eitaa logo
تفسیر المیزان
9.5هزار دنبال‌کننده
145 عکس
34 ویدیو
0 فایل
تفسیر المیزان علامه طباطبایی ره 🙏راه حمایت از کانال: ۵۸۹۲۱۰۱۳۰۸۱۵۷۲۶۸ جعفری. بانک سپه ارتباط @samad10011
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺 تفسیر آیات سوره7⃣3⃣و 8⃣3⃣ از تفسير شریف المیزان 🔰لا يمْلِكُونَ مِنْهُ خِطاباً يَوْمَ يَقُومُ الرُّوحُ وَ الْمَلَئكَةُ صفًّا لا يَتَكلَّمُونَ إِلا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَنُ وَ قَالَ صوَاباً7⃣3⃣ و8⃣3⃣ 🔸از اينكه اول اين آيه دنبال آيه (رب السموات و الارض و ما بينهما الرحمن) واقع شده، كه از ربوبيت و رحمانيت خدا خبر مى دهد، و ربوبيت تدبير و شأن رحمانيت بسط رحمت است، معلوم مى شود منظور از خطاب در جمله (از ناحيه او مالك خطابى نيستند) بگو مگو و اعتراض به خداى تعالى درباره بعضى از رفتارهاى اوست، مثلا بپرسند علت فلان عمل چه بود؟ چرا فلان كار را اينطور كردى و آنطور نكردى؟ همانطور كه ما از يكديگر مى پرسيم: چرا چنين كردى و چنان نكردى؟ در نتيجه جمله (لا يملكون منه خطابا) در معناى آيه زير است كه مى فرمايد: (لا يسئل عما يفعل و هم يسئلون ) كه بحث پيرامونش گذشت. 🔸اين از نظر وقوع صدر آيه بعد از آيه (رب السموات و الارض ...) بود، و ليكن از نظر وقوع ذيل آن كه مى فرمايد: (يوم يقوم الروح و الملئكه صفا) بعد از جمله (لا يملكون منه خطابا) كه از ظاهرش بر مى آيد اين مالك نبودنشان مختص به يوم الفصل است، و نيز از نظر وقوع آن جمله در سياق تفصيل جزاء الهى طاغيان و متقين، بر مى آيد كه مراد اين است كه ايشان مالكيت و اذن آن را ندارند كه خدا را در حكمى كه مى راند و رفتارى كه معمول مى دارد مورد خطاب و اعتراض قرار دهند، و يا دست به شفاعت بزنند. سؤالى كه در اينجا پيش ‍ مى آيد اين است كه چرا ملائكه استثنا نشدند، و به طور كلى فرمود: (لا يملكون منه خطابا) با اينكه ملائكه منزه از اينند كه به خداى تعالى اعتراضى بكنند، و خداى تعالى درباره آنان فرموده: (عباد مكرمون لا يسبقونه بالقول و هم بامره يعملون )(بندگانی محترمند که در سخن از خدا پیشی نمی گیرند، و به امر او عمل می کنند) و نيز در سوره آيه 40 بعضى از ايشان را روح و كلمه خود خوانده، و در سوره آيه 73 كلام خود را حق خوانده و در سوره آيه 25 خود را حق مبين دانسته، و حق، هيچ گاه معارض و مناقض حق واقع نمى شود. 🔸پس معلوم مى شود مراد از خطابى كه فرموده مالك آن نيستند اعتراض ‍ به حكم و رفتار او نيست، بلكه تنها همان مسأله شفاعت و ساير وسائل تخلص از شر است، نظير عدل، بيع، دوستى، دعاء و درخواست، كه در جاى ديگر هم فرموده: (من قبل ان ياتى يوم لا بيع فيه و لا خله و لا شفاعه) (قبل از آنکه روزی فرا رسد که نه بیع در آن هست نه دوستی، و نه شفاعت) نيز فرموده: (و لا يقبل منها عدل ولا تنفعها شفاعه )(روزی که از کسی نه عوض بپذیرندونه شفاعتی سودی به حالشان دارد) و نيز فرموده: (يوم يات لا تكلم نفس الا باذنه )(روزی که هیچ نفسی سخن نمی گوید، مجریه اذن او) 🔸و كوتاه سخن اينكه: ضمير فاعل در به تمامى حاضران در يوم الفصل بر مى گردد، چه ملائكه، چه روح، چه انس و چه جن، چون سياق آيه سياق حكايت از عظمت و كبريايى خداى تعالى است، و در چنين سياقى همه مشمولند نه خصوص ملائكه و روح، و نه خصوص طاغيان .
⏮ادامه آیات🔰 🔸علاوه بر اين ملائكه و روح قبلا نامشان به ميان نيامده بود تا ضمير به آنان برگردد، و طاغيان هم هر چند نامشان برده شده، ولى فاصله طولانى اجازه نمى دهد ضمير به آنان برگردد، پس ضمير به همه بر مى گردد، و به دليلى كه گفته شد منظور از خطاب، شفاعت و يا شبيه به آن است. 🔸و كلمه ظرف است براى جمله (لا يملكون). 🔸بعضى گفته اند: ظرف است براى جمله (لا يتكلمون) ولى با اينكه (لا يملكون) جلوتر از يوم واقع شده، بعيد است كه (يوم) ظرف باشد براى (يتكلمون) كه بعد از ظرف قرار گرفته. 🔸و مراد از مخلوقى امرى است كه آيه (قل الروح من امر ربى ) به آن اشاره دارد. 🔸و بعضى گفته اند: مراد از اشراف از فرشتگان است. 🔸بعضى ديگر گفته اند: مراد ملائكه حفظه است. و بعضى گفته اند: مراد فرشته موكل بر ارواح است. و ليكن هيچ يك از اين اقوال دليلى بر گفته خود ندارند. 🔸بعضى هم گفته اند: مراد از آن جبرئيل است. و بعضى گفته اند: ارواح مردم است، كه با ملائكه در يك صف مى ايستند، و اين در خصوص ‍ ايامى است كه نفخه اول دميده شده، و نفخه دوم دميده نشده، و ارواح به اجساد برنگشته اند. 🔸 بعضى هم گفته اند: مراد قرآن است، و منظور از ايستادن قرآن، ظهور آثار آن در آن روز است كه سعادت مؤمنين و شقاوت كفار به وسيله قرآن در آن روز ظاهر مى شود. 🔸ولى اين سه نظريه صحيح نيست، براى اينكه هر چند كه كلمه روح در كلام خداى تعالى بر هر سه معنا اطلاق شده، و ليكن در هر جا با يك قيد آمده، مثلا فرموده: (و نفخت فيه من روحى)(دمیدن در او از روحم ) ، و يا فرموده: (نزل به الروح الامين)(روح الامین به او نازل شد) و يا فرموده: (قل نزله روح القدس ) (بگو روح القدس آن را نازل کرده) و يا فرموده: (فارسلنا اليها روحنا) (پس فرستادیم به سوی او روح خود را ) _۱۷ و يا فرمود: (و كذلك اوحينا اليك روحا من امرنا)، (و این چنین ما به سویت وحی کردیم روحی از امر خود را) و ليكن در آيه مورد بحث روح مطلق آمده، علاوه بر اين دو قول اخير تحكمى است روشن. 🔸و كلمه حالى است از روح و ملائكه، و اين كلمه مصدرى است كه اسم فاعل از آن اراده شده، و حالت صافين را مى رساند، و چه بسا از مقابله اى كه ميان روح و ملائكه انداخته استفاده شود كه روح به تنهايى يك صف را، و ملائكه همگى يك صف را تشكيل مى دهند.
⏮ادامه آیات 🔰 🔸و جمله (لا يتكلمون ) بيانى است براى جمله (لا يملكون منه خطابا) و ضمير فاعل در آن به همه اهل محشر بر مى گردد، چه روح، چه ملائكه، چه انس، و چه جن، و سياق بر اين معنا شاهد است. 🔸ولى بعضى گفته اند: ضمير به روح و ملائكه بر مى گردد. بعضى ديگر گفته اند: به مردم بر مى گردد، ولى اينكه جمله (لا يتكلمون) با جمله (لا يملكون) در يك سياق قرار دارند، با هيچ يك از اين دو قول نمى سازد. 🔸و جمله (الا من اذن له الرحمن) بدل است از ضمير فاعل در (لا يتكلمون) و مى خواهد بيان كند چه كسانى در آن روز با اذن خدا سخن مى گويند، پس جمله مذكور به ظاهر اطلاقش در معناى آيه زير است كه مى فرمايد: (يوم يات لا تكلم نفس الا باذنه). (و قال صوابا) يعنى (قال قولا صوابا)، تنها كسانى حق سخن گفتن دارند كه خدا اذنشان داده باشد و سخنى صواب بگويند، سخنى كه حق محض باشد، و آميخته با باطل و خطا نباشد، و اين جمله در حقيقت قيدى است براى اذن خدا، گويا فرموده و خدا اذن نمى دهد مگر به چنين كسى. و در نتيجه آيه شريفه در معناى آيه زير است كه مى فرمايد: (و لا يملك الذين يدعون من دونه الشفاعه الا من شهد بالحق و هم يعلمون)(کسانی که مشرکند، وغیر خدا را می خوانند حق شفاعت ندارند، مگر کسانی که با داشتن علم به حق شهادت دهند) . 🔸و بعضى گفته اند: جمله (الا من اذن ...) استثنايى است از كسانى كه در آن روز حق سخن گفتن دارند، و مراد از صواب ، توحيد و كلمه (لا اله الا الله ) است . و معناى آيه چنين است : آن روز درباره حق كسى سخن نمى گويند مگر درباره حق كسى كه خدا براى او اجازه داده باشد، و آن شخص در دنيا صوابک گفته باشد، يعنى به كلمه (لا اله الا الله) شهادت داده باشد، و اين آيه در معناى آيه زير است كه مى فرمايد: (ولا يشفعون الا لمن ارتضى )(شفاعت نمی کنند مگر کسیکه خدا پسندیده باشد) 🔸ليكن اين نظريه درست نيست ، به دليل اينكه عنايت كلامى در اين مقام به نفى اصل خطاب و تكلم است، حال متكلم هر كه مى خواهد باشد، و نمى خواهد تكلم درباره تمامى افراد را حتى آنهايى را كه جواز تكلم در موردشان مسلم است نفى كند، پس استثنا شدگان متكلمينى هستند كه در اصل تكلم ماذونند، و آيه متعرض اين معنا كه درباره چه كسانى تكلم مى شودنیست. ______ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه سوره از تفسير شریف المیزان ✅گفتارى درباره معناى روح و مراتب آن در قرآن 🔸در قرآن كريم كلمه كه متبادر از آن مبداء حيات است - مكرر آمده، و آن را منحصر در انسان و يا انسان و حيوان به تنهايى ندانسته، بلكه در مورد غير اين دو طايفه نيز اثبات كرده،مثلا در آيه (فارسلنا اليها روحنا)(روح خود را به سوی مریم گسیل داشتیم) و در آيه (و كذلك اوحينا اليك روحا من امرنا) (واین چنین وحی کردیم به تو روحی از امر خود را) و در آياتى ديگر در غير مورد انسان و حيوان استعمال كرده پس معلوم مى شود روح يك مصداق در انسان دارد، و مصداقى ديگر در غير انسان. 🔸و در قرآن چيزى كه صلاحيت دارد معرف روح باشد نكته اى است كه در آيه (يسئلونك عن الروح قل الروح من امر ربى ) ، كه مى بينيم آن را به طور مطلق و بدون هيچ قيدى آورده، و در معرفيش ‍ فرموده: روح از امر خداست، آنگاه امر خدا را در جاى ديگر معرفى كرده كه (انما امره اذا اراد شيئا ان يقول له كن فيكون فسبحان الذى بيده ملكوت كل شىء) (تنها امر او در هنگامیکه اراده چیزی کرده باشد این است که به آن چیز بگوید باش وآن چیز موجود شود، پس منزه است خدایی که ملکوت هر چیزی به دست او است) و فرموده كه امر او همان كلمه و فرمان ايجاد است، كه عبارت است از هستى اما نه از اين جهت كه (هستى فلان چيز و) مستند به فلان علل ظاهرى است، بلكه از اين جهت كه منتسب به خداى تعالى است و قيامش به اوست. 🔸و به اين عنايت است كه مسيح عليه السلام را به خاطر اينكه از غير طرق عادى و بدون داشتن پدر به مريم داده شده كلمه او و روحى از او معرفى نموده، فرموده: (و كلمته القيها الى مريم و روح منه) و قريب به همين عنايت است آيه زير كه مى فرمايد: (ان مثل عيسى عند اللّه كمثل ادم خلقه من تراب ثم قال له كن فيكون) چون در اين آيه داستان عيسى را تشبيه كرده به داستان پيدايش آدم. 🔸و خداى تعالى هر چند اين كلمه را در اغلب موارد كلامش با اضافه و قيد ذكر كرده، مثلا فرموده: (و نفخت فيه من روحى) و يا فرمود: (و نفخ فيه من روحه ) و يا فرموده: (فارسلنا اليها روحنا) و يا فرموده: (و روح منه) ، و يا فرموده: (و ايدناه بروح القدس) ، و آياتى ديگر (كه در آنها تعبير كرده به ، خود، ، از او، القدس و غيره ). ليكن در بعضى از موارد هم بدون قيد ذكر كرده، مثلا فرموده: (تنزل الملئكه و الروح فيها باذن ربهم من كل امر) (ملائکه و روح در شب قدر به اذن پروردگارشان واز هر امری نازل می شوند) ، كه از ظاهر آن بر مى آيد روح موجودى مستقل و مخلوقى آسمانى و غير ملائكه است. و نظير اين آيه به وجهى آيه زير است كه مى فرمايد: (تعرج الملئكه و الروح اليه فى يوم كان مقداره خمسين الف سنه ) ملائکه و روح در روزی که مقدارش پنجاه هزار سال است.
⏮ادامه🔰 🔸و اما روحى كه متعلق به انسان مى شود از آن تعبير كرده به (من روحى - از روح خودم )و يا (من روحه - از روح خودش)، و در اين تعبير كلمه را آورده كه بر مبدئيت دلالت دارد، و نيز از تعلق آن به بدن انسان تعبير به نفخ كرده، و از روحى كه مخصوص به مومنينش ‍ كرده به مثل آيه (و ايدهم بروح منه) و يا تعبير نموده و در آن حرف را بكار برده كه بر سببيت دلالت دارد، و روح را تأييد و تقويت خوانده، و از روحى كه خاص انبيائش كرده به مثل جمله (و ايدناه بروح القدس) تعبير نموده، روح را به كلمه اضافه نموده كه به معناى نزاهت و طهارت است، و اين را هم تأييد انبياء خوانده. 🔸و اگر آيه سوره را ضميمه اين آيات كنيم معلوم مى شود نسبتى كه روح مضاف در اين آيات با روح مطلق در سوره قدر دارد، نسبتى است كه افاضه به مفيض و سايه به چيزى كه به اذن خدا صاحب سايه شده است دارد. 🔸و همچنين روحى كه متعلق به ملائكهاست، از افاضه روح به اذن خداست، و اگر در مورد روح ملك تعبير به تأييد و نفخ نفرموده، و در مورد انسان اين دو تعبير را آورده ، در مورد ملائكه فرموده: (فارسلنا اليها روحنا) و يا فرموده: (قل نزله روح القدس ) و يا فرموده: (نزل به الروح الامين ) براى اين بود كه ملائكه با همه اختلافى كه در مراتب قرب و بعد از خداى تعالى دارند، روح محضند، و اگر احيانا به صورت جسمى به چشم اشخاصى در مى آيند تمثلى است كه به خود مى گيرند، نه اينكه به راستى جسم و سر و پايى داشته باشند، همچنان كه مى بينيم در داستان مريم عليهاالسلام مى فرمايد: (فارسلنا اليها روحنا فتمثل لها بشرا سويا) (ما روح خود را به سوی مریم فرستادیم، واو در برابر وی به صورت بشری تمام عیار مجسم شد) و ما در سابق يعنى در ذيل همين آيه بحثى درباره تمثيل داشتيم. 🔸به خلاف انسان كه روح محض نيست بلكه موجودى است مركب از جسمى مرده، و روحى زنده، پس در مورد او مناسب همان است كه تعبير به نفخ (دميدن ) بكند، همچنان كه در مورد آدم فرمود: (فاذا سويته و نفخت فيه من روحى ) . 🔸و همانطور كه اختلاف روح در خلقت فرشته و انسان باعث شد تعبير مختلف شود، و در مورد فرشته به نفخ تعبير نياورد، همچنين اختلافى كه در اثر روح يعنى حيات هست كه از نظر شرافت و خست مراتب مختلفى دارد، باعث شده كه تعبير از تعلق آن مختلف شود، يكجا تعبير به نفخ كند، و جاى ديگر تعبير به تأييد نمايد، و روح را داراى مراتب مختلفى از نظر اختلاف اثرش بداند. 🔸آرى يك روح است كه در آدميان نفخ مى شود، و درباره اش مى فرمايد: (و نفخت فيه من روحى )، و روحى ديگر به نام روح تاءييد كننده است، كه خاص مؤمن است، و در باره اش فرموده: (اولئك كتب فى قلوبهم الايمان و ايدهم بروح منه) كه از نظر شرافت در ماهيت و از نظر مرتبت و قوت اثرش شريف تر و قوى تر از روحى است كه در همه انسانهاى زنده است، به شهادت اينكه در آيه زير كه در معناى آيه سوره مجادله است مى فرمايد: (او من كان ميتا فاحييناه و جعلنا له نورا يمشى به فى الناس كمن مثله فى الظلمات ليس بخارج منها)(آیا کسی که مرده بود، وما او را زنده کردیم، وبرایش نوری قرار دادیم، تا با آن در بین مردم مشی کند،ودر مثل کسی است که در ظلمت های بسیار قرار گرفته،وخارج شدن از آن برایش نیست) . 🔸ملاحظه مى كنيد كه در اين آيه مؤمن را زنده به حياتى داراى نور دانسته، و كافر را با اينكه جان دارد مرده و فاقد آن نور مى داند، پس معلوم مى شود مؤمن روحى دارد كه كافر آن را ندارد، و روح مؤمن اثرى دارد كه در روح كافر نيست. 🔸از اينجا معلوم مى شود روح مراتب مختلفى دارد، يك مرحله از روح آن مرحله اى است كه در گياهان سبز هست، و اثرش اين است كه گياه و درخت را رشد مى دهد، و آيات داله بر اينكه زمين مرده بود، و ما آن را زنده كرديم درباره اين روح سخن مى گويد. 🔸مرحله اى ديگر از روح آن روحى است كه به وسيله آن انبيا تأييد مى شوند، و جمله (و ايدناه بروح القدس ) از آن خبر مى دهد، و سياق آيات دلالت دارد بر اينكه اين روح شريف تر است و مرتبه اى عالى تر از روح انسان دارد. 🔸و اما آيه (يلقى الروح من امره على من يشاء من عباده لينذر يوم التلاق )( روح را از عالم امر خود بر هر کس از بندگانش بخواهد القا می کند. تا او مردم را از روز تلاقی بیم دهد) و آيه (و كذلك اوحينا اليك روحا من امرنا)(واین چنین وحی کردیم به سوی تو روحی را از عالم امر خود) هم مى تواند باروح ايمان تطبيق شود، و هم با روح القدس و خدا داناتر است. 🔸اين را هم يادآورى كنيم كه ما در تفسير هر يك از اين آيات كريمه مطالبى در باره روح گذرانديم كه به درد اينجا مى خورد. ______ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه 9⃣3⃣سوره از تفسير شریف المیزان 🔰ذَلِك الْيَوْمُ الحَْقُّ9⃣3⃣ 🔸كلمه _این اشاره است به (يوم الفصل) كه در اين سوره ذكر شد، و در ضمن آياتى توصيف گر ديد، و اين جمله در حقيقت خاتمه كلام و معطوف به ابتداى سوره و مطالب بعد از آن است و آيه بعدى كه مى فرمايد: (فمن شاء اتخذ الى ربه مابا...) الخ تفريع بيشترى از بيان سابق است. 🔸و اگر اشاره را با لفظ آورد كه مخصوص اشاره به دور است، براى اين بوده كه به عظمت مسأله دلالت كند، و مراد از حق بودن آن روز ثبوت حتمى و رانده شدن قضاى آن، و تخلف ناپذيرى وقوع آن است. 🔰فَمَن شاءَ اتخَذَ إِلى رَبِّهِ مَئَاباً9⃣3⃣ 🔸يعنى هر كس بخواهد مى تواند به سوى پروردگار خود مرجعى بگيرد، كه به وسيله آن به ثواب متقين برسد، و از عذاب طاغيان نجات يابد، و اين جمله همانطور كه اشاره كرديم تفريعى است بر اخبارى كه در سابق از يوم الفصل داده و بر آن احتجاج نموده و آن را توصيف كرده بود، و معنايش اين است كه حال كه وضع بدين منوال است پس هر كس ‍ بخواهد مى تواند به سوى پروردگارش برگردد. __ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه 0⃣4⃣سوره از تفسير شریف المیزان 🔰إِنَّا أَنذَرْنَكُمْ عَذَاباً قَرِيباً ...0⃣4⃣ 🔸مراد از اين عذاب آخرت است، و نزديك بودن آن به اعتبار حق بودن، و بدون شك بودن آمدن آن است چون (به فرموده رسول خدا ص هر چیزی که آمدنى باشد نزديك هم هست اثنا عشریه. 🔸علاوه بر اين وقتى قيامت عبارت باشد از تجسم اعمال آدمى، و جزا ديدن انسان در برابر اعمال، اين اعمال همواره با آدمى هست، و از هر چيز ديگرى به انسان نزديكتر است . 🔰يَوْمَ يَنظرُ الْمَرْءُ مَا قَدَّمَت يَدَاهُ0⃣4⃣ 🔸يعنى روزى كه انسان منتظر ديدن جزاى اعمالى است كه در زندگى دنيا انجام داده، و از پيش فرستاده است. بعضى گفته اند. معنايش اين است كه در آن روز انسان به اعمال خود نظر مى كند، چون همه اعمال خود را نزد خود حاضر مى بيند همچنان كه در جاى ديگر همين مطلب را خاطر نشان نموده، فرموده است: (يوم تجد كل نفس ما عملت من خير محضرا و ما عملت من سوء) 🔰و يقول الكافر يا ليتنى كنت ترابا0⃣4⃣ 🔸يعنى كافر در آن روز از شدت آن روز آرزو مى كند اى كاش خاكى بود فاقد شعور و اراده، و در نتيجه آنچه كرده نكرده بود، و جزا داده نمى شد. __ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 بحث روایتی از تفسير شریف المیزان 🔰بحث روایتی🌺 🔸در تفسير قمى در ذيل جمله (وفتحت السماء فكانت ابوابا) امام فرموده: يعنى ابواب بهشت باز مى شود. و در معناى آيه (و سيرت الجبال فكانت سرابا) فرمود: كوهها چون سراب مى شود، كه در بيابان از دور برق مى زند. 🔸و نيز در همان كتاب در معناى آيه (لابثين فيها احقابا) فرموده به معناى سالها، و به معناى يك سال است، و يك سال، سيصد و شصت روز است، و يك روز قيامت برابر هزار سال از سالهاى دنيا است كه شما مى شماريد. 🔸و در مجمع البيان است كه نافع از ابن عمر روايت كرده كه گفت: رسول خدا فرمود: كسى كه داخل آتش شود از آن خارج نمى شود، تا آنكه احقابى در آن بماند، و حقب عبارت است از شصت و اندى سال، و سال سيصد و شصت روز است، و هر روز قيامت برابر هزار سال از سالهايى است كه شما مى شماريد، پس كسى اين دلگرمى را نداشته باشد كه به اين زوديها از آتش خارج شود. 🔸مؤلف: سيوطى هم اين روايت را در الدر المنثور با عبارتى ديگر آورده، و در آن به جاى شصت، عدد هشتاد آمده. و ابن عمر در آن روايت گفته: احدى دلگرم نباشد... و نيز روايتى ديگر از رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) نقل كرده كه فرموده: چهل سال است. 🔸و نيز در مجمع البيان آمده كه عياشى به سند خود از حمران روايت كرده كه گفت: از امام باقر عليه السلام معناى اين آيه را پرسيدم، فرمود: اين آيه در باره كسانى است كه از آتش خارج مى شوند، و نظير اين روايت را از احول نقل كرده. 🔸و در تفسير قمى در ذيل آيه (ان للمتقين مفازا) آمده كه متقيان در آن روز رستگار مى شوند، جمله (كواعب اترابا) به معناى كنيزانى شبيه به هم است، كه در خدمت اهل بهشتند، و در روايت ابى الجارود از امام باقر عليه السلام در معناى جمله (ان للمتقين مفازا) آمده كه امام فرمود: متقين كراماتى دارند، و در معناى (كواعب اترابا) فرمود: يعنى دختر نورس. 🔸و در الدر المنثور است كه ابن ابى حاتم ، و ابو الشيخ (در كتاب العظمه) و ابن مردويه، از ابن عباس روايت كرده اند كه گفت رسول خدا فرمود: روح، لشكرى است از لشكريان خدا، كه از ملائكه نيستند، و داراى سر و دست و پايند، آنگاه اين آيه را خواندند (يوم يقوم الروح و الملئكه صفا) و سپس فرمود: اينها لشكريانى، و اينها لشكريانى ديگر هستند. 🔸مؤلف: اين روايت در ذيل آيات كه مشتمل بر مسأله روح است، از ائمه اهل بيت (عليهم السلام) نقل شد، و در آن آمده بود كه روح خلقى است از جبرئيل و ميكائيل عظيم تر، و ما اين روايت را كه از على عليه السلام هم نقل شده بود آورديم، و در آن آمده بود كه روح غير ملائكه است، و استدلال شده بود به آيه شريفه (ينزل الملئكه بالروح من امره على من يشاء من عباده ...)الخ. 🔸بله، در روايت قمى كه از حمران نقل كرده آمده كه روح فرشته اى است بزرگتر از جبرئيل و ميكائيل، و او همواره با رسول خدا و با ائمه عليهم السلام بوده و هست، و شايد مراد از فرشته مطلق موجود آسمانى بوده. و يا اين قسمت اضافه اى است كه بعضى از راويان به تو هم خود و در نقل به معناى حديث آورده اند، دليلى هم نداريم كه موجودات امرى و آسمانى منحصر در فرشتگان باشد، بلكه دليل بر خلاف آن داريم، همچنان كه از كلام خداى تعالى با ابليس وقتى كه از سجود بر آدم امتناع ورزيد، و ملائكه براى او سجده كردند استفاده مى شود، در آن كلام فرموده: (يا ابليس ما منعك ان تسجد لما خلقت بيدى استكبرت ام كنت من العالين )، (ای ابلیس چه مانعی تورا بازداشت از این که برای کسی سجده کنی که من با دو دست خود آفریدم، آیا استکبار ورزیدی، ویا آنکه راستی از عالیان بودی) كه توضيحش در تفسير همين آيه گذشت . 🔸و در اصول كافى به سند خود از محمد بن فضيل از ابى الحسن ماضى عليه السلام روايت كرده كه گفت: از آن جناب از آيه (يوم يقوم الروح و الملئكه صفا لا يتكلمون ...) پرسيدم ، فرمود به خدا سوگند ماييم آنهايى كه در قيامت اذن دارند و صواب مى گويند. پرسيدم: وقتى به سخن آييد چه مى گوييد فرمود: پروردگار خود را ثنا گفته و بر پيامبران درود مى فرستيم، و براى شيعيان خود شفاعت مى كنيم، و پروردگار ما شفاعت ما را رد نمى كند (تا آخر حديث ).
⏮ادامه🔰 🔸مؤلف : اين روايت را صاحب مجمع البيان هم از عياشى نقل كرده، كه او بدون ذكر راويان وسط، از معاويه بن عمار از امام صادق عليه السلام نقل كرده است. 🔸و اين روايت از باب ذكر بعضى از مصاديق است، و گر نه در روز قيامت شفيعان ديگر نيز وجود دارند، مثل ملائكه و انبيا و مومنين، البته آن مومنينى كه اجازه تكلم مى يابند، و باز شهدايى از امتهاى ديگر هستند كه آنان نيز به حكم نص قرآن كريم و احاديث اجازه سخن مى يابند. __ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
پایان تفسیر سوره از تفسير شریف المیزان 🌺 ✅الحمدلله که یک جزء از قرآن کریم را در اين کانال به لطف و عنایت خداوند برای اولین بار در فضای مجازی بارگزاری کردیم🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺  سوره __________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺 ترتیل سوره 🎙 استاد پرهیزگار ⏳زمان :4:5 دقیقه ___________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌺 ترتیل وترجمه سوره 🎙 ترتیل موسسه پیامبر مهر ورحمت ⏳زمان : ۶:۵۰ دقیقه ___________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 ترجمه آیات سوره از تفسير شریف المیزان 🔰ترجمه آیات 🔸به نام خداى رحمان و رحيم. 🔸قسم به رسولانى كه از پى هم (بر خير و سعادت خلق ) فرستاده شدند 1⃣ 🔸قسم به فرشتگانى كه به سرعت تندباد به انجام حكم حق مى شتابند2⃣ 🔸قسم به آنان كه (وحى حق و شرع الهى را) نيكو نشر مى دهند 3⃣ 🔸و به آنانكه (بين حق و باطل را) كاملا جدا مى كنند4⃣ 🔸و به آنانكه ذكر (خدا و كتاب الهى ) را به انبيا وحى مى كنند5⃣ 🔸تا عذر نيكان و بيم و تهديد كافران بدان شود6⃣ 🔸قسم به همه اينان كه آنچه (از ثواب و عقاب آخرت) به شما وعده دادند البته واقع خواهد شد 7⃣ 🔸وقتى كه ستارگان همه بى نور و محو شوند8⃣ و آسمان شكافته شود 9⃣ 🔸 🔸و كوهها (چون خاك بر دم باد) پراكنده شوند 0⃣1⃣ 🔸و در آن هنگام كه براى پيامبران (به منظور اداى شهادت) تعيين وقت شود 1⃣1⃣ 🔸براى چه وقت معين مى شود؟2⃣1⃣ 🔸براى روز قيامت كه بين حق و باطل و سعيد و شقى جدايى افتد3⃣1⃣ 🔸و تو چگونه توانى عظمت آن روز جدايى را تصور كنى ؟4⃣1⃣ 🔸واى در آن روز (به حال منكران خدا و قيامت ) و تكذيب كنندگان (كتاب و رسالت )5⃣1⃣ ____________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 بيان آیات سوره از تفسير شریف المیزان 🔰 بیان آیات 🔸اين سوره يوم الفصل كه همان روز قيامت است را خاطر نشان ساخته، خبر از وقوع آن را تأكيد مى كند، و اين تأكيد خود را با تهديد شديدى به منكرين آن و انذار و تبشير به ديگران توام نموده، جانب تهديد را بر ساير مطالب تأكيد مى كند، براى اينكه مى بينيم ده مرتبه مى فرمايد: (ويل يومئذ للمكذبين - واى بر تكذيب گران درامروز) و اين سوره به شهادت سياق آياتش در مكه نازل شده است. ___________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه1⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰وَ الْمُرْسلَتِ عُرْفاً1⃣ 🔸اين آيه و آيات بعدش تا شش آيه سوگندهايى است از خداى تعالى، به امورى كه از آن امور تعبير كرده به ، ، ، ، ذكرا و او نذرا. و دو تعبير اول يعنى (المرسلات عرفا) و (العاصفات عصفا) اگر از سياق صرفنظر كنيم و خود آن دو را در نظر بگيريم، خالى از مختصر ظهورى در بادهاى سخت و تند و پشت سر هم نيست, و ليكن تعبير آخر يعنى (الملقيات ذكرا عذرا او نذرا) تقريبا صريح در اين است كه مراد از آن ملائكه اى است كه حامل وحى خداى تعالى بودند و بر انبيا و رسل نازل مى شدند، و به منظور اتمام حجت و انذار و ساير غراض وحى الهى را بر آنان القا مى كردند و بقيه صفات پنجگانه هم آنطور نيست كه قابل حمل بر معنايى مناسب با اين معنا نباشند. 🔸و ما نمى توانيم تمامى صفات پنجگانه را حمل كنيم بر بادهاى تند كه دو جمله اول - به بيانى كه گذشت - ظهور در آن دارد، مگر اينكه خود را به سختى دچار زحمت نموده، سه صفت ديگر و مخصوصا صفت آخرى را باسریش حمل بر آن نماييم. 🔸اين كار را هم نمى توانيم بكنيم كه دو جمله اول را حمل كنيم بر بادهاى تند، و سه جمله بقيه را و يا تنها دو جمله آخر و يا حداقل جمله اخير را حمل بر ملائكه وحى كنيم، براى اينكه ظاهرا هيچ تناسبى ميان بادهاى متعاقب و ملائكه وحى نیست، تا در يك سياق كه سياق سوگند است بين آن دو جمع شود، و هر دو نوع سوگند در سلك واحدى قرار گيرند، و توجيهات مختلفى كه در اين باب كرده اند، معانى بعيدى است از ذهن، به طورى كه هيچ شنونده اى بدون توجه قبلى، به آن معانى منتقل نمى شود. 🔸پس وجه صحيح همان است كه از اين سخنان كه بسيار هم زياد است صرفنظر كنيم، چون به هيچ وجه تحت ضابطه در نمى آيند، و بايد بگوييم در همه صفات پنجگانه ملائكه وحى منظورند نظير ساير سوگندهايى كه در ابتداى سوره صافات آمده، مى فرمايد: (و الصافات صفا فالزاجرات زجرا فالتاليات ذكرا)، و در معناى آن است آيه شريفه زير كه مى فرمايد: (عالم الغيب فلا يظهر على غيبه احدا الا من ارتضى من رسول فانه يسلك من بين يديه و من خلفه رصدا ليعلم ان قد ابلغوا رسالات ربهم ) كه ترجمه اش در اوائل كتاب در تفسير سوره جن گذشت. 🔸پس جمله (و المرسلات عرفا) سوگندى است از خداى تعالى به مرسلات. و كلمه به ضمه عين و سكون راء - به معناى مويى است كه بر گردن اسب مى باشد(وفارسی زبان آن را یال می نامند) و هر امرى را كه به طور تعاقب و پشت سر هم واقع بشود به يال اسب تشبيه مى كنند، مثلا می گویند فلانى ها مثل يال اسب آمدند، و به عنوان استعاره گفته می شوديعنى پشت سر هم. و يا گفته مى شود: (جاوا اليه عرفا واحدا - به يك يال نزدش ‍ آمدند)، (به یک یال نزدش آمدند) یعنى زنجيروار و متصل به هم آمدند. كلمه به معناى معروف از هر كار نيز مى آيد، چه كار نيك و چه كار زشت، و اين كلمه در آيه مورد بحث اگر به معناى اول گرفته شود حال، و معنايش ‍ چنين خواهد بود: (سوگند به فرشتگان روانه شده، در حالى كه پشت سرهم مى آيند)، و اگر به معناى دوم گرفته شود مفعول له خواهد بود، و چنين معنا مى دهد: (سوگند به فرشتگان كه به خاطر كارى خير و معروف روانه شده اند)، و كلمه در مقابل كلمه است، اولى به معناى رها كردن، و دومى به معناى نگه داشتن است، و اگر مرسلها را مونث آورد، و نفرمود: (و المرسلين عرفا)، براى اين اعتبار بوده كه فرشتگان جماعتى بودند، و يا به اعتبار آن روحى است كه ملائكه نازلش مى كنند، همچنان كه در قرآن كريم فرموده: (ينزل الملائكه بالروح من امره على من يشاء من عباده )(ملائکه روح را از عالم او بر هر کس که او بخواهد نازل می کنند) 🔸نيز فرموده: (يلقى الروح من امره على من يشاء من عباده ...) 🔸و معناى جمله اين است كه سوگند مى خورم به جماعات ملائكه وحى، كه روانه مى شوند. بعضى گفته اند: مراد از اين جمله بادهاى پى در پى است. كه در سابق به ضعف اين نظريه اشاره كرديم، و نظير اين قول در ضعف ، سخن آن مفسرى است كه گفته: منظور از مرسلات انبيايند، دليل ضعف اين قول اين است كه با آيات بعد سازگار نيست _____________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه2⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰فَالْعَصِفَتِ عَصفاً2⃣ 🔸اين جمله عطف است به جمله قبلى، و مراد از سرعت سير است، باد تند را عاصف مى گويند، و سرعت سير ملائكه در رساندن وحى را به عنوان استعاره عصف خوانده، و معنايش اين است كه سوگند مى خورم به ملائكه اى كه پشت سر هم روانه مى شوند، و ايشان با سرعت سيرى كه دارند، مانند بادهاى تند ماموريت خود را انجام مى دهند. __________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه 3⃣سوره از تفسير شریف المیزان 🔰وَ النَّشِرَاتِ نَشراً3⃣ 🔸اين جمله سوگندى ديگر است، و نشر صحيفه و كتاب و جامه و امثال آن، به معناى گشودن آن است، و مراد از گشودن صحف وحى است، همچنان كه آيه (كلا انها تذكره فمن شاء ذكره فى صحف مكرمه مرفوعه مطهره بايدى سفره كرام برره ) به اين معنا اشاره مى كند. و معناى آيه اين است كه: سوگند مى خورم به ملائكه اى كه صحيفه هاى آسمانى را باز مى كنند، صحيفه هايى كه وحى الهى بر آن نوشته شده، تا پيغمبر آن را تلقى كند. 🔸بعضى از مفسرين گفته اند: مراد از اين جمله بادهايى است كه خداوند قبل از نزول باران و رحمت خدا مى وزند. بعضى ديگر گفته اند: مراد بادهايى است كه ابرها را مى گسترند. 🔸بعضى ديگر گفته اند: مراد ملائكه اى است كه نامه هاى اعمال را مى گسترند. و بعضى ديگر گفته اند: ملائكه اى است كه در هنگام نزول، بال خود را مى گسترند. و بعضى ديگر حرفهاى ديگرى زده اند. ______________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه4⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰فَالْفَرِقَتِ فَرْقاً4⃣ 🔸مراد از فرقهايى است كه بين حق و باطل، و حلال و حرام است، و فرق در اين آيه صفتى است كه بر نشر ياد شده متفرع مى شود. __________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه 5⃣و6⃣سوره از تفسير شریف المیزان 🔰فَالْمُلْقِيَتِ ذِكْراً5⃣ 🔰 عُذْراً أَوْ نُذْراً6⃣ 🔸مراد از است، كه او را به رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم مى خواندند. و ممكن هم هست وحى نازل بر انبيا باشد، كه بر آنان خوانده مى شد. و صفات سه گانه اى كه اخيرا ذكر شده، يعنى ، و ، سه صفت است كه مترتب بر يكديگرند، يعنى اول بايد صحف آسمانى نشر بشود، تا فرق ميان حق و باطل و حلال و حرام روشن شود، پس با نشر است كه فرق تحقق خود را آغاز مى كند، و با القاء تحققش تمام مى شود، پس فرق مرتبه اى از وجود نشر است، كه بر آن مترتب مى شود، و القاء، مرتبه ديگرى است كه بر وجود آن مترتب مى شود و وجود نشر را تمام مى كند. 🔸و در كلمه و مفعول له هستند، و اگر با حرف عطف شده اند براى افاده تنويع است. 🔸بعضى گفته اند: اين دو كلمه مصدر و به معناى اعذار و انذار است، و اعذار به معناى آوردن بهانه اى است كه به وسيله آن انسان معذور شود، و معناى آيه اين است كه: فرشتگان ذكر را تلاوت مى كنند تا عذر باشد براى بندگان مؤمن، كه به ذكر ايمان دارند، و تهديد باشد براى سايرين . 🔸بعضى ديگر گفته اند: معنايش اين است كه: فرشتگان ذكر را تلاوت مى كنند تا خداى تعالى عذرش در برابر بندگان و عقاب ايشان تمام باشد، و معلوم شود كه عقاب بندگان جز به وجه حكمت نبوده. برگشت اين معنا هم به همان اتمام حجت است، پس بنابراين، حاصل معناى آيه اين است كه فرشتگان ذكر را القاء مى كنند تا حجت بر تكذيب گران تمام شود، و تهديدى براى غير ايشان باشد، و اين معنا معناى خوبى است. __________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه7⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰إِنَّمَا تُوعَدُونَ لَوَقِعٌ7⃣ 🔸اين جمله جواب از آن چند سوگند است، و كلمه موصوله و خطاب در به عموم بشر است، و مراد از (ما توعدون ) وعده هاى قيامت و ثواب و عقاب است، و اگر فرمود: و نفرمود: براى اين بود كه كلمه رساتر است، چون در آن شائبه اى از استقرار نيز هست. و معناى آيه اين است كه: آن چيزى كه خدا شما را به آن وعده داده، يعنى مساءله بعث و عقاب و ثواب خواه ناخواه واقع خواهد شد. __________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه سوره از تفسير شریف المیزان 🔰سخنى درباره سوگندهاى خداى تعالى در قرآن 🔸 يكى از لطائف فن بيان در اين آيات شش گانه اين است كه علاوه بر اينكه سوگند در آن خبرى را كه در جواب است تاءكيد مى كند، متضمن حجت بر مضمون جواب نيز هست، و مى فهماند به چه دليل جزاى موعود واقع شدنى است، به اين دليل كه تدبير ربوبى كه سوگندها بدان اشاره دارد، يعنی ارسال و ، نشر صحف، فرق و جداسازى حق از باطل، و القاء مرسلات ذكر را بر پيامبر، تدبيرى است كه جز با وجود تكليف الهى تصور صحيح ندارد. و تكليف هم جز با حتمى بودن روز جزا. روزى كه مكلفين عاصى و مطيع به جزاى خود برسند تمام نمى شود. 🔸پس سوگندى كه خداى تعالى ياد كرده سوگند تدبير او است، تا هم وقوع جزاى موعود را تأكيد كند، و هم حجتى باشد بر وقوع آن جزا، گويا فرموده : من به اين حجت سوگند مى خورم كه مدلولش واقع خواهد شد. 🔸و خواننده عزيز اگر در آياتى كه خداى تعالى در آنها سوگند ياد كرده دقت بفرمايد، خواهد ديد كه خود آن سوگندها حجت و برهانى است كه بر حقانيت جواب قسم دلالت مى كند، نظير سوگندى كه در مورد رزق خورده و فرموده: (فو رب السماء و الارض انه لحق)، كه در عين اينكه سوگند خورده بر حقيت رزق، دليل آن را هم بيان كرده، و آن اين است كه خداى تعالى رب و مدبر آسمان و زمين است، و مبداء رزق مرزوقين هم همان تدبير الهى است. و سوگندى كه در مورد مستى كفار ياد كرده مى فرمايد:(لعمرك انهم لفى سكرتهم يعمهون ) ، در عين سوگند بر گمراهى و كورى آنان دليل آن را هم بيان كرده، و آن جان پيامبر است، كه جانى طاهر و به عصمت خدايى مصون از هر نقص است، و معلوم است كه مخالف چنين پيامبرى معصوم، در مستى و سرگردانى بسر مى برد، و سوگندى كه در رستگارى نفوس الهى و خسران نفوس آلوده ياد كرده، مى فرمايد: (و الشمس و ضحيها... و نفس و ما سويها فالهمها فجورها و تقويها قد افلح من زكيها و قد خاب من دساها) كه در عين اينكه سوگند ياد كرده دليلش را هم آورده، مى فرمايد: نظامى كه در خورشيد و ماه و شب و روز جريان دارد، و منتهى شده به پيدايش ‍ نفسى كه فجور و تقوايش به او الهام شده ، خود دليل است بر رستگارى كسى كه نفس را تزكيه كند و خسران كسى كه آن را آلوده سازد. 🔸اين چند آيه را به عنوان نمونه آورديم، ساير سوگندها هم كه در كلام خداى تعالى آمده همين حال را دارد، هر چند كه همه آنها به روشنى اين چند سوگند نيست، و نيازمند دقت نظر بيشترى است نظير اين سوگند كه مى فرمايد: (و التين و الزيتون و طور سينين ) كه خواننده بايد در آن تدبر كند. __________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه8⃣تا1⃣1⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰فَإِذَا النُّجُومُ طمِست ... أُقِّتَت 8⃣تا1⃣1⃣ 🔸اين آيات بيانگر روز موعودى است كه از وقوع آن خبر داده و فرموده بود: (انما توعدون لواقع)، و جواب كلمه حذف شده، چون جملات (لاى يوم اجلت ... للمكذبين ) بر آن دلالت مى كرد. 🔸خداى سبحان روز موعود را با ذكر حوادثى كه در آن واقع مى شود، و مستلزم انقراض عالم انسانى و انقطاع نظام دنيوى است معرفى مى كند، نظير تيره شدن ستارگان، شكافتن زمين، متلاشى شدن كوهها، و تحول نظام دنيا به نظامى ديگر. و اين نشانيها در بسيارى از سوره هاى قرآنى و مخصوصا سوره هاى كوچك قرآن از قبيل سوره ، ، ، ، ، ، ، ، و غير آن مكرر آمده است، و در رواياتى هم كه در مورد مقدمات قيامت و نشانيهاى آن وارد شده اين امور ذكر شده. 🔸و اين معنا از بيانات كتاب و سنت به طور بديهى معلوم است كه نظام حيات در همه شئونش در آخرت غير نظامى است كه در دنيا دارد، چون خانه آخرت خانه ابدى است، و از ساكنين آن خانه كسانى كه اهل سعادتند، سعادتشان خالص، و آنها كه اهل شقاوتند شقاوتشان خالص ‍ است. 🔸طبقه اول آنچه را بخواهند و دوست داشته باشند در اختيار دارند، و طبقه دوم بغير از مكروه سهمى ندارند، هر چه دارند ناخوشايند است، ولى دار دنيا دار فنا و زوال است، در دنيا جز عوامل و اسباب خارجى و ظاهرى، كه آميخته اى از مرگ و حيات، و فقدان و وجدان، و كام و ناكامى، و تعب و راحت، و اندوه و مسرت است، حاكم نيست، به خلاف خانه آخرت كه دار جزا است، و در آن عملى نيست و دنيا دار عمل است، و جزايى در آن نيست، و كوتاه سخن اينكه نشئه آخرت غير نشئه دنيا است. 🔸پس اينكه خداى تعالى نشئه قيامت و جزا را به وسيله مقدمات آن تعريف مى كند، و خاطر نشان مى سازد كه نشانى آن برچيده شدن بساط دنيا و خراب شدن بنيان زمين آن، و متلاشى شدن كوههاى آن، و پاره پاره شدن آسمان آن، و محو و بى نور شدن ستارگان آن و غير اينها در حقيقت از قبيل تحديد حدود يك نشاه به سقوط نظام حاكم بر نشاه اى ديگر است: (و لقد علمتم النشاه الاولى فلو لا تذكرون ) (شما که از نشئه دنیا خبر دار شدید پس چرانسبت به تشیع آخرت متذکر نمی شوید) . 🔸پس معناى اينكه فرمود: (فاذا النجوم طمست) اين است كه در آن روز اثر ستارگان، نور و ساير آثار آن محو مى شود، چون كلمه به معناى زايل كردن اثر و محو آن است، همچنان كه در جاى ديگر اين طمس را معنا كرده فرموده: (و اذا النجوم انكدرت) (روزی که نجوم تیره می شوند) 🔸(و اذا السماء فرجت) - يعنى روزى كه آسمان پاره مى شود، چون كلمه ، فرجه به معناى پيدا شدن شكاف بين دو چيز است، و در جاى ديگر اين فرج را معنا كرده فرموده: (اذا السماء انشقت ) 🔸(و اذا الجبال نسفت) - يعنى روزى كه كوهها از ريشه كنده مى شوند و از بين مى روند، وقتى گفته مى شود: (نسفت الريح الكلاء) معنايش اين است كه باد، علف را از ريشه در آورد و از بين برد، همچنان كه در جاى ديگر فرموده: (و يسئلونك عن الجبال فقل ينسفها ربى نسفا) (از تو از کوه ها می پرسند،بگوپروردگارم به نحوی ناگفتنی آنها را از بین می برد) 🔸(و اذا الرسل اقتت ) - يعنى و روزى كه زمان حضور انبيا براى شهادت عليه امت ها معين مى شود، و يا آن زمانى كه منتظر رسيدنش هستيم تا رسولان عليه امت ها شهادت دهند فرا مى رسد. و كلمه فعل ماضى مجهول از باب تفعيل از مصدر تاقيت است، كه به معناى توقيت و تعيين وقت است، و در باره شهادت انبيا در جاى ديگر فرموده: (فلنسئلن الذين ارسل اليهم و لنسئلن المرسلين ) (به طور قطع از مردمی که رسولان به سوی ایشان گسیل شدند، واز خود رسولان سوال خواهیم کرد) و نيز فرموده: (يوم يجمع اللّه الرسل فيقول ما ذا اجبتم )(روزی که خدا رسولان را جمع می کند، واز ایشان می پرسد امت ها چه جوابی به شما دادند) __________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a