🌏 در کشور پهناور و سر سبز روسیه دعاگوی دوستان هستیم🙏
┏━━━🍃🌸🍃━━━┓
🆔 @aliarjmand_jahad
┗━━━🍃🌸🍃━━━┛
🌏 در کشور پهناور و سر سبز روسیه دعاگوی دوستان هستیم🙏
┏━━━🍃🌸🍃━━━┓
🆔 @aliarjmand_jahad
┗━━━🍃🌸🍃━━━┛
31.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 مسجد کوچک و زیبا متعلق به تاجیک ها، در دهکده ای کوچک واقع در ۶۵ کیلومتری ایالت پنزای روسیه
┏━━━🍃🌸🍃━━━┓
🆔 @aliarjmand_jahad
┗━━━🍃🌸🍃━━━┛
وفای به عهد میزبان روس ما❗️
چند ماه قبل که آقای ایگور، (فعال اقتصادی آذری زبان روس و میزبان ما در این سفر)، به ایران آمده بود در رستوران ارکیده کرج به ایشان گفتیم وقتی به روسیه آمدیم انتظار داریم که غذاهای ما همه حلال باشد و ایشان قول داد، دیشب در مسیر برگشت از مزرعه ایشان به هتل شهر پنزا، ایشان در این رستوران از ما پذیرایی کرد و باز هم سنگ تمام گذاشت، اما نکته عجیب این بود که صاحب مسلمان و تاجیک رستوران به ما گفت: چند ماه پیش آقای ایگور به ما گفته بود من قرار است مهمانان مسلمان عزیزی داشته باشم و شما باید برای آنها سنگ تمام بگذارید، بعد از مدتی دوباره به اینجا آمد و گفت: در آمدن مهمانان من وقفه افتاده، می ترسم آنها نیایند و شما فکر کنید که من به شما دروغ گفته ام !
انصافا این میزان از تعهد و وفای به عهد ایشان برای من شکّه کننده بود!
✍علی ارجمند عین الدین
┏━━━🍃🌸🍃━━━┓
🆔 @aliarjmand_jahad
┗━━━🍃🌸🍃━━━┛
33.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ایالت ساراتف روسیه در مجاورت رود عظیم ولگا با اراضی کشاورزی وسیع و هموار، بهشت گمشده سرمایه گذاران بخش کشاورزی
ساراتوف واژههای تاتاری به معنای ساری تای (کوه زرد) است.
✍علی ارجمند عین الدین
┏━━━🍃🌸🍃━━━┓
🆔 @aliarjmand_jahad
┗━━━🍃🌸🍃━━━┛
نقش اساسی اکسیژن در آرامش انسان
دولت ها همواره فاکتورهایی مثل میزان فضای اختصاص یافته به ورزش و فضای سبز مردم را اندازه گیری می کنند و این جور فاکتورها را معیارهای رفاه عمومی می دانتد، ولی به نظر من برای آسایش مردم، میزان اکسیژن هوایی که در آن تنفش می کنند از همه ایناها با اهمیت تره!
در روسیه الان هوا ۱۰ درجه زیر صفره ولی انقدر حجم اکسیژن بالاست که با ۵ ساعت خواب هم نیاز به خواب تامین میشه و در طول روز هم اعصاب انسان کاملا آروم است!
┏━━━🍃🌸🍃━━━┓
🆔 @aliarjmand_jahad
┗━━━🍃🌸🍃━━━┛
بازدید از میدان سرخ و کاخ کرملین مسکو
┏━━━🍃🌸🍃━━━┓
🆔 @aliarjmand_jahad
┗━━━🍃🌸🍃━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 میدان سرخ روسیه
┏━━━🍃🌸🍃━━━┓
🆔 @aliarjmand_jahad
┗━━━🍃🌸🍃━━━┛
47.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 آشنایی مقدماتی با روسیه و زبان روسی
┏━━━🍃🌸🍃━━━┓
🆔 @aliarjmand_jahad
┗━━━🍃🌸🍃━━━┛
📜 درس های انتخاباتی از داستان طالوت و جالوت
✍علی ارجمند عین الدین
روزنامه جام جم، چهارشنبه ۱۵ آذر ۱۴۰۲
┏━━━🍃🌸🍃━━━┓
🆔 @aliarjmand_jahad
┗━━━🍃🌸🍃━━━┛
کلمه خدا در زبان روسی و ریشه های مشترک با زبان فارسی
🔹در زبان روسی هرگاه حرف Г (گ) آخر کلمه قراربگیرد در تلفظ К (ک) خوانده می شود.
📌اما در مورد کلمه خدا БОГ که بگ (Bog) نوشته می شود و باید بک (Bok) خوانده شود به صورت استثنا و به طرز عجیبی بغ (bogh) خوانده می شود.
✍ شاید خیلی ها به کلمه بغداد که نامی ایرانی است که در زمان ساسانیان به شهر بغداد به معنای خداداد داده شده است دقت نکرده باشند اما کلمه بغ (Bagh) در زبان پهلوی ساسانی و کلمه Bogh که در زبان روسی امروزه به کار می رود حاکی از اشتراکات زبانی فارسی و روسی می باشد.
🌅 عدم تبعیت در کلمه خدا در زبان روسی از قواعد آوایی این زبان شاید بیانگر اهمیت خدا و تلفظ نامش در بین روسها بوده باشد که تغییری در شکل تلفظی آن نداده اند.
#روس_نامه
👇🇮🇷🇷🇺
https://eitaa.com/rusname
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 واژه "لوازم التحریر" از کجا آمده و به چه معنی است؟!
┏━━━🍃🌸🍃━━━┓
🆔 @aliarjmand_jahad
┗━━━🍃🌸🍃━━━┛
مگر تخمه آفتابگردان چقدر روغن دارد؟!
یکی از شبهاتی که چند سالی است توسط فعالان عزیز طب در مورد روغن های آفتابگردان مطرح می شود این است که، ببینید قیمت آفتابگردان در بازار چند است و مگر از هر کیلو تخمه آفتابگردان چند درصد روغن گرفته می شود؟!
در پاسخ به این سوال باید گفت:
اولا؛ غالب آفتابگردان ها در ایران مصرف خوراکی دارد نه روغن کشی! لذا آفتابگردان های روغن کشی یا روغن های آن وارداتی هستند.
ثانیا؛ قیمت تمام شده آن برای شرکت هایی که هزاران تن تخمه آفتابگردان خرید می کنند، با شمای مصرف کننده که نهایت یک کیلو خرید می کنید بسیار متفاومت است!
ثالثا؛ در سفری که اخیرا به روسیه داشتم متوجه شدم که در آنجا از هر کیلو تخمه آفتابگردان حدود ۳۸ تا ۴۵ درصد آن تبدیل به روغن می شود و قیمت تخمه آفتابگردان بسیار ارزان است، در حدی که قیمت کنجاله آن هر تن حدود ۲۰ دلار بود یعنی کیلویی تقریبا ۱۰۰۰ تومان بود.
این کنجاله ها که برعکس کنجاله های وارداتی سویا از برزیل، تراریخته نمی باشند و در نتیجه اگر دامداران عزیز از این کنجاله ها برای وزن گیری دام استفاده کنند، هم سالم و هم ارزان تر می باشند و بنده برای ورود این محصول استراتژیک به کشور و توزیع آن بین دامداران و مرغداران تمام قد آماده می باشم.
✍ علی ارجمند عین الدین
┏━━━🍃🌸🍃━━━┓
🆔 @aliarjmand_jahad
┗━━━🍃🌸🍃━━━┛
📜 تعریف و تاریخچه علوم انسانی در غرب مسیحی
✍علی ارجمند عین الدین
🗞روزنامه جام جم، چهارشنبه ۱۴۰۲/۹/۲۹
┏━━━🍃🌸🍃━━━┓
🆔 @aliarjmand_jahad
┗━━━🍃🌸🍃━━━┛
۸۰ درصد اساتید مراکز اسلامشناسی دنیا مسلمان نیستند❗️
🔹به گزارش خبرگزاری حوزه، حجت الاسلام والمسلمین حسینی کوهساری، مسئول مرکز ارتباطات و بینالملل حوزههای علمیه ۲۳ آذر در جمع اساتید حوزههای علمیه شمال غرب کشور گفت: «حدود ۱۰۰ مرکز شیعه شناسی و اسلام شناسی در دنیا وجود دارند که ۸۰ درصد اساتید این مراکز مسلمان نیستند. بعضی از آنها یهودی، مسیحی و بهائی هستند و اساتید مسلمان هم اغلب از برادران اهل سنت هستند».
🖌این شرایط، گویای نیاز گسترده عصر حاضر به پژوهشگران و اساتید شیعه بویژه در عرصه بینالملل است.
┏━━━🍃🌸🍃━━━┓
🆔 @aliarjmand_jahad
┗━━━🍃🌸🍃━━━┛
ایرانیان به نمرود لقب فریدون دادند!👳♂
نمرود بن کنعان بن کوش بن سام بن نوح، نبیره حضرت نوح و پادشاه بابِل در دوران حضرت ابراهیم(ع) بوده است؛ برخی او را نوه حام فرزند دیگر نوح دانستهاند.
وی پسر عموی آزر، عموی ابراهیم بود. ایرانیان به او لقب #فریدون دادند.
در برخی منابع از وی با لقب فرعون ابراهیم یاد شده است؛ نام نمرود در کنار بُخْتُ النَّصر به عنوان تنها پادشاهان مشرک که در سراسر زمین فرمانروایی کردهاند آمده است.
او همان کسی بود که حضرت ابراهیم را با منجنیق به آتش انداخت.
زمانی که نمرود معجزه سرد شدن آتش از سوی خدای یکتا را دید، ابراهیم را آزاد کرد و تصمیم گرفت چهار هزار گاو برای خدا قربانی کند.
حضرت ابراهیم قربانی او را بدون ایمان به خدای یکتا و دست برداشتن از ادعای خدایی غیرقابل پذیرش دانست؛ نمرود نیز بدون آنکه یکتاپرستی را قبول کند قربانی کرد!
#فریدون
✍علی ارجمند عین الدین
┏━━━🍃🌸🍃━━━┓
🆔 @aliarjmand_jahad
┗━━━🍃🌸🍃━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 پستی و بلندی های زندگی را دست کم نگیریم...
امام علی علیه السلام: الدَّهرَ يَومانِ: يَومٌ لَكَ ويَومٌ عَلَيكَ، فإِذا كانَ لَكَ فَلا تَبطَر، وإذا كانَ عَلَيكَ فَاصبِر.
┏━━━🍃🌸🍃━━━┓
🆔 @aliarjmand_jahad
┗━━━🍃🌸🍃━━━┛
با تشکر از همکاران گلم در سازمان جهاد کشاورزی استان البرز🌹
#صرفا_جهت_اطلاع😉
┏━━━🍃🌸🍃━━━┓
🆔 @aliarjmand_jahad
┗━━━🍃🌸🍃━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💻 دانشنامه شیعه افتتاح شد
🔺منبع تحقیق، دقیق و گسترده
بکارگیری هوش مصنوعی در وب سایت « ویکی تُراث» و «شیعه دیتا» برای ارائه اطلاعات درست و مطمئن درباره معرفی اسلام و مکتب اهل بیت توسط مجمع جهانی اهل بیت علیهم السلام.
┏━━━🍃🌸🍃━━━┓
🆔 @aliarjmand_jahad
┗━━━🍃🌸🍃━━━┛
🍦سال ۱۳۹۸ در مصاحبه با خبرگزاری فارس و تسنیم، در مورد احتمال استفاده از اسید چرب خوک در صنایع غذایی بویژه بستنی ها هشدار داده شد، با وجود انتشار بسیار بالای این مصاحبه، این موضوع از طرف هیچ کدام از شرکت های تولید بستنی و مدیران وزارت بهداشت و جهاد کشاورزی، تکذیب نشد جالب است که بعد از چهار سال با پیگیری یک بانوی متعهد، این سوال به وزیر محترم جهاد کشاورزی ارجاع شده است!
┏━━━🍃🌸🍃━━━┓
🆔 @aliarjmand_jahad
┗━━━🍃🌸🍃━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ذبح مکانیکی مرغ در کشتارگاه های ترکیه
ایرادات وارده بر ذبح میکانیکی:
۱. عدم استناد ذبح به ذابح (مهمترین اشکال فقهی).
۲. عدم تحقق تسمیه ( بسم الله گفتن) بر هر یک از طیور.
۳. آهن نبودن جنس تیغه دوار.
۴. مشخص نبودن رو به قبله بودن محل ذبح.
آیا به صرف قاعده حجت بودن سوق مسلمین می توان از این ایرادات فقهی ذبح مکانیکی مرغ های ترکیه ای گذشت؟!
✍ علی ارجمند عین الدین
┏━━━🍃🌸🍃━━━┓
🆔 @aliarjmand_jahad
┗━━━🍃🌸🍃━━━┛
🌴 با تشکر از وزیر محترم جهاد کشاورزی و نماینده محترم ولی فقیه در وزارت جهاد کشاورزی و همه عزیزانی که در برپايی موکب کربلای معلی مساعدت فرمودند ❗️
#لبیک_یا_حسین
┏━━━🍃🌸🍃━━━┓
🆔 @aliarjmand_jahad
┗━━━🍃🌸🍃━━━┛
#مرور_مجدد
درس های انتخاباتی از داستان طالوت و جالوت
یکی از داستانهای درس آموز قرآن، قصه نبرد طالوت و جالوت است که در هفت آیه از سوره مبارکه بقره به آن پرداخته شده است.
خلاصه داستان
پس از این که در یکی از جنگ ها بنی اسرائیل مغلوب دشمن شد و در نتیجه آن ها از خانه و کاشانه شان بیرون رانده شده و فرزندان آنها به اسیری رفت، خداوند پیامبری به نام اشموئیل را برای هدایت آن قوم فرستاد، آنها که از ذلت و در به دری حاصل از شکست، خسته شده بودند، گِرد آن پیامبر جمع شده و از او خواستند که زندگی آنها را سر و سامان دهد و بویژه این که برای آنها فرماندهی تعیین کند تا آنها تحت فرمان او با دشمنان بجنگند!
آن پیامبر که از سستی و ضعف اراده بنی اسرائیل آگاه بود به مردم گفت: آیا شما به راستی این آمادگی را دارید که اگر من کسی را به فرماندهی برگزینم تحت فرمان او مردانه بجنگید؟!
آنها به پیامبر خود گفتند: چگونه تن به جنگ ندهیم، در حالی که به ما ظلم شده و از خانه و کاشانه خود رانده شده ایم؟
حضرت اشموئیل، جوانی به نام طالوت را که از قضا چوپان فقیری بود و هیچ شهرت و معروفیتی نداشت، ولی در عوض فرد بسیار لایق و کاردانی بوده و از لحاظ جسمی و کاردانی نیز بر دیگران برتری داشت را برای آنها برگزید.
آنها علی رغم قولی که به پیامبر داده بودند، ولی در وقت عمل بسیاری از آنها به بهانه های واهی از جنگ سر باز زدند و گفتند: طالوت قدرت مالی ندارد و ما از او برای فرماندهی شایسته تریم! پیامبرشان در پاسخ به آنها گفت: خدا او را برای این کار برگزیده است و او را از لحاظ جسمانی و علم و دانش فزونی داده است و یک نشانه برای شایستگی او این است که به زودی تابوت عهد یا همان صندوق مقدسی را که یادگارهای موسی و هارون را دارد و مایه آرامش شماست به شما باز می گرداند.
این تابوت مقدس را دشمنان بنی اسرائیل از آن ها گرفته بودند، همانگونه که پیامبر وعده داده بود، طالوت صندوق عهد را با آنها برگرداند و آنها به فرماندهی او گردن نهادند.
طالوت به جمع آوری نیرو پرداخت و آن ها را سازماندهی کرد و برای جنگ با دشمنان آماده ساخت، سپس با سپاه خود به سوی دشمن حرکت کرد، در بین راه، سپاهیان تشنه شدند، طالوت با آنها گفت: به زودی به نهر آبی خواهیم رسید ولی شما حق ندارید بیش از یک مشت از آن آب بخورید!
او بدین گونه میخواست فرمانبرداری و استقامت و قدرت اراده لشگر را آزمایش کند، وقتی آنها به نهر آبی رسیدند بجز اندکی، همگی از آن آب سیر نوشیدند، بدینگونه ضعف اراده خود را به نمایش گذاشتند، طالوت آن اکثریتی را که از فرمان او سرپیچی کرده بودند را رها کرد و با گروه اندکی به راه خود ادامه داد، وقتی آنها با سپاه بزرگ دشمن روبرو شدند، بعضی از آن ها به طالوت گفتند: ما قدرت رویارویی با این سپاه عظیم را نداریم، ولی بعضی از آنها گفتند: با همین تعداد اندک با آنها می جنگیم، در آن جنگ فرمانده سپاه دشمن را شخصی به نام جالوت بر عهده داشت، او میان دو لشکر آمد و باصدای بلند مبارز طلبید، نوجوانی به نام داود که بعدها به پیامبری رسید، در لشکر طالوت بود، او جالوت را هدف قرار داد و با قلاب سنگ، سنگی به طرف جالوت پرتاب کرد، سنگ به پیشانی جالوت خورد و او در جا کشت شد، با کشته شدن او وحشت فراوانی میان سپاهیان دشمن به وجود آمد و در نهایت آن لشکر بزرگ شکست خورده و بنی اسرائیل پیروز میدان جنگ شد.
نکات اخلاقی سیاسی این قصه قرآنی:
۱. بر اساس سیره عملی و توصیه انبیاء الهی، در زمان انتخابات باید به دنبال اصلح باشیم نه صالح مقبول! اگر چه آن اصلح چوپان ناشناسی باشد.
۲. کسانی که شکم های خود را از آنچه از آن نهی شده پرکنند از خط مقاومت و جهاد خارج می شوند، چه آن چیز نهی شده آب رودخانه ای باشد، یا شام و ناهار تبلیغاتی شبه ناک، یا ارتزاق از پست هایی که لیاقت آنرا ندارند، لذا قرآن می فرماید پس انسان باید به خوراک خود نیک بنگرد سوره (عبس / ۲۴ )
۳. اگر فرد یا گروهی به خدا تکیه کنند و صبر و تقوا داشته باشند به مدد الهی بر دشمنان پیروز می شوند اگرچه تعداد آنها کم و نفرات دشمن بسیار باشد.
۴. افراد اصلحی که برگزیده می شوند برای همراه کردن ملت با طرح های کلان خود، باید شایستگی و توانمندی خود را عرصه یا عرصه هایی اثبات کرده باشند.
۵. بر اساس سنت الهی حق ماندنیست و باطل رفتنی، بنابراین بر اساس این سنت الهی، نظام های اهریمنی نابود خواهند شد و در نتیجه ایالات متحده آمریکا، همچون کشتی تایتانیک غرق و رژیم کودک کش صهیونیستی نابود خواهد شد. ان شاء الله
✍ علی ارجمند عین الدین
┏━━━🍃🌸🍃━━━┓
🆔 @aliarjmand_jahad
┗━━━🍃🌸🍃━━━┛
📜 اگر خدا بخواهد!
#واقعی
جوانی در یکی از محله های قدیمی تبریز مغازه ای دوچرخه سازی داشت، صبح بسم الله را می گفت و کرکره مغازه را بالا می داد، شب هم دستهایش را می شست و کارکرد روز را می شمرد و الهی شکر می گفت و به خانه بر می گشت، دو بچه قد و نیم قد داشت و همسری فهمیده، بساز و خانه دار، هر دو از زندگی راضی بودند و با کم و زیادش می ساختند، صبحِ یکی از روزهای پائیزی طبق معمول به سمت مغازه راهی شد، جلوی مغازه که رسید پیر مردی را دید که زانوهایش را گرفته و غرق در فکر است، قیافه اش به گداها و بی خانمان ها نمی خورد، نزدیک که رسید سلام کرد پیر مرد نگاه سردی کرد و زیر لب جواب سلامش را دارد!
پرسید پدر جان چرا اینجا نشسته ای؟! پیر مرد آهی کشید و گفت: امان از بی کسی امان از تنهایی!
جوان کرکره را بالا داد، بخاری نفتی مغازه را روشن کرد و او را کنار بخاری نشاند، چای تازه دمی آماده کرد و به دست پیر مرد داد، گفت پدر جان از کجای آمدی به کجا می روی!؟
پیر مرد گفت: اهل تبریزم یک روز چشم بازکردم و دیدم همه چیزم را از دست داده ام بی کس و کار شده ام!
جوان گفت: نگران نباش پدر جان خدا بزرگ است، من هم پسر شما، شما هم پدر نداشته من! از خدا پنهان نیست از شما چه پنهان که من هم با یتمی بزرگ شدم ولی الان خدا را شکر هم کار دارم هم زن و بچه و هم یک سقف بالای سرمان، البته این مغازه اجاره ای است ولی خب خدا را شکر فعلا روزی ما از اینجا در میاد،
جوان همین طور سرگرم کار و حرف زدن با پیر مرد بود که صدای اذان ظهر در محله پیچید!
جوان گفت پدر جان وقت نماز و ناهار است، خانه ما همین نزدیکی هاست با هم به خانه ما برویم هم نماز بخوانیم هم ناهار بخوریم هم یک کم استراحت کن
به خانه رسیدند جوان در را باز کرد و بلند گفت: حاج خانم یاالله مهمان داریم! وارد خانه شدند فاطمه خانم چادر به سر و با لبخند به استقبال آنها آمد، با دیدن پیر مرد کمی تعجب کرد چون تا حالا او را ندیده بود بعد از این که جوان آن پیر مرد را به اتاق برد به سمت همسرش در آشپزخانه رفت، همسرش با تعجب پرسید، علی آقا این بابا کیه؟
او خلاصه آنچه امروز اتفاق افتاده بود را برای همسرش تعریف کرد و بعد هم رفت وضو گرفت و نماز خواند و سفره را در اتاق پهن کرد و به گرمی از پیر مرد پذیرایی کرد
چند روز به همین منوال گذشت صبح با هم به مغازه می رفتند با هم بر می گشتند، نه تنها از محبت صاحبخانه و خانواده او به پیر مرد کم نمی شد بلکه هر روز محبت آنها به او بیشتر می شد بچه ها او را خان بابا، علی و همسرش آقا جان صدا می کردند!
حدود دو هفته ای گذشت، یک شب علی به آقا جان گفت اگر شما اذیت می شید دیگه مغازه نیاید، فاطمه خانم هم مثل دختر شما و بچه ها هم نوه شما هستند، پیر مرد که در فکر عمیقی فرو رفته بود گفت: علی آقا پسرم فردا شما سرکار نرو!
علی با تعجب گفت! سر کار نرم؟! چرا چیزی شده اتفاقی افتاده؟ گفت: بله باید با هم جایی برویم!
علی با تعجب گفت کجا؟! پیر مرد گفت: به زدوی خودت می فهمی!
با هم حرکت کردند و کمی بعد از بازار تبریز سر در آوردند!
علی مبهوت مانده بود که پیر مرد دارد چیکار می کند!
بالاخره پیر مرد راهی یک دفتر قدیمی ثبت اسناد رسمی شد!!!
آقای سردفتر تا پیر مرد را دید از جایش بلند شد و تند تند به سمتش رفت و با خوشحالی گفت حاج آقا چی شده امروز به من افتخار دادی؟! دستور می دادی خودم خدمت می رسیدم!
علی آقا که شاهد این صحنه بود متعجب به پیر مرد نگاه کرد!
پیر مرد نفسی تازه کرد و گفت آمدن من به اینجا حکایتی دارد، بعد از فوت همسرم کم کم پای بچه ها از خانه من بریده شد تاجایی که حتی دیگر تماس هم نمی گرفتند، یک روز صبح رفته بودم بیرون، خسته و دلشکسته جلوی مغازه این جوان نشسته بودم او آمد به گرمی مرا تحویل گرفت و بعد هم به خانه خودش برد از گرمی رفتار این خانواده جان تازه ای گرفتم! اول فکر می کردم نهایت تا چند روز دیگر اینها از دست من خسته شده و عذر مرا خواهند خواست ولی دیدم بدون این که شناختی از من داشته باشند هر روز محبتشان نسبت به من بیشتر و بیشتر شد، امروز این جوان را آورده ام تا تمام مغازه های بازار و کلیه دارایی های خود را با رضایت قلبی به نام این جوان بزنی! بچه های من خودشان به اندازه کافی دارند و لیاقت بیشتر از آن را هم ندارند...
جوان که از شنیدن آن حرفها شوکه شده بود، اشک شوق می ریخت، او هرگز تصور چنین پاداشی را نداشت، بعد از چند روز آن جوان و خانوده اش به خانه جدیدشان نقل مکان کردند و ...
✍ علی ارجمند عین الدین
┏━━━🍃🌸🍃━━━┓
🆔 @aliarjmand_jahad
┗━━━🍃🌸🍃━━━┛