#شهیدمحمودکاوه
⭕️
شهید محمود کاوه در ۲۲سالگی فرمانده تیپ ۱۵۵ ویژه شهدا شد
و به جهت شجاعت و قابلیت تا جایگاه فرمانده لشکر ارتقاء پیدا کرد و سال ۶۵ در سن ۲۵ سالگی در منطقه عملیاتی حاج عمران به شهادت رسید
✔️ ایشان نقش ویژه ای در تشکیل لشکر ویژه شهدا داشتند و همچنین نقش بارزی در حل قائله کردستان و تار و مار کردن ضدانقلاب و منافقین داخلی داشت
🌷🌷🌷
@alireza_jilan
👆🏻شهید کاوه در کنار شهید صیاد شیرازی
➖➖➖➖➖
☆۱۳۴۰ متولد مشهد
☆در مشهد با روحانیونی همچون آیت الله سیدعلی خامنهای و شهید سید عبدالکریم هاشمینژاد ارتباط داشت
و در کارهای انقلابی و پخش اعلامیه و...شرکت داشت.
صدای خوبی داشت و قرآن را با صوت قرائت میکرد. اولین جایزه خود که یک کتاب بود را به همین خاطر از آیت الله خامنه ای گرفت.
مدتی بعد با مشورت آیت اله العظمی سیدعلی خامنه ای به این نتیجه رسید که وارد حوزه شود و چنین کرد
او در کلاسهای درسی علمای انقلابی مشهد به خصوص کلاسهای آیت الله خامنهای که در آن زمان با عنوان حاج سیدعلی آقا شناخته میشد شرکت میکرد.
🔱🔱🔱🔱
سخنان مقام معظم رهبری در وصف شهید کاوه
❇
《یک لشکر را یک جوان بیست و چهار ـ پنج ساله اداره می کند، در حالی که در هیچ جای دنیا، افسری به این جوانی پیدا نمیشود که یک لشکر را اداره کند. چند صد نفر یا چند هزار تا انسان را این رهبری میکند، در کجا؟ نه در مسافرت به سوی فلان زیارتگاه یا فلان ییلاق، در میدان جنگ، زیر آتش، در مقابله با تانک های دشمن با وجود آن همه مانع یک جوان بیست و چند ساله، چند هزار آدم را شما میبینید دارد هدایت میکند؛ با سازماندهی می برد جلو، خط را می شکند، دشمن را تار و مار می کنند، اسیر هم میگیرند، منطقه هم اشغال می کنند و مستقر میشوند. پس نظامیگری هم در معجزه گری انقلاب و سازندگی انقلاب وجود دارد، نه تنها معنویت؛ اما بالاتر از نظامیگری این معنویت و تقوای جوانان است که آن را هم دارند
#محمود زمان انقلاب شاگرد ما بود؛ اما حالا #استاد_ما_شد》
🌾
@alireza_jilan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تصاویری واقعی از شهید کاوه
🌹🌹
@alireza_jilan
فرازی از وصیت نامه شهید محمود کاوه
✴️
دشمن باید بداند و این تجربه را کسب کرده باشد که هر توطئهای را که علیه انقلاب طرحریزی کند،امت بیدار و آگاه با پیروی از رهبر عزیز،آن را خنثی خواهد کرد. آینده جنگ هم کاملاً روشن است که پیروزی نصیب رزمندگان اسلام خواهد شد و هیچگاه، ما نخواهیم گذاشت که خون شهیدانمان هدر رود.
اگر امروز به انقلاب ما خدشه وارد شود، بدانید که به مسلمانان جهان خدشه وارد شده است، به آنها آسیب رسیده است و اگر به انقلاب ما رونق داده شد، آنها پیروز شدهاند.
➖➖➖➖➖➖
@alireza_jilan
#مجروحیتها
اصابت گلوله به ناحیه شکم اسفند ماه ۱۳۶۱ پاکسازی روستای محمد شاه از توابع مهاباد
اصابت گلوله به ناحیه شانه چپ مرداد ماه ۱۳۶۳ پاکسازی منطقه عمومی دارلک از توابع مهاباد
اصابت ترکش به ناحیه دست راست وسر بهمن ماه ۱۳۶۳ منطقه عملیاتی بدر
اصابت ترکش به صورت اسفند ماه ۱۳۶۴ منطقه عملیاتی والفجر
اصابت ۱۲ ترکش نارنجک به ناحیه سر اردیبهشت ۱۳۶۵ منطقه عمومی حاج عمران عراق
#شهادت شهریور۶۵
❇️❇️❇️
@alireza_jilan
کاوه یکی از جوانترین فرماندهانی است که هدایت جنگ ایران و عراق را به عهده گرفتند. روزی که جنگ آغاز شد او یک جوان ۱۹ ساله بود اما ۳ سال بعد فرماندهی تیپ ویژه شهدا را بر عهده گرفت. تیپی که از کلیدیترین یگانهای سپاه بود. موفقیتها و انجام عملیات خارقالعاده توسط این تیپ با فرماندهی کاوه باعث شد که به لشکر ویژه ارتقاء یابد.
او یک چریک به تمام معنا بود.
آزادسازی سد بوکان و جاده ٤٧ کیلومتری آن، آزادسازی جاده صائیندژ به تکاب، آزادسازی محور استراتژیک پیرانشهر به سردشت که به عنوان مرکزیت و نقطه ثقل عناصر منافقین به شمار میآمد و منجر به انهدام مرکز رادیوئی آنها و فتح ارتفاعات مهم مرزی منطقه «آلواتان» و آزادسازی زندان «دولهتو» و کشته شدن بیش از ٧٥٠ نفر از این عناصر شد،از جمله نبردهای تهاجمیای بود که توسط محمود کاوه و همرزمانش در تیپ ویژه شهدا طرحریزی و به اجرا گذاشته شد. تعداد عملیاتی که به وسیله کاوه علیه متخاصمین در کردستان فرماندهی شد آن قدر زیاد است که ذکر نام تمامی آنها مختصراً میسر نیست.
کاوه در ۱۰ شهریور ۱۳۶۵ در منطقه عمومی حاج عمران بر روی قله ۲۵۱۹ حاجعمران بر اثر اصابت ترکش خمپاره و درسن ۲۵ سالگی به شهادت رسید
💐
@alireza_jilan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☑️به یاد ذوالفقار
☑️تصاویر محل شهادت شهید علیرضا جیلان
#بوکمال
📲واحد رسانه فاطر
✴️✳️✳️✴️
@alireza_jilan
من و ضریح مطهر حضرت رقیه خاتون سلام الله علیها
خودم تنها
جای شما خالی
🔮
@alireza_jilan
باران که می بارد
یاد تو را هم می آورد...
آن فرو ریخته گلهای پریشان در باد
کز می جام شهادت همه مدهوشانند
نامشان زمزمه ی نیمه شب مستان باد
تا نگویند که از یاد فراموشانند
🌧
@alireza_jilan
🖋بشکند قلمی که ننویسد بر مقلدان خمینی چه گذشت...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺افول #آمریکا در آخر الزمان👆
@alireza_jilan 👈
♨️ بر سر مزار شهیدم
🔆
من مهر تو را در جان و دل دارم
ابر و باد و مه و خورشید نتواند،
عشق تو را زِ من بگیرد
اصلا من وقتی تو را می بینم، آتش و زمهریر نمی بینم
☄❄️
اگر پوسیده گردد استخوانم
نباشد مهرت از جانم فراموش
♥️
@alireza_jilan
🔶گلزار شهدای قم
✍امام صــادق علیه السلام:
همه ی ما اهـل بیت ڪشتی نجاتیم
اما ڪشتی جـدمحســین وسیعتر
و در عبور از امواج سهمگین دریاها
سریعــتر است.
📚بحار ج ۲۶ ص ۳۲۲
┄┅═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧═┅┄
🆔
@alireza_jilan
✍️ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ (صل الله علیه و آله و سلم) :
✅ﻗﻠﺐﻫﺎ ﺳﻪ ﮔﻮﻧﻪ ﺍﻧﺪ:
1⃣ﻗﻠﺒﻰ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺑﻪ ﺩﻧﻴﺎ،
2⃣ﻗﻠﺒﻰ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺑﻪ ﻋُﻘﺒﺎ
3⃣ﻭ ﻗﻠﺒﻰ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺑﻪ ﻣﻮﻟﺎ(خدا)
💥ﻗﻠﺐ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺑﻪ ﺩﻧﻴﺎ ﺳﺨﺘﻰ ﻭ ﺑﻠﺎﺳﺖ. ﻗﻠﺐ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺑﻪ ﻋُﻘﺒﺎ ﺭﺍ ﺩﺭﺟﺎﺕ ﻭﺍﻟﺎﺳﺖ؛ و قلبی كه دلبسته به مولاست هم دنیا دارد، هم آخرت را دارد و هم خدا را دارد.
📚 موﺍﻋﻆﺍﻟﻌﺪﺩیه/ص۱۴۶
🌼
@alireza_jilan
4_5827956259130704336.mp3
10.7M
🌺خاطره گویی شیخ امین
همرزم شهید جيلان
در مراسم شب وداع با شهید
🌺حسینیه ثارالله(ع) بروجن
♡♡♡♡♡♡♡♡
کانال شهید جیلان
@alireza_jilan🌸
🌿
🌐
♡♡♡♡♡♡♡♡
همه روزی زمینگیر میشوند.
همهی نوع ِبشر زمینگیر شدن را تجربه میکنند. اما جنس زمینگیر شدنشان با هم فرق میکند.
یکی را اندوه دنیا زمینگیر میکند و یکی را اندوه آخرت. یکی را وصل و یکی را فراق.
هرکسی به اندازهی ترسها و آرزوهایش زمینگیر است اما نمیداند
و نهایتاً همه را مرگ زمینگیر میکند.
🔅
یکی را زمین میگیرد و یکی زمین را می گیرد و گاهی حتی زمان را
اینجا که می بینید حسینیه ای است که زمین را به آسمان وصل میکند
باب رحمتی برای شکافتن حجابهای خاک و
پرواز از زمین و زمان تا جاودانگی شهیدانه
و
آشیانه ی وصلی برای میزبانی اولیاء
... بِضِیَاءِ نَظَرِهَا إِلَیْکَ حَتَّى تَخْرِقَ أَبْصَارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ فَتَصِلَ إِلَى مَعْدِنِ الْعَظَمَهِ وَ تَصِیرَ أَرْوَاحُنَا مُعَلَّقَهً بِعِزِّ قُدْسِکَ
✈️
@alireza_jilan
📸تصویر داخل مزار شهیدعلیرضاجیلان
#حدیث_روز
🌳
امام هشتم حضرت رضا علیه السلام فرمودند:
عقل شخص مسلمان تمام نيست، مگر اين كه ده خصلت را دارا باشد:
1ـ از او اميد خير باشد
2ـ مردم از بدى او در امان باشند
3ـ خير اندك ديگرى را بسيار شمارد
4ـ خير بسيار خود را اندك شمارد
5ـ هر چه حاجت از او خواهند دلتنگ نشود
6ـ در عمر خود از دانش طلبى خسته نشود
7ـ فقر در راه خدايش از توانگرى محبوبتر باشد
8ـ خوارى در راه خدايش از عزّت با دشمنش محبوبتر باشد
9ـ گمنامى را از پرنامى خواهانتر باشد
سپس فرمود: دهمین و چيست دهمین؟ به او گفته شد: چيست؟
فرمود: احدى را ننگرد جز اين كه بگويد او از من بهتر و پرهيزكارتر است.
🔖متن حدیث:
لا يَتِمُّ عَقْلُ امْرِء مُسْلِم حَتّى تَكُونَ فيهِ عَشْرُ خِصال: أَلْخَيْرُ مِنْهُ مَأمُولٌ. وَ الشَّرُّ مِنْهُ مَأْمُونٌ. يَسْتَكْثِرُ قَليلَ الْخَيْرِ مِنْ غَيْرِهِ، وَ يَسْتَقِلُّ كَثيرَ الْخَيْرِ مِنْ نَفْسِهِ. لا يَسْأَمُ مِنْ طَلَبِ الْحَوائِجِ إِلَيْهِ، وَ لا يَمَلُّ مِنْ طَلَبِ الْعِلْمِ طُولَ دَهْرِهِ. أَلْفَقْرُ فِى اللّهِ أَحَبُّ إِلَيْهِ مِنَ الْغِنى. وَ الذُّلُّ فىِ اللّهِ أَحَبُّ إِلَيْهِ مِنَ الْعِزِّ فى عَدُوِّهِ. وَ الْخُمُولُ أَشْهى إِلَيْهِ مِنَ الشُّهْرَةِ.
ثُمَّ قالَ عليه السلام: أَلْعاشِرَةُ وَ مَا الْعاشِرَةُ؟ قيلَ لَهُ: ما هِىَ؟ قالَ عليه السلام: لا يَرى أَحَدًا إِلاّ قالَ: هُوَ خَيْرٌ مِنّى وَ أَتْقى».
📚«تحف العقول، صفحه 443»
💍
@alireza_jilan
ماجرای شنیدنی جناب #هالو ...
🔖
آقاي حاج آقا جمال الدين (ره ) فرمودند: من براي نماز ظهر و عصر به مسجد شيخ لطف اللّه ، كه در ميدان شاه اصفهان واقع است ، مي آمدم
روزي نـزديـك مـسجد، جنازه اي را ديدم كه مي برند و چند نفر ازحمالها و كشيكچي ها همراه او هـسـتـنـد.
حاجي تاجري ، از بزرگان تجار هم كه ازآشنايان من است پشت سر آن جنازه بود و به شدت گريه مي كرد و اشك مي ريخت
من بسيار تعجب كردم چون اگر اين ميت از بستگان بسيار نـزديـك حـاجـي تـاجـر اسـت كه اين طور براي او گريه مي كند، پس چرا به اين شكل مختصر و اهـانـت آمـيـز او راتـشـيـيع مي كنند و اگر با او ارتباطي ندارد، پس چرا اين طور براي او گريه مي كند؟ تا آن كه نزديك من رسيد، پيش آمد و گفت : آقا به تشييع جنازه اولياء حق نمي آييد؟ باشنيدن اين كـلام ، از رفتن به مسجد و نماز جماعت منصرف شدم و به همراه آن جنازه تا سر چشمه پاقلعه در اصـفـهـان رفـتم .
(اين محل سابقا غسالخانه مهم شهر بود) وقتي به آن جا رسيديم ، از دوري راه و پـيـاده روي خـسـتـه شده بودم .
در آن حال ناراحت بودم كه چه دليلي داشت كه نماز اول وقت و جـمـاعـت را تـرك كـردم و تـحـمـل ايـن خستگي رانمودم آن هم به خاطر حرف حاجي .
با حال افـسـردگـي در ايـن فـكر بودم كه حاجي پيش من آمد و گفت : شما نپرسيديد كه اين جنازه از كيست ؟ گفتم : بگو
گفت : ميدانيد امسال من به حج مشرف شدم .
در مسافرتم چون نزديك كربلا رسيدم ،آن بسته اي را كـه هـمـه پـول و مـخارج سفر با باقي اثاثيه و لوازم من در آن بود، دزد برد ودر كربلا هم هيچ آشـنـايی نـداشـتـم كـه از او پول قرض كنم .
تصور آن كه اين همه دارايي را داشته ام و تا اين جا رسيده ام ، ولي از حج محروم شده باشم ، بي اندازه مرا غمگين وافسرده كرده بود.
در فـكـر بودم كه چه كنم
تا آن كه شب را به مسجد كوفه رفتم
در بين راه كه تنها و از غم و غصه سـرم را پـايـيـن انداخته بودم ، ديدم سواري با كمال هيبت و اوصافي كه در وجودمبارك حضرت صاحب الامر (ع ) توصيف شده ، در برابرم پيدا شده و فرمودند: چرااين طور افسرده حالي ؟ عرض كردم : مسافرم و خستگي راه سفر دارم
فرمودند: اگر علتي غير از اين دارد، بگو؟ با اصرار ايشان شرح حالم را عرض كردم
در اين حال صدا زدند: هالو
ديدم ناگهان شخصي به لباس كشيكچي ها و با لباس نمدي پيدا شد.
(در اصفهان دربازار، نزديك حجره مـا يك كشيكچي به نام هالو بود) در آن لحظه كه آن شخص حاضر شد، خوب نگاه كردم ، ديـدم همان هالوي اصفهان است
به او فرمودند:
اثاثيه اي را كه دزد برده به او برسان و او را به مكه ببر و خود ناپديد شدند.
آن شخص به من گفت : در ساعت معيني از شب و جاي معيني بيا تا اثاثيه ات را به توبرسانم
وقـتي آن جا حاضر شدم ، او هم تشريف آورد و بسته پول و اثاثيه ام را به دستم داد وفرمود: درست نگاه كن و قفل آن را باز كن و ببين تمام است ؟ ديدم چيزي از آنها كم نشده است
فرمود: برو اثاثيه خود را به كسي بسپار و فلان وقت و فلان جا حاضر باش تا تو را به مكه برسانم
من سر موعد حاضر شدم
او هم حاضر شد.
فرمود: پشت سر من بيا.
به همراه او رفتم .
مقدار كمي از مسافت كه طي شد، ديدم در مكه هستم .
فرمود: بعد از اعمال حج در فلان مكان حاضر شو تا تو را برگردانم و به رفقاي خودبگو با شخصي از راه نزديكتري آمده ام ، تا متوجه نشوند.
ضمنا آن شخص در مسير رفتن و برگشتن بعضي صحبتها را با من به طور ملايمت مي زدند، ولي هـر وقـت مـي خـواستم بپرسم شما هالوي اصفهان ما نيستيد، هيبت اومانع از پرسيدن اين سؤال ميشد.
بعد از اعمال حج ، در مكان معين حاضر شدم و مرا، به همان صورت به كربلابرگرداند.
در آن موقع فرمود: حق محبت من بر گردن تو ثابت شد؟ گفتم : بلي .
فرمود: تقاضايي از تو دارم كه موقعي از تو خواستم انجام بدهي و رفت .
تـا آن كـه بـه اصفهان آمدم و براي رفت و آمد مردم نشستم
روز اول ديدم همان هالو وارد شد
خواستم براي او برخيزم و به خاطر مقامي كه از او ديده ام او را احترام كنم اشاره فرمود كه مطلب را اظهار نكنم ، و رفت در قهوه خانه پيش خادمها نشست و درآن جا مانند همان كشيكچي ها قليان كشيد و چاي خورد
بعد از آن وقتي خواست برود نزد من آمد و آهسته فرمود: آن مطلب كه گفتم ايـن اسـت : در فلان روز دو ساعت به ظهر مانده ، من از دنيا مي روم و هشت تومان پول با كفنم در صندوق منزل من هست
به آن جا بيا و مرا با آنها دفن كن
در اين جا حاجي تاجر فرمود: آن روزي كه جناب هالو فرموده بود، امروز است كه رفتم و او از دنيا رفته بود و كشيكچي ها جمع شده بودند.
در صندوق او، همان طوركه خودش فرمود، هشت تومان پول با كفن او بود.
آنها را برداشتم و الان براي دفن اوآمده ايم
بعد آن حاجي گفت : آقا! با اين اوصاف ، آيا چنين كسي از اولياءاللّه نيست و فوت اوگريه و تاسف ندارد
📒عبقری الحسان
✴
https://telegram.me/alireza_jilan
✴️
@alireza_jilan
متن رو خوشگل نکردم فقط هر کس روزیشه بخونه
بهانه ای برای ذکر مولا
از ته دل
از سویدای سلولهای وجودت
فریاد بر آور
#یاعلی