eitaa logo
تفسیر المیزان
10هزار دنبال‌کننده
173 عکس
38 ویدیو
0 فایل
تفسیر المیزان علامه طباطبایی ره 🙏راه حمایت از کانال: ۵۸۹۲۱۰۱۳۰۸۱۵۷۲۶۸ جعفری. بانک سپه ارتباط @samad10011
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺 تفسیر آیات1⃣الی 5⃣سوره از تفسير شریف المیزان   🔰و النازعات غرقا1⃣ 🔰و الناشطات نشطا2⃣ 🔰و السابحات سبحا3⃣ 🔰فالسابقات سبقا4⃣ 🔰فالمدبرات امرا5⃣ 🔸مفسرين در تفسير اين آيات پنجگانه اختلاف عجيبى به راه انداخته اند، ولى همه آنان اتفاق دارند بر اينكه پنج سوگند است از خداى تعالى، و بيشترشان گفته اند جواب قسم حذف شده، و تقدير كلام اقسم بالنازعات و اقسم بالناشطات... است، و معنايش اين است كه من به اين نامبرده ها سوگند مى خورم كه شما بطور يقين مبعوث خواهيد شد.  اقوال مختلف درباره مراد از پنج سوگند آغاز سوره نازعات: (و النازعات غرقا والناشطات نشطا...) 🔸و النازعات غرقا- بعضى گفته اند: مراد از نازعات فرشتگانى هستند كه جان مردم را هنگام مردن نزع مى كنند و از اجساد بيرون مى كشند، و كلمه  مصدرى است كه چون زوايدش حذف شده مطلب را بيشتر تأكيد مى كند، و تقدير آن (و النازعات اغراقا و تشديدا فى النزع) است، يعنى سوگند مى خورم به فرشتگانى كه در كندن جانها از بدنها اغراق مى كنند، و به سختى آن را مى كنند. بعضى ديگر گفته اند: مراد از آن، ملائكه اى هستند كه ارواح كفار را از بدنهايشان با شدت مى كنند. 🔸بعضى ديگر گفته اند: اصلا منظور از نازعات خود مرگ است، چون مرگ است كه ارواح را از بدنها بطور كامل بيرون مى كشد. بعضى هم گفته اند: مراد از نازعات، ستارگان سيارى هستند كه از افقى كنده مى شوند و در افقى ديگر طلوع مى كنند، و معنايش اين است كه سوگند مى خورم به سيارگان كه از مطلع خود طلوع نموده، در مغربهاى خود غروب مى كنند. 🔸و بعضى گفته اند: مراد از آن، كمان ها است كه تير را با كشيدن زه تا آنجا كه جا دارد از جاى خود كنده، به طرف دشمن پرتاب مى كند. و بنابراين سوگند به تير و كمان مجاهدين در راه خدا، و يا به خود مجاهدين است. 🔸بعضى ديگر گفته اند: مراد از آن، وحشى ها هستند كه بسوى دشت هاى سبز مى روند. 🔸(و الناشطات نشطا) - كلمه  به معناى جذب، و نيز خروج و اخراج به ملايمت و سهولت است، و نيز به معناى گره گشايى است. بعضى از مفسرين گفته اند: مراد از  ملائكه اى هستند كه ارواح را از اجساد بيرون مى كشند. بعضى ديگر گفته اند: مراد ملائكه مخصوص هستند كه مأمور گرفتن جانهاى مؤمنين از اجسادشان به رفق و سهولتند، همچنان كه مراد از جمله قبلى ملائكه اى هستند كه جانهاى كفار را با شدت از اجساد آنان بيرون مى كشند. 🔸بعضى ديگر گفته اند: مراد ملائكه اى است كه ارواح كفار را از اجساد آنان نشط مى كنند و مى برند. و بعضى گفته اند: مراد از ناشطات، ارواح خود مؤمنين است. و بعضى گفته اند: ستارگانند، كه از افقى به افق ديگر نشط مى كنند و مى روند. و بعضى گفته اند تيرها هستند كه در جنگها از كمان بيرون مى روند. و بعضى گفته اند: مرگ است، كه ارواح را از اجساد بيرون مى برد. و بعضى گفته اند: وحشيانند كه از ناحيه اى به ناحيه ديگر كوچ مى كنند. 🔸و السابحات سبحا- در معناى اين جمله نيز اقوالى است: بعضى گفته اند: ملائكه اند، كه ارواح را قبض نموده روح مؤمن را به سرعت بسوى بهشت، و روح كافر را به سوى آتش مى برند، چون كلمه  به معناى سرعت در حركت است، همچنان كه به اسب وقتى به سرعت مى دود سابح مى گويند. بعضى ديگر گفته اند: منظور تنها آن فرشتگانى هستند كه ارواح مؤمنين را قبض نموده و به ملايمت و مدارا از بدنها بيرون كشيده، رهايشان مى كنند تا استراحت كنند، مثل كسى كه چيزى را در آب شنا مى دهد بعد كنارش مى گذارد، ملائكه هم يك عمر جان را در بدن شنا مى دهند و بعد از مرگ رهايش مى كنند تا به استراحت بپردازد. 🔸بعضى گفته اند: فرشتگانيند كه بسرعت از آسمان نازل مى شوند، و بعضى گفته اند: ستارگانى هستند كه به حكم آيه:  (كل فى فلك يسبحون) هر يك در مدار خود شناورند. بعضى ديگر گفته اند: مراد اسبان مجاهدين است، كه در ميدان جنگ مى دوند. بعضى هم آن را عبارت دانسته اند از مرگها كه در نفوس ‍ جانداران شناورند. و بعضى عبارت دانسته اند از: كشتى هاى شناور در درياها. و بعضى گفته اند: ابرها هستند. و بعضى گفته اند: حيوانات دريايند. 🔸فالسابقات سبقا- بعضى گفته اند: مراد از آن مطلق ملائكه است، چون ملائكه در عمل خيرو ايمان و اعمال صالح از آدميان پيشى مى گيرند. و بعضى گفته اند: مراد از آن ملائكه موت است، كه روح مؤمن را قبل از آنكه روح كافر به آتش برسد به بهشت مى رسانند. و بعضى گفته اند: مراد از آن تنها ملائكه مأمور قبض روح مؤمن است كه آن را قبل از هر كار به بهشت مى رساند. و بعضى گفته اند: ملائكه وحى است، كه در رساندن وحى به انبياء از شياطين سبقت مى گيرند.
🌺 تفسیر آیه 7⃣سوره از تفسير شریف المیزان 🔰ان لك فى النهار سبحا طويلا7⃣ 🔸 كلمه به معناى دويدن و تند راه رفتن در آب است، و (سبح طويل ) در روز كنايه از غور در مهمات زندگى و انواع زد و بندها در برآوردن حوائج زندگى است. و معناى آيه اين است كه تو در روز مشاغل بسيار دارى كه همه وقتت را فرا گرفته، فراغتى برايت باقى نمى گذارد تا در آن با توجه تام متوجه درگاه پروردگارت باشى، و از هر چيزى منقطع گردى، بنابر اين بر تو است كه از شب استفاده كنى، و در آن به نماز بپردازى. 🔸بعضى از مفسرين آيه را اين چنين معنا كرده اند: تو در روز مى توانى بخوابى و امر معاش خود را تدبير كنى، و در حوائج خود تصرف نمايى ، پس شبت را به تهجد اختصاص ده. 🔸 بعضى ديگر اينطور معنا كرده اند: تو در روز فراغت دارى، حال اگر شب نتوانستى به كارت برسى، در روز آن را تلافى كن، و آنچه در شب انجام ندادى در روز قضاء كن. بنا به گفته اين مفسر آيه مورد بحث همان را مى خواهد بگويد كه: آيه (و هو الذى جعل الليل و النهار خلفه لمن اراد ان يذكر او اراد شكورا)( خدای تعالی آن کسی است که شب و روز را پشت سر هم قرار داد برای هر کسی که بخواهد متذکر شود ویا بخواهد شکری بگذارد) بيان مى كند. ليكن آنچه ما اختيار كرديم با سياق مناسب تر است ___________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺بیان آیات 1⃣الی6⃣سوره از تفسير شریف المیزان 🔰بیان آیات 🔸غرض اين سوره تحريك و تشويق مؤمنين به انفاق در راه خداست، همچنان كه تكرار امر صريح به اين معنا در خلال آياتش اشعار بدان دارد، يكجا مى فرمايد: (امنوا باللّه و رسوله و انفقوا مما جعلكم مستخلفين فيه ...) و جاى ديگر مى فرمايد: (من ذا الذى يقرض اللّه قرضا حسنا...)و باز جاى ديگر مى فرمايد: (ان المصدقين و المصدقات و اقرضوا اللّه قرضا حسنا) و در تشويق مردم به اين عمل همين بس كه انفاق مردم را قرض دادن آنان خداى عز اسمه دانسته، و معلوم است كه خداى عزوجل عالى ترين و مقدس ترين و بهترين مطلوبست، او هرگز خلف وعده نمى كند، و او وعده شان داده كه اگر به وى قرض بدهند مضاعف و چند برابر بر مى گرداند، و نيز وعده داده كه در عوض انفاقشان اجرى كريم و بسيار زياد بدهد. 🔸و نيز اشاره كرده به اين كه اين انفاق منشاش تقوا و ايمان به رسول است، و اثر آمرزش گناهان و داشتن دو برابر از رحمت و ملازمت با نور، و بلكه ملحق شدن به صديقين و شهداء در نزد خداى سبحان است. 🔸و در خلال آيات سوره معارفى هم راجع به مبدأ و معاد آمده ، و دعوت به تقوا و اخلاص ايمان و زهد دارد، و نيز مشتمل بر مواعظى است. 🔸و اين سوره شهادت سياق آياتش در مدينه نازل شده. و بعضى از مفسرين ادعا كرده اند كه مدنى بودن اين سوره اجماعى است. 🔸و چون تشويق و تحريك مردم به انفاق، و اين كه انفاق قرض دادن به خدا است اين توهم را ايجاد مى كند كه مگر خدا به مال ما محتاج است، لذا از همان آغاز سخن يعنى اولين كلمه سوره مسأله نزاهت خدا از احتياج را خاطر نشان نموده، فرموده : (آنچه در زمين و آسمان ها است خدا را تسبيح مى گويند). 🔸و نيز عده اى از اسماى حسناى خدا را كه رساننده نزاهت است ذكر كرد، و همه سوره هايى كه با تسبيح خدا آغاز شده، يعنى سوره حشر، صف، جمعه و تغابن، كه بعضى با كلمه و بعضى ديگر با كلمه آغاز شده اند، نظير سوره مورد بحث است. _________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیه 1⃣سوره از تفسير شریف المیزان 🔰سبح لله ما فى السموات و الارض و هو العزيز الحكيم1⃣ 🔸تسبيح كه مصدر فعل  است، به معناى منزه داشتن است، وداشتن خدا به اين است كـه هـر چـيـزى را كـه مـسـتـلزم نـقـص و حـاجـت و نـاسـازگـارى بـا سـاحـت كـمـال او باشد از ساحت او نفى كنى، و معتقد باشى كه خداى تعالى داراى چنين صفات و اعـمـالى نـيـسـت، و كـلمـه  در جـمـله مـورد بـحـث مـوصوله است، و مراد از آن تمامى مـوجـوداتـى اسـت كـه در آسـمان ها و زمين هستند، چه آن ها كه مانند ملائكه و جن و انس داراى عـقـل و شـعـورنـد، و چه آنهايى كه چون جمادات فاقد عقلند، و اگر بگويى كلمه  راجـع بـه مـوجودات فاقد عقلند، (و در فارسى به  ترجمه مى شود)، و على القـاعـده بـايد شامل عقلا نشود، در پاسخ مى گوييم: بلى همينطور است، ليكن در جايى كـه قـريـنـه اى بـاشدبفهماند منظور از كلمه  عقلا و غير عقلا هر دو است، اشكالى نـدارد، و در آيـه مـورد بحث قرينه اى كه دلالت كند بر اين كه منظور عموم موجودات است چـه عقلا و چه غير عقلا وجود دارد، و آن قرينه اين است كه اسمايى از خداى سبحان بر مى شـمـارد كـه مـخصوص عقلا است ، مانند احياء و علم بذات الصدور، يعنى علم و آگاهى به نـيـتـهـايـى كـه در درون دلهـا اسـت و معلوم است كه اين دو صفت مربوط به موجودات داراى شعور، و صفت دوم مربوط به عقلا است. پـس مـعـنـاى آيـه ايـن شـد كـه: تـمامى موجوداتى كه در آسمان ها و زمين است، و خلاصه تمامى عالم، خداى سبحان را منزه مى دارد. بـيـان ايـنـكـه تـسـبـيـح آنچه در آسمانها و زمين است تسبيح حقيقى است نه مجازى و به زبان حال و مـراد از تسبيح خداى تعالى حقيقت معناى تسبيح است، نه اين كه خواسته باشد به طور مـجـاز نـسـبـت تـسـبـيـح به آنها داده باشد، يعنى خواسته باشد بفرمايد: هر موجود كه در آسـمـان هـا و زمـيـن اسـت با هستى خود دلالت مى كند بر اين كه پديد آورنده اى منزه از هر نـقـص ‍ و مـتـصـف بـه كـل كـمـال دارد، و نه اين كه خواسته باشد به طور عموم مجاز نسبت تـسـبـيـح بـه آنـهـا داده باشد، يعنى بفه ماند كه تمامى موجودات دلالت دارند بر نزاهت خداى تعالى از هر نقص و عيب. چيزى كه هست عقلاى از موجودات اين دلالت را با زبان سر ايـفـا مى كنند و مى گويند: (سب حان اللّه سبحان اللّه) و يا به فارسى مى گويند: خـدا مـنـزه از هـر نـقـص و حـاجـت اسـت و غـيـر عـقـلا ايـن دلالت را بـه لسـان حـال ايـفا مى كنند، بلكه همان طور كه گفتيم معناى حقيقى كلمه منظور است ، و موجودات چه عـقـلا و چـه غـيـر عـقـلا همه خدا را به تمام معنى الكلمه و به حقيقت معنى الكلمه تسبيح مى گـويـنـد، بـدليـل ايـن كـه در جـاى ديـگـرطـور صـريـح و بـه بـيـانـى كـه نـه مـيـتوان حمل بر مجازش كرد، و نه حمل بر عموم مجاز، فرموده: (و ان من شى ء الا يسبح بحمده و لكن لا تفقهون تسبيحهم) چون اگر منظور از تسبيح، تسبيح مجازى بود، ديگر جا نداشت بفرمايد: شما تسبيح آنها را نمى فهميد، زيرا تسبيح مـجـازى ايـن اسـت كـه : مـوجـودى بـا هـستى خود دلالت كند بر وجود خالق و صانعش و اين دلالتـش حـجـتـى بـاشـد عـليـه مـنـكـريـن صـانـع، و يـا اين است كه هر موجودى با زبان حـال تـسـبـيـح و حـمـد خدا بگويد، و اين دو نوع دلالت را همه كس مى فهمد، و نمى بايست بفرمايد: (و ليكن شما تسبيح آنها را نمى فهميد). پـس تـسبيح تمامى موجوداتى كه در آسمان ها و زمين هست تسبيح با زبان، و تنزيه به حـقـيـقـت مـعـنـاى كـلمـه اسـت، هـر چـنـد كـه مـا زبـان آنـهـا را نـفـهـمـيـم، نـفـهـمـيـدن مـا دليل بر اين نيست مثلا جمادات زبان ندارند، قرآن كريم تصريح دارد بر اين كه تمامى مـوجـو دات زبـان دارنـد و فـرمـوده : (قـالوا انـطـقـنـا اللّه الذى انـطـق كل شى ء). (و هـو العزيز الحكيم) - يعنى خداى سبحان داراى مقامى منيع است، به طورى تمامى قـدرتـهـا را در هـم مـى شـكـند، و هيچ قدرتى نيست كه او را شكست دهد، و حكيم است، يعنى فـعـل او مـتـقـن و مـحـكـم اسـت، آنـقـدر مـحـكـم اسـت هـيـچ عـارضـه اى فـعـل او را فـاسد نمى كند، (و چون افعال ما در معرض فساد و تباهى نيست)، و نيز آنقدر متقن است كه جاى هيچ اعتراض كردنى در آن نيست. _____ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a