مداحی آنلاین - نماهنگ مولانا حسین - محمد اسداللهی.mp3
3.48M
چقدر مردی ...
امام حسین منو عوض کردی❤️
#محمد_اسداللهی
#شب_جمعه
🌸به آسمان نگاه کن....
آسمان و ابر را ببین
ابر می آید و میرود
اما آسمان هرگز نمی آید و نمی رود
ابر گاهی آنجاست و گاهی نیست
اما آسمان همیشه همانجاست ،
ابرها نمی توانند آن را نابود کنند
حتی ابرهای سیاه هم
قادر به چنین کاری نیستند
نابودی آسمان ،غیر ممکن و
خلوص آن مطلق است
پاکی آسمان ،دست نخورده و بکر است ،
آشفته نمی شود .....
🌸در جهان هستی دو چیز وجود دارد
چیزی شبیه آسمان و چیزی شبیه ابر ...
آنچه بر تو واقع میشود ابرهایی است
که می آید و می رود
و تو همچنان آسمانی ...
🌸چیزهایی بر تو واقع می شود
اما تنها بر آسمان بودن خود بیندیش
تا آشفته نشوی
چون یک ناظر آرام،
شاهد بازی ابرها باش
ابرها گاه سفید و گاه سیاهند
اما دل آسمان همواره ژرف است .....
هیچ چیز ژرفای آسمان را نمی آلاید ،
از یاد مبر ،تو آسمانی.....
به آسمان نگاه کن.
به ابرها مییندیش ،
یگانگی آسمانها را به یاد بیاور...
─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─
🌠☫﷽☫🌠
پیام جالب #امام_زمان به عالم نجفی در مورد حضرت ابوالفضل
◾️حجت الاسلام و المسلمین سید محمد تقى حشمت الواعظین طباطبائى قمى از قول آیت الله العظمى مرعشى نجفى:
یکى از علماى نجف اشرف ، که مدتى در قم آمده بود، براى من چنین نقل کرد که:
من مشکلى داشتم به مسجد جمکران رفتم درد دل خود را به محضر حضرت بقیة الله حجةّ بن الحسن العسکرى امام زمان (عجل الله تعالى فرجه الشریف ) عرضه داشتم و از وى خواستم که نزد خدا شفاعت کند تا مشکلم حل شود
براى همین منظور بارها به مسجد جمکران رفتم ولى نتیجه اى ندیدم
روزى هنگام نماز دلم شکست و عرض کردم: مولاجان ، آیا جایز است که در محضر شما و در منزل شما باشم و به دیگرى متوسل شوم؟ شما امام من مى باشید، آیا زشت نیست با وجود امام حتّى به علمدار کربلا قمربنى هاشم (ع) متوسل شوم و او را نزد خدا شفیع قرار دهم ؟!
از شدت تاثر بین خواب و بیدارى قرار گرفته بودم ناگهان با چهره نورانى قطب عالم امکان (حضرت حجّت بن الحسن العسکرى عجل الله تعالى فرجه الشریف ) مواجه شدم بدون تامل به حضرتش سلام کردم
حضرت با محبت و بزرگوارى جوابم را دادند و فرمودند: نه تنها زشت نیست و نه تنها ناراحت نمى شوم به علمدار کربلا متوّسل شوى ، بلکه شما را راهنمائى هم مى کنم که به حضرتش چه بگویى
چون خواستى از حضرت ابوالفضل حاجت بخواهى ، این چنین بگو: (یا اباالغوث ادرکنى ) اى پدرفریادرس پناهم بده.
📚لاله هاى رنگارنگ ، ص ۱۱۴
🌹#میلاد امام زمان علیه السلام مبارک #ماه_شعبان
✅ چه وقت باید احساس بزرگی کرد؟
1- هر گاه از خوشبختی کسانی که دوستمان ندارند خوشحال شدیم.
2- هر گاه برای تحقیر نشدن دیگران از حق خود گذشتیم.
3 - هرگاه شادی را به کسانی که آن را از ما گرفته اند هدیه دادیم.
4- هرگاه خوبی ما به علت نشان دادن بدی دیگران نبود.
5- هرگاه کمتر رنجیدیم و بیشتر بخشیدیم.
6- هرگاه به بهانه ی عشق از دوست داشتن دیگران غافل نشدیم.
7- هرگاه اولین اندیشه ما برای رویارویی با دشمن انتقام نبود.
8- هرگاه دانستیم عزیز خدا نخواهیم شد. مگر زمانی که وجودمان آرام بخش دیگران باشد.
9- هرگاه بالاترین لذت ما شاد کردن دیگران بود.
10- هرگاه همه چیز بودیم و گفتیم: هیچ نیستیم ...
11.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 پیام اختصاصی حجت الاسلام قرائتی به حسینیه معلی
🔹اسلام هم دین غم است و هم شادی.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☑️پیام اختصاصی دکتر رفیعی به حسینیه معلی.
اسلام دین شادی است، برنامههای شادِ مذهبی را نزنیم، تشویق کنیم.
راه رضوان🇵🇸🇵🇸
❓ #کجای_قصهی_ظهوری؟! 1⃣1⃣ قسمت یازدهم 🏠 دمش گرم این آقا حمید، همسفر باحالیه، عجب جایی اومدیم، خ
❓ #کجای_قصهی_ظهوری؟!
2⃣1⃣ قسمت دوازدهم
✊ پارسال یادتونه دشمن سر بحث حجاب و اون جریانا و شعار زن، زندگی، آزادی، چه بر سر امنیت کشورمون آورد؟ اون شبا امنیت نداشتیم.
سر چهارراه نزدیک خونهمون، یه عده اراذل و اوباش میایستادند و به هر ماشینی شکمیکردن که طرف حزباللهی هست، حمله میکردن. منم ترسیدم. مجبور شدم برچسب «سلام بر مهدی» رو از پشت شیشهٔ ماشینم بکنم. اما نگران نباش! تو فکرش هستم یکی بزرگترش رو بخرم و بچسبونم سرجاش.
📝 نگاش روم سنگینی کرد. کاش حرف میزد، اما ترجیح داد سکوت کنه و منو با استدلالهای خودم تنها بگذاره.
مرور اون اتفاق به ظاهر ساده، برام یه نشونه بود. برای موندن پای امامی که خودم رو از منتظراش میدونستم! حالم بهم میخورد از این همه ادعا!
منی که نتونسته بودم پای یه نوشته بمونم، حالا چطور مدعی بودم پای امام زمان میمونم؟!
- اخوی! استاد! بریم واسه خاطرهبازی؟
خواستم قهر کنم و بگم نه، اما حمید رفته بود و یه نیرویی منو دنبالش میکشید. نیرویی که میتونست به من بفهمونه کجای زندگیام لنگ میزنه.
🌷 نسیم خنکی به موهام خورد. اون بالا، کنار مقبره شهدای گمنام، شهر دیدن داشت. پشتم به حمید بود. اونجا همهچیز کوچیک بود و مثل نقاط گنگ، رازگونه نشون میداد. از همهمه پشت سرم، کنجکاوانه برگشتم. حمید بود و پنج نفر که رو قبر شهدای گمنام، حلقهای نشسته بودند و داشتن بحث میکردن. جلو رفتم و سلام کردم. جواب سلامها پیچید توی فضای یادمان. حمید گفت: بیا بشین، جمع خودیه! توی جمعشون نشستم، همهشون جوون بودن. هجده یا نوزده، شایدم بیست… درست مثل مشخصات رو قبر شهید گمنام که نوشته بود: ۱۸، ۱۹، ۲۰…
🤲 گفتم: دمتون گرم که شهید شدین، حسرتش رو به دل ما گذاشتین.
یکی که از همه جوونتر بود گفت: سیّد! حواسمون بهت هست که میای، گاهی دور، گاهی نزدیک، مدام برای شهادت دعا میکنی! خودت خوب میدونی گیرت کجاست!
🗣 ادامه دارد...
📖 #داستان_کوتاه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هیچ وقت بابت عشقهایی که نثار دیگران کردهاید و بعدها به این نتیجه رسیدهاید ذرهای برای عشق شما ارزش قائل نبوده اند، افسوس نخورید ...
شما آن چیزی را که باید به زندگی ببخشید، بخشیدید؛ و چه چیزی زیباتر از عشق ...
هر رنجِ دوست داشتن صیقلیست بر روح ...
و با هر تمرینِ دوست داشتن،
روح تو زلالتر می شود ...
10.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
من رأی نمیدم آقا، چون رأی دادن من هیچ تغییری ایجاد نمیکنه!
#پاسخ_به_شبهات
____________________________
🔴 #شبهات_انتخاباتی
🔸 دریافت نسخه با کیفیت
✅ پاسخ #حجت_الاسلام_راجی را بشنوید...