✅ صاحبنظری که میگفت نمی دانم!
مرحوم علامه طباطبائى(رحمهالله)، مكرراً در جواب سؤالاتى كه مطرح مىشد، مىفرمودند: «نمىدانم». با وجود اينكه استاد آن علم بودند و پنجاه سال در آن علم زحمت كشيده و صاحب نظر بودند ولى در وهله اول بدون هيچ دغدغه و تشويشى مىگفتند: «نمىدانم». آنگاه تأمل كرده و بعد از لحظهاى مىفرمودند: «مىشود اينگونه گفت» و يا «فكر كنيد كه مىشود اينگونه جواب داد». روحيه و دل خاشع حضرت علامه(رحمه الله) را با كسى كه هرگز بر زبانش «نمىدانم» جارى نمىشود و يا كسى كه هيچ علم ندارد ولى خيلى قاطعانه اظهار نظر مىكند، مقايسه كنيد تا به ارزش چنين خُلق حميدهاى پى ببريد!
📚 پند جاوید، مصباح یزدی، جلد اول، ص221
_________
#کانال_علامه_طباطبایی_ره
@allame313
https://eitaa.com/joinchat/3129344017C4a50772e46
آیت اله العظمی مظاهری:
استاد بزرگوار ما علامه طباطبایی میفرمودند:
«استادم مرحوم آیتالله آقای قاضی را در مغازۀ سبزی فروشی دیدم. ایشان مشغول خرید کاهو بود، امّا به عکس سایر مردم، کاهوهای پیر شده را بر میداشت. بعد فرمودند: اگر من کاهوهای پیر را نخرم، برای صاحب مغازه میماند و فاسد میشود. از این رو این کاهوها را میخرم و برگهای فرسودۀ آن را جدا میکنم و از برگهای خوب آن استفاده میکنم تا صاحب مغازه متضرّر نشود. اینگونه مستحبّات، انسان را به مقامهای معنوی و به قرب الهی میرساند.»
_________
#کانال_علامه_طباطبایی_ره
@allame313
https://eitaa.com/joinchat/3129344017C4a50772e46
مرتاضی که میخواست علامه را در هوا نگه دارد!
آیة الله العظمی سید موسی شبیری (حفظهالله):
مرتاضی از هند به قم آمده بود و ادعاهای عجیبی داشت؛ مانند این که میگفت میتواند انسان را با نیروی روحیاش از زمین بلند کند؛ و راست هم میگفت و چند تن را از زمین بلند کرده بود.
روزی به جمع ما آمد. دوستم، آیة الله سید موسی صدر- که آن زمان اول جوانیاش بود- به وی گفت: «اگر میتوانی مرا از زمین بلند کن.» مرتاض گفت: «درون آن سینی بزرگ بنشین!.» ما با خود فکر کردیم سید موسی صدر حالا وردی یا ذکری میگوید و جادوگری این مرتاض را باطل میکند اما مرتاض کمی تلاش کرد و آقا موسی را با سینی حدود یک متر به هوا برد.
وقتی قضیه تمام شد، ما سید موسی را سرزنش کردیم که چرا این کار را کرد و آبروی ما را برد؟!
سید موسی گفت: «میخواستم طلسمش را بشکنم اما هر چه تلاش کردم، گویی مرا بسته بودند و نمیتوانستم از سینی بپرم.»
مرتاض را نزد علّامه طباطبائی بردیم. ما- که جمعی از شاگردان علّامه بودیم- بعضی خود را باخته بودیم و برخی با کمال آرامش و اطمینان نفس به همراه آن مرتاض به خانه علّامه وارد شدیم.
جناب علّامه با روی خوش از شاگردان استقبال کرد و خود در گوشهای از اتاق نشست. گفتیم: «این مرتاض از هند آمده و کارهای خارقالعاده میکند و نمونههایی از آن را ما دیدهایم.»
علّامه پرسید: «مثلاً چه کارهایی؟»
گفتیم: «مثلاً انسان را روی هوا بلند میکند.» هیچ تعجبی در علّامه ایجاد نشد و فرمود: «خوب نشان بدهد!»
مرتاض گفت: «به ایشان بگوئید آیا میخواهد ایشان را بلند کنم؟»
وقتی به علّامه گفتیم، ایشان فرمود: «انجام بدهد؛ من همینطور که مشغول نوشتن بودم، به نوشتنم ادامه میدهم و او هم کار خودش را بکند.»
مرتاض هندی مقداری دم و دستگاهش را درآورد و وردهایی خواند و مدتی کارهایش طول کشید. علّامه نیز همچنان سرش روی کاغذ بود و کنار دیوار نشسته بود. مدتی گذشت؛ یک دفعه علّامه سرش را بالا آورد و نگاهی به مرتاض کرد و دوباره سرش را پائین انداخت و مشغول نوشتن شد؛ مرتاض درهم شد اما دوباره ادامه داد. وردهایی میخواند که ما نمیفهمیدیم و اداها و اطوارهایی هم درمیآورد.
مدتی که گذشت، دوباره علّامه لحظهای سرش را بالا آورد و نگاهی به چشمان مرتاض انداخت و باز مشغول نوشتن شد.
مرتاض- که از ناتوانی خود عصبانی شده بود- باز ادامه داد و این بار کارهایش بیشتر طول کشید. علّامه بار سوم نگاهی به او کرد و اندکی طول داد. ناگهان مرتاض برخاست و وسائل خود را جمع کرد و با سراسیمگی بیرون رفت!
برخی از ما در پی او رفتیم و از او پرسیدیم: «چه شد؟! چرا نتوانستی؟!»
او با عصبانیت گفت:« من همه نیروی خود را به کار گرفتم تا روح او را تسخیر کنم و سپس او را از زمین بلند کنم و در نهایت، ایشان نگاهی به من کردند و همه وردهایم باطل شد؛ به علاوه نفوذ نگاهش به گونهای بود که کم مانده بود قبض روح شوم؛ مانند این که کسی گلوی مرا گرفته و کم مانده بود، خفه شوم!
دفعه دوم تلاش بیشتری کردم. اما او با یک نگاه کوتاه، دوباره کم مانده بود جان مرا بگیرد!
دفعه سوم همه تلاشم را برای تسخیر او به کار انداختم اما او طوری نگاهم کرد که احساس خفگی و فشار گلویم از دو دفعه پیش، بیشتر بود. این بود که فهمیدم این فرد را نمیتوان تسخیر کرد و او خیلی عظمت دارد.»
آن مرتاض هندی- که از شکست خود ناراحت بود- همان شب از قم رفت و ارادت ما هم به علّامه طباطبائی بیشتر شد.
📚 منبع: زِمهر افروخته، تالیف سید علی تهرانی، چاپ ششم، ص209-207.
_________
#کانال_علامه_طباطبایی_ره
@allame313
https://eitaa.com/joinchat/3129344017C4a50772e46
7.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📺 احضار روح پدر علامه طباطبایی و گلایه از فرزند
☑️ اخلاص عجیب این مرد را ببینید. ده هزار صفحه تفسیر نوشته که 40 سال است حوزه میهمان این کتاب است. باز میگوید فکر نمیکردم ثوابی بر آن مترتب باشد!!
#حسینی_قمی
_____
#کانال_علامه_طباطبایی_ره
@allame313
https://eitaa.com/joinchat/3129344017C4a50772e46
✅ تاریخ پایان المیزان و توصیهای به طلاب علوم دینی
آیت الله حسنزاده آملی:
▫️مرحوم علامه طباطبایی، در آخر تفسیر تاریخ اتمام را مرقوم فرموده به این عبارت:
تم الکتاب و الحمدلله و اتفق الفراغ من تألیفه فی لیله القدر المبارکه الثالثه و العشرین من لیالی شهر رمضان من شهور سنه اثنتین و تسعین و ثلاثماته بعد الالف من الهجره و الحمدلله علی الدوام و الصلوه علی سیدنا محمد و آله السلام.
👈طلاب عزیز ما سرمشقق بگیرند که حضرت علامه طباطبائی شب قدر را به بحث و تحقیق آیات قرآنی احیا می کرد و تفسیرش در این شب فرخنده به پایان رسید، آری اینچنین باید بکار بود و به شعر رسا و شیوای شمس الدین محمد بن محمود آملی صاحب نفائس الفنون:
به هوس راست نیاید به تمنی نشود
کاندرین راه بسی خون جگر باید خورد
📚 یادنامه فیلسوف الهی، علامه طباطبایی، خرداد61، نشریه شماره 47 حزب جمهوری اسلامی
_________
#کانال_علامه_طباطبایی_ره
@allame313
https://eitaa.com/joinchat/3129344017C4a50772e46
بسم الله الرحمن الرحیم
با عرض سلام و ارادت خدمت کلیه ی اعضای کانال
خادم کانال با وجود تمامی مشکلات سعی در اشاعه ی معارف و حقایق الهی و نشر آثار حضرت علامه حسن زاده و علامه طباطبایی ره دارد
ما جهت تبلیغ و اشاعه ی محتوای این کانالها که زحمات فراوانی مصروف آن می گردد، نیازمند کمکهای مالی شما عزیزان هستیم.
شماره کارت جهت واریز اعانه ها و کمکهای مالی جهت معرفی کانال:
6104_3374_8375_1598
به نام جعفری
و من الله التوفیق
✅ شعری از حافظ که اشک علامه را درآورد!
روزى در محضر نادره دوران، ترجمان قرآن، حضرت آيت الحق، مرحوم علّامه طباطبائى بوديم كه يكى از دوستان حاضر در آن جلسه اين بيت عارف شيراز را زمزمه كرد:
كاروان رفت و تو در خواب و بيابان در پيش
كى روى؟ ره ز كه پرسى؟ چه كنى؟ چون باشى؟
يك باره مرحوم علّامه، دست در مقابل صورت گرفت و سخت گريست و در حالى كه شانههايش به شدت تكان مىخورد، با خود زمزمه فرمود: «كى روى؟ ره ز كه پرسى؟ چه كنى؟ چون باشى؟» گويا آن كس كه در بيابان از كاروان بازمانده و راه نمىداند، خود او است.
آن گريه قلب حضار را چنان به آتش كشيد كه هرگز شعله آن در جانشان به سردى نمىگرايد. رَحِمَهُ اللَّهُ وَ أَنْزَلَهُ فِى جِوارِ قُرْبِهِ.
📚 شهود و شناخت، آیتالله ممدوحی، ج1، ص604
_____
#کانال_علامه_طباطبایی_ره
@allame313
https://eitaa.com/joinchat/3129344017C4a50772e46
✅ شرط اول قدم در سلوک از دید علامه طباطبایی
▫️علامه طباطبايى بر اين اعتقاد بودند كه با انجام كمترين معصيت، راه به حرم معارف الاهى مسدود و ممنوع است و وظيفهمند بودن در برابر فرمانهاى الاهى، شرط اول كمال و گام نخستين سلوك است. البته اين كار بس دقيق و دشوار است و به سادگى قابل دستيابى نيست و مراقبتى شديد و احتياطى كامل را مىطلبد.
▫️علامه در رساله الولايه نقل كردهاند كه استاد بزرگوارشان مرحوم آيت الله العظمى سيد على قاضى طباطبايى فرمودند:
«مرتاضهاى هندى كه هفتهاى يك مغز بادام مىخورند يا به كارهاى نظير نخوابيدن و يا بر روى يك پا و با دستهاى گشوده در تمام شبانه روز ايستادن و ... مىپردازند در واقع از كارهاى مشكل به سوى كارهاى آسان فرار مىكنند. آنچه مشكل است، آن است كه در طول هفتاد سال عمر، يك بار هم دروغ، غيبت، ريا و نگاه غير جايز از انسان سر نزند.»
▫️برخى از شاگردان مرحوم حاج آقا رحيم ارباب نقل كردند كه وى مىفرمود: من مىتوانم ادعا كنم از پانزده سالگى تاكنون، به هيچ نامحرمى نگاه نكردهام. پس التزام عملى به تمامى تكاليف الاهى، نخستين شرط ورود به حرم امن الاهى است.
📚 انسان و جهان در شناخت مكتب اسلام، قائمی امیری، ص148
_________
#کانال_علامه_طباطبایی_ره
@allame313
https://eitaa.com/joinchat/3129344017C4a50772e46
#باطن_برزخی
♨️راهکاری از علامه حسن زاده آملی تا هر کسی بتواند #باطن_برزخی خود را تشخیص داده و بفهمد در باطن به چه صورتی است.
🔴کانال اختصاصی نشر فرمایشات
#علامه_حسن_زاده_املی در همه پیام رسانها🔰🔰
http://eitaa.com/joinchat/4000645139Cde96dd3d95
✅ وقتی نماز پیامبر هم قضا میشود!
از استاد پرسیدم:
❓«حضرتعالی در کتاب سنن النبی روایتی از امام (ع) نقل فرمودهاید: که شبی برای حضرت رسول (ص) عبای دو لا انداختند و حضرت روی آن خوابیدند و خوابشان برد و نمازشان قضا شد.
این روایت را چگونه معنی و توجیه میفرمایید؟
▫️جواب: حضرت رسول اکرم (ص) بشر بودند، بدنشان احساس استراحت نمود و به خواب ادامه داد. و این روایت حدیث مشهوری است. البته بعد از آن دیگر روی عبای دو لایه نخوابیدند.
❓چگونه میشود که آن حضرت خدا را فراموش نکند، ولی حکم واجب او را فراموش نماید؟ و آیا با عصمت آن حضرت سازگار است؟
▫️جواب: حضرت به بلال دستور فرموده بودند که ایشان را بیدار کنند، ولی او هم به خواب رفته بود. حضرت به او اعتراض کردند و بلال عرض کرد: همان کس که در چشمهای شما تصرف نمود، در چشمهای من تصرف نمود. با این همه، مخالفت در حالت خواب با عصمت ناسازگار نیست؛ زیرا این گونه مخالفت، مخالفت امر نیست تا با عصمت منافات داشته باشد.
📚 در محضر علامه طباطبایی، رشاد، ص215.
_________
#کانال_علامه_طباطبایی_ره
@allame313
https://eitaa.com/joinchat/3129344017C4a50772e46
✅ شعری که به غلط به علامه طباطبایی منسوب میکنند!
✍️ شعر بالا، چنانکه در کشکول شیخ بهایی نیز آمده، در اصل، سرودهی احمد غزالی طوسی از شاعران ایرانی مشهور قرن دهم هجری و معاصر و هم دوره عرفی شیرازی، محتشم کاشانی و وحشی بافقی است و انتساب آن به علامه طباطبایی، نادرست است.
متاسفانه حتی برخی از شاگردان دقیقالنظرِ علامه طباطبایی (ره) مانند مرحوم آیت الله حسینی طهرانی در کتاب امامشناسی، ج13، ص189 و دکتر دینانی در مقالهی :«علامه طباطبائی و نظر متکلمان درباره، علم خداوند به جزئیات» نیز این شعر را به علامه منسوب کردهاند!
👈مرحوم حسینی طهرانی در پاورقی ذیل این شعر، نوشته:
«اين اشعار را در روزنامه قدس مشهد سال دوم شماره 549 در روز چهارشنبه 15 ربيع الثانى 1410 هجريه قمريه كه روز 24 آبان 1368 شمسى است از علّامه طباطبائى قدس سره طبع كرده است، و معالاسف اين روز را به حساب شمسى سالروز رحلت علّامه طباطبائى پنداشته است و سالروز را بر خلاف جميع موازين شرعى به سال شمسى به حساب آورده است. روز رحلت علّامه هجدهم محرّم الحرام است، نه 15 ربيع الثانى. فتأمّل و افهم. امّا ضلالت انسان را به اينجاها مىكشاند...
_________
#کانال_علامه_طباطبایی_ره
@allame313
https://eitaa.com/joinchat/3129344017C4a50772e46
9.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👇🎧 بشنوید | اخلاص عجیب علامه طباطبایی به روایت شهید مطهری
☑️ نقل قول #شهید_مطهری درباره رؤیای صادقه استادش علامه طباطبایی
☑️ علامه: وقتی با یک تعریف، پهنا پیدا میکنیم دیگر چه ثوابی!
_________________
#کانال_علامه_طباطبایی_ره
@allame313
https://eitaa.com/joinchat/3129344017C4a50772e46