من از اشتباهاتم درسهای زیادی گرفتم، پس تصمیم گرفتم اشتباهات بیشتری بکنم تا بیشتر درس بگیرم.
جمعه هفته قبل عجیب بود
از چهارشنبه ش وقت داشتیم 8 تا درس سنگین تاریخ و بخونیم و هیچ کدوم از من و بچه ها نخونده بودیم
عصر جمعه باهم شروع کردیم و با این حال توی گروهمون هعی اعتراض میکردیم به وضعیت که یک دفعه 6 عصر اعلام کردن که فردا تعطیله یعنی شنبه،تاحالا توی عمرمون انقدر خوشحال نشده بودیم و معجزه ی خدارو با تمام وجود درک کردیم،حالا حالت دژاوو رخ داده و بازم چهارشنبه پنجشنبه وقت داشتیم تاریخ بخونیم ولی نخوندیم تا الان و با این فرق که فردا هم تعطیل نیست🗿💔
خواستم چشم تو را شعر کنم، فهمیدم ؛
چشم تو نسخه ی کامل شده ی قلب من است : ))
هعی خیره میشم به صفحه چتمون
هعی میخوام بهت پیام بدم بگم که چقدر این روزا داره سخت میگذره و چقدر حالم بده ولی تو دیگه نیستی:)💔
به یادِ او¹¹¹¹
داوود کیم هم مزدوج شد ولی تهران تعطیل نشد🗿💔
ارتباط دوجمله م 10 از 10