✨بسم‌الله الرحمن الرحیم 💠ماجرای نامه شیخ نظرعلی طالقانى به خدا 📜حکایت؛شیخ نظرعلی طالقانی صاحب کتاب کاشف الاسرار و از علمای ربانی بود که در اوایل طلبگی در تهران در مدرسه مروى سکنى داشت. مدتی امر معیشت بر وى سخت می‌گذشت و کارش به جائى رسیده بود که پوست خربزه خشک می‌کرد و می‌کوبید و می‌خورد. 🔹شبى فکر کرد که عریضه‌ای به شاه بنویسد و حال خود را بیان کند، از طرفى فکر کرد که وسیله‌ای ندارد که عریضه را به شاه برساند. دوباره به این فکر افتاد که عریضه به حضرت امیرالمؤمنین علیه‌السلام بنویسد ولى دید آن‌هم باید کسى را پیدا کند و به‌وسیله او به نجف اشرف بفرستد و زحمت دارد و طول مى‌کشد، بالاخره فکرش به اینجا رسید که عریضه را مستقیم به خود خدا بنویسد و چیزی از توکل کردن به خدا بالاتر نیست. 🔸پس عریضه‌ای نوشت و خواسته‌های خود را در آن بیان کرد، خانه عالى، همسر خوب و زیبا و یک قطعه ملک که درآمد آن به‌قدر کافى باشد و همه لوازم زندگى دنیا را خواسته بود. 🔹در آخر نامه امضا و آدرس مدرسه مروى حجره چندمى را نوشت و در پاکت گذاشت و روى پاکت نوشت: حق سبحانه و تعالى. 🔸صبح زود نامه را به مسجد شاه برد ولاى دیوارى گذاشت و رفت. اتفاقاً همان روز ناصرالدین‌شاه به‌قصد شکار بیرون رفت و در وسط بیابان‌گرد بادى سخت از سمت تهران رو به‌جانب شاه آمد و پاکتى را بر روى زانوى شاه انداخت، شاه فهمید که در این سرّى هست 🔹فوراً سر پاکت را باز کرد و دید عریضه‌ای است که به خدا نوشته‌اند، شاه برخاست و دستور مراجعت داد و در بین راه به مأمورین دستور داد به این نام و نشانى، آن شیخ را پیداکرده و نزد شاه بیاورند. ادامه...👇

ادامه...👆 💠شاه به منزل امین‌الدوله وارد شد و دستور داد ارکان دولت همه حاضر شدند و کاغذ را به همه نشان داد. از آن‌طرف مأمورین شیخ را پیداکرده و با احترام به نزد شاه آوردند. 🔹شاه از نام و نشان وى پرسید و جواب را مطابق آدرس ‍ پاکت شنید و چون شیخ را کاملاً شناخت که نویسنده عریضه است و خواسته‌های او را فهمید و از حقیقت حال او مطلع شد، رو به حاضرین کرده و گفت: خواسته‌های شیخ را تهیه نمایید. 🔸امین‌الدوله یک باغچه و سر طویله و اسب داد و اعضاء دولت هرکدام چیزى دادند و یک قطعه ملک براى معاش او تهیه کردند و بالاخره دختر یکى از رجال دولتى که درنهایت حسن و جمال بود به وى تزویج کردند و چیزى نگذشت که صاحب زن و بچه و مال و خدم و حشم و جلال گردید که همه این‌ها ثمره توکل او به خداوند متعال بود. ✨آن خداوندی که گفت ادعو مرا ✨وی مسلم می‌دهد حاجت تو را 📚منبع:اقتباس و ویراست از کتاب داستان‌های از فقرایی که عالم شدند 🪞#آیه_ها_آینه_ها؛ یكى از مظاهر ايمان و مكارم اخلاق، توكل بر خدا و اعتماد به پروردگار متعال است، به‌طوری‌که انسان قطع و یقین داشته باشد كه سود و زيان به دست مردم نيست و بايد از آن‌ها ناامید باشد و تمام امیدش به قادر متعال باشد. 💠خداوند متعال در قرآن می‌فرماید: 💎وَمَن يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ (طلاق/3) ✨هر کس بر خدا اعتماد کند، خداوند برای او بس است @alihabibi114 I کانال‌علی‌حبیبی

آغاز ماجراجویی😍😍😍 ✨فالله خیر حافظا و هو أرحم الراحمین✨ #سرزمین_ستاره_ها #فصل_سوم

✨قرآن مانند بارانی است که به زندگی طراوت می بخشد #انگیزشی @alihabibi114 I کانال‌علی‌حبیبی

#پاسارگاد #کوروش_کبیر #ذوالقرنین

🖼#گزارش_تصویری #پاسارگاد #ذوالقرنین #کوروش_کبیر @alihabibi114 | کانال‌علی‌حبیبی

🎒 مدرسه حفظ 📖 💠 حفظ سوره جمعه 4⃣ قسمت چهارم؛آیات ۶ الی ۷ 🔹#مدرسه_حفظ 🔹#سوره_جمعه @alihabibi114 | کانال‌علی‌حبیبی

🚦ایستگاه تدبّر 💌 سوره جمعه،آیات ۶ الی ۷ 💠قُلْ يا أَيُّهَا الَّذِينَ هادُوا إِنْ زَعَمْتُمْ أَنَّكُمْ أَوْلِياءُ لِلَّهِ مِنْ دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ ﴿۶﴾ وَ لا يَتَمَنَّوْنَهُ أَبَداً بِما قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ ﴿۷﴾ ✨«قُلْ يا أَيُّهَا الَّذِينَ هادُوا» خداوند، شيوه بحث و استدلال با اديان ديگر و محاجّه با مخالفان را به پيامبر و امّت او آموزش مى‌دهد. ✨«مِنْ دُونِ النَّاسِ» انحصارطلبى در امور معنوى و دينى، ممنوع است. ✨«وَ لا يَتَمَنَّوْنَهُ أَبَداً بِما قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ» ريشه فرار از مرگ، اعمال خود انسان‌هاست. 📔تفسیر نور حجت الاسلام قرائتی #ایستگاه_تدبر #سوره_جمعه @alihabibi114 I کانال‌علی‌حبیبی