💢#بدسلیقگی در دوگانهسازی ولایتیها ـ عدالتیها💢
🔹از عجایب این چندوقته جبهه فکری انقلاب اسلامی، دمیدن در دوگانه ولایت و عدالت است. این دوگانه سازی که در آستانه شهادت مولی الموحدین علی بن ابیطالب علیه السلام دوباره در آن دمیده شد، در خوشبینانهترین حالت، بدترین نوع بدسلیقگی است.
🔹دست کشیدن از شعار عدالت، توسط جریان جریان حزب اللهی و انقلابی به همان قدر خطرناک است که برافراشتن شعار عدالت، بدون ولایت.
بنده نیز مانند بسیاری از دوستان، معتقدم که برخی جریانهای مدعی عدالتطلبی، دارای ضعف بنیان فکری و برخی معدود دیگر نیز دارای انحراف فکریاند، ولی این مسئله به هیچوجه توجیه کنندهی دمیدن در دوگانه ولایت و عدالت و تشدید صفبندی ولایتیها و عدالتیها نیست.
◀️ این دو معنا از یکدیگر در اندیشه ناب دینی #تفکیکناپذیرند.
🔹مرحوم استادِ شهید #مرتضی_مطهری، پذیرش همعرض بودن این دو شعار را برای حرکت انبیاء، #شرک_لایُغفَر برمیشمارد. ایشان #در_جامعه_بودن را شرط بروز استعدادهای معنوی و ارزشهای اخلاقی انسان میداند و معتقد است که #عدالت اجتماعی، مساوق تکوّن جامعه است و جامعه با برخورداری از حداقل عدالت اجتماعی موجودیت مییابد و ارتقاء عدالت اجتماعی در آن، به معنای جامعهتر شدنِ آن جامعه است که بستر بروز استعدادهای معنوی و ارزشهای اخلاقی بیشتری را فراهم می کند. (ر.ک مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (فلسفه تاريخ(1 - 4))، ج15،، ص742 تا 748)
🔹مرحوم استاد #سیدمنیرالدین_حسینی، عدالت را تناسبات ولایت می دانست و معتقد بود که #عدالت، مهمترین وصف ساختارها و نظامات اجتماعی الهی است، همانطور که #ظلم و محرومیت و به استضعاف کشیدن، وصف لاینفک ساختارهای اجتماعی استکباری و از شئون اجتنابناپذیر ولایت اولیای باطل در جامعه است. ایشان عدالت را در سه سطح توسعه، کلان و خرد مورد بررسی قرار میداد:👇
➖ عدالت در سطح توسعه؛ به معنای تکامل نیازمندیهای اجتماعی،
➖عدالت در سطح کلان؛ به معنای توازن توانمندیهای اجتماعی
➖و عدالت در سطح خرد، به معنای حداکثر بهرهوری نظامات اجتماعی است.
در ادامه ایشان
➖ حاصل عدالت در سطح توسعه را #صیانت_جامعه_اسلامی و کاهش آسیبپذیری آن در برابر خطرات جریان کفار و مشرکین،
➖ حاصل عدالت در سطح کلان را #تکامل_انضباط و #تعیّن_تقوای_اجتماعی
➖ و حاصل عدالت در سطح خرد را #تکامل_قسط و #اعتماد_اجتماعی میدانست. (ر.ک دوره پژوهشی استراتژی امنیت ملی، 1376، جلسه7)
🔹این جداییناپذیری میان عدالت و مفاهیم بنیادینی مانند توحید و ولایت، تقریرهای دیگری نیز در لسان بزرگانی از فارابی و خواجه نصیرالدین گرفته تا شیخ فضل الله و میرزای نائینی و مرحوم علامه طباطبایی و حضرت امام ره و حضرت آقا دامت برکاته دارد که به هیچ وجه با تشدید دوگانه #ولایتیها و #عدالتیها سازگار نیست.
🔹علاوه براین،
سیره عملی مقام معظم رهبری را هم اگر در مواجهه با شعار اصولگرایی توسط یک جریان و شعار اصلاح طلبی توسط جریان دیگر و جعل اصطلاح «اصولگراییِ اصطلاحطلبانه» رصد کنیم، گواه بر غلط بودن پذیرش این دوگانه سازیهاست.
🔹همچنین نمونه بارز بیان حضرت آقا در مواجهه با این دوگانهسازیها، فرمایشات ایشان در تاریخ ۱۳۹۰/۱۱/۱۴ به جریان #بیداری_اسلامی در خصوص مواجهه با اصطلاحات دوگانه ای است که در برابر این جریان منطقهای قرار میگیرد: 👇
"کلمات را #دوباره و #بهدقت تعریف کنید.
«دموکرات بودن» اگر به معنای مردمی بودن و انتخابات آزاد در چارچوب اصول انقلابهاست، همه دموکرات باشید؛ و اگر به معنای افتادن به دام لیبرال دموکراسی درجهی دوم و تقلیدی باشد، هیچ یک دموکرات نباشید.
«سلفیگری» اگر به معنای اصولگرائی در کتاب و سنت و وفاداری به ارزشهای اصیل و مبارزه با خرافات و انحرافات و احیاء شریعت و نفی غربزدگی باشد، همگی سلفی باشید؛ و اگر به معنای تعصب و تحجر و خشونت میان ادیان یا مذاهب اسلامی ترجمه شود، با نوگرائی و سماحت و عقلانیت - که ارکان تفکر و تمدن اسلامیاند - سازگار نخواهد بود و خود باعث ترویج سکولاریزم و بیدینی خواهد شد.
#ولایت_و_عدالت
#تمدن_نوین_اسلامی
#عقلانیت_انقلاب_اسلامی
#توسعه_تفاهم_اجتماعی
#هماندیشیها
❇️تاریخ نگارش:1399/2/29
https://eitaa.com/joinchat/3967942701C3d57d3b16b
https://www.instagram.com/ali.mohammadi89/
عقلنوشتههای انقلابی
💢نکاتی درباره کلیپ منتشر شده
از جناب فاضل ارجمند محسن قنبریان
درباره نسبت عدالت و ولایت💢
در خصوص فرمایش دوست عزیزم جناب آقای قنبریان چند نکته به ذهنم میرسد که تقدیم میکنم:👇
🔹اول اینکه ما نیازمند ورودهای تئوریک اینچنینی در مقوله «عدالتطلبی» هستیم و از اینکه دیدم ایشان به عنوان یک فاضل خوشفکر حوزوی، در جمع جمعی از عدالتخواهان ارائه بحث میکند، بسیار خرسند شدم.
🔹دوم اینکه تا موضع نزاع و موقف دیگران به درستی فهم و تقریر نشده و یا لااقل مخاطب در این موارد اطمینان برایش حاصل نشده، لازم است از تجهیلها خودداری شود. تقریر دیدگاه منبری مذکور در این کلیپ بسیار ناقص بود. البته ممکن است جناب آقای قنبریان عزیز در جلسات قبلی و یا بعدی، به این موضوع پرداخته باشند که بنده اطلاعی ندارم.
🔹سوم اینکه گاهی ما مسئله رابطه عدالت و ولایت را در #لایه_ثبوتی و در #مقیاس_شخصِ_والی بررسی می کنیم. این طرح پرسش از رابطه «عادل بودن والی» و «ولایت داشتنِ وی»، اگرچه بحثی مهم و البته دارای سابقهای از صدر اسلام تا کنون است، ولی مسئله امروز جریانهای عدالتخواهی و طرح بحث پناهیان و مهدیان و اشتری و نصیری و دخانچی و .... اینجا نیست، هرچند ممکن است کسی صورت مسئله امروز را به نحوی تقریر و تنفیح کند که به مبحث فوق نیز مرتبط شود، ولی اولاً و بالذات مسئله امروز ما این مسئله نیست که کسی گمان کند که با صرف طرح و حل این مسئله، پاسخی برای چالش فکری امروز ما فراهم آورده است.
🔹چهارم اینکه آنچه امروز مسئله است،این است که #تبعیت_از_ولایت_اجتماعی چه نسبتی با #مطالبه_عدالت_اجتماعی دارد؟ کدام یک مقدم بر دیگری است؟ آیا ما باید مطالبه گری عدالت را ولو در زیرمجموعههای تحت مدیریت ولایت فقیه هم تعمیم دهیم و مستقل از اشارات و تصریحات ایشان بر روی اقامه عدالت و نفی مظالم و مفاسد پا فشاری کنیم و یا اینکه باید منتظر اشارتهای رهبری نظام بود که چه مصادیق و از همه مهمتر، چه اولویتهایی برای بیعدالتی معرفی میکند؟ چرا که مسائل اجتماعی به صورت شبکهای و در هم تنیدهاند و این اندماج و اندراج نیازمند دیدبانی از منظر سرپرستی و حرکت کلی جامعه است و اگر بخواهد هر مطالبهگری از زوایه دید و ذهنیت خود مطالبه عدالت کند، به علت عدم برخورداری از نگاه جامع و راهبردی، احتمال خطای در مصادیق و اولویتهای وی افزایش مییابد و چه بسا وی را رو در روی امام جامعه قرار دهد.
🔹پنجم اینکه جناب قنبریان عزیز در اواخر کلیپ فوق، تا حدی وارد طرح بحث اصلی شدند و پاسخ خود را در قالب دوگانه #افعال_عادلانه و #وضعیت_عادلانه ارائه دادند و فرمودند که افعال عادلانه، وابسته به شرایط و نسبی است و یک فعل که در وضعیت عادی ممکن است عادلانه تلقی شود، در شرایط خاص و با در تزاحم قرار گرفتن با سایر مؤلفههای اجتماعی مانند امنیت ممکن است پیگیری آن به تعویق بیفتد (مانند عدم پیگیری فوری قصاص قاتلان عثمان توسط امیرالمؤمنین علیه السلام)، ولی افعالی که قوام وضعیت عادلانه به آنهاست و با ترک آنها، ریشه مظالم و مفاسد تقویت میشود و به تعبیر ایشان، وضعیت عادلانه منتقی میشود، در هیچ شرایطی تعطیل بردار نیست (مانند عدم تایید حکومت معاویه در شام حتی برای چند روز). هرچند در کلیپ فوق بالاخره مشخص نشد که ایشان در مطالبه عدالت، تبعیت از ولایت را اصل می داند و یا اینکه معتقد است که جریان عدالت خواه نمیتواند دست روی دست بگذارد و برای هر حرکتی در جامعه چشمش به دهان امام جامعه باشد، بلکه در برخی موارد این جلوداری، فضای را برای اقدامات بعدی امام جامعه باز میکند.
🔹 ششم اینکه بنده معتقدم طرح بحث اولیه ایشان یعنی بررسی رابطه ولایت و عدالت در شخص والی، برای اظهار نظر در مسئله اصلی امروز یعنی رابطه تبعیت از ولیّ اجتماعی و مطالبه گری عدالت کفایت نمی کند. درست است که باید بحث از مباحث هستیشناسانه (ثبوتی) آغاز کرد و بعد به مباحث معرفتشناسانه (اثباتی) پرداخت، ولی مسئلهی هستیشناسانهای که بتواند پایگاه حل مسئله امروز وضعیت عدالتطلبی ما قرار گیرد، بررسی رابطه عدالت و ولایت در شخص والی نیست، بلکه بیان«رابطه ثبوتیِ #ولایت_اجتماعی با #عدالت_اجتماعی، در فرآیند تکامل و ارتقای جامعه دینی است». تبیین دقیق این نسبت، میتواند پایگاه مناسبی برای حل چالش عدالت خواهی امروز ما یعنی رابطه تبعیت از ولایت فقیه و مطالبهگری عدالت قرار گیرد.
🔹در یادداشتی تحت عنوان #بدسلیقگی در دوگانهسازی ولایتیها ـ عدالتیها به صورت فشرده به دیدگاه استاد شهید مرتضی مطهری و استاد مرحوم حسینی الهاشمی اشاره کردم.
#ولایت_و_عدالت
#تمدن_نوین_اسلامی
#عقلانیت_انقلاب_اسلامی
#توسعه_تفاهم_اجتماعی
#هماندیشیها
❇️تاریخ نگارش:1399/3/4
https://eitaa.com/joinchat/3967942701C3d57d3b16b
https://www.instagram.com/ali.mohammadi89/