eitaa logo
راه رضوان🇵🇸🇵🇸
251 دنبال‌کننده
5هزار عکس
10.8هزار ویدیو
72 فایل
اللهم عجل لولیک الفرج
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مولودی پیامبر جواد مقدم .mp3
4.34M
🌼 مولودی بسیار زیبا برای پیامبر ص 🎧 کربلایی جواد مقدم 🌼 زمین و آسمان شد گلبارون 👌 ایام جشنه منتشر کنید 🌺 و و مبارک 🌺
✍️امام صادق علیه السَّلام می‌فرمایند: نشانه دروغگو آن است که از آسمان و زمین و مشرق و مغرب خبر می‌دهد ولی وقتی از حلال و حرام خدا از او بپرسی چیزی نمی‌داند که از آن بگوید. از این حدیث پرواضح است که کسانی که در امور دین خود تفقه دارند و فقیه هستند و به معرفت خداوند پی برده‌اند بزرگ‌ترین و اولین اثرش آن است که از حلال و حرام خدا در زندگی خود آگاه هستند. 📖برگرفته از اصول کافی ┄┅┅❅🍂🍁🍂🍁❅┅┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
﷽ *📝 تلنگـــر* ⛔ ‌هیـچ‌ وقت تو زندگیتون هیـچ‌ چیزیتون‌ رو با‌ بقیـه‌ *مقایسه‌* نکنیـد ‼️چه‌ وضـع‌ *زندگیتون* چه‌ *شغل‌* یا‌ *تحصیلاتتون* چه‌ حتی‌ *همسـر‌* یا‌ *فرزندتون*! 👈🏻 اولین‌ قیـاس‌ کننـده‌ی‌ دنیا *شیطان‌* بود 🍂 آتش را با خاک مقایسه کرد @almahdie
خانم از پیرمردِ دستفروش می پرسد: _این دستمال ها دونه ای چنده؟_ فروشنده پاسخ می دهد: _هر کدوم دو هزار تومن خانم._ خانم می گوید: _من شش تا برمی دارم و ده هزار تومن می دم یا نمی خرم و می رم._ فروشنده پاسخ می دهد: _اشکالی نداره خانم. با این که سودی برام نداره ولی این می تونه شروع خوبی برای من باشه چون امروز حتی یه دونه دستمال هم نفروخته ام و برای زنده ماندن به پولِ این ها نیاز دارم._ خانم، دستمال ها رو را با قیمتِ دلخواهِ خودش می خرد و با احساسِ برنده شدن، سوارِ ماشینِ شیکِ خود می شود و با دوستش به رستورانی شیک می رود. او و دوستش آن چه را که می خواستند سفارش می دهند. آن ها فقط کمی‌ از غذای خود را می خورند و مقدار زیادی از آن را باقی می گذارند. صورتحساب را که ۳۵۰ هزار تومان بود ۴۰۰ هزار تومان حساب می کنند و به صاحبِ رستورانِ شیک می گویند که بقیه اش را به عنوانِ انعام نگه دارد... این داستان ممکن است برای صاحبِ رستورانِ شیک، کاملا عادی به نظر برسد ، اما برای پیرمردِ فروشنده بسیار ناعادلانه است... _سوالی که مطرح می شود این است:_ *چرا همیشه هنگامِ خرید از نیازمندان، باید نشان* *دهیم که قدرت داریم؟* *و چرا ما نسبت به کسانی که حتی نیازی به سخاوتِ ما ندارند سخاوتمند* *هستیم؟* یک بار مطلبی را در جایی خواندم که می گفت: پدری از افرادِ فقیر، با قیمتِ بالا، اجناس می خرید، هرچند به وسایلِ احتیاج نداشت. گاهی اوقات هزینه ی بیشتری برای آن ها پرداخت می کرد. پسرش شگفت زده از او می پرسد: _"چرا این کار را می کنی بابا؟"_ پدر پاسخ می دهد: *"این خیریه ای است که در عزّت پیچیده شده است، پسر."* شما جزو افرادی هستید که برای خواندن این پیام وقت گذاشته اید و در صورتِ ارسال به سایرین، تلاشی بیشتر برای " *انسان سازی* " نموده اید... _از شما سپاسگزارم._ @almahdie
وقتی میگی خدایا سپردم به تو :)♡ پس‌ اون‌ صدایی‌ که ته‌ِ دلت میگه نکنه فلان اتفاق بیفته .. چی میگه دقیقا ؟! اینکه بتونی‌ جلوی این‌ صدارو بگیری! خودش یه پا ..! به خدا فقط اعتقاد نداشته باش داشته باش :)🧡
💕دو چیز را همیشه از خدا طلب کن ۱ زندگی توام با ایمان ۲ عاقبت بخیری چرا که بسیاری از افراد زندگی با آسایش دارند ولی از نعمت ایمان محروم اند و چه بسا افراد با ایمانی که عاقبت بخیر نمیشوند خدایا زندگی با ایمان و عاقبت بخیری را نصیب تمام بندگانت بگردان آمین 🍂🍁🍂🍁
مذهبی پیامبر مهدی یغمایی یار می گوید الله .mp3
3.52M
🌼 ترانه بسیار زیبا برای پیامبر ص 😍 🎧 مهدی یغمایی 🌼 والا محمد ص 🌺 🌺
☺️🌸 ___ ✨پاڪ بۅدن‌ بہ‌ این‌ نیست کہ تسبیح‌ بردارۍ ۅ ذڪر بگۍ.. پاڪی بہ‌ اینہ‌ ڪہ‌ تو موقعیٺ گناه؛ از‌‌ گناھ‌‌ فاصلہ‌‌ بگیرۍ! . . . 👌بچه ها میزان انسانیت ما ادما به میزان مقاومتمون در برابره گناه بستگی داره....هرکی مقاومتش بیشتره از بقیه انسان تره....کسی که تو موقعیت گناه سمته خواسته ی هوای نفسش میره بدون تعارف بخوام بگم: هیچ فرقی با حیوانات نداره....چون مثل حیوانات عمل کرده 🍁🍂🍁🍂
تلنگرانه⚠️ ‏دیدید وقتے‌ گوشیمون‌ گُم‌ میشه چجوری‌ میگردیم‌ دنبالش؟ ڪاش‌ وقتے‌ خودمونم‌ گم‌ میشیم، انقدر پیگیرِ پیدا شدنمون‌ باشیم!🧡☘ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🍂🍁🍂🍁
📚 👈 چوپان درستکار روزی بود و روزگاری، مردی بود که گوسفندان زیادی داشت. او آدم درستکاری نبود. اما چوپانی داشت که از گوسفندان او نگه داری می کرد و مرد درست کار و راست گویی بود. چوپان هر روز شیر گوسفندان را می دوشید و به خانه صاحب گوسفندان می برد. او هم آب در آن می ریخت و شیر را دو برابر می کرد و به مردم می فروخت. چوپان هر بار او را نصیحت می کرد و می گفت: این کار درست نیست، اما او به حرف های چوپان گوش نمی داد و لبخندی می زد و می گفت: تو چوپانی ات را بکن و مزدت را بگیر ! یک روز که چوپان گوسفندان را به چرا برد، باران شدیدی شروع به باریدن کرد و سیل بزرگی به راه افتاد. چوپان برای نجات خود ، بالای درختی رفت اما سیل همه ی گوسفندان را با خود برد. چوپان، هیچ کاری نتوانست بکند. ناچار پیش صاحب گوسفندان رفت و گفت: سیل گوسفندان تو را برد. مرد گفت: من باور نمی کنم، آخر این همه آب، ناگهان از کجا آمد؟ چوپان گفت: شنیده ای که می گویند «قطره قطره جمع گردد، وانگهی دریا شود» این سیل همان آب هایی است که تو در شیر می ریختی و به مردم می فروختی. مرد با شنیدن حرف های چوپان در فکر فرو رفت. 📗 ✍ عنصرالمعالی کیکاووس بن اسکندر 🍂🍁🍂🍂