نیمه پنهان ماه
شهید همت
نزدیک "عملیات خیبر" بود. زمستان بود و ما در اسلام آباد غرب بودیم.
از تهران آمد خانه. چشم های سرخ و خسته اش داد می زد چند شب است نخوابیده.
تا آمدم بلند شوم، نگذاشت.
دستم را گرفت و نشاندم. گفت: "امشب نوبت من است که از خجالت تو بیرون بیایم".
گفتم: " ولی تو، بعد از این همه وقت ، خسته و کوفته آمدی و ..."
نگذاشت حرفم تمام شود. رفت خودش سفره را انداخت. غذا را کشید و آورد.
بعدی هم غذای مهدی را با حوصله داد و سفره را جمع کرد.
چای ریخت و آورد دستم
و گفت : "بفرما بخور. "
@alle_yasen
خدایاچنان کن سرانجام کار
تو خشنود باشی و ما رستگار
سلام علیکم
پیرو دعوت از شما عزيزان جهت مشارکت در طرح #همراهي_مهرباني🌙
👈روشن شدن چراغ #پنجم به همت یکی از خیرین محترم :
🛒 تامین هزینه های خرید بسته های مواد غذایی و ارزاق به مبلغ ۱۵۰ هزار تومان جهت یکی از خانواده های دردمند و گرفتار .
🌴 اجرشان با امیر المومنین(ع) 🌴
#همراهی_مهربانی🌙
#مهربانی_تعطیل_نیست
#منتظر_کمک_شما_هستیم
#خیریه_آل_یاسین
سپاس از لطف و محبت شما بزرگواران .
ارادتمند...تمجیدی
@alle_yasen
🌙🌙🌙🌙🌙🌙🌙🌙🌙🌙🌙🌙
💌 #مشق_دوباره_مهربانی
🌕 اللهم ... وَ ارزُقنی مُواساةَ مَن قَتَّرتَعَلَیهِ مِن رِزقِکَ بِمَا وَسَّعتَ عَلَیَّ مِن فَضلِکَ
خداوندا ... به من #روزی فرما همدلی و همیاری با آن که #رزقت را بر او #تنگ گرفتی؛ به مدد آنچه از #فضلت بر من #وسعت دادی
این روزها شرایط طوریست که علاوه بر نیازمند شناسایی شده ی سابق ، آبروداری هم هست که تا دو ماه پیش, روی پای خودش ایستاده بود و امروز از #کسب_و_کار افتاده و صورتش با سیلی سرخ است !
🌸 دور هم جمع شده ایم تا در حد بضاعت مان گوشه ای از کار را بگیریم
این را هم خوب میدانیم که قدم از قدم در پی #خیر برنمیداریم جز آنکه او می بیند و برکتش را #صدچندان میکند!
👈لذا خواهشمندم محبت نمایید و با کمک های نقدی خود به هر میزان در #مرحله_سوم ، این هموطنان عزیزمان را یاری نمایید . لطفا بعد از واریز کپی فیش خود را برای اینجانب ارسال کنید✋
فراموش نکنیم هيچي شيرين تر و لذت بخش تر از دعاي خير اين عزيزان نيست 💝
👈 #لطفا_در_نشر_این_ثواب_سهیم_باشید
👈 مشارکت از طریق شماره کارت
💳۶۱۰۴_۳۳۷۴_۸۵۰۱_۳۶۹۰
به نام #محمدرضا_تمجیدی نزد بانک ملت
#خیریه_آل_یاسین
@alle_yasen
✍ریشه بسیاری از بیماریها در موارد زیر است
❌کم خوابیدن در شب
❌خوابیدن زیاد در روز
❌نوشیدن آب در شب
❌نگاه داشتن ادرار
❌خوردن غذا موقع سیری
❌حرص و جوش خوردن زیاد
❌نابجاخوری و بدخوری و پرخوری
❌ناامیدی و یاس زیاد
❌خوب نجویدن و عجول بودن در خوردن غذا
آرزوی سلامتی✅
@alle_yasen
🌸✨عده اے خیال می ڪنند ڪہ
با خواندن نماز و روزه
بہ بہشت می روند ، درحالیڪہ
رفتن بہ بهشت
با دستگیرے از فقـرا
امڪان پذیر
است✨
آیت الله مجتهدی
@alle_yasen
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خـدایا
تنهـا یک نگاهت
برای بیمـه شـدنِ
زندگی و آخرتمان کافیست
بحـق بـزرگی این مـاه
این نگاهِ مهـربانت را
نـصیبِ تـک تـکِ
دوستـان و عزیزانـم گـردان
الهی آمین
طاعاتتون قبول درگاه الهی
@alle_yasen
نماز شب را با رعایت حق دیگران به جا میآورد✨
همسر شهید کافی زاده با اشاره به خصوصیات ویژه و خاص همسرش اظهار داشت: نیمههای شب که برای نماز شب بلند میشد مراعات میکرد تا کسی بیدار نشود، عاشق امام زمان (عج) بود❤️ و میگفت خیلی ناراحتم که تا حالا برای خشنودی آقا نتوانستم کاری انجام دهم.😔
وی ادامه داد: آقا روحالله مکانیک تانک بود و زمانیکه در حال تعمیر تانک در سوریه بود، سرش را هدف میگیرند و با شلیک گلوله او را به شهادت میرسانند.😭
شهید مدافع حرم روح الله کافی زاده
#سالروز_شهادت🕊
╭─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─╮
@alle_yasen
╰─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─
#جملات_ناب
🔻 فرازی از وصیت نامه شهید:
🔅 برای شهادت و برای رفتن تلاش نکنید برای رضای خدا ڪار ڪنید بگویید :
خداوندا نه برای بهشت و نه برای شهادت ، اگر تو ما را در جهنمت بیندازی
فـقط از مـا راضی باشی برای مـا کافـی است.
📌#شهید_علی_چیت_سازیان
╭─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─╮
@alle_yasen
╰─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─╯
تا که چشمی ،
به قد و قامتِ تــو ، وا نشود!!
از سرِ صبــح برایت ،
وجعلنا خواندم . . .
#شهید_حزبالله_مصطفی_حیدر🌷
@alle_yasen
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#رسم_خوبان
وقتی مالی را از دست میداد به هیج وجه بابت از دست دادن مال ناراحت نمیشد میگفت: این پول و اموال دست ما امانته و هموڹ کسی ڪه داده میتونه پس بگیره...
چشم به مال دنیا نداشت و دلبسته به مال دنیا نبود. سوره واقعه را قبل از خواب همیشه می خواند. دعای عهد را هر روز بعد از نماز صبح می خواند، و به انجام آنها اصرار داشت و هیچگاه این کار را ترک نکرد....
#شهید_محرمعلی_مرادخانی🌷
#سالروز_ولادت
ولادت : ۱۳۴۵/۲/۱۴ تنکابن ، مازندران
شهادت : ۱۳۹۴/۹/۱۶ حلب ،
@alle_yasen
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌵روایت اسرای مفقودالاثر _ رحمان سلطانی🌿
💢قسمت چهاردهم: یکی با من حرف بزنه💢
یه روز و دو شب بود که با احدی سخن نگفته بودم و در تنهایی مطلق قرار داشتم. آرزوم این بود یه ایرانی رو ببینم و چند لحظه باهاش همکلام بشم. تنهایی خیلی کشنده اس. تا ادم تنها نشه درد و مصیبت تنهایی رو نمی فهمه. تا چشم کار میکرد ، خاکریز بود و مواضع متروکه و مخروبه ، تانکا و ماشینای سوخته ، موانع ، سیم خاردار و اجساد پوسیده و بجا مونده. جهانی پر از سر و صدا ، در عین حال برای من خاموش. جز خدا کسی نبود که باهاش حرف بزنم و از درد و مشکلاتم براش بگم. نه من زبون غرش جنگ افزارا و صدای مهیب انفجارا رو می فهمیدم و نه اونا زبون منو. خواستشون فقط ریختن خون بود و بی جان کردن موجودات دیگه. سازندگانشون فقط این زبون رو به اونا یاد داده بودن که من خیلی خوشم نمی اومد با این زبون با من حرف بزنن.
اونا با بی رحمی تموم در دو سوی خطوط نبرد ، جان انسانا رو می گرفتن و در وسط معرکه تنها جانی که هر آن در معرض خطر مرگ بود من بودم. گاهی از خدا می خواستم خلاصَم کنه و با یکی از این انفجارا پودر بشم و به آرزوی دیرینه ام که شهادت بود برسم ، اما همینکه با موج انفجاری سنگین از جای کنده می شدم ، ته دلم خالی میشد ، خودمو به زمین می چسبوندمو دست به دامن خدا و معصومین میشدم که نجاتم بِدن. بالاخره انسانه و حب ذات و جانِ شیرین.
من بودم و خاطراتم از خونواده و همسر و طفل پنج ماه و نیمه ای که تازه شیرین کاریاش شروع شده بود و کانون خونواده سه نفره مو گرم کرده بود و به عشق اسلام و امام اونو مادرشو بخدا سپره بودم . همه اون گریه ها و خنده ها در خواب و بیداری برام مجسم میشد و گاهی انقد با خاطراتم غرق میشدم که دستامو برای بغل کردنش دراز می کردم و لحظه ای بعد خالی بر می گشتن. تصور لبخندهاش منو بشدت آزار می داد و آرزو می کردم یه بار دیگه حیسنمو بغل می کردم و می بوسیدم. گاهی انقد در تصور و تخیلاتم غوطه ور میشدم که بیمارستان و بستری شدن و بچه ای که اونو روی سینه م گذاشتن و درحالِ نوازش کردنش هستم برام مجسم میشد. و چند لحظه بعد ، انفجاری مهیب و زوزه خمپاره ای که ترکشاش از کنارم رد میشدن رشته تخیلاتم رو پاره می کرد و دوباره به زندگی واقعی و سرنوشت مبهم و نامعلومی مُبتلاش بودم بر می گشتم.
هر وقت خواب میرفتم، میدیدم دارم با یکی حرف میزنم. تازه اینجا بود که به اهمیت همنشینی و زندگی اجتماعی پی بردم. خدایا همین همکلام شدن چه نعمتی بوده و من از اون غافل بودم و هیچ وقت شکرشو بجا نیاوردم و تنهایی چه بد دردی است که در جمع احساس نمیشه و روزگار خودشو میخاد تا به انسان بفهمونه که خدا خیلی به ما داده نعمت داده که از اونا غافلیم!
ادامه دارد✅
@alle_yasen
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🔔
⚠️ #تـــݪنگـــرامـــروز
💠 پيامبر خدا صلے الله عليه و آله:
🌹 مؤمن، گناه خود را چونان تخته سنگ بزرگى بر بالاى سرش مى بيند كه مى ترسد به روى او بيفتد
🍁 و كافر، گناه خويش را مانند مگسى مى بيند كه از جلوى بينى اش رد مى شود.
📙 بحارالأنوار ج۷۷ ص۷۷
@alle_yasen
وقت افطار
اگه لبخند فرشتهها رو دیدی
یادت باشه
خیلیا بیمارن
خیلیا گرفتارن
خیلیا قرض دارن
فراموششون نکن
برای دیگران دعا کنیم تا در حقمون دعا بشه
@alle_yasen
به وقت افـــــــــــطار
مصلحت نیست
قیاست بڪنم با دریا
تـــــو همان امن ترین
ساحل دنیاے منی خــــــــدا
روزه داران عزیــــــز
طاعاتتـــــــون قبول💐💐💐
@alle_yasen
🌱 نهج الفصاحه
لو نظرتم إلى الأجل و مسيره لأبغضتم الأمل و سروره.
اگر مرگ و رفتار او را بنگريد اميد و مسرت آن را دشمن خواهيد داشت.
🔸نهج الفصاحه ، ص 646 ، حدیث 2353
@alle_yasen
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
عبادت پاکبان روزه دار در یکی از خیابانهای آبادان
👈می شود در سه تیغ آفتاب ظهر گاهی، در میانه شهر، پشت سطلی نارنجی رنگ، همرنگ با لباس کارت، مقوایی زیر پا، از نگاه غیر پناه بگیری و گرم خلوت یار به راز و نیاز بنشینی... ما چقدر فقیریم... تو چقدر غنی...
اللهم ارزقنا توفیق الطاعة و بعد المعصية...✋
@alle_yasen