May 11
روایت "آقا"از شهیدی که مادرش فکر می کرد جاروکش سپاه است ...
مقام معظم رهبری :"در اطلاعاتی که به من داده شد، خواندم که در بین همین شهدای همدانِ شما، یک سردار سپاهی - که دارای شأن و موقعیتی هم بوده است - وجود داشته که وقتی مادرش از او میپرسد تو در سپاه چه کارهای، جواب میدهد: من در سپاه جاروکشی میکنم. مادرش خیال میکرده واقعاً این جوان در سپاه یک مستخدم معمولی است. حتی وقتی برای این جوان به خواستگاری هم میروند و خانوادهی دختر سؤال میکنند پسر شما چهکاره است، مادرش میگوید در سپاه مستخدم است! بعد در اجتماعی که مراسمی بوده، یک نفر داشته سخنرانی میکرده، این مادر میبیند آن شخص خیلی شبیه پسرش است. میپرسد این شخص کیست.
میگویند این فلانی است؛ یکی از سرداران سپاه. آن مادر، آن وقت پسرش را میشناسد!
شهید ناصر قاسمی فرمانده بسیج همدان در سالهای میانی جنگ و فرمانده محور عملیاتی لشکر انصار الحسین در عملیات کربلای پنج بود که در شلمچه سال 65 به شهادت رسید
@alle_yasen
🌹🌹🌹🌹🌹
▪️خواب شهید مدافع حرم از «حاج قاسم» دو روز پیش از شهادت
🔹ابوالفضل مسئولیت مهمی در قرارگاه حلب داشت. اما دو روز پیش از شهادت به یکی از دوستانش گفته بود خواب دیدم حاج قاسم خودش با ماشین آمده دنبالم و میگه ابوالفضل آماده شو با هم برویم.
🔻همسرش هم که همراه دو فرزند خردسالش در شهر حلب زندگی می کردند بعد از اینکه خبر شهادت ابوالفضل را می دهند، می گوید: اصلا از شنیدن خبر شهادت تعجب نکردم چون در حال جمع کردن وسایل بودم! خودش دو روز پیش خواب دیده بود حاج قاسم آمده دنبالش...
@alle_yasen
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
نوید شاهد فارس: شهيد هاشم اعتمادي فرمانده تيپ مستقل 35 امام حسن (ع) /
هاشم در اسفند ماه سال 1341 در يکي از روستاهاي شيراز در خانواده اي متدين ديده به دنيا آمد. پدر بزرگش، از روحانيين و مبلغين منطقه سپيدان به شمار مي رفت و پدرش يکي از فرهنگيان فعال منطقه بود. در کودکي همراه پدر به کوهنوردي و تيراندازي در کوهستانهاي مختلف مي پرداخت که در اين امر مهارت خاص پيدا کرده بود. تحصيلات ابتدايي و متوسطه را در مدارس اين شهرستان سپری کرد. و در سال 1360 موفق به اخذ مدرک ديپلم در شيراز شد.
قبل از پيروزي انقلاب اسلامي با هماهنگي و راهنمائيهاي يکي از دوستانش به مطالعه کتابهاي مذهبي سياسي اجتماعي و ضد رژيم پرداخت. در جريانات انقلاب با آنکه سن کمي داشت ولي فعالانه در براندازي رژيم ستم شاهي به دوش مردم شرکت و در سخت ترين شرايط دست از مجاهدت و تلاش بر نداشت .
از همان اوايل پيروزي در کميته هاي محلي و بالاخره در سپاه پاسداران انقلاب اسلامي سپيدان بصورت افتخاري مشغول به کار شد از همان آغاز علاقه شديد خود را جهت خدمت در لباس مقدس سربازي اسلام نشان داد و در حين تحصيل در سپاه فعالانه شرکت میکرد و پس از گذشت کمتر از يک ماه از جنگ تحميلي با تني چند از دوستانش در جبهه جنگ حضور پيدا کرد و در جنگ هاي نامنظم عشاير عرب در مناطق فارسيات- دب حردان- کرخه کور کوههاي ا... اکبر- سوسنگرد و بستان و ... مشغول نبرد با صداميان شد.
پس از مدتي بطور رسمي وارد سپاه شد و فعاليت خود را بصورت منظم و سازمان يافته آغاز نمود در تيپ 17 قم بعنوان مسئول گروهان در فتح المبين و بيت المقدس و سپس بعنوان يکي از بهترين فرمانده گردانهاي تيپ امام سجاد به فعاليت خود ادامه داد . در عمليات رمضان بعنوان مسئول محور عمليات و سپس بعنوان مسئول طرح و عمليات و ادوات امام سجاد در تيپ 33 المهدي در حال مجاهدت و تلاش بود و اين در زماني بود که رزمندگان اسلام عمليات والفجر 2 را با موفقيت پشت سر گذاشته و او نيز يکي از حماسه سازان اين عمليات بود که در گرما گرم نبرد شاهد پخش مصاحبه اي از وي و حماسه هاي يارانش از طريق تلويزيون شبکه سراسري بوديم سپس به واسطه تجربيات و رشادتهايي که از خود نشان داد در قرارگاه خاتم به ادامه فعاليت پرداخت. بعد از آن به معاونت عمليات لشکر فجر و مسئول محورهاي عملياتي در آمد و سپس بعنوان مسئول ستاد لشکر فجر در خدمت اسلام بود و اين در زماني بود که نيروهاي مردمي را جهت عمليات پيروزمند والفجر 8 سازماندهي و خود نيز در اين عمليات دوش بدوش ساير همرزمانش حماسه ها آفريد پس از اين عمليات بر حسب ضروري و تأکيد حضرت امام روحي فدا به فرماندهي يکي از گردانهاي مستقل قائم منصوب بعد از مدت کمتر از 2 ماه اين گردان را به تيپ تبديل و با سرعت به سازماندهي و آماده کردن نيروهاي تحت امر خدا، بلافاصله نيروهايش در عمليات کربلاي 4 شرکت کرده و در ادامه بطور متوالي در عمليات کربلاي 5 حضور فعال داشتند.
او در هيچ يک از عملياتها رزمندگان را تنها نگذاشت و خود بعنوان پيش قراول پيشاپيش سپاه در حرکت بود پس از پايان عمليات کربلاي 4 جهت ديدار خانواده به مدت 2 روز به شيراز آمد .
کمتر پیش می آمد که در ايام عمليات جبهه را ترک کند ولي آنجا که احساس مي کرد لحظه ديدار با يار و لقاي پروردگار فرا رسيده جهت خداحافظي به شيراز آمد با خانواده، دوستان و آشنايان بگرمي خداحافظي کرد.
پدرش در اين رابطه مي گويد: در لحظه هاي آخر به سراغ هاشم رفتم قبل از اينکه با او روبرو شوم ديدم با همسر و دخترش خداحافظي مي کند. او را براي اولين و آخرين بار بود که مي ديدم لباس نو و جذاب پوشيده بود چهره اش حالتي خاص داشت، نوراني و زيبا شده بود سمانه برايش دست تکان مي داد و نگاهها را از يکديگر جدا نمي ساختند انگار مي دانستند که يکديگر را نخواهند ديد.
آري شب موعود 24/10/65 فرا رسيد نيروهاي تيپ امام حسن (ع) عمليات خود را همگام با ساير تيپها و لشکرها با رمز مقدس يا زهرا (س) آغاز کردند فرمانده قهرمان اين تيپ يعني هاشم باتفاق 2 تن از ياران باوفايش شهيد غيبي و شهيد روزي طلب دوش به دوش در کنارش به فتح سنگرها و خاکريزهاي دشمن يکي پس از ديگري مي پرداختند . نخست روزيطلب به لقاي پروردگار نائل شد و دست هاشم ترکش خورد دوستانش اصرار کردند که جهت مداوا به عقب برگردد ولي آن شب موعود بود در لحظاتي که ياران باوفاي امام دل ظلمت شب را مي دريدند و عابدان و زاهدان بر سجاده به تحجد نشسته بودند او با ذکر خدايي حضرت سيد الشهداء عليه السلام که مي فرمود الهي رضا برضائک و قضاء بقضاء و صبراً علي مصيبتک لا معبوداً سواک در حالي که دشمن را به ستوه آورده بود ، به عباس علمدار کربلا اقتدا کرد چشمان زيباش هدف تير ظالمان استعمار قرار گرفت و به ديدار قرب رب العالمين شتافت .
روحش شاد
منبع مرکز اسناد ایثارگران فارس
@alle_yasen
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
آل یاسین
🌵روایت اسرای مفقود الاثر– رحمان سلطانی🌿 💢قسمت بیست و پنجم: زندان تک نفره بصره 💢 بالاخره بعد از چ
🌵روایت اسرای مفقود الاثر– رحمان سلطانی🌿
💢قسمت بیست و ششم: من و ژنرال بعثی 💢
چن لحظه بعد سربازی قوی هیکل و با هیبتی ترسناک وارد شد و بدون اینکه چیزی بپرسه منو زیر ضربات مشت و لگد گرفت و مثل یه توپ به در و دیوار می کوبید و به این طرف و اون طرف پرتم می کرد. بعد که خوب بیحال و کوفته شدم و خودش هم خسته شد ، زیر کتفامو گرفتن و بُردن اتاقی که پر بود از افسرا و ژنرالای بلند پایه بعثی. منو وسط اتاق رو زمین نشوندن و روبروی من یه ژنرال که از فرماندهان سپاه هفتم عراق بود با هیبتی عجیب و چشمای نافذ ، پشت یه میز مجلل نشسته بود و یه نفر مترجم هم که کاملا به فارسی مسلط بود کنار من قرار گرفت و بازجویی شروع شد. ناگفته نمونه با توجه به اینکه حدود دو سال در جبهه های مختلف حضور داشتم و در چندین عملیات شرکت کرده بودم و از طرفی در شهر ایلام تلوزیون عراق براحتی دریافت می شد، با درجات نظامی عراقیا آشنایی داشتم. ژنرال عراقی رو به من کرد و گفت: اگه بخای دروغ بگی دوباره می فرستمت همون اتاقی که الان بودی و حسابی دوباره شکنجه میشی. تازه فهمیدم اون سرباز قوی هیکل و اون اتاق ترسناک برای زهر چشم گرفتن و به اصطلاح کشتن گربه دم حجله بوده. اون می گفت و مترجم ترجمه می کرد و من جواب می دادم.
روشو طرف من کرد و گفت تو نیرو اطلاعات عملیات هستی و برای شناسایی منطقه اومدی که تیر خوردی و اسیر شدی. با توجه به وضعیت اسیر شدنم شک کرده بودن که نیروی اطلاعات عملیات باشم. تهدید می کرد که اگه اقرار نکنی طوری شکنجه میشی که آرزو مرگ بکنی. واقعا قضیه داشت به جای باریک و خطرناک کشیده می شد. معلوم بود از بچه های اطلاعات عملیات دلِ پرخونی داشتن و از طرفی دنبال کسب اطلاعاتی بودن که به دردشون بخوره. البته شک اونا پُر بیراه هم نبود. تو منطقه ای اسیر شده بودم که نسبتا اروم بود و منم با پای خودم وارد محور و جبهه ی دیگه ای شده بودم که حداقل تو هفته ی گذشته اونجا عملیاتی انجام نشده بود. یه نفر با پای خودش تا نزدیک خط عراق اومده و ناغافل اسیر شده.! منم بودم شک می کردم این آدم باید نیروی گشتی و اطلاعات عملیات باشه. همه اینا می تونست نشانه هایی از یک نیروی اطلاعات عملیاتی باشه که از تیمش جدا شده ، یا راهشو گم کرده و یا بیش از حد فضولی کرده و تا سی، چهل متری خاکریز اومده و نهایتا اسیر شده. داشت حسابی تهِ دلم خالی می شد. اما واقعیت این نبود و حداقل توی این عملیات من فقط یه نیرو رزمی،تبلیغی بودم که بعنوان روحانی به گردان فتح معرفی شدم و هفت، هشت روز بعدش با اون وضعیت به اسارات در اومدم. ادامه دارد✅
@alle_yasen
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
روزه هایی که در ماه رمضان
با عطش و خون افطار شد ...
#تیرماه_۱۳۶۱
#عملیات_رمضان
#یاد_شهدا_باصلوات
@alle_yasen
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
😷 ماسکتون رو به روش بالا دور بندازین
👆رعایت این نکات به حفظ سلامت همه کمک میکنه
@alle_yasen
💌 یه دعای قشنگ
وقتی لبخندی روی
🌿 لب کسی مینشونم، وقتی
گره کوچیکی از کار کسی
باز میکنم،
حس میکنم هستم...
حس میکنم شادی آدمها،
💜 سهم قلب من هم میتونه باشه...
یه وقتایی اما
با اینکه دوست دارم
به کسی کمکی کنم، اما دستم
خالیه... قدرتش با من
نیست
امام سجاد (ع)
توی دعای بیستم صحیفه
💫 یه جملهی قشنگ دارن :
اللهم اجر للناس علی یدی الخیر
یعنی:
خدای خوبم
کمک کن و بخواه
خیر و نیکی مردم رو
🌸🌸 به دست من، جاری بشه . . .
@alle_yasen