چشم تو را اگرچه خمار آفریدهاند
آمیزهای ز شور و شرار آفریدهاند
از سرخی لبان تو ای خون آتشین
نار آفریده اند، انار آفریدهاند
یک قطره بوی زلف ترت را چکاندهاند
در عطردانِ ذوق و بهار آفریدهاند
زندانی است روی تو در بندِ موی تو
ماهی اسیر، در شب تار آفریدهاند
مانند تو که پاکترینی فقط یکی،
مانند ما هزار هزار آفریدهاند
دستم نمیرسد به تو ای باغ دور دست
از بس حصار پشتِ حصار آفریدهاند
این است نسبت تو و این روزگار یأس
آیینهای میان غبار آفریدهاند
#سعید_بیابانکی
@alikhanabadi