🌺 تفسیر آیه 8⃣سوره #التحریم از تفسير شریف المیزان
🔰يا ايها الذين امنوا توبوا الى اللّه توبه نصوحا عسى ربكم ان يكفر عنكم سيئاتكم و يدخلكم جنات تجرى من تحتها الانهار...8⃣
🔸كـلمـه #نـصـوح از مـاده نـصـح اسـت كـه بـه مـعـنـاى جـسـتـجـو از بـهـتـريـن عـمـل و بهترين گفتارى است كه صاحبش را بهتر و بيشتر سود ببخشد، و اين كلمه معنايى ديگر نيز دارد، و آن عبارت است از اخلاص، وقتى مى گويى: (نصحت له الود) معنايش ايـن اسـت كـه من دوستى را با او به حد خلوص رساندم، و اين معنايى است كه راغب براى ايـن كلمه كرده. و بنابر گفته وى، توبه نصوح مى تواند عبارت باشد از توبه اى كـه صـاحبش را از برگشتن به طرف گناه باز بدارد، و يا توبه اى كه بنده را براى رجـوع از گـنـاه خـالص سـازد، و در نتيجه، ديگر به آن عملى كه از آن توبه كرده بر نگردد.
بـعـد از آنـكـه مؤمنـين را امر فرمود كه خود و اهل بيت خود را از آتش حفظ كنند، در اين آيه بـراى نوبت دوم - البته به طور عمومى - به همه مؤمنين مى فرمايد: توبه كنند، و سـپـس بـا تـعـبـيـر عـسـى ايـن امـيـد را كـه خـدا گـنـاهـانـشـان را بـپـوشـانـد، و آنـان را داخل بهشتهايى كند كه نهرها از زير آن روان است، متفرع بر آن فرمان كرده است.
(يـوم لا تـخـزى اللّه النبى و الذين امنوا معه ) - راغب مى گويد: وقتى درباره كسى گفته مى شود: #خزى_الرجل، كه دچار انكسار شده باشد، يا انكسار از ناحيه خودش و يا از ناحيه ديگران، انكسارى كه از ناحيه خود شخص به او دست مى دهد، همان حياى مفرط و بـرون از حـد اعـتـدال اسـت، كـه مـصـدرش #خزايت مى آيد، و انكسارى كه از نا حيه ديـگـران بـه او مـى رسـد، كه نوعى خوار شمردن هم ناميده مى شود، مصدرش #خزى اسـت و امـا #اخزاء هم از #خزايت مى آيد و هم از #خزى، آنگاه مى گويد: نظير اين مطلب كه درباره كلمه #خزى گفتيم، در دو كـلمـه #ذل و #هان مى آيد، ذلت و هوانى كه خود آدمى در نفس خود ايجاد مى كـنـد، و فـضـيـلتـى پـسـنـديـده اسـت، مـصـدرش (هـون ) - بـه فـتـحـه هـا -، و #ذل - به فتحه ذال - است، و ذلت و هوانى كه از ناحيه غير به انسان مى رسد، و يـكـى از رذائل اخـلاقـى اسـت، مـصـدرش #هـون - بـه ضـمـه هـاء - و #ذل - به ضمه ذال - است.
دو احتمال در معناى جمله :(يوم لا يخزى الله النبى و الذين آمنوا معه....)
🔸بـنـابـرايـن، كـلمـه #يـوم در آيـه شـريـفـه ظـرف اسـت بـراى مـطـالب قـبـل. و معناى آيه اين است كه به سوى خدا توبه كنيد كه اميد است خداى تعالى گناهان شما را بپوشاند و داخل بهشتتان كند، در روزى كه خداوند شخصيت پيغمبر و مؤمنين را نمى شـكـنـد، يعنى ايشان را از كرامت محروم نمى سازد، و وعده هاى جميلى كه به آنان داده بود خلف نمى كند.
(النـبى و الذين امنوا معه) - در اين آيه مطلب مقيد شده به مؤمنين كه با پيامبرند، و اعتبار معيت و با پيامبر بودن براى اين است كه بفهماند صرف ايمان آوردن در دنيا كافى نيست، بايد لوازم ايمان راهم داشته باشند، و آن اين است كه ملازم با پيامبر باشند، و او را به تمام معناى كلمه اطاعت كنند، و مخالفت و بگو مگو با وى نداشته باشند.
احـتـمـال هـم دارد كـه جـمـله (الذيـن امـنـوا) مـبتدا باشد، و كلمه #معه خبر آن، و جمله (نـورهـم يـسعى...) خبر دومش، و جمله (يقولون...)، خبر سومش باشد، و معناى آيه چنين باشد: روزى كه خدا پيامبر خود را خوار نمى كند، و روزى كه (الذين امنوا - ايمان آورنـدگـان) بـا اويـنـد، و از او جـدا نـمـى شوند، و آن جناب هم از ايشان جدا نمى شود. واحـتـمـال، احـتـمـال خوبى است، و لازمه اش اين است كه از خاصيت سه گانه عدم خزى، سعى نور، و درخواست اتمام آن، اولى مخصوص پيامبر، و دومى و سومى مخصوص مؤمنين با او باشد، مؤ يد اين احتمال آيه سوره حديد است كه مسأله به راه افتادن نور در پيش پاى طرف راست را خاص مؤمنين مى دانست، و مى فرمود: (يوم ترى المؤمنين و المومنات يسعى نورهم بين ايديهم و بايمانهم...). احتمال هم دارد كه كلمه #معه متعلق باشد بـه جـمـله (امـنـوا و جـمـله نـورهـم يـسـعـى ...)، اوليـن خبر و آن ديگرى دومين خبر براى #الذين باشد، كه بنابر اين، معنا چنين مى شود: روزى كه خدا پيامبرش را خوار نمى كـنـد، و كسانى كه به او ايمان آوردند، و در نتيجه با او هستند، اولا نورشان در جلو و در دسـت راسـتـشـان در حـركـت اسـت، و ثـانـيـا مـى گـويـنـد پـروردگـارا نـور مـا را كامل كن.
🔸ادامه مطلب 👇
🌺 تفسیر آیات9⃣و 🔟 سوره #التغابن از تفسير شریف المیزان
🔰يوم يجمعكم ليوم الجمع ذلك يوم التغابن...9⃣
🔸كـلمـه #يـوم ظـرف اسـت بـراى جـمله قبلى كه مى فرمود: (به طور قطع مبعوث مى شـويـد...) و مـنـظـور از #يـوم_جمع روز قيامت است كه مردم همگى جمع مى شوند، تا خـداى تـعالى بينشان فصل قضا كند، همچنان كه فرمود: (و نفخ فى الصور فجمعناهم جـمـعـا). و مسأله جـمـع شـدن بـراى روز قـيـامـت در قـرآن كـريـم مـكـرر آمـده، و امثال آيه زير آن را تفسير مى كند و مى فرمايد: (ان ربك يقضى بينهم يوم القيمه فيما كانوا فيه يختلفون) و نيز مى فرمايد: (فاللّه يحكم بينهم يوم القيمه فيما كانوا فـيـه يـخـتـلفـون ) و مـى فـرمـايـد: (ان ربـك هـو يفصل بينهم يوم القيمه فيما كانوا فيه يختلفون )، كه همه اين آيات اشاره دارند به اينكه جمع شدن مردم در قيامت به منظور فصل القضاء و داورى است. (ذلك يوم التغابن ) - راغـب مـى گـويـد: كـلمـه #غـبـن (كـه تـغـابـن مـصـدر بـاب تـفـاعـل آن اسـت) بـه معناى اين است كه وقتى با كسى معامله مى كنى از راهى كه او متوجه نشود كلاه سر او بگذارى (اگـر مـى خـرى پـول كـمـتـرى بـدهـى، و اگـر مـى فـروشـى پول بيشترى بگيرى).
🔸 #اليوم_التغابن چه روزى است؟ و چه كسانى معنبون مى شوند؟
🔸آنـگاه مى گويد: منظور از (يوم التغابن) كه در قرآن آمده روز قيامت است، چون در آن روز بـراى هـمـه مـردم كشف مى شود كه در معامله اى كه آيات زير بدان اشاره نموده مغبون شـده اند، و اينكه آن آيات: (و من الناس من يشرى نفسه ابتغاء مرضات اللّه - بعضى از مردمند كه جان خود را در برابر خو شنوديهاى خدا مى فروشند)، (ان اللّه اشترى من المؤمنين انفسهم... - خدا از مؤمنين جانهايشان را خريدارى كرده... و الذين يشترون بعهد اللّه و ايـمـانـهم ثمنا قليلا - آن هايى كه با عهد خدا و سوگندهاشان بهاى اندكى به دست مى آورند).
در روز قـيـامـت براى همه اين معامله گران كشف مى شود كه مغبون شده اند، آن كس كه معامله نـكـرده مـى فـهمد كه از معامله نكردن مغبون شده، و آن كس كه در معامله اش بهاى اندك دنيا بـه دسـت آورده مـى فـهـمـد كـه از معامله كردنش مغبون شده، پس همه مردم در آن روز مغبون خواهند بود.
و از بـعـضـى از مفسرين وقتى سوال شده كه #يوم_التغابن به چه معنا است ؟ گفته انـد: بـه مـعـنـا اسـت كـه در آن روز تمام اشياء بر خلاف معيارها و مقاديردنيايى ظهور مى كنند.
و اينكه در آغاز كلامش گفت تغابن به معناى كلاه گذارى است، وقتى درست است كه تغابن در آيـه را بـه ايـن مـعـنـا بـگيريم كه كفار معامله سودبخش را رها نموده معامله زيان آور را اخـتيار كردند، و هر چند اين معنا معناى خوبى است، ولى با كلمه #تغابن نمى سازد، چون اين كلمه از باب مفاعله است، و مغبون كردن هر دو طرف يكديگر را مى رساند.
و آن وجه دوم كه از بعضى نقل كرد وجه دقيق ترى است، و آيات زير هم آن را تأييد مى كـنـد: (فـلا تـعلم نفس ما اخفى لهم من قره اعين)، (لهم ما يشاون فيها و لدينا مزيد، و بدا لهم من اللّه ما لم يكونوا يحتسبون).
و مـقـتـضـاى اين وجه عموميت تغابن است، يعنى بنابراين وجه بايد گفت كه: هم كفار در قـيـامت تغابن دارند و هم مؤمنين، تغابن مومنين براى آن است كه وقتى آن قره العين هاى در جـوار رحـمـت حـق را مـى بـيـنـنـد، نـاراحـت مـى شـونـد كـه چـرا بـيـشـتـر عـمـل نـكـردنـد، و امـا كـفـار تـغـابـنـشـان بـراى اسـت كـه چراعمل نكردند، و وجهى كه بين دو طايفه مشترك است،است كه چرا در دنيا آنطور كه بايد روز قيامت را نشناختند.
ولى اين وجه هم مثل وجه قبلى با معناى تغابن نمى سازد، براى معناى تغابن مغبون كردن يكديگر است.
البته در اين ميان وجه سومى هم هست، و آن اين است كه تغابن را تنها مخصوص گمراهان بـدانيم و بگوييم: اين دسته دو طايفه هستند كه هر يك به دست ديگرى مغبون مى شوند، يـكـى طـايـفه گمراه كننده، ديگرى گمراه شونده، طايفه گمراه كننده غابن هستند، زيرا پيروان خود را وادار به دنياپرستى و ترك آخرت و در نتيجه وادار به گمراهى نموده، آنـان را مـغـبـون مـى سـازند، و مغبون هستند، براى اينكه همان پيروان ضعيف، ايشان را با پـيـروى كـوركورانه خود كمك نموده، استكبارشان را بيشتر مى كنند، پس هر دو طايفه هم غابن اند و هم مغبون.
🔸ادامه دارد👇
🌺 تفسیر آیه 6⃣سوره #المجادله از تفسير شریف المیزان
🔰يوم يبعثهم اللّه جميعا فينبئهم بما عملوا...6⃣
🔸كـلمـه #يـوم ظـرف اسـت بـراى جـمله (و كافران عذابى اليم دارند) يعنى در چنين روزى اين عذاب را دارند، در روزى كه خدا مبعوثشان مى كند كه روز حساب و جزاء است، و آنگاه آنان را از حقيقت همه آنچه كرده اند با خبر مى سازد.
🔸(احـصـيـه اللّه و نـسـوه ) - كلمه #احصاء معناى احاطه داشتن به عدد هر چيز است، بـه طـورى كـه حـتـى يك عدد از آن از قلم نيفتد. راغب مى گويد: احصاء به معناى به دست آوردن عـدد واقـعـى هـر چـيـز اسـت، مـى گـويـنـد (احـصـيـت كـذا). و اصل اين كلمه از ماده #حصا است كه به معناى سنگريره است. و اگر شمردن را از اين ماده ساخته اند، براى اين بوده كه عرب در شمردن هر چيزى به سنگريره اعتماد مى كرده، همچنان كه ما با انگشتان خود چيزى را مى شماريم.
(و اللّه عـلى كـل شـى ء شـهـيـد) - ايـن جـمـله تـعـليـل اسـت بـراى جـمـله #احـصـيـه_اللّه مـى فـرمـايـد: اگـر گـفـتـيـم خـدا عمل آنان را شمرده دارد، و خود آنان فراموش كرده اند، براى اين است كه خدا ناظر و شاهد بر هر چيز است.
و ما در تفسير آخر سوره حم سجده معناى شهادت خدا بر هر چيز را بيان كرديم
__
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه 8⃣1⃣سوره #المجادله از تفسير شریف المیزان
🔸يوم يبعثهم اللّه جميعا فيحلفون له كما يحلفون لكم و يحسبون انهم على شى ء...8⃣1⃣
🔸كـلمه #يوم ظرف است براى مضمون جمله (اعد اللّه لهم عذابا شديدا)، و يا براى مضمون جمله (اولئك اصحاب النار). و معناى جمله (فيحلفون له كما يحلفون لكم ) اين است كه: در روز قيامت هم براى خدا سوگند خواهند خورد، همان طور در دنيا براى شما سوگند مى خورند.
و مـا در تـفـسير آيه شريفه (ثم لم تكن فتنتهم الا انقالوا و اللّه ربنا ما كنا مشركين) گفتيم كه سوگند دروغ خوردنشان در روز قيامت با اين كه آن روز روز كشف حقايق است، از ايـن بـاب اسـت كـه مـلكـات آنان در آن روز كشف مى شود، و مسأله دروغگويى در دلهاى آنـان مـلكـه شـده، در دنـيـا بـه دروغ عـادت كـرده بـودند، هميشه بنا را براين داشتند كه بـاطـل را سـرپـوشى براى حق كنند، و آن را با سوگند دروغين به صورت حق جلوه دهند. پـس مـنافقين هم مانند هر صاحب ملكه اى ديگر آن طور كه زندگى مى كنند مى ميرند، و آن طور كه مى ميرند زنده مى شوند.
و يـكـى از هـمان دروغهايشان اين است كه در آن روز درخواست برگشتن به دنيا مى كنند، و يـا از خـدا مـى خـواهـنـد از آتش در آيند. و يكى ديگر گفتگوهايى است كه در آتش دارند، و امـثال اينها همه مظاهر دروغگوييهاى ايشان است كه قرآن آنها را بيان كرده است، و هيچ يك از آنـهـا با وضع قيامت سازگار نيست، چون قيامت عالم مشاهده حقايق است، روز جزاء است، نه روز عمل، و در چنين روزى جاى اين حرفها نيست، و ليكن همانطور كه گفتيم اين سخنان از ملكات آنان تراوش مى كند.
و اما اين كه فرمود: (و هم يحسبون انهم على شى ء) معنايش اين است كه : گمان مى كنند بـر وضـعى استوارند كه در آن وضع مى توانند براى هميشه حق را بپوشانند، و از بر مـلا شـدن دروغ خـود جـلوگـيـرى بـه عـمـل آورنـد، و بـا انـكـار و دروغـگـويـى و امثال اينها دروغ خود را حفظ كنند.
بـنـابـرايـن، ممكن است جمله مذكور قيدى باشد براى جمله (كما يحلفون لكم) كه در اين فرض اشاره اى خواهد بود به وضعى كه در دنيا داشتند، و گمان مى كردند سوگند دروغـشان سودى براى آنان دارد، و شما را راضى مى كن د. و جمله (الا انهم هم الكاذبون) قـضـاء و داورى خدا در حق آنان است، مى فرمايد: خداى تعالى درباره آنان چنين داورى كـرده كـه ايـشـان دروغگويند، و نبايد به هذيانها يشان توجه كرد و به سوگندهايشان اعتناء نمود.
مـمـكـن هـم هـسـت قـيـدى بـاشـد بـراى جـمـله (فـيـحـلفـون له) كـه در ايـن فـرض از قـبـيـل ظـهـور مـلكـات در قـيـامـت خـواهـد بـود كـه بـيـانـش در چـنـد سـطـر قبل در معناى سوگند خوردن منافقين گذشت. آن وقت جمله (الا انهم هم الكاذبون) داورى خداى تعالى به دروغگويى آنان در روز قيامت و يا در دنيا و آخرت مى شود.
_
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیه2⃣1⃣ سوره #الحدید از تفسير شریف المیزان
🔰يوم ترى المؤمنين و المومنات يسعى نورهم بين ايديهم و بايمانهم2⃣1⃣
🔸كـلمـه #يوم ظرف است براى جمله (له اجر كريم )، يعنى در روز چنين و چنان اجرى كـريـم دارد، و مـراد روز قـيـامـت اسـت، و خـطـاب در جـمـله (تـرى - مـى بـيـنـى ) رسـول خـدا صـلى اللّه عـليـه و آله و سلم و يا به تمامى افرادى است كه حس شنوايى دارند، و خطاب به آ نان صحيح است، (و مانند خطاب ديوانگان لغو نيست)، و ظاهرا حرف باء در جمله #باءيمانهم معناى حرف #فى باشد.
و معناى آيه اين است كه : هر كس قرضى نيكو به خدا بدهد اجرى كريم دارد، در روزى كه - تـو اى پـيـامـبـر و يـا تـو اى شـنـونـده و بـيـنـنـده عـاقل - مى بينى دارندگان ايمان به خدا از مرد و زن نورشان پيشاپيش جلوتر از آنان و بدان سوى كه سعادت آنان آنجاست مى دود.
اين آيه شريفه مطلق است، شامل مؤمنين هر امتى مى شود، و اختصاصى به امت اسلام ندارد، و اگـر از (تـابـيـدن نـور) تـعـبـيـر به (سعى و دويدن) كرده براى اين بود كه اشـاره كـرده بـاشـد بـه ايـن كـه چـنـيـن كـسـانـى بـه سوى درجاتى از بهشت كه خداوند بـرايـشـان تـهـيه ديده مى شتابند، در حالى كه هر لحظه و يكى پس از ديگرى درجات و جـهـات سـعادت و مقامات قرب برايشان روشن مى گردد، تا جايى كه ديگر نورشان به حـد تـمـام و كـمال برسد، همچنان كه در جايى ديگر فرموده: (و سيق الذين اتقوا ربهم الى الجنة زمرا) و نيز فرموده: (يوم نحشر المتقين الى الرحمن وفدا) و باز فرموده:
(يو لا يخزى الله النبى و الذين امنوا معه نورهم يسعى بين ايديهم و بايمانهم يقولون ربنا اتمم لنا نورنا).
مـفـسـريـن در تـفـسـيـر مـفـردات ايـن آيـه اقـوالى مـخـتـلف دارنـد، كـه بـه خـاطـر بـى دليـل بودن آنها در لفظ خود آيه، از نقلش صرفنظر كرديم، و به زودى تفسيرى كه در روايات از آنها شده در بحث روايتى آينده از نظرتان خواهد گذشت.
(بـشـريـكـم اليـوم جـنـات تـجرى من تحتها الانهار خالدين فيها) -قسمت از آيه حكايت بـشـارتـى اسـت كه در روز قيامت مؤمنين و مؤمنات مى دهند، و دهنده آن ملائكه است، كه به دستور خداى تعالى و تقدير او مى گويند: بشارتتان امروز جناتى است كه از دامنه آنها نـهـرهـا جـارى اسـت، و شـمـا در آن جـاودانـيـد. و مـراد از بـشـارت مـژده خوشحال كننده است، كه در آيه همان بهشت است. و بقيه الفاظ آيه روشن است.
(ذلكـ هـو الفوز العظيم) - اين جمله حكايت كلام خود خداى تعالى است، و اشاره با كـلمـه #ذلك بـه مـطـالب گـذشـتـه اسـت كـه عـبـارت بـود از پـيش رفتن نور آنان و بـشـارتـشان به بهشت، ممكن هم هست جمله مورد بحث را تتمه كلام ملائكه گرفته و اشاره مذكور را به همان جنات و خلود در آنها دانست.
تقاضاى منـافقان از مؤمنان، در قيامت، و جوابى كه به آنان داده مى شود: به دنيا برگرديد و نور به دست آوريد
_
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیه 9⃣2⃣سوره #الرحمن از تفسير شریف المیزان
🔰يسئله من فى السموات و الارض كل يوم هو فى شأن9⃣2⃣
🔸مـنـظـور از درخـواسـت تمامى آسمانيان و زمينيان درخواست به زبان نيست، بلكه درخواست بـه احـتـيـاج اسـت، چـون احـتـيـاج خودش زبان است، و معلوم كه موجودات زمين و آسمان از تـمـامـى جـهـات وجـودشـان، مـحـتـاج خـدايـنـد، هـسـتـيـشـان بـسـتـه بـه خـدا، و مـتـمـسك به ذيـل غـنـاى وجود اويند، همچنان كه فرمود: (انتم الفقراء الى اللّه و اللّه هو الغنى) و نـيـز در ايـن كه منظور از درخواست، درخواست زبانى نيست، بلكه درخواست حاجتى است، فرموده: (و اتيكم من كل ما سالتموه ).
(كـل يـوم هـو فى شان) - اگر كلمه #شان را در اينجا نكره يعنى بدون الف و لام آورد، بـراى ايـن بـود كـه تـفـرق و اخـتلاف را برساند درنتيجه معناى جمله چنين شود: خـداى تـعـالى در هـر روزى كـارى دارد، غـيـر آن كـارى كـه در روز قـبل داشت، و غير آن كارى كه روز بعدش دارد، پس هيچ يك از كارهاى او تكرارى نيست، و هـيچ شأنى از شؤ ون او از هر جهت مانند شأن ديگرش نيست، هر چه مى كند بدون الگو و قـالب و نـمونه مى كند، بلكه به ابداع و ايجاد مى كند، و به همين جهت است كه خود را بديع ناميده، فرموده: (بديع السموات و الارض )
البـتـه ايـن را هـم بـگـويـيـم كـه: مـنـظـور از كـلمـه #يـوم در جـمـله (كـل يـوم - هـر روز) احـاطـه خـداى تـعـالى در مـقـام فـعـل و تـدبـيـر اشـيـاء اسـت، در نـتـيجه او در هر زمانى هست ولى در زمان نيست، و در هر مكانى هست ليكن در مكان نمى گنجد، و با هر چيزى هست ليكن نزديك به چيزى نيست
_________________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیه 9⃣1⃣سوره #القمر از تفسير شریف المیزان
🔰انا ارسلنا عليهم ريحا صرصرا فى يوم نحس مستمر9⃣1⃣
🔸اين جمله بيان همان مطلبى است كه در جمله قبلى از آن استفهام مى كرد و مى فرمود: (پس عـذاب من چگونه بود؟). و كلمه #صرصر - به طورى كه در مجمع البيان آمده - بـه مـعـنـاى بـاد سخت و تند است، و كلمه #نحس - فتحه نون و سكون حاء - مانند كـلمه #نحوست مصدر و به معناى شوم است، و كلمه مستمر صفتى است براى نحس، و مـعـنـاى فـرسـتادن باد در روزى نحس مستمر اين است كه خداى تعالى آن باد را در روزى فـرسـتـاد نـسـبـت ايـشـان نـحـس و شـوم بود، و نحوستش مستمر بود، چون ديگر اميد خير و نجاتى برايشان نبود.
و مراد از كلمه #يوم قطعه اى از زمان است، نه روز لغوى كه يك هفتم هفته است، چون در جـاى ديـگر فرموده: (فارسلنا عليهم ريحا صرصرا فى ايام نحسات) و باز در جـاى ديـگـر دربـاره هـمـيـن قـوم فـرمـوده: (سـخـرهـا عـليـهـم سـبـع ليال و ثمانيه ايام حسوما).
بعضى هم كلمه نحس را به سرد معنا كرده اند
_________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیه8⃣4⃣ سوره #القمر از تفسير شریف المیزان
🔰يوم يسحبون فى النار على وجوههم ذوقوا مس سقر8⃣4⃣
🔸كلمه #سحب كه مصدر فعل مـجـهـول #يـسـحـبون است به معناى اين است انسانى را با صورت روى زمين بكشند، و كـلمـه #يـوم ظـرفـى بـراى جـمـله (فى ضلال وسعر)، و كلمه #سقر يكى از اسـامـى است، و (مس كردن سقر) به اين است كه : سقر با حرارت و عذابش به ايشان برسد.
و مـعـنـاى آيـه ايـن اسـت كه: اين كه گفتيم مجرمين از نظر رسيدن به منزلگاه سعادت در ضلالتند و در عـوض راه آتـش را در پـيـش دارنـد، ايـن جـريـان در روزى صـورت مـى گـيرد كه با صـورت در آتـش كشيده مى شوند، و آن وقت به ايشان گفته مى شود: بچشيد آنچه را كه جهنم با حرارت و عذابش به شما مى دهد
_________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیات9⃣ و 🔟 سوره #الطور از تفسير شریف المیزان
🔰يوم تمور السماء مورا9⃣
🔰و تسير الجبال سيرا🔟
🔸كـلمه #يوم ظرف است براى جمله (ان عذاب ربك لواقع)، مى فرمايد عذاب مذكور در چنين روزى و در چنين ظرفى محقق مى شود.
معناى جمله (تمور السماء...) در وصف روز قيامت
و كـلمـه #مـور - بـه طـورى كـه در مجمع البيان آمده - به معناى تردد و آمد و رفت چيزى چون دود است، همچنان كه دود در فضا مى پيچد و آمد و شد مى كند تا از بين برود.
راغب هم قريب به اين معنى را بيان كرده و گفته: (به معناى جريان سريع است ).
به هر حال در اين آيه شريفه، اشاره اى است به درهم پيچيده شدن عالم آسمان ها كه در آيـه شـريـفـه (اذا السماء انفطرت و اذا الكواكب انتثرت ) و آيه شريفه (يوم نطوى السماء كطى السجل للكتب) و آيه (و السموات مطويات بيمينه) نيز آمده.
هـمـچـنـان كـه جـمـله (و تـسـيـر الجـبـال سـيـرا) اشـاره اسـت بـه آن زلزله عـظـيـمى كه قـبـل از قـيـام قـيـامـت در زمـين رخ مى دهد، و قرآن كريم در چند جا از آن ياد كرده، مانند آيه شـريـفـه (اذا رجـت الارض رجـا و بـسـت الجـبال بسا فكانت هباء منبثا) و آيه (و سيرت الجبال فكانت سرابا).
_________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیه3⃣1⃣ سوره #الطور از تفسير شریف المیزان
🔰يوم يدعون الى نار جهنم دعا3⃣1⃣
🔸كلمه #دع - با تشديد عين - به معناى دفع و پرت كردن به شدت است، و ظاهرا كلمه #يوم بيان باشد براى كلمه #يومئذ.
_________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیه3⃣1⃣ سوره #الذاریات از تفسير شریف المیزان
🔰يوم هم على النار يفتنون3⃣1⃣
🔸ضـمـيـر جـمـع بـه خـراصـان بـرمـى گـردد، و كـلمـه #فـتـن در اصل به معناى اين عمل بوده كه طلا را در آتش كنند تا خوبى و بديش معلوم شود، آن وقت استعمالش را توسعه داده داخل كردن هر چيز در آتش و يا سوزاندنش را فتنه خوانده اند. و ظـرف #يـوم متعلق به فعلى است كه در كلام نيامده. و يا متعلق است به مبتدائى كه در كلام نيامده، و تقديرش اين است كه: (يوم الدين در روزى واقع مى شود كه خراصان در آتش معذبند و يا مى سوزند).
و اين آيه جواب از سؤ ال آنان بود كه مى پرسيدند (ايان يوم الدين)، چيزى كه هست بـه جـاى ايـنـكـه تـاريـخ آن را در پاسخ معين كند صفت آن را بيان كرد، و اشاره كرد به ايـنـكـه كـفـار در آن روز چـه حـالى دارنـد، و ايـن بـدان جـهـت بـود كـه وقـت قـيـامـت جـزء مـسـائل غـيبى است، آن غيب هايى كه احدى از آن اطلاع ندارد، و جز خدا كسى را بدان آگاهى نـيـسـت ؛ چـون خـداى تعالى بعضى از مسائل غيبى را به بعضى از انبيائش اطلاع مى دهد، ولى قـيامت از آن حوادثى است كه علمش مخصوص به خود اوست، همچنان كه فرموده:(لا يجليها لوقتها الا هو).
_________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیه3⃣2⃣ سوره #الذاریات از تفسير شریف المیزان
🔰فو رب السماء و الارض انه لحق مثل ما انكم تنطقون3⃣2⃣
🔸كـلمـه #نـطـق بـه مـعـنـاى تـكـلم و سخن گفتن است. و ضمير در #انه به مطالب قبل بر مى گردد كه مى فرمود (رزق شما و آنچه وعده داده شده ايد در آسمان است ). و كـلمه #حق به معناى ثابت و نيز به معناى قضائى است كه خداى تعالى رانده، و آن را حتمى كرده باشد، نه اينكه امرى تبعى و يا اتفاقى باشد.
و معناى آيه اين است كه: پس به پروردگار آسمان و زمين سوگند كه آنچه ما گفتيم كه رزقـتـان اسـت و آنچه كه وعده داده شده ايد كه همان بهشت باشد كه خود رزقى ديگر است در آسـمـان اسـت. و ايـن مـطـلبـى اسـت ثـابـت، و قـضـائى اسـت حـتـمـى، مـثـل حـق بـودن سـخـن گفتن خودتان، همان طور كه در سخن گفتن خود شكى نداريد، در اين گـفـتـه مـا هـم شـك نـداشـته باشيد. و اما اينكه گفتيم بهشت هم رزقى است، دليلش قرآن كريم است كه در آيه شريفه (لهم مغفره و رزق كريم) بهشت را رزقى كريم خوانده.
بعضى از مفسرين احتمال داده انـد كـه ضـمـيـر در #انـه به جمله (ما توعدون ) به تنهايى، و يا به كلمه #رزق بـه تـنـهـايـى، و يـا به رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله وسلّم، و يا به قـرآن، و يـا بـه #ديـن در جـمله (و ان الدين لواقع )، و يا به كلمه #يوم در جـمـله (ايـان يـوم الديـن)، و يـا بـه هـمـه آنـهـايـى كـه از اول سـوره تـا ايـنـجـا ذكـر شده برمى گردد. و به نظر ما همانطور كه قبلا گفتيم بعيد نيست كه برگرداندن آن، به آنچه در جمله (و فى السماء رزقكم و ما توعدون) ذكر شده از ساير وجوه موجه تر باشد، و معنايش اين است كه : آنچه وعده داده شده ايد حق است.
گفتارى درباره كافى بودن رزق براى روزى خواران
كـلمـه رزق (بـه مـعـنـاى مـصدرى اش عبارت است از روزى دادن و به معناى اسم مصدريش) عبارت است از هر چيزى كه موجودى ديگر را در بقاى حياتش كمك نمايد، و در صورتى كه آن رزق ضـمـيـمه آن موجود و يا به هر صورتى ملحق به آن شود، بقائش امتداد مى يابد، مـانـنـد غـذايـى كـه حـيـات بـشـر و بـقـائش بـه وسـيـله آن امـتـداد پـيـدا مـى كـنـد كـه غـذا داخل بدن آدمى شده و جزء بدن او مى گردد. و نيز مانند همسر كه در ارضاء غريزه جنسى آدمى او را كمك نموده و مايه بقاء نسل او مى گردد.
و به همين قياس هر چيزى كه دخالتى در بقاء موجودى داشته باشد رزق آن موجود شمرده مـى شـود. و ايـن مـعـنـا واضـح اسـت كه موجودات مادى بعضى از بعضى ديگر ارتزاق مى كنند،انسان با گوشت (و شير حيوانات ) و نيز با گياهان ارتزاق مى كند (و نيز حيوانات بـا گـيـاهـان، و گـيـاهـان بـا آب و هـوا). پـس آنـچـه از رزق كـه مـنـتـقـل بـه مـرزوق و ضـمـيـمـه آن مى شود، و آن مقدارى كه در بقاى آن دخالت دارد، و به صـورت احـوال و اشكال گوناگون آن موجود درمى آيد، همانطور كه اشكالى است از عالم كـون كـه مـلحـق بـه مـرزوق شـده، و فعلا به او نسبت مى دهيم، همچنين خود آن مرزوق نيز اشـكـالى از عالم كون است كه لا حق به رزق و منسوب به آن مى شود، هر چند كه چه بسا اسـمـاء تـغـيـير كند. پس همان طور كه انسان از راه خوردن غذا داراى اجزائى جديد در بدن خود مى شود، همچنين آن غذا هم جزء جديدى از بدن او مى شود كه نامش مثلا فلان چيز است.
ايـن نـيـز روشـن اسـت كـه قـضـائى كه خداى تعالى در جهان رانده، محيط به عالم است و تـمـامـى ذرات را فـرا گرفته، و آنچه در هر موجودى جريان دارد، چه در خودش و چه در اشـكـال وجـودش هـمـه از آن قضاء است. و به عبارتى ديگر: سلسله حوادث عالم با نظام جـارى در آن تـاءليـف شـده از عـلتـهـاى تـامـه و مـعـلولهـايـى اسـت كـه از علل خود تخلف نمى كند.
از اينجا روشن مى شود كه رزق و مرزوق دو امر متلازمند، كه به هيچ وجه از هم جدا شدنى نـيـسـتند، پس معنا ندارد موجودى با انضمام و لا حق شدنش به وجود چيزى ديگر در وجودش شـكـلى جـديـد بـه خـود بـگـيـرد، و آن چـيـز مـنـضـم و لاحـق در ايـن شـكـل بـا او شـركـت نداشته باشد. پس نه اين فرض معنا دارد كه مرزوقى باشد كه در بـقـاء خـود از رزقى استمداد جويد، ولى رزقى با آن مرزوق نباشد. و نه اين فرض ممكن است كه رزقى وجود داشته باشد ولى مرزوقى نباشد. و نه اين فرض ممكن است كه رزق مـرزوقـى از آنچه مورد حاجت او است زيادتر باشد، و نه اين فرض ممكن است كه مرزوقى بـدون رزق بـمـاند. پس رزق داخل در قضاء الهى است، و دخولش هم اولى و اصلى است، نه بالعرض و تبعى، و اين معناى همين عبارت است كه مى گوييم (رزق حق است).
داستان وارد شدن مـلائكـه مـأمـور بـه هـلاك ساختن قوم لوط ابراهيم (ع) و آنچه بين ميزبان و ميهمانان گذشت.
_________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a