اتفاقا بنظر میرسد انتشار این نوع نظر سنجی ها کمک به اهداف دشمنان نظام بوده ودر جهت مایوس کردن مردم می باشد.

زاییده تروریست‌ها را بیشتر بشناسید! پدر ‎توماج_صالحی، چنگیز_صالحی عضو سازمان تروریستی فداییان خلق بوده که دهه ۶۰به جرم ترور و محاربه دستگیر میشه و بعدها با ضمانت خواهر بزرگش و رافت اسلامی عفو میگیره! افسر_اقبالی (مادر_توماج) و همسر اولش عضو سازمان منافقین بودند، همسر اول مادر توماج به جرم محاربه اعدام میشه. ‏و بعد مادرش با پدر توماج ازدواج تشکیلاتی میکنه و بعدها فوت میکنه. اقبال_اقبالی، دایی_توماج_صالحی هم از اعضای ارشد سازمان منافقین در کمپ اشرف عراق بوده و الانم در آلبانیه. کلا توماج_صالحی زاییده ساییده تروریست‌های رجویه... حالا که در چنگال دستگاه اطلاعاتی کشور اسیر شده، یک عده فریب خورده از نوجوانان و جوانان ما که نمیدونن پشت قضیه چیه، پیگیر این جانور هستند. پدران و مادران محترم، فرزندان خود را آگاه کنید.

اینجا ایالات متحده آمریکاست دانشگاه معتبر و معروف کلمبیا پر از فرزندان اشراف و سرمایه داران دانشگاه تربیت کننده نسل بعد کارگزاران آمریکا اینجا دانشگاه شریف یا تهران نیست موضوع اعتراض شان آزادی سلف دختران و پسران یا خوابگاه مشترک نیست اینجا آمریکاست وقتی از خط قرمز عبور کنید نیروی نظامی وارد صحن دانشگاه میشود میگیرد، کتک میزند! این دیگر آن آمریکای نایس در اذهان روشنفکران ما نیست اعتصاب بزرگ دانشجویان و اساتید آمریکایی علیه کشتار مردم مظلوم غزه، انتقاد به آن رژیم کودک کش خوب باید دید با چشمان باز این تجمعات کار ساندیس یا پایگاه بسیج واحد دانشگاه تهران نیست کار انسان آزاده است انسانی که هفت ماه جنایت را دیده است دانشگاه آنها زیباکلام ندارد که با دانشجویان همدردی کند؟ برهانی ندارند که از نظر حقوقی پشت دانشجویان باشد؟ فردوسی پور ندارد تا سر سفره دانشجویان بنشیند؟ خوب نگاه کنند که اساتید و دانشجویان آمریکایی چگونه هفت ماه جنایت را محکوم می کنند ولی صدا از برخی از اساتید دانشگاه های ایران در نیامد و کنار اسرائیل ایستادند. خوب نگاه کنید این روزها را...

میانه‌روها از جان انقلاب و مردم چه می‌خواهند؟ از آغاز نهضت امام خمینی با طیفی از فعالان سیاسی در حوزه و دانشگاه مواجه بوده‌ایم که تلاش می‌کردند به عنوان جریان موازی خط امام اهداف خاص خود را پیش ببرند. نمونه بارز این خط موازی، سه جریان زیر بود: ۱. انجمن حجتیه ۲. نهضت آزادی ۳. جریان دارالتبلیغ قم ۱_ انجمنی‌ها در محافل مذهبی از جوانان مومن علاقمند به مبارزه یارگیری می‌کردند و تمام تلاش خود را برای جداسازی آنان از خط امام به کار می‌بستند. ۲_ اعضای نهضت آزادی گرچه به ظاهر خود را از فعالان سیاسی و در خط مبارزه با دیکتاتوری می‌دانستند اما در واقع چیزی جز فعالیت‌های سیاسی پارلمانتاریستی نداشتند. به همین خاطر در تابستان ۵۷ چند ماه مانده به پیروزی انقلاب اسلامی بازرگان در نامه‌ای خطاب به امام از ایشان خواست دست از مبارزه با آمریکا بردارد. او مدتی بعد در سفر به پاریس مضمون همین نامه را در دیدار با امام در نوفل لوشاتو تکرار کرد و سیاست خطرناک و خسارت‌بار مبارزه گام به گام را مطرح نمود که با عکس العمل شدید امام مواجه شد. ۳_ دارالتبلیغ نیز تلاشی از دل حوزه علمیه قم بود برای تضعیف خط مبارزه که گرچه با شعار ترویج دین در قالب‌های جدید و بازسازی نهاد روحانیت آغاز به کار کرده بود اما در واقع به عنوان یک نهاد واسطه بین روحانیت و دربار ایفای نقش می‌کرد. این سه جریان بدلی هر سه خود را عاقل‌تر از امام و سایر مبارزان می‌دانستند و چنان ژست می‌گرفتند که گویی بهتر از این‌ها کسی مصالح اسلام و مردم و روحانیت را نمی‌شناسد. در واقع کار‌ویژه آنها این بود که مردم را از خط مبارزه با دشمنان درجه یک، مأیوس و به امور ثانویه کم‌اهمیت یا بی‌اهمیت مشغول کنند. جالب آنکه شاه و آمریکا نه تنها با فعالیت‌های این سه طیف مشکلی نداشت؛ بلکه برای تقویت آنان تلاش‌های آشکار و پنهانی نیز به کار می‌بست. از این رو عجیب نیست اگر در اسناد لانه جاسوسی از برخی سران این جماعت به عنوان میانه‌روها با زبان تمجید یاد شده باشد و برای مطرح کردن آنها به عنوان آلترناتیو امام برنامه‌ریزی گسترده صورت گیرد! امروز نیز با دنباله‌های تازه‌کار همان ۳ طیف مواجهیم. کسانی که انقلابیون را افراطی و تندرو می‌نامند! مبارزه با آمریکا را به صد زبان و نیرنگ تقبیح می‌کنند و هر کس که در خط مبارزه باشد را فاقد عقلانیت (البته از نوع عقلانیت سکولار مادی‌گرایانه) معرفی می‌کنند و سازشکاری با شیطان بزرگ را یک ضرورت می‌نمایانند! نسل سوم از این سوپرسازشکار‌ها که از قضا با همان عنوان خط اعتدال و میانه‌روها که در اسناد لانه بدان تصریح شده بود، خود را معرفی می کنند، پیچیده‌تر عمل می‌کنند! آنها با درس گرفتن از تجربه پیشینیان خود تلاش می کنند با ابزار تحریف و نفوذ ساختاری کارشان را پیش ببرند؛ لذا ابتدا خود را یک انقلابی دوآتشه نشان می‌دهند و در همین پوشش خط مبارزه و انقلابیون اصیل را می‌کوبند و سازشکاری را عین عقلانیت معرفی کنند! این جماعت باید بدانند که مدتهاست ماهیت‌شان برای اهل اطلاع روشن شده است. اگر تاکنون در معرفی این پروژه‌بگیران و سوپر سازشکاران درنگ شده، مصداقی از همان صبر راهبردی است که در سیره امام وجود داشت که تا حد امکان برای هدایت این جماعت صبوری به خرج دادند ولی افسوس که این جماعت خواب‌زده را انگار با طریق هدایت نسبتی نیست!

حجاب از نظر یک مرجع تقلید وابسته! حجاب، یک حکم فردی است! در صفحه ۶ جلد ۹ اسناد لانه جاسوسی درباره نظر آیت‌الله شریعتمداری در موضوع حجاب آمده است: «تحلیل سفارت[اینست که]: از نقطه نظر سیاسی، جالب‌ترین قسمت مصاحبه #شریعتمداری آن است که او اشاره به پوشش و حجاب زنان می‌کند و آن را مربوط به خودشان می‌داند»