eitaa logo
آل یاسین
1.5هزار دنبال‌کننده
63.2هزار عکس
21.1هزار ویدیو
586 فایل
این کانال ارزشی دارای موضوعات متنوع از جمله پزشکی و روانشناسی و مذهبی و قرآنی و احادیث و سیاسی و آشپزی و علمی و مناظر طبیعت و... ميباشد
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 🌟حضور امام باقر عليه السّلام سخن از غضب به ميان آمد، حضرت فرموند : 👌 «همانا كه مرد خشمگين مي شود و تا خود را داخل آتش نكند {و به گناهي دست نيالايد} آرامش نمي يابد و خشمش فرو ننشيند. 👌{پس براي اينكه در هنگام خشم به كارهاي ناشايست اقدام نكنيد هرگاه شخصي خشمگين شد 👌اگر ايستاده است فورا بنشيند تا پليدي و وسوسه شيطان از او دور شود 👌 و هرگاه به خويشاوندش غضب كند، به نزد او برود و بدنش را مس كند؛ چرا كه خويشاوند اگر مس شود، آرامش يابد.» 📜منبع: الکافی ، کلینی باب الغضب ، ح ۲ ، ج ۲ ، ص ۳۰۲ ✨در توضيح اين حديث، براي كنترل خشم و عصبانيت راهكارهایی نيز پيشنهاد مي شود 🌹۱) در آن حالت شخص به سيره انبياء، اولياء و صلحاء- كه خود را پيرو آنان مي داند- توجه كند 🍃و در مورد آيات و احاديثي كه غضب بي جا را مذمت كرده اند، فكر كرده و از عواقبش برحذر باشد. 🌹۲) در هنگام خشم استعاذه نمايد و با گفتن جمله «اعوذ بالله من الشيطان الرجيم» به خداوند عالم پناه ببرد. 🌹۳) با آب سرد وضو بگيرد و يا غسل نمايد. 🌹۴) زمينه ها و بسترهاي ديگر خشم را خود يا ديگران از ميان بردارند مانند گرسنگي، تشنگي، خستگي، بي خوابي و... 🌹۵) فوائد شيرين و لذت بخش كظم غيظ را- كه بارها تجربه كرده- در نظر آورد. 🌹۶) از افراد بدخلق و عصباني فاصله بگيرد و رفاقت نكند. 🌹۷) اعتقاد به قضا و قدر خداوندي را در وجودش تقويت كند و بداند كه گاهي پديد آمدن برخي حوادث ناگوار كه با ميل باطني او ناسازگار است، در اثر تقدير الهي است. 🌹۸) انسان وقتي كه بر فردي ضعيف تر از خودش خشم مي گيرد، فراموش نكند كه قدرت خداوند خيلي بالاتر از قدرت اوست 🍃و ممكن است مورد قهر و غضب و انتقام خداوند قرار گيرد. ✨خداوند متعال در قرآن مي فرمايد: «آنها بايد عفو كنند و چشم بپوشند، آيا دوست نمي داريد خداوند شما را ببخشد؟ و خداوند آمرزنده و مهربان است.» 📖 سوره نور آیه ۲۲ 🌹۹) سفارش به اطرافيان در مورد يادآوري عواقب شوم عصبانيت و تذكر نكات مؤثر هنگامی که عصبانی می شوند. 🌹۱۰) آخرين نكته اينكه بدانند انسان هاي عصباني در ميان مردم و عقلاي عالم منفورند و بردباران عزيز و محترم. @alle_yasen 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
آل یاسین
🌵روایت اسرای مفقود الاثر– رحمان سلطانی🌿 💢قسمت پنجاه و چهارم: کندوهای زنبور عسل💢 مشهور است شب عاشورا
🌵روایت اسرای مفقود الاثر– رحمان سلطانی🌿 💢قسمت پنجاه و پنجم: به سمت زادگاه صدام💢 برخی از نگهبانای عراقی که اندکی نسبت به بقیه دل رحمتر بودن می گفتن که چند روز دیگه شما را به اردوگاه می برن و اونجا راحت هستید و جا و مکان فراوانه و امکانات زیاده و صلیب سرخ میاد شما را ثبت نام میکنه و شما میتونید برای خانواده هاتون نامه بنویسید. این خبرها ما رو امیدوار میکرد و برای خروج از اینجا و ورود به اردوگاه لحظه شماری میکردیم. با آماده شدن مقدمات اولیه اردوگاه در تکریت که عراقی ها نام تکریت ۱۱ را بر آن گذاشته بودند، بالاخره روز پنج اسفند ماه ۶۵ عراقیا ریختن داخل غرفه ها و دست و چشممون رو بستند سوار تعدادی اتوبوس شدیم. فرمان حرکت صادر شد و براه افتادیم. اجمالا متوجه شدیم که دوران قرنطینه تموم شده و احتمالا ما را به سمت اردوگاه میبرن. حس غریبی بر بچه ها حاکم بود، از سوئی خوشحال بودیم که از این تنگنا و محیط خفقان خارج شده و کور سوئی از امید تو دلمون ایجاد شده بود که حداقل در فضایی بازتر و مکانی وسیع تر قرار خواهیم گرفت و تا حدودی خوشحال بودیم و از سوئی، نگرانی از آینده ای مبهم ،روح و روان بچه ها را آزار میداد.بیم و امید در دل بچه ها موج می زد. به دشمن و گفته هاش اطمینانی نبود و با خودمون می گفتیم نکنه دروغ بگن و ما را بجایی ببرن که آرزوی اینجا را بکنیم. به هر حال در افکار و خیالای گوناگون و متضاد غوطه ور بودیم و باید منتظر میموندیم چه پیش خواهد آمد. آینده و سرنوشت کاملا مبهم بود و هیچ اطلاعاتی از جهان خارج نداشتیم. با خروج از بغداد کم کم اجازه دادن چشما رو باز کنیم ولی دستا همچنان بسته بود. هیچکس نمی دونست که قراره ما رو کجا ببرن.تصور ما این بود شاید در همین حوالی بغداد و یا در شهرایی مثل موصل یا رمادی که اسرای ایرانی اونجاها بودن، ببرند. کسی حق نداشت با بغل دستی اش حرفی بزنه و با اندک صحبتی ضربات چوب و کابل بود که بر سر شخص خاطی فرود میومد. ادامه دارد✅ @alle_yasen
مرحمت بالازاده هم قد گلوله توپ بود … گفتم : چه جوری اومدی اینجا؟ گفت : با التماس! گفتم : چه جوری گلوله رو بلند میکنی میاری؟ گفت : با التماس! به شوخی گفتم: میدونی آدم چه جوری شهید میشه؟ لبخندی زد و گفت: با التماس! تکه های بدنش رو که جمع میکردم فهمیدم چقدر التماس کرده 😔😭 @alle_yasen
تولدش روز بعد عقدمان بود. هدیه خریده بودم: پیراهن ،کمربند ،ادکلن . نمی دانم چقدر شد!! ولی به خاطر دارم چون می خواستم خیلی مایه بگذارم ،همه را مارک دار خریدم و جیبم خالی شد. بعد از ناهار، یکدفعه با کیک و چند تا شمع رفتم داخل اتاق.. شوکه شد. خندید: تولد منه؟ تولد توئه؟اصلا" کی به کیه؟ وقتی کادورو بهش دادم، گفت:چرا سه تا؟ خندیدم.. که دوست داشتم! نگاهی به مارک پیراهنش انداخت و طوری که توی ذوقم نزده باشد ،به شوخی گفت: اگه ساده ترم می خریدی ،به جایی بر نمی خورد! یک پیس از ادکلن را زد کف دستش. معلوم بود خیلی از بویش خوشش آمده.. لازم نکرده فرانسوی باشه.. مهم اینه که خوش بو باشه! برای کمربند دو رو هم حرفی نزد. آخر سر خندید که ،بهتر نبود خشکه حساب می کردی میدادم هیئت؟!! 🕊🌹شهید ولادت: ۱۳۶۴/۴/۹ شهادت: ۱۳۹۴/۸/۱۶ 📎به روایت همسر محترمه شهید 🍃🌸🍃 🌺 ارواح طیبه شهدا صلوات @alle_yasen
‍ سلام دوستان مهمون امروزمون داداش عباس هست🥰✋ *شهیدے که مکان و زمان شهادتش را امام رضا(ع) در خواب گفته بود*💫 *شهید عباس کردانی*🌹 تاریخ تولد: ۲۰ / ۱۲ / ۱۳۵۸ تاریخ شهادت: ۱۹ / ۱۱/ ۱۳۹۴ محل تولد: اهواز محل شهادت: حلب 🌹عباس مهندس ساخت بمب و موشک‌های دستی و از نوابغ اهواز بود💫او می‌توانست سی نوع تله انفجاری درست کند *و با همین تله انفجاری ها چند نفر از داعشی‌ها را به هلاکت رساند💥* دوست← عباس تاریخ و محل دقیق شهادتش را میدانست💫 *او خواب دیده بود که امام رضا(ع) در خواب ساعت، تاریخ و مکان شهادتش را گفته است*💫 این خواب را برای چند نفر ازدوستانش تعریف کرده بود🌷یک روز بعد از دومین اعزامش که به اهواز برگشته بود به بنده گفت *فلانی این آخرین سفر من است و دیگر برنمیگردم*🕊️البته من از کارهایش متوجه شدم که مقداری عوض شده🌷 به او گفتم چه میگویی سفر آخر هست ؟بر نمیگردی یا اینکه شهید میشی؟🥀 *سرش تکان داد و گفت بله شهید خواهم شد*🌷در نهایت *عباس طبق خوابش*💫 در تاریخ ۱۹ / ۱۱ / ۹۴ در عملیات آزادسازی دو شهر نبل الزهرا *در اثر اصابت تیر به سینه اش🥀به شهادت رسید*🕊️پیکرش حدود ۴ روز در منطقه جاماند🥀و زمانی که پیکرش آمد *جز ناحیه ای که تیر خورده بود ما بقی سالم بود*🌷شهید ۴ روز به حالت سجده قرار داشت *و بوی بسیار خوبی از پیکرش آن محل را فرا گرفته بود*🕊️🕋 *شهید عباس کردانی* *شادی روحش صلوات*💙🌹 @alle_yasen
خیلی زینبی بود و نسبت به حضرت زینب(س)حساسیت خاصی داشت، همیشه میگفت : تا زمانی که زنده باشم، تو سوریه میمونم و از ناموس امام حسین (علیه السلام) پاسداری میکنم . یادم هست که میگفت:با چند نفر از دوستان با هم نشسته بودیم و در مورد تحولات سوریه صحبت میکردیم . یکی از همرزمان گفت:اگر سوریه سقوط کرد چیکار کنیم هر کسی که نشسته بود یه چیزی میگفت . میرم لبنان،اون یکی میگفت عراق . به آقامهدی گفتن:شما کجا میرید،سید مهدی؟ لبخند همیشگی خودش زد گفت:من ميرم حرم بی بی زینب دم در حرم میمونم، تا آخرین قطره خونم از حرم خانم پاسداری میکنم... تا کسی نگاه چپ به حرم نکنه . سرشون رو انداختن پایین ، یکیشون گفت:ایول آقامهدی.دست ماروهم بگیر تفکر مَهدی حسادت داشت... 🌹 🌷شهید 🌷 یاد شهدا با صلوات🌷 @alle_yasen
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
《زنـدگی را طلاق ندهیـد》 این یعنی اینکه خودتان را از خوشی‌های دنیا و زندگی محروم نکنید در مقابل مشکلات تسلیم نشوید و زانوی غم بغل نگیرید خودتون رو دوست داشته باشید و به خودتون و خواسته هاتون احترام بذارید یادتان باشد بهترین دوست شما تصویرهای ذهنی خوب شما از خودتان است دیگران را دوست بدارید حتی کسانی که با شما همراه و هم عقیده نیستند از کسی متنفر نباشید که روزگارتان رنگ تنفر نگیرد و سیاهی جذب نکند از هیچ کس توقعی نداشته باشید که جز دلگیری پیامدی به همراه ندارد یادتان باشد که شاید کسی هم از شما توقعی دارد و شما نمیدانید زندگی را زندگی کنید چندان هم که فکر می‌کنید وقت نیست! @alle_yasen
اگر بردبار نیستی... خود را بردبار جلوه بده☝️ زیرا کمتر کسی است که خود را شبیه گروهی کند و به زودی یکی از آنها نشود. 🌼امیرالمومنین علیه السلام 📔نهج البلاغه ، حکمت207 @alle_yasen
روانشناسی قلبـــ❤️ استاد شجاعی @alle_yasen
🍲 با چند ترفند ساده غذاهاتون رو خوشمزه‌تر کنید 🥩 گوشت قرمز رو با آب سرد و 🍗 گوشت مرغ رو با آب گرم بپزید. @alle_yasen