🌺تفسیر آیه1⃣4⃣ سوره #النجم از تفسير شریف المیزان
🔰ثم يجزيه الجزاء الاوفى1⃣4⃣
🔸كـلمـه #وفـاء بـه مـعـنـاى تمام است، چون هر چيزى كه تمام باشد وافى به تمامى صـفـات مـطـلوبـش هـسـت، و #جـزاء_اوفـى به معناى جزاى اتم است، و ضمير در جمله #يـجـزيـه بـه سـعى كه همان عمل باشد بر مى گردد، و معنايش اين كه سپس انسان عملش - يعنى به عملش - جزا داده مى شود جزايى اتم.
_________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیه2⃣4⃣ سوره #النجم از تفسير شریف المیزان
🔰و ان الى ربك المنتهى2⃣4⃣
🔸كلمه #منتهى مصدر ميمى و به معناى انتهاء است، و در اين آيه مطلق آورده شده، در نـتـيجه مى فهماند مطلق انتهاء به سوى پروردگار تو است، پس آنچه موجود كه در عالم وجود است در هستى و در آثار هستيش به خداى سبحان منتهى مى گردد، البته به خود خـداونـد، حـال يا با وساطت چيزى و يا بدون واسطه، و نيز هيچ تدبير و نظامى كلى يا جـزيـى در عـالم جريان ندارد، مگر آنكه آن هم منتهى به خداى سبحان است، چون تدبيرى كـه بـيـن مـوجودات عالم است چيز ديگرى جز اين نيست كه بين آنها روابطى برقرار كرده كـه هـر مـوجودى به خاطر آن روابطى كه با ساير موجودات دارد سر پا ايستاده و هستيش حـفـظ شده، و معلوم است كه پديد آورنده روابط موجودات همان پديد آورنده خود موجودات اسـت، پـس يگانه كسى به طور اطلاق منتهاى تمامى موجودات عالم است تنها و تنها خداى سـبـحـان اسـت هـمـچـنـان كـه در جـاى ديـگـر فـرمـوده: (اللّه خـالق كـل شـى ء و هـو على كل شى ء وكيل له مقاليد السموات و الارض) و نيز فرموده: (الا له الخلق و الامر).
آيـه مـورد بـحـث از آنـجايى كه منتهاى هر چيزى را به طور مطلق خدا دانسته، و اين اطلاق شـامـل تـمـامـى تـدبـيـرهـا نـيـز مـى شـود نـاگـزيـر بـايـد گـفـت كـه آيـه شـريـفـه شامل دو انتها در هر چيز مى شود. يكى انتها از حيث آغاز خلقت كه وقتى درباره خلقت هر چيز به عقب برگرديم به خداى تعالى منتهى مى شود و ديگرى از حيث معاد كه وقتى از طرف آينده پيش برويم خواهيم ديد تمامى موجودات دوباره به سوى او محشور مى شوند.
و از آنـچـه گـذشـت خـوانـنـده مـحـتـرم خـودش مـى تـوانـد بـه اشـكـال وجـوهـى كـه در تـفـسـير آيه آورده اند متوجه شود، مثلا يكى گفته مراد از اين آيه رجـوع خلق خداى سبحان است در روز قيامت. ديگرى گفته : معنايش اين است كه آخر امر به ثـواب و عـقـاب پـروردگـارت مـنـتهى مى شود سومى گفته: منتهاى مردم به سوى حساب پـروردگـار تـو است. و چهارمى گفته افكار بشر همه جا جولان مى كند و مى كند تا به خداى سبحان منتهى شود، آنجا ديگر از جولان باز مى ماند. ولى خواننده عزيز توجه دارد كـه هـر يـك ازايـن وجـوه، اطـلاق آيـه را بـه نـحـوى تـقـيـيـد كـرده، بـا ايـن كـه تـقـييد، دليل مقيد مى خواهد
_________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیه 3⃣4⃣سوره #النجم از تفسير شریف المیزان
🔰و انه هو اضحك و ابكى3⃣4⃣
🔸ايـن آيـه و آيـات بـعـدش تـا دوازده آيـه، مـواردى از منتهى شدن خلقت و تدبير به خداى سبحان را بر مى شمارد و سـيـاق در هـمـه ايـن آيـات سـياق انحصار است، مى فهماند كه ربوبيت منحصر در خداى تـعـالى اسـت. و براى او شريكى در ربوبيت نيست، وانحصار منافات با وساطت اسباب طـبـيـعـى و يـا غـيـر طـبـيـعـى در آن امـور ندارد. مانند واسطه بودن مسرت و اندوه درونى و اعـضايى كه اين مسرت و اندوه را نشان مى دهد در تحقق خنده و گريه، و يا واسطه شدن اسباب طبيعى و غير طبيعى متناسب در احياء و اماته، و در خلقت نر و ماده، و پديد آمدن غنى و فقر، و يا نابود كردن امت هاى هالك، چون وقتى اين اسباب هم همه مسخر امر خدا باشند و هـيـچ اسـتـقـلالى از خـود نـداشته و از ما فوق خود منقطع نباشند، قهرا وجود آنها و آثار وجوديشان و آنچه كه بر آنها مترتب مى شود ملك خداى تعالى خواهد بود، و كسى و چيزى شريك خدا در اين ملك نيست.
مراد از ايــنـكـه فـرمـود خدا است كه خنداند و گرياند و توضيح عدم منافات بين آن و اسناد خنده و گريه به خود انسان و به اسباب خنده و گريه.
پـس مـعـنـاى جـمـله ايـن اسـت كـه خـداى تعالى تنها كسى است كه خنده را در شخص خندان و گـريـه را در شـخـص گـريـان ايجاد كرده، و كسى در آن شريك خدا نيست. و اين منافات نـدارد بـا ايـن كـه ما خنده و گريه را به خود انسان ها نسبت مى دهيم، براى اين كه نسبت خـنـده و گـريه و هر كار ديگر به اينكه قائم به انسان است ولى نسبت دادن آن به خداى تعالى به خاطر اين است كه خدا آن را ايجاد كرده، و بين اين دو نسبت فرق بسيار است.
و بـاز مـنـافـاتـى نـيست بين اراده الهى به خنده و گريه انسان، با اراده خود انسان به خـنـديـدن و گـريـسـتـن، و اراده الهـى بـاعـث نـمـى شـود كـه اراده خـود انـسـان بـاطـل شـود و شـخص خندان مجبور به خنده باشد، براى اين كه اراده الهى به مطلق خنده تـعـلق نـگـرفـتـه، كـه بـه هـر صـورت كـه بـوده بـاشد صورت بگيرد، بلكه تعلق گرفته است به خنده ارادى و به اختيار، خنده اى كه از اراده انسان و اختيارش سر مى زند، نـه هـر خـنـده و لو بـه اجـبـار، پـس اراده خـود انـسـان سـبـب خـنـديـدن او اسـت سببى كه در طول سببيت اراده خداى سبحان است، نه در عرض آن، تا تزاحم و منافاتى پيش آيد، و يا هـر دو دخـالت داشـتـه باشند و اشكال شود كه دو سبب چگونه يك مسبب را ايجاد كنند، و در نـتـيـجـه نـاگـزيـر شـويـم بـراى رفـع اشـكـال بـگـويـيـم: افعال اختيارى انسان هم مخلوق خداست، و خود انسان در آن دخالتى ندارد، همچنان كه جبرى مـذهـبـان گـفته اند، و يا به عكس بگوييم : مخلوق خود انسان است، و خداى تعالى در آنها هيچ دخالتى ندارد كه معتزلى مذهبان آن را مى گويند.
از آنچه گذشت فساد گفته هاى بعضى از مفسرين روشن مى شود گفته اند:
مـعـنـاى آيـه ايـن اسـت كـه : خـداى تـعـالى قوه خنده و گريه را در انسان خلق كرده. و يا بـعـضـى ديـگـر گـفـته اند: معنايش اين است كه خداوند منشاء خنده و گريه يعنى مسرت و انـدوه را آفـريـده. و يا بعضى گفته اند: معناى آيه اين كه : خداوند زمين را با روياندن گياهان خندانده و آسمان را با باريدن گريانده.
و يـا بـعـضـى ديـگـر گـفـتـه انـد: مـعـنـايـش ايـن اسـت كـه : اهل بهشت را خندانده و اهل دوزخ را گريانده.
_________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیه4⃣4⃣ سوره #النجم از تفسير شریف المیزان
🔰و انه هو امات و احيا4⃣4⃣
🔸گـفـتـار در اين آيه كه موت و حيات را به خداى سبحان نسبت داده، با اين كه ارتباطى هم با اسباب طبيعى و غير طبيعى مانند ملائكه دارند، نظير همان گفتارى است كه درباره خنده و گريه گذرانديم، و همچنين عين اين بحث در آيات بعدى هم جريان پيدا مى كند.
_________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیات5⃣4⃣و6⃣4⃣ سوره #النجم از تفسير شریف المیزان
🔰و انه خلق الزوجين الذكر و الانثى5⃣4⃣
🔰من نطفه اذا تمنى6⃣4⃣
🔸كـلمـه #نطفه به معناى آبى است در مرد و زن كه مبداء پيدايش فرزند است، و وقتى مى گوييم# (امنى الرجل ) معنايش اين است كه فلان مرد منى خود را ريخت.
بعضى گفته اند: معناى #تمنى اين است كه: (مقدر شده باشد). و جمله (الذكر و الانثى) بيان كلمه #زوجين است.
بعضى هم گفته اند: اين كه در آيه مورد بحث مانند آيه قبلى نفرمود: (وانه هو) براى اين بود كه در مسأله خلقت زوجين، كسى تصور نمى كند منسوب غير خداى تعالى باشد
_________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیه7⃣4⃣ سوره #النجم از تفسير شریف المیزان
🔰و ان عليه النشاءة الاخرى7⃣4⃣
🔸كلمه #نشاءه_اخرى به معناى خلقت اخرى است كه همان خلقت دوم باشد، و ظرفش آخرت اسـت كـه دار جـزاء اسـت، و اگر فرمود پيش آوردن نشاءه عهده خداست، براى اين بود كه قضاى حتمى الهى بود، و نيز براى اين بود كه وعده اش را داده بود، و او خلف وعده نمى كند.
_________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیه 8⃣4⃣سوره #النجم از تفسير شریف المیزان
🔰و انه هو اغنى و اقنى8⃣4⃣
🔸يـعـنـى و او كـسـى اسـت كـه غـنـى و #قـنـيـه مـى دهـد، و قـنـيـه بـه مـعـنـاى اموال ماندنى از قبيل خانه و باغ و حيوان است، و بنابر اين، ذكر جمله #اقنى بعد از جـمـله #اغـنـى از بـاب ذكر خاص بعد از عام است، به خاطر نفاست و شرافتى كه در خاص است.
بعضى از مفسرين گفته اند: اغناء به معناى مالدار كردن، و اقناء به معناى راضى كردن از جهت مالدارى است.
بعضى ديگر گفته اند: معناى آيه اين است كه: خدا است كه بى نياز و فقير مى كند
_________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیه9⃣4⃣ سوره #النجم از تفسير شریف المیزان
🔰و انه هو رب الشعرى9⃣4⃣
🔸گويا مراد از #شعرى ستاره شعراى يمانيه باشد كه يكى از ستارگان ثابت و پر نورى است كه در شرق آسمان به صورت جبارى آسمانى مى درخشد.
مـى گـويند: دو قبيله خزاعه و حمير اين ستاره را مى پرستيدند، و نيز يكى از كسانى كه آن را مى پرستيده، ابوكبشه يكى از اجداد رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) بوده، كـه البـتـه جـد مـادرى آن جـنـاب بـوده، و مـشـركـيـن مـنـاسـبـت رسـول خـدا صـلى اللّه عـليـه و آله وسـلم را پـسـر ابـوكـبـشه مى ناميدند، چون گفتيم ابوكبشه با پرستش شعرى راه خود را از قوم خود جدا كرده بود
_________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیه 0⃣5⃣سوره #النجم از تفسير شریف المیزان
🔰و انه اهلك عادا الاولى0⃣5⃣
🔸عـاد هـمان قوم هود پيغمبر است، و اگر آنان را (عاد اولى ) ناميده، براى اين بوده كه قوم عاد دو نسل بودند، نسل اول آنان قوم هود پيغمبر بودند (و هلاك شدند).
_________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیه 1⃣5⃣سوره #النجم از تفسير شریف المیزان
🔰و ثمود فما ابقى1⃣5⃣
🔸ثـمـود قـوم صـالح پـيـغـمـبـر اسـت، كـه خـداى تعالى كفار ايشان را تا آخرين نفر هلاكت رسانيد، همچنان كه در جاى ديگر درباره آنان فرمود: (و نجينا الذين امنوا و كانوا يتقون ).
_________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیه 2⃣5⃣سوره #النجم از تفسير شریف المیزان
🔰و قوم نوح من قبل انهم كانوا هم اظلم و اطغى2⃣5⃣
🔸اين جمله مانند جمله قبليش عطف است بر كلمه عادا، و اين كه در اين آيه به اصرار و تأكيد مى فرمايد: قوم نوح از دو قوم عاد و ثمود - به طورى كه از سياق بر مى آيد - ظالم تـر و طـاغى تر بودند، براى اين است كه: قوم نوح دعوت آن جناب را نپذيرفتند، و از مـوعـظـه او پـنـد نـگـرفـتـنـد، و بـا ايـن كـه نـزديـك هـزار سال ايشان را دعوت مى كرد، به جز عده اى بسيار كم دعوتش را نپذيرفتند
_________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیات3⃣5⃣و4⃣5⃣ سوره #النجم از تفسير شریف المیزان
🔰و الموتفكة اهوى3⃣5⃣
🔰 فغشيها ما غشى4⃣5⃣
🔸بـعـضـى از مـفـسـريـن گـفـتـه انـد: مـوتـفـكه عبارت است از قراء و آباديهاى قوم لوط كه اهل خود را ائتفاك كرد، يعنى زير و رو كرد.
و كلمه #اهواء كه مصدر فعل #اهوى است به معناى اسقاط است.
و مـعـنـاى آيـه اين است كه: قراى قوم لوط (مؤ تفكه ) را به اين وسيله به زمين كوبيد و سـاقط كرد، كه سرزمينشان را زير و رو نموده دستخوش خسف نمود، (فغشيها ما غشى ) در نتيجه عذاب خدا شاملش شد و احاطه اش كرد، آن مقدار كه شاملش شد و احاطه اش كرد.
احـتـمـال هـم داده انـد كـه مـراد از (مؤ تفكة) اعم از قراى قوم لوط و تمامى قريه هايى باشد كه سكنه آن ها در تاريخ بشريت دچار عذاب شده و منقرض شدند، و خرابه هاى آن قريه ها و علامتهايى از آنها بجاى مانده.
_________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیه5⃣5⃣ سوره #النجم از تفسير شریف المیزان
🔰فباى الاء ربك تتمارى5⃣5⃣
🔸كـلمـه #آلاء جمع #الى به معناى نعمت است و كلمه #تمارى به معناى تشكك و خـود را بـه طـور مـصـنـوعـى مـردد جـلوه دادن اسـت، و جـمـله مـتـفـرع بـر مـا قبل است كه افعالى را به خداى تعالى نسبت مى داد.
و مـعناى آن اين است كه: وقتى خداى تعالى همان كسى باشد كه اين نظام بديع را پديد آورده و اين عالم را ايجاد كرده، و تدبير نموده، در انسان ها خنده و گريه و مرگ و حيات و هلاكت قرار داده. ديگر به كداميك از نعمت هاى پروردگارت خود را مردد جلوه مى دهى، و در كدامش شك مى كنى؟
و اگر مسأله هلاكت و گرياندن امت هاى طاغيه را هم نعمت خوانده، باكه على الظاهر اينها نـقمت و ناگوارى است، براى اين بوده كه هر چند براى طاغيان نقمت است ولى از آنجايى كـه در پـديـد آمـدن نـظـام اتـم و عمومى در عالم جريان دارد، نظامى كه امور را به سوى استكمال خلق و رجوع كل به سوى خدا راه مى اندازد، دخالت دارد، نعمت است.
و خـطـاب در آيـه بـه هـمـان كسى است كه اعراض كرد، و اندكى انفاق نموده سپس از ادامه انـفـاق خـوددارى نـمود، ممكن هم هست خطاب به رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) از بـاب پـسـرم بـه تـو مـى گـويـم هـمـسـايـه تـو بـشـنـو بـوده بـاشـد، و بـه هـر حال استفهام در اين جمله استفهام انكارى است
_________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیه6⃣5⃣ سوره #النجم از تفسير شریف المیزان
🔰هذا نذير من النذر الاولى6⃣5⃣
🔸بعضى از مفسرين گفته اند: كلمه #نذير هم مى تواند مصدر و به معناى انذار باشد و هـم وصف و به معناى انذار كننده باشد، و در هر دو معنا به صورت #نذر- به دو ضـمـه - جـمـع بـسـتـه مـى شـود، و اشـاره بـا كـلمـه هـذا يـا بـه قـرآن اسـت و يـا بـه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم).
قيامت نزديك شد... آيا باز هم مى خنديد و نمى گرييد؟
_________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیه 7⃣5⃣سوره #النجم از تفسير شریف المیزان
🔰ازفت الازفة7⃣5⃣
🔸يعنى قيامت نزديك شد، چون كلمه #آزفه يكى از اسماى قيامت است، همچنان كه در جاى ديگر آمده: (و انذرهم يوم الازفه).
_________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیه8⃣5⃣ سوره #النجم از تفسير شریف المیزان
🔰ليس لها من دون اللّه كاشفه8⃣5⃣
🔸منظور از #كاشفه، (نفس كاشفه ) است، يعنى غير خدا كسى نيست كه گرفتارى آن روز را بر دارد، چون مراد از كشف، ازاله شدايد و هراسها است.
پـس معنايش همانطور كه گفتيم اين است كه: هيچ كسى نيست كه بتواند شدايد و هراسهاى آن روز را بردارد، مگرخداى سبحان بردارد.
_________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیات9⃣5⃣ و 0⃣6⃣و 1⃣6⃣سوره #النجم از تفسير شریف المیزان
🔰افمن هذا الحديث تعجبون 9⃣5⃣
🔰و تضحكون و لا تبكون0⃣6⃣
🔰 و انتم سامدون1⃣6⃣
🔸اشاره با كلمه (هذا) به بيان گذشته است، و كلمه (سمود) كه مصدر سامدون است بـه مـعـنـاى لهـو است، و آيه شريفه متفرع بر بيان گذشته، و استفهام در آن توبيخى است.
و مـعـنايش اين است كه : وقتى خداى تعالى پروردگار شما است كه همه امور به او منتهى مـى شود، و آوردن نشاءه ديگر به عهده او است، و آمدن آن نشاءه نزديك تر هست و بغير از خـدا كسى نيست كه عذاب و گرفتاريهايش را از شما بر طرف سازد، آ يا با چنين وضعى كـه داريـد هنوز مى خنديد، و از كوتاهى هايى كه نسبت به خداى تعالى كرده و خود را در معرض شقاوت دائمى قرار داديد نمى گرييد؟ آيا از اين بيانات كه شما را به نجات مى خواند تعجب و انكار مى كنيد؟ و از در استهزا به آن مى خنديد و گريه نمى كنيد؟
_________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیه2⃣6⃣ سوره #النجم از تفسير شریف المیزان
🔰فاسجد والله و اعبدوا2⃣6⃣
🔸ايـن جـمـله نيز نتيجه اى است كه از بيان سابق گرفته شده، و معنايش اين است كه وقتى بـرايـتان معلوم شد كه در چنين مخاطره اى قرار داريد، پس بايد كه براى او سجده نموده تـنـهـا او را بـپـرستيد، تا مخاطره مذكور را كه غير از خدا برطرف كننده اى ندارد از شما برطرف سازد.
_________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺بحث روایتی آیات3⃣3⃣ الی2⃣6⃣ سوره #النجم از تفسير شریف المیزان
🔰بحث روايتى
🔸چند روايت راجع به شأن نزول آيات: افرايت الذى تولى...
در كـشـاف در ذيـل آيـه (افـرايـت الذى تـولى...) روايـت كـرده كـه عـثـمـان مال خود را در راه خير انفاق مى كرد، عبداللّه بن سعد بن ابى سرح برادر رضاعيش به او گفت: اينطور كه تو گرفته اى بيم آن هست كه مالى برايت نماند. عثمان گفت : من خطايا و گـنـاهـانـى دارم، مـى خـواهم با اين عمل خود رضاى خدا را جلب كنم، اميد عفو او را دارم. عبداللّه گفت: تو اين ماده شتر خود و بارش را به من بده، من همه گناهانت را به عهده مى گيرم، عثمان هم همين كار را كرد و چند نفر را شاهد معامله گرفت، و از آن پس ديگر در راه خـيـر چـيـزى نـداد، بـديـن مـنـاسـبـت بـود كـه آيـه مـورد بـحـث نـازل شـد. و مـعـنـاى جمله #تولى اين است كه در روز احد مركز را ترك كرد. بعد از آنـكـه آيـات نـازل شـد، عـثـمـان بـهـتـر و بـيـشـتـر بـه عمل خير خود برگشت.
مؤلف: صـاحـب مجمع البيان اين قصه را نقل كرده و روايت آن را به ابن عباس و سدى و كـلبـى و جـمـاعتى از مفسرين نسبت داده، ولى در اين جمله #تولى مربوط به جنگ احد باشد، با اين كه اين سوره در مكّه نازل شده جاى خدشه و نظر است.
و در الدر المـنثور است كه فاريابى، عبد بن حميد، ابن جرير، ابن منذر و ابن ابى حاتم از مـجـاهـد روايـت كـرده انـد كـه در تفسير آيه (افرايت الذى تولى) گفته: اين آيات راجع به وليد بن مغيره است كه نزد رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم و ابوبكر مى آمد و به گفتگوى آن دو گوش مى داد، و منظور از اعطاء همين گوش دادن است، و منظور از جـمـله #واكـدى ايـن اسـت كـه وليـد ايـن عـطـاى خـود را تـرك كـرد، آن وقـت اين جمله نازل شد: (اعنده علم الغيب ) مى گويد: منظور از غيب، قرآن است، آيا در آن باطلى ديده، و در اثر آمد و شدش به حضور پيامبر و ابوبكر چنين ديدى پيدا كرده ؟.
مؤلف: خـوانـنده عزيز توجه دارد كه ظاهر آيات مورد بحث به هيچ وجه با آنچه در اين روايـت آمـده تـطـبـيـق نـمـى كـنـد، و ايـن هـم روايـت شـده كـه آيـات دربـاره عـاص بـن وائل، و در روايـتـى ديـگـر دربـاره مـردى كـه نـامـش را نـبـرده نازل شده است.
و در تـفـسـيـر قـمـى در ذيل جمله (و ابراهيم الذى وفى) مى گويد امام فرموده: يعنى ابراهيم به تمامى اوامر و نواهى خدا و حتى به ذبح پسرش وفا كرد و به طور كامل اطاعت نمود.
🔸چند روايت راجع به بهره مند شدن از اعمال ديگران
و در كـافـى بـه سـنـد خـود از اسـحـاق بن عمار از امام ابوابراهيم موسى بن جعفر (عليه السلام) روايـت كـرده كـه گـفت : از آن جناب از شخصى پرسيدم كه حج و عمره اش را يا بـعـضـى از طـوافهايش را به نيت بعضى از افراد خاندانش انجام مى دهد، در حالى كه آن فرد از او غايب است و در شهرى ديگر قرار دارد، مى گويد: اين را هم پرسيدم كه: در اين فـرض آيـا از ثـواب عـمـل خـودش چـيـزى كـم مـى شـود يـا نـه ؟ فـرمـود: ايـن عمل هم به حساب خود او نوشته مى شود و هم به حساب آن فرد، علاوه بر اين ثوابى هم به عنوان صله رحم به او مى دهند. پرسيدم: در صورتى كه آن فرد از دنيا رفته بود، آيـا ايـن ثـواب بـه حـسـاب او مـلحـق مـى شـود؟ فـرمـود: آرى حـتـى اگـر مـشـمـول غـضـب خـدا بـاشـد بـه خـاطـر ايـن عـمـلى كـه تـو بـه نـيـت وى انـجـام داده اى مـشـمـول مـغـفـرت خـدا مـى گـردد، و اگـر در مـضـيـقـه بـاشـد بـه خـاطـر ايـن عـمـل گـشـايـش مـيـيـابـد، پـرسيدم : آيا آن فرد در آنجايى كه هست متوجه مى شود كه اين ثوابى كه به نامه عمل او ملحق شد از ناحيه چه كسى است ؟ فرمود: آرى. پرسيدم : اگر آن فـرد نـاصـبـى يـعـنـى دشـمـن عـلى (عليه السلام) بـاشـد ايـن عمل سودى به حالش دارد يا خير؟ فرمود: بلى، باعث تخفيف او مى شود.
مؤلف: مـورد روايـت هديه دادن ثواب عمل است، نه عملى كه به نيابت از طرف ميت انجام مى شود.
و در همان كتاب به سند خود از عبداللّه بن سنان از امام صادق (عليه السلام) روايت كرده كـه گـفـت : رسـول خـدا (صـلى الله عـليـه و آله وسـلم) فـرمـود: خـداى عـزوجـل بـه آن فـرشـته اى كه مؤ كل بر هر مؤمن است دستور مى دهد اگر آن مؤمن مريض شـود آنـچـه در حـال سـلامـتـى انـجـام مـى داد و فـعـلا بـه خـاطـر بـيـمـارى از آن عـمـل خـيـر بـازمـانـده بـرايش بنويس، براى اين كه اين منم كه او را در پناه و وثاق خود قرار داده ام.
و در خـصـال از امـام صـادق (عليه السلام) روايـت آورده كه فرمود: انسان بعد از مردنش ديـگـر هـيچ اجر و ثوابى دنبالش نمى آيد، مگر از چند راه : يكى كه در زندگيش صدقه اى پايدار تاسيس كرده باشد كه تا روز قيامت ثواب آن عايد وى مى شود. دوم صدقه اى كه به صورت وقفت در آورده باشد ديگر ورثه اش آن را به ارث نبرند.
🔹ادامه دارد....👇
🔹ادامه....👇
🔸سـوم سـنـت هـدايـتـى كـه بـاب كـرده بـاشـد و بـعـد از مـرگـش مـردم بـه آن سـنـت عـمـل كـنـنـد و راه درسـت را بروند. و چهارم فرزند صالحى كه بعد از مردن خود او براى پدر استغفار كند.
مؤلف: ايـن سه روايت - كه البته در اين معنا روايات بسيار زياد ديگرى نيز از ائمه اهـل بيت (عليهم السلم) هست - در حقيقت، سعى در آيه شريفه (و ان ليس للانسان الا ما سعى ) را توسعه مى دهد، كه قبلا هم به آن اشاره كرديم.
رواياتى درباره انديشه كردن درباره خدا، درذيل آيه: (و ان الى ربك المنتهى) و در اصـول كـافـى بـه سـنـد خـود از سـليـمان بن خالد روايت كرده كه گفت : امام صادق (عليه السلام) فرمود: خداى تعالى مى فرمايد: (و ان الى ربك المنتهى)، پس بايد از ايـن كـلام ايـن نـتـيـجه را هم گرفت كه وقتى رشته بگومگوها خداى تعالى كشيده شد، ديگر بايد دم فرو بست، و در آن وادى قدم نگذاشت.
مؤلف: ايـن اسـتفاده اى كه امام از آيه مذكور كرده، در حقيقت توسعه اى است كه در معناى انتهاء داده است.
و نـيـز در هـمـان كـتاب به سند خود از ابى عبيده حذاء روايت كرده كه گفت : امام ابو جعفر (عليه السلام) به من فرمود: اى زياد زنهار از خصومتها بپرهيز، كه خصومت آدمى را به مرض شك مبتلا مى كند، و عمل انسان را حبط و بى اثر مى سازد، و صاحبش را هلاك مى كند، و اى بسا يك كلمه از زبان او در آيد، كه به جرم آن ديگر آمرزيده نشود، آرى در گذشته نيز مردمى بودند كه علم آن وظايفى كه داشتند رها كردند، و به طلب علمى برخاستند كه ربـطـى بـه وظـائفـشـان نـداشـت، و در نـتيجه بگومگوهايشان به خدا منتهى شد، و در آن مسأله دچار حيرت شدند، به طورى كه اگر يكى از آنها را از جلو صدا مى زدند او به عـقـب سـر خـود بـر مـى گـشت كه ببيند كيست صدايش مى زند، و يا از عقب سر صدايش مى زدنـد، او بـه شـخـصـى كـه پـيـش رويش بود پاسخ مى داد، و نيز مى گويد: در روايتى ديـگـر فـرمـود: در زمين سرگردان شدند و در الدر المنثور است كه: ابوالشيخ از ابوذر روايت كرده كه گفت: رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) فرمود: در خلقت (كه آثار صنع خدا است هر چه مى خواهيد) تفكر بكنيد، ولى در خود خدا تفكر مكنيد، هلاك مى شويد.
مؤلف: و در نـهـى از تـفـكر در خداى تعالى روايات بسيارى ديگر هست كه هم در جوامع حديث شيعه آمده و هم در جوامع حديث اهل سنت، و البته بايد دانست كه اين نهى ارشادى است، و مـتـوجـه خـصـوص كـسـانـى اسـت كـه راه ورود بـه مـسـائل عـقـلى و عـمـيـق را بـلد نـيـسـتـنـد و استعداد آن را ندارند، در نتيجه فرو رفتن در آن مسائل در حقيقت، خويشتن را در معرض هلاكت افكندن است، آن هم هلاكت دائم.
چند روايــت در ذيـل آيـات: (و انـه هـو اضـحك و ابكى)، (و انه هو اغنى واقنى ) و...
و در تـفـسـير قمى در ذيل آيه (و انه هو اضحك و ابكى ) مى گويد: امام فرمود: يعنى آسمان را با باريدن به گريه واداشته و زمين را با شكفتن به خنده در آورده است.
مؤلف: اين طرز استفاده كردن از آيه توسعه دادن در معناى گرياندن و خنداندن است.
و در معانى الاخبار به سند خود از سكونى از جعفر بن محمد از پدران بزرگوارش (عليه السلام) روايت آورده كه اميرالمؤمنين (عليه السلام) در معناى آيه (و انه هو اغنى و اقنى ) فـرمود: يعنى هر انسانى را در خود اغناء و بى نياز كرد و او را به كسبى كه در دست دارد اقـنـاء و راضـى ساخت، به طورى كه به كسب و كارش هر قدر هم پست باشد علاقه مند است.
و در تـفـسـيـر قـمـى در ذيـل آيـه (و انـه هـو رب الشـعـرى) از امـام نـقـل كـرده فـرمـوده: مـنـظـور از شعرى ستاره اى است كه قريش و قومى از عرب آن را مى پرستيدند، ستاره اى است كه در آخر شب طلوع مى كند.
مؤلف: اين كه فرمود: در آخر شب طلوع مى كند تعريف آن ستاره از نظر زمان صدور اين حـديـث اسـت كـه لابـد در تـابـسـتـان بـوده و گـرنـه ايـن سـتـاره در تـمـامـى سال و در تمام بيست و چهار ساعت شبانه روز در جاى خود قرار دارد.
و نيز در آن كتاب در ذيل آيه (ازفت الازفه) فرموده: يعنى قيامت نزديك شد.
و در مجمع البيان در ذيل آيه (افمن هذا الحديث تعجبون ) مى گويد: منظور از اين حديث همان خبرهايى است كه قبلا داده بود.
و در الدر المـنـثـور اسـت كـه ابـن مـردويـه از ابـن عـبـاس روايـت كرده كه گفت : وقتى آيه شـريـفـه (افـمـن هـذا الحـديـث تـعـجـبـون و تـضـحـكـون و لا تـبـكـون ) نازل شد، ديگر كسى آن جناب را خندان نديد تا از دنيا رفت.
_________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 متن سوره #الطور
__________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a