فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥روضه کوتاه برای شهادت امام صادق علیه السلام
حجتالاسلام عالی
🏴🏴🏴🏴🏴
شهادت شیخ الائمه، امام صادق ع تسلیت باد.
""فُرادا""
https://eitaa.com/aliakbarghayyoomi
(پیام مناسبتی)
🌸 یا فاطمه اشفعی لی فی الجنه 🌸
با تبریک میلاد حضرت صدیقه ثانیة، فاطمه معصومه س
🖌 علی اکبر قیومی
✨✨✨✨✨
دختری چون قمر از نسل امامان
کاظمِ آل علی زآمدنت، شُکرگزاران
خواهر شاه خراسان
پاک، معصومه، مُبرّا ز گناهان
زینبِ عصرِ رضایی، به همان عهدی و پیمان
مفتخر از قدمت، کشور ایران
خادم مرقد ایشان، همه از دل، همه از جان
عالم و عارف و عابد ز مقامات تو حیران
آه، بانو بنگر بر درِ خود، دست دعا را
🌸🍀🌺🍀🌸
گوهری در صدف از برج رسالت
دختر پاک امامت
مظهر و معنی پیدای "کرامت"
از قدم های تو قُم شد به جهان مهدِ دیانت
حوزه علم و امامت
ای همه حاجت من نزد تو از بهر امانت
بسته امید، دلم بر در تو بهر شفاعت
آه بانو بنگر بر درِ خود، دست دعا را
🌸🍀🍀🌺🍀🍀🌸
""فُرادا""
(دلنگاره ها و دستنوشته های علی اکبر قیومی)
▫️ از طریق لینک زیر به ما بپیوندید:
https://eitaa.com/aliakbarghayyoomi
🔹🔹🔹
🔹🔹🔹🔹🔹
جهان بشری، به "سوی صلح" یا در "جهت جنگ"؟
🖌 به قلم: علی اکبر قیومی
✨✨✨
جنگ، جنگ، جنگ
تقریباََ در همه روزها، تیتر اصلی همه رسانه های بزرگ بین المللی، اخبار جنگ هایی است که در گوشه گوشه جهان بشریت در جریان است.
جهانی که به مدد فناوری نوین، روز به روز کوچک تر و در دسترس تر می شود و جنگ هایی که هر روز شکلی نو پیدا می کنند و البته رسانه های اثرگذاری که به عنوان بازوان اصحاب قدرت، گویا چندان از تشدید نبردها، ناخشنود نیستند!
جنگ های الکترونیک، از راه دور، نیابتی و ...
گویا گروهی در اتاق هایی میلیون دلاری و با دسته های بازی آتاری، "شوخی شوخی" جنگ می کنند و گروهی دیگر (چه بسا زن و کودک بی پناه و بی گناه) در فاصله چند صد کیلومتری و یا چند هزار کیلومتری، "جدی جدی" کشته می شوند!
و از سوی دیگر،
رهبران سیاسی، که تقریباََ همگی از پیشرفت و صلح انسانی، صحبت می کنند، برای بیگناهان اشک می ریزند و مواد غذایی ارسال می کنند اما سخت مشغول جنگ با یکدیگر هستند!
علاوه بر این، توسعه شتابان فناوری های نوین که عنصر اصلی تعیین کننده در صحنه های نبرد محسوب می شوند.
فناوری هایی که به صلح و محیط زیست کمک می کنند و همزمان در خدمت جنگ و اهداف توسعه طلبانه هم قرار می گیرند!
فناوری هایی که به رفاه، دسترسی و توانمندی بشر کمک می کند و همزمان، انسان را محدود، محبوس و تحت کنترل قرار می دهند!
🔹🔹🔹
و اما پرسش اصلی و اساسی:
آیا رهبران شیک پوش دنیای کنونی، بشریت را در مسیر جنگ قرار داده اند یا به سمت صلح، سوق میدهند؟
و آیا فناوری های نوین نظیر ژنتیک، فناوری های ارتباطی، هوش مصنوعی و ... در خدمت توسعه جنگ افروزی ها قرار گرفته است یا به صلح و آرامش انسان ها کمک می کند؟
و در یک کلام
آیا جهان جدید به "سمتِ صلح" در حرکت است یا در "جهت جنگ" قرار دارد؟
🔸🔸🔸
لطفا، شما به این سوال پاسخ دهید.
و دیدگاه خود را برای انتشار، در اختیار مدیدیت کانال ""فُرادا"" قرار دهید.
امیدوارم و تلاش خواهم کرد تا با کمک مخاطبان محترم و خوانندگان عزیز، پاسخ های محتمل به این سوالات اساسی و حیاتی را بیشتر بکاویم.
🌸🌺☘❤️☘🌺🌸
""فُرادا""
(دلنگاره ها و دستنوشته های علی اکبر قیومی)
⏪ از طریق لینک زیر به ما بپیوندید:
https://eitaa.com/aliakbarghayyoomi
✨🌺☘🌺✨
🌺☘✨☘🌺
☘✨🌺✨☘
امام رضا ع و ایران
🖌 علی اکبر قیومی
🔹🔹🔹
اگرچه "قلعه های ایران" در نیمه نخست قرن اول هجری، فتح شد اما به گواهی تاریخ، فاتح "قلب های ایرانیان"، کسی نیست جز امام علی بن موسی الرضا (علیه آلاف التحیّه و الثّناء)
مسافرت اجباری و مهاجرت سیاسی امام رضا ع به ایران زمین، بی تردید و گمان با ثمرات فرهنگی و برکات معنوی و محتوایی بی شماری برای جهان اسلام، به طور عام و برای ایران عزیز، به طور خاص همراه بوده است.
دشمنان خاندان رسالت (علیهم لعنة الله) این فرصت استثنائی و تاریخ ساز را برای امام رضا ع، به عنوان برجسته ترین نماینده آل محمد ص فراهم ساختند تا پیام اسلامِ شیعی را در سراسر قلمرو شرقی امپراطوری بنی العباس و حتی پایتخت ایشان پراکنده سازد و این نیست مگر قدرت نمایی معجزه آسای الهی که گفت: "عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد"
امام رضا ع، تخم تشیع را در ایران بزرگ آن روزگار پراکنده ساخت و بذر محبت خاندان نبوّت را در ضمیر تاریخی ایران کِشت و اسلام معنوی و عرفان عملی را طول سفر تاریخی و طولانی خویش در برابر دیدگان تاریخ، عینیّت بخشید.
پس از امام رضا ع، مهاجرت بسیاری از خاندان رسول خدا ص و امامزادگان معظّم به ایران، این کشور را برای همیشه تاریخ به پایگاه و پايتخت تشیع، معارف علوی و مامن محبان خاندان رسول الله ص تبدیل کرد.
مشهد الرضا ع، قم، ری، شیراز و برخی از نقاط شهری کوچک و بزرگ دیگر به برکت وجود امام ع و امامزادگان، از آن تاریخ به پایگاه هایی برای نشر معارف منوّر اهل بیت (علیهم السلام) تبدیل شده اند.
آری، خفّاشان، با خیال خام خویش، خواستند تا خورشید را به خاک بسپارند غافل از آنکه: "يُرِيدُونَ لِيُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ" (صف / ۸)
✨✨✨✨✨
🌸میلاد منوّر امام رضا ع، مبارکباد🌸
✨✨✨✨✨
""فُرادا""
(دلنگاره ها و دستنوشته های علی اکبر قیومی)
⏪ لطفا از طریق لینک زیر ما را دنبال کنید:
https://eitaa.com/aliakbarghayyoomi
🔹🔹🔹🔹🔹
🌸🌺☘🌺🌸
بشنو از نی
✨ از گنجینه معارف مثنوی ✨
(گنج بیستم)
🔹🔹🔹
ز آنکه مخلص در خطر باشد ز دام
تا ز خود خالص نگردد او تمام
ز آنکه در راه است و رهزن بی حَدَست
آن رَهَد کو در امانِ ایزد است
چونکه مخلَص گشت مخلِص، باز رَست
در "مقامِ امن" رفت و بُرد دست
(دفتر دوم، ۱۳۳۴ الی ۱۳۳۶)
مخلص آن است که خویش را بتمامه در خدمت خدای تعالی در آورد، مَحضاََ لله دون غیره: "إِنَّ صَلَاتِي وَنُسُكِي وَمَحْيَايَ وَ مَمَاتِي لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ"
(انعام، ۱۶۲)
و بدان که جز اهل اخلاص، از دام های دنیا و شگردهای شیطان در امان نیستند. چنان دنیایی که:
ساعتی کافر کند صدّیق را
ساعتی زاهد کند زندیق را
و بر همین بنیان، ابلیس مطرود و ملعون چنین گفت:
"لَأُغويَنَّهُم أَجمعِينَ إِلَّا عِبَادَكَ مِنهُمُ ٱلمُخلَصِينَ"
ترجمه: همگان را (با آراستن ظواهر دنیا) گمراه خواهم ساخت به جز اهل اخلاص
(حجر، ۴۰)
صدق و اخلاص است زادِ رهروان
هر که مخلص گشت باشد رهرو آن
(اسرار الشهود، اسیری لاهیجی)
✨✨✨✨✨
""فُرادا""
(دلنگاره ها و دستنوشته های علی اکبر قیومی)
◀️ از طریق لینک زیر می توانید به ما بپیوندید:
https://eitaa.com/aliakbarghayyoomi
🔹🔹🔹
🌺🌸☘🌺🌸
✨ بشنو از نی ✨
از گنجینه معارف مثنوی
(گنج بیست و یکم)
🔹🔹🔹
چون که حُکم اندر کف رِندان بود
لاجرم "ذوالنّون" (۱) در زندان بود
(دفتر دوم - ۱۳۹۳)
چون قلم در دست غدّاری بود
بی گمان "منصور" (۲) بر داری بود
چون سفیهان راست این کار و کیا
لازم آمد "یقولون الانبیا" (۳)
انبیا را گفته قومی راه گم
از سَفَه، "انّا تطیَّرنا بِکُم" (۴)
(دفتر دوم، ۱۴۰۰ - ۱۳۹۸)
کار را باید به کاردان و "امانت" را به "اهل" آن سپرد تا مُلک و ملت، سامان و عمران و آبادی یابد.
و قوله تعالی: "إِنَّ ٱللَّهَ يَأۡمُرُکُم أَن تُؤَدُّواْ ٱلأَمَٰنَٰتِ إِلَىٰٓ أَهلِهَا"
(سوره، نسا، ۵۸)
و سپردن کار به نادانان و نااهلان، عین خُسران و آغاز حِرمان خواهد بود.
این امرِ اولّی و اصلِ عقلی (واسپاری کار به اهل آن) همان "عدالتِ" آشنا اما مهجور است که حکما در تعریف آن گفته اند: " إعْطَاءُ كُلَّ ذِي حَقٍّ، حَقَّه" (۵)
وصیّ حضرت رسالت و امام اهل عدالت (سلام الله علیه) در گفتاری گنجین، "عدالت" را اینگونه توصیف و تعریف می فرماید: "یَضَعُ الامورَ مواضعَها" (۶)
آری، همچنانکه آسمان و زمین، بر اساسِ استوارِ "عدل"، دوام و قوام یافته اند (کما قال النّبی ص: "بِالْعَدْلِ قامَتِ السَّماواتُ وَ الاَْرْضُ") اجتماعی انسانی نیز جز با "عدل" توسعه و تعالی نخواهد یافت.
✨✨✨
۱ و ۲) ذوالنّون مصری و منصور حلّاج دو نفر از اکابر و مشایخ متصوّفه هستند.
۳) آل عمران، ۲۱
۴) یس، ۱۸
۵) این تعریفِ استوار، از دوران حکمای یونان باستان در عالم فلسفه رایج بوده و به تعابیر گوناگون تکرار شده است.
۶) کلمات قصار نهج البلاغه، ۴۳۷
🌸✨✨✨🌸
""فُرادا""
(دلنگاره ها و دستنوشته های علی اکبر قیومی)
◀️ از طریق لینک زیر به ما بپیوندید:
https://eitaa.com/aliakbarghayyoomi
🔹🔹🔹
🌺☘🌸☘🌺
😂
📣 دوباره گشت فصل انتخابات
🖌 علی اکبر قیومی
♦️ در آستانه انتخاب رئیس جمهو "نو" و "نوبَر" و با احترام به همه سلائق و علائق تقدیم می شود:
قاراشمیش است اوضاع سماوات
زمین هم پُر ز فعل و انفعالات
بگفتا شیخی از اهل کرامات
فِعالاتَُ فِعالاتَُ فِعالات
دوباره گشت فصل انتخابات
✨🔹✨
دوباره خدمتِ خالص به مردم
دوباره "جو"، ولی در شکل "گندم"
نه از کاشان شفا خیزد نه از قم
همه فعلاً دچار التهابات
دوباره گشت فصل انتخابات
✨🔹✨
همه جور آدمی در هم می لولَند
گروهی اهل دین، بعضی سوسولند
ولیکن عده ای دنبال پولند!
ز دست این جماعت داد و هیهات
دوباره گشت فصل انتخابات
✨🔹✨
اگرچه نقشه دشمن بر آب است
فساد و باندبازی هم سراب است؟
خدا داند که وضعیت خراب است
تورّم می رود تا انفجارات!!!
دوباره گشت فصل انتخابات
✨🔹😂🔹✨
""فُرادا""
(دلنگاره ها و دستنوشته های علی اکبر قیومی)
◀️ از طریق لینک زیر به ما بپیوندید:
https://eitaa.com/aliakbarghayyoomi
🔹🔹🔹
🏴 🏴 🏴 🏴 🏴
♦️☘♦️
🖌 علی اکبر قیومی
ماجرای مظلومیت مسلم، مقدمه مقتل محرم است و عَرَفه، آغاز عاشورا
عرفه، عرفان، دعا، درخواست، نیاز و نیایش
و همزمان، حرکت در صراط سعادت و سبیل شهادت ... کوچ تا کربلا
تقدیم به ساحت مجسمه مردانگی و مظلومیت، شهید سعید عرفه، مسلم ابن عقیل (سلام الله علیه)
♦️♦️☘♦️♦️
مسلمِ تنها و تشنه، همچو شیر
شد به جنگ خیلِ روباهان پیر
▪️
کوچه های کوفه را جنگ آوران
صف زده با نیزه و تیر و کمان
▪️
کوچه های کوفه شد چون کربلا
گشت مسلم نوک پیکان بلا
▪️
نیست روباهی حریف شَرزِه شیر
جز به نیرنگ و دَغا، نی جنگ و تیر
▪️
شد اسیر حیله ها آن شیرمرد
مرد از حیله ببازد، نی نبرد
▪️
شیر در زنجیر، اما شاه بود
یوسف اندر چاه هم، چون ماه بود
▪️
از فراز کاخ بر معراج رفت
خیمه آل نبی، تاراج رفت
♦️☘♦️
▪️▪️▪️▪️▪️
""فُرادا""
(دلنگاره ها و دستنوشته های علی اکبر قیومی)
◀️ از طریق لینک زیر به ما در کانال ""فُرادا"" بپیوندید:
https://eitaa.com/aliakbarghayyoomi
🔹🔹🔹🔹🔹
🌺🌸☘🌸🌺
✨ بشنو از نی ✨
از گنجینه معارف مثنوی
(گنج بیست و دوم)
🔹♦️🔹
تا نگرید ابر، کی خندد چمن
تا نگرید طفل، کی نوشد لَبَن
طفل یکروزه همی داند طریق
که بگریم تا رسد دایه شفیق
گفت "فَلیَبکوا کثیراََ" گوش دار (۱)
تا بریزد شیر، فضلِ کردگار
(دفتر سوم، ۱۳۴ الی ۱۳۷)
ای رفیق، بدان "گریه عارفانه" و "اشک عاشقانه" که اسبِ سلوک و اسبابِ عروج است یا خوفاََ من الله تعالی است و یا شوقاََ الی الله و یا در مقام معیّت و اتحاد با اولیای الهی در مصیبت و ابتلاء (فتَفکّر فیه)
و این اشک متعالی و اندوه معنوی، باعث بجهت رحمانی و نشاط روحانی است و نه بانی فسردگی و بی حاصلی؛ چه اینکه از شوق، منشاء می گیرد و به وصال منتهی می گردد و از فقر و جهل شروع شده و به غنی و علم می انجامد.
و آنکه از یَم عشق، نَمی نچشیده است از ادراک لذت و بهجت اندوه عاشقانه و گریه عارفانه بی نصیب است.
میان عاشق و معشوق رمزیست
چه داند آنکه اشتر می چراند
( قاآنی)
و آگاه باش که سینه سوزان و اشکِ ریزان از نِعَم الهی است و گریستنِ بسیار، سنّت نبوی (۲) و سیره معصومین و شیوه اولیای الهی است که فرمود:
إِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُ الرَّحْمنِ خَرُّوا سُجَّداً وَبُكِيّاً (۳)
چون خدا خواهد که یاری مان کند
میل ما را جانب زاری کند
ای خنک چشمی که آن گریان اوست
وی همایون دل که آن بریان اوست
(دفتر اول، ۸۱۷ و ۸۱۸)
☘☘☘
۱) سوره توبه، ۸۲
۲) اَنّه صلىالله عليه و آله كَانَ يَبْكى حَتّى يُغْشى عَلَيْهِ ( سفينة البحار)
۳) سوره مریم س، ۵۸
🌸✨✨✨🌸
""فُرادا""
(دلنگاره ها و دستنوشته های علی اکبر قیومی)
◀️ لطفا از طریق لینک زیر به ما بپیوندید:
https://eitaa.com/aliakbarghayyoomi
🔹🔹🔹
🏴🏴🏴🏴🏴
♦️♦️♦️
السلام علیک یا اباعبدالله
▪️▪️
پشت سر مکّه، پیش رو مقتل
مردِ معراج، سوی کرب و بلا
کاروانِ امامِ آلِ خدا
در ره قتلگاه عاشورا
🖌 علی اکبر قیومی
🌺🌺🌺
""فُرادا""
◀️ لطفا از طریق لینک زیر به ما بپیوندید:
https://eitaa.com/aliakbarghayyoomi
▪️▪️▪️▪️▪️
🌸✨✨✨🌸
تولّدم مبارک؟؟؟
🌺✨🌺
فردا زادروز تولد من است.
اما آیا براستی تولد من، "اتفاق مبارکی" بوده است؟
آیا من برای جامعه و جهان اطراف خویش موجود مفید، مبارک و پرثمری بوده ام؟
آیا من، هر چند اندک و ناچیز توانسته ام به بهتر شدن محیط پیرامون خود از هر لحاظ کمک کنم؟
آیا من به اندازه ذرّه ای توانسته ام به پیشرفت صلح، اخلاق و انسانیت کمک کنم؟
آیا از مدت محدود عمر برای ایمان، عبادت و عرفان بهره برده ام؟
آیا وجود من هیچ بهره ای برای جامعه و مردم داشته است و یا آنکه فقط به خودخواهی و منافع فردی فکر کرده ام؟
آیا من نفع و خیر و سود به اطرافیان رسانیده ام و یا تنها خودخواهی و خودپرستی شعار و شیوه من بوده است؟
☘
واقعیت آن است دنیا با تولد برخی از ما آدم ها نه تنها جای بهتری نشده بلکه بدتر نیز شده است!!
یعنی تولد بعضی افراد نه تنها "مبارک" نبوده و بلکه حتما منفی و نامبارک نیز بوده است. (پناه بر خدا)
البته من از جلادان و خونخواران بزرگ صحبت نمی کنم که صفحات تاریخ را سیاه و خونین کرده اند بلکه از همین آدم های معمولی و اهالی کوچه و بازار حرف می زنم. امثال خودم و شما مخاطب محترم و معتقدم هر کدام از ما می توانیم موجودی "مبارک" و مفید و یا خدای نکرده منفی و "نامبارک" باشیم.
☘☘
به نظرم اینها نمونه هایی از سوالاتی اساسی است که هر یک از ما باید در زادروز تولد خویش به آنها بیندیشد.
بسیاری از اهل روزگار ما، سالگرد تولد خود و یا اطرافیان خویش را با جشن هایی بی اساس و بی فایده و سراسر غفلت و هم چشمی برگزار می کنند.
در حالی که سالروز تولد، تنها زمانی ارزشمند خواهد بود که بهانه ای برای "تفکر" باشد و نه دستاویزی برای "غفلت" و گناه.
☘☘☘
و سخن آخر آنکه از نظر تقویم و تاریخ، سالروز تولد ما آدم هم هیچ اهمیت، معنا و مبنایی ندارد. یعنی هر کدام از ما ممکن بود در روز، ماه و یا سال دیگری به دنیا می آمدیم.
بلکه تنها و تنها و تنها نکته مهم آن است که آیا براستی موجود مفید و "مبارکی" هستیم و یا منفی و "نامبارک"
☘☘☘☘
امیدوارم هر کدام از ما در اعماق وجود خویش به این سوال حیاتی و اساسی بیاندیشیم و این لطیفه نورانی و قرآنی را از زبان نبیّ خدا، حضرت عیسی ع تکرار کنیم که فرمود:
وَجَعَلَنِي مُبَارَكًا أَيْنَ مَا كُنْتُ
(سوره مریم، ۳۱)
🌸✨✨✨🌸
""فُرادا""
(دلنگاره ها و دستنوشته های علی اکبر قیومی)
♦️ لطفا از طریق لینک زیر به ما بپیوندید:
https://eitaa.com/aliakbarghayyoomi
🔹🔹🔹🔹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شما نیز در لذت و بهجت دیدار این صورت های نورانی و چهره های آسمانی همراه شوید.
رحمه الله علی الشهدا
🌸🌸🌸
مِّنَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ رِجَالࣱ صَدَقُواْ مَا عَٰهَدُواْ ٱللَّهَ عَلَيۡهِۖ فَمِنۡهُم مَّن قَضَىٰ نَحۡبَهُۥ وَمِنۡهُم مَّن يَنتَظِرُۖ وَمَا بَدَّلُواْ تَبۡدِيلࣰا (احزاب ۲۳)
🌸✨🌸
رقص آنجا کن که خود را بشکنی
پنبه را از ریشِ شهوت برکَنی
رقص و جولان بر سرِ میدان کنند
رقص اندر خونِ خود مردان کنند
چون رهند از دستِ خود دستی زنند
چون جهند از نقصِ خود رقصی کنند
مطربانْشان از درون، دف میزنند
بحرها در شورشان کف میزنند
(مثنوی، دفتر سوم، ابیات ۹۵ الی ۹۸)
📚📚📚📚📚
""فُرادا""
◀️ از طریق لینک زیر به ""فُرادا"" بپیوندید:
https://eitaa.com/aliakbarghayyoomi
🔹🔹✨🔹🔹
🌺✨✨✨🌺
🖌 علی اکبر قیومی
🌸🌸🌸
شکسته بال های بندگی
نمانده اشتیاق و شور زندگی
حیاتِ همرهِ هوس
چیست غیر مرده گی؟
🔹
گلو، گرفته از گناه
و گم شده به جنگلی، سر به سر سیاه
عمر نازنین و رفتنی تباه
راه و "رسمِ روشنی"، رها
یکسره به سوی چاه
آه از این کویر و آه
🔹🔹
کجاست "عزمِ آسمان"؟
کجاست ذوق زندگی به سبکِ صالحان
منم اسیر تور و تارِ عنکبوت
و همزمان
ندا دهد مرا، صفیرِ مرغِ لامکان
🔹🔹🔹
به هر قدم، به هر نفس
دچار صد هزار حیله و هوس
منم از آنِ آسمان
ولی چرا چنین
دچارِ این قفس؟؟؟
چرا چنین ....
☘✨✨✨☘
""فُرادا""
(دلنگاره ها و دستنوشته های علی اکبر قیومی)
◀️ لطفا از طریق لینک زیر به ما بپیوندید:
https://eitaa.com/aliakbarghayyoomi
🔹🔹🔹🔹🔹
معرفی کتاب (۱)
در این قسمت، به یاری خداوند، برحی از کتاب هایی را که به خواندن آنها مشغول هستم به مخاطبان گرامی معرفی خواهم کرد.
🌺✨✨✨🌺
خاطراتی که سیاستمداران و سردمدارانِ حاکم نگاشته اند، بخشی بزرگ و حائز اهمیت در تاریخ معاصر محسوب می شود.
این گروه از کتاب ها به طور طبیعی خالی از اغراق، کتمان و یا قهرمان سازی از نویسنده نخواهد بود و به همین دلیل باید به صورت تحلیلی و تطبیقی خوانده شود.
خوانش انتقادی و اثربخش این کتبِ خواندنی و ارزشمند که به دلیل ماهیت روان و روائی آن شیرین و جذاب است، نیازمند آشنایی اولیه و ابتدائی با شخصیت و زمانه نویسنده می باشد.
خاطرات مفصل و دو جلدی ابوالحسن ابتهاج (متولد ۸ آذر ۱۲۷۸ در رشت و متوفی ۶ اسفند ۱۳۷۷ در آمریکا) از جمله این کتاب هاست که خواندن آن برای علاقمندان به تاریخ معاصر ایران خالی از لطف و فایده نخواهد بود.
ابوالحسن ابتهاج (که عموی هوشنگ ابتهاج شاعر بزرگ معاصر است) نخستین ایرانی است که در بانکِ بریتانیایی شاهی، به معاونت می رسد و سپس به ریاست بانک ملی ایران و سازمان برنامه و بودجه کشور می رسد. او که مشهور به قدرت و استحکام بوده است عاقبت مورد بی مهری و غضب واقع شده و در همان دوران گرفتار زندان و عقوبت می شود و آخرالامر در سال ۱۳۵۶ از ایران مهاجرت می کند.
داستان های شنیدنی او را در کتاب ارزشمند فوق بخوانید.
🌺🌸✨🌸🌺
""فُرادا""
(دلنگاره ها و دستنوشته های علی اکبر قیومی)
◀️ لطفا از طریق لینک زیر به ما بپیوندید:
https://eitaa.com/aliakbarghayyoomi
🔹🔹🔹🔹🔹
🏴 🏴 🏴 🏴 🏴
.... فی سبیل الله تعالی
.... الی مولانا الحسین ع
📚 خاطرات سفر آسمانی اربعین (۱)
☘☘☘
باز قیامت شده روی زمین
شور و عزا در فلک هفتمین
خیز و ببین صولت سالار دین
باز بپا شد عَلَم اربعین
♦️♦️♦️
بعد از حدود یازده ساعت، به شلمچه رسیدیم. حوالی اذان صبح
راننده با مرام همشهری ما کرایه را نگرفت که مبلغ قابل توجهی بود. گفت انشاله باشه برای بعد بازگشت از سفر. دمش گرم. فقط برای دو رکعت نماز سفارش کرد.
مرز را با سرعت عبور کردیم. شلوغ اما روان. تقریبا از تشریفات مرزی خبری نبود جز مُهر کردن پاسپورت ها
پایانه مرزی شلمچه مثل سال های قبل پر از ماشین های کوچک و بزرگی که برای کربلا و نجف و سامرا مسافربری می کردند.
با یه اتوبوس به سمت نجف حرکت کردیم به ۲۰ هزار دینار عراقی. یعنی ۸۰۰ هزار خودمان. کاهش محسوس ارزش پول ملی عزیز ما خیلی پیداست.
اتوبوس خوبی بود. شیشه های کاملا دودی و کولر پرتوان. استراحت خوبی شد. الحمد لله
در نجف برای استراحت به موکبی که یکی از آشناهای همراه ما داشت آماده ایم تا پس از استراحت مشرف به مرقد مولا ع شویم.
همین که فکر میکنم قراره به حرم حضرت امیر ع مشرف شوم حس عجیبی دارم و اشکی که گونه هایم را رها نمی کند. الحمدلله
پیاده روی جوان های عرب حکایت عجیبی است. از بصره و نواحی دوردست. قدم به قدم. با علم های بزرگ و بعضا پا برهنه. واقعا غوغای امام حسین ع را اینجا میتوان بالعیان مشاهده کرد.
یا حسین
🌺🌺🌺🌺🌺
""فُرادا""
(دلنگاره ها و دستنوشته های علی اکبر قیومی)
◀️ لطفا از طریق لینک زیر به ما بپیوندید:
https://eitaa.com/aliakbarghayyoomi
🔹🔹🔹🔹🔹
🏴 🏴 🏴 🏴 🏴
فی سبیل الله تعالی
الی مولانا الحسین ع
♦️♦️♦️
خاطرات سفر آسمانی اربعین (۲)
☘☘
بعد از حدود نیم ساعت پیاده روی، آن هم در گرما و شلوغی به ورودی حرم منوّر علوی رسیدیم.
اوضاع امنیتی بهتر است و کمتر بازرسی و تفتیش می کنند. فقط یه مرحله و آن هم سرسری. سال های قبل تا سه مرتبه بازرسی بود و مرحله آخر خیلی خیلی جدی.
جمعیت فوق العاده زیاد و هیجانی ورود به صحن و زیارت رو سخت و حتی غیرممکن میکنه. خیلی ها از داخل شدن به صحن مطهر منصرف می شوند.
از حس و حال زیارت هم نمیشه چیزی گفت. باید به صورت شخصی و فردی تجربه بشه. حال یک شیعه در خانه پدری و در مقابل مقام علوی چگونه خواهد بود؟
خدا را شکر کردم که قطره ای از اقیانوس زیارت اربعین هستم.
نگریستن به بلندای عظمت علی ع، مانند نگاه کردن به خورشید، غیر ممکن است. و آنکه به این قلّه بنگرد، سر تعظیم فروخواهد آورد. یا علی
در حرم علوی، قیامتی برپاست مخصوصا برای رسیدن به ضریح مطهر با فریادهای حیدر حیدر
باری، با یکی از واحدهای شهری به سمت کوفه و مسجد مقدس سهله حرکت کردیم.
نام کوفه علی رغم تقدس و معنويت آن همیشه یادآور عهدشکنی عصر حضرت امیر ع و امام حسین است. برای من فضای سنگینی است.
پذیرایی در کوچه و خیابان های کوفه العلویه المقدسه کم نظیر است و خانه ها به روی مهمان ها باز است. اهالی داد می زنند "مَبیت، مَبیت" (محل خواب و استراحت)
استراحتی کردیم. در مسجد و محوطه آن هوا با سیستم های سرمایشی اندکی بهتر است و چند هزار نفر زن و مرد و خانواده، خوابیده اند.
حدود دو و نیم شب به راه زدیم. از پشت مسجد سهله به طرف کربلا حرکت کردیم. در دل شب روستایی های مسیر از جان و دل پذیرایی و تعارف می کنند.
به جز مسیر اصلی از میان نخلستان ها چندین جاده موازی است و در همه مسیرها، مسافرها شبانه روز در حرکت و مواکب فعال هستند. واقعا عظمتی است. باید دید.
فصل خرماست و نخیلات تمام نشدنی و پربار منطقه دجله، دیدنی است. خرماهای شیرین محلی را در بیشتر مواکب می توان دید.
پیاده روی در شب هم عالمی دارد. جایی نماز صبح خواندیم. از سوسيس تا نوعی شوربای محلی را به عنوان صبحانه تعارف می کنند. نباید پرخوری کرد یا زیاد برای غذا معطل شد.
تا حدود ۹ پیاده روی کردیم. ما خسته ایم و بچه ها خسته تر. فقط شبها باید حرکت کرد. اکثریت همین کار را انتخاب می کنند. موکبی برای استراحت یافتیم ...
سیل جمعیت در جلوی موکب حتی برای یک لحظه حتی در گرمای ظهر تعطیل نمی شود. مرد و زن، پیر و جوان، چون رودخانه هایی بی قراربه سوی اقیانوسِ آرامش و امنیت یعنی کربلای معلّی در حرکتند.
یا حسین
🌸🌸🌸🌸
""فُرادا""
(دلنگاره ها و دستنوشته های علی اکبر قیومی)
◀️ لطفا از طریق لینک زیر به ما بپیوندید:
https://eitaa.com/aliakbarghayyoomi
🔹🔹🔹🔹🔹
🏴 🏴 🏴 🏴 🏴
فی سبیل الله تعالی ...
... الی مولانا الحسین ع
♦️
خاطرات سفر آسمانی اربعین (۳)
♦️♦️♦️
"زینب" ای دشمن سیاهی و شب
نام زیبای توست بر هر لب
"قطره" با "رود" می شود "دریا"
اربعین، "بیعت" است با "زینب"
☘☘☘
دیشب، بلافاصله پس از نماز مغرب به جاده زدیم. در ساعات اوج شلوغی. عموما ترجیح می دهند که شبها حرکت کنند تا گرما کمتر اذیت کند. تا ساعتی قبل از اذان صبح پیاده روی شد. خستگی چندانی نداشت. به دلیل استراحت های بین راهی و اينکه به دلیل کثرت جمعیت باید آرام و همراه با موج مردم حرکت کرد.
و عجیب است حکایت پذیرایی عراقی ها. چنان غرق در کار خود هستند که اصلا به صورت مهمان نگاه نمی کنند. فقط کار و کار و کار. آن هم کار پر حجم و طاقتفرسا و شبانه روزی. آنقدر در کار خود جدی هستند که گویا مزد گرفته و موظف به کار هستند. الله اکبر. مانند برخی از مواکب ایرانی به دنبال "کار فرهنگی" نیستند!!
و کدام فرهنگ و فرهنگ سازی بالاتر از "ایثار" برای امام حسینی که هر چه داشت برای خدا "ایثار" کرد.
بازار ماساژ هم داغ است. و گروهی عراقی و ایرانی، زائران را داوطلبانه ماساژ می دهند برای رفع خستگی. صحنه های زیبایی است از ایثار و اخلاق.
باری، با گرم شدن هوا عموما به مواکب پناه می برند برای استراحت. پسرها که این روزها خیلی خواب و استراحتشان کم شده است و کم کم خسته می شوند موکبی عربی برای استراحت پیدا کرده اند.
الان بعد از ظهر (نهار) است. حدود ۲۵۰ نفر مرد اصفهانی و همدانی و شیرازی و مخصوصا آذری زبان و ... در گرمای این سالن مشغول استراحت هستند. در ایران خودمان نمیشه همچین صحنه ای دید و اینها همه کیمیای حسین ع است.
یا حسین
♦️♦️♦️♦️
""فُرادا""
(دلنگاره ها و دستنوشته های علی اکبر قیومی)
◀️ لطفا از طریق لینک زیر به ما بپیوندید:
https://eitaa.com/aliakbarghayyoomi
🔹🔹🔹🔹🔹
🏴🏴🏴🏴🏴
... فی سبیل الله تعالی
الی مولانا الحسین ع ...
♦️
خاطرات سفر آسمانی اربعین(۴)
♦️♦️♦️
شب و روز گرم است و تنها سلام مبارزه با گرما خنکای "آب" است. در هر قدم آب خنک ("مای بارِد") تعارف می شود به علاوه انواع شربت و نوشیدنی و بقول عرب ها "عصیر". کولرهای بزرگ آبی مخصوصا از انواع سلولزی، پنکه های آب پاش، مه پاش ها و هر نوع آبپاش که تصور کنید اینجا فعال است. حتی برخی با دستگاه ماشین شویی (کارواش) و شیلنگ مستقیما به صورت ها آبپاشی می کنند که در این گرما حس خوبی داره.
از نبرد آب و آتش گفتم و بیاد عاشورا.
آیا بر آتشِ عطش طفل حسین ع آبی افشاندند یا تیر بر حلقوم کودکش راندند. یا حسین
دیشب هم به پیاده روی گذشت. پاها دیگر خسته شده و بعضا تاول زده است. در پزشکی (الصیحه) پمادهای مسکن توزیع می شود و تاول ها رو درمان می کنند. اینجا با مهربانی از آدم پذیرایی و درمانگری می کنند. اما فدای پاهای مجروح اطفال حسین که در این بیابان ها با سربازانی بی رحم .... (لا اله الا الله)
خانمم (که درگیر نگهداری بچه های کوچک بود، ما رو راهی کرد اما متاسفانه همراه ما نیست) تعدادی "گل سر" و دستگیره آشپزخانه داده برای هدیه به دختر بچه ها و مواکب عراقی. برخورد عراقی ها وقتی دستگیره بهشون هدیه میدادیم خیلی جالب بود. بعضی ها روی چشم می گذاشتند. حبیبی، سیدی ....
دیگر اینکه هیچ تصویری در مواکب اربعین پرتکرارتر از حاج قاسم نیست. رحمه الله علیه. و حق هم جز این نیست. حاجی اینجا هم "فرمانده" است. مثل ایران خودمان. و باز هم رحمه الله علیه
اکثریت مطلق اهل "مَشایه" (پیاده روی) جوان و بلکه نوجوان هستند. آدم وقتی شوق و انرژی و معصومیت این بچه ها رو میبینه تحت تاثیر قرار می گیره. همین بچه های نسل z. نسل موبایل. نسل گسسته از گذشته تاریخی. و حسین ع که از افقی برتر از حسابگری های مادی و جبرانگاری، فطرت آسمانی این نسل و هر نسل را منقلب می سازد. (البته اینجا هم موبایل از دست بچه ها نمی افته. تو حرم، مسیر، موکب، ماشین ...)
دیشب تاکسی هایی مجانی دیدم از اهالی ملبورن استرالیا!!! غذایی هندی هم به اصرار اهل موکب تناول شد. برخی موکب از کشورهای دیگر هم فعال بود. کویتی ها هم مواکبی "لاکچری" دارند با معماری و پذیرایی هایی مَشتی و متفاوت.
امروز صبح وارد کربلا شدیم. بقول مداح پیرغلام و صاحب نفس محله ما (آقا سید جلیل که خدا بهشون سلامتی بده):
چه کربلاست که آدم بهوش می آید
هنوز ناله زینب به گوش می آید
درباره ورود به کربلا بعدا خواهم نوشت. انشاله
یا حسین
♦️♦️♦️♦️
""فُرادا""
(دلنگاره ها و دستنوشته های علی اکبر قیومی)
◀️ لطفا از طریق لینک زیر به ما بپیوندید:
https://eitaa.com/aliakbarghayyoomi
🔹🔹🔹🔹🔹
🏴 🏴 🏴 🏴 🏴
فی سبیل الله تعالی ...
... الی مولانا الحسین ع
♦️
خاطرات سفر آسمانی اربعین (۵)
♦️♦️
بیا رویم دلا سوی کربلای حسین
بپا کنیم در آن غمسرا عزای حسین
بیا رویم و ببینیم زینب مضطر
کجا به سینه و سر می زند برای حسین
این اشعار قدیمی زمزمه ساعات کنونی زوّار الحسین ع
اینجا کربلاست.
خیلی سعی کردم و دوست دارم از کربلا بگویم و بنویسم. اما نمی شود.
اصلا حکایت کربلا، "گفتنی" نیست بلکه "دیدنی" است و نمی توان از آن "نوشت" بلکه باید "نگاه" کرد.
آری، کربلا را باید "دید" و "درک" کرد و آیا اگر در نهادِ و نهانِ آدمی، "شمرِ درون" بر "امامِ درون" غلبه کند می توان عاشورا و کربلا را فهمید؟
و مگر نه آنکه ضمیر همه بنی بشر صحنه جنگ تمام نشدنی "سپاهِ سیاه" یزید با لشکر الهی امام است. بگذریم
در مرکز شهر بزرگ کربلا و حدودا در شعاع سه کیلومتری حرم مطهر از همه اطراف و اکناف مملو از مواکب پذیرایی (اطعام) و استراحت و خواب (مبیت) است. البته جدای از مواکب پر تعداد ورودی کربلا و منازل شخصی که با اصرار از زوار برای استراحت و حمام و غذا دعوت می کنند.
دیروز صبح به حرم مطهر، مشرّف شدیم. وسیله نقلیه عمومی برای داخل شهر موتورهای سه چرخه است که در اینجا "تُک تُک" می گویند و در نهایت خطر و عدم امنیت رانندگی می کنند. و اصولا رانندگی در اینجا به تمام معنا و در یک کلمه "شیر تو شیر" است.
سه مرحله بازرسی (تفتیش) تا منطقه بین الحرمین وجود داره و پر از انواع نیروهای امنیتی با رنگ ها و عناوین مختلف. و البته نیروهای مردمی (مدنی) و افتخاری و جوانان (الشباب) که کنترل و هدایت و نظافت و امداد زوار را در هر نقطه از منطقه مملو از جمعیت بین الحرمین بر عهده دارند.
پنکه های آبپاشِ بسیار بزرگ و مه پاش ها سراسر راه های ورودی های حرم را پوشش داده است و این باران مصنوعی منظره بی نظیری خلق کرده و البته گرما و ازدحام را قابل تحمل تر می کند.
عصر هم به منطقه اطراف حرم مطهر رفتیم. نماز مغرب را در یکی از مساجد نزدیک حرم خواندیم به نام مسجد خضر ع. تقریباً همه عراقی بودند.
جلوی مسجد موکبی از اهالی ناصریه بود و همانجا برای شام ما را نگه داشت. طی کمتر از پنج دقیقه کباب آماده بود. و اینجا در همه کوچه و خیابان ها اوضاع همین گونه است. شتر، گوساله یا گوسفند را درست وسط کوچه قربانی می کنند. گوشت کبابی و خورشتی آن را باز در همان کوچه جدا می کنند و به آشپزها می سپارند. و این، کار هر روزه آنها برای دو هفته پی در پی است.
در حرم حسینی روضه عربی مفصلی برقرار بود. سیدی تقریبا جوان و البته عرب بر منبر بود. و بعد سینه زنی مفصل و محکم عربی. من و پسرها گوشه دنجی در حرم پیدا کرده و نظاره گر بودیم. پسرها خیلی عکس و فیلم گرفتند. در همان کنج دنج حجره ای بود برای خدمه حرم. خلوت و بسیار زیبا. به ما تربت سید الشهدا هدیه دادند که هدیه ای ارزشمند محسوب می شود. آن هم در حرم حضرت ع.
سپس به حرم ابوالفضل العباس ع مشرف شدیم. تردد در بین الحرمین به علت ازدحام و تراکم مشکل است. گوشه گوشه روضه خوانی و سینه زنی برقرار است.
جوانی نوحه علی اصغر ع می خواند. آن هم جلوی حرم ابوالفضل. غوغایی از گریه بود. عباس ابن علی با آن همه رشادت نتوانست برای علی اصغر ع آبی فراهم کند. شرمنده اطفال حرم شد.
آن طرف تر بوشهری ها سینه زنی سنتی و دایره وار داشتند. مردانه و محکم می زند. صحنه های عجیبی است و توصیف ناپذیر.
و همه جوان ها مشغول عکاسی. برای پروفایل یا ارسال به دوستان یا به اشتراک گذاری در اینستا و شبکه های اجتماعی
آذری زبان ها ارادت عجیبی به حضرت ابوالفضل ع دارند که در حرم حضرت مشهود است. حتی از عرب ها پرشورتر عزاداری می کنند.
ورودی حرم هم هنگامه است از فشار و ازدحام و صلوات و حیدر حیدر گفتن و " لبیک یا عباس"
اگر توفیقی دست دهد بیشتر از حال و حس حرم های منور و مطهر خواهم نوشت. انشاله
صبح علیرضا کمی ناخوش احوال بود. الان بهتره الحمدلله. امیدوارم بتونیم عصری به جاده بزنیم.
باید برای وداع آماده شد.
یا حسین
☘☘☘
""فُرادا""
(دلنگاره ها و دستنوشته های علی اکبر قیومی)
◀️ از طریق لینک زیر به ما بپیوندید:
https://eitaa.com/aliakbarghayyoomi
🏴🏴🏴🏴🏴
فی سبیل الله تعالی ...
... الی مولانا الحسین ع
♦️
خاطرات سفر آسمانی اربعین (۶)
♦️♦️♦️
دیروز را تا عصر در موکب ماندم. برنامه زیارت صبح را بخاطر خستگی و کسالت پسرم که نوعی پرستاری از "زائر الحسین ع" بود، اجبارا لغو کردم. تا ظهر به استراحت و استحمام و گفتگو با رفقای همشهری گذشت. دوستان ما برای برپایی این موکب کار پرحجم و طاقت فرسایی انجام می دهند. تمام اقلام مصرفی از برنج و گوشت و روغن و ادویه تا خربزه و هندوانه و حتی هیزم (!) یا موکت و بالش و تنور نانوایی و ... باید از ایران وارد شود. یکی از موکب های بزرگ یک کانتینر "یخ" به عراق آورده بود!!!
دیگر اینکه در موکب ها از همه قشری پیدا می شود. کارگر، کارمند، کشاورز، استاد و معلم، روحانی، راننده و ... با همه نوع تیپ فکری و سیاسی و حتی همه مدل قیافه ظاهری. این را برای کسانی می گویم که فکر می کنند تنها یک گروه فکری، سیاسی و یا فقط مثلا بچه های مسجدی و مذهبی در پیاده روی عظیم اربعین شرکت می کنند.
با چند طلبه خوش ذوق و خیرخواه نیز "گعده" ای (مجلس بحث) برقرار شد و صحبت از مسائل فرهنگی. یکی از این رفقا، پس از نماز ظهر روضه خوانی کرد. بسیار عالی. روضه ابالفضل ع. آن هم در کربلا. حسابی گرفت و گریه شد. الحمد لله
عصر، کوله ها را جمع و جور کردیم. خداحافظی از دوستان. جور کردن مبلغی پول عراقی (دینار) که از حدود ۳۷ هزار در هفته قبل به ۴۵ هزار رسیده است. علی برکت الله
زیارت وداع مانند روضه وداع، سنگین است و اهل روضه معنی "روضه سنگین" را می فهمند. زنان اهل حرم بر پاهای مرکب پدر افتاده بودند که یا حسین، ما در این بیابان به که میسپاری و می روی؟ امام ع دختر خردسالش را فرمود: "دخترکم، دلم را آتش مزن" (لاتحرق قلبی). امام ع یکّه و تنها به میدان رفت در حالی که چشمانش به سوی خیام حرم نگران بود. (لا اله الا الله)
به فاصله چند متری از ضریح مطهر حسینی پنجره ای وجود دارد با این عنوان: "مذبح المقدس". قتلگاه ...
آه میا قتلگاه
هر طرفی این سپاه
گاه زنندم ز کین
سنگ جفا بر جبین
گاه زنند بر سرم
تیغ و نی و خنجرم ...
(رحمت خدا بر پدرم و همه ذاکرین و مادحین حسینی)
سنگ هایی مرمرین با رگه های قرمز فضای قتلگاه را متفاوت ساخته است. اینجا نیاز به روضه خوان نیست. باید "الصرخه" داشت (باذن الله) که معنی آن نیز از اسرار و رموز روضه هاست. مردی نوحه حاج محمود را داد می زد: سر تو دعوا بود ... دیر رسیدم من
یا اباعبدالله
به دلیل ازدحام جمعیت امکان اقامه نماز در حرم مقدس حسینی نبود. به بین الحرمین آمدیم برای وداع با حضرت قمر سلام الله علیه. حاجت ها را به امانت به حضرت سپردیم. الله اکبر از جذب و جذبه ابالفضل ع آن هم زمانی که گنبد حضرتش در قاب نگاه آدمی است.
گرچه خسته و مانده و مجروح، مانند لشکر شکست خورده به منزل و موطن خود برمی گردیم اما به لطف مولا سالمین، غانمین، مغفورین و فائزین خواهیم بود. انشاله
کربلا خیلی شلوغ تر از دیروز است و عجیب برکتی در این موکب ها. همه جا شربت و طعام و ... به پسرها گفتم هیچ سفره ای رنگین تر از سفره امام حسین ع نیست و منوی هیچ هتلی مانند کربلا انتخاب یا بقول امروزی ها "آپشن" ندارد. این سفره ظاهری و مادی است و خدا می داند مائده معنوی حسین ع چگونه است. رزقنا الله تعالی
انشاله فردا حکایت مراجعت به مرز را خواهم نگاشت.
یا حسین
🌺🌺
""فُرادا""
(دلنگاره ها و دستنوشته های علی اکبر قیومی)
◀️ شما میتوانید از طریق لینک زیر به ما بپیوندید:
https://eitaa.com/aliakbarghayyoomi
🔹🔹🔹🔹🔹
🏴 🏴 🏴 🏴 🏴
فی سبیل الله تعالی ...
... الی مولانا الحسین ع
♦️
خاطرات سفر آسمانی اربعین (۷)
♦️♦️
از مسجد بیرون آمدیم به سمت میدان "تربیت". میدانی در امتداد باب القبله حرم مطهر که می شد ماشین هایی به سمت مرز پیدا کرد.
از دستفروشی هایی که در طول مسیر بودند چند سوغات دم دستی گرفتیم همچون شال و چادر و روسری که سبک و قابل حمل باشه. غیر از مُهر کربلا و تسبیح تربت، همه اجناس چینی است! از تسبیح و چادر نماز تا ادکلن و اسباب بازی و حتی پرچم های مذهبی.
پسرک دستفروشی خیلی خوب فارسی صحبت کرد. گفت اهل مازندران است و این چند روز در کربلا دستفروشی می کند! واقعا هنر نزد ایرانیان است و بس.
بازگشت از سفر طبیعتا سخت است چون انرژی و انگیزه کمتر است. از مشکلات سفر اربعین هم بازگشت به مرز است. شلوغی و بی سامانی و بی قانونی، بیداد می کند آن هم در اوج خستگی زائر.
معطلی در میدان تربیت سودی نبخشید. پیاده تا "جسر الزهرا" س رفتیم و از آنجا با سه چرخه یا همان تُک تُک عراقی ها رفتیم تا "گاراژ" کربلا. بیابانی بزرگ که به هر چیز شبیه است جز ترمینال. فریادهای مهران، شلمچه، خسروی و چزابه رانندگان و شلوغی و عجله و چانه زنی مسافران، صدای بوق ماشین ها به علاوه گرد و خاکی آزار دهنده فضای عجیبی خلق کرده است.
دیگر توان و حوصله ای نمانده بود. راننده یک ماشین شخصی قرار شد با ۱۰۰ هزار دینار عراقی (حدود ۴ میلیون خودمان) ما را به مرز بیاورد. ماشین آمریکایی GMC. حالت استیشن داشت و دو نفر شیرازی هم در صندوق عقب سوار کرد با کرایه نصف. فوق العاده راحت بود. با کولرهایی که مجبور بودیم دریچه های آن را ببندیم. استراحت خوبی شد و خوابی عمیق. میبایست برای سختی عبور از مرز آماده شد.
در ماشین که با نهایت سرعت و بی قانونی حرکت می کرد، صحنه های سفر در برابر چشمان عبور می کرد. پذیرایی مواکب. خوش آمدگویی عرب ها. عظمت حرم امیرالمؤمنین ع. معنويت مسجد سهله. زیبایی های حرم سید الشهدا ع، ضریح منور و مرتفع ابالفضل العباس ع، فریادهای لبیک یا حسین در حرم، عزاداری بچه هیاتی ها در بین الحرمین، سینه زنی عراقی ها و ...
سراسر این سفر کوتاه و لحظه لحظه آن دعایی بود که به استجابت رسیده و آرزویی که محقق شده بود. در یک کلام سفر "اشک و ایثار"
فکر کردن به آن صحنه های شیرین و با شکوه و لحظه لحظه این سفر سرشار از اسرار، آرام آرام چشمان خسته و خواب آلود را خیس می کرد.
ای شهر علی ع و آستان کربلا
شما را با چشمانی اشکبار و خاطراتی با عظمت وداع می کنم و امیدوارم دیدار دوباره ما در آینده ای نزدیک محقق شود.
اذان صبح در بصره بودیم و بلافاصله به سمت مرز شلمچه حرکت کردیم. نماز را در مسجد مرزبانی عراق خواندیم. موکب بچه های حشد الشعبی در کنار مواکب مردمی برقرار بود. حضور حشد بامعنا و کاملا آشکار و موثر بود و همه جا با تصاویر شهید المهندس در کنار حاج قاسم و آیت الله سیستانی
با مهر شدن پاسپورت ها، داستان عراق تمام شد. سربازان و ماموران ایرانی با نهایت مهربانی خوش آمد می گفتند.
امیدوارم بتوانم داستان زیبای بازگشت را کامل کنم. انشاله
یا حسین
▪️▪️▪️
""فُرادا""
(دلنگاره ها و دستنوشته های علی اکبر قیومی)
◀️ از طریق لینک زیر به ما بپیوندید:
https://eitaa.com/aliakbarghayyoomi
🔹🔹🔹🔹
🏴🏴🏴🏴🏴
فی سبیل الله تعالی ...
... الی مولانا الحسین ع
♦️
خاطرات سفر آسمانی اربعین (۸)
♦️♦️♦️
بعد از تشریفات اندک و سریع مرزی وارد ایران شدیم. آفتاب در حال طلوع و بالا آمدن بود و هنوز می شد گرمای خوزستان را تحمل کرد. بازارچه بزرگ مرزی را شهرداری خرمشهر ترتیب داده بود. پر از دستفروشی های رنگارنگ. ظاهرا برای کسانی که موفق به خرید "خِرت و پِرت" در عراق نشده اند.
همه به طرف پارکینگ بزرگ مرزی در حال حرکت بودند. یا برای سوار شدن به وسیله شخصی خودشان و یا وسایل نقلیه عمومی.
سر ما بی کلاه بود. نه کاروانی بودیم و نه وسیله شخصی داشتیم. با ۱۰۰ هزار تومان هر سه نفر سوار یک موتورسیکلت شدیم. تا ابتدای پایانه. دریایی بی کران از ماشین. فقط با بهشت زهرای تهران قابل مقایسه است از جهت وسعت. مسافربرهای شخصی یا عمومی در ورودی پارکینگ برای شهرهای اطرف و احیانا شیراز و تهران و اصفهان داد و فریاد می زدند. در اثنای این هیاهو صدای یزد به گوش رسید. مثل برق گرفته ها سراغ مرد جوانی رفتیم و بلافاصله به سمت یزد حرکت کردیم. راننده جوان و خوش مشرب یزدی، رفیق راهمان شد. خسته بود و قسمتی از کوه های زاگرس را من رانندگی کردم.
ماشین هم "تیبا" بود که بلافاصله و بارها آن را را GMC شب قبل مقایسه کردیم.
▪️▪️
باری، سفر زیارت اربعین ما به "پایان" رسیده بود اما آیا به "جایی" هم رسیده است؟
و مگر نه آنکه "زیارت" مقام "لقاء" (دیدار) و "شهود" و "اتصال" است؟
و مگر نه آنکه "اتصال" و "ارتباط" باید به "تغییر" و "تحول" در اعمال و اخلاق بینجامد؟
و مگر نه آنکه "امام" ع در مقام "انسان کامل" و "خلیفه الله"، با قدرت الهی "هدایت به امر" و کیمیاگری می کند و "مسّ" وجود طالبان و قابلان را به "طلا" تبدیل میکند.
آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند
آیا بود که گوشه چشمی به ما کنند؟
و آیا از امام ع در مقام معنا و صفا (و نه مادیات و دنیا) چه خواسته ایم و از زیارت چه اندوخته و پرداخته ایم؟
یا امیرالمؤمنین
و انتَ یا ابا عبدالله:
ما بدان منزل عالی نتوانیم رسید
هم مگر لطف شما پیش نهد گامی چند ...
☘☘☘
اللهم عجل لولیک الفرج
واجعلنا من المرحومین
و لاتجعلنا من المحرومین
و اغفر لنا و لجمیع المؤمنین
و هب لی کمال الانقطاع الیک
و اجعل عاقبه امرنا خیرا
بحق محمد و عتره المعصومین
🌸🌸🌸
ثواب این زیارت به ارواح طیبه همه علاقمندان و ارادتمندان و عزاداران حسینی تقدیم می کنم و به ویژه پدرم، پدرم و پدرم ...
از دوستانی که بزرگوارانه این سلسله گفتار را همراهی کردند سپاسگزارم. طلب حلالیت دارم و با گوش جان پذیرای پیشنهادها و نقاط و نکات مورد نظرتان هستم.
یا علی
و آخر دعوانا انِ الحمد لله ربّ العالمین
▪️▪️▪️▪️▪️
""فُرادا""
(دلنگاره ها و دستنوشته های علی اکبر قیومی)
◀️ شما نیز می توانید از طریق لینک زیر به ما بپیوندید:
https://eitaa.com/aliakbarghayyoomi
🔹🔹🔹🔹🔹
🌸🌺☘🌺🌸
کلماتی گهربار از حضرات معصومین (علیهم السلام)
✨✨✨
🖌 از طریق لینک زیر به ما بپیوندید:
https://eitaa.com/aliakbarghayyoomi
🔹🔹🔹🔹🔹