eitaa logo
تفسیر المیزان
9.8هزار دنبال‌کننده
186 عکس
39 ویدیو
0 فایل
تفسیر المیزان علامه طباطبایی ره 🙏راه حمایت از کانال: ۵۸۹۲۱۰۱۳۰۸۱۵۷۲۶۸ جعفری. بانک سپه ارتباط @samad10011
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺ترجمه آیات3⃣3⃣الی2⃣6⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰ترجمه آيات 🔸آيا آن كس را كه از انفاق روى گردان شد مشاهده كردى ؟ (33). 🔸مـخـتـصـرى انـفـاق كـرد و (بـه خـاطـر گفتار رفيقش كه گفت ترك انفاق كردى گناهت به گردن من ) ترك انفاق نمود (34) 🔸آيا او علم غيب دارد و مى داند (كه رفيقش گناهش را گردن مى گيرد) (35). 🔸يا از آن سفارش ها كه در تورات درباره دادن حق شده باخبر نشده ؟ (36). 🔸و در صحف ابراهيمى كه حق را به حد تمام ادا كرد (37). 🔸و نـمـى دانـد كـه هـيـچ گـنـهـكـارى گـنـاه ديـگـرى را تحمل نمى كند، و به گردن نمى گيرد؟ (38). 🔸و اين كه انسان به جز كار و تلاشش سرمايه اى ندارد؟ (39). 🔸و اين كه نزد وى سعى خود را خواهد ديد؟ (۴۰). 🔸و سپس جزاى آن به كاملترين وجهش داده مى شود (41). 🔸و اين كه انتهاى سيرشان به سوى پروردگار تو است (42). 🔸و اين كه او است كه اسباب خنديدن و گريستن را فراهم كرده (43). 🔸و اين كه او است كه مى ميراند و زنده مى كند (44). 🔸و اين كه او است كه جفت نر و ماده را آفريده (45). 🔸از نطفه اى كه در رحم ريخته مى شود (46). 🔸و اين كه بر خداست كه نشاءه آخرت را پديد آورد (47). 🔸و ايـن كـه خـود او اسـت كـه بـا امـوال منقول و غير منقول بندگان خود را بى نياز مى كند (48). 🔸و اين كه او رب كوكب شعرى است كه بعضى آن را رب خود مى پندارند (49). 🔸و اين كه او نسل پيشين عاد را هلاك كرد (۵۰). 🔸و ثمود را كه حتى يك نفر از ايشان باقى نگذاشت (51). 🔸و قوم نوح را كه قبل از آنان، و ستمكارتر و ياغى تر از آنان بودند (52). 🔸و شهرهاى قوم لوط را كه زير و رو كرد و از عذاب آنچه متوجه آنان ساخت (53). 🔸ازهر سو احاطه شان كرد (54). 🔸پس ديگر در كدام يك از نعمت هاى پروردگارت مى توانى ترديد كنى (55 ). 🔸اين پيامبر، بيم رسانى است از سنخ بيم رسانان گذشته (56). 🔸قيامت نزديك شد (57). 🔸و براى آن به غير از خدا پرده بردارى نيست (58). 🔸آيا از اين مطالب تعجب مى كنيد؟ (59). 🔸و مى خنديد و گريه نمى كنيد؟ (۶۰). 🔸و همچنان سرگرم بازى خود هستيد؟ (61). 🔸پس براى خدا سجده كنيد و به عبادت او بپردازيد (62). _________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺بیان آیات 3⃣3⃣الی2⃣6⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰بيان آيات 🔸اشاره به مطالب و محتويات اين قسمت از سوره مباركه نجم سـيـاق نـه آيـه از آيـات اول ايـن فـصـل روايـاتـى را كـه در شأن نـزول وارد شـده تـصـديـق مـى كـنـد، در آن روايـات آمـده كـه مـردى از مـسـلمـانـان امـوال خـود را در راه خـدا انـفـاق كرد، مردم او را سرزنش كردند كه انفاق در راه خدا هم حدى دارد و او را از فـنـاى مـالش زنـهار داده و از گرفتار شدن به فقر ترساندند، و به او كـه زيـر بـار نـمـى رفـت گـفـتـنـد: اگـر تـرك انفاق گناه داشت به گردن ما، آن مرد هم پـذيـرفـت و ديـگـر انـفـاق نـكـرد، و بـه مـنـاسـبـت ايـن واقـعـه آيـات نـه گـانـه مـذكـور نازل شد. كـه خـداى سـبحان به طور اشاره به اين داستان متعرض آن شده، و به منظور بيان حقيقت مـطـلب در ايـن مسأله مـطـالبـى از صـحـف ابـراهـيـم و مـوسـى نـقـل كـرده، و نـيـز حـق صـريـح و پـوسـت كـنـده را در رد ابـاطـيـل مـشـركـين كه در آيات گذشته بود بيان نموده، فرمود: آنها مى گويند: اگر ما بـتـها را مى پرستيم براى اين است كه بتها تمثالهاى فرشتگان است كه دختران خدايند، مـى پـرسـتـيـم تـا مـا را نـزد خـداى سـبـحـان شـفـاعـت كـنـنـد. آيـات فـصـل قـبـلى هـم بـا روشـن تـريـن بـيـان ايـن مـسـاله را ابطال كرده بود. ولى در ايـن آيـات حـق مطلب در مسأله ربوبيت و الوهيت را روشن كرده مى فرمايد: خلقت و تدبير تنها از آن خدا است، و تمامى آن به خدا منتهى مى شود، و خداى سبحان هر چه خلق كـرده و تـدبـيـر نـمـوده طـورى خـلق و تـدبـيـر كـرده كـه نـشـاءه اى ديـگـر را دنـبـال داشـتـه بـاشـد، تا در آن نشاءه جزاى كافر و مؤمن و مجرم و متقى را بدهد، و لازمه چـنـيـن خـلقـتـى تـشـريـع ديـن است، بايد بندگان را به تكاليفى مكلف كند، و كرده، و شـاهـدش هـم همين است كه امتهاى گذشته را كه يكى پس از ديگرى آمدند و زير بار دين و تكاليف او نرفتند هلاك كرد، مانند قوم نوح و عاد و ثمود و مؤتفكه. آنـگـاه بـعـد از نـقل اين داستانها از صحف انبياى گرامى خاطر نشان كرده كه اين نذير - رسـول خـدا صلى اللّه عليه و آله و سلم- هم از همان نذيران امت هاى گذشته است، و ايـن كـه قـيـامـت نزديك است، و سپس در آخر سوره روى سخن را متوجه به ايشان نموده كه براى خدا سجده و عبادت كنيد. و ايـن سـوره بـه شهادت سياق آياتش در مكّه نازل شده، و از جمله آيات برجسته اش آيه شـريـفـه (و ان الى ربـك المنتهى)، و آيه شريفه (و ان ليس للانسان الا ما سعى) است _________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیات3⃣3⃣و 4⃣3⃣سوره از تفسير شریف المیزان 🔰افرايت الذى تولى3⃣3⃣ 🔰 و اعطى قليلا و اكدى4⃣3⃣ 🔸كلمه  (با ياء كه مصدر فعل تولى، با الف، است) به معناى اعراض است، و مـراد از آن در ايـنـجـا بـقـريـنـه آيـه بـعـدى اعـراض از انـفـاق در راه خـداسـت، و كلمه  بـه مـعـنـاى انـفـاق و كـلمـه  - مـصـدر فـعـل اكـدى - بـه مـعـنـاى قـطـع اعـطـا و ترك انفاق است، و حرف فاء كه بر سر جمله  در آمده به خاطر همان مطلبى است كه قبلا خاطرنشان ساختيم و گفتيم آيات ايـن فـصـل فـرع و نتيجه گيرى از آيات فصل قبلى است. و معناى آيه مورد بحث اين است كـه : بـه مـن خـبـرده از آن كـسـى كـه ازاعـراض كـرد، و مال اندكى انفاق نموده و ديگر از انفاق دست برداشت. _________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیه5⃣3⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰اعنده علم الغيب فهويرى5⃣3⃣ 🔸ضميرهاى اين جمله به همان شخص كه از انفاق اعراض كرده بود بر مى گردد، و استفهام در آيه انكارى است، و معنايش اين است كه آيا او علم غيب دارد كه در نتيجه بداند رفيقش كه گـنـاهش را گردن گرفته در قيامت اگر وى عذابى داشته باشد بجاى او عذاب مى كشد؟ مـفـسـرين جمله را اينطور معنا كرده اند، ولى از ظاهر آيه بر مى آيد كه منظور اين است كه بـفـرمـايـد: او نسبت به حال آينده اش در دنيا علم غيب ندارد، و معنايش اين است كه آيا او كه دسـت از انـفـاق كـشـيده علم غيب دارد كه اگر به انفاق خود ادامه دهد اموالش تمام مى شود و بـه فـقـر مبتلا مى گردد؟ و اين كه گفتيم ظاهر آيه است براى اين بود كه آن معنايى كه مفسرين ارائه داده بودند معنايى كه آيه (الا تزر وازرة وزر اخرى ) متعرض آن است _________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیات6⃣3⃣ و 7⃣3⃣سوره از تفسير شریف المیزان 🔰ام لم ينبا بما فى صحف موسى6⃣3⃣ 🔰 و ابراهيم الذى وفى7⃣3⃣ 🔸مـنـظـور از (صـحـف مـوسى ) تورات و از (صحف ابراهيم) همان كتابى است كه بر ابـراهـيم نازل شده بود، و اگر به صيغه جمع از آن تعبير كرد، براى اين كه صحف هر يك از اين دو بزرگوار يكى دو تا نبوده بلكه اجزايى بسيار داشته است. و كلمه  كه مصدر فعل  است به معناى آن است كه حق صاحب حق را تمام و كمال بپردازى، و توفيه ابراهيم (عليه السلام) بود كه آن جناب هر حق بندگى كـه بـه عـهـده داشت تمام و كامل ادا كرد و به بهترين وجه هم ادا كرد، كه خداى تعالى در (واذ ابتلى ابراهيم ربه بكلمات فاتمهن). و اما مطالبى را كه در چند آيه بعد از صحف ابراهيم و موسى مى آورد، هر چند كه در قرآن و قـب ل از اين آيات به عنوان اين كه اينها در صحف آن دو بزرگوار بوده نيامده. و ليكن به عنوان حكمت و موعظه و قصص و عبرت آمده. پـس مـعـنـاى دو آيه اين شد كه : آيا اين شخص كه دست از انفاق كشيده اين امورى را كه در صحف ابراهيم و موسى آمده نديده؟ _________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیه 8⃣3⃣سوره از تفسير شریف المیزان 🔰الا تزرو ازره وزر اخرى8⃣3⃣ 🔸كـلمـه  به معناى ثقل است، ولى استعمالش بيشتر در گناه رواج يافته، و كلمه  بـه مـعـنـاى گـنـهـكـار اسـت كـه بـايـد سـنـگـيـنـى گـنـاه را تحمل كند، و اين آيه مى خواهد همان مطلبى را كه در صحف ابراهيم و موسى آمده حكايت كند، كـه البـته اين حكايت از اين آيه شروع مى شود و تا چند آيه ادامه دارد، و همه آن آيات در اولشان كلمه  و كلمه  در آمده كه تمام هفده آيه است. و آن مـعـنـا و مـطـلبـى كه در صحف آن دو بزرگوار آمده بوده، اين بوده كه: هيچ انسانى گـنـاه انـسانى ديگر را تحمل نمى كند، يعنى نفس ‍ هيچ كس گناهى كه ديگرى كرده آلوده نمى شود، و قهرا هيچ كس هم به گناهى كه ديگرى كرده عقوبت و مؤ اخذه نمى شود. شرحى درباره مفاد آيه : (و ان ليس للانسان الا ما سعى) و ايـنـكـه عمل انسان چه خوب و چه بد با او خواهد بود _________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیه9⃣3⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰و ان ليس للانسان الا ما سعى9⃣3⃣ 🔸راغـب مـى گـويد: كلمه  به معناى راه رفتن تند و سريع است ، اما نه به حدى كـه دويـدن بـر آن صـدق كـنـد، ولى در مطلق جد و جهد در هر كارى چه خير و چه شر نيز اسـتـعـمـال مـى شـود، از آن جـمـله در قرآن آمده: (و سعى فى خرابها) كه البته بايد اضـافـه كـنـيـم كـه اسـتـعـمـالش در جـد و كـوشـش در هـر كـار استعمال لغوى نيست، بلكه استعاره اى است. و لام در كـلمـه  لام مـلك حـقـيقى است، مانند ملكيت انسان نسبت چشم و گوش و سـايـر اعـضـايـش، نـه مـانند ملكيتش نسبت به خانه و فرش كه ملكيتى است اعتبارى و به مـعـنـاى جـواز تـصـرف. و چـون انـسـان مـلكـيـت حـقـيـقـى، مـالك اعـمـال خـويـش اسـت پـس ‍ مـادامـى كـه انـسـان هـسـت آن عـمـل هـم هـسـت، و هـرگـز بـه طـبـع خـود از انـسـان جـدا نـخـواهـد شـد، بـنابراين بعد از انـتـقال آدمى به سراى ديگر، تمامى اعمالش چه خير و چه شر چه صالح و چه طالح با او خواهد بود، ايـن مـعـنـاى مـلك حـقـيـقـى اسـت، و امـا آنـچـه كـه انـسـان مـلك خـود مـى پـنـدارد، مال و فرزندان و زخارف و زينت هاى زندگى دنيا و جاهى كه در ظرف اجتماع از آن خود مى داند، و رابطه اى ميان آنها و غير خود نمى بيند، هيچ يك از اينها ملك حقيقى آدمى نيست (چون قـوام هـسـتـيـش به هستى آدمى نيست، فرش مى سوزد صاحبش همچنان هست، صاحبش مى ميرد فـرش هـمـچنان هست)، بلكه ملكى است وهمى و اعتبارى (كه زندگى در اجتماع ناگزيرش كـرده چـنـيـن رابطه هايى را قائل شود) و اين ملك تا دم مرگ با آدمى هست، همين كه خواست به دار الخلود و عالم آخرت منتقل شود به دست ديگرى مى سپارد. پس معناى آيه چنين شد كه: هيچ انسانى هيچ چيزى را به ملكيت واقعى مالك نيست، تا اثر آن ملكيت كه يا خير است يا شر يا نفع است يا ضرر عايدش شود، مگر آن عملى را كه كرده و جـد و جـهـدى كـه نـمـوده، تـنـهـا آن را دار است، و اما آنچه ديگران كرده اند اثر خير يا شرش عايد انسان نمى شود. ايـن كه در بالا گفتيم: (و هرگز به طبع خود از انسان جدا نمى شود) براى اين بود كـه مسأله شـفـاعـت را اسـتـثـنـاء كـرده بـاشـيـم، هـر چـنـد كـه شـفـاعـت هـم بـاز اثـر اعـمـال خـود آدمـى اسـت، چـون شـفـاعـت از آن گـنـهـكـاران ايـن امـت اسـت كـه بـا سـعـى جـمـيـل خـود در حـظـيـره ايـمـان بـه خـدا و آيـاتـش وارد شـده انـد و اگـر مـومـن نـمـى شدند مـشـمـول شـفـاعـت نمى گشتند. و همچنين بهره مندى انسان بعد از مردنش از استغفار مؤمنين و اعـمـال صـالح و خـيـراتـى كـه بـرايـش مـى فـرسـتـنـد آن نـيـز مـربـوط بـه سـعـى جميل خود آدمى است، كه در زندگى داخل در زمره مؤمنين شد، و سياهى لشكر آنان گرديد، و ايـمـانـشـان را تأييد كـرد، و اثـرش ايـن شـد كـه هـر چـه عمل خير كردند، او نيز به قدر دخالتش ‍ سهيم گرديد. و هـمـچـنـيـن كـسـانى كه در زندگى سنت حسنه اى باب مى كنند و مى روند. و مادامى كه در روى زمين اشخاص به آن سنت عمل مى كنند او نيز شريك است، كه فرمودند: (من سن سنه حـسـنـه فـله ثـوابـهـا و ثـواب مـن عـمـل بـهـاو مـن سـن سـنـة سـيـئه كـان له وزرهـا وزر مـن عمل بها الى يوم القيامه ). بـراى ايـن كـه بـر حـسـب فـرض شخص باب كننده از همين جهت كه سنتى را باب كرده در عمل ديگران سهيم است، (چـون اگر او آن عمل را باب نمى كرد، ديگران هم آن را انجام نمى دادند، و يا كمتر انجام مـى دادنـد)، هـمچنان كه در تفسير آيه (و نكتب ما قدموا و اثارهم) نيز گذشت، و همچنين در تـفـسـيـر آيه (و ليخش الذين لوتركوا من خلفهم ذرية ضعافا خافوا عليهم ) و در تفسير آيه (ليميز الله الخبيث من الطيب ) گفتار نافعى در اين مقام گذشت. _________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیه0⃣4⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰و ان سعيه سوف يرى0⃣4⃣ 🔸منظور از ، آن عملى است كه در انجامش جد و جهدى كرده، و منظور از  مـشـاهـده اسـت، و ظـرف ايـن مـشـاهـده روز قـيـامـت اسـت، بـه دليـل ايـن كه دنبالش مسأله جزا را ذكر فرموده، پس آيه شريفه از نظر معنا قريب به آيـه (يـوم تـجـد كـل نـفس ما عملت من خير محضرا) و آيه شريفه (يومئذ يصدر الناس اشـتـاتـا ليـروا اعـمـالهـم فـمـن يـعـمـل مـثـقـال ذرة خـيـرا يـره و مـن يعمل مثقال ذرة شرا يره ) مى باشد. و اگـر جـمله  را به صيغه مجهول آورده، خالى از اين اشاره نيست كه در قـيـامـت كـسـانـى هـسـتـنـد كـه اعـمـالى بـه ايـشـان ارائه مـى شـود كـه خـودشـان آن عمل را انجام نداده اند _________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیه1⃣4⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰ثم يجزيه الجزاء الاوفى1⃣4⃣ 🔸كـلمـه  بـه مـعـنـاى تمام است، چون هر چيزى كه تمام باشد وافى به تمامى صـفـات مـطـلوبـش هـسـت، و  به معناى جزاى اتم است، و ضمير در جمله  بـه سـعى كه همان عمل باشد بر مى گردد، و معنايش اين كه سپس انسان عملش - يعنى به عملش - جزا داده مى شود جزايى اتم. _________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیه2⃣4⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰و ان الى ربك المنتهى2⃣4⃣ 🔸كلمه  مصدر ميمى و به معناى انتهاء است، و در اين آيه مطلق آورده شده، در نـتـيجه مى فهماند مطلق انتهاء به سوى پروردگار تو است، پس آنچه موجود كه در عالم وجود است در هستى و در آثار هستيش به خداى سبحان منتهى مى گردد، البته به خود خـداونـد، حـال يا با وساطت چيزى و يا بدون واسطه، و نيز هيچ تدبير و نظامى كلى يا جـزيـى در عـالم جريان ندارد، مگر آنكه آن هم منتهى به خداى سبحان است، چون تدبيرى كـه بـيـن مـوجودات عالم است چيز ديگرى جز اين نيست كه بين آنها روابطى برقرار كرده كـه هـر مـوجودى به خاطر آن روابطى كه با ساير موجودات دارد سر پا ايستاده و هستيش حـفـظ شده، و معلوم است كه پديد آورنده روابط موجودات همان پديد آورنده خود موجودات اسـت، پـس يگانه كسى به طور اطلاق منتهاى تمامى موجودات عالم است تنها و تنها خداى سـبـحـان اسـت هـمـچـنـان كـه در جـاى ديـگـر فـرمـوده: (اللّه خـالق كـل شـى ء و هـو على كل شى ء وكيل له مقاليد السموات و الارض) و نيز فرموده: (الا له الخلق و الامر). آيـه مـورد بـحـث از آنـجايى كه منتهاى هر چيزى را به طور مطلق خدا دانسته، و اين اطلاق شـامـل تـمـامـى تـدبـيـرهـا نـيـز مـى شـود نـاگـزيـر بـايـد گـفـت كـه آيـه شـريـفـه شامل دو انتها در هر چيز مى شود. يكى انتها از حيث آغاز خلقت كه وقتى درباره خلقت هر چيز به عقب برگرديم به خداى تعالى منتهى مى شود و ديگرى از حيث معاد كه وقتى از طرف آينده پيش برويم خواهيم ديد تمامى موجودات دوباره به سوى او محشور مى شوند. و از آنـچـه گـذشـت خـوانـنـده مـحـتـرم خـودش مـى تـوانـد بـه اشـكـال وجـوهـى كـه در تـفـسـير آيه آورده اند متوجه شود، مثلا يكى گفته مراد از اين آيه رجـوع خلق خداى سبحان است در روز قيامت. ديگرى گفته : معنايش اين است كه آخر امر به ثـواب و عـقـاب پـروردگـارت مـنـتهى مى شود سومى گفته: منتهاى مردم به سوى حساب پـروردگـار تـو است. و چهارمى گفته افكار بشر همه جا جولان مى كند و مى كند تا به خداى سبحان منتهى شود، آنجا ديگر از جولان باز مى ماند. ولى خواننده عزيز توجه دارد كـه هـر يـك ازايـن وجـوه، اطـلاق آيـه را بـه نـحـوى تـقـيـيـد كـرده، بـا ايـن كـه تـقـييد، دليل مقيد مى خواهد _________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیه 3⃣4⃣سوره از تفسير شریف المیزان 🔰و انه هو اضحك و ابكى3⃣4⃣ 🔸ايـن آيـه و آيـات بـعـدش تـا دوازده آيـه، مـواردى از منتهى شدن خلقت و تدبير به خداى سبحان را بر مى شمارد و سـيـاق در هـمـه ايـن آيـات سـياق انحصار است، مى فهماند كه ربوبيت منحصر در خداى تـعـالى اسـت. و براى او شريكى در ربوبيت نيست، وانحصار منافات با وساطت اسباب طـبـيـعـى و يـا غـيـر طـبـيـعـى در آن امـور ندارد. مانند واسطه بودن مسرت و اندوه درونى و اعـضايى كه اين مسرت و اندوه را نشان مى دهد در تحقق خنده و گريه، و يا واسطه شدن اسباب طبيعى و غير طبيعى متناسب در احياء و اماته، و در خلقت نر و ماده، و پديد آمدن غنى و فقر، و يا نابود كردن امت هاى هالك، چون وقتى اين اسباب هم همه مسخر امر خدا باشند و هـيـچ اسـتـقـلالى از خـود نـداشته و از ما فوق خود منقطع نباشند، قهرا وجود آنها و آثار وجوديشان و آنچه كه بر آنها مترتب مى شود ملك خداى تعالى خواهد بود، و كسى و چيزى شريك خدا در اين ملك نيست. مراد از ايــنـكـه فـرمـود خدا است كه خنداند و گرياند و توضيح عدم منافات بين آن و اسناد خنده و گريه به خود انسان و به اسباب خنده و گريه. پـس مـعـنـاى جـمـله ايـن اسـت كـه خـداى تعالى تنها كسى است كه خنده را در شخص خندان و گـريـه را در شـخـص گـريـان ايجاد كرده، و كسى در آن شريك خدا نيست. و اين منافات نـدارد بـا ايـن كـه ما خنده و گريه را به خود انسان ها نسبت مى دهيم، براى اين كه نسبت خـنـده و گـريه و هر كار ديگر به اينكه قائم به انسان است ولى نسبت دادن آن به خداى تعالى به خاطر اين است كه خدا آن را ايجاد كرده، و بين اين دو نسبت فرق بسيار است. و بـاز مـنـافـاتـى نـيست بين اراده الهى به خنده و گريه انسان، با اراده خود انسان به خـنـديـدن و گـريـسـتـن، و اراده الهـى بـاعـث نـمـى شـود كـه اراده خـود انـسـان بـاطـل شـود و شـخص خندان مجبور به خنده باشد، براى اين كه اراده الهى به مطلق خنده تـعـلق نـگـرفـتـه، كـه بـه هـر صـورت كـه بـوده بـاشد صورت بگيرد، بلكه تعلق گرفته است به خنده ارادى و به اختيار، خنده اى كه از اراده انسان و اختيارش سر مى زند، نـه هـر خـنـده و لو بـه اجـبـار، پـس اراده خـود انـسـان سـبـب خـنـديـدن او اسـت سببى كه در طول سببيت اراده خداى سبحان است، نه در عرض آن، تا تزاحم و منافاتى پيش آيد، و يا هـر دو دخـالت داشـتـه باشند و اشكال شود كه دو سبب چگونه يك مسبب را ايجاد كنند، و در نـتـيـجـه نـاگـزيـر شـويـم بـراى رفـع اشـكـال بـگـويـيـم: افعال اختيارى انسان هم مخلوق خداست، و خود انسان در آن دخالتى ندارد، همچنان كه جبرى مـذهـبـان گـفته اند، و يا به عكس بگوييم : مخلوق خود انسان است، و خداى تعالى در آنها هيچ دخالتى ندارد كه معتزلى مذهبان آن را مى گويند. از آنچه گذشت فساد گفته هاى بعضى از مفسرين روشن مى شود گفته اند: مـعـنـاى آيـه ايـن اسـت كـه : خـداى تـعـالى قوه خنده و گريه را در انسان خلق كرده. و يا بـعـضـى ديـگـر گـفـته اند: معنايش اين است كه خداوند منشاء خنده و گريه يعنى مسرت و انـدوه را آفـريـده. و يا بعضى گفته اند: معناى آيه اين كه : خداوند زمين را با روياندن گياهان خندانده و آسمان را با باريدن گريانده. و يـا بـعـضـى ديـگـر گـفـتـه انـد: مـعـنـايـش ايـن اسـت كـه : اهل بهشت را خندانده و اهل دوزخ را گريانده. _________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیه4⃣4⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰و انه هو امات و احيا4⃣4⃣ 🔸گـفـتـار در اين آيه كه موت و حيات را به خداى سبحان نسبت داده، با اين كه ارتباطى هم با اسباب طبيعى و غير طبيعى مانند ملائكه دارند، نظير همان گفتارى است كه درباره خنده و گريه گذرانديم، و همچنين عين اين بحث در آيات بعدى هم جريان پيدا مى كند. _________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a