eitaa logo
تفسیر المیزان
10هزار دنبال‌کننده
173 عکس
38 ویدیو
0 فایل
تفسیر المیزان علامه طباطبایی ره 🙏راه حمایت از کانال: ۵۸۹۲۱۰۱۳۰۸۱۵۷۲۶۸ جعفری. بانک سپه ارتباط @samad10011
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰ترجمه آيات سوره از تفسير شریف المیزان 🌺 به نام خداوند رحمان و رحيم. ✅ما اين قرآن عظيم الشان را (كه رحمت واسع و حكمت جامع است ) در شب قدر نازل كرديم1⃣ ✅و تو چه مى دانى شب قدر چيست ؟2⃣ شب قدر (در مقام و مرتبه ) از هزار ماه بهتر و بالاتر است3⃣ ✅در اين شب فرشتگان و روح (يعنى جبرئيل ) به اذن خدا از هر فرمان (و دستور الهى و سرنوشت خلق ) نازل مى شوند4⃣ ✅اين شب رحمت و سلامت و تهنيت است تا صبحگاه5⃣ __ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
✅بيان آيات سوره از تفسير شریف المیزان 🌺 🔸اين سوره نزول قرآن در شب قدر را بيان مى كند، و آن شب را تعظيم نموده از هزار ماه بالاتر مى داند، چون در آن شب ملائكه و روح نازل مى شوند، و اين سوره، هم احتمال مكى بودن را دارد، و هم مى تواند مدنى باشد، و رواياتى كه درباره سبب نزول آن از امامان اهل (عليهم السلم) و از ديگران رسيده خالى از تأييد مدنى بودن آن نيست، 🔸و آن رواياتى است كه دلالت دارد بر اينكه اين سوره بعد از خوابى بود كه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) ديد، و آن خواب اين بود كه ديد بنى اميه بر منبر او بالا مى روند، و سخت اندوهناك شد، و خداى تعالى براى تسليتش اين سوره را نازل كرد (و در آن فرمود شب قدر بهتر از هزار ماه حكومت بنى اميه است ). مفاد آيه: (انّا انزلنا فى ليلة القدر) اينست كه همه قرآن در شب قدر نازل شده است __ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🍁تفسیر آیه1⃣ سوره در تفسیرالمیزان 🔰انا انزلناه فى ليله القدر1⃣ 🔸ضمير در (انزلناه ) به قرآن برمى گردد، و ظاهرش اين است كه: مى خواهد بفرمايد همه قرآن را در شب قدر نازل كرده، نه بعضى از آيات آن را، مويدش هم اين است كه تعبير به انزال كرده، كه ظاهر در اعتبار يكپارچگى است، نه تنزيل كه ظاهر در نازل كردن تدريجى است. 🔸و در معناى آيه مورد بحث آيه زير است كه مى فرمايد: (و الكتاب المبين انا انزلناه فى ليله مباركه)، كه صريحا فرموده همه كتاب را در آن شب نازل كرده، چون ظاهرش اين است كه نخست سوگند به همه كتاب خورده، بعد فرموده اين كتاب را كه به حرمتش ‍ سوگند خورديم، در يك شب و يكپارچه نازل كرديم. پس مدلول آيات اين مى شود كه قرآن كريم دو جور نازل شده، يكى يك پارچه در يك شب معين، و يكى هم به تدريج در طول بيست و سه سال نبوت كه آيه شريفه (و قرآنا فرقناه لتقراه على الناس على مكث و نزلناه تنزيلا)، نزول تدريجى آن بيان مى كند، و همچنين آيه زير كه مى فرمايد:  (و قال الذين كفروا لو لا نزل عليه القرآن جمله واحده كذلك لنثبت به فوادك و رتلناه ترتيلا). و بنابر اين، ديگر نبايد به گفته بعضى اعتنا كرد كه گفته اند: معناى آيه (انزلناه ) اين است كه شروع به انزال آن كرديم، و منظور از انزال هم انزال چند آيه از قرآن است، كه در آن شب يكباره نازل شد نه همه آن. 🔸و در كلام خداى تعالى آيه اى كه بيان كند ليله مذكور چه شبى بوده ديده نمى شود بجز آيه (شهر رمضان الذى انزل فيه القرآن ) كه مى فرمايد: قرآن يكپارچه در ماه رمضان نازل شده، و با انضمام آن به آيه مورد بحث معلوم مى شود شب قدر يكى از شبهاى ماه رمضان است، و اما اينكه كداميك از شب هاى آن است در قرآن چيزى كه بر آن دلالت كند نيامده، تنها از اخبار استفاده مى شود، كه ان شاء اللّه در بحث روايتى آينده بعضى از آنها از نظر خواننده مى گذرد. 🔸وجه تسميه شب قدر، تقدير و احكام يك سال در شب قدر، يكى از شب هاى رمضان است و هر سال تكرار مى شود در اين سوره آن شبى كه قرآن نازل شده را شب قدر ناميده، و ظاهرا مراد از قدر تقدير و اندازه گيرى است، پس شب قدر شب اندازه گيرى است، خداى تعالى در آن شب حوادث يك سال را يعنى از آن شب تا شب قدر سال آينده را تقدير مى كند، زندگى، مرگ، رزق، سعادت، شقاوت و چيرهايى ديگر از اين قبيل را مقدر مى سازد، آيه سوره دخان هم كه در وصف شب قدر است بر اين معنا دلالت دارد:  (فيها يفرق كل امر حكيم امرا من عندنا انا كنا مرسلين رحمة من ربك) چون (فرق)، به معناى جدا سازى و مشخص كردن دو چيز از يكديگر است، و فرق هر امر حكيم جز اين معنا ندارد كه آن امر و آن واقعه اى كه بايد رخ دهد را با تقدير و اندازه گيرى مشخص سازند. و از اين استفاده مى شود كه شب قدر منحصر در شب نزول قرآن و آن سالى كه قرآن در آن شبش نازل شد نيست، بلكه با تكرر سنوات، آن شب هم مكرر مى شود، پس در هر ماه رمضان از هر سال قمرى شب قدرى هست، كه در آن شب امور سال آينده تا شب قدر سال بعد اندازه گيرى و مقدر مى شود. 🔸براى اينكه اين فرض امكان دارد كه در يكى از شبهاى قدر چهارده قرن گذشته قرآن يكپارچه نازل شده باشد، ولى اين فرض معنا ندارد كه در آن شب حوادث تمامى قرون گذشته و آينده تعيين گر دد. 🔸🔸ادامه دارد....
....ادامه تفسير آيه اول 🔸علاوه بر اين، كلمه (يفرق ) به خاطر اينكه فعل مضارع است استمرار را مى رساند، در سوره مورد بحث هم كه فرموده:  (شب قدر از هزار ماه بهتر است ) و نيز فرموده:  (ملائكه در آن شب نازل مى شوند) مؤيد اين معنا است. 🔸پس وجهى براى تفسير زير نيست كه بعضى كرده و گفته اند: شب قدر در تمام دهر فقط يك شب بود، و آن شبى بود كه قرآن در آن نازل گرديد و ديگر تكرار نمى شود. و همچنين تفسير ديگرى كه بعضى كرده و گفته اند: تا رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) زنده بود شب قدر در هر سال تكرار مى شد، و بعد از رحلت آن جناب خدا شب قدر را هم از بين برد. و نيز سخن آن مفسر ديگر كه گفته : شب قدر تنها يك شب معين در تمام سال است نه در ماه رمضان. و نيز سخن آن مفسر ديگر كه گفته : شب قدر شبى است در تمام سال، ولى در هر سال يك شب نامعلومى است، در سال بعثت در ماه رمضان بوده در سال هاى ديگر در ماههاى ديگر، مثلا شعبان يا ذى القعده واقع مى شود، هيچ يك از اين اقوال درست نيست. بعضى ديگر گفته اند: كلمه (قدر) به معناى منزلت است، و اگر شب نزول قرآن را شب قدر خوانده به خاطر اهتمامى بوده كه به مقام و منزلت آن شب داشته، و يا عنايتى كه به عبادت متعبدين در آن شب داشته. 🔸بعضى ديگر گفته اند: كلمه (قدر) به معناى ضيق و تنگى است، و شب قدر را بدان جهت قدر خوانده اند كه زمين با نزول ملائكه تنگ مى گردد. و اين دو وجه به طورى كه ملاحظه مى كنيد چنگى به دل نمى زند. پس حاصل آيات مورد بحث به طورى كه ملاحظه كرديد اين شد كه شب قدر بعينه يكى از شبهاى ماه مبارك رمضان از هر سال است، و در هر سال در آن شب همه امور احكام مى شود، البته منظورمان (احكام ) از جهت اندازه گيرى است، خواهيد گفت پس ‍ هيچ امرى از آن صورت كه در شب قدر تقدير شده باشد در جاى خودش با هيچ عاملى دگرگون نمى شود؟ در پاسخ مى گوييم : نه، هيچ منافاتى ندارد كه در شب قدر مقدر بشود ولى در ظرف تحققش طورى ديگر محقق شود، چون كيفيت موجود شدن مقدر، امرى است، و دگرگونى در تقدير، امرى ديگر است همچنان كه هيچ منافاتى ندارد كه حوادث در لوح محفوظ معين شده باشد، ولى مشيت الهى آن را تغيير دهد، همچنان كه در قرآن كريم آمده:  (يمحوا اللّه ما يشاء و يثبت و عنده ام الكتاب ). علاوه بر اين، استحكام امور به حسب تحققش مراتبى دارد، بعضى از امور شرايط تحققش موجود است، و بعضى ها ناقص است، و احتمال دارد كه در شب قدر بعضى از مراتب احكام تقدير بشود، و بعضى ديگرش به وقت ديگر موكول گردد، اما آنچه از روايات بر مى آيد و به زودى رواياتش از نظر خواننده خواهد گذشت با اين وجه سازگار نيست. ________________________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🍁تفسیر آیه2⃣ سوره در تفسیرالمیزان 🌺و ما ادريك ما ليله القدر2⃣ 🔸اين جمله كنايه است از جلالت قدر آن شب و عظمت منزلتش، چون با اينكه ممكن بود در نوبت دوم ضمير ليله القدر را بياورد، خود آن را تكرار كرد. 🔸 واضح تر بگويم، با اينكه مى توانست بفرمايد:  (و ما ادريك ما هى، هى خير من الف شهر) براى بار دوم و بار سوم خود كلمه را آورد و فرمود:  (و ما ادريك ما ليله القدر ليله القدر خير من الف شهر). مراد از بهتر بودن شب قدر از هزار شب، و منظور از تنزّل ملائكه و روح به اذن پروردگارشان (من كلّ امر). ____________________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🍁تفسیر آیه3⃣ سوره در تفسیرالمیزان 🌺ليله القدر خير من الف شهر3⃣ 🔸اين جمله به طور اجمال آنچه را كه در جمله (و ما ادريك ما ليله القدر) بدان اشاره شده بود، يعنى عظمت آن شب را بيان مى كند، و مى فرمايد: بدين جهت گفتيم آن شب مقامى ارجمند دارد كه از هزار شب بهتر است. 🔸و منظور از بهتر بودنش از هزار شب به طورى كه مفسرين تفسير كرده اند بهتر بودنش از حيث فضيلت عبادت است، و مناسب با غرض قرآن هم همين معنا است، چون همه عنايت قرآن در اين است كه مردم را به سوى خدا نزديك، و به وسيله عبادت زنده كند، و زنده دارى آن شب با عبادت بهتر است از عبادت هزار شب. و ممكن است همين معنا را از آيه سوره دخان نيز استفاده كرد، چون در آنجا شب قدر را پر بركت خوانده، و فرموده:  انا انزلناه فى ليله مباركه البته در اين ميان معناى ديگرى نيز هست، كه ان شاء اللّه در بحث روايتى آينده خواهد آمد. _______________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🍁تفسیر آیه4⃣ سوره در تفسیرالمیزان 🔰تنزل الملئكه و الروح فيها باذن ربهم من كل امر4⃣ 5⃣كلمه  در اصل تتنزل بوده، و ظاهرا مراد از روح آن روحى است كه از عالم امر است و خداى تعالى در باره اش فرموده:  قل الروح من امر ربى، و اذن در هر چيز به معناى رخصت دادن در آن است، و يا به عبارت ديگر اعلام اين معنا است كه مانعى از اين كار نيست. و كلمه  در جمله (من كل امر) به گفته بعضى از مفسرين به معناى باء است. بعضى ديگر گفته اند: به معناى خودش است، يعنى ابتداى غايت، ولى سببيت را هم مى رساند، و آيه را چنين معنا مى دهد: (ملائكه و روح در آن شب به اذن پروردگارشان و به سبب هر امرى الهى نازل مى شوند). بعضى ديگر گفته اند: باء براى تعليل به غايت است، و معنايش اين است (ملائكه و روح در آن شب به اذن پروردگارشان نازل مى شوند، براى خاطر اينكه هر امرى را تدبير كنند). ليكن حق مطلب اين است كه: مراد از امر، اگر آن امر الهى باشد كه آيه (انما امره اذا اراد شيئا ان يقول له كن فيكون)  تفسيرش كرده، حرف (من) براى ابتدا خواهد بود، و در عين حال سببيت را هم مى رساند، و به آيه چنين معنا مى دهد:  (ملائكه و روح در شب قدر به اذن پروردگارشان نازل مى شوند، در حالى كه نزولشان را ابتدا مى كنند و هر امر الهى را صادر مى نمايند). 🔸و اگر منظور از امر مذكور هر امر كونى و حادثه اى باشد كه بايد واقع گردد، در اين صورت حرف  به معناى لام تعليل خواهد بود، و آيه را چنين معنا مى دهد: ملائكه و روح در آن شب به اذن پروردگارشان نازل مى شوند براى خاطر تدبير امرى از امور عالم. ____________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🍁تفسیر آیه5⃣ سوره در تفسیرالمیزان 🔰سلام هى حتى مطلع الفجر5⃣ 🔸در مفردات گفته: كلمه  و  به معناى عارى بودن از آفات ظاهرى و باطنى است. پس جمله  اشاره است به اينكه عنايت الهى تعلق گرفته است به اينكه رحمتش شامل همه آن بندگانى بشود كه به سوى او روى مى آورند، و نيز به اينكه در خصوص شب قدر باب نقمتش و عذابش بسته باشد، به اين معنا كه عذابى جديد نفرستد. و لازمه اين معنا آن است كه طبعا در آن شب كيد شيطان ها هم موثر واقع نشود، همچنان كه در بعضى از روايات هم به اين معنا اشاره رفته است. ولى بعضى از مفسرين گفته اند: مراد از كلمه   اين است كه: در آن شب ملائكه از هر مشغول به عبادت بگذرند سلام مى دهند. برگشت اين معنا هم به همان معناى اول است و اين دو آيه يعنى آيه (تنزل الملئكه و الروح) تا آخر سوره در معناى تفسيرى است براى آيه قبلى كه مى فرمود (ليله القدر خير من الف شهر). ____________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
نکته های مهم در مورد سوره قدر و در تفسير شریف المیزان
بحث روايتى سوره از تفسير شریف المیزان قسمت 1⃣ در تفسير برهان از شيخ طوسى از ابوذر روايت آورده كه گفت : به رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) عرضه داشتم يا رسول اللّه آيا شب قدر شبى است كه در عهد انبياء بوده و امر بر آنان نازل مى شده و چون از دنيا مى رفتند نزول امر در آن شب تعطيل مى شده است ؟ فرمود: نه بلكه شب قدر تا قيامت هست. مؤلف: در اين معنا روايات زيادى از طرق اهل سنت نيز آمده. و در مجمع البيان است كه از حماد بن عثمان از حسان ابن ابى على نقل شده كه گفت : از امام صادق (عليه السلام) از شب قدر پرسيدم، فرمود در نوزدهم رمضان و بيست و يكم و بيست و سوم جستجويش كن. مؤلف: در معناى اين روايات رواياتى ديگر نيز هست، و در بعضى از اخبار ترديد بين دو شب شده، يكى بيست و يكم و ديگرى بيست و سوم، مانند روايتى كه عياشى از عبد الواحد از امام باقر (عليه السلام) روايت كرده. و از رواياتى ديگر استفاده مى شود كه شب قدر خصوص بيست و سوم است، و اگر معينش نكرده اند به منظور تعظيم امر آن بوده، تا بندگان خدا باگناهان خود به امر آن اهانت نكنند. مؤلف: حديث جهنى كه نامش عبد اللّه بن انيس انصارى بود، از طرق اهل سنت نيز روايت شده، و سيوطى آن را در الدر المنثور از مالك و بيهقى نقل كرده. و در كافى به سند خود از زراره روايت كرده كه گفت : امام صادق (عليه السلام) فرمود: تقدير در نوزدهم و ابرام در شب بيست و يكم و امضا در شب بيست و سوم است . مؤلف: در اين معنا هم روايات ديگرى هست. پس معلوم شد آنچه همه روايات مختلفى كه از ائمه اهل بيت (عليهم السلم) وارد شده در آن اتفاق دارند اين است كه : شب قدر تا روز قيامت باقى است، و همه ساله تكرار مى شود، و نيز ليله القدر شبى از شبهاى رمضان، و نيز يكى از سه شب نوزده و بيست و يك و بيست و سه است. و اما از طرق اهل سنت روايات به طور عجيبى اختلاف دارند كه به هيچ وجه نمى شود بين آنها را جمع كرد، ولى معروف بين اهل سنت اين است كه شب بيست و هفتم است، و در آن شب بوده كه قرآن نازل شده. از خوانندگان محترم هر كه بخواهد آن روايات را ببيند بايد به تفسير الدر المنثور و ساير جوامع حديث مراجعه كند.
بحث روایتی سوره از تفسير شریف المیزان قسمت 2⃣ روايتى دالّ بر اينكه سوره قدر براى تسليت به رسول اللّه (صلى الله عليه و آله) كه در رؤيا بنى اميه را بر منبر خود ديده بود نازل شده و در الدر المنثور است كه خطيب از ابن مسيب روايت كرده كه گفت رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) فرمود: در خواب به من نشان دادند كه بنى اميه بر منبرم بالا مى روند، و اين معنا بر من سخت گران آمد و خداى تعالى در اين مناسبت سوره (انا انزلناه فى ليله القدر) را نازل كرد. مؤلف: نظير اين روايت را خطيب هم در تاريخ خود از ابن عباس آورده. و ترمذى و ابن جرير، طبرانى، ابن مردويه و بيهقى هم روايتى در معناى آن از حسن بن على نقل كرده اند. و در اين ميان روايات بسيارى در اين معنا از طرق شيعه از ائمه اهل بيت (عليهم السلم) نقل شده، و در آنها آمده كه خداى تعالى ليله القدر را كه بهتر از هزار ماه سلطنت بنى اميه است به عنوان تسليت به رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) عطا فرمود. رواياتى درباره بهتر بودن شب قدر از هزار ماه، تقدير امور و نزول ملائكه و روح در آن شب و در كافى به سند خود از ابن ابى عمير از عده اى راويان از امام صادق (عليه السلام) روايت آورده كه گفت : بعضى از اصحاب ما اماميه كه به نظرم مى آيد سعيد بن سمان بود از آن جناب پرسيد: چگونه شب قدر از هزار ماه بهتر است؟ (با اينكه در آن هزار ماه در هر دوازده ماهش يك شب قدر است)، فرمود عبادت در شب قدر بهتر است از عبادت در هزار ماهى كه در آن شب قدر نباشد. و در همان كت اب به سند خود از فضيل، زراره و محمد بن مسلم از حمران روايت كرده كه از امام باقر (عليه السلام) از معناى آيه (انا انزلناه فى ليله مباركه ) سؤال كرد، فرمود بله شب قدر كه همه ساله در ماه رمضان در دهه آخرش تجديد مى شود شبى است كه قرآن جز در آن شب نازل نشده، و آن شبى است كه خداى تعالى در باره اش فرموده : (فيها يفرق كل امر حكيم ). آنگاه فرمود: در آن شب هر حادثه اى كه بايد در طول آن سال واقع گردد تقدير مى شود، چه خير و چه شر، چه طاعت و چه معصيت، و چه فرزندى كه قرار است متولد شود، و يا اجلى كه بنا است فرا رسد، و يا رزقى كه قرار است (تنگ و يا وسيع ) برسد، پس آنچه در اين شب مقدر شود، و قضايش رانده شود قضايى است حتمى، ولى در عين حال مشيت خداى تعالى در آنها محفوظ است (و خدا با حتمى كردن مقدرات، العياذ باللّه به دست خود دست بند نمى زند). حمران مى گويد: پرسيدم منظور خداى تعالى از اينكه فرمود (شب قدر بهتر است از هزار شب ) چيست ؟ فرمود عمل صالح از نماز و زكات و انواع خيرات در آن شب بهتر است از همان اعمال در هزار ماهى كه در آن شب قدر نباشد، و اگر خداى تعالى جزاى اعمال خير مؤمنين را مضاعف نمى كرد، مؤمنين بجايى نمى رسيدند، ولى خدا پاداش حسنات ايشان را مضاعف مى كند. مؤلف: منظور امام از اينكه فرمود: (ولى در عين حال مشيت خداى تعالى در آنها محفوظ است )، اين است كه قدرت خداى تعالى هميشه مطلق است، او هر زمان هر كارى را بخواهد مى كند، هر چند قبلا خلاف آن را حتمى كرده باشد، و خلاصه حتمى كردن يك مقدر قدرت مطلقه او را مقيد نمى كند، او مى تواند قضاى حتمى خود را هم نقض نمايد هر چند كه هيچ وقت چنين كارى را نمى كند. و در مجمع است كه از ابن عباس از رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) روايت شده كه فرمود: وقتى شب قدر مى شود ملائكه اى كه ساكن در سدره المنتهى هستند و جبرئيل يكى از ايشان است نازل مى شوند، در حالى كه جبرئيل به اتفاق ساير سكان نامبرده پرچم هايى را به همراه دارند، يك پرچم بالاى قبر من، و يكى بر بالاى بيت المقدس، و پرچمى در مسجد الحرام و پرچمى بر طور سينا نصب مى كنند، و هيچ مؤمن و مومنه اى در اين نقاط نمى ماند مگر آنكه جبرئيل به او سلام مى كند، مگر كسى كه دائم الخمر و يا معتاد به خوردن گوشت خوك و يا زعفران ماليدن به بدن خود باشد. و در تفسير برهان از سعد بن عبد اللّه روايت كرده كه به سند خود از ابى بصير روايت كرده كه گفت : با امام صادق (عليه السلام) بودم كه سخن از پاره اى خصائص امام در هنگام ولادت به ميان آمد، فرمود: وقتى شب قدر مى شود امام مستوجب روح بيشترى مى گردد. عرضه داشتم فدايت شوم مگر روح همان جبرئيل نيست؟ فرمود: روح از جبرئيل بزرگتر است، و جبرئيل از سنخ ملائكه است، و روح از آن سنخ نيست، مگر نمى بينى خداى تعالى فرموده:  (تنزل الملئكه و الروح ) پس معلوم مى شود روح غير از ملائكه است. مولف: روايات در معنا و خصائص و فضائل شب قدر بسيار زياد است، (كه ما در اينجا مختصرى از آن را آورديم )، و در بعضى از آن روايات علامتهايى براى شب قدر ذكر شده، از قبيل اين كه : صبح شب قدر آفتاب بدون شعاع طلوع مى كند، هوا در صبح آن شب معتدل است، و ليكن چون اين علامتها نه دائمى است و نه اغلب چنين است ، لذا از ذكر آن روايات خوددارى نموديم.
پایان تفسير سوره
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍁ترجمه آيات سوره در تفسیرالمیزان ترجمه آيات به نام خداوند بخشنده بخشايشگر. بخوان به نام پروردگارت كه جهان را آفريد (1). انسان را از خونى بسته شده آفريد (2). بخوان كه پروردگارت از هر كريمى كريم تر است (3). كسى است كه به وسيله قلم تعليم كرد (4). آرى انسان را تعليم كرد چيرهايى را كه نمى دانست (5). چنين نيست كه انسان حقشناس باشد مسلما طغيان مى كند (6). به خاطر اينكه خود را بى نياز مى بيند (7). ولى بايد بداند كه برگشت همه به سوى اوست (8). آيا ديدى آن شخص را كه نهى مى كرد؟ (9). بنده اى را كه به هنگامى كه نماز مى خواند (10). خبر بده اگر او بر طريق هدايت بود (11). و به تقوى امر مى كرد (12). چه وظيفه اى را بر خود واجب مى شمرد و حالا كه تكذيب كرد و اعراض نمود آيا بغير از عذاب استحقاق دارد؟ (13). آيا نمى دانست كه خدا او را مى بيند (14). نه، چنين نيست كه او خيال مى كند مى دانست و اگر دست از عمل زشتش برندارد موى پيشانيش را به شدت مى گيريم (15). پيشانى دروغگوى خطاكارش را (16). آن وقت اهل مجلس خود را صدا بزند (17). ما هم به زودى ماموران دوزخمان را مى خوانيم (18). نه، تو او را اطاعت مكن، سجده كن و نزديك شو (19). __ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🍁بيان ایات سوره در تفسیرالمیزان در اين سوره رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) را امر مى كند به اينكه قرآن را كه به وحى خدا نازل مى شود تلقى كند. و اين سوره اولين سوره اى است كه از قرآن نازل شده، و سياق آياتش آنچنان به هم ارتباط دارد كه بتوان گفت يكباره نازل شده، و به زودى بدان اشاره خواهيم كرد، و اين سوره به طور قطع در مكه نازل شده است. __ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🍁تفسیر آیات 1⃣ و 2⃣ سوره در تفسیرالمیزان قسمت اول ✅اقرا باسم ربك الذى خلق1⃣ ✅خلق الانسان من علق2⃣ 🔸راغب در مفردات مى گويد: كلمه   به معناى ضميمه كردن حروف و كلمات به يكديگر در زبان است، و اين كلمه را به هر ضميمه كردنى نمى گويند، مثلا در جمع كردن عده اى را به دور هم نمى گويند:  قراءت القوم، دليل اين ادعا اين است كه تكرار يك حرف از حروف الفباء در زبان را هم قرائت نمى گويند. و به هر حال وقتى گفته مى شود (قرات الكتاب) معنايش اين است كه از ضميمه كردن چند حرف از آن، كلمه در آوردم و از ضميمه كردن كلمات آن با يكديگر جمله هايى در آورده، مطالبى استفاده كردم، هر چند كه آن حروف و اين كلمات را به زبان هم نياورده باشى پس قرائت، هم شامل مطالعه مى شود، و هم شامل آنجايى كه جمع حروف و كلمات را تلفظ بكنى، و هم آنجايى كه اين عمل را با شنيدن انجام دهى، كه اطلاق قرائت بر معناى اخير تلاوت هم ناميده مى شود، همچنان كه خداى تعالى فرموده: رسول من اللّه يتلوا صحفا مطهره. 🔸و ظاهر اينكه به طور مطلق فرمود:  ، اين است كه منظور از آن معناى اول است، و مراد، امر به تلقى آياتى از قرآن است كه فرشته وحى از ناحيه خدا به آن جناب وحى مى كند، پس جمله مورد بحث امر به قرائت كتاب است، كه خود اين امر هم از آيات آن است، و اين، نظير گفتار هر نويسنده اى است كه در آغاز نامه اى كه به ديگرى مى نويسد سفارش مى كند كه اين نامه مرا بخوان، و به آن عمل كن، پس اينكه مى گويد:   و يا مى گويد  خودش نيز جزو نامه است. __ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🍁تفسیر آیات1⃣ و 2⃣ سوره در تفسیرالمیزان قسمت دوم 🔸از اين سياق دو احتمال تأييد مى شود: اول اينكه: اين آيات اولين آياتى است كه از قرآن كريم بر پيامبر اسلام (صلى اللّه عليه و آله و سلم) نازل شده. دوم اينكه : تقدير كلام (اقرا القرآن) و يا چيزى كه اين معنا را برساند مى باشد. 🔸خلاصه مى خواهيم بگوييم آيه شريفه امر به مطلق قرائت نيست، و نخواسته با چشم پوشى از مفعول، فعل (اقرا) را به طور لازم استعمال كرده باشد، و نيز منظور از اين دستور خواندن به مردم نيست و نخواسته با حذف متعلق (مردم) اقرء را در (اقرا على الناس) استعمال كرده باشد، هر چند كه خواندن بر مردم هم يكى از اغراض نزول وحى است، همچنان كه در جاى ديگر فرموده:  و قرانا فرقناه لتقراه على الناس على مكث و نزلناه تنزيلا و نيز كلمه (باسم ربك ) مفعول فعل (اقرا) و حرف (باء) در آن زايده، و تقدير كلام (اقرا اسم ربك )، يعنى بسم اللّه الرحمن الرحيم نيست. 🔸و جمله (باسم ربك ) تعلق است به كلمه اى تقديرى، نظير (اقرا مفتتحا) و يا مبتدئا باسم ربك. و ممكن هم هست متعلق به خود ، و حرف باء براى ملابسه باشد، و اين منافات ندارد با اينكه بسم اللّه اول سوره جزو سوره باشد، و تكرار آن نيست، چون در بسم اللّه خود خداى تعالى كلام خود را با آن آغاز كرده، و در (اقرا باسم ربك ) دستور مى دهد بندگانش خواندن را به نام او آغاز كنند، هر چند كه در جاى ديگر دستور داده هر كارى را كه مى خواهند آغاز كنند، با بسم اللّه آغاز كنند، پس در حقيقت آيه مورد بحث دستور العمل است نظير امر به گفتن ان شاء اللّه در آيه (و لا تقولن لشى ء انى فاعل ذلك غدا الا ان يشاء الله ) - دقت فرماييد. 🔸معناى (قرائت) و مفاد (اقرء باسم ربّك الّذى خلق...)  ◀️و در جمله (ربك الذى خلق ) اشاره شده است به اينكه رب تو تنها و تنها آن كسى است كه عالم آفريده، و اين همان توحيد ربوبيت است كه مقتضى است عبادت را در او منحصر كنند، و اين خود رد اعتقاد مشركين است كه مى گفتند خداى سبحان تنها خلقت و ايجاد را به عهده دارد، و اما ربوبيت يعنى مالكيت و تدبير عالم از آن مقربين درگاه او است، و خداى تعالى بعد از ايجاد عالم تدبير امور آن را به عهده آنان گذاشت، كه يا از جنس فرشتگانند، و يا از جنس جن، و يا افراد برجسته اى از انسان. در آيه مورد بحث اشاره كرده به اينكه خير، چنين نيست، و تصريح كرده به اينكه ربوبيت هم مانند خلقت مخصوص خداى تعالى است . و در جمله (خلق الانسان من علق ) منظور از (انسان ) جنس بشر است، كه از راه تناسل پديد مى آيد، و كلمه (علق ) به معناى خون بسته شده است، يعنى اولين حالتى كه منى در رحم به خود مى گيرد. پس آيه شريفه، به تدبير الهى وارد بر انسان اشاره دارد، تدبيرش از لحظه اى كه به صورت علقه در مى آيد، تا وقتى كه انسانى تام الخلقه مى شود، و داراى صفاتى عجيب و افعالى محير العقول مى گردد، پس انسان انسانى تمام و كامل نمى شود، مگر به تدبير مستمر و پى در پى خداى تعالى كه اين تدبير پى در پى چيزى نيست مگر خلقت پى در پى، (پس ممكن نيست خلقت را از خدا و تدبير را از غير او بدانيم) پس خداى تعالى بعين همان دليل كه خالق انسان است مدبر او نيز هست در نتيجه انسان چاره اى جز اين ندارد كه خداى واحد را رب خود بگيرد. بنا بر اين در جمله مورد بحث احتجاجى بر توحيد در ربوبيت شده است. __ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
یک دانشجوی دختر در دانشگاه علی آباد، در ترم دوم رشته بهداشت به علت عدم پرداخت شهریه نمی تواند ادامه تحصیل دهد. همراهان که مایل هستند در این صدقه جاریه کمک کنند می‌توانند به کارت حقیر واریز داشته باشند خادم کانال جعفری شماره کارت: 5892101308157268
🍁تفسیر آیات 3⃣، 4⃣،5⃣ سوره در تفسیرالمیزان 🔰اقرا و ربك الاكرم3⃣ 🔰 الذى علم بالقلم4⃣ 🔰علم الانسان ما لم يعلم5⃣ 🔸در اين سه آيه امر به قرائت را تكرار نموده، تا مطلب يعنى امر اولى را تأكيد كند، چون ظاهر سياق اطلاق همين است، كه منظور از دومى هم همان اولى است، وگرنه قيدى براى دومى مى آورد. 🔸ولى بعضى گفته اند: مراد از امر اولى، اين است كه خودش بخواند، و مراد از دومى اين است كه براى مردم بخواند و تبليغ كند. همچنان كه بعضى ديگر گفته اند: مراد از هر دو امر، اين است كه قرآن را بر مردم بخواند. ولى اين دو وجه از آيه استفاده نمى شود. 🔸و معناى (و ربك الاكرم ) اين است كه: پروردگار تو كسى است كه عطايش فوق عطاى هر كس ديگر است، چون هر كس ديگر كه به تو عطايى مى كند به استحقاق مى كند، ولى پروردگارت بدون استحقاق عطاء مى كند، علاوه بر اين، عطاى ديگران هم عطاى او است، و بالاخره هر عطايى به او منتهى مى شود. مراد از امر به قرائت در (اقرء و ربّك الاكرام) و مفاد توصيف خدا به (الّذى علّم بالقلم) بعد از امر به قرائت(الذى علم بالقلم ) - حرف باء در اين جمله سببيت را مى رساند، مى فرمايد: خداى تعالى قرائت و يا كتابت و قرائت را به وسيله قلم بياموخت، و اين جمله هم مى تواند حاليه باشد، و هم استينافيه، و به هر حال زمينه آن زمينه تقويت روح رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) و از بين بردن اضطراب آن حضرت است، اضطرابى كه از دستور قبلى به آن جناب دست داده بود، چون دستور خواندن به كسى كه امى است، نه سواد خواندن دارد و نه نوشتن، اضطراب آور است، گويا فرموده: كتاب پروردگارت را بخوان، كتابى را كه او به تو وحى مى كند، و از اين فرمان اضطراب و خوفى به خود راه مده، و چه جاى ترسيدن است؟ در حالى كه پروردگار اكرم تو آن كسى است كه قرائت را به وسيله قلم به انسان آموخت؟ خوب، وقتى سواد سواد دارها هم به وسيله قلم است كه او آفريده، و در اختيارشان قرار داده، تا منويات خود را بنويسند، چرا نتواند قرائت كتاب خود را بدون وساطت قلم به تو تعليم دهد؟ آن هم با اينكه به تو امر كرده كه: بخوان اگر تو را تواناى بر خواندن نكرده بود، هرگز امر به آن نمى كرد. بعد از جمله مورد بحث كه خطابش به شخص رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) است، نعمت تعليم را عموميت داده، مى فرمايد: (علم الانسان ما لم يعلم ) به جنس انسان چيزهايى را كه نمى دانست تعليم داده، و اين خود مزيد تقويت است، و رسول خدا را بيشتر دلگرم و خرسند مى سازد. و مراد از انسان به طورى كه از ظاهر سياق برمى آيد انسان است. ولى بعضى از مفسرين گفته اند: مراد از آن خصوص آدم است. بعضى ديگر گفته اند: است، چون او بود كه براى اولين بار با قلم خط نوشت و بعضى ديگر گفته اند: همه هستند كه مى توانستند بنويسند. ليكن اين اقوال، ضعيف و از فهم بدورند. ______________________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🍁تفسیر آیات6⃣ و 7⃣سوره در تفسیرالمیزان 🔰كلا ان الانسان ليطغى6⃣ 🔰ان راه استغنى7⃣ 🔸اين دو آيه ردع و رد رفتارى است كه انسان در مقابل نعمت هاى الهى از خود نشان مى دهد، رفتارى كه از خلال آيات قبل استفاده مى شود، چون از آيات بر مى آيد كه خداى تعالى نعمت هاى بزرگى نظير به قلم و تعليم از طريق را به انسان داده، پس بر انسان واجب است شكر آن را بجاى آورد، ولى او بجاى شكر، كفران و طغيان مى كند. نياز دانستن خود، منشاء و علّت طغيان آدمى است 🔸ان الانسان ليطغى  - يعنى انسان بجاى شكر طغيان مى كند، يعنى پا از گليم خود فراتر مى نهد. و اين خبرى است از آنچه در طبع بشر است ، نظير آيه زير كه خبر مى دهد از اينكه بشر طبعا ظلوم و كفرانگر است:  (ان الانسان لظلوم كفار). (ان راه استغنى ) - كلمه (راه ) از مصدر راى است، نه مصدر رويت، يعنى ديدن به چشم، و فاعل  و نيز مفعولش همان انسان است، و جمله مورد بحث مى خواهد علت طغيان انسان را بيان كند، مى فرمايد علت طغيانش اين است كه او خود را بى نياز از پروردگار خود مى داند، كه بر او انعام كرده و سراپاى وجود او انعام وى است، و نعمت هاى بى شمار او را كفران مى كند، و علت اين انحراف آن است كه انسان به خود و هواهاى نفسانى خود مى پردازد، و دل به اسباب ظاهرى كه تنها وسيله مقاصد او است (و نه هدف ) مى بندد، و در نتيجه از پروردگارش غافل مى شود، و به هيچ وجه خود را محتاج او نمى بيند، چون اگر خود را محتاج او مى ديد همين وادارش مى كرد كه به ياد او بيفتد، و او را ولى نعمت هاى خود بداند، و شكر نعمت هايش را بجاى آورد، نتيجه اين انحراف اين است كه در آخر خدا را به كلى فراموش نموده، سر به طغيان بردارد. __ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🍁تفسیر آیه8⃣ سوره در تفسیرالمیزان 🔰ان الى ربك الرجعى8⃣ كلمه  مانند كلمه   به معناى برگشتن است، و به طورى كه از سياق تهديد آينده بر مى آيد اين جمله تهديد به مرگ و بعث است، و خطاب در آن به رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم است. 🔸و بعضى گفته اند: خطاب در آن به طريق بكار بردن التفات به جنس انسان است، تا تشديد بيشترى كرده باشد. ولى ظهور آيه در معناى اول بيشتر است. __ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🍁تفسیر آیات9⃣الی4⃣1⃣ سوره در تفسیرالمیزان 🔰ارايت الذى ينهى9⃣ 🔰عبدا اذا صلى🔟 🔰ارايت ان كان على الهدى1⃣1⃣ 🔰او امر بالتقوى2⃣1⃣ 🔰ارايت ان كذب و تولى3⃣1⃣ 🔰 الم يعلم بان اللّه يرى4⃣1⃣ 🔸اين  آيه جنبه مثل دارد، و مى خواهد به عنوان نمونه چند مصداق از انسان طاغى را ذكر كند، و نيز به منزله زمينه چينى است براى تهديد صريحى كه بعدا به عقاب نموده، عقاب كسانى كه از اطاعت او نهى مى كنند، و نيز زمينه است براى امر به عبادتش. و مراد از عبدى كه نماز مى خواند به طورى كه از آخر آيات بر مى آيد رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم است، چون در آخر آيات آن جناب را از اطاعت آن شخص نهى نموده، امر به سجده اش و به نزديك شدنش مى فرمايد. 🔸توضيحى راجع به تشريع نماز قبل از شب معراج و قبل از نزول قرآن كه از آيه:  (ارايت الذى ینهی عبدا اذا صلّى) استفاده مى شود 🔸و بنابراين فرض كه سوره مورد بحث اولين سوره نازل شده از قرآن باشد، و نيز بنا بر اينكه از اول تا به آخر سوره يكباره نازل شده باشد، سياق اين آيات دلالت دارد بر اينكه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) قبل از نزول قرآن نماز مى خوانده، و همين معنا دلالت دارد بر اينكه آن جناب قبل از رسيدنش به مقام رسالت با نزول قرآن، يعنى قبل از حادثه بعثت از انبيا بوده. ولى بعضى گفته اند كه: 🔸 نماز قبل از بعثت آن جناب نماز واجب نبوده، و به طورى كه از اخبار بر مى آيد نمازهاى واجب در شب معراج واجب شده، و در سوره اسراء فرموده: (اقم الصلوه لدلوك الشمس الى غسق الليل و قرآن الفجر) 🔸اما اين سخن درست نيست، براى اينكه آنچه از داستان شب معراج مسلم است، و روايات معراج بر آن دلالت دارد، تنها اين است كه نمازهاى پنجگانه يوميه در آن شب با شكل خاص خود يعنى دو ركعت دو ركعت واجب شد، و هيچ دلالتى ندارد بر اينكه قبل از آن شب به صورت ديگر تشريع نشده بود، بلكه در بسيارى از آيات سوره هاى مكى و از آن جمله سوره هايى كه قبل از سوره اسراء نازل شده، نظير سوره مدثر و مزمل و غير آن دو سخن از نماز كرده، و به تعبيرهايى مختلف از آن ياد نموده، هر چند كه كيفيت آن را ذكر نكرده، اما اينقدر هست كه نمازهاى قبل از معراج مشتمل بر مقدارى تلاوت قرآن و نيز مشتمل بر سجده بوده. و در بعضى از روايات هم آمده كه رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم در اوايل بعثت با خديجه و على عليهما السلم نماز مى خواند، در اين روايات هم نيامده كه نماز آن روز به چه صورت بوده. و كوتاه سخن اينكه: جمله  به معناى (خبر ده مرا) است، و استفهام در آن به منظور شگفتى انگيختن است، و مفعول اول فعل   ى اول كلمه (الذى ينهى ) است، و مفعول  ى سوم ضميرى است كه به موصول  برمى گردد، و مفعول   ى دوم ضميرى است ادامه🔰
ادامه🔰 كه به كلمه  برمى گردد، و مفعول دوم  در هر سه جا جمله (الم يعلم بان اللّه يرى ) است. 🔸و حاصل معناى آيات مورد بحث اين است كه : مرا خبر ده از كسى كه نهى مى كرد بنده اى را كه نماز مى خواند، و خدا را عبادت مى كرد و اين شخص مى داند كه خدا عمل او را مى بيند، و از حال او خبر دارد، و نيز مرا خبر ده از اين نهى كننده كه به فرضى كه بنده نمازگزار نامبرده بر طريق هدايت باشد، و به تقوى عمل كند، او چه حالى خواهد داشت، با اينكه مى داند خدا او را مى بيند، و باز مرا خبر ده از اين نهى كننده، كه اگر نهيش تكذيب حق و اعراض از ايمان به حق باشد، و با اين حال شخص نمازگزار را از نماز نهى مى كند، و با اينكه مى داند خدا مى بيند آيا جز عذاب استحقاق جزايى دارد؟ بعضى از مفسرين گفته اند: مفعول اول جمله  در هر سه جا همان موصول و يا ضميرى است كه به موصول بر مى گردد، و اين را بدان جهت گفته اند كه بين ضميرها تفكيك نينداخته باشند. 🔸و بنابراين، بهتر آن است كه آيه ارايت ان كان على الهدى او امر بالتقوى را اينطور معنا كنيم كه : مرا خبر ده از اين نهى كننده آيا اگر بر طريق هدايت بود، و يا به تقوى امر مى كرد، و مى دانست كه خدا او را مى بيند، چه وظيفه اى مى ديد، و چه عملى را بر خود واجب مى دانست، و با اينكه از عبادت خداى سبحان نهى كرده، چه حالى خواهد داشت؟ و با اينكه مى توان گفتار مفسر نام برده را چنين توجيه كرد، ولى معناى مستفاد از آن معناى بعيدى است، و اشكال تفكيك در ضمائر كه به خاطر آن اين طور خود را به زحمت انداخته اند همه جا اشكال موجهى نيست، در بعضى موارد كه سياق اقتضا كند و قرائن كمك نمايد تفكيك مانعى ندارد. (الم يعلم بان اللّه يرى ) - مراد از اين (علم )، آگهى بر طريق استلزام است، چون لازمه اعتقاد به اينكه خدا خالق هر چيزى است اين اعتقاد است كه خدا به هر چيزى عالم است، هر چند صاحب اعتقاد اولى از اين اعتقاد ديگرش غافل باشد، و آن كسى كه از نماز نهى مى كرد از وثنى مذهبان و مشرك بوده، و وثنى مذهبان اعتراف دارند به اينكه خالق هر چيزى خدا است، و همچنين خدا را از هر نقصى منزه مى دارند، پس بايد معتقد باشند كه خدا جاهل نيست، و از هيچ عملى عاجز نيست، و همچنين هيچ صفت نقص ‍ ندارد، هر چند كه خود از اين اعتقادشان غافل باشند. تهديد آنكه مانع نمازگزاردن پيامبر صلى الله عليه و آله) مى شد. __ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a