شاهزاده ای در خدمت
#قسمت شصت و هشتم🎬:
چند روزی از آمدن کاروان زائران خانه خدا به مدینه می گذشت، هنوز شهر مدینه در تب و تاب واقعهٔ بزرگ و فرخندهٔ غدیر خم بود و هر روز دسته دسته مردم از اطراف و اکناف به مسجد می آمدند و به حضور پیامبر و جانشین ایشان می رسیدند و با ابوتراب بیعت می کردند تا دین و ایمانشان کامل شود و امام بعد از پیامبر را بشناسند ، تا جاهل و بی ایمان از دنیا نروند.
خبر جانشینی علی علیه السلام توسط حاجیان خانه خدا که با چشم خود دیدند و با گوش خود شنیدند ، به سرزمین های دور و نزدیک رسید و کمکم تمام مسلمین از این امر عظیم ، مطلع شدند و فضه شاهد بود که هر روز گروهی از سرزمین های مختلف برای بیعت به مدینه می آمد.
فضه با روحیه ای شاد به انجام کارهای خانه مشغول بود ، پس از پایان کارها به نزد بانویش رفت و از او اجازه گرفت تا به مسجد برود ، آخر این روزها خبرهای خوبی در مسجد بود و هر روز عده ای تازه نفس میرسیدند تا به امر خداوند گردن نهند و فضه می خواست شاهد تمام ماجراها باشد ، طبیعت هیجان طلب این دختر مومنه او را به مسجد می کشاند.
بانوی خانه با خواسته فضه مخالفتی نکرد و فضه تجدید وضویی نمود و چادر و روبنده به سر کرد ، از درب خانه خارج شد و به سمت مسجد حرکت کرد.
نرسیده به مسجد ، شتر سواری که مشخص بود بسیار آشفته و عصبی ست و مدام زیر لب حرف میزد و گاهی دندان بهم می سایید و گویا از چشمان ترسناکش آتش می بارید، توجهش را به خود جلب نمود.
آن مرد، برای فضه ناآشنا می آمد و حرکاتش هم عجیب بود ، پس فضه می خواست تا سر از کارش در آورد .
سرعت قدم هایش را کم کرد تا درست پشت سر شتر قرار گرفت.
کمی که جلو رفتند ، متوجه شد ، مقصد این مرد هم جایی جز مسجد نمی باشد.
جلوی مسجد ، آن مرد از شتر به زیر آمد و با خشمی در حرکاتش ، شتر نگون بخت را به سمتی کشید و افسار آن را به میخ چوبی بست ، آن مرد بدون اینکه به اطرافش نگاه بیاندازد ، با همان خشم عصبانیت وارد مسجد ،شد.
فضه هم شتابان به دنبالش حرکت کرد ، حسی درونی به او نهیب می زد که واقعه ای دیگر به وقوع خواهد پیوست...نمی دانست چرا ، اما نسبت به آن مرد احساس بدی داشت ، جلوی درب کفش هایش را با عجله به سمتی انداخت و هراسان وارد مسجد شد ، او می خواست بداند که آن مرد کیست و چرا به مسجد آمده و چرا اینگونه خشمگین بود.
روی پنجه پا ایستاد و از بالای شانهٔ جمعیت داخل مجلس مردانه را نگریست و بالاخره آن مرد را در نزدیکی پیامبر دید.
متوجه شد که او با همان حال طلبکارانه جلوی پیامبر ایستاده و می خواهد چیزی بگوید، فضه گوش هایش را تیز کرد تا بداند چه حرف هایی رد و بدل می شود.
ادامه دارد...
به قلم :ط_حسینی
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿
🌷🌼🌷🌼🌷
🌺🧚♀️شرم میکنم از اینکه
خدایی به این بزرگی و بخشندگی دارم☺️
اما از غیر از او چیزی بخواهم😢
از اینکه خدایی شنوا دارم😊
اما حرف دلم را به غیر از او بگویم🙁
از اینکه خدایم زیبایی ها
و خوبی ها را برایم می خواهد😍
اما من صبور و قانع نیستم😞
از اینکه خدایم از رگ گردن به من نزدیکتر است😇✨
اما من او را دور می پندارم😥
از اینکه خدایم گفته از من بخواه
اما غیر از او را صدا می زنم😓
🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یکی گفت:
چه دنیای بدی
حتی شاخه های گل هم خار دارند!
دیگری گفت:
چه دنیای خوبی
حتی شاخه های پر خار هم گل دارند!
عظمت در تفکر است،
نه در چیزی که میبینیم...!!!
🍃
🔹می دونی فرق صبر و تحمل چیه ؟
🔸تحمل یعنی مشکلم رو حمل کنم و هیچ امیدی به درست شدن نداشته باشم و اونقدر مسخ مشکل بمونم که نتونم قدم از قدم بردارم و راه حلی پیدا کنم !
🔸اما صبر یعنی امید داشته باشم که :
بوی بهبود ز اوضاع جهان می شنوم .
انتظار وصبر وقتی با امیدواری همراه باشه خیلی قشنگه !
🔹انگار ته دلت قند آب میشه و با خودت میگی
من که هر کاری از دستم بر میاد انجام میدم و بقیه اش دیگه تسلیم هوشمندی عالم که هر چه پیش آید خوش آید !
🔹راستي حواسمون باشه وقتي كسي رو دعوت به صبر مي كنيم با اميد از او پذيرايي كنيم .
─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خوشدل بودن🍃🌼
نعمتِ بزرگے ست
آدم هاے این چنین
از اتفاقها تعبیرهاے
زیبـا ڪنند....
خوب و زیبا میبینند
و حال خوبشان را
منتشر میڪنند
خوشدل بمانیم... 🍃🌼
🌸🍃
✨﷽✨
#پندانه
✍ﻭﻗﺘﻲ ﻧﺎﻧﻮﺍ ﺧﻤﯿﺮ ﻧﺎﻥ ﺳﻨﮕﮏ ﺭﺍ ﭘﻬﻦ
ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺩﺭﻭﻥ ﺗﻨﻮﺭ ﻣﯽ ﮔﺬﺍﺭﺩ ﺭﺍ ﺩﻳﺪی ﻛﻪ ﭼﻪ ﺍﺗﻔﺎﻗﯽﻣﯽ ﺍﻓﺘﺪ؟!
ﺧﻤﯿﺮ ﺑﻪ ﺳﻨﮕﻬﺎ ﻣﯽ ﭼﺴﺒﺪ!
🔸ﺍﻣﺎ ﻧﺎﻥ ﻫﺮﭼﻪ ﭘﺨﺘﻪ ﺗﺮ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ، ﺍﺯ ﺳﻨﮕﻬﺎ ﺟﺪﺍ ﻣﯽﺷﻮﺩ ...
ﺣﮑﺎﯾﺖ ﺁﺩﻡ ﻫﺎ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﺳﺖ؛
ﺳﺨﺘﯿﻬﺎﯼ ﺍﯾﻦ ﺩﻧﯿﺎ،
ﺣﺮﺍﺭﺕ ﺗﻨﻮﺭ ﺍﺳﺖ...
🔹ﻭ ﺍﯾﻦ ﺳﺨﺘﯽ ﻫﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺭﺍ
ﭘﺨﺘﻪ ﺗﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ...
ﻭ ﻫﺮ ﭼﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﭘﺨﺘﻪ ﺗﺮﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﺳﻨﮓ ﮐﻤﺘﺮﯼ ﺑﺨﻮﺩ ﻣﯿﮕﯿﺮﺩ...
🔸ﺳﻨﮕﻬﺎ ﺗﻌﻠﻘﺎﺕ ﺩﻧﯿﺎﯾﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ ...
ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻣﻦ، ﺧﺎﻧﻪ ی ﻣﻦ ...ﻣﻦ ... ﻣﻦ ...من...
ﺁﻧﻮﻗﺖ ﮐﻪ ﻗﺮﺍﺭ ﺍﺳﺖ ﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺗﻨﻮﺭ ﺧﺎﺭﺝ ﮐﻨﻨﺪ ﺳﻨﮕﻬﺎ ﺭﺍ
ﺍﺯ ﺁﻥ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻧﺪ !
🔹ﺧﻮﺷﺎ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﺭ ﺗﻨﻮﺭ ﺩﻧﯿﺎ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﭘﺨﺘﻪﻣﯿﺸﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻫﯿﭻ ﺳﻨﮕﯽ ﻧﻤﯽ ﭼﺴﺒﺪ!
🔸ما در زندگی به چه چسبیده ایم؟!
سنگ وجود ما کدام است!
🌸🌸🌸
#پندانه
✍️ به خدا اعتماد کن
🔹دهقانی مقداری گندم در دامن لباس پیرمرد فقیری ریخت.
🔸پیرمرد خوشحال شد و گوشههای دامن را گره زد و رفت!
🔹در راه با پروردگار سخن میگفت:
ای گشاینده گرههای ناگشوده، عنایتی فرما و گرهای از گرههای زندگی ما بگشا.
🔸در همین حال ناگهان گرهای از گرههای لباسش باز شد و گندمها به زمین ریخت!
🔹او با ناراحتی گفت:
ای یار عزیز، من کی گفتم این گره را بگشای و گندم را بریز؟ اگر آن گره را نگشودی، این گره بگشودنت دیگر چه بود؟
🔸وقتی نشست تا گندمها را از روی زمین جمع کند، در کمال ناباوری دید دانهها روی ظرفی از طلا ریختهاند!
🔹ندا آمد:
تو مبین اندر درختی یا به چاه
تو مرا بین که منم مفتاح راه
🌸🌸🌸
#پندانه
✍️ شکر نعمت، نعمتت افرون کند
🔹پیرزنی برای سفیدکاری منزلش، کارگری را استخدام کرد.
🔸وقتی کارگر وارد منزل کارگر شد، شوهر پیر و نابینای او را دید و دلش برای این زنوشوهر پیر سوخت؛ اما در مدتی که در آن خانه کار میکرد متوجه شد که پیرمرد، انسانی بسیار شاد و خوشبین است.
🔹او حین کار، با پیرمرد صحبت میکرد و کمکم با او دوست شد. در این مدت او به معلولیت جسمی پیرمرد اشارهای نکرد.
🔸پس از پایان سفیدکاری، وقتی کارگر صورتحساب را به همسر او داد، پیرزن متوجه شد هزینهای که در آن نوشته شده خیلی کمتر از مبلغی است که قبلا توافق کرده بودند.
🔹پیرزن از کارگر پرسید:
شما چرا این همه تخفیف به ما میدهید؟
🔸کارگر جواب داد:
من وقتی با شوهر شما صحبت میکردم خیلی خوشحال میشدم و از نحوه برخورد او با زندگی، متوجه شدم که کار و زندگی من، آنقدر هم که فکر میکردم سخت و بد نیست! به همین خاطر به شما تخفیف دادم تا از او تشکر کنم.
🔹پیرزن از تحسین پیرمرد و بزرگواری کارگر منقلب شد و اشک از چشمانش جاری شد، زیرا او میدید که کارگر فقط یک دست دارد.
🔸برای آنچه که دارید شکرگزار باشید، تا چیزهای خوب دیگری به سویتان جذب شود.
🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بچهم تا دیروقت سرش تو گوشیه، همیشه هم رمز میذاره!
اگه گوشیش رو چک نکنم پس چی کار کنم؟
🔴گفتم چرا ۴۴ سال بعد از انقلاب هنوز دارن با بعضی ها مماشات میکنند؟!
گفت: این تصویر رو ببین
🔹 به نظر من از سر محبت الاغ را کول نکرده، اونجا میدون مینه! یک قدم اشتباهی این الاغ، کل #عملیات رو مختل میکنه!
🔹ناچاریم به خاطر پیشبرد #انقلاب مان، بسیاری از الاغ ها را روی سر بگذاریم و سالها کول کنیم و #محاکمه نکنیم!
🌸🌸
استاد پناهیان میگفت :
تصور کن
همه عالم بلند شدن واست کف بزنن ؛
اما امام زمان که تو رو دید
روش رو ازت برگردونه ...
ارزش داره؟!
«غسل و نماز توبه یکشنبههای ماه ذیالقعده»
براى روز یکشنبه این ماه نمازى با فضیلت بسیار از رسول خدا صلىاللهعلیهوآله روایت شده است که هر که این نماز را بهجا آورد، توبههایش پذیرفته و گناهش آمرزیده میشود، طلبکاران او در قیامت از وى راضى میگردند، باایمان از دنیا خواهد رفت ، ایمانش از او گرفته نشود، قبرش وسیع و نورانى میگردد و والدینش از او راضى میشوند ...
نماز به این گونه اقامه میشود :
🔻 غسل کنید (نیت توبه)،
🔻 وضو بگیرید،
🔻 ۲ تا دو رکعت نماز مانند نماز صبح به جا آورید که در هر نماز، در هر رکعت سوره «حمد» را یک مرتبه، سوره «توحید» را سه مرتبه، سوره «فلق» را یک مرتبه و سوره «ناس» را یک مرتبه بخوانید.
🔻 پس از نماز هفتاد مرتبه استغفار کنید:«استغفرالله ربی و اتوب الیه».
🔻بعد از ۷۰ بار استغفار یکبار بگویید :
«لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ اِلّا بِاللهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ».
🔻 سپس یکبار بگویید:
«یا عَزِیزُ یا غَفَّارُ اغْفِرْ لِی ذُنُوبِی وَ ذُنُوبَ جَمِیعِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَات فَإِنَّهُ لایَغْفِرُ الذُّنُوبَ الا انت».
#ماه_ذی_القعده
#نماز_توبه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#امام_خمینی مگر چه داشت که همه دنیا از او می ترسید؟
#حاج_قاسم می گویند
#در_راه_فتح_قله_ایم
#راه_قدس_از_کربلا_می_گذرد
#امام_خمینی رحمت الله علیه
روز دحوالارض روز گسترش زمین روز بسیار مبارکی است و آداب و اعمال ویژه ای دارد؛ از جمله:
۱. روزه داشتن که ثواب هفتاد سال عبادت را دارد.
۲. احیا و شب زنده داری شب دحوالارض که برابر با یک سال عبادت است.
۳. ذکر و دعا.
۴. انجام غسل به نیت روزِ دحوالارض و نماز مخصوص آن.
{ مابقی دعاهای وارده در اینجا}
🌸🍃﷽🍃🌸
🔻نمازِ روز «دَحوُ الارض»🔻
✍ نمازِ مخصوص روزِ #دحو_الارض ۲ رکعت است، که باید قبل از اذان ظهر، خوانده شود:
☜ ۲ رکعت نماز، در هر رکعت بعد از حمد، ۵ مرتبه سوره "شمس" خوانده شود، و پس از سلامِ نماز، این دعا خوانده شود:👇
لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ الَّا بِاللهِ الْعَلیِّ الْعَظیمِ.
یا مُقیلَ الْعَثَراتِ، اقِلْنی عَثْرَتی،
یا مُجیبَ الدَّعَواتِ، اجِبْ دَعْوَتی،
یا سامِعَ الْأَصْواتِ، اِسْمَعْ صَوْتی،
وَ ارْحَمْنی وَ تَجاوَزْ عَنْ سَیِّئاتی وَ ما عِنْدی،
یا ذَا الْجَلالِ وَ الْإِکْرامِ.
📚 مفاتیح الجنان
🔴 دحو الارض جزو چهار روز سال که به فضیلت روزه گرفتن ممتاز است
🔵 طبق حدیثی از امام صادق و امام باقر (ع)، که در انتهای مطلب آمده است،مضمون آن چنین است که در طول سال، چهار روز است که در فضیلت روزه، امتیاز ویژهای دارند:
1⃣ روز هفدهم ربیع الاول؛ که ولادت پیامبر اکرم (ص) است.
2⃣ روز بیست و هفتم ماه رجب؛ که پیامبر اکرم (ص) در آن روز به پیامبری مبعوث شدند.
3⃣ روز بیست و پنجم ذى القعده؛ که روز دحو الارض است.
4⃣ روز هجدهم ذى الحجه؛ که عید غدیر است و روزی است که پیامبر اکرم (ص)، حضرت علی(ع) را به امامت نصب کردند.
🌕 قَدْ وَرَدَ الْخَبَرُ عَنِ الصَّادِقِینَ ع بِفَضْلِ صِیَامِ أَرْبَعَةِ أَیَّامٍ فِی السَّنَةِ إِلَى أَنْ قَالَ یَوْمُ السَّابِعَ عَشَرَ مِنْ رَبِیعٍ الْأَوَّلِ- وَ هُوَ الْیَوْمُ الَّذِی وُلِدَ فِیهِ رَسُولُ اللَّهِ ص فَمَنْ صَامَهُ کَتَبَ اللَّهُ لَهُ صِیَامَ سِتِّینَ سَنَةً وَ یَوْمُ السَّابِعِ وَ الْعِشْرِینَ مِنْ رَجَبٍ وَ هُوَ الْیَوْمُ الَّذِی بُعِثَ فِیهِ رَسُولُ اللَّهِ ص- وَ مَنْ صَامَهُ کَانَ صِیَامُهُ کَفَّارَةَ سِتِّینَ شَهْراً وَ یَوْمُ الْخَامِسِ وَ الْعِشْرِینَ مِنْ ذِی الْقَعْدَةِ (فِیهِ دُحِیَتِ الْأَرْضُ) وَ یَوْمُ الْغَدِیرِ- فِیهِ نَصَبَ رَسُولُ اللَّهِ ص أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ع إِمَاماً
📚 وسائل الشیعه ج ۱۰ ص ۴۵۶ ح ۱۳۸۳۶
🔴 طبق روایت مندرج در مفاتیح الجنان روزه گرفتن دحوالارض معادل ۷۰ سال روزه گرفتن و در روایت دیگر کفاره ۷۰ سال است.