🔹آیا «عبادت از روی محبت به خداوند» با «توقع اجر از خداوند» منافات دارد؟
🍷علامه طباطبایی: در حدیثی آمده است: ولکنّی اعبُدُه حُبّا له (من به دلیل محبتم به خدا، او را عبادت میکنم) ...نظر من، تنها به گرفتن اجر از حضرتش عزّوجلّ نیست؛ بلکه من چون او را دوست دارم، عبادتش میکنم. از طرفی، او -سبحانه- که بدون صفت نمیشود، او و صفاتش را میخواهم و یکی از صفاتش، مُعطی است. بنابراین، چشم به عطای او نیز دارم. چگونه میشود گفت این شخص عطای او را نمیخواهد؟
وقتی خدمت آقای قاضی بودم، گمانم سوال از دیگری بود که پرسیده شد: چه کنیم که عمل را یکجا برای حق -سبحانه- انجام دهیم؟ استاد جوابی فرمودند که جواب همه این حرفها میشود؛ فرمودند: «خداوند متعال بشر را طمّاع قرار داده»؛ یعنی طمع به خودش.
📔 ثمرات حیات، ج ۱، ص ۳۴۰
✅مهرتابان
✅کانال ناگفته های علامه طباطبایی ره
http://eitaa.com/joinchat/3129344017C4a50772e46
آیت الله محقق داماد:
روزی در محفل علامهی جلیلالقدر طباطبایی بزرگ در اثنای چاپ و انتشار یکی از آثار ایشان، یکی از شاگردان از ایشان ـ درمقامِ سوال و طلب ـ میپرسند: چرا بیشتر نمینویسید؟
علامه طباطبایی بنا به عادت خیره به گوشهای از سقف نگریسته پس از تأملی چند این بیت را زمزمه میکنند:
هرکه سخن با سخنی ضم کند
قطرهای از خون جگر کم کند
و از همین پاسخ عالمانه و هوشمندانه پیداست کار تحقیق، کارِ اهلِ آن است نه هر که سر بتراشد...
✅مهرتابان
✅کانال ناگفته های علامه طباطبایی ره
http://eitaa.com/joinchat/3129344017C4a50772e46
فرزند آیت الله بهجت (رحمه الله):
پدرم میفرمود: علامه طباطبایی در محضر استاد ـ آقای قاضی ـ دائما نقد و ایراد میکرد؛ دائما اشکالات میکرد. اشکالات در آنجا هم معمولا برهانیست، یعنی فلسفی و نظریست. خود مرحوم علامه طباطبایی نیز نقل کرده که فلسفه من خدمت آقای #قاضی پخته شد. پدرم میفرمود زمان زیادی از جلسه را بحث اینها میگرفت.
میفرمود: بعضیها در محضر استاد سؤال میکردند ولی به عمرم در محضر استاد سؤال نکردم، اما این را هم بگویم که سؤالی در دلم نماند که جواب نشنوم و استاد جواب ندهد! حتی چند بار شد که استاد ـ آقای قاضی ـ اظهار کرد: و اما سؤال فلانی و اسم بنده را آورد.یکبار هم در کلاس، #علامه_طباطبایی کنار من نشسته بود و به من گفت تو که حرفی نزدی، استاد جواب سؤال تو را میدهد و من چیزی به او نگفتم.
📚به نقل از فارس
✅مهرتابان
✅کانال ناگفته های علامه طباطبایی ره
http://eitaa.com/joinchat/3129344017C4a50772e46
✅ پردهبرداری علامه از معانی یکی از اشعارش
🔸 اشعاری که مرحوم استاد (رضواناللهسبحانهوتعالیعلیه) در خصوص یاد خداوند متعال و عشق و محبت خدا و آزاد بودن و تعلق نداشتن به دنیا سرودهاند، با توضیحاتی که تماما از زبان مبارک خود ایشان است، نقل میکنیم:
شبی پیر میخانه میگفت راز/چنین گفت با من به آهستگی
به مِهر رخِ مَهرُخان باده نوش/مبادا که پیدا کنی خستگی
بوَد مهر سرمایه زندگی/بوَد باده ابزارِ وارستگی
سپس گفت زینهار آزاد باش/اگر پایبندی به شایستگی
علامه: استاد همان قاضی بود، مراد [از پیر] استادمان بود، ایشان است. منظور این است آن بیت آخری (1) گفته بشود؛ وضعیاتِ جهان گذران است، نباید خیلی دل داد بش [=به آن].
به مهر رخ مهرُخان باده نوش: باده _عرض کنم_ می است. به مهرِ رخِ مهرخان بخور: مقصود این است: زیبایان جهان را فراموش نکن!.
❓ زیبایان جهان کدامند؟
حضرت علامه: اولیاء خدا دیگر.
بود مهر سرمایه زندگی_بود باده ابزار وارستگی: میگوید اگر زندگیِ حقیقی میخواهی باید سرمایه بگذاری، مصرف کنی، و سرمایه زندگی عبارت از مهر و عشق اوست که سرمایه زندگی است.
باده: کنایه از «ذکر» از «یاد خدا»ست، تقریبا ذکر است.
❓«شبی پیر میخانه میگفت راز»، معنی میخانه چیست؟
حضرت علامه:
«شبی پیر میخانه»: میخانهی اهل بیت است. با محبت و ولایتِ اهل بیت «مراقبه» داشته باشد، معنایش این است. معنای کاملتر این، عبارت از این است که: مراقبه را توأم با حبّ و ولایت اهل بیتِ عصمت قرار بدهد.
پ.ن 1: یعنی هدف اصلی از این ابیات، بیت آخر است: «سپس گفت زینهار... الخ».
📚 اقیانوس علم و معرفت، محمد کریم پارسا، ص 76_75.
✅مهرتابان
✅کانال ناگفته های علامه طباطبایی ره
http://eitaa.com/joinchat/3129344017C4a50772e46
✅ شعر عجیب استاد عرفان علامه خطاب به شاگردش
🔸آیت الله سید علی قاضی، در پایان نامهشان به سید محمدحسن الهی طباطبایی، خطاب به ایشان و برادرشان (علامه طباطبایی) دو بیت شعر سرودهاند که شدت علاقه و جایگاه این دو برادر نزد مرحوم قاضی را نشان میدهد:
فدَیتُک لو عَرَضتُ علیک شوقی
یمِلّ السَّمعُ مِن طول الکلامِ
فإنّی بَعد بُعدِکما، کشمسٍ
لقَد کُسِفَت و صارت فی ظَلامِ
ترجمه: فدایت شوم؛ هرگاه بخواهم مراتب علاقه خود را به تو توضیح دهم، همانا از درازی سخن، گوش به ملال میآید. من بدون شما دو نفر (علامه طباطبایی و برادرش سیدمحمدحسن الهی) مانند آفتابی هستم که به علت کسوف، در تاریکی قرار گرفته است.
📔 آیت الحق، ص ۲۱۱
✅مهرتابان
✅کانال ناگفته های علامه طباطبایی ره
http://eitaa.com/joinchat/3129344017C4a50772e46
✅ نامه نگاری های علامه به #یونسکو
🔴مهندس عبدالباقی طباطبایی:
مرحوم پدرم در طول نوشتن تفسير گهگاه به نکاتي برميخوردند که لازم بود شرايط زماني در آن رعايت شود، لازم بود تفکر در آن لحاظ شود. به همين دليل ايشان شروع کردند به نامه نوشتن براي يونسکو.
🔸نامه به يونسکو مربوط به چه سالي است❓
از سال 1327 و 1328 شروع شد و تا سال 1350 ادامه داشت. يعني وقتي به نکاتي برميخوردند، به يونسکو نامه مينوشتند و آمارهاي جهاني را در مورد موضوع خاص مطالبه ميکردند.
ايشان زبان انگليسي ميدانستند❓
خير، نامهها را به فارسي مينوشتند و خود من نامهها را پست ميکردم. از سوي يونسکو هم آمارها را براي ما ميفرستادند. آن آمارها در تحرير و تفسير الميزان دخالت داشت. در يونسکو ادارهاي وجود دارد به نام يونيسف که آمارهاي جهاني در آنجا ثبت است.
🔸ميتوانيد عينيتر مثال بزنيد که مثلا شرايط زماني دنيا را در کجاي تفسير استفاده ميکردند❓
مثلا در مورد زنها و مسئله بکارت. موضوعي بود که هرج و مرج جنسي در مغربزمين شايع بود. در حاليکه جامعه ما آن معضل را نداشت. ما بکارت را محترم ميدانيم و دخترها بکارت را براي عروسيشان نگه ميدارند. در غرب اين موضوع مطرح نيست. بکارت بهزودي ازاله ميشود. اين از موضوعاتي بود که ايشان از يونسکو پرسيده بودند. پدرم به من ميگفتند: در آمريکا دوازده درصد دختران توسط محارم ازاله بکارت ميشوند.
🔸پس ميتوان چنين گفت که اطلاعات علامه در آن زمان يعني سال 1327 تا 1350 اطلاعات روز دنيا بود.
بله، همينطور بود. راجع به ارث، عبادات، اخلاق، روابط زن و شوهر، اموال عمومي و... نامه مينوشتند و سئوال ميکردند که بدانند اوضاع در دنيا چهجور است❓ تفسير علامه مدرن بود. ايشان به من گفتند: بيست سال عمر من صرف اين تفسير شده، اما معذلک هر دو سال يکبار يک تفسير الميزان جديد براي مردم لازم است؛ يعني تفسيري نوشته شود که شرايط هر دو سال در آن لحاظ شده باشد.
✅مهرتابان
✅کانال ناگفته های علامه طباطبایی ره
http://eitaa.com/joinchat/3129344017C4a50772e46
✅پیشگویی قرآن درباره پرتاب ماهواره درسته؟
▫️آلوسی، مفسر شهیر اهل تسنن در تفسیر روحالمعانی گفته منظور از سلطان در آیهی: «يَٰمَعْشَرَ ٱلْجِنِّ وَٱلْإِنسِ إِنِ ٱسْتَطَعْتُمْ أَن تَنفُذُوا۟ مِنْ أَقْطَارِ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلْأَرْضِ فَٱنفُذُوا۟ ۚ لَا تَنفُذُونَ إِلَّا بِسُلْطَٰنٍۢ»[رحمن:33]، عبارت است از وسیله نفوذ به اقطار آسمان و زمین به خاطر پیشرفتهای علمی بشر. اما علامه طباطبایی مخالف این دیدگاه است و میگوید:
👈«لا تَنْفُذُونَ إِلَّا بِسُلْطانٍ»- يعنى قادر بر نفوذ نخواهيد بود مگر با نوعى سلطه كه شما فاقد آن هستيد و منظور از سلطان، قدرت وجودى است... بعضى از مفسرين گفتهاند: مراد از نفوذى كه در اين آيه نفى شده نفوذ علمى در آسمانها و زمين و دستيابى به اقطار آن دو است (و نتيجه گرفتهاند كه آيه شريفه پيشگويى از آينده است كه روزى بشر قدرت نفوذ علمى پيدا مىكند و به اقطار آسمانها دست مىيابد) ليكن سياق آيه با اين معنا سازگار نيست (چون در اين آيات گفتگو درباره قيامت است و در وسط چنين گفتگويى ناگهان به مسألهاى از مسائل دنيا پرداختن درست به نظر نمىرسد)
📔 المیزان،ذیل آیه شریفه
✅مهرتابان
✅کانال ناگفته های علامه طباطبایی ره
http://eitaa.com/joinchat/3129344017C4a50772e46
▫️مکرّر اندر مکرّر استاد علامه ( رضواناللهسبحانهوتعالیعلیه) را در خیابان و یا صحن مطهّر و غیر این جاها ملاقات میکردم، از خدمتشان استمداد و کمک میخواستم میفرمودند:
« کلید سعادت در مراقبه است».
📔 اقبانوس علم و معرفت، محمد کریم پارسا، ص269.
✅مهرتابان
✅کانال ناگفته های علامه طباطبایی ره
http://eitaa.com/joinchat/3129344017C4a50772e46
✅ قصه دلی که به شعر درآمد
🔸مرحوم علامه طباطبایی (رحمهاللهعلیه) درباره این سروده میفرماید:
«در ایام تحصیل که در نجف بودم، مدتی ارتباط با ایران به سختی برقرار بود که موجب نبود زمینه مالی و کمبود وسایل اولیه رفاه میشد. علاوه بر آن گرمی هوا در نیمی از سال مشکلات بیشتری به وجود میآورد. به همین جهت روزی خدمت علامه #قاضی رحمت الله علیه رسیدم و قصه دل با او گفتم، ایشان نصایحی فرمودند. وقتی از خدمت استاد بازمیگشتم چنان سبکبار بودم که انگار در زندگی هیچ غم و غصهای ندارم و مضمون پند ایشان را به صورت شعری درآوردم.»
🔸دوش که غم پرده ما میدرید
🔸خار غم اندر دل ما میخلید
🔹در بَرِ استاد خرد پیشهام
🔹طرح نمودم غم و اندیشهام
🔸کاو به کف آیینه تدبیر داشت
🔸بخت جوان و خرد پیر داشت
🔹پیر خرد پیشه و نورانیام
🔹برد ز دل زنگ پریشانیام
🔸گفت که «در زندگی آزاد باش!
🔸هان! گذران است جهان شاد باش!
🔹رو به خودت نسبت هستی مده!
🔹دل به چنین مستی و پستی مده!
🔸زانچه نداری ز چه افسردهای
🔸و زغم و اندوه دل آزردهای؟!
🔹گر ببرد ور بدهد دست دوست
🔹ور بِبَرد ور بنهد مُلک اوست
🔸ور بِکِشی یا بکُشی دیو غم
🔸کج نشود دست قضا را قلم
🔹آنچه خدا خواست همان میشود
🔹وانچه دلت خواست نه آن میشود
📔زمهر افروخته، تالیف علی تهرانی
✅مهرتابان
✅کانال ناگفته های علامه طباطبایی ره
http://eitaa.com/joinchat/3129344017C4a50772e46
4_5944863791459075239.mp3
10.12M
#صوت_علامه_طباطبایی4
🎵 بشنوید | چرا قرآن میگوید مردان بر زنان برتری دارند؟
❓با توجه به این که اسلام حقوق زن و مرد را محترم میشمارد و میگوید ما انسان را (زن و مرد را) از نفس واحد آفریدیم، چرا میگوید مردان را بر زنان تسلطی است؟
✅مهرتابان
✅کانال ناگفته های علامه طباطبایی ره
http://eitaa.com/joinchat/3129344017C4a50772e46
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📺 تفاوت نگاه علامه با فقها در موضوع ولایت
علامه طباطبایی، ماهیت سیاست را یک امر عمومی میداند نه اختصاصی
🔸از نگاه علامه، مردم جامعه نسبت به یکدیگر ولایت دارند.
🔸ولایت مردم در جامعه دو طرفه است بر خلاف ولایت پدر بر فرزند که یک طرفه است.
#سروش_محلاتی
✅مهرتابان
✅کانال ناگفته های علامه طباطبایی ره
http://eitaa.com/joinchat/3129344017C4a50772e46
وَاللَّهُ جَعَلَ لَكُم مِّن بُيُوتِكُمْ سَكَنًا وَجَعَلَ لَكُم مِّن جُلُودِ الْأَنْعَامِ بُيُوتًا تَسْتَخِفُّونَهَا يَوْمَ ظَعْنِكُمْ وَيَوْمَ إِقَامَتِكُمْ
[خدا برایتان شرایطی آماده کرده که بعضی خانههایتان را ثابت بسازید و بعضی را سیّار؛ اینطور که از پوست چهارپایان، چادرهای سفری درست کنید تا موقع کوچ یا اتراق، به راحتی نصب یا جمعشان کنید...]
📖 نحل:80|ترجمه علی ملکی
✍️ سیّد مفسّران:
«وَاللَّهُ جَعَلَ لَكُم مِّن بُيُوتِكُمْ سَكَنًا»، معنايش اين است كه خدا بعضى از بيوت شما را براى شما مايه سكونت قرار داد كه در آن ساكن شويد زيرا بعضى از بيوت قابل سكونت نيست مانند انبار هيزم. «و جعل لكم من جلود الانعام بيوتا ...» يعنى از بعضى پوستها كه همان پوست دباغىشده است براى شما خانههايى قرار داد - كه مقصود از آن قُبّه و خيمه است؛ خانه هايى كه «تَسْتَخِفُّونَهَا» يعنى سبكش مىشماريد و براى نقل و انتقالهاى خود اختصاصش مىدهيد در: « يَوْمَ ظَعْنِكُمْ » روز كوچ كردنتان و «يَوْمَ إِقَامَتِكُمْ» و در روز اقامتتان كه سفرى نداريد.
📔 ترجمه الميزان، ج12، ص۴۵۵
✅مهرتابان
✅کانال ناگفته های علامه طباطبایی ره
http://eitaa.com/joinchat/3129344017C4a50772e46
✅ افکار انسان را نمیتوان به زنجیر بست!
اصغرنیا، شاگرد شهید بهشتی و جانباز حادثه انفجار در حزب جمهوری:
🔸شهید دکتر بهشتی معتقد بود باید از همه گروهها و تفکرات در حزب استفاده کنیم و از همه دعوت کنیم که فردا روزی مثلا حزب زحمتکشان نگوید ما میتوانستیم به حزب و نظام و انقلاب خدمت کنیم و شما نگذاشتید. شهید دکتر بهشتی اعتقاد داشت باید همه امکان طرح نظراتشان را داشته باشند. انسانهای بزرگ از این امکان نمیترسند.
🔸در همین رابطه خاطرهای از مرحوم علامه طباطبایی هم نقل است که یکبار وسط تدریسشان، طلبهای به دلیل مشکلات مالی یا روانی، بلند میشود و میگوید این چرت و پرتها چیست؟ طلاب دیگر که میخواستند با او برخورد کنند، علامه مانع میشود و میگوید افکار انسانها را نمیتوان به زنجیر بست.
📔روزنامه شرق
✅مهرتابان
✅کانال ناگفته های علامه طباطبایی ره
http://eitaa.com/joinchat/3129344017C4a50772e46
✅ نگاه اسلام به «زنی که بچهاش را تر و خشک میکند»
اگر چه در اسلام، زنان از شركت در امر جهاد، منصب قضاوت و حكومت منع شدهاند اما به فرموده علامه طباطبایی «اسلام اين محروميت زنان را مهمل نگذاشته و آن را به مزيتى برابر آن جبران كرده است؛ مثلا اگر زنان از فضيلت جهاد در راه خدا محروم شدهاند خداى تعالى اين فضيلت را به فضيلتى ديگر معادل آن جبران نموده و مزايا و فضايلى به او داده كه در آن افتخاراتى حقيقى هست. اگر زنان از فضيلت جهاد در راه خدا محروم شدهاند، خداى تعالى اين فضيلت را به فضيلتى ديگر معادل آن جبران نموده و مزايا و فضايلى به او داده كه در آن افتخاراتى حقيقى هست؛ مثلا اسلام «نيكو شوهردارىكردن» را #جهاد_زن قرار داده و شايد همين مطلب در بين ما (البته مايى كه فعلا در ظرف زندگى فاسدى [آلوده به تمدن و فرهنگ غربی] قرار داريم) آن طور كه هست ارزش خود را نشان ندهد و ليكن در محیط زندگىاى كه اسلام حاكم بر آن است، در چنين محیطی ديگر هيچ خطى بر خطى ديگر برترى ندارد، سادهتر بگويم در چنين ظرفى، فضيلت آن مردى كه در معركه قتال حاضر مىشود، و با كمال سخاوت خون خود را ايثار مىكند، از فضيلت زنى كه وظيفه شوهرداريش را انجام مىدهد، برتر نيست، و نيز آن مرد حاكمى كه سرپرستى جامعه را به عهده گرفته، چرخ زندگى مجتمع را مىچرخاند، هيچ افتخارى بر آن زن ندارد، و آن مردى كه بر مسند قضا تكيه زده هيچ برترى نسبت به زنى كه كودكش را تر و خشك مىكند ندارد...»
📔 ترجمه تفسير الميزان، ج4، ص: 557
✅مهرتابان
✅کانال ناگفته های علامه طباطبایی ره
http://eitaa.com/joinchat/3129344017C4a50772e46
آیت الله خوشوقت:
🔸علامه طباطبایی هر گاه به تهران میآمد مقید بود پیاده به زیارت حضرت #عبدالعظیم_حسنی برود.
📔 زمهر افروخته، ص236
✅مهرتابان
✅کانال ناگفته های علامه طباطبایی ره
http://eitaa.com/joinchat/3129344017C4a50772e46
✅ چرا علامه طباطبایی میهمان دعوت نمیکرد؟
آیت الله العظمی نوری همدانی، از شاگردان علامه می گوید:
🔸ایشان وقتی به قم آمدند با اينكه فيلسوف معروف جهان اسلام، محقّق نامي روزگار و يك استاد متبحّر مشهور تفسير و كلام و حكمت بودند، اما با يك عمامه بسيار كوچك از كرباس آبي رنگ و قباي ساده و بدون جوراب با لباس كمتر از حدّ معمول در كوچه هاي قم تردّد داشت و اگر كسي ایشان را نمی شناخت وی را يك طلبه عادي تصور ميكرد.
🔸خانه او اجارهاي بود و به خاطر دارم چند بار خانه خود را عوضكرد و از خانه دیگر به خانه اي منتقل شدند، منزلش بسيار كوچك و محقر بود حتّي نمي توانستن از دوستان پذيرائي كند چون از نظر امكانات بسيار محدود بود.
🔸گاهي به خاطر پرسيدن برخی سئوالات علمی مجبور بودم خدمت استاد در منزل شرفياب شوم؛ ايشان در حالي كه جلو دَرِ منزل آمده، دو دست خود را بر دو طرف دَر گذاشته، سرشان را بيرون مي آوردند و به سؤال من گوش داده و پاسخ مي گفتند. در اين هنگام اين سؤال براي من مطرح شد؛ چرا استاد تعارف نمیکند منزل بروم. بعدها كه آشنائي من با ايشان بيشتر شد، متوجّه شدم منزل به اندازه اي محدود و محقّر است كه نمي توانند از میهمان پذيرائي كنند.
🔸مدّتها زندگي ايشان از حّق التّاليف كتاب هايشان اداره مي شد و سال ها مبالغ هنگفتي بدهکار بودند و حتي دامادشان آقای قدّوسي از اين موضوع اطلاع نداشت.
🔸علامه با وجود كسالت قلبي و كسالت اعصاب و کهولت سنّ فقط و فقط برايِ حمايت از دين و نشر فرهنگ اسلام براي ملاقات و مصاحبه با مستشرق فرانسوي (دكتر كُرْبَنُ) هر دو هفته يك بار با زحمت و تحمل رنج فراوان به تهران مي رفتند و اين رفت و آمد با ماشين عمومي مستلزم رنج هاي فراوان بود.
✅مهرتابان
✅کانال ناگفته های علامه طباطبایی ره
http://eitaa.com/joinchat/3129344017C4a50772e46
بنا بر نظر #علامه_طباطبایی در آیه122سوره توبه(المیزان،ج9،ص551) وظيفه جهاد از طلاب علوم دينى برداشته شده با این حال جالب است بدانید آمار شهدای طلبه، 6برابر دیگر اقشار جامعه است!
✅مهرتابان
✅کانال ناگفته های علامه طباطبایی ره
http://eitaa.com/joinchat/3129344017C4a50772e46
4_5917881565660054416.mp3
5.28M
علامه طباطبایی:
✅ تقديسى كه در اسلام ازشهادت و كشته شدن در راه خداشده از هيچ عمل صالحى به عمل نيامده (تعالیم اسلام/ص238)
#شهید_سورچی
🎵 اگر ادعا میکنید عاشقید این مصاحبه رو بشنوید!!
✅مهرتابان
✅کانال ناگفته های علامه طباطبایی ره
http://eitaa.com/joinchat/3129344017C4a50772e46
🔴اعتماد به نفس، حرف درستی نیست!
🔸علامه در المیزان میگوید:
🔸فضیلت آن چیزى است که خداى تعالى آن را فضیلت بداند، پس این که غربی ها مىگویند آدمى باید اعتماد به نفس داشته باشد و بعضى از نویسندگان ما نیز دنبال آنان را گرفتهاند؛ حرف درستى نیست؛ چون دین خدا چنین چیزى را به عنوان فضیلت نمىشناسد و آنچه را که خداى تعالى در قرآن کریمش فضیلت دانسته، اعتماد به خدا و افتخار به بندگى اوست. قرآن مىفرماید: «الَّذِینَ قالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَکمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزادَهُمْ إِیماناً وَ قالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکیلُ» و نیز فرموده: «أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِیعاً» و باز فرموده: «إِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِیعاً» و آیاتى دیگر.
🔸 آیت الله جوادی آملی که مدال شاگردی علامه طباطبایی(ره) را بر سینه دارد ضمن قبول و تایید نظر علامه در مورد اعتماد به نفس به برخی آیات که علامه از آنها نام نبرد اشاره می کند و با استناد بر آنها نظر استاد خود را استحکام بیشتری می بخشد. مهم ترین آیه ای که ایشان به آن استدلال می کنند آیه زیر است:
🔸 «قُلْ إِنَّ صَلاتی وَ نُسُکی وَ مَحْیایَ وَ مَماتی لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ» به مردم بگو که من نماز و تمامى عبادات و زندگیم و جمیع شؤون آن از قبیل اعمال و اوصاف و همچنین مرگم؛ خلاصه هر آنچه که در ظاهر مربوط به من است در واقع همه و همه از آنِ خداوند متعال است و من صاحب چیزی نیستم.
🔸آیت الله جوادی با استناد به این آیه و مانند آن می فرماید: با این حساب دیگر چیزی برای بنده نمی ماند تا به آن اعتماد یا تکیه کند.
📔المیزان ج4 ص374
📔بیانات معظم له در درس تفسیر
✅مهرتابان
✅کانال ناگفته های علامه طباطبایی ره
http://eitaa.com/joinchat/3129344017C4a50772e46
✅ خاطره آیت الله سبحانی درباره یادداشت علامه برای کنگره مبارزه با #مشروبات_الکی
🔻در سال: 1338، یا 1339- تردید از من است - پدر من برای کاری در قم آمده بود، مرحوم بروجردی از ایشان دیدن کرد، قرار شد که ما هم باز دید را پس بدهیم، ما رفتیم که باز دید پس بدهیم، در آنجا نشسته بودیم، یک مرتبه دیدیم که حاج احمد (خادم آقای بروجردی) آمد و گفت پسر عموی آیة الله سید ابوالحسن اصفهانی (ایشان پزشک روانی بود) با یک دانشمند سوئدی (که دبیر کل مبارزه با مواد الکلی است) آمدهاند و اینها امسال کنگرهای در ترکیه (آنکارا) دارند و میخواهد نظر اسلام را در باره مواد الکلی بفهمد، اجازه میدهید که بیایند؟
🔸 آقا فرمود: تشریف بیاورند، بنده و پدرم نشسته بودیم، اتفاقاً مرحوم علامه طباطبائی هم با آقای قاضی آنجا آمده بودند، اینها وارد شدند، ما همگی روی زمین نشسته بودیم، مغربیها و غربیها محال است روی زمین بنشینند، یعنی نمیتوانند، این سوئدی هم هر طرف نگاه که شاید صندلی باشد که روی آن بنشیند، دید خبری از صندلی نیست، او هم نشست، منتها نه مثل ما، بلکه متجافیاً نشست، چندتا سوال کرد، که یکی از آنها این بود که چرا اسلام خمر را حرام کرده، من یک مرتبه در ذهنم رسید که خدای نکرده آقای بروجردی شروع کند مضرّات بهداشتی خمر را بگوید، چون خود سوئدی استاد این فن است، ولی ایشان (آیة الله برجردی) یک نکتهای را گفت که برای من خیلی اعجاب آور بود، گفت امتیاز انسان با حیوان در عقل است و الکل دشمن عقل است، این جمله خیلی طرف را گرفت، یعنی من وقتی به قیافه او(سوئدی) نگاه کردم، دیدم خیلی گرفت، سوال های کرد، بعد این نکته را سوال کرد که به درس ما مربوط است، گفت موقعی عقل را زایل میکند که انسان زیاد بخورد.
🔸ایشان در جواب فرمود: انسان زیاده خواه و زیاده طلب است، فلذا اگر امروز یک قاشق را بخورد، فردا یک قاشق او، دو قاشق میشود. کم کم یک بطری را سر میکشد، همه اینها را او ضبط میکرد، بعد گفت: شما ممکن است یک بیانیه بنویسید که ما در کنگره خود در آنکارا بخوانیم، آقا یک نگاهی به مجلس کرد و دید که آقای طباطبائی در آنجا نشسته است، گفت سید محمد حسین طباطبائی تبریزی از علمای اسلام است، تفسیری دارند، ایشان میتوانند از طرف من چیزی بنویسند و بفرستند، علامه طباطبائی هم واقعاً نوشتند و فرستادند تهران و ترجمه به انگلیسی کرد و در آن کنگره خوانده شد.
✅مهرتابان
✅کانال ناگفته های علامه طباطبایی ره
http://eitaa.com/joinchat/3129344017C4a50772e46
✅ علامه، مهندس و نقشه کش مدرسه معروف حجتیه بود
آیت الله سید محمد حسین حسینی تهرانی:
در سنه یکهزار و سیصد و شصت و چهار هجریه قمری، این حقیر برای طلبگی و تحصیل علوم دینی به بلده طیبه قم مشرف شدم، و در مدرسه ی مرحوم آیت الله حجت، که بعدها به مدرسه ی حجتیه معروف شد، حجره ای گرفته، و به درس و بحث و مطالعه ادامه دادم. بنای این مدرسه کوچک بود؛ و آیت الله حجت چندین هزار متر از زمین مجاور را تهیه و در نظر داشتند مدرسه را توسعه دهند و بنای عظیمی که به سبک همان مدارس اسلامی می باشد، و حاوی حجرات بسیار و مدرس و مسجد و کتابخانه و سرداب و آب انبار و سایر مایحتاج طلاب باشد، به طرز صحیح و بهداشتی و با فضای بزرگ و روح افزا برای طلاب بسازند.
هر چه مهندسین از تهران و غیر تهران آمدند و نقشه های متنوع و مختلفی کشیدند، مورد نظر آیت الله واقع نشد، تا بالاخره شنیدیم، سیدی از تبریز آمده و نقشه ای کشیده است که مورد نظر و تصویب ایشان قرار گرفته است.
ما بسیار شایق و مترصد بودیم که این سید را ببینیم، و از طرفی نیز بسیار شایق بودیم که درس فلسفه بخوانیم، و در آن اوان، عالم جلیل فخر الحکما و الفلاسفه آیت الله حاج میرزا مهدی آشتیانی (قدس الله نفسه) به قم شده، و قصد تدریس داشتند و چند ماهی توقف کردند؛ و به یکی از دوستان عزیز ما قول داده بودند که درس خصوصی فلسفه را از منظومه ی سبزواری برای ما بگویند؛ و ما در آستانه ی شروع بودیم که ایشان بغتناً از اقامت در قم انصراف حاصل نموده؛ و به تهران بازگشتند.
در همین احوال شنیدیم، آن سیدی که از تبریز آمده و نقشه ی ساختمانی را کشیده است، به نام قاضی معروف و در ریاضیات و فلسفه زبردست، و نیز درس فلسفه ای در حوزه شروع کرده است، اشتیاق ما برای دیدار و ملاقات با او زیاد شد؛ و مترصد بودیم به منزلش برویم و به بهانه ای از او دیدار کنیم؛ تا آن که یکی از دوستان ما که در مدرسه رفت و آمد داشت و فعلاً از علمای رشت می باشد یک روز به حجره آمده و گفتند: آقای قاضی از زیارت مشهد برگشته؛ بیا به دیدنش برویم!
چون به منزل ایشان وارد شدیم؛ دیدیم که این رجل معروف و مشهور همان سیدی است که ما همه روزه در کوچه ها در بین راه او را می دیدیم، و ابداً احتمال نمی دادیم که او از اهل علم باشد، فضلاً از تبحر در علوم، با عمامه ی بسیار کوچک از کرباس آبی رنگ، و تگمه های باز قبا، و بدون جوراب با لباس کمتر از معمول، در کوچه های قم تردد داشت؛ خانه نیز بسیار محقر و ساده بود.
ما معانقه کردیم و نشستیم و گفت وگو و سخن از اطراف و جوانب پیش آمد؛ دیدیم: نه، واقعاً این مرد جهانی است از علم و درایت ادراک و فهم! و برای ما خوب مشهود شد که:
هر آنکو ز دانش بود توشه ای - جهانیت بنشسته در گوشه ای
در همان مجلس، شیفتگی و ارادت به ایشان یک باره اوج گرفت؛ و تقاضا کردیم یک درس خصوصی فلسفه، برای ما بیان کنند، که آزادانه بتوانیم در بین درس به بحث و گفت وگو پرداخته، و اشکالی در مطلب باقی نماند. ایشان با کمال بزرگواری پذیرفتند.
پس درس فلسفه را برای ما در مدرس مدرسه شروع کردند؛ و با آن که بنا بود خصوصی باشد، طلاب مطلع شدند؛ و در روز اول قریب یک صد نفر مدرس را پر کردند؛ و ایشان درس را شروع کردند. در عین حالی که در بین درس نیز به قدر کافی بحث و گفت وگو به عمل می آمد، ولیکن به علت تراکم جمعیت صلاح نبود که اشکالات و ایرادات از سطح معمولی درس بالا رود؛ بنابراین برای روشن شدن بعضی از مطالب، پیوسته ما پس از خاتمه ی درس تا در منزل به همراه ایشان می رفتیم؛ و در راه همواره گفت وگو بود.
📔 آن مرد آسمانی
✍نویسنده: مرتضی نظری
✅مهرتابان
✅کانال ناگفته های علامه طباطبایی ره
http://eitaa.com/joinchat/3129344017C4a50772e46
✅ شیعه قدرناشناس!
آیت الله بهجت(رحمه الله علیه):
زن ارمنیهای که در هواپیما در کنار همسر مرحوم علامه (طباطبایی) نشسته بود، جریان زیارت امام رضا علیهالسلام و گرفتن حاجات از توسل به آن حضرت را نقل کرده بود. بعد از نقل قصه روضهخوانی (روضه پنجتن) در مدرسه مروی به پیشنهاد آن زن ارمنیه و شفای جوانش برای علامه طباطبایی رحمهالله، ایشان فرمود: «خاک بر سر شیعه!» که قدر شیعهبودن خود را نمیداند و یا از اهلبیت علیهمالسلام قدردانی نمیکند.
📔 در محضر بهجت، ج۱، ص۵۵
✅مهرتابان
✅کانال ناگفته های علامه طباطبایی ره
http://eitaa.com/joinchat/3129344017C4a50772e46
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📺 چنین انسانم آرزوست...
🔸علامه حسنزاده آملی (حفظهالله): « 17 سال در خدمت علامه طباطبایی بودم حتی یک مکروه از ایشان ندیدم!»
#استاد_صمدی_آملی
✅مهرتابان
✅کانال ناگفته های علامه طباطبایی ره
http://eitaa.com/joinchat/3129344017C4a50772e46
☑️ بدرالسادات طباطبایی، دختر علامه طباطبایی:
🔸پدر و مادرم علاقه زیادی به هم داشتند و در همه لحظات زندگی در کنار یکدیگر بودند، پدر نیز علاقه و اردات زیادی به مادر داشتند بهطوری که هیچ وقت حتی یکبار نیز ایشان را با اسم کوچک خطاب نکردند و میگفتند من اگر به جایی رسیدهام از زحمات و همراهی همسرم بوده است.
🔸علامه رفتارشان در خانه یک الگوست، من به یاد ندارم که ایشان حتی یک بار نیز در خانه با خشم و غضب و عصبانیتی برخورد کرده باشد.
🔸علامه همیشه ساعتهای خاصی را برای خانواده میگذاشتند و حتی در ساخت کاردستیهایهایمان نیز به ما کمک میکردند.
🔸سفارش و تأکید همیشگی پدر بر این بود که همیشه به یاد خدا باشید و او را در همه حال ناظر ببینید به یاد دارم زمانی که سن کمی داشتم یک بار از پدر پرسیدم اگر من کفشم را به امید خدا وسط حرم بگذارم و بروم کفشم همانجا میماند، پدر گفتند اگر مطمئن باشی که خداوند مراقب آنهاست حتما کفشهایت سرجایش خواهد بود، پدر این چنین توکل و ایمان به خداوند را به من که کودکی کم سن بودم یاد میداد.
✅مهرتابان
✅کانال ناگفته های علامه طباطبایی ره
http://eitaa.com/joinchat/3129344017C4a50772e46
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅مخلوق زشت نداریم!
الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ
آن كه هر چه را آفريد به نيكوترين وجه آفريد (سجده:7)
سَیّد مفسران:
هر يك از موجودات فىنفسه و براى خودش داراى حسنى است كه تمامتر و كاملتر از آن براى آن موجود تصور نمىشود.
و اما اينكه مىبينيم موجودى زشت و ناپسند است براى يكى از دو علت است: يا براى اين است كه آن موجود داراى عنوان عدمى است كه بدى و ناپسندىاش مستند به آن عدم است مانند ظلم ظالم و زناى زناكار، كه ظلم بدان جهت كه فعلى از افعال است زشت نيست بلكه بدان جهت كه حقى را معدوم و باطل مىكند زشت است و زنا بدان جهت كه عمل خارجى است و هزاران شرايط دست بدست هم داده تا آن عمل صورت خارجى بگيرد زشت نيست چون صورت خارجى آن با صورت خارجى عمل نكاح مشترك است بلكه زشتىاش بدين جهت است كه مخالف نهى شرعى و يا مخالف مصلحت اجتماعى است ويا براى اين است كه با موجودى ديگر مقايسهاش مىكنيم و از راه مقايسه، زشتى و بدى عارضش میشود مثلا عقرب كه در مقايسه با انسان زشت و بد مىگردد... پس به هر حال، هيچ موجودى بدان جهت كه موجود و مخلوق است متصف به بدى نمىشود.
📔ترجمه المیزان، ج16، ص374
✅مهرتابان
✅کانال ناگفته های علامه طباطبایی ره
http://eitaa.com/joinchat/3129344017C4a50772e46