد امام حسین پاسخ دادن که حلم؛فروخوردن خشم و مالکیت نفس است.مالکیت نفس یعنی هنگامی که نفس ما آتش گرفت آن را کنترل کنیم. 📜امام سجاد در دعای هشتم صحیفه سجادیه میفرماید:آنجایی که آدم میخواهد از اخلاق بد خود خَلاص شود این دعا را بخواند:اَللّٰهُم اِنّی اَعوذُ بِکَ مِن هَیَجانِ الحِرص وَ صَورَةِ الغَضب وَ غَلَبَتِ الحَسَد وَ ضَعفِ الصَّبر. آنجایی که هیجان حرص سراغ انسان می آید باید به خدا پناه ببریم. شیطان به حضرت نوح گفت من در سه وقت با مومن هستم:هنگام عصبانیت_هنگام خلوت با نامحرم_هنگام قضاوت. ضعف الصبر از ضعف قلب است آنجایی که قلب ضعیف میشود باید به خدا پناه ببریم.در مفردات الفاظ قرآن از مرحوم راغب آمده است که اَلصَّبرُ اِمساکُ فی ضیق یعنی وقتی عرصه برای ما تنگ شد خودمان را کنترل کنیم که این یعنی صبر.اما حلم یک درجه بالاتر میرود یعنی بعد از اینکه کظم غیظ شد و مالک نفس خودمان شدیم،برخورد زیبا باید انجام بدهیم مانند رفتار امام حسن مجتبی(ع) با غلامش که گوسفندش را کشته بود. وَالسَّلامُ عَلَیکُم وَ رَحمَةُ الله 99/9/15
بِسمِ اللّٰهِ الرَّحمٰنِ الرَّحیم ❇️در تفسیر زیارت جامعه کبیره رسیدیم به تفسیر عبارت «قادَةُ الاُمَم». معنای کلمه قادة یعنی رهبر و در معنای دیگر یعنی امتداد در چیزی. امت پانزده معنا دارد که معنای اصلی آن یک گروه منسجم است. خداوند میفرماید: کُنتُم خَیرَ اُمَّة اُخرِجَت مِن ناس. 👌خداوند به امت پیامبر(ص)امت گفت،چون پیامبر فرمود:مَثَلُ اُمَّتی کَمَثِلِ الجَسَد.یعنی امت من مثل یک بدن می ماند. وقتی که یکی از اجزای امت اسلامی ناراحتی داشته باشد تمام اجزای امت شب تا صبح بیدار میماند و ناله میکند.مانند کسی که اگر انگشتش درد بگیرد تمام بدنش ناآرامی میکند.پیغمبر هم می‌فرمود مَثَل امت من اینگونه است. ⚠️کمیته امداد یک خطای استراتژیک بود چرا که اجزای امت باید برای یکدیگر دلسوزی بکند نه اینکه پولی را در صندوق کمیته امداد بیندازد و بعد برود و کار نداشته باشد که کارمندی این را به دست فقیر برساند یا خیر؟ این امر مهمی نیست. ✳️امت مانند تارهای به هم پیوسته یک پارچه است.خداوند در قرآن می‌فرماید:اَلمُؤمِنونَ وَ المُؤمِنات بَعضُهُم اَولیاءُ بَعض.یعنی تمام انسان های امت اسلامی با یکدیگر رابطه ولایت دارند. این پودهای به هم پیوسته پارچه را، تارها به یکدیگر متصل کرده است که در اینجا تار یعنی همان قادة. اگر جامعه اسلامی همانند همین تارها و پود ها به یکدیگر متصل بشوند تمام برکات خداوند برای آنها میریزد.اما اگر این پودها به وسیله این تارها به یکدیگر متصل نشوند یک پارچه پوسیده تشکیل میشود که این امر برای امت هم صِدق میکند. خداوند در قرآن میفرماید:مَن اَطاعَ الرَّسول فَقَد اَطاعَ اللّه؛ هر کس از رسول اطاعت کند همانا از خدا اطاعت کرده است 📌 وقتی حضرت عیسی فرمودند که«مَن اَنصاری اِلَی اللّه».حواریون آن حضرت جواب دادند:«نَحنُ اَنصارُاللّه». نگفتند نحن انصارک. 👌این جملات یعنی ولایت فقیه حرفش،حرف خدا است.اگر کسی به حرف ولی فقیه اعتنا نکند و سراغ دیگران بروند،همانطور که خداوند در قرآن میفرمایند مانند خانه های عنکبوت میماند که سست ترین خانه هاست؛آنها هم سست هستند‌‌. پس ما هم باید مانند تار و پود باشیم. بنا بر گفته حضرت آقا در کتاب طرح کلی اندیشه که گفتند: دلبستگی،وابستگی،پیوستگی. یعنی ما باید دلبسته و وابسته مولا باشیم تا به یکدیگر پیوسته بشویم. اگر این امر اتفاق بیفتد، «عزیز» میشویم همانند سنگی که در برابر آب عزیز است و آب از رو سنگ می لغزد. پس اهل بیت هم تارهای این جامعه و امت هستند که تمام پیوند جامعه به خاطر آنها است. وَالسَّلامُ عَلَیکُم وَ رَحمَةُ الله وَ بَرَکاتُه 99/9/22
بِسمِ اللّٰهِ الرَّحمٰنِ الرَّحیم ⚜️در تفسیر زیارت جامعه کبیره رسیدیم به عبارت {اَولیاءُ النَّعَم} این عبارت یعنی شما اهل بیت اولیاء نعمت هستید. نعمت دو معنا دارد:۱_نعمت از ماده (نَعِم) است که به معنای خوشی و سرور است.۲_«نَعمَت» یعنی آن چیزی که مناسب وجود انسان ما است. ⚠️(بعضی ها بر این باورند که هرچه قدر انسان ثروتمند تر باشد آدم بد و کافر است یا به عکس،هرچه قدر انسان مومن تر باشد فقیرتر و بیچاره تر است. پاسخ این شبهه دو جور است:۱_بعضی ها جواب داده اند که که این عذاب استدراجی است.یعنی اینها در این دنیا نعمت و خوبی دارند ولی در غفلت فرو میروند و خداوند در آخرت آنها را عذاب میکند. ۲_بعضی دیگر میگویند که آن چیزی که کفار دارند نِعمت است نه «نَعمت».مومن دارای نَعمت است.این یعنی نِعمت مومن،منجر به نَعمت میشود اما کفار نِعمتشان تبدیل به «نَغمت» میشود.یعنی چون آن چیزی را که دارند در راه خوبی استفاده نمی‌کنند تبدیل به عذاب میشود. این عذاب فقط در آخرت نیست بلکه در همین دنیا هم هست. مومن با آنکه از نظر کمیت نِعمت،کمتر دارد؛ولی آن نِعمت،تبدیل به نَعمت میشود همانطور که دین زندگی طبیعی انسان را تبدیل به زندگی طیبه میکند. مانند ازدواج،که اسلام طوری برنامه ریزی کرده است که ملائکه از آب غسلی که بعد از ازدواج جاری میشود تبرک میجویند. دین طوری است آسمان را برای ما به زمین می آورد نه اینکه ما خود را به آسمان ببریم). 🔰مومنین تمام نِعمت های خود را تبدیل به نَعمت میکند.حتی خوابیدن خود را تبدیل به نَعمت میکند اما کافر اهل نعمت تبدیل به نَقمت میکند. مومن همیشه کم می‌خوابد و بقیه شب را به عبادت مشغول است و بقیه اوقات را مشغول کار و تلاش است و همراه خانواده است.اما اهل نَقمت این گونه است که شیطانی دارند به نام فَرح،که هروقت میخواهد بخوابد،او را دعوت به شادی و مستی میکند و هنگامی که موقع بیدار شدن است،میخوابد و برای نماز صبح بلند نمیشود اگر هم بلند شود بعد از نماز می‌خوابد که امام صادق(ع) میفرماید:کسی که بعد از نماز صبح در بین الطلوعین بیدار بماند از کسی که قدرت طی الارض دارد و با قدرت خود تمام عالم را میگردد و تجارت میکند بیشتر سود کرده است. همه کارهای ما میتواند تبدیل به نَعمت یا نَقمت شود حتی همین قرآن خواندن که خداوند در قرآن می‌فرماید:قرآن خیلی ها را گمراه میکند. فضایل حضرت زینب (س): ✳️ابن ابی الحدید از قول ابن عباس میگوید:خطبه فدک را عقیله ما حضرت زینب، دختر امیرالمومنین (ع) روایت کرد.ابن عباس میگوید در کل بنی هاشم ما یک عقیله داشتیم که آن حضرت زینب بودند. حضرت زینب مهم ترین لقبشان عقیله بود.برخی میگویند:العَقیلَةُ الکُبریٰ،وَلیَّةُ اللّٰهِ العُظمیٰ.حضرت زینب وقتی میخواستند که در کوفه خطبه بخوانند مردم هلهله و سر و صدا میکردند بعد حضرت زینب اشاره ای به مردم کردند و همه آنها حتی زنگ شتران آرام شدند که این وَلیَّةُ اللّٰهِ العُظمیٰ را نشان میدهد. اَلراضیَّةُ بِا القَدَرِ وَ القَضا یعنی حضرت در مقام رضا بوده اند که دلیل اینکه حضرت زینب به یزید گفتند ما رَاَیتُ اِلّا جَمیلا همین جمله اَلراضیَّةُ بِا القَدَرِ وَ القَضا بود. وقتی که حضرت زینب به دنیا آمدند امیرالمومنین به حضرت زهرا (س) گفتند که چه اسمی برای فرزندمان بگذاریم حضرت زهرا گفتند که من از خدا و رسولش پیشی نمی‌گیرم.امیرالمومنین به پیامبر(ص) گفتند که نام فرزند را چه بگذاریم پیامبر پاسخ داد من از خدا پیشی نمیگیرم.ناگهان جبرئیل نازل شد و گفت خداوند سلام رساند و گفت ما در لوح محفوظ نام فرزند را زینب گذاشته ایم. زینب دو معنا دارد:۱_شَجَرَةٌ حَسَنَةُ المَنظَر یعنی درختی که بسیار زیباست.۲_زینب یعنی زینت پدر که متشکل از دو کلمه زَین و اَب است. کلام درست همان معنای اول است. پیامبر وقتی حضرت زینب را در آغوش گرفتند،فرمودند:یا بَضعَتی،قُرَّةُ عَینی و در ادامه گفتند که هرکس برای دخترم زینب گریه کند مانند این است که برای امام حسن (ع) و امام حسین (ع) گریه کرده است.بعد گفتند که احترام این دختر را نگه دارید. در اسلام دختر از اهمیت بالایی برخودار است. فرمودند:نِعمَ الوَلَدُ اَلبَنات،مُلطَفاتٌ مُجَهَّزات.یعنی بهترین فرزندان دختران هستند آنها هم لطیف هستند و هم مجهز.مُجَهَّزات یعنی اسباب رشدشان همراه خوشان است. زنان هم مُجَهَّز اند و هم مُجَهِّز هستند یعنی تجهیز کننده هم هستند. حضرت زینب شَقیقَةُ الحَسَن و شَریکَةُ الحُسَین. یعنی اگر امام حسن را نصف کنند،نصفش میشود حضرت زینب و با امام حسین شریک میشود. حضرت زینب در عبادت هم به درجه ای رسیده اند که امام حسین به ایشان گفتند مرا در نماز شب دعا کن. وَالسَّلامُ عَلَیکُم وَ رَحمَةُ الله وَ بَرَکاتُه 99/9/29
بِسمِ اللّٰهِ الرَّحمٰنِ الرَّحیم ❇️ ما از چند جهت میتوانیم به ایام فاطمیه بپردازیم.یکی از جهت جایگاه ویژه خود حضرت زهرا ( س ) در بین امامان همانگونه که در صلواتی که به شیعیان آموختند اینگونه آمده است: اَللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعلِها وَ بَنیها وَ السِّرِّ المُستَودَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِهِ عِلمُک . و خیلی از روایات دیگر که حضرت زهرا ( س ) جایگاه ویژه ای داشتند. ✴️ اما جهت دیگری که مورد اهمیت است در ایام شهادت حضرت زهرا ( س ) ، آن نقشی است که حضرت در این ایام داشتند؛ باعث شد تا خط شیعه حفظ شود. اگر ما دقت کنیم ، ورودی که حضرت زهرا ( س ) داشتند و دفاعی که از امیرالمومنین ( ع ) کردند خیلی هوشمندانه بوده و با سیاست خیلی دقیقی وارد شدند . اگر به جای حضرت زهرا ( س ) دوستان امیرالمومنین ( ع ) می آمدند و زخمی میشدند یا حتی کشته می‌شدند خیلی خبر ساز نمیشد و برای حکومت آن زمان خیلی خطر ساز نمیشد. اگر هم که خود امیرالمومنین ( ع ) به جای حضرت زهرا ( س ) می آمدند بالاخره در مظان اتهام قرار می‌گرفتند . تنها کسی که این جریانات برایش نفعی نداشت و مجروح شدن و مرگش برای حکومت آن زمان خطر ساز بود، خود حضرت زهرا ( س ) بود . ⚠️ وهابیت بر این باورند دفاعی که حضرت زهرا ( س ) از امیرالمومنین ( ع ) کردند از روی عاطفه و رابطه زن و شوهری بوده است یا وقتی حضرت اباالفضل ( ع ) کشته شد، به خاطر دفاع از برادرش بوده است یا حضرت علی اکبر ( ع ) برای دفاع از پدرش کشته شده است . حضرت اباالفضل ( ع ) وقتی دستانش قطع شد فرمودند : من از دین خود حمایت میکنم . این فرموده حضرت نشان میدهد که حضرت اباالفضل ( ع ) از امام خود دفاع کرده است یعنی برادر من، دین من است یا مثلاً حضرت زهرا ، از امام خودش دفاع کرد . ♦️ ولایت است که برای انسان ها تعیین کننده است . در قیامت بیش تر از اعمال آدم ، از ولایات انسان سوال میشود . آیه ۵۵ سوره مائده درباره ولایت امیرالمومنین ( ع ) میفرماید : اِنَّما وَلیُّکُمُ اللّٰهَ وَ رَسولُه وَ الَّذینَ آمَنوا الَّذینَ یُقیمونَ الصَّلاةَ وَ یُؤتونَ الزَّکاتَ وَ هُم راکِعون . در آیه ۵۱ میفرماید : یا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنوا لا تَتِّخِذوا الیَهودُ وَ النَّصاریٰ اَولیاءُ بَعضَهُم اَولیاءُ بَعض وَ مَن یَتَوَّلَّهُم مِنکُم فَاِنَّهُ مِنهُم..... . این آیه معنا و مفهومش این است که : ای کسانی که ایمان آوردید اگر ولایت یهود و مسیحیت را بپذیرید مثل این است که با آن ها هستید و در آیه بعد از این آیه میفرماید : آن کسی که یک مرض در جان خود دارد ، دوست دارد که ولایت یهود و نصارا را قبول کند که دلیل این عمل این است که آن ها ترس دارند که مبادا از طرف آن ها خطری تهدیدشان کند . 📜 حدیثی از امام صادق ( ع ) است که این حدیث ، قدسی است و میفرماید : عذاب میکنم هر شهروند مسلمانی را که از امام ظلم پیروی میکند حتی اگر در خلوت سجاده پهن کند و مرا عبادت کند و می‌بخشم هر شهروند مسلمانی را که از امام اهل هدایتی ، اطاعت کند حتی اگر در خلوت ، خطایی از او سر بزند . خداوند در این حدیث نمیخواهد که گناه را تأیید کند بلکه اهل ولایت، رو به رشد ، رو به جبران مافات و رو به دور شدن از گناه است . گاهی ممکن است که انسان در حال اشتباه کردن است ولی خدا به او امیدوار است و گاهی ممکن است که مشغول انجام فعل نورانی است ولی خدا از او نا امید است. وَ السَّلامُ عَلَیکُم وَ رَحمَةُ الله وَ بَرَکاتُه 99/10/6
بِسمِ اللّٰهِ الرَّحمٰنِ الرَّحیم 🔰حرکت حضرت زهرا (س) را میتوان تعبیر کرد به یک انقلاب. چراکه انقلاب به معنای دگرگون کردن ارزش ها و آوردن ارزش های جدید است.با حرکت حضرت زهرا،میزان و معیار دفاع از ولایت تغییر کرد.{هرکس میخواهد نسبتش با ولی حق را بسنجد و میزان نصرت و میزان یاری رساندن به ولی را میخواهد بسنجد؛باید در ترازوی حرکت حضرت زهرا بسنجد}. بنا بر گفته حضرت آقا در یکی از سخنرانی هایشان،بالاترین رموز بقای اسلام،حرکت حضرت زهرا است. ❇️انقلاب حضرت زهرا سه محور اصلی دارد:[این سه محور بدان معنا نیست که انقلاب حضرت زهرا محورها و اصول دیگری ندارد!]. 1️⃣بنیانگذار این انقلاب،صاحب بالاترین درجات از عبودیت است.ما فکر میکنیم که هرکس ظاهر عملش بیشتر باشد،اثر عملش هم بیشتر است.این فکر اشتباه است و اینگونه نیست.«اِنَّما یَتَقَبَّلُ اللّهَ مِنَ المُتَّقین».این آیه مفهومش آن است که اثر و وزنه کار متقین، تصاعدی بالا میرود. انقلاب فاطمی آن قدر بزرگ است که امام زمان (عج) میفرماید:اِنَّ فی اِبنَة رَسولِ اللّه لی اُسوَةٌ حَسَنَة.یعنی در دختر رسول الله برای من الگوی خوبی وجود دارد. این انقلاب به خاطر این بزرگ است،چون صاحبش حضرت زهرایی است که در بالاترین درجه عبودیت قرار دارد. یکی از جواب های که میتوان داد به اینکه چرا جناب سلمان،جناب ابوذر،جناب عمار در آن موقعیت کاری نکردند این است که شاید اقدام آنها آن قدر ثقالت و وزنه کافی ایجاد نمی‌کرد. اینکه میگوییم خداوند فقط از متقین قبول میکند،منظورش آن است که تقوا در حقیقت مرتبه ای است و هرچه مرتبه تقوا بیشتر،اثر عمل هم بیشتر. 📌در مورد مقام عبودیت حضرت زهرا،امام صادق (ع) میفرمایند:اِنَّما سمّیَت فاطمة لِاَنَّ الخَلق فُطِموا عَن مَعرِفَتِها. حضرت زهرا به این دلیل فاطمه نامیده شد،زیرا خلق از فهم مقامش عاجز و بریده شدند.اینکه در القاب حضرت زهرا «اِنسیَّةُ الحَوراء» آمده است یعنی جنس حضرت از جنس عالم ماده نیست.همچنان که انعقاد نطفه حضرت در قالب عالم ماده نبوده است. دلیل اینکه پیامبر اکرم (ص) می‌فرمایند فاطمه بوی بهشت را میدهد این است که در شب معراج در آن عرش و آن مقامات،در صلب پیامبر نور حضرت زهرا را القا کردند. خداوند در قرآن می‌فرماید:مَن یُطِعِ اللّه وَ الرَّسول فَاُولٰئِکَ مَعَ الَّذینَ اَنعَمَ اللّهُ عَلَیهِم مِنَ النَبیّین وَ الصِّدّیقین وَ الشُهدا وَ الصّالحین. این آیه یعنی هرکس اطاعت خدا و رسول را بکند با کسانی هستند که خداوند به آنها نعمت داده است که آنها چهار طایفه هستند: نبیین، صدیقین، شهدا، صالحین. بعد از نبیین صدیقین است که لقب حضرت زهرا، صدیقه کبری است.لذا امام حسن عسکری (ع) میفرمایند:نَحنُ حُجَجُ اللّه عَلیٰ خَلقِه وَ جَدَّتُنا فاطِمَة حُجَّة اللّهِ عَلَینا. در زیارتنامه حضرت زهرا آمده است که خداوند تو را قبل از خلقت امتحان کرد و بر آن امتحان صابر یافت.امام صادق میفرمایند:خداوند به پیامبر فرمود که من تو و علی را از یک نور خلق کردم و قبل از اینکه چیزی را خلق کرده باشم نور شما را خلق کردم،شما دائما تهلیل مرا میکردید،سپس این دو نور را جمع کردم و به یک نور تبدیل کردم،سپس دوباره به دو قسمت تبدیل کردم و آن دو قسمت را دو قسمت کردم و شد چهارتا؛تو و علی(ع) و حسن(ع) و حسین(ع) و فاطمه را از آن نور اول خلق کردم. 2️⃣دومین محور ولایت مداری است.قیام حضرت زهرا بر مبنا و محور ولایت است.هرچند که این قیام به روش زنانه است ولی بر مبنای ولایت است. روزی امیرالمومنین و حضرت زهرا به یک دیگر فخر میکردند که چه کسی پیامبر را بیشتر دوست دارد و پیامبر چه کسی را بیشتر دوست دارد.بعد پیامبر به دخترشان فرمود:هو اَحَبَّ اِلَیَّ مِنک یعنی من علی را بیشتر از تو دوست دارم.سپس حضرت زهرا به پدرشان عرض کرد:قسم به خدایی که تو را برگزید و هدایت کرد و امت را به واسطه تو هدایت کرد تا جان در بدن دارم مُقِر به ولایت علی هستم. 3️⃣سومین محور از این انقلاب،شناخت درست موقعیت،عمل به موقع،ضایع نکردن زمان،شناخت درد و درمان است.اگر حضرت زهرا تعلل میکردند،قیام حضرت همچنان وزنه ای نداشت.قیام توابین اقدام مناسبی بود ولی موقعیت،نامناسب بود. شناخت سریع درد و درمان آن،به حرکت انسان وزنه میدهد. حضرت آقا جمله ای در مورد لحظه شناسی دارند که میفرمایند: شناخت موقعیت،فهمیدن نیاز،حضور در لحظه مناسب و مورد نیاز، اساس کار است و مومن باید این را با خود به همراه داشته باشد تا بتواند وجودش موثر شود. پس اگر میخواهیم عمل،اثر بگذارد باید در زمان مناسب اقدام کنیم. وَالسَّلامُ عَلَیکُم وَ رَحمَةُ الله وَ بَرَکاتُه 99/10/9
✳️ در شرح زیارت جامعه کبیره رسیدیم به تفسیر عبارت «عَناصِرَ الاَبرار». عنصر به معنای حقیقت بسیط است. مرحوم ملاصدرا در فلسفه، ذیل قاعده بَسیطُ الحَقیقَةِ کُلَّ الاَشیا صفت خدا را اینگونه بیان میکند که خدا یک حقیقت بسیطی است که در همه حقایق عالم وجود دارد. امیرالمؤمنین‌ (ع) در نهج البلاغه میفرمایند: « داخِلٌ فِی الاَشیا، لا کَشَئٍ داخِلٍ فی شَئ وَ خارِجٌ عَنِ الاَشیا لا بِا المُزایلة». یعنی خداوند داخل در اشیاء است ولی با اشیاء ترکیب نشده است و غیر از اشیاء است اما وجودی نیست که جدا از اشیاء باشد. حضرت امام رابطه موج و دریا را برای این موضوع مثال میزنند چرا که موج غیر از دریا است ولی از دریا تشکیل شده است. در این مثال موج انسان ها و دریا خداوند است. «مَن عَرَفَ نَفسَه فَقَد عَرَفَ رَبَّة». ✳️ «اَبرار» جمع بِر است و بِر از ماده بَر و مخالف بحر است. ابرار یعنی کسانی که بیابانی هستند. کلمه ابرار در قرآن از اهمیت بالایی برخوردار است. ابرار دلشان خنکی ویژه ای دارد. این خنکی یعنی دلشان بیابانی هستند و لوتی منش هستند. خصوصیت بیابانی ها این است که هیچ کینه و خشمی در دل آنها نیست و خط و مرز برایشان معنا ندارد و کاری ندارند که چه کسی به آنها خوبی یا بدی کرده است. وقتی عمر بن عبدود آب دهان به روی امیرالمؤمنین انداخت، امیرالمؤمنین کمی راه رفتند و بعد عمر بن عبدود را کشتند. از امیرالمؤمنین سوال کردند که چرا همان لحظه او را نکشتید، امیرالمؤمنین پاسخ داد: چرا که اگر همان لحظه او را میکشتم، او را با خصومت شخصی میکشتم. این کار امیرالمومنین یعنی بیابانی صفت. خدا وقتی به حضرت موسی امر کرد که فرعون و فرعونیان را به یکتا پرستی دعوت کن و با آنها با ملایمت حرف بزن، حضرت موسی جواب داد: رَبِّ اشرَح لی صَدری. یعنی خدایا سینه مرا بیابانی کن، سینه مرا وسیع کن. پیامبر اکرم(ص) وقتی در جنگ احد دندانشان شکست، فرشتگان به پیامبر گفتند که نمیخواهی آنها را نفرین کنی؟. پیامبر دست برد بالا و فرمودند: اَللّٰهُمَ اهدِ قَومی فَاِنَّهُم لا یَعلَمون. این کار یک سینه بزرگ میخواهد لذا اگر ما با دشمنان خود میجنگیم به خاطر کینه با دشمن نیست بلکه به خاطر نجات جان انسان ها است. پیامبر در طی ده سال خلافتشان سی بار جنگیدند و جنگ با دشمنان به خاطر کینه نبود بلکه برای نجات جان انسان ها است. ❇️ لمَ سمّیَتِ الزَّهراءُ زَهراءاً. از امام صادق(ع) سوال کردند که چرا نام حضرت زهرا(س)،زهرا نامیده شد؟. امام جواب دادند: لِاَنَّ اللّٰه خَلَقَها مِن نورِ عَظِمَتِة. خدا حضرت زهرا را از نور عظمت خودش آفرید. ابرار گوهرشان حضرت زهرا است. خداوند دومرتبه در قرآن کلمه علی و عظیم را با یکدیگر ترکیب کرده است. وَ لا یَؤدُهُ حِفظُهُما وَ هُوَ العَلیُ العَظیم. خداوند یک لحظه هم از حفظ عالم خسته نمیشود چون خداوند هم علی و هم عظیم است. ما وقتی می‌خواهیم برتری خدا را مشاهده کنیم باید امیرالمؤمنین را مشاهده کنیم. روزی یک مرد یهودی با امیرالمؤمنین راه می‌رفتند که در یک مکان آب زیادی جمع شده بود و پلی هم نبوده تا رد بشوند. مرد یهودی که آدم لاغر و ریز جثه ای بود پای خود را روی یک تکه چوب گذاشت و از روی آن به آنطرف آب رفت و به امیرالمؤمنین ‌خندید و گفت اگر تو هم مانند من لاغر بودی میتوانستی این طرف آب باشی. امیرالمؤمنین نگاهی به آب کردند و آب منجمد شد و به آرامی از روی آب رد شدند. آن مرد یهودی به امیرالمومنین گفت که تو چه چیزی خواندی که توانستی از روی آب رد بشوی؟ امیرالمومنین فرمودند شما اهل یهود چگونه دعا میکنید؟ مرد یهودی گفت ما خدا را به وصی پیامبرش قسم میدهیم. امیرالمؤمنین گفتند که: اَنا وَصی رَسول الله. 🔰 آینه عظمت خداوند حضرت زهرا است. در قرآن برتری خداوند و عظمت خداوند با یکدیگر ترکیب شدند. «مَرَجَ البَحرَینِ یَلتَقیان». لذا گوهر همه بیابانی صفت ها، عظیم ها، آنهایی که شرح صدر دارند عنصرشان حضرت زهرا است. امام باقر(ع) میفرمایند: اَلشَّجَر‍‌َةُ هِیَ رَسولَ الله وَ فَرعُها عَلیُ بن اَبی طالِب وَ نَحنُ الاَئِمَة اَقسامُها وَ شیعَتُنا اَوراقها. یعنی شاخه اصلی این درخت امیرالمؤمنین است و شاخه فرعی آن اهل بیت هستند و شیعیان اهل بیت برگ های آن است. و بعد امام فرمودند: اُمُّنا فاطِمَة عُنصُرُ هٰذِهِ الشَّجَرَة. یعنی عنصر این درخت مادر ما حضرت زهرا است. لذا بنابر «اِنّا اَنزَلناهُ فی لَیلَةِ القَدر» حقیقت قرآن لیلة القدر است و لیلة القدر حضرت زهرا است. وَالسَّلامُ عَلَیکُم وَ رَحمَةُ الله وَ بَرَکاتُه 99/10/10
بِسمِ اللّٰهِ الرَّحمٰنِ الرَّحیم 📝 در ادامه بحث زیارت جامعه کبیره رسیدیم به عبارت « دَعائِمَ الاَخیار » . دَعائِمَ الاَخیار یعنی اهل بیت ، اساس خیر هستند. دَعائِم جمع دَعامَة است. دَعامَة یعنی اساس و رکن. اَخیار ، نیز جمع خیر است. خیر یعنی انتخاب مطلوب بالذات. آن چیزی که ذاتاً به صلاح ما و خوب است، خیر نامیده میشود. خداوند در قرآن میفرماید: بِیَدِکَ الخَیر اِنَّکَ عَلیٰ کُلَّ شَیئٍ قَدیر. به دلیل اینکه خداوند قدرت مطلق است، همه خیرات در دستان خداوند است . لذا هر چیزی که به سعادت ما است به ما میدهد . ( عَسیٰ اَن تَکرَهوا شَیئً وَ هُوَ خَیرٌ لَکُم ) . خداوند هر چیزی را که به ما میدهد و یا اینکه میگیرد، به صلاح و خیر ما است . معنای خیر نه اینکه بهتر از چیز دیگری باشد بلکه خودش مطلوب است 📖 خداوند در قرآن میفرماید : وَ اِذا رَاَوا تِجارَتاً اَو لَهوً انفَضّوا اِلَیها وَ تَرَکوکَ قائِماً ، قُل ما عِندَاللهِ خَیرٌ مِنَ الَّهوا . ما اگر کاری را که خداوند در زمان خاصی از ما خواسته است را درست انجام بدهیم، بالاتر از آن چیزی است که خودمان تصور میکنیم . این آیه زمانی نازل شد که پیامبر ( ص ) در مسجد در حال خواندن خطبه بودند که ناگهان یک کاروان تجاری از شام آمد. بعد مردم به خاطر آن کاروان از مسجد بیرون رفتند و خداوند به پیامبر وحی کرد: ما عِندَ الله خَیر. یعنی آن چیزی که نزد ما است برای شما خوب است و چیزی به غیر از آن خوب نیست. خیر، مطلوب مطلق است. یکی از مطلوب های مطلق « رُحَماءُ بَینَهُم اَشِداءُ عَلیَ الکُفّار » است . 🔶 امام حسن مجتبی ( ع ) میفرماید : الخَيرُ الّذي لا شَرَّ فيهِ: الشُّكرُ مَع النِّعمَةِ ، و الصَّبرُ على النّازِلَةِ. مفهوم این روایت این است که وقتی خدا به ما نعمت میدهد آن را شکر کنیم و شکر یعنی فَاَمّا بِنِعمَتِ رَبِّکَ فَحَدِّث . و معنای دیگر آن این است که شکر از ماده کَشر است و کَشر یعنی کشف و کشف به معنای بُروز است. یعنی ما باید خداوند را نشان بدهیم. اگر علمی داریم آن را به دیگران یاد بدهیم به دیگران کمک کنیم و ... . 🔷 انَّ رَجُلً کَتَبَ اِلَی الحُسَینِ ابنِ عَلی : یا سَیِّدی اَخبِرنی بِخَیرِ الدُّنیا وَ الآخِرَة . فَکَتَبَ اِلَیهِ : بِسمِ اللّٰهِ الرَّحمٰنِ الرَّحیم ، فَاِنَّهُ مَن طَلَبَ رِضَا الله بِسَخَطِ النّاس کَفّاه الله اُمورَ النّاس از امام حسین ( ع ) به طور مکتوب سوال کردند : خیر دنیا و آخرت چیست ؟ حضرت فرمودند: اگر کسی رضایت خدا را در نظر بگیرد و به حرف مردم توجهی نکند، این آدم میشود خیر. وَ السَّلامُ عَلَیکُم وَ رَحمَةُ الله وَ بَرَکاتُه 99/10/11
بِسمِ اللّٰهِ الرَّحمٰنِ الرَّحیم در ادامه بحث تفسیر زیارت جامعه کبیره رسیدیم به عبارت «ساسَةَ العِباد». یعنی اهل بیت، سیاست مداران بندگان خدا هستند. ساسَة به معنای تدبیر و مدیریت امور زمینی است. فرق سیاست ما با سیاست مخالفان ما این است که سیاست ما ریشه در وحی دارد. اصل جنگ از زمان امیرالمومنین (ع) و بنی امیه و سقیفه تا الان، این است که جبهه مقابل میگوید: امور زندگی چه ربطی به دین دارد و سیاست اهل بیت میگوید اتفاقا اصل دین، تدبیر امور زندگی است. این تفکر که زندگی چه ربطی به دین دارد، تفکر سکولاریسم نام دارد. سکولاریسم میگوید: دین ربطی به دنیا ندارد. یعنی هنگام عزا و عزاداری هیئت برویم و برای تفریح پارک و کنار دریا برویم و ... ❇️ ساسَةَ العِباد یعنی اهل بیت، برای جزئیات زندگی ما برنامه دارد. این به آن معنا است که اهل بیت، طوری برای زندگی ما تدبیر و چاره اندیشی میکنند که آسمان را بیاوریم در زمین. نه اینکه خودمان به آسمان برویم و یک عده دیگر از مردم، زمینی زندگی کنند. بنا بر گفته آیت الله قاضی: دین اسلام، آمده است تا آسمان را به زمین بیاورد و معنویت را در زندگی های ما قرار دهد. روزی یکی از یاران امام صادق (ع) نزد حضرت آمدند و امام از او سوال کرد که از عمر بن مسلم چه خبر؟. آن مرد پاسخ داد: آدم خیلی خوبی شده است. در قدم اول برای اصلاح خود تجارت را کنار گذاشته است. حضرت سوال کردند که پس چکار میکند؟. جواب داد: همیشه به مسجد میرود و دائم نماز و قرآن میخواند و کارهای فرهنگی میکند. امام، سه بار فرمود که این آدم، یار شیطان شده است. پس تا وقتی که کار و کاسبی نداشته باشیم عبادت ما بی فایده است. 📜 امام صادق میفرماید: خداوند هیچ پیامبری را نفرستاد مگر اینکه شغلی داشته باشند. تمام پیامبران، کشاورز و چوپان بودند به جز حضرت ادریس که خیاط بود. 📗 امیرالمومنین در نهج البلاغه میفرمایند: لَنا حَقٌّ فَاِن اُعطیناهُ وَ اِلّا رَکِبنا اِعجازَ الاِبِل. یعنی حق امامت با ماست اگر دادند میگیریم، اگر ندادند پشت سر شتر میشینیم. این کلام امیرالمومنین یعنی ما بیکار نمی نشینیم؛ نبض جامعه را میگیریم و حاکمان جامعه هرکاری که انجام میدهند باید از اهل بیت عبور کنند. ⚠️ این اشتباه است که میگوییم امیرالمومنین ۲۵ سال خانه نشین بود چرا که امیرالمومنین در این دوران، شش شغل داشت. اقتصاد مدینه در دستان امیرالمومنین بود. هرکاری که حاکمان آن زمان راجع به اقتصاد میخواستند بکنند نمیتوانستند چرا که زمام آن در دستان امیرالمومنین بود. امیرالمومنین در بعضی امور هم به دولت کمک میکرد. لذا هفتاد بار، این جمله ذکر شده است که لَولا عَلیٌّ لَهَلَکَ العُمَر. 📌 ساسَةَ العِباد یعنی اهل بیت اینگونه نبودند که فقط برنامه بدهند. خودشان هم کار و تجارت و برنامه ریزی میکردند. روزی امیرالمومنین به مغازه جناب میثم تمار رفتند و میثم تمار به حضرت گفتند که من جایی کار دارم و میروم و زود برمیگردم. وقتی میثم تمار برگشتند دید چند سکه تقلبی در صندوق است. میثم رو کرد به امیرالمومنین و با مزاح گفت: علی جان تو در همه کارها خوبی ولی برای کاسبی خوب نیستی. امیرالمومنین گفتند کمی صبر کن که ناگهان آن مشتری که پول تقلبی داده بود گفت: این خرما هایی که به من فروخته ای خراب است. امیرالمومنین جواب دادند: من به نسبت آن پول های خرابی که به من دادی به تو خرمای اینجوری دادم. امیرالمومنین وقتی از جهاد برمیگشتند شروع به آموزش دادن مردم و قضاوت آنها میکرد. وقتی از این کار فارغ میشدند، حضرت با دستان خود دیوار درست میکردند چرا که در قرآن آمده است: فَاِذا فَرَغتَ فَانصَب. 99/10/13
بِسمِ اللّٰهِ الرَّحمٰنِ الرَّحیم ✴️ خصوصیاتی درباره زیارت جامعه کبیره است که در سایر زیارتنامه های دیگر نیست. ما وقتی زیارت امین الله میخوانیم در فرازی که نام امیرالمومنین (ع) آمده، میتوانیم نام هر معصومی را که درحال زیارت مرقدش هستیم بگوییم. در اینجا ما فقط یک معصوم را زیارت میکنیم، ولی در زیارت جامعه کبیره، همه اهل بیت را یکجا زیارت میکنیم. آقای جوادی آملی در شرح زیارت جامعه کبیره میگویند: ما برای مقام اهل بیت، دو رتبه داریم؛ ۱-مقام جسمانی ۲-مقام نورانی در رتبه جسمانی، اهل بیت جسم دارند، رابطه پدر و فرزندی برقرار است، دوئیت بینشان برقرار است، وظایفشان متفاوت است، مقام هایشان متفاوت است و ... . اما رتبه نورانی، مرتبه قبل از خلق است. در بعضی فراز های زیارت جامعه کبیره جسم معصوم زیارت میشود و در بعضی فراز ها، مقام خیلی بالا میرود و آنقدر فاصله زیاد میشود که ما به طور غیرمستقیم حقیقت نورانی را زیارت میکنیم. ⚜️ فراز بعد از ساسَةَ العِباد، «اَرکانُ البِلاد» است که به معنای این است که اهل بیت پایه و اساس شهرها و سرزمین ها هستند. این فراز را میتوان به دو صورت معنا کرد؛ ۱-محور تکوینی ۲-محور تشریعی محوریت تکوینی، یعنی اینکه کل هستی بر مدار امام، تکوینا و وجودشان میچرخد. در روایت آمده است که لَولَا الحُجَّة لَساخَةِ الاَرضُ بِاَهلِها. یعنی اگر حجت خدا وجود نداشته باشد زمین به همراه اهلش نابود میشود. اهل بیت واسطه بین ما و خداوند است. پس در معنای اول، اَرکانُ البِلاد، یعنی تمام عالم هستی بر مدار اهل بیت میچرخد و به اذن اهل بیت روزی میخورند. معنای دوم که محوریت تشریعی است به این معنا است که پایه و اساس شهری که باعث جلوگیری از منحرف شدن آن شهر میگیرد، اهل بیت است. حضرت آقا در کتاب طرح کلی اندیشه میگویند: کار اصلی ولی، حفظ وحدت جامعه است. رکن تشریعی یعنی اینکه تمام هستی، برای آنکه منحرف نشود، نیاز دارد تا حول محور ولی بچرخد که این امر با تشکیل حکومت ولی انجام پذیر است. اگر فقها حکومت نکنند، حتی نمی‌توانند به فتوای خود عمل کنند؛ یعنی حکومت باید زیرنظر فقیه باشد. پس حکومت و فقه باید با یکدیگر آمیخته باشد. دلیل اینکه حکومت باید الهی باشد نه مردمی این است که حاکمیت یعنی امر و نهی کردن. منشأ حاکمیت از مالکیت است، یعنی ما تا وقتی که مالک چیزی نشویم نمی‌توانیم آن را امر و نهی کنیم. مالکیت از خالقیت پدید می آید. یعنی ما وقتی چیزی را تولید و خلق کردیم، مالک آن میشویم. این ها بدان معناست که ما اگر خداوند را خالق هستی دانستیم، پس مالک هستی هم خداوند است و وقتی که مالک هستی خداوند است، حاکم هستی نیز خداوند است. پس هر کسی غیر از خداوند به ما امر و نهی کرد طاغوت است. روزی چند تن از افراد آمدند خدمت یکی از معصومین و عرضه داشتند که ما وقتی با یکدیگر مشکل پیدا میکنیم، نزد خلفا میرویم. بعد حضرت فرمودند: شما اشتباه میکنید نباید پیش خلفا بروید مگر میخواهید طاغوت بر شما حکم کند. آنها گفتند که پس در غیر اینصورت چه باید کرد؟ حضرت جواب دادند که نزد فقهای شهر خود بروید تا مشکلتان را حل کند. 🖇 حق امر و نهی از جانب خداوند به پیامبر منتقل شده است و از پیامبر به امامان و از ایشان به نائبان امام منتقل شده است. 📝 نیابت از امام، سیر جریان اتصال به ولایت الهیه است. این جریان ولایت الهیه است که مشروعیت برای حکومت می‌آورد. لذا هر حکومتی که مستند به این جریان شد، مشروع است. یعنی حق دارد که امر و نهی کند و هر جریان حکومتی که حتی اگر با رای صد در درصد مردم باشد و متصل به این جریان ولایت نباشد مشروع نیست. ⚠️ این تصور، تصور غلطی است که میگوییم ما ولایت فقیه را در دوران غیبت خلق کردیم.! در دوران حضور حضرات هم این جریانات بود. فقط تنها فرقی که داشت این بود که در آن زمان نیابت خاصه بود ولی الان نیابت عامه است. نیابت خاصه یعنی امام، اسم یک شخص را معرفی میکرد و نماینده خود در فلان شهر قرار میداد. نیابت عامه یعنی امام ملاک تعیین میکردند و میگفتند که نمایندگان ما چنین خصوصیات و ویژگی هایی باید داشته باشد. وَالسَّلامُ عَلَیکُم وَ رَحمَةُ الله وَ بَرَکاتُه 99/10/20
بِسمِ اللّٰهِ الرَّحمٰنِ الرَّحیم ✴️ در تفسیر زیارت جامعه کبیره میرسیم به عبارت «اَبوابَ الایمان». یعنی اهل بیت راه های ایمان هستند. آیه ای در قرآن است که میفرماید: هنگام ورود به خانه، از در وارد شوید. عده ای نزد امام صادق (ع) رفتند و منظور این آیه را از حضرت پرسیدند. امام جواب دادند: این آیه یعنی هرکاری یک مسیر مشخص دارد. اول آن مسیر را بشناس سپس کار را انجام بده. روایتی است در کتاب محاسن برقی که میگوید: هرکاری را که میخواهی انجام بدهی ابتدا بیندیش که راه درستش چیست. مثلاً اگر ما میخواهیم کاری را انجام بدهیم، ببینیم که امیرالمومنین (ع) در این موقعیت چکار میکرد. امیرالمومنین در دورانی که حق حاکمیتشان غصب شده بود، وقتی می‌دیدند که اوضاع اقتصادی جامعه نابسامان است، کاری نمی‌کردند که حاکم وقت را نابود کند یا او را رسوا کند، بلکه خودشان دست بکار میشدند و شکاف های اقتصادی را پر میکردند. پس در زمینه های اقتصادی، سیاسی،اجتماعی و ... باید قوی باشیم. ❇️ ابواب یک معنای ظاهری دارد و یک معنای باطنی. معنای ظاهری آن، همان در است. معنای باطنی، همان حرف امام است که فرمود: برای هرکاری یک راهی وجود دارد. ولی یک معنای باطنی تر دیگری هم دارد که امام صادق میفرماید:نَحنُ اَبواب اَلَّتی اُمِرتُم عَن تَأتُ البُیوتَ مِنها. یعنی اهل همان درهایی هستند که خداوند امر کرد که از طریق اهل بیت، به هرجایی که میخواهیم برسیم. ❇️ لزوما ما به هرچه که ایمان داشته باشیم عمل نمی‌کنیم. 📗 علامه طباطبایی در تفسیر المیزان بین اعتقاد و عمل یک حلقه مفقوده ای را نام میبرد یه نام ایمان. 📘 شهید مطهری در کتاب انسان کامل میگویند: شناخت و علم رکن ایمان است، اما همه ایمان نیست، باید در کنار این شناخت تسلیم، خضوع، علاقه و محبت هم باشد و اگر شناخت، همراه این ها باشد، میشود ایمان. 📜 رسول الله میفرماید: ایمان ده تا رکن دارد: 1_ معرفت. 2_طاعت. 3_علم. 4_عمل. 5_ورع. 6_اجتهاد. 7_صبر. 8_یقین. 9_رضا. 10_تسلیم. 📌 اولین نشانه ایمان آرامش است. مومن همیشه آرام است و اگر کسی کنار آن بنشیند آرام میشود. یکی دیگر از آثار و نشانه های ایمان حقیقت بینی است و شخصیت مومن را واحد میسازد. از رسول الله سوال کردند: آیا مومن زنا می کند؟. رسول الله پاسخ دادند که نه ولی ممکن است زنا بکند. باز سوال کردند که آیا مومن دزدی میکند؟. رسول الله پاسخ دادند که نه ولی ممکن است دزدی کند. باز سوال کردند که آیا مومن دروغ می گوید؟. رسول الله پاسخ دادند: نه چون در قرآن: کسانی که دروغ می گویند کافر هستند. 99/11/4
بِسمِ اللّٰهِ الرَّحمٰنِ الرَّحیم 🔰 در شرح زیارت جامعه کبیره رسیدیم به تفسیر عبارت ( اُمَناءُ الرَّحمٰن ). اُمَناء جمع امین و امین از ماده امن است. در جلسه پیش، ایمان هم از همین ماده بیان شد. ایمان یعنی یک باور چنان در قلب انسان خیس بخورد و جاگیر بشود که انسان به آن باور امنیت پیدا بکند. تمام اضطراب هایی که ما داریم، خصوصا اضطراب های ما، در جامعه دینی، این است که ما باور هایی که داریم با عمل هایی که داریم هماهنگ نیست و انسان مدام خودش را سرزنش می کند و این سرزنش سبب اضطراب می‌شود. جوامع غیر دینی، باورهای خیلی قوی ندارند، بلکه دائماً به دنبال گمشده هستند و این سرگردانی باعث اضطراب می شود. 📖 خداوند در قرآن می فرماید: اَلَّذینَ آمَنوا وَلَم یَلبَسوا ایمانَهُم بِظُلمٍ اولٰئِکَ لَهُمُ الاَمن. یعنی آن کسانی که ایمان می آورند و ایمانشان را با ظلم قاطی نمی کنند به امنیت می رسند. در جای دیگر قرآن، خداوند از زبان حضرت لقمان که به پسرش می گوید، می فرماید: مشرک نشو، شرک، بزرگترین ظلم است. دنیا دریای خیلی عمیقی است، خیلی ها در این دریا غرق شدند و اگر می‌خواهی در این دنیا راه بروی سوار کشتی شو. 📖 خداوند در قرآن میفرماید: وَاعتَصِموا بِحَبلِ اللّه جَمیعا وَ لا تَفَرَّقوا. اعتصام یعنی چیزی را چنگ زدن و بالا رفتن. مرحله قبل از اعتصام، تمسّک است. در جای دیگر قرآن، خداوند میفرماید: وَ یُؤمِن بِاللّه فَقَدِستَمسَکَ بِالعُروَةِ الوُثقیٰ. ما برای اینکه بتوانیم از دریای دنیا نجات پیدا کنیم باید تمسک داشته باشیم و به حبل الله چنگ بزنیم. یعنی اول تمسک بجویم بعد اعتصام داشته باشیم. مرحله بعد از اعتصام، امنیت است. 📌 دلیل رحمان بودن اهل بیت این است که اهل بیت ما را از جان خودشان می دانند، همانند مادر، که فرزند خود را از جان خود میداند. خداوند هم مانند مادر است که از تمام وجودش به ما عطا می کند. در طرف مقابل هم باید ظرفی باشد که بتواند رحمت خداوند را دریافت کند. چه ظرفی می تواند رحمت خداوند را دریافت کند.؟ ظرفی که به مقام امنیت رسیده باشد. 99/11/11
بِسمِ اللّٰهِ الرَّحمٰنِ الرَّحیم ✡ در تفسیر زیارت جامعه کبیره رسیدیم به عبارت « سُلالَةً النَّبیّین ». در قرآن دو مرتبه کلمه سُلالَة آمده است که هردو درباره نوع خلقت ما است. ( وَ لَقَد خَلَقنَا الاِنسانَ مِن سُلالَةٍ مِن طین _ وَ جَعَلَ نَسلَهُ مِن سُلالَةٍ مِن ماءٍ مَهین ). اولین معنای سُلالَة، عصاره است. عصاره و چکیده هر چیزی را سُلالَة میگویند. 📗 در تفسیر منسوب به امام حسن عسکری (ع) و دیگر روایات آمده است: پیامبر اکرم (ص) هروقت امیرالمومنین (ع) را در مقابل خود می‌دیدند با صدای بلند اعلام می‌کردند: ای مردم، هر کسی که می‌خواهد اسرافیل را در عظمتش، میکائیل را در درجات عالی اش، جبرئیل را در علمش، آدم را در جلالش، شیث را در حکمتش، ادریس را در مهابتش، نوح را در شاکر بودنش، ابراهیم را در شدت دوستی اش با خداوند، سلیمان را در حکومت اش، یحیی را در زهدش، ایوب را در صبرش، اسماعیل را در صداقتش، یوسف را در زیبایی اش، موسی را در قدرت و غیرتش، عیسی را در دوستی اش با مردم (حسن مباشرتش) و من را در شرف و منزلتم مشاهده کند به صورت و قامت علی بن ابی طالب بنگرد. 📖 در کتاب معانی الاخبار آمده است که امام صادق فرمودند: پیامبر اکرم فرمودند: خُلِقَ نورُ فاطِمَة، قَبلَ عَن یَخلُقَ الاَرضُ وَ السَّماء. یعنی نور حضرت زهرا، قبل از خلقت همه عالم و آدم، خلق شد. حتی قبل از نور خود پیغمبر اکرم، نور حضرت زهرا خلق شد. فَقالَ بَعضُ النّاس، یا نَبیَّ اللّه، فَلَیسَ هِیَ اِنسیَّة. عده ای از مردم گفتند: ای نبی خدا، پس حضرت زهرا (س) انسان نیست. فَقال: فاطِمَةُ حَوراءُ اِنسیَّة. رسول الله پاسخ داد: فاطمه نور ملکی است در قالب انسانها. قالَ یا نَبیَّ اللّه: وَ کَیفَ هِیَ حَوراءُ اِنسیَّة. گفتند: چگونه میشود کسی حوراءُ اِنسیَّة باشد. قال: خَلَقَ اللّه مِن نورِهِ قَبلَ عَن یَخلُقَ الآدَم. پیامبر اکرم فرمودند: قبل از اینکه آدم خلق شود خداوند از نور خودش فاطمه را آفرید. 📌 از امام صادق سوال کردند: لِمَ سمیَتِ الزَّهراءُ زَهراءًا. چرا نام زهرا، زهرا شد. امام صادق بی درنگ فرمود: لِاَنَّ اللّهَ خَلَقَها مِن نورِ عَظِمَتِة. چون خداوند متعال، حضرت زهرا را از نور عظمتش خلق کرده است. وقتی هنوز ارواح، ارواح نشده بودند، حضرت زهرا خانه‌شان تحت العرش بود، از پیامبر پرسیدند: غذای حضرت زهرا در تحت العرش چه بود؟. رسول الله فرمودند: تسبیح و تحلیل و تحمید. حضرت زهرا آنقدر در خانه کار می کردند و آنقدر جارو می کشیدند که لباسشان غبارآلود می‌شد و آنقدر با هیزم و چوب برای آشپزی و دیگر کارها آتش درست می‌کردند که دستانشان سیاه می‌شد و به خاطر آسیاب کردن زیاد گندم، دستانشان پینه می بست. روزی زیادی کارها باعث خستگی بیش از حد حضرت زهرا شد. سپس حضرت زهرا به امیرالمومنین گفتند: می شود ما هم خدمتکاری داشته باشیم تا در کارها مرا کمک بکند، امیرالمومنین فرمودند: من چیزی ندارم برو از رسول الله، درخواست بکن. سپس حضرت زهرا نزد پیامبر اکرم رفتند و قضیه را شرح دادند، پیامبر اکرم، غذایی را که حضرت زهرا قبل از خلقت عالم میخوردند را تبدیل به ماده و لفظ کردند و در آنجا تسبیحات حضرت زهرا را فرمودند. 99/11/19
بِسمِ اللّٰهِ الرَّحمٰنِ الرَّحیم ✴️ در شرح و تفسیر زیارت جامعه کبیره، رسیدیم به تفسیر عبارت « صَفوَةَ المُرسَلین ». صَفوَة، به معنای خالص هرچیزی است. امام حسین (ع) وقتی می خواستند که حضرت علی اکبر را راهی میدان کنند، دست خود را روی محاسن خود گذاشتند و گفتند: اِنَّ اللّهَ إصطَفیٰ آدَمَ وَ نوحً وَ آلَ اِبراهیمَ وَ آلَ عِمران. اِصطَفیٰ یعنی خداوند تمام عالم را چکیده کرد و خلاصه آن شد، وجود حضرت آدم، نوح، آل ابراهیم و آل عمران. امیرالمومنین (ع) فرمودند: نَحنُ صَفوَةُ اللّه مِن آدَم وَ نوحٌ وَ آلَ اِبراهیمَ وَ آلَ عِمران. یعنی ما اهل بیت چکیده و خلاصه حضرت آدم و نوح و آل ابراهیم و آل عمران هستیم. 🔅 وظیفه مرسلین این است که چراغ هدایت مردم و دعوت کننده مردم به خدا پرستی باشد. 📗 در کتاب خصال از مرحوم صدوق آمده است: عَن اَبی عَبدِ اللّه: اِنَّ لِلّه عَزَّوَجَل، اِثنَی عَشرَةَ اَلفَ عالَمٍ، کُلُّ عالَمٍ مِنهُم اَکبَرُ مِن سَبعَة سَماواتِ وَ سَبعَة اَرَضین، ما تَریٰ عالَمٌ مِنهُم اَنَّ لِلّه عالَمً غَیرَها وَ اَنَا حُجَّتُ اللّهِ عَلَیهِم. اباعبدالله می‌فرمایند: خداوند عزوجل دوازده هزار عالم دارد و هر کدام، از هفت آسمان و هفت زمین بالاتر و بزرگتر است و من امامشان هستم. 🖇 امام حسن مجتبی فرمودند: در عوالَم هیچ نوه پیغمبری نیست غیر از من، هیچ امامی نیست غیر از پدرم امیرالمومنین و هیچ پیامبری نیست غیر از رسول الله. قالَ الصّادِق: کانَتِ الشّیعَةُ قَبلَ أن یَکونَ اَبو جَعفَر، لا یَعرِفونَ مَناسِکَ حَجِّهِم وَ حَلالِهِم وَ حَرامِهِم حَتّیٰ کانَ اَبو جَعفَر، فَفَتَحَ لَهُم وَ بَیَّنَ لَهُم مَناسِکَ دینَهُم. امام صادق (ع) میفرماید: تمام شیعیان قبل از امام باقر نه حلال می‌دانستند و حرام، آداب حج را هم نمی دانستند تا قبل از این که امام باقر علیه السلام بیاید و باز کند برای آنها و روشن کند برای آنها آداب و اساس دینشان را. 📜 روزی امام باقر کنار در مسجد ایستاده بودند. ابوبصیر از کنار امام رد شد، امام ابوبصیر را صدا زدند و گفتند: برو داخل حیاط مسجد و از مردم بپرس آیا اباجعفر را دیدی. ابوبصیر از هرکس پرسید جواب داد: نه. ابوبصیر در حالی که گریه میکرد برگشت نزد حضرت و گفت: هیچ کس شما را ندیده است. ناگهان ابوهارون مکفوف از کنار آنها رد شد. امام به ابوبصیر گفت: برو از ابوهارون بپرس. ابوبصیر این کار را کرد و از او سوال کرد که ابوهارون آیا تو اباجعفر را دیده‌ای؛ ابوهارون پاسخ داد: مگر میشود نوری را که از زمین تا آسمان کشیده شده است را نبینم. امام باقر در اینجا می‌خواهد غیبت امام زمان را نشان بدهد که امام زمان همیشه همراه ما است ولی ما توجهی به امام نداریم. وَ السَّلامُ عَلَیکُم وَ رَحمَةُ الله وَ بَرَکاتُه 99/11/26
بِسمِ اللّٰهِ الرَّحمٰنِ الرَّحیم 🔰 در تفسیر زیارت جامعه کبیره رسیدیم به عبارت « عِترَةَ خِیَرَةِ رَبِّ العالَمین ». این عبارت، یعنی، اهل بیت عترت رسول الله هستند. عترت از ماده عَتَرَ است و به معنای ادامه وجود پیامبر که زنده و حاضرند، است. یکی دیگر از معنای عترت، نسل و اولاد است. البته نسل و اولادی که شخصیت رسول الله را دارا باشد. لذا امام کاظم (ع) می فرماید: ما همه در وقت خودمان، نور رسول الله (ص) هستیم. 💠 معنای بعدی عترت، این است که تمام دین فروعاتی دارد که به همه زندگی ما نور می دهد. اصل فروعات دین، عترت است. همانند دسته جارویی که تمام ریشه‌های جارو به او متصل است و کارکرد جارو به دسته آن وابسته است. 💠 معنای سوم عترت، این است که وقتی انسان در دریا غرق می شود، دنبال صخره ای می گردد تا به وسیله آن نجات پیدا بکند و هدایت شود، که به این حالت که هم نجات می‌دهد و هم هدایت می‌کند می‌گویند: عَتَرَ یا همان عترت. جناب لقمان به فرزندش گفتند: دنیا دریای عمیقی است و خیلی‌ها در آن غرق شدند. اگر تقوا داشته باشی در این دریا غرق نمی شوی. پیامبر اکرم به امیرالمومنین (ع) فرمودند: یا علی! حُبُّکَ تَقوَا اللّه. بنابراین دنیا، که دریای عمیقی است و خیلی‌ها در آن غرق می شود، با وجود عترت و پناه بردن به عترت رسول الله، از این خطر در امان هستیم. 💠 معنای چهارم عترت اَصلُ الشَّجَرَةُ المَقطوعَة است. اهل بیت همانند درخت هستند ولی چون آنها را بریدند، لذا به آنها گفتند: مقطوع. در دعای ندبه آمده است که اهل بیت را تکه تکه کردند. 💠 معنای دیگر ماده عترت، آب گوارا است که آب گوارای حقیقی رسول الله و عترت اوست. 💠 معنای دیگر ماده عتر، بوی خوشی است که بوی خوش عترت رسول الله همه عالم را گرفته، است. 💠 معنای دیگر ماده عتر ریح (باد) است. نیروی محرک عالم ریح و انسان ریح، است. نیروی محرکه همه عوالم اهل بیت اند. 💠 یکی دیگر از معانی عترت، اولیاء رسول الله است. چند جمله ای هم دررابطه با امام جواد بگوییم. 📗 فردی به نام یحیی صنعانی، وارد بر امام رضا (ع)، در حالی که در مکه بودند، شد. دید که حضرت، موز پوست می کند و در دهان پسر بچه کوچکی قرار می‌دهد. سوال کرد: آقاجان برای چه موز در دهان این بچه می‌گذارید. حضرت پاسخ دادند: من باید دنیا را برای این فرزند، فدا کنم. هیچ فرزندی از این فرزند با برکت تر به دنیا نیامده است. 📜 امام رضا در نامه‌ای به فرزندشان امام جواد (ع)، امر کردند: جوادم! مواظب شیعیان من باش. به من رسیده است که تو را از در پشتی عبور می‌دهند، من راضی نیستم که تو از در پشتی حرکت بکنی و این باعث شود تا از شیعیان من دور بشوی. تو باید هر بار که از در خانه بیرون می روی، در کوچه و بازار بین شیعیان باشی و از طرف پدرت به شیعیان من کمک بکنی.! 99/12/2
بِسمِ اللّٰهِ الرَّحمٰنِ الرَّحیم ❇️ زیارت جامعه کبیره، بنابر آنچه که از امام هادی (ع) به ما رسیده است، پنج تا سلام ابتدایی دارد، که در هر مرحله صفاتی بررسی می‌شود. مجموعاً ۴۰ صفت مهم در زیارت جامعه بررسی می شود. در مرحله بعدی وارد شهادت ها می‌شود و در شهادت ها، ۳۶۰ فضیلت اهل بیت، بیان می شود و در کل در زیارت جامعه کبیره ۴۰۰ تا از فضایل اهل بیت، بیان می شود. 🔰 فراز اول زیارت جامعه کبیره، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَهلُ بَیتٍ نُبُوَّة است. محور فضای دین اسلام خانه است. خانه، توسعه پیدا می‌کند و می‌شود جامعه. لذا رسول الله (ص) دست روی دوش امیرالمومنین (ع) می گذاشتند و می گفتند: یا عَلی! وَ اَصلُها فی دارِکَ یا عَلی وَ اَغصانُها فی دورِ المُؤمِنین. یعنی اصل شجره طوبی، در خانه توست و شاخه‌های این شجره، در خانه‌های مومنین است. 🔰 فراز بعدی، مَوضِعَ الرِّسالَة است. رسل به معنای شتری است که آرام آرام حرکت می کنند. لذا در قرآن، راجع به رسول الله میفرماید: فَبِما رَحمَةٍ مِنَ اللّه لِنتَ لَهُم وَ لَو کُنتَ فَظًّا غَلیظَ القَلبِ لَانفَضّوا مِن حَولِک¹. پیامبر اکرم همانند نخ تسبیح به دور قلب های که مانند سنگ بود گره خورد و آنها را نرم کرد. امام صادق علیه السلام می فرمایند: اَلطِفوا فی حَوائِجِنا کَما تَلطِفوا فی حَوائِجِکُم. یعنی همان طور که با دنیایتان خوب برخورد میکنید تا به آنچه که دوست دارید برسید، کار ما اهل بیت را هم اینگونه انجام بدهید. موضع الرسالة یعنی اهل‌بیت با نرمی و لطافت در قلب های ما نفوذ پیدا کردند. 🔰 فراز بعدی، مُختَلَفَ المَلائِکَة است. همه ما مخلوق و بنده خدا هستیم. واسطه اتصال ما با خداوند، اهل بیت، هستند. یعنی همه قدرتی که خداوند، قرار است به ما بدهد، به واسطه اهل بیت به ما میدهد و واسطه عنایت اهل بیت به ما، ملائکه هستند. خداوند در قرآن می فرماید: وَ اِذا قُلنا لِلمَلائِکَةِ اسجُدوا لِآدَم². در این آیه سجده به معنای اطاعت است. پدر و مادر حضرت یوسف هم، مطیع حضرت یوسف شدند نه اینکه بر او سجده کرده باشند. خداوند به ملائکه فرمود تا مطیع ما باشد، که در راس ما اهل بیت قرار دارد. مختلف الملائکه یعنی اهل بیت، به واسطه ملائکه، تمام کارها و حرکات ما را مدیریت می کنند. لذا امام سجاد در دعای سوم صحیفه سجادیه می فرماید: ملائکه ای که برف را از آسمان نازل می کند، بر روی هر برفی ملکی است، نیرویی که باعث میشود برف ببارد، نیرویی که باعث می‌شود تا در منطقه خاصی برف ببارد یا نبارد، به واسطه نیروهای عالم، یعنی ملائکه هستند و این ملائکه دائماً با اهل بیت، در ارتباط هستند. 🔰 در فراز بعد داریم: وَ مَهبِطَ الوَحی وَ مَعدِنَ الرَّحمَة. ما از خانه رحم به دنیا آمدیم. رحمت، یعنی توسعه. مادر، به واسطه همین وجودی که در خانه رحم قرار می گیرد، روحش توسعه پیدا می‌کند. فرق اهل بیت با انبیاء گذشته، در این است که انبیا، وجودشان مجزا است، چرا که در قرآن آمده: وَ اَخاهُم هودا، اَخاهُم صالحا. اما اهل بیت از جان ما هستند، همانطور که در قرآن آمده است: لَقَد جاءَکُم رَسولٌ مِن اَنفُسِکُم³ لذا ما پاره های تن اهل بیت هستیم. از یکی از اصحاب امیرالمومنین به نام رُمَیله نقل شده است: من به شدت بیمار شدم و تا سه روز نتوانستم مسجد بروم. بعد از سه روز به امیرالمومنین گفتم: من مریض شدم و به همین علت نتوانستم به مسجد بیایم. امیرالمومنین هم فرمود: فکر کردی من مریض نشدم⁴. اهل بیت وجودی هستند که وجودشان جان ماست. همانند مادر. لذا اهل بیت وقتی شمشیر هم می کشیدند، مانند همان تنبیهی است که مادران، فرزندانشان را تنبیه می کنند. 🔰 فراز بعد مُنتَهَی الحِلم است. خصوصیت مومن، در جامعه ایمانی این است که، به جای این که در برابر مشکلات، فقط بجنگند با این مشکلات رشد هم می‌کند و با دیگران خوش رفتاری می کنند تا آنها هم با این مشکلات رشد کنند. روزی مردی مسیحی به امام باقرعلیه السلام گفت: السلام علیک ایها البقر. در مقابل، امام باقر با آن مرد، با لحنی آرام و مهربان صحبت کرد. حلم، مانند غذایی است که اهل بیت، درست می کنند تا انسان های دیگر را دگرگون کند. چرا که اهل بیت نهایت حلم هستند. 🔰 وَ اُصولَ الکَرَم وَ قادَةَ الاُمَم وَ اَولیاءُ النِّعَم وَ عَناصِر‍‌َ الاَبرار وَ دَعائِمَ الاَخیار وَ ساسَةَ العِباد وَ اَرکانَ البِلاد و اَبوابَ الایمان و اُمَناءَ الرَّحمن وَ سُلالَةَ النَبیّین وَ صِفوَةَ المُرسَلین و‍‌َ عِترَةَ خِیَرَةِ رَبِّ العالَمین. عترت یعنی آن صخره‌ای که وسط دریا است و انسان در حال غرق شدن، آن را در آغوش می‌گیرد تا نجات پیدا بکند. دلیل اینکه رسول الله فرمودند: اِنّی تارِکُ فیکُمُ الثَّقَلِین کِتابَ اللّه وَ عِترَتی⁵ این است که اینها دو روی یک سکه هستند. یک طرف اهل‌بیت است و یک طرف دیگر قرآن. فردی نزد آقای بهجت آمد
بِسمِ اللّٰهِ الرَّحمٰنِ الرَّحیم 🔰 در بخش دوم از سلام های زیارت جامعه کبیره، رسیدیم به شرح و تفسیر عبارت « اَلسَّلام عَلیٰ اَئِمَةِ الهُدیٰ ». در قرآن همواره کلمه امام با هدایت آمده است. وَ جَعَلناهُم اَئِمَةً یَهدونَ بِاَمرِنا وَ اَوحَینا اِلَیهِم فِعلَ الخَیرات¹. در همین زیارت جامعه کبیره هم آمده که اِن ذُکِرَ الخَیر کُنتُم اَوَّلَهُ وَ اَصلَحوا وَ مَعدِنَهُ وَ مَأوا. در قرآن آمده که هر کار خیری که اهل بهتر انجام می‌دهند به دستور و امر ما است. در سوره سجده آمده است: وَ جَعَلنا مِنهُم اَئِمَةً یَهدونَ بِاَمرِنا لِما صَبَروا وَ کانوا بِآیاتِنا یوقِنون². یعنی ائمه، هدایت به امر می کنند. چرا که اهل صبر و اهل یقین هستند. دلیل اینکه امام هادی علیه السلام، کلمه ائمه را در کنار هدایت آورده است این است که خداوند در قرآن، کلمه امام را در کنار هدایت آورده است. معنای هدایت به امر این است که خداوند در قرآن می فرماید: اَلا لَهُ الخَلقَ وَ الاَمر³. خلقت عالم و امر عالم، برای خداوند است. پس در عالم دو قسمت داریم: عالم خلق و عالم امر. ✴️ در آیه ۸۲ سوره یس آمده است: اِنًَما اَمرُهُ اِذا اَرادَ شَیئاً اَن یَقولَ لَهُ کُن فَیَکون. امر خداوند هم به همین طریق است. وقتی اراده می‌کند، انجام می‌شود. علامه طباطبایی می‌گویند: عالم امر، عالم کن فیکون است و عالم خلق عالم تدریجی است. همانطور که وقتی خدا اراده می کند در عالم ذر، فردی به وجود می آید. ولی عالم خلق، ابتدا باید پدر متولد شود، بعد مادر متولد شود، پدر و مادر با یکدیگر ازدواج کنند تا فرزند به وجود بیاید. در عالم امر همه عالم خلق شده است ولی عالم خلق تدریجی است. فَسُبحانَ الَّذی بِیَدِهِ مَلَکوتَ کُلَ شَئ³. باطن هر چیزی در دستان خداوند است. امر یعنی باطن و ملکوت عالم. خداوند هدایت این باطن را به دستان ائمه قرار داد. 📜 روزی فردی به نام ابراهیم جمال که یکی از شیعیان امام کاظم علیه السلام است، تقاضای دیدار علی بن یقطین وزیر هارون الرشید را داشت که او به ابراهیم وقت ملاقات نداد. علی بن یقطین همان سال به قصد حج به مدینه رفت تا امام کاظم را ببیند. وقتی به محضر امام رسید، امام فرمود: علی من با تو کاری ندارم و علی بن یقطین را نپذیرفت. علی بن یقطین گریه کرد و باز نزد امام آمد و در نزد امام، توبه، استغفار و معذرت خواهی کرد. امام به او فرمود: از من تقاضای بخشش نکن برو و از ابراهیم جمال معذرت خواهی کن که او را جواب رد دادی. علی بن یقطین پاسخ داد: من در مدینه هستم و ابراهیم جمال در کوفه؛ چگونه خود را به او برسانم. امام جواب دادند: شبانه به بقیع برو. من در آنجا اسبی را بستم، سوار اسب شو و اسب، در حالت طی الارض تو را به کوفه می رساند. وقتی ابراهیم جمال از تو راضی شد من هم با تو صحبت می کنم. علی بن یقطین شبانه به در خانه ابراهیم جمال میرود. ابتدا ابراهیم جمال باور نمی کند و می گوید: تو اگر علی بن یقطین وزیر باشی اینجا چکار می کنی. علی بن یقطین جواب داد: امام کاظم به من دستوری داده است تا آن را انجام بدهم. تو را قسم میدهم به جان امام کاظم در را باز کن. ابراهیم در را باز کرد و علی بن یقطین گفت: امام کاظم من را نپذیرفت و گفت تا وقتی که از تو عذر خواهی نکنم من را نمی‌پذیرد. ابراهیم گفت: من تو را بخشیدم. علی بن یقطین گفت: اینگونه نمی شود باید حتماً صورتم را زیر پایت قرار دهم. ابراهیم در دفعه اول سر باز زد. اما بار دوم علی بن یقطین ابراهیم را به جان امام کاظم قسم داد و ابراهیم هم صورت علی بن یقطین را زیر پای خود قرار داد و علی بن یقطین می‌گفت: خدایا شاهد باش.! بعد با همان اسب راهی مدینه شد و این بار امام، علی بن یقطین را پذیرفت. 99/12/16
بِسمِ اللّٰهِ الرَّحمٰنِ الرَّحیم ✡️ حضرت آقا می فرمایند: روزی از امام خمینی سوال کردم که کدام یک از ادعیه از نظر معرفتی مقام بالاتری دارد. ایشان پاسخ دادند: مناجات شعبانیه. مناجات شعبانیه، یکی از مناجات های کبیره است. آیت الله مجتهدی می‌فرمودند: یک سری چیزها را خوب است که انسان در سال، نو بر کند. مانند: دعاها و مناجات ها. 📝 در مناجات شعبانیه داریم: اِلٰهی؛ وَ اَنَا عَبدُکَ وَ ابنُ عَبدِک، قائِمٌ بَینَ یَدَیک، مُتَوَسِّلُ بِکَرَمِکَ اِلَیک. یعنی، خدایا؛ و من بنده تو و فرزند بنده تو هستم، ایستاده ام در مقابل تو، من توسل، با کرم تو، به سمت خودت دارم. بعد در ادامه دارد که اِلٰهی؛ اَنَا عَبدٌ اَتَنَصَّلُ اِلَیک، مِمّا کُنتُ اَواجِهُکَ بِهِ مِن قِلَّةِ الستِحیائی. یعنی خدایا من خیلی بی حیایی کردم. کم حیایی های من باعث شده تا من الان مقابلت بایستم و نظر و محبت تو را بخواهم. در ادامه دارد که خدایا من نمی توانم از گناه بیرون بیایم، مگر به واسطه لطف و کرم تو که مرا بیدار می کند و وقتی محبتت، بر روی من سایه می افکند آن کسی می شوم که تو می خواهی. 📖 خداوند در قرآن میفرماید: وَ لَولا فَضلُ اللّه عَلَیکُم وَ رَحمَتُهُ ما زَکیٰ مِنکُم مِن اَحَدٍ اَبَدا.¹ مفهوم آیه این است که اگر خداوند نباشد، یک نفر از شما پاک نخواهید شد. در دعای صباح، امیرالمومنین (ع) می فرماید: خدایا؛ اگر تو از اول محبت نکنی من چگونه می توانم مسیر را پیدا بکنم. 🖇 طبق نقل از مصباح الشریعه، امام صادق (ع) می فرماید: وقتی که محبت خدا در دل انسان بیفتد دیگر هیچ چیز نمی‌تواند حواسش را پرت بکند و هر یادی جز یاد خداوند، ظلمت است مگر در مسیر خداوند باشد. 📌 محبت خداوند در بعضی موارد از سنخ نعمت است، یعنی خود انسان متوجه می شود. مثلاً وقتی که مریض می شویم و بعد از مدتی، خوب می شویم و یا وقتی که می خواهیم کار ناشایستی انجام بدهیم خداوند به طریقی ما را از آن کار، باز می دارد. رسول الله میفرماید: اِنَّ لِرَبِّکُم فی اَیّامِ دَهرِکُم نَفَحات، فَتَعَرَّضوا لَها.² این حدیث یعنی همانا در طول عمر شما نسیم های الهی وزیدن میگیرد، پس خود را در معرض این نسیم ها قرار دهید. ⏺ انسان ها همانند کشتی های بادبانی هستند و خداوند نسیم هایی را میفرستد تا آنها حرکت کنند و انسان‌ها باید بادبانها را به طرف آن نسیم ها حرکت دهد تا حرکت کنند. 💠 علامه طباطبایی می فرماید: این نسیم های رحمت در دو جا، بیشتر است. 1_ هنگام تلاوت قرآن. وقتی ما قرآن را با تدبر می خوانیم خداوند این نسیم ها را می فرستد و ما باید نهایت استفاده را از این نسیم ها را ببریم. 2_هنگام توسل به امام حسین علیه السلام. 📗 امیرالمومنین در نهج البلاغه هنگامی که برای نماز باران می‌رفتند، فرمودند: وقتی بنده ها گناه می کنند، در بعضی وقت ها خداوند کاری می‌کند که میوه و ثمره انسان‌ها فاسد بشود. گاهی اوقات خداوند برکاتش را حبس می‌کند. مثلاً دیگر باران نمی آید و ... ‌. خداوند این کارها را می کند تا مردم توبه کنند. 📚 رسول الله می فرماید: اگر سه چیز نبود فرزند آدم سرش را در برابر خداوند پایین نمی آورد: 1_مرض 2_مرگ 3_فقر ما این سه چیز را درک کرده‌ایم، ولی باز هم فرزند آدم چموشی می کند. امیرالمومنین در غررالحکم می فرماید: اگر خداوند پشت سر هم بر تو بلا نازل کرد، بدان که می خواهد تو را بیدار کند. ولی اگر مدام بر تو نعمت داد، بدان که خداوند از تو دل زده شده است. امام صادق فرمودند: اگر خداوند بنده ای را دوست داشته باشد هنگام گناه، بر او بلا نازل می‌کند تا هوشیار و بیدار بشود و استغفار کند، اگر هم بنده ای را دوست نداشته باشد خداوند هنگام گناه به او نعمت می‌دهد تا در غفلت خود باقی بماند.
هیئت الحسین علیه السلام
📌 خلاصه سخنرانی 99/1/7 👇
بِسمِ اللّٰهِ الرَّحمٰنِ الرَّحیم ☣️ در بخش دوم سلام های زیارت جامعه کبیره، رسیدیم به تفسیر و شرح عبارت «مَصابیحُ الدُّجیٰ». مصابیح جمع مصباح است و دجیٰ یعنی ظلمات تو در تو. در زبان عرب به ظلماتی که هرچه جلوتر برود می گوید دجیٰ. مانند آب دریا، که در اعماق دریا تاریکی مطلق است و هر چه پایین تر برویم بیشتر تاریک می شود. خداوند معنای دجیٰ را در یکی از آیات قرآن بیان کرده است. ظُلُماتٌ بَعضُها فَوقَ بَعض¹. این آیه یعنی وقتی که ظلمات مراتب از بیشتر بشود می شود دجیٰ. ✴️ مصابیح الدجی یعنی هرچه ظلمت بیشتر شود، این مصابیح ها با نور بیشتر آنجا را روشن میکند. خداوند کلمه مصابیح را در قرآن اینگونه توضیح داده است و فرق بین مصباح و سراج را بیان میکند. خداوند در قرآن الله را به سراج تشبیه کرده است. اِنّا اَرسَلناکَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذیراً وَ داعیاً اِلَی اللّهِ بِاِذنِهِ وَسِراجً مُنیرا². یعنی ای رسول الله تو یک چراغ فروزنده هستی. در سوره نور خداوند می فرماید: اَللّهُ نورُ السَّماواتِ وَ الاَرض مَثَلُ نورِهِ کَمِشکاتٍ فیها مِصباح، اَلمِصباحُ فی زُجاجَة، اَلزُّجاجَة کَاَنَّها دُرّی³. مشکاتی که در زجاجه باشد و مانند یک کوکب بدرخشد، در زبان عرب، به آن می‌گویند: مصباح. پس فرق بین سراج و مصباح در این است که سراج، حالت روشنی را نشان می دهد ولی مصباح روشنایی ای را نشان می دهد که به واسطه ی شیشه ای تلؤلؤش بیشتر بشود. پس رسول الله سراج است و اهل بیت مصباح، چرا که روشنی رسول الله را تشعشع می دهند. مجموعه رسول الله و اهل بیت می‌شود، مصابیح الدجی و این نور همیشه بر ما می‌تابد. 🔰 آمدند خدمت امام صادق علیه‌السلام و پرسیدند: چرا نام فاطمه زهرا سلام الله علیها، زهرا نامیده شد. امام پاسخ دادند: لِاَنَّ اللّه خَلَقَها مِن نورِ عَظِمَتِه؛ وقتی که حضرت زهرا بر زمین اشراق کردند، تمام عالم از وجود و نور فاطمه زهرا سلام الله علیها بهره مند شد. 💠 در روایت آمده است که امیرالمومنین علیه السلام با حضرت زهرا مزاح و شوخی کردند و حضرت زهرا وقتی که خندیدند از برق دندانهای حضرت زهرا تمام بهشت بهره‌مند شد. ⚜️ فضیلت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ⚜️ 📜 روزی چند نفر آمدند نزد امام صادق و گفتند: که آیا مهدی موعود شما آمده است یا نه. امام فرمود: اگر مهدی بیاید دیگر من در اینجا چکار می کنم؟! اگر مهدی بیاید من تمام عمر، خدمتش را میکردم. از امیرالمومنین سوال کردند: که شما مهدی را دیده اید. امام پاسخ داد: من آرزو دارم تا مهدی را تماشا کنم. 99/1/7 __________________________________ 1-سوره نور، آیه ۴۰ 2-سوره احزاب، آیه ۴۵ و ۴۶ 3-سوره نور، آیه ۳۵
هیئت الحسین علیه السلام
📌 خلاصه سخنرانی 99/1/14 👇
بِسمِ اللّٰهِ الرَّحمٰنِ الرَّحیم 📝 در قسمت دوم از سلام‌های زیارت جامعه کبیره رسیدیم به تفسیر عبارت «اَعلامُ التُّقیٰ». اعلام جمع عَلَم است. خداوند در قرآن دو مرتبه کلمه اعلام را آورده است. وَ لَهُ الجَوارُ کَالمُنشَئاتٌ فِی البَحرِ کَالاَعلام¹. یکی از نشانه ها و نَعمت های خدا این است که کشتی، با آن همه عظمت را بر روی آب استوار نگه میدارد. 📌 تقیٰ به معنای تقوا است. اعلام التقی یعنی اهل بیت نشانه های تقوا هستند و هرجایی که اهل بیت باشند تقوا است. 📌نکته دیگر در تقوا این است که حضرت آقا می‌فرمایند: تقوا یعنی اینکه در بین مردمی که در حال غرق شدن هستند، باشی و غرق نشوی و آنها را از غرق شدن نجات بدهی. تقوا از ریشه وقایه است. وقایه مانند زره است که انسان را از خطر حفظ می‌کند. 📘 در کتاب غررالحکم آمده است که تقوا یعنی اگر به تو ضربه ای وارد شود آسیب نمی‌بینی. اصلا معنای اِتَّقوا اللّه یعنی انسان برود در دل جامعه. ولی در بعضی مواقع، معنای اشتباه از اِتَّقوا اللّه میکنند که میگویند: یعنی نه کاری به سیاست داشته باش و نه به اجتماع. ✴️ عبارت بعدی «ذَوِ النُّهیٰ» است. نُهیٰ جمع نوهیه است. نُهیٰ قدرتی است که آدم را از گناه باز میدارد. ذَوِ النُّهیٰ یعنی اهل بیت دارای قدرت پرهیز از گناه دارند. 📗 امیرالمومنین علیه السلام در حکمت هفتم نهج‌البلاغه میفرماید: گناه نجاستی است در درون انسان. اگر کسی بفهمد که گناه نجاست واقعی است، دیگر گناه نمیکند مثل مرحوم خوانساری 99/1/14 __________________________________________ 1-سوره الرحمن، آیه ۲۴