کنار «حافظ» و «سعدی»، «بهار» در قفسه کنار حضرتِ «بیدل»، «غبار» در قفسه همیشه در بغلِ شاهنامه، «فردوسی» است و رفته رستم دستان شکار در قفسه نشسته شاعر اشعار عاشقانۀ محض کنار «رابعه» و «شهریار» در قفسه فراسپید و غزل، شعر حجم و آوانگارد چقدر هم همه تحت فشار در قفسه نشسته‌اند نویسندگان خوب جهان کنار هم همه گیج و خمار در قفسه چه کار می‌کند آنجا «عبید زاکانی» میان جمع سیاست‌مدار در قفسه گذاشتی «نخ قرمز به جای لب‌هایش» که دانه کرده دلت را انار! در قفسه؟ اگر کتاب شوی باربار چاپ شوی تو نیز خاک خوری بی‌شمار در قفسه درست محبس الکاترازواری نیست؟ کجاست جای تو بعد از فرار؟ در قفسه به انتظار تو اینجا نشسته شاعرها که باز سر بزنی گه‌گدار در قفسه که گاه شعر بخوانند محض دلتنگی زنند چنگ به گیسوی یار در قفسه و یا قدم بزنی با مسافران زمان شبیه‌شان بشوی ماندگار در قفسه لباس خاکیِ آنها تو را فرا خوانده که هی نوشته کنی یادگار در قفسه خیال کن سفر عشق میروی، حافظ نشسته روی به رو در قطار در قفسه خیال خانۀ سعدی رها نخواهد کرد  سری بزن به گلستان دوبار در قفسه کتاب، خانۀ متروکۀ پر از گنج است نشسته چشم به دروازه یار در قفسه سیدحکیم بینش @alikhanabadi

عشق آدم رو کور و کر میکنه @alikhanabadi

🔴 آیا ما هنر را می‌فهمیم یا تحت تأثیر شهرتیم؟! این تصویر شخصی است که در ایستگاه مترو در واشنگتن ایستاده و ویولن می‌زند. او برای یک #آزمایش_اجتماعی توسط دوربین‌های امنیتی زیر نظر گرفته شده بود.  این مرد حدود ۴۵ دقیقه مشهورترین موسیقی‌ها را نواخت و در این مدت بیش از ۱۰۰۰ نفر از آنجا عبور کردند و به سمت مترو رفتند. فقط ۷ نفر ایستادند، چند لحظه گوش دادند و رفتند و برخی از آنها به خاطر نوازندگی‌اش به وی پول دادند، در نهایت او فقط ۳۲ دلار در مدت ۴۵ دقیقه جمع کرد! شگفتی این بود که این نوازنده جاشوا بل یکی از بزرگ‌ترین نوازندگان جهان بود و ویولنی که با آن می‌نواحت قیمتی معادل ۳.۵ میلیون دلار داشت! (شانس آورد ویلونش رو ندزدیدند 😁) چند روز قبل از این ماجرا، جاشوا بل کنسرتی در بوستون داشت و قیمت هر بلیط ۱۰۰ دلار بود. همه بلیط‌ها به طور کامل فروخته شدند!! این یک آزمایش اجتماعی مهم بود و از آن می‌توان نتایج مختلفی گرفت. یکی اینکه آیا ما تحت تأثیر شهرتیم یا هنر افراد؟! و دیگری اینکه هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد! جاشوا استعداد خود را در مکانی نامناسب ارائه کرد و مردم استعدادی را که مجانی به آنها داده شد بود، درک نکردند. @alikhanabadi

وقتی بقیه روی درخت بودن ایرانی ها چیکار میکردن؟ @alikhanabadi

تلفیق شعر و موسیقی به سبک ایرانی @alikhanabadi

دلیل اینکه نقشه ایران شبیه گربه س @alikhanabadi

راه بی پایان @alikhanabadi

شما بهش چی میگین؟ @alikhanabadi

🌳زندگی در حال ازخودت بیرون بیا یک ذرّه قیل و قال کن در وجودت ریشه های خشم را پامال کن زندگی آجیل شور و تلخ و شیرین درهم است با خوشی یا نا خوشی از هر دو استقبال کن چشمـه از عشق خدا هرلحظه قل قل می کند کوزه ی دل را ببر از عشق مالامال کن لحظه ای با دسته هـای چلچله همراه شو از تنت بیرون بــزن یــا دستها را بال کن چشم وهم چشمی و هی بالا نشینی تا کــجا حرص فردا را رها کن زندگی در حال کن این همه دنبال خوشبختی تــه فنجان نـگرد قهوه ی خوشبختی یَت را در خودت دنبال کن با نداریها بساز و لذت از دنیا ببر زندگی کن ٬ زندگی کن ٬ زندگی کن ٬ حال کن #فرامرزاکبری @alikhanabadi

تا ارباب نظرشون چی باشه @alikhanabadi

مثل همیشه موقعی که اینا میان بوهای عجیبی میپیچه توی کشور @alikhanabadi

🔶️ سگ‌ و ناسزا سگی پای صحرا نشینی گزید طرف گفت لعنت به تو ای یزید سگ این را شنید و سخن ساز کرد از این فحش نالیدن آغاز کرد که مردک چرا حرف بیجا زدی؟ چه تهمت ندانسته بر ما زدی که ما خاک اولاد پیغمبریم کجا بی‌گنه را به صحرا دَریم؟ کجا ما به طفلان ستم کرده‌ایم؟ سر، از سمت صحرا کی آورده‌ایم؟ دگر این شِکر را که خوردی مخور که سگ برتر آمد از او، پُرفُسور تو از آن طرف بی‌خبر آمدی لگد بر دم نازک من زدی گزیدم تو را چون‌که دردم گرفت ز دردم گرفتم تورا گاز، سفت که شاید تو این پا و آن پا کنی گره از دم نازکم وا کنی من از درد دُم کمتر آزرده‌ام که بدتر از آن ، فحشِ بد خورده‌ام برو تا از این حرف بی‌جای تو نَکَندم به دندان، ز جا، پای تو که خواندی مرا جاهلانه، یزید ز گازم شدی خسته؟ هل من مزید ؟ ✍️ امین محسنی وازیمالی پ ن : يَوْمَ نَقُولُ لِجَهَنَّمَ هَلِ امْتَلَأْتِ وَتَقُولُ هَلْ مِنْ مَزِيدٍ ﴿۳۰﴾ آن روز كه [ما] به دوزخ مى‏ گوييم آيا پر شدى و مى‏ گويد آيا باز هم هست (۳۰) @alikhanabadi