eitaa logo
راه رضوان🇵🇸🇵🇸
244 دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
10.6هزار ویدیو
72 فایل
اللهم عجل لولیک الفرج
مشاهده در ایتا
دانلود
دعای امروز 🌷❤️🌷 الهی ❤️🌹 امروز تمامی بیماران را لباس عافیت بپوشان الهی شفای جسم وروح وفکر، به ماعطاکن🌷 پروردگارا 🙏 دوستان خوبم همیشه شاد ، سلامت و خوشبخت باشند 🌷 آمیـــن یا حَیُّ یا قَیّوم 🙏 ای زنده ، ای پاینده 🙏 🌸🍃
🔸گناهـانی کـه دعـا را رد می کنند: 🌸امام سجاد(ع):گناهانى كه دعا را رد مى كنند، عبارت انداز: 🌸بدى نيّت شامل نیت های غیرالهی وشوم 🌸بد ذاتـــــى یعنی فرد دعاکننده، خیرخواه مردم نباشد حالت حسودی و یا خوشحالی از گرفتاری مردم داشته باشد 🌸نفـــــاق یعنی با خدا و مردم دوروئی داشته باشد 🌸یقین نداشتن به اجــابت دعـــا باید آنچنان یقین به اجابت داشته باشد گویا حاجات او همین الآن آماده است و به سرعت برآورده می شود 🌸به تأخير انداختن نمازهاى واجب و تقرّب نجستن به خدا با نيكى و صدقه 🌸بدزبانـــى و ناســـزا گفتن: فحش و ناسزا نکته ای که مردم خیلی کم به آن توجّه دارند 📚معانى الأخبار، ص۲۷۱ ─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌼 امام صادق علیه‌السلام: 🍂كسانى كه به خاطر گناهان می‌میرند، بيش از كسانى هستند كه به خاطر اَجَل‌ها[يشان] می‌میرند، و كسانى كه به سبب نيكوكارى زندگى می‌کنند، بيش از كسانى هستند كه به خاطر عمرها[ى طبيعى] زندگى می‌کنند.🍂 🍃مَن يَموتُ بِالذُّنوبِ أكثَرُ مِمَّن يَموتُ بِالآجالِ، ومَن يَعيشُ بِالإِحسانِ أكثَرُ مِمَّن يَعيشُ بِالأَعمارِ🍃 📚تنبيه الخواطر، ج ۲، ص ۸۷
⚠️ دو عملی که خیری در آن نیست 🌹امام على عليه‌‏السلام: ألا لا خَيرَ في قِراءةٍ ليسَ فيها تَدَبُّرٌ، ألا لا خَيرَ في عِبادَةٍ ليسَ فيها تَفَقُّهٌ؛ ◻️ بدانيد در قرآن خواندنى كه با تدبّر همراه نباشد، خيرى نيست؛ ◻️ بدانيد كه در عبادتى كه با فهم و انديشه توأم نباشد، خيرى نيست. 📚 بحارالأنوار: ج 4، ص 211، ح 92
وقتی دری بسته می شود در دیگری باز می شود🍂🍁 ولی آنقدر با تاسف به درهای بسته نگاه می کنیم 🍂🍁 که از درهای بازشده غافل می مانیم🍂🍁
🍂🍃🍃🍂🍃🍃🍂🍃🍃🍂🍃🍃🍂🍃🍃 جهنّم، "جهل" انسان است... و بهشت، "فهم" انسان.. فریب وعده دهندگان بهشت نامرئی رامخورید ، که بهشتی جز خِرد و اندیشه، که در ما نهان شده است، وجود ندارد. هیچ جهنمی سوزاننده تر از "جهل"  نیست.. که اگر مراقب خودتان نباشید، شما را در تنور خود خواهد سوزاند ...
داستان کوتاه جعبه مخفی زن و شوهری بیش از 60 سال بایکدیگر زندگی مشترک داشتند. آنها همه چیز را به طورمساوی بین خود تقسیم کرده بودند. در مورد همه چیز باهم صحبت می کردند و هیچ چیز را از یکدیگر پنهان نمی کردند مگر یک چیز. یک جعبه کفش در بالای کمد پیرزن بود که از شوهرش خواسته بود هرگز آن را باز نکند و در مورد آن هم چیزی نپرسد. در همه این سال ها پیرمرد آن را نادیده گرفته بود اما بالاخره یک روز پیرزن به بستر بیماری افتاد و پزشکان از او قطع امید کردند. در حالی که با یکدیگر امور باقی را رفع و رجوع می کردند پیر مرد جعبه کفش را آورد و نزد همسرش برد. پیرزن تصدیق کرد که وقت آن رسیده است که همه چیز را در مورد جعبه به شوهرش بگوید. پس از او خواست تا در جعبه را باز کند. وقتی پیرمرد در جعبه را باز کرد دو عروسک بافتنی و مقداری پول به مبلغ 120 هزار دلار پیدا کرد پیرمرد دراین باره از همسرش سوال نمود. پیرزن گفت: هنگامی که ما قول و قرار ازدواج گذاشتیم مادربزرگم به من گفت که راز خوشبختی زندگی مشترک در این است که هیچ وقت مشاجره نکنید او به من گفت که هر وقت از دست تو عصبانی شدم ساکت بمانم و یک عروسک ببافم. پیرمرد به شدت تحت تاثیر قرار گرفت و سعی کرد اشک هایش سرازیر نشود فقط دو عروسک در جعبه بود. پس همسرش فقط دو بار در طول زندگی مشترکشان از دست او رنجیده بود از این بابت در دلش شادمان شد. پس رو به همسرش کرد وگفت این همه پول چطور؟ پس این ها ازکجا آمده؟ پیرزن در پاسخ گفت : آه عزیزم این پولی است که از فروش عروسک ها به دست آورده ام. 🌸🌸🌸
✨ قاضی خائن ✨ روزی مردی قصد سفر کرد ،پس خواست پولش را به شخص امانت داری بدهد. به نزد قاضی شهر رفت و به او گفت: به مسافرت می روم، می خواهم پولم را نزد تو به امانت بگذارم و پس از برگشت از تو پس بگیرم. قاضی گفت: اشکالی ندارد پولت را در آن صندوق بگذار... پس مرد همین کار را کرد. وقتی از سفر برگشت، نزد قاضی رفت و امانت را از خواست. قاضی به او گفت: من تو را نمی شناسم. مرد غمگین شد و به سوی حاکم شهر رفت و قضیه را برای او شرح داد... حاکم گفت: فردا قاضی نزد من خواهد آمد و وقتی که در حال صحبت هستیم تو وارد شو و امانتت را بگیر. در روز بعد وقتی که قاضی نزد حاکم آمد، حاکم به او گفت: من در همین ماه به حج سفر خواهم کرد و می خواهم امور سرزمین را به تو بدهم چون من از تو چیزی جزء امانتداری ندیده ام. در این وقت صاحب امانت داخل شد و به آن ها سلام کرد و گفت: ای قاضی من نزد تو امانتی دارم. پولم را نزد تو گذاشته ام. قاضی گفت: این کلید صندوق است، پولت را بردار و برو. بعد دو روز قاضی نزد حاکم رفت تا درباره ی آن موضوع با هم صحبت کنند. حاکم گفت: ای قاضی امانت آن مرد را پس نگرفتیم مگر با دادن کشوری به تو! حالا با چه چیزی کشور را از تو پس بگیریم؟ و بدین ترتیب دستور به برکناری وی داد. پیامبر می فرماید: به زیادی نماز، روزه و حجشان نگاه نکنید به راستی سخن و دادن امانتشان نگاه کنید. 🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷همه چیز، درموردشیطان: 🌹 شیطان با۵ روش مارا فریب می‌دهد: 🌷۱. بادروغ به آدم ع گفت:اگرازاین درخت بخورید، فرشته یاجاودانه میشوید20اعراف 🌷۲.گناه را زیباجلوه میدهد...‌۴۳ انعام 🌷۳.سعی می‌کند خدا رو ازیادمان ببرد فانساه الشیطان ذکرربه...۴۲ یوسف 🌷۴. میگه همین یکبار گناه کن بعدش خوب شو..... آیه ۹سوره یوسف 🌷۵.قدم قدم یواش یواش ذره ذره می‌برد به ته جهنم قرآن میگه ازگامهای شیطان پیروی نکنید: لاتتبعو خطوات الشیطان..۱۶۸ بقره یک قدم هم دنبال شیطان نروید 🌹۳ جمله که قرآن ازشیطان نقل کرده: 🌷۱. اناخیر منه...۱۲ اعراف گفت من ازانسان بهترم و سقوط کرد 🌷۲. لاتجد اکثرهم شاکرین...‌۱۷ اعراف نمی‌گذارم اکثربندگانت شاکرباشند. 🌷۳. فبعزتک لاغوینهم اجمعین الا عبادک منهم المخلصین...۸۲ و۸۳ سوره صاد به عزتت قسم همه مردم راگمراه میکنم مگربندگان بااخلاصت را. پس بایداخلاص داشته باشیم 🌹شیطان روزقیامت،به پیروانش میگوید : ازشمابیزارم که ازمن اطاعت کردید وازخدااطاعت نکردید ۱۶ حشر و۲۲ابراهیم،۴۸ انفال كَمَثَلِ الشَّيْطَانِ إِذْ قَالَ لِلْإِنْسَانِ اكْفُرْ فَلَمَّا كَفَرَ قَالَ إِنِّي بَرِيٓءٌ مِنْكَ إِنِّيٓ أَخَافُ اللَّهَ رَبَّ الْعَالَمِينَ (١٦) 🌹شیطان هم ازجن است وهم ازانسان من الجنة والناس.سوره ناس 🌹۴ بارفرموده:فاستعذ بالله من الشیطان. ازشرشیطان به خدا پناه ببرید ۲۰۰اعراف،۹۸نحل،۵۶غافر،۳۶فصلت 🌹چگونه به خدا پناه ببریم؟ چگونه راه نفوذشیطان رابگیریم؟ ۱.بااخلاص....۴۰حجر ۲.باایمان وتوکل...۹۹نحل ۳.باتقوا...........۲۰۱اعراف ۴.باکمک گرفتن ازخداازراه نمازو روزه استعینوا بالصبروالصلوه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰احڪـ🔎ــام‌ کاشـــتــــــــ ناخـــــــ💅ـــــــن 💥 کسب درآمد از کاشت ناخن ⛔️ ⁉️ آیا کسب درآمد از خدمات کاشت ناخن ، جایز است؟🧐 ✅اگر ناخن مصنوعی ، قابل برداشتن باشد، کاشتن آن و دریافت دستمزد به خودی خود اشکال ندارد؛ اما اگر برداشتن آن ممکن نباشد یا مشقت غیر قابل تحمل داشته باشد، کاشتن ناخن (بدون ضرورت غیر قابل اجتناب) و دریافت دستمزد، جایز نیست. 📚منبع:پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری
سلام خدمت همه بزرگواران امیدوارم که حال همگی خوب باشد و ایام به کام باشد🤲🏻🌸 بزرگواران از امروز مستند سریالی ۲۰ قسمتی حجاب راه رستگاری در شبکه یک ساعت ۱۸ که توسط افراد دلسوز برای ترویج حجاب و عفاف ساخته شده پخش میشود. اگر تمایل داشتید بین افراد خانواده و گروهها که دوستار همچین کارهای فرهنگی هستند تبلیغ بفرمایید از پخش و تبلیغ شما بزرگواران سپاسگزارم🙏🏻🌺🌸امیدوارم که این بیداری اسلامی برای امام حاضرمان حضرت ولیعصر عج مبارک باشد🤲🏻🌸🌺
🌸🌸 سلام بانوی سرزمینم 🥰 لطفا چند لحظه وقت بگذارید و متن زیر را مطالعه بفرمایید. 🌻|° اگر مسلمان هستید ... حجاب بر اساس آیات ، روایات و احکام دین واجب ست . (مثلا آیات ۳۰،۳۱ ، ۶۰ سوره نور و آیه ی ۳۳ و ۵۹ سوره احزاب ) 🍀|° اگر ایرانی هستید ... برابر با تاریخ پر افتخار ما ، حتی در سنگ نگاره های تخت جمشید نیز ،بانوان این سرزمین حجاب داشته اند. زن ایرانی در همه ی اعصار حتی قبل از اسلام ،پوشش مناسب را رعایت میکرده ست . 🌾|° اگر جزء اقلیت های مذهبی هستید ... (یهودی ، مسیحی ، زرتشتی و ...)در ادیان غیر از اسلام نیز ، حجاب دستور دینی شماست و باید رعایت شود. 🌸|° اگر هیچ یک از موارد بالا نیستید... اگر مسلمان نیستید و به تاریخ ایران باستان اعتقاد ندارید ،باید این را بدانید که در کل جهان ، حضور در اجتماع باید تابع قانون باشد و این موضوع را همه عقلا پذیدفته اند. قانون پوشش در تمام کشورها به عنوان Dress Code وجود دارد که در کشور ما هم در ماده ی ۶۳۸ ، قانون همه را ملزم به رعایت حجاب کرده ست . چرا تعدادکثیری از زنان غیرمسلمان در جهان به سمت نه به بی حجابی وبرهنگی در حرکتند؟؟ ❇️🟢❌چون حجاب، باعث ارامش وعزتشون میشه و می خوان دوباره به مقام عزت و  انسانیتی که فرهنگ منحط غرب با ترویج فساد،وبرهنگی ازشون گرفته برگردن. ویقینا الگوی اکثرشون زن ایرانی محجبه  بوده که در چهاردهه گذشته پوچی فرهنگ برهنگی را بر همگان  اثبات کرد . اونا میخوان که همه کاره ی جهان بشن. چطور؟؟؟ چون تربیت فرزند که زنان ومردان فردای جامعه هستن ، در دست زنهاست اگربه شرافت انسانیشون برگردن. 🌏ولی فرهنگ منحط و سلطه گرصهیونیستی، برای جامعه ی مسلمین ، مادرانی فاسد میخواد، که فرزندان دختر وپسر فاسد،ناتوان و ساقط شده از انسانیت تربیت کنن.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸تا ابد یاد عزیزان ز دل و جان نرود 🕯جان اگر رفت ولی خاطر خوبان نرود 🕯پنج شنبه است 🌸یاد کنیم از گذشتگان 🕯كه جايشان هميشه 🌸در كنار ما خالیست 🕯برای شادی روح آنها 🌸فاتحه و آیه‌ای از قرآن بخوانیم جایگاه رفتگان تان بهشت 🙏🌸 🌸🍃
🌷🌼🌷🌼🌷 🌺🧚‍♀️ناراحتی‌های آد‌‌م‌ها را جدی بگيريد! دلخوری از آن‌ها فرد جديدی را ميسازد! وقتی كسی را ناراحت می‌كنيد، به راحتی از كنارش نگذريد! سعی كنيد انقدر آدم‌های مقابلتان را بشناسيد كه از تک‌تک حرف‌هايشان تشخيص دهيد كی و كجا آزرده خاطر شده‌اند و دلجويی كنيد تا رفع شود. ناراحتی‌هايی كه روی يكديگر تلنبار می‌شوند از آدم‌ها تنها افرادی سنگدل ميسازند كه تمامی قلبشان با دلخوری و ناراحتی‌هايشان از ديگران پر شده است و ديگر جايی برای عشق و احساس ندارند! دلخوری‌های آدم‌ها را جدی بگيريد، قبل از آنكه از دستشان بدهيد و تركتان كنند! 🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلاغ ها خیلی دوست دارند عقاب ها را اذیت کنند . کلاغ با اینکه از عقاب کوچک ‌‌تر است اما چون چابک است ، می تواند سریع بچرخد و مانور بدهد . گاهی اوقات هنگام پرواز ، بالای سرِعقاب قرار میگیرد و به سمت آن شیرجه می رود ، ولی عقاب می داند که می تواند اوج بگیرد ! عقاب به جای اینکه از آزارهای کلاغِ مزاحم ناراحت شود ، بیشتر و بیشتر اوج می گیرد و سرانجام کلاغ عقب می‌افتد.! وقتی کسی از روی حسادت و غرض ورزی، اذیت‌تان می‌کند؛ رو به بالا اوج بگیرید و او را پشت سرتان رها کنید ... 🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷قرآن چیست؟ ۱.موعظه ای است ازطرف خدا ۲.شفاوآرامبخش است . ۳.هدایت است ۴.رحمت است يَآ أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَآءَتْكُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَشِفَآءٌ لِمَا فِي الصُّدُورِ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ (٥٧)یونس 🌷بگو بااین قرآن که فضل ورحمت خداست شادباشید که ازآنچه داریدبهتراست قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَبِرَحْمَتِهِ فَبِذَٰلِكَ فَلْيَفْرَحُوا هُوَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ (٥٨)یونس
✍️ توییت حاج‌مهدی سلحشور 🔸️ خواهر بنده روان‌شناسه. تعریف می‌کرد با دختری روبه‌رو شدم که کشف کرده بود. بهش گفتم دورت بگردم شالت افتاده که گفت نیفتاده، خودم انداختمش! نگاهش به پرونده مراجعین توی دستم بود. بهش گفتم من یه روان‌شناسم. این‌ها هم پرونده خانم‌هاییه که ۴۰، ۵۰ سالشونه و از خیانت همسرانشون رنج می‌برند! دخترم من نیاز به توجه و تحسین خانم‌ها رو درک می‌کنم اما این به رخ کشیدن زیبایی می‌دونی با زندگی بعضیا چه کارا که نمی‌کنه؟ گفتم عزیزکم می‌پسندی که پدرت به مامانت خیانت کنه یا نامزدت به شما؟! تو هم خیلی زود این جوونی رو رد می‌کنی و همسن مامانت میشی و زیبایی‌هات کمتر از امروزت. اون زمان با هر بار بیرون رفتن همسرت دلت نمی‌لرزه که نکنه چشم و دلش اسیر زیبایی‌های دخترای دلربای خیابونا بشه؟ گفت شما با مهربونی حرف زدین. به این موضوع فکر نکرده بودم. آروم سرشو پایین انداخت و شالشو روی سرش کشید و رفت...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
راه رضوان🇵🇸🇵🇸
شاهزاده ای در خدمت #قسمت بیست و ششم🎬: سلمان که هنوز چند قدمی تا درب خانهٔ پیامبر داشت ، برگشت و رو
شاهزاده ای در خدمت بیست و هفتم🎬: علی علیه السلام وارد خانه شد و درحالیکه صورتش از شادی می درخشید به طرف مکانی که آسیاب را درآنجا قرار داده بودند و اینک صدای دستی آسیاب از آنجا بلند بود رفت . او خوب می دانست که زهرایش اینک مشغول آسیاب جو است تا نانی تازه فراهم آورد. زهرا سلام الله علیها مشغول آسیاب کردن بود و چشم به حفره آسیاب داشت ، حسن و حسین گوشه ای نشسته بودند و حسین صدای گریه اش بلند بود. علی علیه السلام با دیدن این حال و روز زهرا که کارهای وقت گیر و سخت خانه و مراقبت از فرزندان کوچک واقعا توانش را گرفته بود ، قلبش بهم فشرده شد. نزدیک زهرا آمد و زهرا با دیدن سایهٔ مردش که بر سرش افتاده بود ، در حالیکه سلام میداد از جا نیم خیز شد. علی ، دست به روی شانهٔ زهرا گذاشت و امر کردند که بنشیند. خودش در کنار زهرا نشست و تا چشمش به خون خشک شدهٔ دور انگشتان فاطمه افتاد که در اثر سایش آسیاب بود. آسیاب را جلوی خود کشید و همانطور که شروع به گرداندن چوب کوچک و زبر آسیاب می کرد فرمود : علیکم السلام ای تمام هستی علی... حسن و حسین با دیدن پدرشان از جا برخواستند و به سمت پدر روان شدند و هر کدام روی یک زانوی علی ،قرار گرفتند. حسین که کوچک تر بود ،مشغول بازی با نگین انگشتری که بر انگشت پدرش می درخشید، شد و حسن با لحنی کودکانه پرسید : چقدر قشنگ است، از کجا آوردی اش بابا؟! زهرا لبخند زنان ، شوهرش را نگریست و با لحن شوخی فرمود : این هدیه از هر کجا که رسیده باشد ، پدرتان آن را نگه نخواهد داشت و بی شک در راه رضای خدا آن را انفاق خواهد کرد.. علی نگاهی پر مهر به زهرایش کرد و فرمود : مال دنیا از چرک کف دست هم برایم کم ارزش تر است... و براستی که مال دنیا آن زمان ارزش پیدا می کند که برای خداوند خرج شود، آن موقع ، معیاری برای سنجیدن آن ،نخواهیم یافت. علی بوسه ای از سر دو فرزندش گرفت و همانطور که جوهای پیش رو را آرد می کرد فرمود : این هدیه ایست از جانب نجاشی، پادشاه حبشه برای رسول خدا و رسول خدا ،آن را به من بخشید، در ضمن کاروانی پر از غلام و کنیز را نیز راهی مدینه نموده ، حالا که اینچنین در کارهای خانه ، دچار سختی شدی ، بد نیست به نزد پدر بزرگوارتان برویم و از او تقاضای کنیزی برای شما نماییم... زهرا سرش را پایین انداخت ، او با خود می اندیشید ، براستی که روی آن را ندارم چنین تقاضایی از پیامبر نمایم و خوب می دانم که پیامبر از فروش این غلامان و کنیزان ،کمک مالی به مسلمانان مهاجر و تهی دست می کند تا در مضیقه نباشند. علی که ناگفته های زهرایش را از سکوت او می فهمید ،دستی به روی دست های زخمی فاطمه اش کشید و فرمود : به تهی دستان مدینه فکر نکن که با فتح خیبر غنائم زیادی نصیب مسلمانان شده و البته زمین های حاصلخیز فراوانی، به زودی تمام مسلمانان مدینه ،تمکن مالی خوبی پیدا خواهند نمود.... ادامه دارد.... 🖍 به قلم :ط_حسینی 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺
شاهزاده ای در خدمت بیست و هشتم🎬: چند روزی از ورود میمونه به خانهٔ پیامبر می گذشت، چند روزی که به اندازه تمام عمرش ،فیض برده بود و تجربه و علم کسب کرده بود. میمونه که دخترکی ده ساله بود و در این ده سال ، از صبح تا شام در قصرهای رنگ و وارنگ به سر کرده بود و قد کشیده بود ، اینک عظمت این خانهٔ خشت و گلی که عاری از هر تزیین و تجملی بود در پیش چشمش هزاران برابر آن قصرهای مجلل می نمود . او پیامبر اسلام را چونان پدری مهربان بر امتش یافته بود و حال که مشرف به دین مبین اسلام شده بود ، محمد صل الله علیه واله را چون پدرش و حتی بسیار بیشتر از او دوست می داشت و گویا این حس دو طرفه بود و رسول خدا هم محبتی اینچنین به میمونه داشت. پیامبر به راستی چون دخترش ، میمونه را دوست می داشت و در هر لحظه از حضورش در خانه ، نکته های ناب را به این دخترک آموزش می داد و میمونه بسیار مسرور بود که در تقدیرش ،چنین سرنوشت زیبایی رقم خورده و دوست داشت این برکتی که نصیبش شده تا آخر عمرش ادامه داشته باشد و این زیبایی حضور او در خانه پیامبر به زیبایی حضورش در بیت علی و زهرا پیوند بخورد. چند روزی بود که فاطمه سلام الله علیها ، دختر پیامبر، به خانهٔ پدرش می آمد ، میمونه همیشه در خفا و پنهانی، این بانو را می نگرید و هر لحظه که بوی فاطمه در فضا می پیچید خود را مانند باد به نزدیک ترین جای ممکن به این خانم مهربان، که بی شک سرور زنان عالم بود ، می رساند. میمونه احساس کرده بود که فاطمه چیزی می خواهد بگوید ،اما از گفتن آن شرم دارد ،تا اینکه چند روز بعد فاطمه به اتفاق همسرش علی به خانه پیامبر آمدند و به محضر رسول خدا رسیدند... ادامه دارد... 🖍به قلم :ط_حسینی 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺