eitaa logo
تفسیر المیزان
10.1هزار دنبال‌کننده
172 عکس
38 ویدیو
0 فایل
تفسیر المیزان علامه طباطبایی ره 🙏راه حمایت از کانال: ۵۸۹۲۱۰۱۳۰۸۱۵۷۲۶۸ جعفری. بانک سپه ارتباط @samad10011
مشاهده در ایتا
دانلود
سرمايه آدمى زندگى او است، با زندگى است كه مى تواند وسيله عيش ‍ خود در زندگى آخرت را كسب كند، اگر در عقيده و عمل حق را پيروى كند تجارتش سودبخش بوده، و در كسبش بركت داشته است، و در آينده اش از شر ايمن است، و اگر باطل را پيروى كند، و از ايمان به خدا و عمل صالح اعراض نمايد، تجارتش ضرر كرده و در آخرتش از خير محروم شده است __ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🍁تفسیر آیه3⃣ سوره در تفسیرالمیزان ✅الا الذين امنوا و عملوا الصالحات 🍁اين استثنا استثناى از جنس انسان است كه محكوم به خسران است، و استثنا شدگان افرادى هستند كه متصف به ايمان و اعمال صالح باشند چنين افرادى ايمن از خسرانند. 🍁و اين بدان جهت است كه كتاب خدا بيان مى كند كه انسان موجودى هميشه زنده است، زندگيش با مردن خاتمه نمى يابد، و مردن او در حقيقت انتقال از خانه اى به خانه اى ديگر است، كه بيان اين معنا در تفسير آيه شريفه (على ان نبدل امثالكم و ننشئكم فى ما لا تعلمون ) گذشت، و نيز كتاب خدا بيان مى كند كه قسمتى از اين زندگى هميشگى انسان كه همان حيات دنيا باشد حياتى است امتحانى، و سرنوشت ساز كه در آن حيات سرنوشت قسمت ديگر يعنى حيات آخرت مشخص مى گردد، آنها كه در آن حيات به سعادت مى رسند، و يا بدبخت مى شوند، سعادت و شقاوتشان را در دنيا تهيه كرده اند، همچنان كه خداى تعالى فرموده: (و ما الحيوه الدنيا فى الاخره الا متاع )، و نيز فرموده: (كل نفس ذائقه الموت و نبلوكم بالشر و الخير فتنه ). 🍁و نيز بيان مى كند كه مقدميت اين زندگى براى آن زندگى به وسيله مظاهر اين زندگى و آثار آن يعنى اعتقادات و اعمال است اعتقاد حق و عمل صالح ملاك سعادت اخروى و كفر و فسق ملاك شقاوت در آن است، مى فرمايد: (و ان ليس للانسان الا ما سعى و ان سعيه سوف يرى ثم يجزيه الجزاء الاوفى ) و نيز مى فرمايد: (من كفر فعليه كفره و من عمل صالحا فلا نفسهم يمهدون )، و باز مى فرمايد: (من عمل صالحا فلنفسه و من اساء فعليها)، و در آياتى بسيار زياد سرنوشت آخرت را چه خوش و چه بدش را جزا و اجر خوانده. 🍁و نيز با همه اين بيانات كه از نظرتان گذشت بيان مى كند كه سرمايه آدمى زندگى او است، با زندگى است كه مى تواند وسيله عيش ‍ خود در زندگى آخرت را كسب كند، اگر در عقيده و عمل حق را پيروى كند تجارتش سودبخش بوده، و در كسبش بركت داشته است، و در آينده اش از شر ايمن است، و اگر باطل را پيروى كند، و از ايمان به خدا و عمل صالح اعراض نمايد، تجارتش ضرر كرده (نه تنها از سرمايه عمر چيزى زايد بر خود سرمايه به دست نياورده، بلكه از خود سرمايه خورده، و سرمايه را وسيله بدبختى خود كرده است ) و در آخرتش از خير محروم شده، لذا در سوره مورد بحث مى فرمايد: (ان الانسان لفى خسر الا الذين امنوا و عملوا الصالحات ) و مراد از ايمان، ايمان به خدا، و مراد از ايمان به خدا ايمان به همه رسولان او، و مراد از ايمان به رسولان او اطاعت و پيروى ايشان است، و نيز ايمان به روز جزا است همچنان كه قرآن در جاى ديگر تصريح كرده به اينكه كسانى كه به بعضى از رسولان خدا ايمان دارند، و به بعضى ندارند، مومن به خدا نيستند. 🍁جمله (و عملوا الصّالحات) بر عمل به همه اعمال صالح دلالت دارد واز آن استفاده مى شود كه مؤمنان گنهكار نيز در خسرانند 🍁و ظاهر جمله (و عملوا الصالحات ) اين است كه به همه اعمال صالح متصف باشد. پس اين جمله استثنائيه شامل فاسقان كه بعضى از صالحات را انجام مى دهند، و نسبت به بعضى ديگر فسق مى ورزند نمى شود، و لازمه اين، آن است كه منظور از خسران اعم از خسران به تمام معنا باشد يعنى شامل خسران از بعضى جهات هم بشود، و بنابر اين دو طايفه خاسرند، يكى آنهايى كه از جميع جهات خاسرند نظير كفار معاند حق و مخلد در عذاب، دوم آنهايى كه در بعضى جهات خاسرند، مانند مؤمنينى كه مرتكب فسق مى شوند و مخلد در آتش نيستند چند صباحى عذاب مى بينند، بعد عذابشان پايان مى پذيرد و مشمول شفاعت و نظير آن مى شوند. __________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🍁پس دين حق چيزى به جز پيروى اعتقادى و عملى از حق، و تواصى بر حق نيست، و تواصى بر حق عنوانى است وسيع تر از عنوان امر به معروف و نهى از منكر، چون امر به معروف و نهى از منكر شامل اعتقاديات و مطلق ترغيب و تشويق بر عمل صالح نمى شود، ولى تواصى بر حق، هم شامل امر به معروف مى شود و هم شامل عناوین مذکور. ________________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🍁ادامه تفسیر آیه3⃣ سوره در تفسیرالمیزان ✅و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر3⃣ 🍁كلمه (تواصى ) به معناى سفارش كردن اين به آن و آن به اين است. و (تواصى به حق ) اين است كه : يكديگر را به حق سفارش ‍ كنند، سفارش كنند به اينكه از حق پيروى نموده و در راه حق استقامت و مداومت كنند، پس دين حق چيزى به جز پيروى اعتقادى و عملى از حق، و تواصى بر حق نيست، و تواصى بر حق عنوانى است وسيع تر از عنوان امر به معروف و نهى از منكر، چون امر به معروف و نهى از منكر شامل اعتقاديات و مطلق ترغيب و تشويق بر عمل صالح نمى شود، ولى تواصى بر حق، هم شامل امر به معروف مى شود و هم شامل عناوين مذكور. 🍁خصوصيت و اهميت تواصى به صبر كه بعد از عنوان كلى (و عملوا الصّالحات) اختصاص به ذكر يافتند 🍁در اينجا سؤالى به نظر مى رسد، و آن اين است كه: تواصى به حق، خود يكى از اعمال صالح است، و با اينكه قبلا عنوان كلى (و عملوا الصالحات ) را ذكر كرده بود، چه نكته اى باعث شد كه خصوص تواصى به حق را نام ببرد؟ 🍁جوابش اين است كه: اين از قبيل ذكر خاص بعد از عام است، كه در مواردى بكار مى رود كه گوينده نسبت به خاص عنايت بيشترى داشته باشد، و شاهد بر اينكه خداى تعالى از ميان همه اعمال صالح به تواصى به حق عنايت بيشتر داشته، و بدين منظور خصوص آن را بعد از عموم اعمال صالح ذكر نموده اين است كه همين تواصى را در مورد صبر تكرار كرد، و با اينكه مى توانست بفرمايد: (و تواصوا بالحق و الصبر)، فرمود: (و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر). 🍁و بنا بر همه آنچه گفته شد، ذكر تواصى به حق و به صبر، بعد از ذكر اتصافشان به ايمان و عمل صالح براى اين بوده كه اشاره كند به حيات دلهاى مومنين، و پذيرا گشتن سينه هاشان براى تسليم خدا شدن، پس مومنين اهتمامى خاص و اعتنايى تام به ظهور سلطنت حق و گسترده شدن آن بر همه مردم دارند، و مى خواهند همه جا حق پيروى شود، و پيروى آن دائمى گردد، و خداى تعالى در باره آنان فرموده: (افمن شرح اللّه صدره للاسلام فهو على نور من ربه فويل للقاسيه قلوبهم من ذكر اللّه اولئك فى ضلال مبين ). 🍁در آيه مورد بحث صبر را مطلق آورده، و بيان نكرده كه صبر در چه مواردى محبوب است، و نتيجه اين اطلاق آن است كه مراد از صبر اعم از صبر بر اطاعت خدا و صبر از معصيت و صبر در برخورد با مصائبى است كه به قضا و قدر خدا به آدمى مى رسد. ________________________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
روايتى سوره از تفسیر شریف المیزان ✅چند روايت در ذيل آيات سوره عصر 🍁در تفسير قمى به سند خود از عبد الرحمان بن كثير از امام صادق (عليه السلام) نقل كرده كه در تفسير آيه (الا الذين امنوا...) فرمود: در اين جمله خداى تعالى اهل صفوت از خلق خود را استثناء كرده. 🍁مؤلف: و در ذيل روايت، ايمان را بر ايمان به ولايت على (عليه السلام) و تواصى به حق را بر توصيه ذريات و نسلهاى خود به ولايت على تطبيق نموده است. 🍁و در الدر المنثور است كه ابن مردويه از ابن عباس روايت كرده كه در تفسير آيه (و العصر ان الانسان لفى خسر) گفته: منظور از اين انسان، ابو جهل بن هشام است. و در تفسير آيه (الا الذين امنوا و عملوا الصالحات) گفته: منظور على و سلمان است. ____________________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
پایان تفسیر سوره از تفسیر شریف المیزان 🙏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آيات سوره از تفسیر شریف المیزان 🌹به نام خداى رحمان و رحيم🌹 🍁مسابقه و مفاخره در داشتن مال و نفرات بيشتر شما را از سعادت واقعيتان به خود مشغول كرد1⃣ تا آنجا كه براى شمردن نياكان خود به قبرستان رفتيد2⃣ نه، اين مفاخرتها دردى را از شما دوا نمى كند و به زودى خواهيد فهميد3⃣ نه، تأكيد مى كنم كه به زودى خواهيد فهميد4⃣ نه، باز تأكيد مى كنم كه اگر به علم اليقين برسيد5⃣ آن وقت دوزخ را خواهيد ديد6⃣ آن وقت به عين اليقينش مشاهده خواهيد كرد7⃣ و سپس در آن روز از نعيم خدا بازخواست خواهيد شد8⃣ __________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
بيان آيات سوره از تفسیر شریف المیزان 🍁اين سوره مردم را به شدت توبيخ مى كند بر اينكه با تكاثر ورزيدن و مسابقه گذشتن در جمع مال و اولاد و ياوران با يكديگر از خداى تعالى و از سعادت واقعى خود بى خبر مى مانند، از تبعات و آثار سوء خسران آور اين سرگرمى غفلت مى ورزند. 🍁 و ايشان را تهديد مى كند به اينكه به زودى نتيجه سرگرمى هاى بيهوده خود را مى دانند و مى بينند، و به زودى از اين نعمت ها كه در اختيارشان گذاشته شده بود تا شكرش را بجاى آورند بازخواست مى شوند، كه چرا در شكرگزارى خدا خود را به نادانى زديد، و به كارهاى بيهوده سرگرم كرديد، و چرا نعمت خدا را با كفران مقابله نموديد. 🍁و اين سوره از نظر سياقى كه دارد هم با مكى بودن مى سازد، و هم با مدنى بودن، و به زودى روايات در سبب نزول آن در بحث روايتى خواهد آمد ان شاء الله. __________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
تكاثر و مفاخرت شما در داشتن مال و زينت دنيا، و مسابقه گذشتنتان در جمع عده و عده، شما را از آنچه واجب بود بر شما بازداشت، و آن عبارت بود از ذكر خدا، در نتيجه عمرى را به غفلت گذرانديد، تا مرگتان فرا رسيد. __________________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🍁تفسیر آیه های 1⃣ و 2⃣سوره در تفسیرالمیزان ✅الهيكم التكاثر1⃣ ✅حتى زرتم المقابر2⃣ 🔸در مفردات مى گويد: كلمه (لهو) به معناى هر كار بيهوده و بى ارزشى است كه آدمى را از كار مهم و پر ارزش باز بدارد، وقتى مى گويند: (الهاه كذا) معنايش اين است كه آن كار بيهوده وى را مشغول به خود كرد و از كارى مهم تر بازش داشت و در قرآن كريم آمده : (الهيكم التكاثر). 🔸اما كلمه (تكاثر) و (مكاثره ) كه اولى مصدر باب تفاعل، و دومى باب مفاعله است، هر دو به معناى آن است كه جمعى در كثرت مال و اولاد و عزت با يكديگر مبارات و مفاخره كنند. 🔸و در معناى مقابر گفته جمع مقبره است، كه - به كسره ميم و فتحه آن - به معناى محل قبر است و در قرآن كريم آمده، آنجا كه فرموده :  (حتى زرتم المقابر) و زيارت مقابر كنايه از مردن است. 🔸و بنا به معنايى كه او كرده و بنابر آنچه به كمك سياق فهميده مى شود معناى آيه اين است كه : تكاثر و مفاخرت شما در داشتن مال و زينت دنيا، و مسابقه گذشتنتان در جمع عده و عده، شما را از آنچه واجب بود بر شما بازداشت، و آن عبارت بود از ذكر خدا، در نتيجه عمرى را به غفلت گذرانديد، تا مرگتان فرا رسيد. 🔸بعضى آيه را چنين معنا كرده اند كه: مباهات كردن و افتخار نمودن به كثرت نفرات، شما را به خود مشغول نموده، عمرى را به اين كار لغو گذرانديد كه اين عده بگويند رجال ما بيشتر است، و آن عده ديگر بگويند ما بيشتريم و به اين هم اكتفا نكرديد تا آنكه به سر قبر مردگان خود رفته، عدد آنها را به عدد زنده هايتان افزوديد، و به مردگان بيشتر خود مباهات كرديد. 🔸و اساس اين معنا رواياتى است كه در شأن نزول سوره وارد شده، كه دو قبيله از انصار با يكديگر تفاخر مى كردند به داشتن مردانى از زندگان و در آخر از مردگان ، و در بعضى ديگر آمده كه اين جريان در مكه اتفاق افتاد، بنى عبد مناف با بنى سهم مفاخرت كردند، و به مفاخرت داشتن نفرات زنده اكتفا ننموده، در آخر مردگان را هم به حساب آوردند، و سوره مورد بحث در شان آنان نازل شد، و داستانش در بحث روايتى خواهد آمد ان شاء الله. __________________________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🍁تفسیر آیه3⃣ سوره در تفسیرالمیزان ✅كلا سوف تعلمون3⃣ 🔸اين جمله ردع و تخطئه ايشان است از اينكه با سرگرمى به چنين امر بيهوده اى از اهداف مهمشان باز مانند. و جمله (به زودى خواهيد فهميد) تهديد ايشان است و معنايش - به طورى كه از مقام بدست مى آيد - اين است كه : 🔸به زودى به آثار سوء اين غفلت خود آگاه خواهيد شد، و وقتى از زندگى دنيا منقطع شديد آن آثار سوء را خواهيد شناخت. ___________________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🍁تفسیر آیه4⃣ سوره تفسیرالمیزان ✅ثم كلا سوف تعلمون4⃣ 🔸اين جمله ردع و تخطئه قبلى را تأكيد مى كند. 🔸ولى بعضى گفته اند تأكيد آن نيست، بلكه مربوط به آگهى آنان در هنگام مرگ و به آگهى در روز قيامت است. 🔸تخطئه و تهديد متكاثران و معناى (لترونّ الجحيم) و (ثم لترونهّا عين اليقين) ______ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🍁تفسیر آیه5⃣ و 6⃣ سوره در تفسیرالمیزان 🔰كلا لو تعلمون علم اليقين5⃣ 🔰لترون الجحيم6⃣ 🔸اين جمله ردعى است بعد از ردع تا سه بار آن را تكرار نموده، تا مطلب را تأكيد كرده باشد، و كلمه  به معناى علمى است كه شك و ترديد در آن راه نداشته باشد، و جواب (لو - اگر) در جمله (اگر به علم يقين بدانيد) حذف شده، تقدير كلام (لو تعلمون الامر بعلم اليقين لشغلكم ما تعلمون عن التباهى و التفاخر بالكثره - اگر به علم يقين حقيقت امر را ببينيد آنچه ببينيد شما را از مفاخرت به كثرت نفرات باز خواهد داشت) بوده است. 🔸و جمله (لترون الجحيم ) كلامى از نو است، و لام در آن لام قسم است، مى فرمايد: سوگند مى خورم كه به زودى جحيم را كه جزاى اين مفاخرت است خواهيد ديد. ديگران اينطور تفسير كرده و استدلال كرده اند به اينكه جمله (لترون الجحيم ) نمى تواند جواب حرف  باشد، چون اين حرف امتناع را مى رساند، بر سر هر جمله در آيد مى فهماند مضمون اين جمله نشدنى است، و رؤ يت هر چيزى به معناى تحقق وقوع آن است، و جواب نشدنى، شدنى قرار نمى گيرد. 🔸و اين تفسير مبنى بر اين است كه مراد از رؤيت جحيم، رؤيت آن در قيامت باشد، و آيه شريفه بخواهد به مضمون آيه (و برزت الجحيم لمن يرى ) اشاره كند، و اين خيلى مسلم نيست، بلكه از ظاهر كلام بر مى آيد كه مراد از ديدن جحيم، ديدن آن در دنيا و قبل از قيامت و به چشم بصيرت است، منظور رؤيت قلب است، كه به طورى كه از آيه زير استفاده مى شود خود از آثار علم اليقين است، (و كذلك نرى ابراهيم ملكوت السماوات و الارض و ليكون من الموقنين)، كه بحث در پيرامون آن گذشت، و اين رؤ يت قلبى قبل از قيامت است، و براى مردمى كه سرگرم مفاخرتند دست نمى دهد، بلكه در مورد آنان امرى ممتنع است، چون چنين افرادى ممكن نيست علم اليقين پيدا كنند. _____________________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🍁تفسیر آیه7⃣ سوره در تفسیرالمیزان 🔰ثم لترونها عين اليقين7⃣ 🔸مراد از (عين اليقين) خود يقين است، و معنايش اين است كه جحيم را با يقين محض مى بينند، و مراد از (علم يقين) در آيه قبل مشاهده دوزخ با چشم بصيرت و در دنيا است، و به عين اليقين ديدن آن در قيامت با چشم ظاهر است، دليلش آيه بعدى است كه سخن از سؤال و باز خواست در قيامت دارد، مى فرمايد: (ثم لتسئلن يومئذ عن النعيم). 🔸ولى بعضى از مفسرين گفته اند، مراد از رؤيت اولى، قبل از دخول در جحيم، و مراد از دومى بعد از دخول در آن است، و خلاصه منظور از هر دو رؤيت در قيامت است. 🔸بعضى ديگر گفته اند: منظور از رؤيت اولى معرفت، و از دومى ديدن و مشاهده است. 🔸بعضى هم گفته اند. مراد يك رؤيت است، و تكرارش صرفا براى فهماندن استمرار و خلود در دوزخ است. 🔸و بعضى وجوهى ديگر گفته اند، كه همه آنها ضعيف است. 🔸توضيحى درباره (نعمت) و استفاده از آن در راه اطاعت و سؤال از آن در قيامت. ______ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
مراد از  ، مطلق نعمت ها است، يعنى هر چيزى كه كلمه  بر آن صادق باشد، پس هر انسانى از هر نعمتى كه خدا به او داده بازخواست خواهد شد. __ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🍁تفسیر آیه8⃣ سوره در تفسیرالمیزان 🔰ثم لتسئلن يومئذ عن النعيم8⃣ از ظاهر سياق بر مى آيد كه خطاب (باز خواست مى شويد) و همچنين خطابهاى قبلى ، ،  و  همه به عموم مردم است بدان جهت كه در بين آنان كسانى هستند كه سرگرم به نعمت هاى پروردگار خود شده، از خود پروردگار بى خبر ماندند، تكاثر در نعمت از ياد صاحبان نعمت بى خبرشان كرده، آرى توبيخ و تهديد اين سوره به ظاهر متوجه طايفه خاصى نيست، بلكه متوجه عموم مردم است، ولى در واقع متوجه طايفه خاصى از ايشان است، و آن همان كسانى است كه تكاثر از خدا بى خبرشان كرده. 🔸و همچنين از ظاهر سياق بر مى آيد كه مراد از  ، مطلق نعمت ها است، يعنى هر چيزى كه كلمه  بر آن صادق باشد، پس هر انسانى از هر نعمتى كه خدا به او داده بازخواست خواهد شد. 🔸براى اينكه نعمت - يعنى هر چيزى كه سازگار با زندگى و كمال منعم عليه است، و به نوعى خير و منفعت او را تضمين مى كند - وقتى نعمت مى شود كه در موردى استعمالش كند كه اين استعمال سعادتى براى او باشد، و از آن سعادت سود ببرد، اما اگر در خلاف آن به كار ببرد، مثلا نعمت آب را در سوراخ گوش خود بريزد ديگر نعمت نيست چون آب سازگار با گوش نيست، هر چند كه خودش فى نفسه نعمت است. 🔸و خداى تعالى انسان را آفريده، و غايت و هدف نهايى از خلقتش را كه همان سعادت او و منتهى درجه كمال او است تقرب عبودى به درگاه خود قرار داده، همچنان كه خودش فرمود: (و ما خلقت الجن و الانس الا ليعبدون)، و اين تقرب عبودى همان ولايت الهى نسبت به بنده اش مى باشد، و خداى سبحان تمامى آنچه مايه سعادت او است و از آن در سلوكش به سوى غايتى كه براى آتش خلق كرده منتفع مى شود، و آن عبارت است از همه نعمت هاى ظاهرى و باطنى كه در اختيار او نهاده. 🔸پس استعمال اين نعمت ها به طريق خداپسندانه كه انسان را به غايت مطلوبش برساند همان طريقى است كه آدمى را به غايت و هدف از خلقتش كه همان اطاعت است مى رساند، و استعمال آنها به طور دلخواه و بدون در نظر گرفتن اينكه اين نعمت ها وسيله اند نه هدف، گمراهى و بريدن از هدف است، و اين خود معصيت است، چون خداى سبحان به قضايى رد و تبديل ناپذير حكم كرده كه انسان به سويش برگردد تا از عملش بازخواست نموده، به حساب اعمالش برسد، و بر طبق آن جزايش دهد، و عمل بنده كه گفتيم به حسابش مى رسند همان استعمال نعمت هاى الهى است، (اگر دروغ و تهمت و غيبت و مجامله و چه و چه است استعمال زبان است، كه يكى از بزرگترين نعمتهاى او است، و اگر زنا و دزدى و قتل نفس است استعمال آلت تناسلى و استعمال دست و ساير جوارح است) و لذا خداى تعالى مى فرمايد:  (و ان ليس ‍ للانسان الا ما سعى و ان سعيه سوف يرى ثم يجزاه الجزاء الاوفى و ان الى ربك المنتهى )، پس سؤال از عمل بنده سؤال از نعيم الهى است، كه به چه صورت مصرفش كرد، آيا شكر نعمت را بجاى آورد، و يا آن را كفران نمود؟ ______ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
بحث روایتی سوره در تفسیرالمیزان ✅بحث روايتى1⃣ 🔸چند روايت درباره شأن نزول سوره تكاثر  🔹در مجمع البيان است كه بعضى گفته اند: اين سوره در باره يهود نازل شده كه گفته بودند: عده ما از جمعيت بنى فلان و بنى فلان و بنى فلان بيشتر است، و خلاصه ما از همه اين سه قبيله نيرومندتريم، همين معنا آنان را به خود مشغول كرد تا گمراه از دنيا رفتند - نقل از قتاده. 🔹بعضى ديگر گفته اند: در باره شاخه اى از انصار نازل شده كه با شاخه اى ديگر تفاخر كردند - نقل از ابى بريده. و بعضى گفته اند در باره دو قبيله از قريش نازل شده، يعنى بنى عبد مناف بن قصى، و بنى سهم بن عمرو كه با يكديگر تكاثر نموده، اشراف خود را مى شمردند، و عدد اشراف بنى عبد مناف بيشتر شد، آنگاه بنى سهم بن عمرو زير بار نرفته، گفتند بايد مرده هايمان را هم به شمار آوريم، شروع كردند به شمردن قبرها، اين قبر فلانى است و اين قبر فلانى، و در نتيجه عدد بنى سهم بيشتر شد، چون در دوران جاهليت عدد آنان بيشتر بود - نقل از مقاتل و كلبى. 🔸و در تفسير برهان از برقى از پدرش از ابن ابى عمير از هشام بن سالم از امام صادق (عليه السلام) روايت كرده كه در تفسير آيه  (لو تعلمون علم اليقين ) فرموده: علم اليقين ديدن به چشم است. 🔸مؤلف: اين روايت معنايى را كه ما كرديم تأييد مى كند. 🔸رواياتى بيانگر اينكه مراد از نعيمى كه از آن سؤال مى شود محمد و آل او (عليه السلام)، يا ولايت اهل بيت (عليه السلام) است و توضيحى در اين باره و در تفسير قمى به سند خود از جميل از امام صادق (عليه السلام) روايت كرده كه گفت: به آن حضرت عرضه داشتم معناى آيه (لتسئلن يومئذ عن النعيم ) چيست؟ فرمود: اين امت بازخواست مى شود از نعمت رسول الله، و سپس از نعمت ائمه اهل بيتش. ______ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
بحث روایتی سوره از تفسیر شریف المیزان ✅بحث روایتی 2⃣ 🔸و در كافى به سند خود از ابى خالد كابلى روايت آورده كه گفت: وارد شدم بر امام ابو جعفر (عليه السلام) دستور داد غذا آوردند، من با آن جناب طعام خوردم، طعامى كه پاكيزه تر و لطيف تر از آن در عمرم نخورده بودم، همينكه از طعام فارغ شديم، فرمود: اى ابو خالد اين طعام را چگونه ديدى؟ و يا فرمود: طعام ما را چگونه ديدى؟ عرضه داشتم فدايت شوم، من در عمرم طعامى پاكيزه تر و نظيف تر از اين نخورده بودم، ولى در حين خوردن به ياد آيه افتادم كه خداى تعالى مى فرمايد:  (ثم لتسئلن يومئذ عن النعيم ) پس ‍ حضرت فرمود: (خداى تعالى از خوردن شما نمى پرسد)، تنها از آن دين حقى كه شما بر آنيد بازخواست مى كند. 🔸و نيز در آن كتاب به سند خود از ابو حمزه روايت كرده كه گفت: با جماعتى نزد امام صادق (عليه السلام) بوديم، حضرت دستور داد طعام بياورند، طعامى آوردند كه در تمام عمرمان لذيذتر و خوشبوتر از آن نخورده بوديم، بعد خرمايى آوردند كه آنقدر شفاف و صاف و زيبا بود كه همه را به تماشا واداشت، مردى از حضار گفت: به زودى از اين نعيمى كه نزد پسر پيغمبر از آن متنعم شديد بازخواست مى شويد، امام (عليه السلام) فرمود: خداى عز و جل كريم تر و شانش جليل تر از آن است كه طعامى به بنده اش بدهد، و آن را براى شما حلال و گوارا بسازد، آن وقت بازخواستتان كند كه چرا خورديد؟ بلكه منظور از نعيم در آيه (لتسئلن يومئذ عن النعيم ) تنها نعمت محمد و آل محمد (صلى اللّه عليه و آله و سلم) است كه به شما ارزانى داشته. 🔸مؤلف: و اين معنا به طرق ديگر و عبارات مختلفى از ائمه اهل بيت (عليهم السلم) روايت شده، و در بعضى از آنها آمده كه منظور از نعيم، ولايت (دوستى و اطاعت) ما اهل بيت است. و برگشت اين معنا به همان معنايى است كه ما خاطرنشان ساخته و گفتيم، منظور از نعيم تمامى نعمت هايى است كه خداى تعالى به بشر انعام فرموده، بدان جهت كه نعمت است، (و ولايت اهل بيت از ارزنده ترين مصاديق آن است بلكه با راهنمايى امامان است كه استعمال نعمت شكر مى شود نه كفران). ______ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🍁بحث روایتی سوره در تفسیرالمیزان🍁 بحث روایتی 3⃣ 🔸بيان رابطه بين نعمت بودن نعمت ها و هدايت دينى 🔰توضيح اينكه نعمت هايى كه خداى تعالى به آدمى ارزانى داشته اگر انسان مورد بازخواست از آنها قرار مى گيرد، از اين جهت نيست كه نعمت ها مثلا گوشت بوده يا نان يا خرما و يا آب خنك، و يا مثلا چشم يا گوش و يا دست و پا بوده، بلكه از اين جهت از آنها پرسش مى شود كه خداى تعالى آنها را آفريده تا نعمت بشر باشند، و آنها را در طريق كمال بشر و رسيدنش به قرب عبودى واسطه و وسيله كرده، كه بيانش به طور اشاره گذشت، و بشر را دعوت كرده كه آن نعمت ها را به عنوان شكر مصرف كند، و طورى استعمال كند كه آن استعمال شكر شمرده شود نه كفران 🔰پس آنچه از آن بازخواست مى شويم نعمت است بدان جهت كه نعمت است، نه بدان جهت كه خوردنى يا پوشيدنى و يا اعضاى ذى قيمت بدنى است، و معلوم است كه خود آدمى نمى تواند تشخيص دهد كه داده هاى خداى تعالى را چگونه استعمال كند تا نعمت شود، و يا به عبارت ديگر شكر باشد نه كفران، تنها راهنما در اين باب دين خداست كه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) آن را آورده، و امامانى از اهل بيت خود را براى بيان آن دين نصب فرموده. پس برگشت سؤال از نعيم، سؤال از عمل به دين است، در هر حركت و سكون. و نيز اين معنا معلوم است كه سؤال از نعيم كه گفتيم سؤال از دين است سؤال از رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) و امامان بعد از آن جناب است كه خدا اطاعتشان را واجب و پيرويشان را در سلوك الى اللّه فريضه كرده، و طريق سلوك الى اللّه است، همان استعمال نعمت است به آن نحوى كه رسول و امامان دستور داده اند. 🔰روايت ابى خالد كه در آن حضرت ابو جعفر (عليه السلام) فرمود:  (تنها از آن دين حقى كه شما بر آنيد بازخواست مى كند) به همين معنا اشاره مى كند كه منظور از سؤال از نعيم، سؤال از دين است. 🔰و دو روايت جميل و ابى حمزه كه نقل كرديم، و در هر دو امام صادق (عليه السلام) فرمود:  (اين امت بازخواست مى شود از نعمت رسول الله، و سپس از نعمت ائمه اهل بيتش ) به اين معنا اشاره دارند كه منظور از نعيم، رسول و امامان اهل بيت او است. 🔰و در بعضى از روايات آمده كه نعيمى كه بشر از آن بازخواست مى شود رسول اللّه (صلى اللّه عليه و آله و سلم) است كه خدا او را بر همه اهل عالم انعام كرد تا از گرداب ضلالت نجاتشان دهد. و در بعضى ديگر آمده : ولايت ما اهل بيت است، و برگشت همه به يك معنا است، و ولايت اهل بيت عبارت است از واجب دانستن اطاعت و پيروى آنان، در هر گفتار و كردارى كه در سلوك طريق عبوديت دارند. 🔰و در مجمع البيان آمده كه بعضى گفته اند: منظور از نعيم صحت و فراغت است، - نقل از عكرمه. و مؤيد آن روايتى است كه ابن عباس از رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) نقل كرده كه فرمود: دو نعمت است كه بسيارى از مردم در آن مغبونند، يكى سلامتى و يكى فراغت. 🔰و نيز در مجمع البيان است كه بعضى گفته اند: نعيم عبارت است از امنيت و صحت، نقل از مجاهد و عبد اللّه بن مسعود. و اين معنا از امام ابو جعفر و ابى عبد اللّه (عليه السلام) نيز روايت شده. 🔰مؤلف: و در بعضى از روايات ديگر از طرق اهل سنت آمده كه : نعيم عبارت است از خرما و آب خنك. و در بعضى ديگر چيرهايى ديگر ذكر شده، كه بايد همه آنها حمل شود بر اينكه خواسته اند مثالى براى نعمت ذكر كرده باشند. و در حديث نبوى از طرق اهل سنت اين معنا نيز آمده كه سه چيز است كه بنده خدا از آن بازخواست نمى شود: يكى خرقه اى كه عورت خود را با آن بپوشاند، و يكى پاره نانى كه با آن سد رمق كند، و سوم خانه اى كه از سرما و گرما حفظش نمايد... اين حديث هم بايد حمل شود بر اينكه خداى تعالى در بازخواست از ضروريات زندگى سخت گيرى و مناقشه نمى كند، و خداد داناتر است. ______ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺ترجمه آيات سوره 🌺 به نام خداى رحمان و رحيم. آن حادثه كوبنده1⃣ و چه كوبنده عظيمى ؟!2⃣ و تو نمى دانى كه كوبنده چيست ؟3⃣ روزى است كه مردم چون ملخ فرارى رويهم مى ريزند4⃣ و كوهها چون پشم رنگارنگ حلاجى شده مى گردد5⃣ اما كسى كه اعمالش نزد خدا سنگين وزن و داراى ارزش باشد6⃣ او در عيشى رضايت بخش خواهد بود7⃣ و اما آنكه اعمالش وزن و ارزشى نداشته باشد8⃣ او در آغوش و دامن هاويه خواهد بود9⃣ و تو نمى دانى هاويه چيست🔟 آتشى است سوزند1⃣1⃣ ______ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺بيان آيات سوره از تفسیر شریف المیزان 🌺 🔸اين سوره تهديد به عذاب قيامت و بشارت به ثواب آن است، ولى جانب تهديدش بر بشارتش مى چربد، و سوره در مكه نازل شده. 🔸وجه تسميه قيامت به (قارعه) و تشبيه مردم پس از بر انگيخته شدن، به توده ملخ. ______ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🍁تفسیر آیات 1⃣ و 2⃣ سوره در تفسیرالمیزان 🔰القارعه1⃣ 🔰ما القارعه2⃣ 🔸اين جمله مبتدا و خبر است، و كلمه (قارعه) از ماده (قرع ) است كه به معناى زدن بسيار سختى است كه احتياج دارد زننده به جايى اعتماد كند، و اين كلمه در عرف قرآن از اسماى قيامت است. بعضى گفته اند: بدين مناسبت قيامت را قارعه ناميده كه دلها را با فزع شديدش و دشمنان خدا را با عذابش مى كوبد. 🔸و سؤال از حقيقت قارعه در جمله (ما القارعه - قارعه چيست ) با اينكه معلوم است كه چيست، به منظور بزرگ نشان دادن امر قيامت است، و اينكه بيست و هشت حرف الفباى گوينده، و دو سوراخ گوش شنونده نمى تواند به كنه قيامت پى ببرد، و به طور كلى عالم ماده گنجايش حتى معرفى آن را ندارد و به منظور تأكيد اين بزرگداشت مجددا جمله را به تعبيرى ديگر تكرار كرد و فرمود: (و ما ادريك ما القارعه ). ______ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a