🌱 نهج الفصاحه
لو يعلم النّاس من الوحدة ما أعلم ما سار راكب بليل وحده.
اگر مردم از تنهائى آنچه من دانسته ام بدانند هرگز سوارى هنگام شب بتنهائى راه نخواهد سپرد.
🔸نهج الفصاحه ، ص 646 ، حدیث 2355
@alle_yasen
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
15.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چگونگی ارادت آیت الله مرعشی به استاد کافی
لطفا تفکر کنید ✋
@alle_yasen
آل یاسین
🌵روایت اسرای مفقود الاثر – رحمان سلطانی🌿 💢قسمت دوازدهم: مسابقه من و جوجه لاکپشت 🌴 هوا که تاریک
🌴روایت اسرای مفقود الاثر– طلبه آزاده رحمان سلطانی🌿
💢قسمت سیزدهم : واقعا کویت بود.💢
یکی از اتاقا نسبتا سالم بود و رفتم داخل. بابا اینجا کویته. یه تخت خوابِ آهنی با تخته های چوبی روش. از فرط خستگیِ شدید رو همون تخت خوابم برد. تو دو سه ساعتی که به روشن شدن هوا مونده بود دَها بار با صدای انفجارای سنگین از خواب میپریدم و چن لحظه بعد دوباره خوابم میبرد. شبی پر از کابوس و وحشت بود و لحظه ای نبود که پایگاه رو نکوبن. نمی دونم چی دیده بودن و برای چی این همه گلوله رو حروم اون میکردن. شاید از ترس پناه گرفتن رزمنده های ما یا واقعا بی هدف، نمی دونم. چن دقیقه ای هم صدای انجار قطع میشد و خوابم می برد با کابوسی وحشتناک از خواب می پریم. خواب می دیدم عراقیا پایگاه رو محاصره کردنو دارن بسمتم میان. یه وقتم می دیدم بچه ها رسیدند اینجا و با داد و فریاد خودم که من اینجام. من زخمیم از خواب می پریم. یه وقتایی هم خواب می دیدم برگشتم ایران و پیش خونواده ام هستم. آخه بابا تو یه شب اونم دو سه ساعت چند فیلم و سریال باید آدم ببینه. همشونم اکشن و هیجانی !
اون شب بجای خواب و استراحت ، یه تراژدی پر از کابوس، انفجارای پی در پی، درد و عطش برایم رقم خورد ، ولی هر چه بود بهتر از شب و روز قبلش بود. فاتح و فرمانده بلا منازع پایگاه شده بودم و مشکل خاصی غیر از اونایی که گفتم نداشتم ، یه مشکل کوچولوش این بود که وسط آتیش دو طرف بود و هر گلوله ای که از طرف ایران یا عراق خرجش کم بود و پا می کرد میخورد تو سر کچل من. با زدن سپیده صبح نمازمو خوندم و فضولیم گُل کرد. روی دیوارا چن دست لباس تر و تمیز به میخ اویزون بود و تعدادی پلاستیک که چیزایی توشون بود.
انگار دنیا رو بهم دادن. سریع پوتین پای راستم که سالم بود رو دراوردم . پای چپم بشدت آسیب دیده بود و استخون ساقم پام تراشیده و انگشت سبابه ام دو نصف شده بود و پوتین پای چپم پر از خون بود و دراوردنش خیلی درد داشت. خوشبختانه بسته کمکای اولیه اونجا بود و از تیغ جراحی تا باند و بهتادین و چسب همه چی بود. با تیغ جراحی از بغل پوتینو شکافتمو و از پام بیرون کشیدم. بعدش رفتم سراغ لباس. لباسای خیس و خونی و گِلمالی شده رو کندم . نگاهی به اطراف کردم کسی نگاهم نمی کرد. به اجنه اطرافم گفتم چشما رو درویش کنن و لباس زیرا رو هم دراوردم و یه شورت و یه زیر پوش رکابی آک پوشیدم. یه پیراهن نظامی عراقیم تنم کردم که سردم نشه و رفتم سراغِ پانسمان زخمام. حسابی با بهتادین شستمو باند پیچی کردم و روشون چسب زدم. خونریزی هم دیگه نداشتم و از این بابت خیالم راحت شده بود. تو شلوارا گشتم همشونو برای دو نفر دوخته شده بودند و مثل کیسه خواب تو یه لنگه شون جام میشدم. آخرش یکی رو که کمی کوچکتر بود پام کردم و یه فانوسقه هم روش. پوتین پای راست که سالم بود رو پام کردم. ولی دیگه پوتین پای چپ قابل استفاده نبود. باید فکری برای پای چپم می کردم. انگار برادران بعثی می دونستن من میام اینجا و چه نیازای دارم. همه چیز رو برام جا گذاشته بودن بجز آب و غذا. یه جفت چکمه پلاستیکی پیدا کردم و لنگه چپشو پام کردم. برای چی چکمه پلاستیکی اورده بودن اونجا اینش اصلا مهم نیست. حالا دیگه اون رزمنده تر و تازه نبودم. خشک و اتو شده و پانسمان شده و لباس نو. دیگه سرما اذیتم نمی کرد و مقداری روحیه گرفته بودم و برای ادامه راه و رسیدن به خط خودی شروع کردم به نقشه کشیدن.
ادامه دارد✅
@alle_yasen
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#چراغ_راه ۶۹
.
🌺 بخشی از وصیتنامه خلبان شهید علی اکبر شیرودی:
من یک سرباز سادۀ مکتب اسلام هستم. برای من مکان فرق نمی کند. حتی درونِ خانهام اگر کسی بخواهد علیه اسلام حرف بزند، قیام می کنم و با او مقابله می کنم. برای من شهر ، مکان و خانه مطرح نیست، اسلام مطرح است...
.
#خاکریز #خاکریزخاطرات #شهدا #شهیدشیرودی #اسلام #انقلابیگری #امر_به_معروف
🇮🇷
@alle_yasen
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود زین سال معراج انسانی
🕊پیکر مطهر سردار شهید اکبر درویشی فرمانده گردان حضرت ابوالفضل ل ۲۵ کربلا اهل روستای ولشکلا ساری
🕊شهادت: رمضان ۶۱
💐شادی ارواح طیبه شهدا صلوات.
@alle_yasen
🌹🌹🌹🌹🌹
مسئول کاروان بود و در آن زمان سرهنگ سپاه...
اما وقتی در مناطق عملیانی حضور پیدا میکرد؛ بلافاصله مینشست و کفش زائران را واکس میزد...
۱۳ اردیبهشت، سالروز شهادت رزمنده مجاهد ، مدافع حرم ،مدیر ورزشی و جستجوگر نور
سردار شهید علیرضا شمسیپور
@alle_yasen
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
10.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
همسرداری طراز حضرت خدیجه
سلاماللهعلیها را در بیان امام خامنهای ببینید
تأمل: ظرفیت انعقاد نطفه حضرت خدیجه (س) چقدر بود و چگونه این ظرفیت، ایجاد شده بود که خداوند متعال او را به عنوان مادر سیزده معصوم (ع) از چهارده معصوم قرار داد؟!
@alle_yasen
❂○° #وصیٺـــ_نامہ °○❂
اگر جسد من ناپدید شد افسوس مخورید که جسد هر کجا باشد روز قیامت برانگیخته خواهد شد و اگر تاسفی هست باید بر مظلومیت و ناپدید بودن تربت زهرا(س) خورده شود.
توصیه میکنم شما را و هر آنکس که این وصیت نامه به او میرسد ، اینکه از خدا بترسید و در اعمال خود اخلاص را حفظ کنید و یاد خدا را فراموش نکنید و آگاه باشید که خداوند ناظر بر اعمال شماست .
#شهید_احمد_امینی🌷
#سالروز_ولادت
ولادت : ۱۳۴۲/۲/۱۵ تهران
شهادت : ۱۳۶۲/۸/۲۸ پنجوین ، عملیات والفجر۴
@alle_yasen
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
15.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نماهنگ «تشرف» با شعر و اجرای سیدحمیدرضا برقعی
تقدیم به آستان حضرت خدیجه کبری(سلام الله علیها)
@alle_yasen
آل یاسین
🌵روایت اسرای مفقود الاثر ایرانی _رحمان سلطانی🌿 💢قسمت اول: شوق عملیات💢 منطقه شلمچه پر بود از مواضع
روایت اسرای مفقود الاثر ایرانی 🌹
قسمت اول .شوق عملیات 🌹
خــ♡ـدایـا
بہ حـق ایـن وقـتهای نـورانی
مـاه مبـارڪ رمضـان
تمـام مـریـضها را شفـا
تمـام قلبها را جــلا
تمـام مشڪلات را حـل
تمـام دعـاها را مستجاب
و تمـام خانـهها را غـرق
در شـادی و سـرور کن
سومیـن افـطار
از سفـره بزرگترین میـزبان عـالم
گـوارای وجـود پاکتـون
🌸طاعـات و عبـاداتتون قبـول🌸
@alle_yasen
🍃اَمَّـن یُجیـبُ المُضطَّـر
اِذا دَعـاهُ وَ یَکشِـفُ السـوُء🍃
🌸در لحـظات ملکـوتی افــطار🌸
بــــرای تمــــام
گرفتــــاران
بیمــــاران
نیـــازمنـــدان
حاجتمنــــدان دعــا ڪنیـم
خــــدا در ایـن لحــــظات
بہ گــــوش اسـت
مهمـــانـان خــــدا♥️
طاعـات و عبــاداتتـون قبــول
@alle_yasen