فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰داستان درخواست شخص مسیحی از حضرت امام حسن عسکری عليه السلام
در بیان آیت الله محمدجواد فاضل لنکرانی
8.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹 توصیه امام حسن عسکری علیه السلام به احمد بن اسحاق قمی
🆔https://eitaa.com/reyhanatonabiesfahan
کانون فرهنگی ذاکرین ریحانة النبی(س)
سرود ولادت با سعادت حضرت امام حسن عسکری علیه السلام در شب میلاد آنبزرگوار مسجد حضرت آیت الله امامی
🌺🌸🌺🌸🌺🌸کرامت ویژه حضرت معصومه سلام الله علیها به خطیب نامدار وشهیر مرحوم شیخ غلامرضا واعظ طبسی🌺🌸🌺🌸🌺🌸
گفته اند که شیخ غلامرضا طبسی در سفر تبلیغی به یـزد راه را گـم کرد و در آستانه مرگ قرار گرفت، اما با توسل به حضرت معصومه عـلیها السـلام بـه طور معجزه آسایی نـجات یـافت و در پی آن از بـیانی شیوا و رسا برخوردار شد.
حضرت آیة الله العظمی سید شهاب الدین مرعشی نجفی قـدس سـره در این باره داستان عجیبی را نقل فرموده است:
«مرحوم شیخ غلامرضا طبسی... در کمال عـسرت و بـی بضاعتی در قـم زندگی می کردند؛ به گونه ای که اگر از حال ایشان غفلت می شد، شب را گرسنه به روز مـی آورد. او هـیچ صوت و صدایی نداشت و حتی جرئت نمی کرد برای پیرزنهای قم منبر رفته، روضه ای بـخواند.
گـاهی از روی نـاچاری به بعضی از دهات اطراف قم رفته و برای پیرزنهای از همه محروم روضه می خواند و چند قرانی تـحصیل کـرده، به قم معاودت می کرد.
تا سالی نزدیک محرم [که مرسوم طلاب حـوزه عـلمیه اسـت] به قصد تبلیغ به اراک می رود، ولی در آنجا کسی از او دعوت نمی کند. یکی از عالمان اراک دلش به حـال او سـوخته، مـقداری پول به او می دهد و او را برای تبلیغ به دیار اصفهان راهنمایی می کند.
مرحوم طبسی راهـی اصـفهان شد، ولی باز هم کسی از او دعوت نکرد. وی به ناچار رهسپار یزد می شود. هنوز چند فرسخی از اصـفهان نـگذشته بود که در نزدیک محلی به نام «نو گنبد» راه را گم کرده، به بـیراهه مـی رود. در آن کویر بی آب و علف بخاطر پیاده روی زیـاد در زیـر آفـتاب سوزان، و تشنگی طاقت فرسا، از راه رفتن بازمانده، به روی زمـین مـی افتد و تسلیم مرگ می شود.
در همان حال، متوجه حضرت فاطمه معصومه علیها السلام شده و بـا چـشمی گریان و دلی بریان به آن حضرت تـوسل کـرده، این گـونه خـطاب مـی کند:
ای دختر موسی بن جعفر و ای کریمه اهـل بـیت! خوب می دانی که چندین سال است که با کمال عسرت و فقر و بـیچارگی در جـوار تو زندگی می کنم و هیچ گله و شـکایتی نکرده ام و حال می گویم: آخـر ایـن چه رسم میهمانداری و همسایه نوازی اسـت کـه تو داری!
و قریب به این کلمات مطالبی را بر زبان جاری ساخته و گریه شدیدی بـه حـال خود کرده، ناگاه صدایی را مـی شنود کـه بـه او خطاب می کند: بـرخیز و آب بـخور! وقتی از جا بلند مـی شود، بـا کمال تعجب مشاهده می کند که نهر آبی در آن کویر جاری است. وی به آن نهر آب نزدیک مـی شود و مـقداری از آن آب خوشگوار می نوشد و دست و صورت خویش را مـی شوید و رمـقی پیدا کـرده، بـه راه خـویش ادامه می دهد.
در آن بیابان زمـزمه کردن با خود را شروع می کند. ناگهان متوجه می شود که صدایش تغییر کرده و گویا اصلاً عـوض شـده است. وقتی صدا را به آواز خواندن بـلند مـی کند، مـی بیند کـه ایـن صدای اول و حنجره و آواز او نـیست. مـتوجه می شود که مورد عنایت مخصوص بی بی دنیا و آخرت حضرت معصومه علیها السلام واقع شده است.
وقـتی بـه یـزد رسید و در آنجا منبر رفت، همگان را تحت تـأثیر مـنابرش قـرار داد و آوازه مـنابر پرشـور و مـهیج و سحرآمیز او، به گوش مردم سایر نقاط ایران رسید.»[۱]
"[۱] آثار الحجة، مـحمد شـریف رازی، ج 2، ص 136 (با دخل و تصرف اندک)."
آیتى از خداست معصومه
لطف بی انتهاست معصومه
جلوهاى از جمال قرآن را
چهرهاى حق نماست معصومه
عطر باغ محمدى دارد
زاده مصطفى است معصومه
پرتوى از تلألوء زهرا
گوهرى پربهاست معصومه
ماه عفت نقاب آل كسا
دختر مرتضى است معصومه
اخترى در مدار شمس شموس
یعنى اخت الرضاست معصومه
زائران! یک در بهشت اینجاست
تربتش باصفا است معصومه
در توسل به عترت و قرآن
باب حاجات ماست معصومه
از مدینه به قصد خطه طوس
رهروى خسته پاست معصومه
تا زیارت كند برادر خود
فكر و ذكرش دعاست معصومه
روز و شب عاشق بیابان گرد
خواهرى باوفاست معصومه
یا مگر اوست زینب دگرى
كز برادر جدا است معصومه
تا بدانى كه نیمه ره جان داد
بنگر اكنون كجاست معصومه
از وطن دور و از برادر دور
حسرتش غم فزاست معصومه
گر چه نشكسته سینه و پهلویش
در دلش داغهاست معصومه
داغ زهرا و داغ اجدادش
وارث كربلاست معصومه
هر حسینیه بیت اوست حسان
چون كه صاحب عزاست معصومه
مرحوم حبیب چایچیان (حسان)
19933گستره-شفاعت-حضرت-معصومه-س.mp3
4.16M
گستره-شفاعت-حضرت-معصومه-سلام الله علیها.