eitaa logo
تفسیر المیزان
9.3هزار دنبال‌کننده
156 عکس
37 ویدیو
0 فایل
تفسیر المیزان علامه طباطبایی ره 🙏راه حمایت از کانال: ۵۸۹۲۱۰۱۳۰۸۱۵۷۲۶۸ جعفری. بانک سپه ارتباط @samad10011
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺 تفسیر آیه6⃣4⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰ام تسئلهم اجرا فهم من مغرم مثقلون6⃣4⃣ 🔸كـلمـه  بـه مـعـنـاى غـرامـت اسـت، و كـلمـه  - بـه كـسـر هـمـزه - بـه مـعـناى تحميل ثـقـل است، و اين جمله عطف است بر جمله (ام لهم شركاء...)، و معنايش اين است كه شايد تو از مجرمين كه حكم كرده اند به اينكه در قيامت بامسلمين يكسانند، مطالبه اجر كرده اى، و ايـشـان فكر كرده اند در برابر دعوت تو بايد سنگينى بپردازند، و بدين براى خلاصى از آن غرامت اين حرفها را مى زنند، نه اينكه راستى سخنى جدى بوده باشد. ___ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه7⃣4⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰ام عندهم الغيب فهم يكتبون7⃣4⃣ 🔸از ظاهر سياق بر مى آيد كه مراد از غيب، غيب عالم است كه همه امور با اندازه گيرى محدود نازل مى شود و در منصه ظهور مستقر مى گردد، و بنابراين، مراد از نوشتن، همان اندازه گـيـرى و قـضـا، و مـراد از (نزد ايشان بودن غيب) اين است كه مسلط بر غيب باشند، و عالم غيب ملكشان باشد. در نتيجه معناى آيه اين مى شود كه مگر امر قضا و قدر به دست ايشان است و ايشانند كه هـر جـور بـخـواهـنـد قـضـا مـى رانـنـد، و براى خود چنين خواسته اند كه در قيامت با مسلمين وضعى برابر داشته باشند؟ بعضى از مفسرين گفته اند: مراد از اينكه غيب نزد ايشان باشد، تنها اين است كه علم به غيب داشته باشند، آن هم نه همه غيب، بلكه همين كه حكمى كه درباره خود كرده اند صحيح و مـطـابـق غـيب باشد، و مراد از كتابت هم همان معناى ظاهرى كلمه است، و معناى آيه اين است كـه: مـگـر علم غيب دارند به اينكه حكمى كه كرده اند صحيح است، و اين علم را تنها آنان دارنـد، و هيچ كس ديگر ندارد؟ و يا علمى است كه به صورت نوشته اى نزد ايشان است، و بـه ارث بـه ايـشـان رسـيـده، و بـايـد امـروز آن را در مـقـابـل دعـوت تـو اظـهـار بدارند؟ ليكن اين معنا بعيد است، بلكه اصلا نبايد دنبالش را گـرفـت، احـتـمـالات ديـگـرى كـه در ايـن آيـات ذكـر شـده جـايـى بـراى ايـن احتمال باقى نگذاشته. و اگـر قـرآن كـريـم ايـن احـتـمـال را بـعـد از ديـگـر احـتـمـالهـا ذكـر كـرد، و حـتـى از احـتـمـال (ام تـسئلهم اجرا) هم موخر ذكر نمود، با اينكه ظاهر اقتضا مى كرد از اين يكى جـلوتـر ذكـر شـود، بـراى اين بود كه احتمال مورد بحث از همه آنها ضعيف تر و بعيدتر بود. امـر بـه رسـول الله (ص) بـه صـبـر و نـهـى از ايـنـكـه چـون يـونـس (ع) نـاشـكـيبا باشد ___ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه 8⃣4⃣سوره از تفسير شریف المیزان 🔰فاصبر لحكم ربك و لا تكن كصاحب الحوت اذنادى و هو مكظوم8⃣4⃣ 🔸مـنـظـور از صـاحـب حـوت - مـاهـى - حضرت يونس پيغمبر عليه السلام است، و كلمه از مـصـدر كـظم غيظ است كه به معناى فرو بردن خشم است، و به همين جهت مكظوم را تفسير كرده اند به كسى كه خشم گلويش را گرفته باشد، و او نتواند به هيچ وسيله اى آن را خالى كند، در اين آيه رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم را نهى مى كـنـد از ايـنـكـه مـانـنـد يـونـس عليه السلام بـاشـد، كـه در هـنـگـام مـنـاجـات بـا خـدا مـالامال از خشم بوده، مى فرمايد تو اينطور مباش، و اين در حقيقت نهى از سبب خشم است، و سبب خشم اين است كه آدمى كم حوصله باشد، و در آمدن عذاب براى دشمنانش عجله كند. و معناى آيه اين است كه: اى پيامبر! تو در برابر قضايى كه پروردگارت رانده، كه از راه اسـتـدراج هـلاكـشـان كـنـد صـابـر بـاش، و مـانـنـد صـاحـب مـبـاش، تـا مـثـل او مـالامـال از انـدوه و غـيـظ نـشوى، و در آخر خداى را به تسبيح و اعتراف به ظلم ندا نـكـنـى، و خـلاصه صبر كن و از اين معنا كه مبتلا به سرنوشتى چون سرنوشت يونس و نـدايـى چون نداى او در شكم ماهى بشوى برحذر باش، او به طورى كه در سوره انبياء آمده در شكم حوت گفت: (لا اله الا انت سبحانك انى كنت من الظالمين). و بعضى گفته اند: لام در جمله (لحكم ربك) به معناى (الى - تا) است، مى خواهد در عـين اينكه با رسول گراميش سخن مى گويد، قوم او راتهديد كند به اينكه به زودى خـدا بين او و ايشان حكم خواهد كرد، مى فرمايد: تا زمانى كه خدا حكم كند صبر كن. ولى وجه قبلى با سياق آيات قبلى مناسب تر است. ___ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه 9⃣4⃣سوره از تفسير شریف المیزان 🔰لو لا ان تداركه نعمه من ربه لنبذ بالعراء و هو مذموم9⃣4⃣ 🔸ايـن آيـه شـريـفـه نـهـى سـابـق (كـه مـى فـرمـود چـون صـاحـب حـوت مـبـاش) را تـعليل مى كند، و كلمه  به معناى رسيدن و پيوستن به چيزى است، و در اين آيه كلمه نعمت به قبول توبه تفسير شده، و واژه  به معناى پرت كردن و دور انداختن است، و كلمه  به معناى زمين لخت و بدون سقف و يا گياه است، و مذموم از ذم است كه مقابل مدح را معنا مى دهد. و مـعناى آيه اين است كه: اگر يونس عليه السلام نعمت توبه اى را از پروردگارش در نـمـى يـافت، و مافاتش را جبران نمى كرد، در بيابانى بدون سقف و گياه افكنده مى شد، در حالى كه به خاطر عملى كه كرده بود مذمت هم مى شد. بيان عدم منافـات بـيـن آيـه : (لو لا ان تـداركه نعمة من ربه...) با آيه: (فلولا انه كان من المسبحين ...) در ايـنـجـا ممكن است بگويى: اين آيه شريفه با آيه (فلو لا انه كان من المسبحين للبث فـى بـطـنـه الى يـوم يـبـعـثـون) مـنـافـات دارد، بـراى مـقـتـضـاى عـمـل يـونس به حكم اين آيه آن بود كه تا قيامت در شكم ماهى بماند، و به حكم آيه مورد بـحـث، مـقـتـضاى عملش اين بوده كه جسدش در بيابانى بى سقف و گياه، و در حالى كه مذموم هم باشد بيفتد، و اين دو مقتضا با هم جمع نمى شوند. در پـاسـخ مى گوييم دو آيه مذكور هر يك از يك مقتضاى خاصى حكايت مى كند، كه هر يك از آن دو اثـرى جـداگـانـه دارد، آيـه سـوره صافات اين معنا را خاطرنشان مى سازد كه: اگـر مـداومـت يـونـس در تـسـبـيـح خـداى عـزوجـل در طـول زنـدگـيـش و قـبـل از ابـتـلايـش نـبـود چنين و چنان مى شد، چون كلمه مداومت در تسبيح را مى رساند، و آيه مورد بحث از اين معنا خبر مى دهد كه خدا در شكم ماهى او را دريافت و توبه اش را قبول كرد، و به همين جهت ماهى او را در بيابان نينداخت. در نـتـيـجه مجموع دو آيه دلالت مى كند بر اينكه بيرون رفتن يونس با خشم اقتضاى اين را داشـتـه كـه تـا روز قـيـامـت در شـكـم مـاهـى بـمـانـد، و ليـكـن تـسـبـيـح دائمـيـش قـبـل از افـتـادن در شـكـم ماهى و بعد از آن از اين اقتضا منع كرده، و باعث شده كه مقدرش طورى ديگر شود، و آن اين است كه ماهى او را در بيابان بيندازد، و نيز مقتضاى عملش اين بـود كـه او را بـه صـورتـى زشـت و مذموم بيندازد، و ليكن مانعى ديگر از آن جلوگيرى نـمـود، و آن نـعمتى از پروردگارش بود، كه او را دريافت، و نه تنها مذموم نشد، بلكه پروردگارش او را اجتبا كرد و از صالحانش قرار داد، پس بين دو آيه منافاتى نيست. و مـا در بـحـث گـذشـته مكرر گفتيم كه: حقيقت نعمت، همانا و سرپرستى خداست، و بنابر اين به طور متعين جمله (لولا ان تداركه نعمه من ربه) معنايى ديگر خواهد داشت. فاجتبيه ربه فجعله من الصالحين توضيح اين جمله معناى  و  در مباحث گذشته گذشت. ___ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه0⃣5⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰و ان يكاد الذين كفروا ليز لقونك با بصارهم لما سمعوا الذكر0⃣5⃣ 🔸كـلمـه  بـدون تـشـديـد، مـخـفـف اسـت، و كـلمـه  بـه مـعـنـاى زلل و لغـزش اسـت، و  بـه مـعـنـاى ازلال، يعنى صرع است، و كنايه است از كـشـتـن و هـلاك كـردن. و مـعناى آيه اين است كه: محققا آنها كه كافر شدند وقتى قرآن را شنيدند نزديك بود با چشم هاى خود تو را به زمين بيندازند، يعنى با چشم زخم خود تو را بكشند. و مـراد از ايـن (ازلاق بـه ابصار) - به طورى كه همه مفسرين گفته اند - چشم زدن اسـت، كـه خود نوعى از تاثيرات نفسانى است و دليلى عقلى بر نفى آن نداريم، بلكه حـوادثـى ديـده شده كه با چشم زدن منطبق هست، و رواياتى هم بر طبق آن وارد شده، و با اين حال علت ندارد كه ما آن را انكار نموده بگوييم يك عقيده است. بـعضى از مفسرين گفته اند: معناى آيه اين است كه وقتى ذكر را يعنى قرآن را از تو مى شـنـوند با نظرى سرشار از كينه و خشم به تو نظر مى كنند، به طورى كه مى خواهند با همان نگاه تيزشان تو را بكشند. ___ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه1⃣5⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰و يقولون انه لمجنون و ما هو الا ذكر للعالمين1⃣5⃣ 🔸نـسـبـت ديـوانـگـى بـه آن جـنـاب دادن در هـنـگـامـى كـه قـرآن را از او مـى شـنـونـد، خـود دليـل بـر اين است كه مى خواسته اند بگويند از القاآت شيطانها و جن است، و به هـمـيـن جـهـت خـداى تـعـالى وقتى مى خواهد پاسخشان بدهد، مى فرمايد: قرآن به جز ذكر براى نيست. و در آغـاز سـوره نـسـبـت جـنـون به خود آن جناب را رد كرد، و فرمود: ما انت بنعمه ربك بـمـجـنـون  در آخـر سـوره هـم همان سخن آغاز سوره را آورد، تا آغاز و انجام با هم منطبق باشد. ___ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺بحث روایتی سوره از تفسير شریف المیزان 🔰بحث روايتى 🔸رواياتى در ذيل آيه: (يوم يكشف عن ساق...) 🔸مؤلف: كتاب معانى الاخبار به سند خود از حسين بن سعيد، از ابى الحسن عليه السلام روايـت كـرده كه در تفسير آيه (يوم يكشف عن ساق و يدعون الى السجود) فرموده: در قـيـامـت حـجـابى از نور هست كه وقتى كنار زده مى شود مؤمنين همه به سجده مى افتند، اما منافقين با اينكه مى خواهند سجده كنند ليكن پشتشان خم نمى شود. و در همان كتاب به سند خود از عبيد بن زراره از امام صادق عليه السلام روايت كرده كه گفت: از آن جناب معناى كلام خداى عزوجل را پرسيدم كه مى فرمايد: (يوم يكشف عن ساق ) فرمود: آيا خدا جامه خود را بالا مى زند؟! سبحان ربى الاعلى. مؤلف: صـدوق رحـمـه اللّه عـليـه بـعـد از نـقـل ايـن حـديـث مـى گـويد: منظور از جمله (سـبـحـان ربـى الاعـلى) تـنـزيه خداى سبحان است از اينكه ساق پا و جامه اى داشته بـاشـد. و در ايـن مـعـنـا روايـتـى ديـگـر نـيـز از حـلبـى از امـام صـادق عليه السلام نقل كرده. 🔸بـاز در هـمـان كـتـاب بـه سـنـد خـود از مـعـلى بـن خـنـيـس نـقـل كـرده كه گفت: به امام صادق عليه السلام عرضه داشتم: منظور خداى تعالى از اينكه فرمود: (و قد كانوا يدعون الى السجود و هم سالمون ) چيست؟ فرمود: يعنى در دنيا مى توانستند سجده كنند، و نكردند. و در الدر المـنثور است كه بخارى، ابن منذر و ابن مردويه، از ابى سعيد روايت آورده اند كـه گـفـت: از رسـول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم شنيدم مى فرمود: پروردگارمان سـاق پـاى خـود را بـالا مـى زنـد، در هـمـان هـنگام تمامى زن و مرد با ايمان به سجده مى افـتند، باقى مى ماند كسانى كه در دنيا به ريا و خودنمايى سجده كرده بودند، آن روز مى خواهند سجده كنند ولى پشتشان (مانند يك تخته) يك پارچه مى شود. رواياتى در برهــنه كردن خداوند ساق پايش را در قيامت كه به جهت مبتنى بودن برتشبيه مردود اند و در همان كتاب است كه ابن منده در رد بر جهمى مذهبان از ابى هريره روايت كرده كه گفت: رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم آيه: (يوم يكشف عن ساق ) را تلاوت كرد، و فرمود خدا ساق پايش را برهنه مى كند. و نـيـز در هـمـان كـتـاب اسـت كـه اسـحاق بن راهويه (در مسند خود)، عبد بن حميد، ابن ابى الدنيا، طبرانى، و آجرى، در كتاب ، و دارقطنى در كتاب ، و حـاكـم (وى حـديث را صحيح دانسته) و ابن مردويه، و بيهقى در كتاب ، همگى از عـبـداللّه بـن مـسـعـود از رسـول خـدا صـلى اللّه عـليه و آله و سلم روايت كرده اند كه فـرمـود: خـداى تعالى روز قيامت همه مردم را يكجا جمع مى كند، و خود خدا در چند تكه ابر پايين مى آيد، آنگاه يك منادى ندا در مى دهد كه ايها الناس؟ آيا از پروردگارتان راضى نشده ايد، با اينكه شما را بيافريد، و صورت گرى كرد و رزق داد و چنين مقرر كرد كه امروز هر انسانى در تحت سرپرستى وليى باشد كه در دنيا او را ولى خود مى دانست، و عبادتش مى كرد؟ آيا اين قرار از پروردگارتان عادلانه نيست؟ همه مى گويند: بله هست. آنـگـاه فـرمود: پس هر انسانى از شما به طرف معبودى مى رود كه در دنيا مى پرستيد، و هـمـان مـعبود در آن روز برايشان ممثل و مجسم مى شود، براى كسانى كه عيسى را مى پرستيدند شيطان عيسى ممثل مى شود، و براى كسانى كه عزير را مى پرستيدند شيطان عزير ممثل مى شود، تا آنجا كه براى دسته اى درخت، و براى جمعى چوب خشك، و براى عده اى سنگ ممثل مى شود. تـنـهـا اهـل اسـلام بدون معبود، ايستاده باقى مى مانند، در اين هنگام خداى تعالى برايشان مـمثل مى شود، و به ايشان مى گويد: چرا مثل بقيه مردم به راه نمى افتيد؟ مى گويند: ما پـروردگـارى داريـم كـه هـنـوز او را نـديـده ايـم تـا به طرفش راه بيفتيم، مى فرمايد: پروردگار خود را اگر ببينيد به چه علامتى مى شناسيد؟ مى گويند: ما ربى داريم كه بـيـن مـا و او عـلامـتـى اسـت، اگـر او را ببينيم به آن علامت مى شناسيم، مى پرسد آن چه علامتى است ؟ مى گويند: او ساق خود را بالا مى زند! در اين هنگام خدا پاى خود را برهنه مـى كـنـد، همه آنهايى كه در دنيا برايش سجده مى كردند، به خاك مى افتند، مگر جمعيتى كـه پـشـت هـايـشـان بـراى سـجده خم نمى شود، و مانند شاخ گاو يكپارچه مى شود، نمى توانند سجده كنند (تا آخر حديث). مؤلف: اين سه روايت اساسش تشبيه است، كه براهين و همچنين قرآن عزيز آن را رد مـى كـنـد و بـه هـمـيـن جـهـت يـا بـايـد آنـهـا را دور انـداخـت، و يـا تاويل كرد. رواياتى درباره املاء و استدراج گنهكاران، چشم زخم، و....
🔹ادامه بحث روایتی 🔸و در كافى به سند خود از سفيان بن سمط روايت كرده كه گفت: امام صادق عليه السلام فـرمـود: خـداى تـعـالى وقـتـى خـير بنده اى را بخواهد، هرگاه گناهى مرتكب شود، به دنـبـالش بـه يـك گـرفـتـارى مـبـتلايش مى كند، و به اين وسيله استغفار را به يادش مى انـدازد، و وقـتى شر بنده اى را بخواهد، هرگاه گناهى مرتكب شود دنبالش نعمتى به او مى دهد تا استغفار را از يادش ببرد، و در نتيجه گنهكارى را ادامه بدهد، اين همان است كه خـداى عـزوجـل دربـاره اش مى فرمايد: (سنستدرجهم من حيث لا يعلمون ) و منظور اين است كه به وسيله نعمت خود و گناه او وى را استدراج مى كند. مؤلف: در سـابـق يعنى در تفسير آيه (سنستدرجهم من حيث لا يعلمون)، هم پاره اى از روايات استدراج را آورديم. و در تـفـسـيـر قمى در ذيل آيه شريفه (اذ نادى و هو مكظوم ) در روايت ابى الجارود از امام باقر عليه السلام روايت كرده كه مى فرمود: به معناى است. و نيز در همان كتاب در ذيل آيه (لو لا ان تداركه نعمه من ربه ) فرمود: منظور از نعمت، رحمت است. و در معناى كلمه  فرموده جايى است كه سقف نداشته باشد. و در الدر المـنـثـور اسـت كـه بـخـارى از ابـن عـبـاس روايـت كـرده كـه گـفـت : رسـول خـدا صـلى اللّه عـليـه و آله و سـلم در تـفـسـيـر آيـه (و ان يكاد الذين كفروا) فرمود: مسأله چشم زخم حق است. و در هـمـان كـتـاب اسـت كـه ابونعيم در كتاب  از جابر روايت كرده كه گفت : رسـول خـدا صـلى اللّه عـليه و آله و سلم فرمود چشم زخم، مرد سالم را در قبر و شتر سالم را در ديگ قرار مى دهد. مؤلف: در ايـن مـيـان رواياتى هست كه آيات سابق را با مسأله ولايت تطبيق مى كند، كه البته جنبه جرى و تطبيق مصداق بر كلى دارد، نه اينكه تفسير آن آيات باشد، و به همين جهت از ايراد آن خوددارى كرديم. ___ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🔹پایان تفسير سوره از تفسير شریف المیزان اثر ماندگار علامه طباطبایی ره🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺 متن سوره ________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸 ترتیل سوره 🔸استاد پرهیزگار ⏳زمان: ۷:۳۰دقیقه _______ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
Parhizgar067.mp3
1.01M
🌺 ترتیل سوره 🎙 استاد پرهیزگار ⏳زمان: ۵:۳۳ دقیقه _____ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 ترجمه آيات 1⃣الی 4⃣1⃣سوره از تفسير شریف المیزان 🔰ترجمه آيات 🔸به نام خداوند بخشنده بخشايشگر 🔸 پر بركت است خدايى كه ملك به دست اوست و او بر هر چيزى تواناست1⃣ 🔸كـسـى كـه مـوت و حيات را آفريده تا شما را بيازمايد كه كدامتان خوش رفتارتريد و او عزيزى آمرزنده است2⃣ 🔸آن خدايى كه هفت طبقه آسمان را آفريد تو در خلق رحمان هيچ تفاوتى نمى بينى به دقت نظر كن آيا هيچ فطور و اختلالى در نظام عالم به چشمت مى خورد؟3⃣ 🔸نـه، مـسلما اگر دوباره هم نظر بيندازى پلك چشمت از خستگى مى افتد و اختلالى نخواهى يافت4⃣ 🔸مـا آسـمـان دنـيـا را بـا چراغهايى زينت داديم و آنها را وسيله رجم شيطانها قرار داديم (تا بـراى شـنـيـدن اخـبـار غيبى به آسمان نزديك نشوند) و براى آن شيطانها عذابى دردناك تهيه كرده ايم5⃣ 🔸و كـسـانـى هـم كـه بـه پـروردگار خود كافر شدند عذاب جهنم دارند و چه بد بازگشت گاهى است6⃣ 🔸زمانى كه در آتش افكنده مى شوند از آتش صداى نفسى مى شنوند كه با همان نفس ايشان را چون هوا به داخل خود مى كشد در حالى كه فوران مى كند7⃣ 🔸گـويـى از شـدت غـضـب مـى خـواهـد مـتـلاشـى شـود هـر فـوجـى كـه داخل آن مى شود خازنان آتش مى پرسند مگر پيامبرى بيم رسان برايتان نيامد؟8⃣ 🔸مـى گـويـنـد چـرا آمـد ولى مـا تـكـذيـب كـرديـم و گـفـتـيـم خـدا هـيـچ پـيـامـى نـازل نـكـرده و شـما با سايرين هيچ فرقى نداريد جز اينكه در ضلالتى بزرگ هستيد9⃣ 🔸و نـيـز مـى گـويـنـد (و احـسـرتـا) اگـر گـوش داده بـوديـم و تعقل مى كرديم از دوزخيان نمى بوديم🔟 🔸و در آخر به گناه خود اعتراف مى كنند، پس خرد و نابود باد ياران دوزخ1⃣1⃣ 🔸مـحـقـقا كسانى كه از پروردگار خود با اينكه او را نديده اند حساب مى برند و نگرانى دارندآمرزش و اجرى كبير دارند2⃣1⃣ 🔸و شـمـا سـخـن خود را چه فاش بگوييد و چه پنهان بداريد، او داناى به اسرار نهفته در سينه ها است3⃣1⃣ آيا كسى كه موجودات را آفريده از حال آنها آگاه نيست ؟ در حالى كه او از اسرار دقيق با خبر و نسبت به همه چيز عالم است4⃣1⃣ ___ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 بیان آیات سوره از تفسير شریف المیزان 🔰بيان آيات 🔸اشاره به غرض سوره مباركه ملك 🔸غـرض ايـن سـوره بـيـان عـمـومـيـت ربـوبـيـت خـداى تـعـالى بـراى تـمـامى عالم است، در مقابل مـسـلك وثـنـى هـا كـه مـعـتـقـدنـد بـراى هـر يـك از نـواحـى عـالم ربـى جـداگانه كه يا از خـيـل فـرشـتـگـان اسـت، و يـا از مـخـلوقـات ديـگـر، و خـداى عزوجل رب همه عالم نيست، بلكه تنها رب آن ارباب است و بس. و بـه هـمين جهت در سوره بسيارى از نعمت هاى الهى از خلقت و تدبير را نام مى برد، چون در حقيقت ذكر اين نعمت ها استدلالى است بر ربوبيت عامه الهى. 🔸و نـيز به همين مناسبت است كه سخن را با كلمه  آغاز كرده، چون اين كلمه به مـعناى كثرت صدور بركات از ناحيه خداى عزوجل است، و نيز مكرر جناب ربوبى را به صـفـت رحـمـان كـه مـبـالغـه در رحـمـت اسـت مـى سـتـايـد، چـون رحـمـت، هـمـان عـطـيـه در قبال استدعاى حاجتمند است، و در اين سوره سخنى هم از انذار و تهديد آمده، و در آخر به مسأله حشر و قيامت منتهى مى گردد. و مـضـامين آيات آن به دو مسأله خلاصه مى شود: يكى دعوت به يگانگى او در ربوبيت را بـپـذيرند، و دوم اينكه به معاد معتقد شوند و اين سوره به شهادت سياق آياتش در مكّه نازل شده است. ___ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه1⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰تبارك الذى بيده الملك و هو على كل شى ء قدير1⃣ 🔸كـلمـه  درباره هر چيزى استعمال شود از كثرت صدور خيرات و بركات از آن چيز خبر مى دهد. و جـمـله (الذى بـيـده المـلك ) از آنـجـا كـه مـطـلق اسـت شـامل تمامى ملك مى گردد، و اين تعبير يعنى (خدايى كه ملك به دست اوست) استعاره به كنايه است، مى خواهد به طور كنايه از كمال تسلط خدا بر ملك خبر دهد، و بفهماند آن چـنـان مـلك در مـشـت او اسـت كـه به هر نحو بخواهد در آن تصرف مى كند، همانطور كه يك انـسـان نـيرومند موم را در دست خود به هر شكل بخواهد در مى آورد و مى چرخاند، پس خداى تعالى به نفس خود مالك هر چيز و از هر جهت است، و نيز مالك ملك هر مالك ديگر است. پس توصيف خداى عزوجل بـه ايـنـكه ملك به دست اوست، توصيفى وسيع تر از توصيف او به  در جمله (عند مليك مقتدر)، و صريح تر و مؤ كدتر است از توصيف او در جمله . 🔸و جـمـله (و هـو عـلى كـل شى ء قدير) اشاره است به اينكه قدرت خداى تعالى محدود به هيچ حدى و منتهى به هيچ نهايتى نيست، و لازمه اطلاق ملك هم به حسب سياق همين است، هـر چـنـد كـه صـرف نـظـر از سـيـاق، مـطـلق آوردن مـلك (كـه از صـفـات فعل است ) از لوازم اطلاق قدرت است كه از صفات ذات است. در ايـن آيـه شريفه علاوه بر آنچه افاده نمود، اشاره اى هم به حجتى دارد كه با آن حجت بر امكان معاد استدلال مى شود، و توضيحش ‍ به زودى مى آيد. ___ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه 2⃣سوره از تفسير شریف المیزان 🔰الذى خلق الموت و الحيوه ليبلوكم ايكم احسن عملا و هو العزيز الغفور2⃣ 🔸كـلمـه  در مـورد چـيزى بكار مى رود كه آن حالتى دارد كه به خاطر داشتن آن حـالت داراى شـعـور و اراده شـده است. و كلمه موت به معناى نداشتن آن حالت است، چيزى كـه هـسـت بـه طـورى كه از تعليم قرآن برمى آيد معناى ديگرى به خود گرفته، و آن عـبـارت از اسـت كـه هـمـان مـوجـود داراى شـعـور و اراده از يـكـى از مـراحـل زنـدگـى بـه مـرحـله اى ديـگـر مـنـتـقـل شـود، قـرآن كـريـم صـرف ايـن انـتـقال را موت خوانده با اينكه منتقل شونده شعور و اراده خود را از دست نداده، همچنان كه از آيـه (نـحن قدرنا بينكم الموت... فيما لا تعلمون ) اين معنا استفاده مى شد، بنا بر ديگر نبايد پرسيد: چرا در آيه مورد بحث فرموده: (خدا موت و حيات را آفريده ) مگر مـرگ هـم است؟ چون گفتيم: از تعليم قرآن برمى آيد كه مرگ به معناى عدم حيات نيست، بلكه به معناى انتقال است. امرى وجودى كه مانند حيات خلقت پذير است. 🔸علاوه بر اين اگر مرگ را امر عدمى بگيريم، همانطور كه عامه مردم هم چنين مى پندارند، باز خلقت پذير هست، چون اين عدم با عدمهاى صرف فرق دارد و مانند كورى و تاريكى، عدم است، كه حظى از وجود دارد. جـمـله (ليـبـلوكم ايكم احسن عملا) بيانگر هدف از خلقت موت و حيات است، و با در نظر گرفتن اينكه كلمه (بلاء) (كه مصدر ليبلوكم است) به معناى امتحان است، معناى آيه چـنين مى شود: خداى تعالى شما را اينطور آفريده كه نخست موجودى زنده باشيد، و سپس بميريد، و اين نوع از خلقت مقدمى و امتحانى است، و براى اين است كه به اين وسيله خوب شـمـا از بـدتـان مـتـمـايـز شـود، مـعـلوم شـود كـدامـتـان از ديـگـران بـهـتـر عـمـل مـى كـنـيـد، و مـعـلوم اسـت كـه اين امتحان و اين تمايز براى هدفى ديگر است، براى پاداش و كيفرى است كه بشر با آن مواجه خواهد شد. مـفـاد ايـنـكـه در تـعـليـل آفـريـنـش مـوت و حـيـات فـرمـود: (ليـبـلوكـم ايـكـم احـسـن عملا) آيـه مـورد بحث علاوه بر مفادى كه گفتيم افاده مى كند، اشاره اى هم به اين نكته دارد كه مـقصود بالذّات از خلقت رساندن جزاى خير به بندگان بوده، چون در اين آيه سخنى از گـنـاه و كـار زشـت و كـيفر نيامده، تنها عمل خوب را ذكر كرده و فرموده خلقت حيات و موت بـراى ايـن اسـت كـه مـعـلوم شـود كـدامـيـك عـمـلش بـهـتـر اسـت. پـس صـاحـبـان عمل نيك مقصود اصلى از خلقتند، و اما ديگران به خاطر آنان خلق شده اند. ذيـل آيـه هـم كـه مـى فرمايد: (و هو العزيز الغفور) مطالب صدر را تأييد نموده مى فـهـماند او عزيز است، چون ملك مطلق و قدرت مطلقه خاص او است، پس هيچ كس نيست كه بـر او غـالب شـود، و اگـر مـخـالفـيـن و عاصيان خود را قدرت مخالفت و عصيان داده به مـنـظور آزمايش بوده، و به زودى از آنان انتقام مى گيرد. و نيز مى فهماند او است، چـون از بـسـيارى گناهان در دنيا عفو مى كند، و بسيارى از آنها را به طورى كه وعده داده در آخرت مى آمرزد. و در عين حال با آوردن اين دو نام، هم عاصيان را تخويف كرد و هم تطميع نمود، چون وقتى اين دو نام در سياق دعوت ذكر شوند، و را مى رساند. ايـن را هـم بـايـد دانـسـت كـه مـضـمـون آيـه شـريـفـه صـرف ادعـاى بـدون دليـل نـيست، و آنطور كه بعضى پنداشته اند نمى خواهد مسأله خلقت مرگ و زندگى را براى آزمايش، در دلها تلقين كند. بلكه مقدمه اى بديهى و يا نزديك به بديهى است كه بـه لزوم و ضـرورت بـعـث بـراى جزا حكم مى كند. براى اينكه انسانى كه به زندگى دنـيـا قـدم نهاده، دنيايى كه دنبال آن مرگ است، ناچار عملى و يابه عبارتى اعمالى دارد كـه آن اعمال هم يا خوب است يا بد ممكن نيست عمل او يكى از اين دو صفت را نداشته باشد، و از سوى ديگر به حسب فطرت مجهز به جهازى معن وى و عقلائى است، كه اگر عوارض سـوئى در كـار نـبـاشـد او را به سوى عمل نيك سوق مى دهد، و بسيار اندكند افرادى كه اعـمـالشـان مـتـصـف بـه يـكـى از دو صـفـت نـيـك و بـد نـبـاشـد و اگـر بـاشـد در بـيـن اطفال و ديوانگان و ساير مهجورين است. 🔹ادامه دارد👇
🔹ادامه👇 🔸آن صـفـتى كه بر وجود هر چيزى مترتب مى شود، و در غالب افراد سريان دارد، غايت و هدف آن موجود به شمار مى رود، هدفى كه منظور آفريننده آن از پديد آوردن آن همان صفت است، مثل حيات نباتى فلان درخت كه غالبا منتهى مى شود به بار دادن درخت، پس فلان مـيـوه كـه بـار آن درخـت اسـت هـدف و غـايت هستى آن درخت محسوب مى شود، و معلوم مى شود مـنـظـور از خـلقـت آن درخـت هـمـان مـيـوه بـوده، و هـمـچـنـيـن عـمـل و آن، غـايت و هدف از خلقت انسان است، و اين نيز معلوم است كه صلاح و حسن عـمـل اگـر مـطلوب است براى خودش مطلوب نيست، بلكه بدين جهت مطلوب كه در به هدف رسيدن موجودى ديگر دخالت دارد. آنچه مطلوب بالذات است حيات طيبه اى است كه با هيچ نقصى آميخته نيست، و در مـعـرض لغـو و تـاءثيم قرار نمى گيرد، بنابراين بيان، آيه شريفه در معناى آيه زير است كه مى فرمايد: (كل نفس ذائقه الموت و نبلوكم بالشر و الخير فتنه ). ___ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه 3⃣سوره از تفسير شریف المیزان 🔰الذى خلق سبع سموات طباقا...3⃣ 🔸آن خـدايـى كـه هـفـت آسـمـان را آفـريـد، در حـالى كـه طـبـاق هـسـتـنـد، يـعـنـى مـطـابـق و مـثـل هـمـنـد. البـتـه مـفـسـريـن ايـنـطور احتمال داده اند. و ما در تفسير سوره  مطالبى كه مى توانستيم در اين باره ايراد كنيم ايراد نموديم. 🔸(مـا تـرى فـى خلق الرحمن من تفاوت) - راغب مى گويد: كلمه  به معناى دور شـدن چيزى است از انسان، به طورى كه دست يافتن به آن دشوار باشد. و در قرآن كـريـم آمده كه: (و ان فاتكم شى ء من ازواجكم الى الكفار اگر از زنان شما چيزى نزد كـفـار مـانـده بـاشـد) آنـگـاه مـى گـويـد: كـلمـه  كـه مـصـدر بـاب  از مـاده  است، به معناى اختلاف دو چيز در اوصاف و خصوصيات اسـت، گويا اين از آن دور و آن از اين دور است، خصوصيات اين در آن نيست و خصوصيات آن در اين نيست، اين كلمه هم در قرآن آمده مى فرمايد: (ما ترى فى خلق الرحمن من تفاوت در خلقت خدا چيزى كه از مقتضاى حكمت خارج باشد وجود ندارد). پس منظور از نبودن تفاوت در خلق، اين است كه تدبير الهى در سراسر جهان زنجيروار مـتـصـل بـه هـم اسـت، و موجودات بعضى به بعض ديگر مرتبطند، به اين معنا كه نتايج حـاصـله از هـر مـوجودى عايد موجود ديگر مى شود، و در نتيجه دادنش به موجوداتى ديگر وابـسـتـه و نـيـازمند است. در نتيجه اصطكاك اسباب مختلف در عالم خلقت، و برخوردشان نـظـيـر بـرخـورد دو كـفـه تـرازو اسـت كـه در سـبـكـى و سـنـگـيـنـى دائمـا در حال مقابله مى باشند، اين مى خواهد سبكى كند او نمى گذارد، او مى خواهد سنگينى كند اين نـمـى گـذارد، اين مى خواهد بلند شود او نمى گذارد، او مى خواهد بلند شود اين مانع مى شـود، و نـتـيـجه اين كشمكش آن است كه ترازودار بهره مند مى شود. پس دو كفه ترازو در عـيـن اخـتـلافـشـان در بـه دسـت آمدن غرض ترازودار اتفاق دارند، و يا به عبارتى ديگر اخـتـلاف آنها است كه باعث مى شود ترازودار جنس كشيدنى خود را بكشد و وزن آن را معلوم كند. پـس مـنـظـور از نـبـودن تـفـاوت در خـلق ايـن شـد كـه خـداى عزوجل اجزاى عالم خلقت را طورى آفريده كه هر موجودى بتواند به آن هدف و غرضى كه براى آن خلق شده برسد، و ايـن از بـه مـقـصـد رسـيـدن آن ديـگرى مانع نشود، و يا باعث فوت آن صفتى كه براى رسيدنش به هدف نيازمند است نگردد. خـطـاب در جـمـله (مـاتـرى نـخـواهـى ديـد) خـطـاب بـه شـخـص رسـول خـدا صـلى اللّه عـليـه و آله وسـلم نيست، بلكه خطاب به هر كسى است كه مى تـوانـد بـبـيـنـد، و اگـر كلمه  را به كلمه  اضافه كرد، و به نام مقدس رحمان نسبت داد، براى است كه اشاره كند به اينكه غايت و هدف از خلقت، رحمت عام او اسـت، و اگر كلمه  را نكره - بدون الف و لام - آورد، با در نظر گرفتن ايـن كـه نكره در سياق نفى قرار دارد و نكره در سياق نفى عموميت را مى رساند، در نتيجه معنا چنين مى شود كه: در سراسر جهان هيچ تفاوتى نمى بينى. 🔸(فـارجـع البـصـر هـل تـرى مـن فـطـور) - كـلمـه  بـه مـعـنـاى اخـتلال و بى نظمى است. و مراد از ، تكرار نظر است، و اين كنايه است از ايـنـكـه اگـر بـخـواهى يقين كنى كه در سراسر خلقت تفاوتى نيست بايد با دقت نظر كنى. ___ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه 4⃣سوره از تفسير شریف المیزان 🔰ثم ارجع البصر كرتين ينقلب اليك البصر خاسئا و هو حسير4⃣ 🔸كلمه  ء اسم فاعل از ماده  است، و اين ماده به معناى نارسايى در ديد چـشـم، و يـا بـه قول راغب سرسرى ديدن و گذشتن است. راغب در معناى كلمه گـفـتـه: ماده به معناى خستگى در اثر تمام شدن نيرو است، به چنين كسى، هم حاسر مى گويند و هم محسور، اما حاسر به اين تصور كه خود او خودش را خسته كرده، و اما محسور بـه ايـن تـصـور كـه تـمـام شـدن نـيـرو خـسـته اش كرده. و اينكه فرمود: (ينقلب اليك البصر خاسئا و هو حسير) هم ممكن است به معناى حاسر باشد، و هم به معناى محسور. و كـلمـه  تـثـنـيـه كرة است كه به معناى رجعت و برگشتن است، و اگر به صيغه تثنيه آورده صرفا براى اين بوده كه تكثير و تكرار را برساند، و چنين معنا دهد كـه در خـلقـت آسـمانها و زمين بنگر، آيا هيچ تفاوت و ناسازگارى در بين موجودات آن مى بينى؟ و دوباره و سه باره و چندباره برگرد و نظر بيفكن، كه اگر چنين كنى نظرت خسته مى شود و از كار مى افتد، و هيچ تفاوتى نخواهى ديد. پس در اين دو آيه به اين نكته اشاره شده كه نظام جارى در عالم نظامى است واحد و متصل الاج زاء و مرتبط الابعاض. ___ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه5⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰وَ لَقَدْ زَيَّنَّا السمَاءَ الدُّنْيَا بِمَصبِيحَ ...5⃣ 🔸كلمه جمع مصباح (چراغ ) است، و اگر ستارگان را چراغ ناميده به خاطر نورى است كه از آنها تلالو مى كند، و ما قبلا - در سوره حم سجده - در اين باره بحث كرديم. 🔰و جعلناها رجوما للشياطين 🔸 يعنى ما ستارگان را كه آسمان را با آنها زينت داديم رجم هايى (تيرها ) قرار داديم، و با آنها شياطينى را كه به آسمان نزديك مى شوند تا خبرهاى آسمانى را استراق سمع كنند، تيرباران مى كنيم، همچنان كه در جاى ديگر فرمود: (الا من استرق السمع فاتبعه شهاب مبين )(مگر کسیکه استراق سمع کند، که تیرهای شهاب دنبالش می کند) و نيز فرموده: (الا من خطف الخطفه فاتبعه شهاب ثاقب )(مگر شیطانی که بخواهد چیزی برباید که شهاب فروزان دنبالش می کند) . 🔸بعضى از مفسرين گفته اند جمله مورد بحث دلالت دارد بر اينكه مراد از كواكب كه آسمان را زينت داده تمامى ستارگان آسمان است، چه ثوابت و سيارات، و چه شهاب ها، چون ثوابت و سيارات هر يك در جاى خود، و در مدار خود قرار دارد، و نمى تواند منظور از رجوم باشد، و دو كلمه و ، همانطور كه بر ستارگان فعلى اطلاق مى شود، بر شهابها نيز اطلاق مى شود. 🔸بعضى ديگر گفته اند: شهابها تكه هايى هستند كه از كواكب جدا مى شوند، و به وسيله آنها شيطانها رجم مى شوند، و اما خود كواكب به هيچ وجه فرو نمى ريزند، مگر وقتى كه خدا بخواهد همه را فانى سازد. اين وجه با نظريه هاى علمى امروز موافق تر است، و اما اينكه رجم شيطانها به وسيله شهابها چه معنا دارد، قبلا مختصرى درباره اش بحث كرده ايم . 🔰و اعتدنا لهم عذاب السعير 🔸 يعنى ما براى شيطانها كه همانا اشرار از جنيان هستند عذاب دوزخ را تهيه كرده ايم كه آتشى است مشتعل _________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه6⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰لِلَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبهِمْ عَذَاب جَهَنَّمَ وَ بِئْس الْمَصِيرُ6⃣ 🔸بعد از آنكه پاره اى از نشانيهاى ربوبيت خداى تعالى را ذكر كرد، به دنبالش تهديد كافران و منكران به ربوبيت او را آورد، و قرار اين سوره بر همين منوال است كه حجت ها را آميخته با تهديد و انذار بياورد. ومیانه آن دو تداخل کند و مراد از كفروا عموم كسانى هستند كه به ربوبيت خدا كافر باشند، چه وثنى هاى بت پرست، كه به كلى ربوبيت خدا را براى عالم منكرند، و مى گويند خداى تعالى تنها رب اربابهاى ايشانست، و چه آنهايى كه اصلا منكر ربوبيت هستند، و چه آنهايى كه مثل يهود و نصارى بين خدا و پيامبرانش جدايى انداخته، يكى آن خدايى را قبول دارد كه موسى را فرستاده، و آن ديگرى خدايى را مى پرستد كه عيسى را فرستاده، و هر يك به خدا و پيغمبر ديگرى كافر شدند. 🔸آيه شريفه در عين اينكه جنبه تداخل را دارد، چنان هم نيست كه نسبت به ما قبل خود مربوط و متصل نباشد بلكه هم به آيه (الذى خلق الموت و الحيوه ليبلوكم ايكم احسن عملا و هو العزيز الغفور) اتصال دارد (چون در آن سخن از مرگ و مغفرت رفته ، و در اين سخن از عذاب جهنم رفته است ) و هم به آيه قبليش اتصال دارد. چيزى كه هست نسبت به آيه قبليش جنبه تعميم بعد از تخصيص را دارد، در آيه قبلى سعير را در خصوص شيطانها ذكر مى كرد، و در اين آيه عذاب جهنم را شامل عموم كافران مى داند. _________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه7⃣ و قسمتی8⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰إِذَا أُلْقُوا فِيهَا سمِعُوا لهََا شهِيقاً وَ هِىَ تَفُورُ تَكادُ تَمَيزُ مِنَ الْغَيْظِ7⃣ و قسمتی از8⃣ 🔸راغب مى گويد: كلمه به معناى طولانى شدن است، و به معناى رد نفس ، و به عبارت ديگر (بازدم ) است، البته بازدمى كشيده. و كه مصدر فعل است، بنا به گفته صاحب مجمع البيان به معناى ارتفاع جوشش است. و كلمه به معناى تقطع و تفرق است، و كلمه غيظ به معناى شدت خشم است. 🔸و معناى آيه اين است كه: وقتى كفار در جهنم ريخته مى شوند، صداى شهيقى از آن مى شنوند، شهيقى كه چون مغناطيس آنان را به داخل خود مى كشاند، همانطور كه با شهيق هوا داخل سينه كشيده مى شود، در حالى كه جوشان است، و ايشان را مانند نخودى كه در ديك جوشان بالا و پائين مى شود بالا و پائين مى كند، به طورى كه گويى از شدت غضب مى خواهد متلاشى شود. _________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a