💫پیادهروی موثرترین روش برای درمان وریدهای واریسی !🏃♀
👈حرکت دوچرخه زدن و پیاده روی حتی اگر کوتاه مدت باشند برای سیاهرگ واریسی بسیار موثرند، ولی اگر طول مدت آن بیشتر و حداقل ۴۰ دقیقه و بدون استراحت باشند، در کاهش وزن هم تاثیرگذار خواهند بود
👈 چاقی یکی از عوامل موثر در بروز و پیشرفت عروق واریسی است و پیاده روی در کنار تغذیه صحیح، نقش اصلی را در کاهش وزن بیماران دارد
@alle_yasen
۱۰ نشانه کمبود کلسیم !
◻️کلسیم علاوه برسلامت استخوانها کارکردهای دیگری هم دارد که تثبیت فشار خون، تنظیم ترشح هورمونها و هدایت صحیح سیگنالهای عصبی از جمله آنهاست.
◻️بنابراین کمبود کلسیم میتواند علائم مختلفی به همراه داشته باشد. موارد زیر برخی از این علائم هستند.
▫️خشکی پوست
▫️خستگی
▫️افسردگی
▫️بیخوابی
▫️پارستزی یا خوابرفتگی اندامها
▫️بیمارشدن مکرر
▫️ناخنهای شکننده
▫️مشکل در بلع
▫️دنداندرد
▫️گرفتگی عضلانی
@alle_yasen
🔶 #دیر_باز_شدن_زبان_کودکان
🔺خوردن ۱ قاشق مرباخوری
▫️عسل روزانه،
▫️حریره بادام
▫️تخم کبوترو گنجشک .
📚استاد خیراندیش
@alle_yasen
🌹
#خانمها_بدانند
"به همسرتون بیش از اندازه بدبین نشوید!"
🍃 گاهی مردهایی را دیدهایم که وفادار بودهاند، اما به این دلیل که همسرشان بیاندازه آنها را متهم به خیانت کرده است، آگاهانه دست به خیانت زدهاند!!!
👈 این مردان به نقطهای رسیدهاند که همان ضربالمثل معروف ماست: «آش نخورده و دهان سوخته.» پس فکر کردهاند وقتی اینقدر باید برای کاری که نکردهاند متهم شوند، پس بهتر که آن کار را انجام دهند.
✅ در واقع ترس از خیانت همسر باعث شده که بدترین ترس او به واقعیت تبدیل شود.
🍃
🌺🍃💌 @alle_yasen
چرا همسرمان گاهی به ما #دروغ می گویند؟
*ترس بیش از اندازه نسبت به انتقاد و سرزنش
*پنهان کردن عیب و ایرادهای خود
*وابستگی بیش از حد به همسر که به هر نحوی حتی با رفتارهای نامناسب از جمله دروغگویی
*علاقمند به گرفتن تاییدیه از همسرش است
*ترس از انتقادها و سختگیریهای پی در پی
*اعتماد به نفس پایین
#نکته #رفتار
🍃
🌺🍃💌 @alle_yasen
هر چی تو بگی
اگر ورد زبان نامزدتان جمله «هر چی تو بگی، هر جور تو بخوای» است، نباید همیشه این را به حساب عشق زیاد و احترام گذاشتنش به نظر خودتان بگذارید.
بی نظر بودن در همه چیز و اتکا کردن به نظر شما در هر امری، نشان دهنده شخصیت وابسته است.
#نکته
🍃
🌺🍃💌 @alle_yasen
🚦#چراغ_قرمز_شیرین
وقتی پشت #چراغ_قرمز هستید به همسرتان #لبخند بزنید و سر به سرش بگذارید البته به دور از #تحقیر و تمسخر!😊
بگویید خدا چراغ قرمزها رو سر راه من گذاشته تا فرصتی بشه حال عزیزمو بپرسم.😉
اینگونه ابتکارات برای خانمتان بسیار #شیرین و به یادماندنی است.
و با تصور آنها مدتهای طولانی به #آرامش میرسد!
پشت #چراغ قرمزهای زندگی، با چراغ #سبزِ محبت و عشق، لحظات خود و همسرتان را شیرین کنید.
🍃
🌺🍃💌 @alle_yasen
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لحظاتی با استاد نادر_طالب_زاده
❇️ مسجد محل تفکر است، مساجد باید از قبل از اذان صبح تا آخر شب باز باشند.
⭕️ مسجد را اگر بستید، جلوی خلاقیت را گرفتید.
تنها کشوری هستیم در دنیا از کشورهای اسلامی که مساجد مان درش بسته است،اگر کسی ساعت ۱۰ یا ۱۱بخواهد در مسجد بیتوته کند ، این همه مستحب است در مسجد بنشینید فکر و اندیشه کنید.
🔺 هیچ مسجدی در ایران اینکار را نمی کند.
مسجد باید باز باشد ، چرا هیئت امناها همکاری نمیکنند ؟خادم میخواهد ،سه شیفت خادم بگذارید.از صبح تا شب
چرا بعد از نماز وقرآن مردم رابیرون و مسجد را قفل میکنید.
یک مقایسه کنید با تمام مساجد دنیا.........
………………💠💠💠………………
@alle_yasen
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی نون حلال پدر و شیر پاک مادر و خوردی ، این میشه ❤️❤️❤️❤️❤️
@alle_yasen
🔴 داستان جوان فاسد و امام حسین(ع)
استاد علی اکبر مهدی پور در کتاب «جرعه ای از کرامات امام حسین» می نویسد:
یکی از خطبای ارجمند در قائمیّه اصفهان در ایام نیمه شعبان سال 1389ش برفراز منبر گفت:
دو ماه پیش با جوانی به نام رضا آشنا شدم که سرنوشت خود را برای من تعریف کرد. گفت: من جوانی شرّ بودم... جز نماز و روزه هرکاری انجام می دادم.
شب عاشورا پدر و مادرم به حسینیه رفتند، من به دنبال کثافت کاری خود بودم، در مسیر خود دختری را سوار کردم که می خواست به حسینیه برود، او را به زور به محلّی بردم و خواستم اورا اذیت کنم، هرچه گریه و تضرّع کرد و گفت: شب عاشوراست، اعتنا نکردم.
گفت: من علویّه هستم، به پاس حرمت مادرم حضرت زهرا مرا رها کن، اعتنا نکردم.
گفت: بیا امشب با امام حسین معامله کن، امام حسین دست عطوفتش را برسر تو بکشد.
نام امام حسین در تمام اعماق دلم تأثیر گذاشت، او را سوار کردم و دم در حسینیه پیاده اش کردم.
به خانه برگشتم، تلویزیون را روشن کردم، داستان عاشورا را تعریف می کرد و در نصف صفحۀ تلویزیون تعزیه را نشان میداد که بر سر کودکان تازیانه می زدند. بی اختیار اشکم جاری شد، مدتی نشستم و گریه کردم. مادرم آمد، تا وارد خانه شد، پرسید: رضا چه شده؟ گفتم: هیچ، گفت: نه، از همه جای اتاق، بوی امام حسین می آید.
فردا بی اختیار به حسینیه رفتم. همۀ بچه های محل مرا می شناختند و می دانستند که من اهل هیأت نیستم، چون سرتاپا شرّ هستم.
رئیس هیأت گفت: آقا رضا! تو هم حسینی شدی؟ گذرنامه ات را بده تو را ببرم کربلا.
گفتم: پول ندارم، گفت: با هزینۀ خودم می برم. به فاصلۀ چند روز رفتم کربلا، همه رفتند حرم، من خجالت می کشیدم.
بالاخره من هم رفتم.
چند ماه بعد هم مرا به مکه برد. از مکه برگشتم، مادرم گفت: رضا! دختری برایت درنظر گرفتیم.
رفتند خواستگاری، روز بعد من رفتم، دختر برایم چایی آورد، تا چشمش به من افتاد، فریاد زد: یا زهرا! و بیهوش شد.
وقتی به هوش آمد، گفت: دیشب حضرت زهرا علیها السّلام را در عالم رؤیا دیدم، عکس این جوان را به من نشان داد و فرمود: فردا من برای تو خواستگار می فرستم، مبادا رد کنی.
السلام علیک یا اباعبدالله...
بیاید هممون امشب با امام حسین معامله کنیم..
🌴 کــــانـــــال در محـــــضر علمـــــا 🌴 👇
🌴🌿🌴🌿🌴🌿🌴🌿🌴🌿🌴🌿
@alle_yasen
🌍شفافیت آب در حدی است که به نظر میرسد قایقها روی هوا معلق هستند.
منورکا. اسپانیا
@alle_yasen
مدت زمانی که زباله های ما در دریا برای تجزیه شدن و از بین رفتن نیاز دارند 🤦🏻♀️
@alle_yasen
گل ساعتی گیاهی با خاصیت دیازپام است که خواص دارویی بسیار در آن نهفته است،برای درمان بی خوابی، استرس ، ناراحتی های قلبی و بسیاری از بیماری های دیگر مفید است
@alle_yasen
🌍صخره ای عظیم در فنلاند که روی سطحی ناهموار با تعادلى باورنکردنی قرارگرفته است !
عده اى اين پديده خارق العاده را به علوم و موجودات بيگانه ربط ميدهند !
@alle_yasen
💥ماجرای تقی بی نماز💥
✍شخصی به نام سید یونس از اهالی آذر شهر ِ آذربایجان می گوید :
در سفر مشهد تمام دارائی ام مفقود گردید . پس به حرم مطهر امام رضا علیه السلام رفتم و پس از عرض سلام گفتم : مولای من ! می دانید که پول من رفته و در این دیار نا آشنا ، نه راهی دارم و نه می توانم گدایی کنم و جز شما به دیگری نخواهم گفت .
به منزل آمده و شب در عالم رویا دیدم که حضرت رضا علیه السلام فرمود :
سید یونس ! بامداد فردا ، هنگام طلوع فجر برو در بَست پایین خیابان و زیر غرفه ی نقّاره خانه بایست . اولین کسی که آمد رازت را به او بگو تا او مشکل تو را حل کند....
پیش از طلوع فجر ، بیدار شدم و وضو ساختم و به حرم ، مشرف شدم و پس از زیارت ، قبل از دمیدن فجر ، به همان نقطه ای که در خواب دیده و دستور یافته بودم ، آمدم و چشم به هر سو دوخته بودم تا نفر اول را بنگرم که به ناگاه دیدم ، آقا تقی آذر شهری که متاسفانه در شهر ما به او تقی بی نماز می گفتند از راه رسید. اما من با خود گفتم :
آیا مشکل خود را به او بگویم ؟! با اینکه در وطن ، متهم به بی نمازی است ، چرا که در صف نمازگزاران رسمی و حرفه ای نمی نشیند .
من چیزی به او نگفتم و او هم گذشت و به حرم مشرف شد .
من نیز بار دیگر به حرم رفته و گرفتاری خویش را با دلی لبریز از غم و اندوه به حضرت رضا علیه السلام گفتم و آمدم.
بار دیگر ، شب در عالم خواب حضرت رضا علیه السلام را دیدم و همان دستور را دادند و این جریان سه شب تکرار شد تا روز سوم گفتم :
بی تردید در این خوابهای سه گانه ، رازی است . به همین جهت بامداد روز سوم جلو رفتم و به اولین نفری که قبل از فجر وارد صحن می شد و جز آقا تقی آذر شهری نبود سلام کردم و او نیز مرا مورد دلجویی قرار داد و پرسید :
اینک سه روز است که شما را در اینجا می نگرم ، کاری دارید ؟
جریان مفقود شدن پولم را به او گفتم و او نیز علاوه بر خرج توقّف یک ماهه ام در مشهد ، پول سوغات را نیز به من داد و گفت : پس از یک ماه ، قرار ما در فلان روز و فلان ساعت ، آخر بازار سرشوی در میدان سر شور باش تا ترتیب رفتن تو بسوی شهرت را بدهم.
از او تشکر کردم و آمدم . یک ماه گذشت ، زیارت وداع کردم و سوغات هم خریدم و خورجین خویش را برداشتم و در ساعت مقرر در مکان مورد توافق حاضر شدم.
درست سر ساعت بود که دیدم آقا تقی آمد و گفت :
آماده رفتن هستی ؟
گفتم : آری
گفت : بسیار خوب ، بیا نزدیکتر . جلو رفتم .
گفت : خودت به همراه بار و خورجین و هر چه داری بر دوشم بنشین .
تعجب کردم و پرسیدم : مگر ممکن است ؟!
گفت : آری
نشستم . به ناگاه دیدم آقا تقی ، گویی پرواز می کند و من هنگامی متوجه شدم که دیدم شهر و روستاهای میان مشهد تا آذر شهر به سرعت از زیر پای ما می گذرد و پس از اندک زمانی خود را در صحن خانه خود در آذر شهر دیدم و دقت کردم دیدم ، آری خانه من است و دخترم در حال غذا پختن .
آقا تقی خواست برگردد. دامانش را گرفتم و گفتم : بخدا سوگند تو را رها نمی کنم . در شهر ما ، به تو اتهام بی نمازی و لامذهبی زده اند و اینک قطعی شد که تو از دوستان خاص خدایی ! از کجا به این مرحله دست یافته ای ؟! نمازهایت را کجا می خوانی ؟!
او گفت : دوست عزیز چرا تفتیش می کنی ؟
او را باز هم سوگند دادم و پس از اینکه از من تعهد گرفت که راز او را تا زنده است برملا نکنم گفت :
سید یونس ! من در پرتو ایمان ، خودسازی ، تقوا ، عشق به اهل بیت علیه السلام و خدمت به خوبان و محرومان به ویژه با ارادت به امام عصر علیه السلام مورد عنایت قرار گرفته ام و نمازهای خویش را هر کجا باشم با طیّ الارض در خدمت او و به امامت آن حضرت می خوانم.
🔴کــــانـــــال در محـــــضر علمـــــا👇
@alle_yasen
روباه و غاز - @mer30tv.mp3
3.48M
#قصه_کودکانه
یک قصه جذاب و آموزنده
برای کودکان دلبند شما👧👶
🌛🌒👇
https://eitaa.com/joinchat/3490316489C3194f21bce
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.خدایا
تنهایی یعنی بی تو ماندن
پس به من ایمانی بده
در هر حالی هستم تو را
کنارم ببینم
در شادی و غم
در تنهایی و خلوت
در خواب و بیداری
به من ایمانی بده تا ببینمت
شبتون رویایی💫💫
💫💫💫💫
🌛🌒👇
@alle_yasen
یک جوانه کوچک در ذهنت
کافی است تا
درختی تنومند با ریشههایِ جاودانه
در زندگیات خلق کند؛
به ندایِ درونت گوش کن
و امروز
قاصدکِ رویاهایت را به پرواز در بیاور...
❄️ صبح بخیر
@alle_yasen