هر موجودي غير ذات اقدس الهي نيازمند است، يک؛ نياز خودش را نه خودش ميتواند رفع کند و نه مثل او، دو؛ به کسي بايد مراجعه کند که منزه از نياز باشد و آن خداست؛ لذا او را تسبيح ميکنند، سه؛ خداي سبحان نياز اينها را برطرف ميکند و اينها مؤدّب به ادب الهي هستند و به شکرانه اين برطرف کردن نياز، او را ستايش ميکنند که اين ميشود حمد. هميشه کار فرشتهها جمع بين تسبيح و تحميد است؛ اول کسي را تنزيه ميکنند که حاجت نداشته باشد و به کسي مراجعه ميکنند که حاجت نداشته باشد. هرگز فرشته نميگويد اگر فلان کس نبود يا اگر فلان فرشته نبود مشکل من حل نميشد! اين ﴿وَ مَا يُؤْمِنُ أَكْثرَُهُم بِاللَّهِ إِلَّا وَ هُم مُّشْرِكُون﴾[31]که اين خطر، خيليها را تهديد ميکند، همين است! هرگز يک مؤمن واقعي نميگويد اگر فلاني نبود مشکل من حل نميشد! بلکه ميگويد خدا را شکر ميکنم که خدا مشکل مرا به وسيله فلان کس حل کرد! نه اينکه اول خدا و دوم فلان کس، يا اگر فلان کس نبود مشکل من حل نميشد؛ اين حرف غير توحيدي را مؤمن راستين نميزند و فرشتهها هرگز چنين کاري نميکنند، بلکه هميشه تسبيح آنها با تحميد همراه است و کسي را تسبيح ميکنند که حاجت نداشته باشد، چون کسي که خودش محتاج باشد توان آن را ندارد که مشکل ديگري را حل کند! وقتي مشکل را به وسيله او حل شده يافتند، او را ستايش ميکنند، چون حمد در برابر نعمت الهي است! ﴿يُسَبِّحُونَ﴾ يک، ﴿بِحَمْدِ رَبِّهِمْ﴾ دو، اين تسبيح آنها آميخته با تحميد است و اين تحميد آنها هم عجين با آن تحميد است.
نادَوْا يا مالِكُ لِيَقْضِ عَلَيْنا رَبُّكَ قالَ إِنَّكُمْ ماكِثُونَ «77»زخرف
و فرياد مىكشند كه اى مالك (دوزخ! بگو:) پروردگارت عليه ما حكم (مرگ) صادر كند. او مىگويد: شما ماندنى هستيد (و مرگ در كار
نيست).
نکته ها
دوزخيان در قيامت از هر كسى استمداد مىكنند:
- گاهى از مؤمنان. «انْظُرُونا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِكُمْ» اى بهشتيان! به ما نگاهى كنيد تا از شما
جلد 8 - صفحه 476
كسب نور كنيم.
- گاهى از رهبران ستمگر. «فَهَلْ أَنْتُمْ مُغْنُونَ»* آيا شما ما را از قهر خدا نجات مىدهيد؟
- گاهى از مأموران دوزخ. (نظير همين آيه)
دوزخيان آرزوى نابودى مىكنند امّا برآورده نمىشود. چنانكه در جاى ديگر مىخوانيم:
«لا يُقْضى عَلَيْهِمْ فَيَمُوتُوا» «1» بر آنان حكم مرگ نمىشود تا بميرند.
پیام ها
1- كار انسان به جايى مىرسد كه از مأمور دوزخ استمداد مىكند. «يا مالِكُ»
2- آرزوى دوزخيان مرگ و نابودى است. «لِيَقْضِ عَلَيْنا»
3- دوزخيان در عذاب ماندگارند. «إِنَّكُمْ ماكِثُونَ»
پرسش: از پيامبر نقل شده است که «کلُّ أسماء الله أعظمٌ»؟
پاسخ: اين «أعظم» نسبي است؛ وگرنه همه «أعظم» باشند، بالاخره «أفعل تفضيل» مقابل ميطلبد.
عدم نگرانی از تحريم ها با وجود دعای فرشته ها برای نظام اسلامی
فرمود: ﴿اَلَّذِينَ يَحْمِلُونَ اَلْعَرْشَ﴾، يک گروه و گروه دوم هم ﴿وَ مَنْ حَوْلَهُ﴾؛ يعني «اَلَّذِينَ هُم حَولَ اَلْعَرْشَ» که اين دو گروه به فکر شما هستند، پس امروز هم همينطور است! کسي تحريم کند، کسي عليه ما حرف بزند و کسي عليه ايران شعار دهد، اگر ما واقعاً در مسير باشيم، اينها امروز هم به فکر ما هستند، استغفار ميکنند، طلب رحمت ميکنند، طلب خير ميکنند و نجات ما را ميطلبند! اينکه مخصوص به گذشته و «قضيةٌ في واقعه» نيست، فرمود براي «الّذين» است! ﴿اَلَّذِينَ يَحْمِلُونَ اَلْعَرْشَ﴾، گروه اول و ﴿وَ مَنْ حَوْلَهُ﴾؛ يعني «اَلَّذِينَ هُم حَولَ اَلْعَرْشَ» گروه دوم، اينها ﴿يُسَبِّحُونَ﴾، يک؛ تسبيح اينها با تحميد الهي همراه است ﴿بِحَمْدِ رَبِّهِم﴾، دو؛ که آميختگي تسبيح با تحميد هم در بحث ديروز اشاره شد و هم تفصيل آن در سوره مبارکه «اسراء» گذشت. ﴿وَ يُؤْمِنُونَ بِهِ﴾؛ ايمان اينها به «الله» ايمان به غيب است، «الله» را که اينها مشاهده نميکنند! ﴿وَ يَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذينَ آمَنُوا﴾؛ اينها براي همه مؤمنين طلب مغفرت ميکنند
اما درباره مطلب دوم که اين حاملان «عَرش» چه گروهي هستند، در سوره مبارکه «حاقّه» خواهد آمد که ﴿وَ يَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّكَ فَوْقَهُمْ يَوْمَئِذٍ ثَمانِيَةٌ﴾
🟣🔴علّت عدم طرح وعده زوج بهشتی برای زنان در قرآن
بنابراين در آيهاي که فرمود: ﴿وَ مَنْ صَلَحَ مِنْ آبََائِهِمْ وَ أَزْوََاجِهِمْ﴾که به خواست خدا خواهد آمد، در قيامت مذکر و مؤنث هستند؛ امّا زن و شوهر نيستند. کسي زنِ کسي نيست و کسي شوهرِ کسي نيست، چون همه «دفعتاً» از خاک برميخيزند. بله! آن جا مسئله حور و امثال آن مطرح است؛ منتها ادب قرآن اين است که به مردها وعده حوري ميدهد؛ امّا به زنها وعده همسرهاي جوان بهشتي نميدهد، اين ادب قرآن است؛ منتها به نحو کنايه ذکر ميکند. برخيها بر آن هستند که اين حور هم جمع «احور» است و هم جمع «حوراء»، اين «عين» هم جمع «اعين» است و هم جمع «عيناء»؛ اين «وَ زَوِّجنِی مِنَ الحُورِ العِين»[26]را هم زنها بعد از نماز ميخوانند و هم مردها می خوانند، چون اين دعا براي هر دو گروه است؛ منتها ادب قرآن اين است که به مرد ميگويد اگر ايمان آورديد، اينگونه از «نِعَم» هست، حوري هم هست؛ امّا به زنها نميگويد که اگر ايمان آورديد اين «نِعَم» هست، همسران خوب هم براي شما هست، اگرچه آن جا هست! لکن در دنيا هر کس همسر ديگري بود، اين رابطه کلاً قطع ميشود، چون همه خاک ميشوند و دوباره از خاک برميخيزند. پدري و پسري و امثال آن ديگر در آن جا به اين معنايي که در دنيا بود نيست؛ منتها ﴿أَلْحَقْنا بِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ﴾[27] به «علاقه ما کان» تعبير ميشود
بنابراين ﴿لَمَقْتُ اللَّهِ أَكْبَرُ مِنْ مَقْتِكُمْأَنْفُسَكُمْ﴾،ما نميدانيم گناه با آدم چه ميکند؟ عقيده بد چه ميکند؟ خيانت چه ميکند؟ نفاق چه ميکند؟ استکبار چه ميکند؟ فرمود: ﴿إِنَّ الَّذينَ كَفَرُوا يُنادَوْنَ لَمَقْتُ اللَّهِ أَكْبَرُ مِنْ مَقْتِكُمْ أَنْفُسَكُمْ﴾؛ شما الآن از خودتان بدتان ميآيد، بله! بدتان می آيد، مرتب خودتان را لعنت ميکنيد و تقاضاي مرگ ميکنيد؛ اما ميدانيد چه کرديد؟! ﴿إِذْ تُدْعَوْنَ إِلَی الْإِيمانِ﴾؛ شما به ايمان دعوت ميشديد، امّا ﴿فَتَكْفُرُون﴾؛ به صورت مستمر، مرتب کفر ميورزيديد که نتيجه اين کفر مستمر شما همين شعله است
ضرورت تفکر عميق در تبديل ظالم به هيزم جهنم
اين آيه سوره مبارکه «جن» از آياتي است که بالاخره انسان را به تفکر عميق وا ميدارد که خود ظالم، هيزم جهنم ميشود! 🟢﴿وَ أَمَّا الْقاسِطُونَ فَكانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَبا﴾؛[جن 15]خدا نکند انسان آن را از نزديک ببيند؛ ولي اسرار جهنم که براي ما روشن نيست. اينطور هست که آيا از جاي ديگر و از مانند جنگل هيزم ميآورند؟ يا خود همين شخصِ ستمکار سوخت و سوز ميشود؟ فرمود: 🟢﴿فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتي وَقُودُهَا النَّاس﴾؛ نه تنها هيزم آن خود انسان است، آتشمايه آن هم انسان است. «وَقُود»، يعني «ما تُوقَد بِه النَّار». حالا يا آتشزنه است يا آتشگيره است که دقيقتر و مهمتر از «حَطَب» است. پس هيزمِ آن خود ظالم است! معلوم ميشود که اين عقيده بد، اين کفر و اين نفاق با آدم چه خواهد کرد؟! 🔴﴿وَ أَمَّا الْقاسِطُونَ فَكانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَبا﴾.بنابراين اينها هيچ فکر نميکردند به يک چنين دردي مبتلا شوند. فرمود: ﴿لَمَقْتُ اللَّهِ﴾ که اين «لام»، «لام» قسم است، سوگند ياد ميکند که خشم خدا نسبت به شما اکبر از خشم شما نسبت به خودتان است، ميدانيد چه کرديد؟! ﴿إِذْ تُدْعَوْنَ إِلَی الْإِيمانِ فَتَكْفُرُون﴾.
در برزخ آدم با نفخ صور ميميرد و بعد دو «احياء» دارد؛ احياي برزخي دارد، ما وقتي که از دنيا مُرديم، به حيات برزخي در بررخ زندهايم و وقتي هم که از برزخ رخت برميبنديم، موت جديدی است که به حيات دوم وارد صحنه قيامت ميشويم. پس چهار امر است: يکي مرگ از دنيا، دومي حيات در برزخ، سوم مرگ از برزخ و چهارمي که حيات در آخرت است. عرض کرد خدايا ما همه اينها را آزموديم، تجربه کرديم و فهميديم که اشتباه کرديم، اعتراف ميکنيم! اين ﴿فاعْترفُوا بِذنْبِهِم﴾ [38]که در جاي ديگر است و اين جا هم تصريح شده است. عرض ميکنند: ﴿ربّنا أمتّنا اثْنتيْنِ﴾ يک، ﴿أحْييْتنا اثْنتيْنِ﴾ دو، ﴿فاعْترفْنا بِذُنُوبِنا﴾ بد کرديم، براي اينکه حق براي ما روشن شد. ما الآن اين جا نميتوانيم که ايمان بياوريم، الآن راه ايمان بسته است، قيامت ظرف عمل است، نه ظرف حساب! اگر ايمان ممکن بود همان جا ايمان ميآوردند. تمام رنج اين است که انسان بعد از مرگ حق را ميبيند؛ امّا نميتواند ايمان بياورد
هـو الّذى يريكم اياته و ينزل لكم من السماء رزقا و ما يتذكر الا من ينيب (13)
فادعوا اللّه مخلصين له الدين و لو كره الكافرون (14)
رفيع الدرجات ذو العرش يلقى الروح مـن امـره عـلى مـن يـشـاء من عباده لينذر يوم التلاق (15)
يوم هم بارزون لا يخفى على اللّه مـنـهـم شـى ء لمـن المـلك اليـوم لله الواحـد القـهـار (16)
اليـوم تـجـزى كـل نـفـس بـمـا كـسـبـت لا ظـلم اليـوم ان اللّه سـريـع الحساب (17)
و انذرهم يوم الازفة اذ القلوب لدى الحناجر كاظمين ما للظالمين من حميم و لا شفيع يطاع (18)
يعلم خائنة الاعين و ما تخفى الصدور (19)
و اللّه يقضى بالحق و الّذين يدعون من دونه لا يقضون بشى ء ان اللّه هو السميع البصير (20)
او هـمـان خـدايـى اسـت كـه آيـات خـود را هـمواره به شما نشان مى دهد و براى شما از بالا رزقـى مـى فـرسـتـد امـا جـز كسانى كه به خدا رجوع پى در پى دارند كسى متذكر نمى شود (13).
پـس خـدا را بـخـوانيد در حالى كه دين را خالص براى او بدانيد هر چند كه كفار بدشان آيد (14).
خدايى كه داراى درجاتى بلند و صاحب عرش است روح را كه از فرمان خودش است بر هر كس از بندگانش بخواهد نازل و القا مى كند تا مردم را از روز ديدار بترساند (15).
روزى كـه هـمـه مـردم از پـرده برون مى افتند و از ايشان هيچ سرى بر خدا پوشيده نمى ماند در آن روز گفته مى شود: امروز ملك از آن كيست ؟ از آن خداى واحد قهار (16).
امروز هر كسى به آنچه كه كرده است جزا داده مى شود امروز ديگر ظلمى نيست چون كه خدا سريع الحساب است (17).
اى پـيـامـبـر ايـشـان را از روز آزفـه بـتـرسـان، از آن وقتى كه دلها از شدت ترس به گـلوگـاه مـى رسـد و دچـار تـرس و اندوه شديد مى گردد روزى كه براى ستمكاران هيچ دوست و هيچ شفيعى كه شفاعتش پذيرفته شود نيست (18).
او نگاه زير چشمى چشمها را مى داند و از آنچه در سينه ها نهفته است خبر دارد (19 ).
و خـدا بـه حـق داورى مـى كـنـد و خـدايـانـى كـه بـه جـاى خدا مى خوانند هيچ گونه داورى ندارند، به درستى خدا شنوا و بينا است (
‼️ اطلاعیه ‼️
⚫️ مراسم سخنرانی و عزاداری شب شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)
🔰 سخنران: حجتالاسلام سید عابدین صادقی (نماینده ولیفقیه در سپاه ارومیه)
🎤 بانوای دلنشین: کربلایی رضا عباسپور
🕌 مکان: مسجد المهدی (عج)
🗓 زمان: روز پنجشنبه در مورخه ۲۴ آبان ماه سال ۱۴۰۳ بلافاصله بعد از اقامه نماز جماعت مغرب و عشاء
https://eitaa.com/almahditfser